بااشتباه دیگران خودمو سرزنش میکنم

سلام
میشه کمکم کنین؟ من نمیدونم باید چیکار کنم.. وقتی اشتباه کنم خودمو سرزنش میکنم وقتی دیگران هم اشتباه میکنند باز هم خودمو سرزنش میکنم!!! کوچکترین مسئله وچیزای عادی در نظر دیگران برای یه من یک مسئله بزرگ وخیلی مهمه!من ادم خجالتی وکم رو هستم . بیشتر ساکتم وحرف نمیزنم چون میترسم مسخره بشم.جمله بندیم خوب نیست ونمیتونم مثل بقیه هم کلاسیام خوب صحبت کنم همیشه حرف دارم واسه گفتن اما یه چیزی هست که نمیزاره من حرفامو بزنم.. کلا جلو اقایون صحبت میکنم اظطراب میگیرم.رفتم کنفرانس بدم تمام بدنم میلرزید صدام میلرزید.. داشتم پس می افتادم .حالم خیلی بد بود .. وقتی داشتم صحبت می کردم داشتم به بچها نگاه میکردم وتوضیح میدادم.همه داشتن حرفامو گوش میکردن . دوتا از دخترای کلاسمون غش رفته بودن از خنده!دستم خودم نبود خیلی ناراحت شدم اخم کردم .جلوی خودمو گرفته بودم گریه نکنم. میخواستم به خودم کمک کنم و این خجالتی بودنمو بشکنم اما بااین اتفاق الان چند روزه حالم بده هرکاری میکنم خوب نمیشم.همش میگم چرا اخم کردی؟الان بچها فهمیدن تو چقد ضعیفی...خودمو سرزنش میکنم.وقتی اونا کنفرانس میدادن اصلا نگاشون نکردم نمیخواستم مثل خودشون برخورد کنم .. بعد انتراک اومد با خنده بهم گفت یه سوتی بدی دادی خندم گرفته بود همش میخندید منم فقط نگاش کردم..من روم نمیشه دیگه برم دانشگاه .نمیدونم از خودم بدم میاد..:47:

سلام دوست عزیز

توی تاپیک آقای فرهاد یه سوال پرسیده بودی.کار خوبی کردی خودت تاپیک زدی.

راستش این حالت هایی که گفتی اضطراب موقع حرف زدن جلوی آقایون و لرزش دست و صدا رو من هم قبلا زیاد داشتم.الان خیلی کمتر از قبل شده.

یه کم تمرین بیشتر نیاز هست.این که خودتون رو مجبور کنید توی جمع صحبت کنید . اطلاعاتتون رو بالاتر ببرین که موضوع صحبت بیشتری داشته باشین.

راجع به سوالی که توی تاپیک آقای فرهاد پرسیده بودین ، ببینین شما وقتی کنترلی روی رفتار و تفکر دیگران ندارید چرا باید خودتون رو به خاطرشون ناراحت کنید؟

دلیل اینکه اونا چرا این کارها رو میکنن نه من میدونم نه شما.ممکنه عقده های گذشته و مشکلات زندگی و خیلی چیزها دلیلش باشه.

ولی دلیلش هر چی که باشه به ما ربطی نداره.شما کاری به رفتارهای بقیه نداشته باش.کاری به اینکه وقتی کنفرانس میدی اونا دارن چیکار می کنن.شما کار خودت رو

بکن.

میدونم این کار راحتی نیست. به خصوص وقتی اعتماد به نفس ما اونقدر کم شده باشه که بر اساس عکس العمل های دیگران خودمون رو قضاوت کنیم.

روشهای افزایش اعتماد به نفس رو سرچ کنید.حتما کمکتون میکنه.

سلام

اینکه ناراحتی نداره،خیلیا اضطراب کنفرانس رو.دارن،به مرور زمان بهتر میشه،سعی کن قبل از کنفرانس تمرین کنی و به مطلبی که میخوای ارائه کنی تسلط داشته باشی
یه مطلبی رو نمیدونم بگم یا نه؟!هر موقع یادش میفتم میزنم زیر خنده

یه جایی یکی از دوستان در جواب شخصی که مثل شما موقع کنفرانس استرس داشت،و راه حل میخواست،نوشته بود موقعی که میری اون بالا واسه ارائه ،فکر کن یه عده گوسفند نشستن قراره واسشون توضیح.بدی:300:
البته بازم عذر میخوام که اینو گفتم،اما خیلی خندیدم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط dooo

سلام

اینکه ناراحتی نداره،خیلیا اضطراب کنفرانس رو.دارن،به مرور زمان بهتر میشه،سعی کن قبل از کنفرانس تمرین کنی و به مطلبی که میخوای ارائه کنی تسلط داشته باشی
یه مطلبی رو نمیدونم بگم یا نه؟!هر موقع یادش میفتم میزنم زیر خنده

یه جایی یکی از دوستان در جواب شخصی که مثل شما موقع کنفرانس استرس داشت،و راه حل میخواست،نوشته بود موقعی که میری اون بالا واسه ارائه ،فکر کن یه عده گوسفند نشستن قراره واسشون توضیح.بدی:
البته بازم عذر میخوام که اینو گفتم،اما خیلی خندیدم

---

موفق باشید

- - - Updated - - -

استیکر اشتباه شد،گزینه ویرایشم که معلوم نیست کجا رفت

سلام.مرسی که وقت گذاشتی
این که خودتون رو مجبور کنید توی جمع صحبت کنید

حالم بد میشه دست خودم نیست وقتی فکر میکنم قراره صحبت کنم ومسخرم کنن انگیزه ای که داشتم واسه حرف زدنم کم میشه

اطلاعاتتون رو بالاتر ببرین که موضوع صحبت بیشتری داشته باشین.

باورت میشه من خیلی کتاب خوندم اما فراموش میکنم اگه بخوام بیانش کنم نمیتونم توذهنم جمله بندیش کنم همین باعث میشه سوتی بدم

الان بااین اتفاقی که افتاده من چی کار کنم؟حس بدی که به خودم دارمو چطوری از بین ببرم .مثل خوره داره روحمو میخوره

راستش نمیدونم این توصیه درستی باشه یا نه . ولی من تا یه مدت قبل از کنفرانس ها قرص پروپرانول میخوردم. ولی بعدش دیگه نیازی نشد.

راجع به ناراحتی که از اتفاق قبلی دارین کاملا میفهمم چی میگین. باید کم کم یاد بگیرین احساستون نسبت به خودتون از روی قضاوت های دیگران نباشه.

یه چیزی یادم اومد فکر می کنم از دیل کارنگی روانشناس معروف باشه.هر چند جمله بندی دقیقش یادم نیست.گفته بود مردم از یه سردرد معمولی خودشون خیلی بیشتر

از شنیدن خبر مرگ من و شما ناراحت میشن.پس چرا ما باید فکرمون رو صرف فکر کردن به اونا کنیم؟

شما خودتون بگین چرا اینکه همکلاسیاتون راجع به شما چی فکر می کنن اینقدر باید براتون مهم باشه که به قول خودتون فکرش مثل خوره روحتون رو آزار بده؟

اونا هم همینقدر به شما فکر می کنن و قضاوتتون راجع به خودشون براشون مهمه؟

اگه اینجور بود الان اون دو تا دخترم باید خودخوری کنن که چرا به شما خندیدن و نگران باشن شما راجع بهشون چه فکری می کنین.پس بیخیال بقیه.خودتون رو دریابید.

سلام


شما باید روی عزت نفس و اعتماد به نفستون کار کنید !

عزت نفس یعنی خودت را از درون ارزشمند بدونی - یعنی از درون احساس امنیت کنی -
باید عاشق خودت باشی و خودت را قبول کنی و ....


شما خودتون را ارزشمند می دونید ؟
یا فکر می کنید برای اینکه آدم ها ارزشمند باشند باید چگونه باشند ؟
باید کار خاصی انجام بدند ؟ باید متفاوت باشند ؟ باید نابغه باشند ؟ یا ........

وقتی عزت نفس خودمان را توسعه دادیم دیگه دیگران را هم مثل خودمون می بینیم (نه بالاتر و نه پایین تر )

..........................


مرحله بعد اعتماد به نفس شماست !

یعنی ، مهارت کافی در کار را داشته باشیم
از مهارت و توانمندی خود دید خوبی داشته باشیم.

برای کنفراس دادن :

اول خودت را ارشمند بدون
دوم : از خودت دید خوبی داشته باش و بگو می توانم
سوم : اول در خلوت خودت تمرین کن و فرض کن داری برای صدها نفر صحبت می کنی !

چهارم : با انجام و تقویت مرا حل بالا برو راحت کنفراس بده !


با تمرین و گذشت زمان می تونی !


..........................


چیز دیگه ای که میشه از شما فهمید اینکه شما روی اطرافیانتون زیاد زووم می کنید ! ( فکری - حرفی و ....)

یعنی یه اشتباه را چیز بزرگ برای خودت می دانی ! در حالی که عادی است !

وقتی حوادث را تو ذربین ببریم ،،، برای اشتباه عادی اون کار ،،،تداعی تر میشیم !



اگر لازم دیدی با یه روانشناس بالینی درد ودل کن .



موفق باشید .:72:

سلام
dooo مرسی که وقت گذاشتی
ایده جالبیه
گوسفند پنداشتن:rugby:

- - - Updated - - -

باغبان سلام .ممنون که وقت گذاشتی
حق باشماست.دست خودم نیست خیلی زوم میکنم. از کاه کوه میسازم خیلی ناراحت کنندست وحس خوبی نه به خودم دارم نه به اطرافیان..

طريقه ي نشستن توي کلاس هاي ورزش هنرهاي رزمي به درجه ي کمربنده.
يعني اگه شصت سالت باشه و کمربند سفيد باشي،جات ته کلاسه و اگر هفت سالت باشه و کمربند مشکي جات رديف اولّه.
اعتماد بنفس هم همين طوره
اما عزّت نفس پايين دست گلي است که باباجون مامان جونامون از تولّد تا هفت سالگي به آب دادن و اون گرگ ملامت گر رو به جون ما انداختن.
هروقت گرگه اومد با چوب بيرونش کن و فحشش بده، برو گم جو

پدر مادرمون با توجه به دانش وآگاهی که اون زمان داشتن هرکاری از دستشون برمیومده انجام دادن اما نمیدونم این گرگه چطوری اومده . .
حوصله بازی کردن باهاشو ندارم
مشکل اینجاست که گرگه اصلا بیرون نمیره!

سلام


برای اینکه سایه گرگ افسردگی و کم رویی و ..... را از خودت دور کنی باید روی سه چیز خوب کار کنی :


1) عزت نفس
2) اعماد به نفس
3) هوش هیجانی ! ( هوش احساس )



برای افزایش عزت نفس :

1) خودت و دیگران را بپذیر ! و هیچ گاه از خود و دیگران متنفر نباش
ما در دنیایی از سلیقه ها زندگی می کنیم و هر شخصی یه دیدگاه به زندگیش و اطرافیانش داره - پس این دیدگاه هر چی میتونه باشه و باید بهش احترام بذاریم و اهمیت ندهیم !
آزادی اندیشه یعنی هر فردی میتونه در مورد جامعه اطرافش آزاد تفکر کنه و نظرش رابده - اگر ما قرار باشه به نظرات دیگران وابسته باشیم و با نظرات بد دیگران بهم بریزیم - یعنی از نظر روح معنوی رشد نکردیم !!
پس روی نظرات و قضاوت دیگران روی خودت زووم نکن ! ( هر فردی با نظرش داره نظام فکر ی اش را نشان می دهد ، باید خوشحال باشی مثل او جماعت نیستی ! )


2) باید انضباط رفتاری را یاد بگیریم ! ( به موقع انجام دادن کار - بلند مدت تفکر کنیم و کار را از کوتاه مدت آغاز کنیم ! - رفتار فرهنگی - اجتماعی - دوستی - رفتار و برنامه روزانه زندگی و .... )
وقتی برای خودت در زندگی نظم ایجاد کنی از خودت کیف می کنی و عزت نفست بهتر میشه !



3)خودت را متهم ندون - مثلا اگر کاری را درست انجام ندادیم نباید خودمون را فرد بی ارزش بدونیم !! ( طبیعی هست اشباهات )
بلکه باید تلاش کنیم این را حل کنیم .
خودت را در دادگاه قرار نده ! فکر نکن متهم هستی و بی ارزشی ....... و از طرفی ،،، دیگران را شاکی ندون !
( اگر تو زندگی اون آدم ها ی کجو کله ای که به شما می خندند بری،فف می بینی خودشون اوضاشون خرابه)


4) نترس از تایید نشدن ! ( خیلی مهمه )

5 ) با خودت مثبت حرف بزن

6) شخصیت جدید برای خودت ترسیم کن ( در رویای ذهنت خودت را هر چی دوست داری تصور کن و آن قدر تداعی کن تا همان شوی )
مثلا در عالم ذهنت برو برای هزاران نفر سخرانی کن !

7) هدف هایت را مشخص کن و آهسته و پیوسته حرکت کن !

و........


.................................................. ..

برای اعتماد به نفس :


http://www.hamdardi.net/thread-42866.html



......................................

برای هوش هیجانی :


http://www.hamdardi.net/thread-268.html

http://www.hamdardi.net/thread43047-2.html#post420885


..............................

هیچ انگشتر جادویی در کار نیست که ما اون ر ا در دست کنیم و همه چیز را تغییر بدیم !

بلکه باید تلاش کنیم - و از هیچ تلاشی کم نگذاریم .

اگر لازم شد روانشناس و روانپرشک هم بریم .


موفق باشی.:72:

سلام
تازه فهمیدم مشکلم چیه .مطالب واقعا مفید بود و تمام تلاشمو میکنم که تغییر کنم .
یه دنیا ممنون :72: