ترخدا کمکم کنید. عشقم هفته دیگه نامزدی داره
سلام
ماهان هستم 32 ساله ، از دوران نوجوانی علاقه خاصی به یکی از دخترخاله هایم داشتم که دختر وسط است و دو خواهر دیگر دارد. دخترخالم 4 سال از من کوچکتر است. اوایل یعنی سال 82 به خالم گفتم دوسش دارم ، روم نشد به مادرم بگم ترسیدم ، این موضوع کم کم توسط خالم تو کل خانواده پیچید تا مادرم فهمید ، از 82 تا سال 90 این عشق و دوست داشتن من شدید می شد. چند بار به دخترخالم پیام می دادم توی اسن چند سال و همش بهم میگفت صبر کن همه چیز درست میشه ، یا میگفت صبر کن تا زمان همه چیز درست کنه ، یا مثلا میگفت من باید خواهر بزرگم ازدواج کنه ، من صبر کردم تا اینکه خواهر بزرگش ازدواج کرد و اسفند سال 90 مادرم رفت خواستگاری قبول کردن ، آزمایش ژنتیک دادیم جوابش اردیبهشت 91 اومد، جواب خوب بود من خیلی خوشحال شدم. بار اول با دخترخالم رفتیم بیرون با هماهنگی بزرگترها برای صحبت ، مشکلی پیش نیومد. بار دوم قرار گزاشتیم رفتیم که چهره دخترخالم ناراحت بود ، گفتم چیزی شده گفت نه ، سر صحبت باز شد گفت تو برای من مثل پسرای توی خیابونب و هیچ حسی بهت ندارم.
من میگی داغون شدم اومدم خونه غرق گریه بودم ، مادرم گفت فراموشش کن. سعی کردم فراموش کنم نشد. از سال 91 تا الان که 95 هستیم 4 سال میگذره توی این 4 سال هر وقت تو مهمونی ها میدیدمش دلم پرپر میزد ولی وانا فکر میکردن من فراموشش کردم ، مادرم چندجا رفت برام خواستگاری من خوشم نیومد و اونو میخواستم. تو این چهارسال دخترخال من توی همه محیط های اجتماعی بلاک کرد ولی بخدا به اون قرآن اصلا یه پیام حتی سلام بهش ندادم.
یکی دو هفته ای هست تصمیم گرفتم به مادرم بگم دوباره بره خواستگاری که شاید بعد از 4 سال اخلاقش تغییر کرده باشه و از من خوشش اومده باشه.
متاسفانه امروز شنیدم تاریخ 25 شهریور نامزدی داره
من چیکار کنم ، میخوام خودکشی کنم ، ببینید سال 82 کجا سال 95 کجا
خدایا چیکار کنم.
همش آرزو دارم نامردیشون بهم بخوره.
ترخدا کمکم کنید. به نظرتون برم به مادرم بگم یا به دخترخالم بگم من دوستت دارم.
کمکم کنید.