تصمیم به طلاق به دلیل خیانت و کتک زدن همسرم
با عرض سلام خدمت دوستان
من دختری 26 ساله و همسرم 33 ساله هستند. ما 11سال در عقد به سر می بریم و طی این 11 سال ما به مشکلات فراوانی برخوردیم تاجاییکه چندین مرتبه مشکلاتمون به خانوادهها و دادگاه کشیده شد و چندین تاپیک در این جا مطرح نمودم اما از انجا که همسرم درجهت تغییر خود گامی بر نمی داشت مشکلاتمان حل نمی شد. متاسفانه همسرم از ابتدای نامزدی چت می کرد و طی این 11 سال عقد مان, همسرم با دخترهای زیادی در ارتباط بودو هیچ تعهدی نسبت به من نداشت. از طرفی اخلاق ایشان بسیار تند و غیر قابل تحمل بودو هنگامی که بحثی میان ما رخ می داد به کتک و فحش های بسیار رکیک به خودم و خانوادهام خاتمه می یافت. بحث هایی که میان ما بود سر مسا ئل و بهانه های جزیی مثل سردبودن غذا و دیر باز کردن در خانه پدر شوهرم و ...بود. همسرم 6 سالی در خارج ازکشور برای تحصیل در مقطع دکترا و کار زندگی کردند و هر 1 سالی و یا حتی 1 سال و نیم یکبار به دیدن من می امدند, من به امیداینده ای روشن دلتنگی هایم را فرو می خوردم تا اینکه 2 سال قبل براثر از دست دادنکار خود به ایران امد و این دو سال من را مجبور به رفتن خانه ی مادرشوهرم می کرد .من برای خوشحالی ایشان هر کاری از دستم بر می اومد انجام می دادم خونه ی مادرشوهرم واسش غذاهایی که دوست می داشت تهیه می کردم و لباسهاشو می شستم و....انگونه که دوس داشت لباس می پوشیدم و خیلی با مهربانی باهاش برخورد می کردم.ایشان دچار وسواس فکری بودند و نسبت به وسایلهایشان بسیار حساس بودند به گونه ای که من یا هر فرد دیگراجازه دست زدن به موها و یا حوله و... نداشت. از اینکه همسرم با دختران زیادی در ارتباط بود بسیار رنج می بردم وهنگامی که علت این رفتارش را جویا می شدم ایشان عادت کردن به این روابط و یافتن ارامش بااینگونه روابط را دلیل خیانت کردن خود می دانست. مشاوران زیادی رفتم البته تنهایی چون ایشان عقیده ای به مشاوره رفتن نداشت.متاسفانه خانواده همسرم حامی همسرم هستند حتی یکبار از ما به عنوان جهیزیه هزینه100 میلیون را خواستند ومادرشوهرم حتی گفت اگر این مبلغ را ندهید برای پسر مادخترهای خووب زیادی هستند. و یا اینکه کتک خوردن و روابط با خانم های مختلف راامری طبیعی می دانستند درصورتی که افرادی بسیار مذهبی و خانواده شهید هستند. همسرم از وضعیت مالی خیلی خوبی برخوردار است اما برای خودش خوب خرج می کرد اما برای من حتی یک سال برای عید که مانتو و... خریده بود با من پولش را حساب کرد.همسرم بااینکه دارای مدرک دکتراست اما هر شرکتی که کار کرده است به مشکل خورده که یا اخراج شده ویا خودش از شرکت به دلیل نداشتن تحمل شرایط سخت حاکم و مشکل خوردن با همکارانش بیرون امده است.من چندین بار به ایشان فرصت دادم که شاید تغییر کند اما هیچ فایده ای نداشته و حال مدت 3 ماهه است که دور از هم هستیم .قرار بود تا 3 ماه اینده جشن عروسی بگیریم اما ایشان در اخرین بحثمان سراینکه چرا به خونشون نرفتم تا ناهار اماده کنم مرا کتک زد و تحقیر کرد بعد به مادرم زنگ زد و کلی فحش های بسیار رکیک به ایشان زد و گفت که بیاین دخترتون رو ببرین و .... همسرم این سه ماهی که قهر بودیم خیلی از نبود من ناراحت نبود چون دختران زیاد ی بودن که وقتش را با انها بگذرونه که اخرین باری که خونمون اومد خودش به این موضوع اعتراف کرد . ایشان به خونه ی ما اومد و ما مثل خودش بی احترامی نکردیم و از من خواست تا به مشاوره برویم چون خودش هم در حال گذراندن دوره های درمانی بیماری وسواس فکری و لکنت زبان هستند و یک فرصت دیگه به ایشون بدم ,در حالی که من دیگر هیچ احساسی به ایشان ندارم و از ایشان متنفر هستم وتصمیمم برای طلاق جدی میباشد چون از اینده ی خودم با ایشان بسیار می ترسم وبه تازگی دادخواست نفقه به دادگاه داده ام . حال از شما کارشناسان ودوستان عزیز خواهشمندم که من را راهنمایی بفرمایید.
لینک تاپیک قبلی من
http://www.hamdardi.net/thread-38599.html