فکرم مشغوله میخام تصمیم بگیرم

سلام به همه قبلا یک تاپیک زده بودم به عنوان مشکلات پس از عقد که دوستان محترم راهنمایی های خوبی نمودند.ولی خواهشن یکی با قطعیت و باتجربه بگه من چکار کنم .الان 1.5 از عقدم گذشته هنوز واسه انتخابم دچار تردید شدم .. یکی با این شرایط میدونه چکار باید کرد..عقدمون که بماند سریع انجام شد و منم با بی تجربه گی گفتم همین خوبه حالا از ملاکای خودمم کوتاه امدم ! و خانم راحت و بدون هیچ گونه پیشنهادی انتقادی و با کم حرفی و بی ذوقی عقد کردیم...ایشون اصلا با این که کار میکنند حاضر نیستن یک کمک مالی انجام بدن یعنی من از رفیق میتونم قرض بگیرم و راحتم ولی با ایشون اصلا..یک سره هم به تیپ و ظاهرشون عیب میگیرم اخه کدوم زن همش یک طرح و پوشش داره اصلا خانوادتن کهنه پرستن خلاصه یکسره با هم گیریم باور میکنید دارم خنثی میشم/بابا کدوم زن اینقد بی حوصلس البته الان میگید تو اینجوریش کردی نه ایشون از قبلا هم همین جور بودن اصلا تو این مدت عقد یکبار چیز جدید ازش ندیدم (در جا دارم میزنم)راحت قهر میکنه مشکوکه به من در صورتی که من جز او با هیچکی نیستم. موقع خواب بعد چند روز که همو دیدیم یک بهونه در میاره و الکی قهر میکنه (1000 بار قهر کردیم و منمیرم جلو)راستش مشکل فکر میکنم خودمم هستم مثلا منفعل بودم و بیشتر شدم بهونه گیر شدم دارم خانممو تو اجتماع با همه دوخترا مقایسه میکنم البته با رضایت قلبی هم عقد نکردم 31 سال دارم و همسرمم 27 سال و تحصیل کرده ایم..........ممنون راهنمایم کنید

سلام، دوست عزیز، هیچ کس مثل خودتون در مورد زندگی تون نمیتونه تصمیم بگیره، شما در دوران نامزدی و عقد فرصت شناختن همدیگه رو دارید، که از زوایای پنهانی همدیگه اشنا بشید، البته هیچ ادمی کامل نیست و عیب ایراد زیاد داره، به نظرم بشینید و با خودتون روراست باشید، اگر تونستید کنار بیاید و احتمالا بهبودش بدید بسم الله، اگه نه تمومش کنید، یادتون باشه که ادما در گذر زمان و احتمالا زندگی زیر یه سقف بهتر نخواهند شد، چون اخلاق و شخصیت شکل گرفته، باهاشون صحبت کنید و از دغدغه هاتون بگید، نذارید زندگی مشترک بعد ازدواج به جدایی برسه اگه جدایی الان باشه بهتر از اون موقع س.

سلام
به نظر من هیچ (فرمایش حضرت علی(ع):هیچ سیساستی بالاتر از راستی نیست. بشینید اول صادقانه با خودتون خلوت کنید این پروسه شاید دو هفته طول بکشه یا کمتر .....بعد هم بشینید با نامزدتون خیلی شفاف بدون پیچیندون بدون خشم بدون اغراق بدون تحقیر کردن بدون آشفتگی حرفهاتون بزنید واز ایشون بخواین بدون درگیر شدن وجبهه گرفتن بشینند فکر کنند در زمان شما حتما با یه مشاور هم در میون بگذارید.....خیلی خشت اول مهمه...پس باثبات و با ایمان قدم بردارید تا بعدا نلرزید
از خدا هم بخواین تو این مسیر صبر و تحمل بده.....این کنکاش با خودتون یه جور مراقبه است.....مطمئن باشید نتایج شیرینی داره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kohyar1360

سلام، دوست عزیز، هیچ کس مثل خودتون در مورد زندگی تون نمیتونه تصمیم بگیره، شما در دوران نامزدی و عقد فرصت شناختن همدیگه رو دارید، که از زوایای پنهانی همدیگه اشنا بشید، البته هیچ ادمی کامل نیست و عیب ایراد زیاد داره، به نظرم بشینید و با خودتون روراست باشید، اگر تونستید کنار بیاید و احتمالا بهبودش بدید بسم الله، اگه نه تمومش کنید، یادتون باشه که ادما در گذر زمان و احتمالا زندگی زیر یه سقف بهتر نخواهند شد، چون اخلاق و شخصیت شکل گرفته، باهاشون صحبت کنید و از دغدغه هاتون بگید، نذارید زندگی مشترک بعد ازدواج به جدایی برسه اگه جدایی الان باشه بهتر از اون موقع س.

---

سلام ممنونم از راهنمایی خوب و به جاتون /ببینید شما باشین چکار میکنید؟.. الان ما تو دوران عقذیم و شبی نیس که فکر نکنم خانمم نکات مثبت داره ولی واقعا خانواده و خودشون به دلم نیستن البته اخه یک کارایی میکنند بزارید راحت بگم بی خیالن اصلا واسشون مهم نیس من چطور روزگارمو میگذرونم یکبار واسم چیزی نخریدن پول دارن ولی یک فرهنگ به خصوص دارن اهل تنوع و دستو دل بازی نیستن.. در واقع نمیدونم چکار کنم از طلاقم میترسم علتش اول از اطرافیان / دوم از مسایل مالیش و سوم از خاطرات که باهم داشتیم و در واقع میترسم همیشه باهام باشه واذیتم کنه

ببینید مطالبی که عنوان کردید خیلی گنگ بود....
من الته کارشناس نیستم اصلا و ابدا وفقط تجربه دوازده زندگی مشترکم رو میگم وخواهر برادرای خودمو دوتامو وهمکارام:

اولا قبل از هر کاری ویژگی های خودتون را بنویسید نقاط مثبت ومنفی خودتون ...بجای گشتن مشکل از نامزدتون از خودتون شروع کنید....اگه خودتون رو واقعا اونجوری که هستید (تحصیلات استطاعت مالی تیپ شخصیتی و پارامترهای دیگه......)بسنجید باور کنید خیلی از مسائلتون حل میشه مشکل ما از زمانیه که خودمون را بی نقص میدونیم...

دوما:چقدر از مهارتهای ارتباطی وتفاوت های مرد وزن اطلاع دارید خواهش میکنم جدی جدی رو این قضیه کار کنید....ببینید خانمها دوست دارن ازشون تعریف بشه اگه یه تغییر کوچکی در ظاهرش دیدید ابراز کنید خیلی موارد دیگه ای هست رازهایی درباره زنان نوشته باربارا دی آنجس رو حتما مطالعه کنید...

سوما:با کارهایی که کردید اگه شرایططون اکی نشد با نامزدتون صحبت کنید یا با هم برید پیش مشاور

چهارما:شما تعهد دادید پس به سادگی با مقایسه کردن نامزدتون با خانمهای دیگه شرایط خودتون رو بغرنج نکنید ...باور کنید همه ی خانمها تو یه اصولی شبیه هم هستن واین نوع رفتار شما خیلی تعیین کننده است

امیدوارم خیلی زود به شرایط خوبی برسید و از این حالت گذار به شرایط پایدار برسید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirf

سلام ممنونم از راهنمایی خوب و به جاتون /ببینید شما باشین چکار میکنید؟.. الان ما تو دوران عقذیم و شبی نیس که فکر نکنم خانمم نکات مثبت داره ولی واقعا خانواده و خودشون به دلم نیستن البته اخه یک کارایی میکنند بزارید راحت بگم بی خیالن اصلا واسشون مهم نیس من چطور روزگارمو میگذرونم یکبار واسم چیزی نخریدن پول دارن ولی یک فرهنگ به خصوص دارن اهل تنوع و دستو دل بازی نیستن.. در واقع نمیدونم چکار کنم از طلاقم میترسم علتش اول از اطرافیان / دوم از مسایل مالیش و سوم از خاطرات که باهم داشتیم و در واقع میترسم همیشه باهام باشه واذیتم کنه

---

سلام
اميدوارم كه مشكلتون حل بشه، من تعجب ميكنم كه شما انتظار داريد كه خانم تون و خونواده ش براتون چيزي بخرن، ضمناً ابراز محبت و دوستي كه زوري نيست، يه توصيه دوستانه هم بهت دارم اينكه سعي كن روي پاي خودت باشي، يعني انتظار كمك چه از خونواده خودت و مخصوصا خونواده خانمت نداشته باش، اگر هم اينكارو بكنن از روي محبت هستش، يه چيزه ديگه اي هم كه هست اينه كه اگه آدما همديگه رو بخوان به خاطر خودشون بايد بخوان، ميدوني چرا؟ چون شرايط مادي، كاري و ظاهري ممكنه خداي ناكرده از بين بره يا نقصي توش ايجاد بشه، پس اگر ادما به خاطر اين مسائل در كنار هم باشن دليل شون براي موندن از بين ميره، پس نتيجه ميگيريم شما حواشي رو بيخيال شيد، اگر ميخواي اونو و اونم تو رو ميخواد پس بقيه چيزا رو خيلي اهميت نديد، البته ظرفيت ادما متفاوته و ممكنه با تغيير شرايط بزنن زير قولشون، دست و دل بازي خونواده خانمت به شما ارتباطي نداره و مخصوص زندگي خودشونه، شما سعي كنيد مطابق ميل خودتون و چيزي كه با هم به توافق ميرسيد انجام بديد،
البته در مورد طلاق، ميخواهم يه سوال ازتون بپرسم، ايا كس ديگه اي قراره به جاي شما زندگي كنه؟ جوابش خير هستش، مشكل زندگي همه ما همينه نگران ديگران هستيم بيش از انكه نگران خودمون باشيم، اگر طرفين با هم توافق كنن كه به درد هم نميخورن و بهتر جدا شن، پس سر موارد مالي هم بايد با هم توافق كنن، ضمنا مال و پول هم واسه يه همچين روزايي هستش. در نهايت هم هيچ موقع نترس، ترس مادر بدبختي هاس، از هر چي بترسي سرت مياد.
موفق باشيد.

سلام ممنونم دنیای یاسی ازاین که تجربه تونو در اختیار قرار میدین ،خدا خیرتان دهد. ببینید بنده قبول دارم بی نقص نیستم ولی واقعا خانمم با معیارام(که البته شاید خیلی هم از دید شما جالب نباشن!مثلا خانمم اهل تنوع نیس ،خانمم خیلی کم حرفه و اصلا به روز نیس از خانوادهای به مراتب ساده تر از ما و کم فرهنگ تر) فرق داره...نمی خام خانممو بد جلوه بدم که خودمو خوب نشون بدم در اخر عیوب خودمم دقیق میگم که شما با درایتتون منو راهنمایی کنید بلکه یک کاری بشه ازاین انفعال خسته شدم/واسه همه دلیل هایی که به همسرم میارم مصداق دارم بگذریم/توی پیام اولمم گفتم اشتباه کردم عقد کردم الانم تاوانشو هر وقت بتونم میدم!شما میفرمایید از خانمم تعریف کنم میخام بدونم واسه چی؟ وقتی که شما به ایده الت نرسیدی دلیل داره بنده 100 بار گفتم میخام زیاد حرف بزنی زیاد تنوع داشته باشی اخه توکه پول داری چرا ئاسه خودت لباس و شیک نمیکنی..... خوب در باره خودم بگم که ارشد دارم -پولدار نیستم ولی اگه انگیزه داشته باشم میتونم (وقتی که دارم فکر میکنم باقی عمرمو میخام با این شخصیت خانمم باشم بی ذوق میشم) مثبتهام: ارومم-- اهل اداب و معاشرتم- اهل مطالعه- اهل کار علمی-خانواده فرهنگی--پر دستو دل باز و باسخاوت -کاری به کار کسی ندارم-.....منفی هام(زیاد دارم مقایسه میکنم. بدجور تو گذشتم میمونم. نبود اینده نگری.انتقامی و کینه ای که بیشترم شده! منفعل و مقداری تنبل.خیلی فکر میکنم-پرخواب-....بنا به پیشنهاد یک مشاور با خانمم حرف زدم یکم تنوعشون و نگاه به زندگی مشترک بهتر شه که متاسفانه تاثیری نداشت و مدام دارم فکر میکنم و با خانمم گلاویزم که خودم خیلی ناراحت ترم ازاین وضع .............سپاس

من شوهرم پول نداشت بیکار بود بهش پول دادم اولش گفت قرض اما الان توقع داره هر وقت پول نداره من بدم منم یه دخترم یرکار هم نمیرم براش گوشی هفتصد هزاری خریدمداما اون وسه منهیچی نخرید
پول قرض کردم بهش دادم اما اصلا فکر پس دادن نیست فکر میکنه من پول دارم

خیلی ناراحتم منم توقع دارم شوهرم برام یه بستنی یه روسری بخره اما اون از من توقغ داره
به نظرم واقعا زشته مرد از زنش توقع داشته باشه

حالاذمن از کجا پول بیارم قرض مردم رو بدم
من نمیدونم چجوری حرفم رو به شما بزنم
حقیقت اینه که یه زن هر گز نباید به شوهرش پول بده یکی دوبار اشکال نداره چون مرد عادت میکنه مثلا شوهرم الان توقع داره لباس ۱۰۰ هزاری با پول من بخره
قسط وامش رو من بدم
پس من چی من یه زنم



دوست عزیز خیلی تعجب کردم که شما توقع داری خانومت برات پول خرج کنه

مردها خیلی عجیبند اگه زن لباس بخره ثیپ بزنه خودشون رو خفه میکنند که چرا ولخرجی
اگه قناعت کنند میگن کهنه پوش و خسیس
قصد توهین ندارم اما تجربه من بود

باسلام و آرزوی خوشبختی برای شما
خانمی رو سراغ دارم که وقتی مجرد بود و کارمند بود پدرش حقوقشو میگرفت . میگم شاید خانم شما هم چنین مشکلی داره که خجالت میکشه شما بفهمید. البته احتمالش کمه ولی اینم بررسی کنید. یه چیز دیگه این که هر خانمی خودش حقوق هم داشته باشه دوست داره همسرش براش خرید کنه همین که خانوما دوست دارن حمایت بشن. بعضی از افراد چه مرد چه زن هستن که وقتی بخوان برای همسرشون خرجی بکنن با مخالفت خانواده خودشون مواجه میشن. مثلا شوهر خودم وقتی با هم یه رستوران ساده بریم و حتی ولخرجی نکنیم اگر بفهمن ما رفتیم رستوران ناراحت میشن یا هی میپرسن شما کجا رفتین. البته ما هم توی دوران عقد هستیم. آیا شما خودتون بردینش خرید؟ منظورم اینه همراهیش کنید تا کم کم خودش رو تغییر بده و براش خرید کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نو عروسم من

من شوهرم پول نداشت بیکار بود بهش پول دادم اولش گفت قرض اما الان توقع داره هر وقت پول نداره من بدم منم یه دخترم یرکار هم نمیرم براش گوشی هفتصد هزاری خریدمداما اون وسه منهیچی نخرید
پول قرض کردم بهش دادم اما اصلا فکر پس دادن نیست فکر میکنه من پول دارم

خیلی ناراحتم منم توقع دارم شوهرم برام یه بستنی یه روسری بخره اما اون از من توقغ داره
به نظرم واقعا زشته مرد از زنش توقع داشته باشه

حالاذمن از کجا پول بیارم قرض مردم رو بدم
من نمیدونم چجوری حرفم رو به شما بزنم
حقیقت اینه که یه زن هر گز نباید به شوهرش پول بده یکی دوبار اشکال نداره چون مرد عادت میکنه مثلا شوهرم الان توقع داره لباس ۱۰۰ هزاری با پول من بخره
قسط وامش رو من بدم
پس من چی من یه زنم



دوست عزیز خیلی تعجب کردم که شما توقع داری خانومت برات پول خرج کنه

مردها خیلی عجیبند اگه زن لباس بخره ثیپ بزنه خودشون رو خفه میکنند که چرا ولخرجی
اگه قناعت کنند میگن کهنه پوش و خسیس
قصد توهین ندارم اما تجربه من بود

---

سلام ،از این که چرا شوهرتان همچین رفتارهایی داره باید دلیلشو دونست و مشخص نیس به نظرم همین حرفهایی که نوشتید و فکرتونو صادقانه بهش منتقل کنید و ازش دلیل بخواین اصلا به صورتی که یک طرفه باشه خوب نیس/ این که مردها عجیبن بهتره بگیم هرکسی یک جوره و یک سری ایده الی داره..در مورد خودم میگم قرار نیس که من بشینم و همسرم خرج کنه ببینید به فکر بودن مهمه نه فقط هزینه کردن همسران شریک مال و حال و همه چیز هم هستن اگر مثلا خانمم اقلا به فکرم باشه خوبه و قرار نیس که بنده سو استفاده کنم مگه اطرافیانم نیستند که خانمشون واسه همسرش ماشین گرفته و کسبو کار راه انداختن اتفاقا همسرش دلگرم تر میشه خوب حالا هر کسی در حد خودش ببینید یک مصداق میارم به همسرم میگم اینقد پول ضروری نیاز دارم واسه کارم کم اوردم فعلا وضعیتمو میبینی ایشون علاوه بر اینکه ندادند حتی حاضر نشدن پیگیر باشن یا اقلا بپرسن چکار کردی جور شد !این همرا ه نبودن مردو خشک میکنه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شادی ظهوریان

باسلام و آرزوی خوشبختی برای شما
خانمی رو سراغ دارم که وقتی مجرد بود و کارمند بود پدرش حقوقشو میگرفت . میگم شاید خانم شما هم چنین مشکلی داره که خجالت میکشه شما بفهمید. البته احتمالش کمه ولی اینم بررسی کنید. یه چیز دیگه این که هر خانمی خودش حقوق هم داشته باشه دوست داره همسرش براش خرید کنه همین که خانوما دوست دارن حمایت بشن. بعضی از افراد چه مرد چه زن هستن که وقتی بخوان برای همسرشون خرجی بکنن با مخالفت خانواده خودشون مواجه میشن. مثلا شوهر خودم وقتی با هم یه رستوران ساده بریم و حتی ولخرجی نکنیم اگر بفهمن ما رفتیم رستوران ناراحت میشن یا هی میپرسن شما کجا رفتین. البته ما هم توی دوران عقد هستیم. آیا شما خودتون بردینش خرید؟ منظورم اینه همراهیش کنید تا کم کم خودش رو تغییر بده و براش خرید کنید.

---

نه اتفاقا پدر خانمم و ضعش بد نیس و جوری باشه که از زن من بگیره.. البته خانواده همسرم به شدت خسیس هستند و خداهم بهشو ن سخت میگیره دارم میبینم/ حتما میگید تو به اونا چکار داری خوب بنده با ملاک این که خانواده همسرم یکم به روز و دستو دل باز باشن همسرمو انتخاب کردم نه اینکه سالگرد ازدواج منو خانممو اصلا ندونن کی هس ..خرید نبردمش خودش چرا نمیره مگه اینجا کلاس درسه که من یک خانم 28 سالو درس بدم اخه شما که نمیدونید ایشون کار دارن و پول دارن!!!!! اونوقت لباساش در حد یک متکدی چند ساله ..واسم جشن تولد خودکار گرفته!!!!!!

من از الان معذرت میخوام اگر با حرفام ناراحتتون میکنم
فکر نمیکنید توقعاتتون از زندگی مشترک و از همسرتون اشتباهه و دارین کاملا حق به جانب قضاوت میکنید
اینکه سالگرد ازدواج شمارو خونوادش یادشون نبوده چه اتفاق عظیمیه که شمارو مردد کرده یا اتفاقاتی از این دست
چون یکی از نارضایتی هاتون همین مسیله بود برا شخص من که خیلی عجیب بود

شما میگید من نبردمش خودشم نباید بره؟؟؟!!!! خب حرف شما متین اماچی میشه اگه شما ایشونو ببرین خرید و بر طبق میل خودتون براش خرید بکنید؟؟ مگر شما همسر ایشون نیستین؟؟؟ یا فکر میکنید چون خودش پول داره به شما چه؟/

چرا فکر نمیکنید وقتی شما اینطوری فکر میکنید اونم ممکنه همین طور فکر کنه که من چرا باید بهش پول بدم؟؟

شما در جواب یکی از دوستان که بهتون گفتن ازشون تعریف کنید میگید چرا باید اینکارو بکنم وقتی به ایده الم نرسیدم!!! شما حتی تو تعریف کردن و نشون دادن محبت به همسرتونم دارید خساست میکنید چیزی که هیچ خرجی براتون نداره اونوقت توقع دارید ایشون خساست نکنن تو مسایل مالی

کجاها همراه و پشتیبان ایشون بودین که حالا میخواید ایشون برا شما باشه؟؟
تفکرات شما به نظر من به شدت نیاز به اصلاح داره فارغ از مشکلاتی که همسرتون دارن

احتمالا یکی از هدفاتون از ازدواج با ایشون همین مسایل مالی بوده حالا که ایشون مقاومت میکنه شما همه چیز رو نابود شده میبینید پس معیارهاتونم کمی اصلاح کنید
هدفم ازین صحبتها فقط این بود کمی نگاهتون تغییر کنه خدای نکرده قصد دیگه ای نداشتم امیدوارم از انتقادم دلگیر نشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sahar67

من از الان معذرت میخوام اگر با حرفام ناراحتتون میکنم
فکر نمیکنید توقعاتتون از زندگی مشترک و از همسرتون اشتباهه و دارین کاملا حق به جانب قضاوت میکنید
اینکه سالگرد ازدواج شمارو خونوادش یادشون نبوده چه اتفاق عظیمیه که شمارو مردد کرده یا اتفاقاتی از این دست
چون یکی از نارضایتی هاتون همین مسیله بود برا شخص من که خیلی عجیب بود

شما میگید من نبردمش خودشم نباید بره؟؟؟!!!! خب حرف شما متین اماچی میشه اگه شما ایشونو ببرین خرید و بر طبق میل خودتون براش خرید بکنید؟؟ مگر شما همسر ایشون نیستین؟؟؟ یا فکر میکنید چون خودش پول داره به شما چه؟/

چرا فکر نمیکنید وقتی شما اینطوری فکر میکنید اونم ممکنه همین طور فکر کنه که من چرا باید بهش پول بدم؟؟

شما در جواب یکی از دوستان که بهتون گفتن ازشون تعریف کنید میگید چرا باید اینکارو بکنم وقتی به ایده الم نرسیدم!!! شما حتی تو تعریف کردن و نشون دادن محبت به همسرتونم دارید خساست میکنید چیزی که هیچ خرجی براتون نداره اونوقت توقع دارید ایشون خساست نکنن تو مسایل مالی

کجاها همراه و پشتیبان ایشون بودین که حالا میخواید ایشون برا شما باشه؟؟
تفکرات شما به نظر من به شدت نیاز به اصلاح داره فارغ از مشکلاتی که همسرتون دارن

احتمالا یکی از هدفاتون از ازدواج با ایشون همین مسایل مالی بوده حالا که ایشون مقاومت میکنه شما همه چیز رو نابود شده میبینید پس معیارهاتونم کمی اصلاح کنید
هدفم ازین صحبتها فقط این بود کمی نگاهتون تغییر کنه خدای نکرده قصد دیگه ای نداشتم امیدوارم از انتقادم دلگیر نشید

---

سلام ممنون سحر تنها . واقعا ازانتقادتون اصلا دلگیر نشدم این قد اما واگر توذهن دارم که کاملا منفعل شدم /تک تک جملات شما در موردم صحیح هست خودم فکر میکنم چرا به اینجوری شده پیامای قبلیمو بخونید لطفا ببینید من خیلی ساز گار شدم اول میگفتم خانمم باید تمامی مناسبت هارو گرم نگه داشته باشه نکه اصلا به هیچی پایبند نباشن هرکاری که من بکنم یا نکنم درسته بخرم یا نخرم اشکال نداره بهش میگم افسرده گی گرفتم اول که باهام میگه تو ریشه همه بدبختیهاتو من میدونی بعدم دیگه نگفت اصلا حالت چه جوره مصداقای دیگم تو پیامام قبلا گفتم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirf

.....مگه اطرافیانم نیستند که خانمشون واسه همسرش ماشین گرفته و کسبو کار راه انداختن اتفاقا همسرش دلگرم تر میشه خوب حالا هر کسی در حد خودش ببینید یک مصداق میارم به همسرم میگم اینقد پول ضروری نیاز دارم واسه کارم کم اوردم فعلا وضعیتمو میبینی ایشون علاوه بر اینکه ندادند حتی حاضر نشدن پیگیر باشن یا اقلا بپرسن چکار کردی جور شد !این همرا ه نبودن مردو خشک میکنه

---

اولا اون خانم خیلی اشتباه کردند که برای شوهرشون ماشین گرفتند و کسب و کار راه انداختند که اگر کار درستی بود از این پس آقایون بنشیند خانه تا خانم ها مسایل اقتصادی را مدیریت کنند و آقایان هم ناز و عشوه آمدن را تمرین کنند(در زندگی به ظاهر مدرن امروز نقش ها و مسوولیت ها خیلی قاطی شده) و اشتباه فاحش تر بیان کردن این مثال به عنوان الگو ی مثبت قابل تبعیت .

والله خیلی خوبه ، زمان عقد هستید ، مجالی هم نبوده که برادری تون رو بگیم در طی یک زندگی ثابت کرده باشید ، در عوض انتظار هم دارید که همسرتان شما رو ساپورت مالی کند خودتون هم می گویید تنبل هم هستید ، زیاد هم می خوابید ، محبت کلامی هم که یخ ، چون از نظر شما لزومی نداره چون ایده آلتون نیست ، بفرمایید باید مغزشون رو داده باشند اجاره که پول بی صاحب رابدهند به شما؟

اتفاقا از هر که بپرسید همسر شما بسیار با تدبیر هستند وبهترین رفتار را داشته اند . مسایل مالی شما هیچ ربطی به ایشان ندارد.

برای ما خانم ها خیلی مهمه که بتونیم به مرد زندگی مون تکیه کنیم ، به نظرتون با این روندی که در پیش گرفتید چقدر اون حس حامی بودن رو می تونید به همسرتون منتقل کنید. نقش مردانگی و حمایت گری شما کجا پنهان شده است؟!!!!

اتفاقا به مشاوره مراجعه بفرمایید دو نفری و از طریق مشاور همسرتون رو در جریان افکار و ایده هاتون قرار بدهید شاید لازم باشد ایشون هم تجدید نظراتی نسبت به شما داشته باشند.

سلام
من با نظر بی نهایت کاملا موافقم و تمام مسائل مالی به کنار
تا حالا شده واسه خانومتون یه لباس معمولی بگیرین و ازشون بخاین بپوشن اونقد ازشون تعریف کنیین که به وجد بیاین یا وقتی به قول خودتون لباسهای تکراریشو میپوشه بهش بگین چقد بهت میاد و... زنها همه وجودشون احساسه تا احساس نشه که دیده شدن اجازه ورود کسیو به قلبشونو نمیدن از خانومتون تعریف کنین به مناسبتهای مختلف اگه شرایطشو دارین با هم برین بیرون شما یه چند مدت تو همه چیز پیش قدم بشین بعدش ببینین خانومتون چیکا میکنه براتون اگه نامزدم من فقط کمی به من محبت واقعی میکرد حاظر بودم جونمو واسش بدم امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hasti mah

سلام
من با نظر بی نهایت کاملا موافقم و تمام مسائل مالی به کنار
تا حالا شده واسه خانومتون یه لباس معمولی بگیرین و ازشون بخاین بپوشن اونقد ازشون تعریف کنیین که به وجد بیاین یا وقتی به قول خودتون لباسهای تکراریشو میپوشه بهش بگین چقد بهت میاد و... زنها همه وجودشون احساسه تا احساس نشه که دیده شدن اجازه ورود کسیو به قلبشونو نمیدن از خانومتون تعریف کنین به مناسبتهای مختلف اگه شرایطشو دارین با هم برین بیرون شما یه چند مدت تو همه چیز پیش قدم بشین بعدش ببینین خانومتون چیکا میکنه براتون اگه نامزدم من فقط کمی به من محبت واقعی میکرد حاظر بودم جونمو واسش بدم امیدوارم مشکلاتتون به زودی حل بشه ...

---

ممنون اولا از خانم بینهایت و ارزوی موفقیت و سلامتی واسشون،احتمالا بینهایت پیامهای قبلیو منو خیلی متوجه نشدن در ثانی کاملا درسته که مرد باس حامی باشه و تکیه گاه ولی بیتفاوتی یک چیز دیگس. الان شما مشکل منو تو این سایت متوجه شدین در صدد برامدین به نحوی کمکم کنید و نظرتونو بدین ولی تو زندگی همسران مگه مهم تر نیس !این بی قکری همسرم منو عذاب میده البته خودمم نقش اصلی دارم وقتی با ملاکهای اشتباه و به دید اینکه خانمم یا خانواده خانمم باید افرادی روشن و باکلاس باشن و حداقل یک سور پریز داشته باشن و یکم به روز باشن ازدواج کردم ازاینم بهتر نمیشه !خانم هستی ماه بازم ممنونم سعی میکنم اول خودم پیش قدم باشم و خرید کنم.. هر چندم که ایشون و خانوادشون اینقد بهم بی محلی کردن که منم بی ذوق بار اوردن

به نظر من جدا بشین خیلی بهتره شما اصلا به هم نمیخورید من هگه جای خانم شما بودم بی معطلی جدا میشدم

من خودم دوران عقدم رو یادم میاد که 2 روز پس از عقدم شوهرم عابربانکش که تمام حقوقش توش بود رو بم داد و گفت پیش خودت باشه و هر چقدر دوس داری خرج کن همش مال خودته
اما من یکبار هم ازش استفاده نکردم بعد مدتی که دید استفاده نکردم خودش یه پولی رو نقدی گذاشت توی کیفم و در طول کل دوران عقدم شبی وجود نداشت که بیرون نباشیم و چیزی نخوریم و یا از مغازه ای رد نشیم و من نگاه نکنم و شوهرم نگه بخرم واست؟ خرید لباس و لوازم آرایش و طلا و کلی چیز میز و این در صورتی بود که ما حتی یه حلقه هم براش نخریدیم و خودش حلقه خودش رو خرید و خانواده من تنها بک یخچال برای من خریدند واین در صورتی بود که شوهرم سه جشن مفصل عقد، هنابندون،
وسی رو برای من گرفتند

سلام خسته نباشین،جدا شدنم یکی از گزینه هام هس منتها موقعی که کارد به استخون برسه،خیلی ها نظر دادن ولی به نظرم مثل یک مسکن خواهد بود که موقتی درمان بشم نمیدونم شایدم درس شد!!!خودمم با توقع هستم و البته به مشکلاتم هم اضافه داره میشه البته همش از ملاکهای اشتباه و تصمیم عجولانم سرمنشا میگیره // بهرحال امیدوارم خوشبخت باشین

با درود

شما این حقیقت : "کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز" را در انتخابتون پیاده نکردید

بزرگترین اشتباهتان این بود که تصمیم گیری را به عهده دیگران گذاشتید
تفاوت فرهنگی یکی از بزرگترین مشکلات ازدواج است

شما که قصد ازدواج سنتی داشتید باید به خاستگاری از دختری که در سطح فرهنگی خودتان بود میرفتید نه دختری که همه میگویندخوب است ، همه که قرار نیست با اون
زندگی کنند
اگر به ازدواج به معنی دقیق آن که همانا اشتراک در بود و نبود و همراهی و همدلی وتفاهم است نگاه میکنید نه صرفا برای ارضای میلجنسی و رفع تنهایی و نیازهای دیگر و تفکر سنتی ندارید
از آن دسته مردهای حساس هستید که دوست دارند خانومشان هم به خودش خیلی برسد و هم به شوهرش ،لباسهای متنوع بپوشد، برای شوهرش خرج کند،جشن بگیرد ( اینها خیلی خوب است فقط با فرهنگ حاکم متضاد است و خیلی ها مخالف هستند)

و البته شماهم باید متقابلا همین سبک را داشته باشید تا زندگیتان شیرین شود!
نه اینکه فقط ازجانب خانوم باشد و صد البته باید جنبه پول گرفتن از خانوم را هم داشته باشید

باید تفکر خانومتان را عوض کنید که خیلی سخت است و باید پتانسیل تغییر را داشته باشد
با مشاور مشورت کنید، اگر خانوم شما همین روند را ادامه داد ، و در سبک زندگی اش تغییری ایجاد نشد، جدایی بیشتر ارامتان میکند تا زندگی با حرص و حسرت ؛چه بسا بعد از عروسی،روحتان فرسوده میشود و طلاق عاطفی میگیرید و یا عشق زندگیتان را پیدامیکنید و دردسرتان بیشتر میشود
و در کل باید همدیگر را تحمل کنید

قطعا زنی وجوددارد که طرزفکرشان مانندشما باشد،فقط هنوز ملاقاتش نکردید
اگر دیر ازدواج کنید اما باکسی که در سطح تفکر و فرهنگ شماست ، بسیار موفقتر خواهید بود تا ازدواجی بر پایه تحمل و حسرت داشته باشید


شما تا کاملا مطمئن نشدید از آینده و با امید واهی در نامزدی بمانید بهتر است، تصمیم عجولانه ای هم نگیرید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirf

. الان ما تو دوران عقذیم وشبی نیس که فکر نکنم خانمم نکات مثبت داره ولی واقعا خانواده و خودشون به دلم نیستن البته اخه یک کارایی میکنند بزارید راحت بگم بی خیالن اصلا واسشون مهم نیس من چطور روزگارمو میگذرونم یکبار واسم چیزی
نخریدن پول دارن ولی یک فرهنگ به خصوص دارن اهل تنوع و دستو دل بازی نیستن.. در واقع نمیدونم چکار کنم از طلاقم میترسم علتش اول از اطرافیان / دوم از مسایل مالیش و سوم از خاطرات که باهم داشتیم و در واقع میترسم همیشه باهام باشه واذیتم کنه

---

شما برای دیگران زندگی میکنید یا برای خودتان؟شما اگر الان هزینه کمی کنید، بهتر است تا اینکه چند سال دیگر مجبور شوید هزینه گزافی بپردازید
هنوز زیر یک سقف نرفتید، طبیعتاخاطرات کم کم کمرنگ تر میشوند ، و البته شما عشقی ندارید، فقط عادت کردید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirf

.الان 1.5 از عقدم گذشته هنوز واسه انتخابم دچار تردید شدم .. یکی با این شرایط میدونه چکار باید کرد..عقدمون که بماند سریع انجام شد و منم با بی تجربه گی گفتم همین خوبه حالا از ملاکای خودمم کوتاه امدم ! و خانم راحت و بدون هیچ گونه پیشنهادی انتقادی و با کم حرفی و بی ذوقی عقد کردیم...
ایشون اصلا با این که کار میکنند حاضر نیستن یک کمک مالی انجام بدن یعنی من از رفیق میتونم قرض بگیرم و راحتم ولی با ایشون اصلا..یک سره هم به تیپ و ظاهرشون عیب میگیرم اخه کدوم زن همش یک طرح و پوشش داره اصلا خانوادتن کهنه پرستن خلاصه یکسره با هم گیریم باور میکنید دارم خنثی میشم/بابا کدوم زن اینقد بی حوصلس البته الان میگید تو اینجوریش کردی نه ایشون از قبلا هم همین جور بودن اصلا تو این مدت عقد یکبار چیز جدید ازش ندیدم (در جا دارم میزنم)راحت قهر میکنه مشکوکه به من در صورتی که من جز او با هیچکی نیستم. موقع خواب بعد چند روز که همو دیدیم یک بهونه در میاره و الکی قهر میکنه (1000 بار قهر کردیم و منمیرم جلو)راستش مشکل فکر میکنم خودمم هستم مثلا منفعل بودم و بیشتر شدم بهونه گیر شدم دارم خانممو تو اجتماع با همه دوخترا مقایسه میکنم البته با رضایت قلبی هم عقد نکردم

---

همانند شما کم نیست، همه اینها برمیگردد به تفکر غلط در مورد ازدواج ، خانمتون فقط شوهر میخواستن، شما هم همینجوری گفتید حالا یکاریش میکنیم!
عاقبت این مدل ازدواج کردن یا طلاق قانونی است، یا طلاق عاطفی ، همراه با عشق های جدید که توسط آدم های جدید وارد رابطه میشوند ، شما فکر کنید الان جدایی بهتر
است یا چند سال دیگر با بچه؟ بهتر است با مردانی که مشکل شمارا دارند نیز مشورت کنید
آنها میتوانند آینه شما باشند برای تصمیم گیری

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirf

.در مورد خودم میگم قرار نیس که من بشینم و همسرم خرج کنه ببینید به فکر بودن مهمه نه فقط هزینه کردن همسران شریک مال و حال و همه چیز هم هستن اگر مثلا خانمماقلا به فکرم باشه خوبه و قرار نیس که بنده سو استفاده کنم مگه اطرافیانم نیستند که خانمشون واسه همسرش ماشین گرفته و کسبو کار راه انداختن اتفاقا همسرش دلگرم تر میشه خوب حالا هر کسی در حد خودش ببینید یک مصداق میارم به همسرم میگم اینقد پول ضروری نیاز دارم واسه کارم کم اوردم فعلا وضعیتمو میبینی ایشون علاوه بر اینکه ندادند حتی حاضر نشدن پیگیر باشن یا اقلا بپرسن چکار کردی جور شد !این همرا ه نبودن مردو خشک میکنه



البته خانواده همسرم به شدت خسیس هستند و خداهم بهشو ن سخت میگیره دارم میبینم/ حتما میگید تو به اونا چکار داری خوب بنده با ملاک این که خانواده همسرم یکم به روز و دستو دل باز باشن همسرمو انتخاب کردم نه اینکه سالگرد ازدواج منو خانممو اصلا ندونن کی هس ..خرید نبردمش خودش چرا نمیره مگه اینجا کلاس درسه که من یک خانم 28 سالو درس بدم اخه شما که نمیدونید ایشون کار دارن و پول دارن!!!!! اونوقت لباساش در حد یک متکدی چند ساله ..واسم جشن تولد خودکار گرفته!!!!!!

---

من شمارا درک میکنم ،،
،شما با فرد اشتباهی میخواهید وصلت کنید ، بهتر است اگر با مشاور و راهکارهای دیگر تفکر ایشان تغییر نکرد، از فکر این ازدواج بیرون بیایید
شما طرز فکرتان متفاوت است و البته بد هم نیست،به نظرم پرتوقع نیستید ،خیلی زنها و مردها هستند که تفکر شمارا دارند ، خیلی زنها هستند که برای شوهرشان همه کار کرده اند، افتخار هم میکنند و شوهرشان هم در نتیجه این کارها، خیلی بیشتر به زنشان ارزش قائل است
به فکر این باشید که آیا زیر یک سقف و 24 ساعته با خانومتان با یک تفکر مغایر میتوانید زندگی کنید یانه

معذرت میخام اما تو هرپستی ک از شما خوندم کلمات نمیخره -پول نمیده- خرید-پول دیده میشه !!!!

شما دختری که ایده آلت نبوده رو صرف اینکه وضع ظاهری مالیشون رو دیدی و فک کردی بعد عروسی برات خرج میکنن گرفتی و حالا که با واقعیتای زندگی روبرو شدی که نه از این خبرا هم نیست حرف از ایده آل نبودن و دلسرد شدن می زدی!!!!

کارت از پایه ایراد داشته برادر من.

به نظر میاد که دنبال بهونه ی تا ازش جدا بشی. وگرنه این چیزایی که گفتی چیزایی نیست که نتونی باهاش کنار بیایی یا درستش کنی.
والا منم تقریبا همین مشکلات رو داشتم اما به نظرم انقدر بزرگ نیستن.
دوران نامزدی شوهرم گفت خوشحالم رشته ات طراحی لباسه چون من همیشه دلم میخواست خانمم شیک پوش باشه. خدا وکیلی از همون دوران نامزدی یه وقت نشد که خودم یه لباس بگیرم با اینکه شاغلم و وضع مالی خودمم بد نیست اما از اینکه همسرم پوشاکم رو تهیه کنه واقعا ذوق میکنم.(اکثر خانوما بدشون میاد که آقاشون چشمش به دنبال پول خانومشون باشه .یه جورایی روی مردشون در خصوص هزینه های زندگی حساب باز میکنند).
درمورد کم حرفی یا خجالتی بودنش بهش فرصت بده باور کن توی دوران عقدم وقتی تو جمع خانواده و دوستای شوهرم بودم عینه برگ چغندر بودم. اونا خیلی پر حرف بودن و من در حد معمولی. یه شب شوهرم بهم گفت چرا توی جمع دوستات و خانوادت شوخ و شادی اما توی جمع خانواده من ساکتی. گفت دلم میخواد همه بدونند چه خانوم خوش صحبتی دارم ...(این جمله از زرنگیش بود ناقلا):311:
یکم با مهربونی باهاش صحبت کن. زن و زندگیت رو سفت بچسب و به خاطر این مشکلات کوچیک لحظه هات رو تلخ نکن.

باسلام من فکر میکنم خداروشکر زندگیه مشترکه شما اصلا اونقدر مشکل حاد نداره که نیازباشه به طلاق فکرکنید مطمئنا شما بیشتر به حفظ زندگی مشترکتون فکر میکنید برایه همین هم تمایل دارید ازدوستان مشاوره بگیرید من چندتا پیشنهاد براتون دارم وقتی از یه رفتار همسرتون ناراحت میشید زمانی که آروم بودید وآرامشو صبر لازم رو داشتید بدون انتظار از همسرتون که صدرصد جواب دلخواه شما رو بدن باایشون صحبت کنید به طور مثال به ایشون بگید من وقتی مشکلم رو باشما درمیون میزارم دوست دارم شما بعدا پیگیری کنید چون وقتی شما پیگیری نمیکنید من حس میکنم برای شما اهمیت ندارم وبقیه دلخوریهاتون رو مطرح کنید خواهش میکنم درجواب من نفرمایید مگر همسرمن بچه است من باید بزرگش کنم این اصلا ربطی به سن خانومتون نداره آدمها متفاوتن ایشون وشما فقط تو بعضی مسائل طرز فکرتون متفاوته همه ی ما آدمها فکر میکنیم هرچی ما میگیم منطقی ودرسته وطرفه مقابل اشتباه میکنه مطمئن باشید ایشون هم دلخوریهایی دارند که مثل شما دلخوری ونیازشون رو مطرح نکردن اونوقت این کار شما یاعث میشه ناراحتی تون کم بشه اگر بعد از مدتی تو رفتار ایشون هیچ تغییری ندید برای رفع مشکلتون باهم برید پیش مشاوره تا یه نفر سوم متخصص شمارو راهنمایی کنه درضمن عقد طولانی اصلا به صلاحه زوجین نیس وباعث ناراحتیه شما از خانواده همسرتون شده متاسفانه شما نمیدونستید که باید خوشامد بدامدهاتون رو تو جلسه خواستگاری مطرح کنید اما اصلا دیر نشده انشأالله بایاری خدای مهربون میتونید زندگیتون رونجات بدید وباور بفرمایید تا نیازتون رو شفاف مطرح نکنید کسی نمیدونه اینجا که میبینید این همه غریبه به فکر راه حل دادن برای مشکل شما شدن چون شما کامل و واضح مشکلاتتون رو گفتید در مورد پوشش همسرتون هم اول از یه رفتار مثبت ایشون تعریف کنید وبعد درمورد لباس پوشیدنشون بگید که خوشتون نمیاد وحتما درقدم اول خودتون یه لباس دلخواهتون رو برای ایشون بخرید خواهش میکنم دیگه همسرتون رو باخانومای دیگه مقایسه نکنید چون مطمئنم شما هم دوست ندارید همسرتون حتی تو خیالش شمارو بامرد دیگه ای مقایسه کنه همه ی اون خانوما که شما باخانومتون مقایسه میکنید که شاید نقصی در اونا باشه که درهمسر شما حسن باشه هیچچچچچچکس کامل نیست امیدوارم مشکلتون حل بشه

ممنونم ازتون دلخسته،فکر میکنم اوضاع خیلی پیچیدس واقعا خودمو باختم این طور زندگی اصلا تو فکرمم نمیگنجه / به خدا خیلی کلافم میتونستم همه چیز داشته باشم هدفهای خوبی داشتم تو هر وجه زندگی همش نابود شد معلوم نیس چکار کردم که اینه حالو روزم خلاصه اگه بگم اینکه اشتباه حتمی کردم در تصمیم گیریم نه این که خانمم بد ه و مطمعنم خیلی هم بهتر ازمن گیرش میومد،من ادم متفاوتی هستم اول اینکه با ملاکای ازدواجم زنم نمیخونه تلقینم فایده ای نداره فقط یک راه هس اونم اینکه از همه چیزا دست بکشم و خودمو قانع کنم. میفرمایید عقدو طو لانی کنیم باورتون میشه همه صداشون درامده که چه خبره چرا عقد به این طو لانی .. اونام راس میگن الان من تو حرف زدن معمولی با زنم موندم اصلا نمیدونه چی بگه!یک ایده ای تا حالا نداشته !واقعا تنهام مطمعنم ته دلمم راضی نخواهد شد ولی خوب همچین راحتم نیس جدایی به چه رویی !به چه امیدی خانوادم دق میکنن اصلا راضی نیستم ذره ای ناراحت بشن .. مشکلم خیلی پیچیدس

- - - Updated - - -

ممنونم ازتون دلخسته،فکر میکنم اوضاع خیلی پیچیدس واقعا خودمو باختم این طور زندگی اصلا تو فکرمم نمیگنجه / به خدا خیلی کلافم میتونستم همه چیز داشته باشم هدفهای خوبی داشتم تو هر وجه زندگی همش نابود شد معلوم نیس چکار کردم که اینه حالو روزم خلاصه اگه بگم اینکه اشتباه حتمی کردم در تصمیم گیریم نه این که خانمم بد ه و مطمعنم خیلی هم بهتر ازمن گیرش میومد،من ادم متفاوتی هستم اول اینکه با ملاکای ازدواجم زنم نمیخونه تلقینم فایده ای نداره فقط یک راه هس اونم اینکه از همه چیزا دست بکشم و خودمو قانع کنم. میفرمایید عقدو طو لانی کنیم باورتون میشه همه صداشون درامده که چه خبره چرا عقد به این طو لانی .. اونام راس میگن الان من تو حرف زدن معمولی با زنم موندم اصلا نمیدونه چی بگه!یک ایده ای تا حالا نداشته !واقعا تنهام مطمعنم ته دلمم راضی نخواهد شد ولی خوب همچین راحتم نیس جدایی به چه رویی !به چه امیدی خانوادم دق میکنن اصلا راضی نیستم ذره ای ناراحت بشن .. مشکلم خیلی پیچیدس