همسرم خیلی شکاکه به هر موضوعی شک می کند

با سلام خدمت عزیزان همدردی
من حدود 5 ساله که ازدواج کردم و صاحب یه فرزند هستم من و همسرم پانزده سال تفاوت سنی داریم . من 27 ساله و شوهرم42 ساله هست مشکلم اینه که همسرم به همه چی شک میکنه وقتی میریم بیرون مدام به من زل میزنه طوریکه راه رفتنم رو هم گم میکنم بعدش یه دفعه میبینم قیافه میگیره هر چه ازش می پرسم چی شده جواب نمیده بعد از چند روز قهر بالاخره خودش میاد میگه فلان جا به فلان مرد نگاه کردی واقعا با شنیدن این حرف داغون میشم یا مثلا میگه فلان جا موهاتو عمدا بیرون گذاشتی در ضمن از چادر هم بدش میاد . به خاطر این اخلاقش بیرون اصلا آرایش نمیکنم ولی با این وجود توی ماشین یه دستمال برمیداره و صورتمو پاک میکنه تا ببینه واقعا کرم نزدم اصلا هم نمیزاره تنهایی جایی برم هر وقت خودش دلش خواست میبره اونم با این شرایط . سر این مسائل فحاشی میکنه و تهدیدم میکنه که خودکشی میکنم و از این حرفها و در نهایت زنگ میزنه به خانوادم و بزرگهای فامیل این چیزها رو میگه طوری شده که دیگه هرکی شمارش رو میبینه جواب نمیده یا اگه جواب بده میگه اینجور چیزها مشکل خودتونه .واقعا از این وضعیت خسته شدم لطفا راهنماییم کنید ممنونم

سلام
خوش اومدید
نیاز به بررسی های بیشتر هست و با توضیحات مختصر شما امکان پذیر نیست
بهتر هست مراجعه کنید به مشاوره حضوری تا ایشان با تستهای شخصیتی شوهرتون رو بررسی کنند و اگر رگه های پارانوئید وجود دارد تشخیص داده شود

اگر مشکل شخصیتی نباشد ممکن است این اختلاف سن و تصور اینکه شما او را در حد خود نمیبینید و ممکن است دلبسته کسی دیگر شوید که بعضا از او جوان تر است منشاء این رفتار باشد
شدت بدبینی در چه حدی است؟
آیا با توضیحات شما قانع میشود و از تصور اشتباه خود بیرون می آید؟
آیا اینکه می گوید شما به کسی نگاه کردید یا مثلا کسی به شما نگاه میکند فقط برداشت اشتباه اوست یا اصولا نگاه عادی شمارا بد میداند؟
مثال های بیشتری بزنید و حتما مراجعه حضوری به مشاور داشته باشید اما نه آشکارا به عنوان بدبینی بلکه مشکلات و....

مرسی از اینکه برام وقت گذاشتید و پاسخ دادید . باران عزیز متاسفانه شوهر من اصلا قبول نمیکنه بریم مشاور فقط با اصرار های من سه بار با مشاور تلفنی صحبت کرد که اون خانم هم تشخیص داد که افسردگیه شدید داره که فقط با دارو قابل درمانه . شوهرم توی جاهایی که به نفع خودش باشه این بدبینی و حساسیت رو کنار میزاره طوریکه مثلا من تنهایی حق ندارم حتی تا سر کوچه برم ولی چند بار شده که از راه دور میامد بخاطر پول آژانس شب دیر وقت به من گفته تنهایی با ماشین برم دنبالش . وضع مالی شوهرم خیلی خوبه ولی اصلا حوصله خرج کردن نداره وقتی هم در این مورد بحثمون میشه میگه من اعتقاد ندارم خانمم پول بدم سر خرید یه لباس معمولی باید ماه ها خونمون جر و بحث بشه . در مورد نگاه به مردها هم اصلا نمیدونم از کدوم مردها صحبت میکنه .

حتما باید به مشاوره و بعد روانپزشک مراجعه کنید .
یعنی هیچ درمان اینترنتی جوابگوی این افراد نیست .

آشنایی و مشاوره قبل ازدواج نداشتید ؟ اختلاف سنی تا این حد یکی از دلایل این شک هست که شما جوان هستید و ایشان میانسال ، ترس از اینکه کسی دیگه رو به ایشون ترجیح بدید خودش وسواس فکری بدی براش ایجاد کرده

اگر واقعا همسرتان دچار توهمات دیداری است هر چه سریعتر مراجعه کنید

مرسی از پاسختون . نحوه آشنایی اینطور بود که من یه جایی شاغل بودم و ایشون یه روز اومدن اونجا و منو دیدن بعد از چهار ماه آشنایی و پنج ماه نامزدی بالاخره ازدواج کردیم و همچنین بعد از نامزدی اجازه نداد برم سر کارم و منم با توجه به اینکه وضع مالی خوبی داشت قبول کردم وبعد ها متوجه شدم که خیلی خسیس هست . در ضمن من یه خواهر شوهری دارم که الان 53 سالشونه ازدواج نکردن ایشون هم خیلی حساسند طوریکه اگه مستقیم بهش نگاه کنید و هیچ صحبتی بین شما رد وبدل نشه شروع میکنه به عصبانیت و ناراحتی که تو مثلا به چروک پوست من نگاه میکردی یا مثلا به سفیدی موهام اکثر ذهنیت های منفی رو هم ایشون به شوهرم منتقل میکنه . نمیدونم چیکار کنم توی این وضعیت واقعا خسته شدم هر روز یه موضوعی وجود داره که شوهرم در موردش بحث کنه هر چه هم مراعات میکنم بدتر میشه . لطفا راهنماییم کنید

همدردی های عزیز لطفا راهنماییم کنید

خوب شوهرت فهمیده به خاطر پول باهاش ازدواج کردی
و میتونم بگم ظاهر خوبیم داری.
و در ضمن بگم که خیلیم خودتو کوبیدی.

مرسی از پاسخت نیم پز عزیز . ولی من اصلا به خاطر پول باهاش ازدواج نکردم چون اوایل ازدواجمون وضع مالیش خیلی هم خوب نبود از دوران نامزدی به بعد یه سری اتفاقاتی افتاد که وضع مالیش خوب شد خودش هم میدونه که ازدواجمون بخاطر پول نبود . میشه بیشتر برام توضیح بدی و راهنماییم کنی یعنی چی خودمو کوبیدم؟

شما هزینه اشتراک آزاد رو پرداخت کنید و با مشاورهای سایت ارتباط برقرار کنید !
یا مشاور حضوری فعلا خودتون تکی برید تا ببینید چه نتیجه ایی می شه گرفت
این کیس ها به هیچ عنوان با اینترنتی و از راه دور جواب نمی گیرید

جناب داود .ت مرسی از راهنمایی تون . اگه امکانش بود حتما خودم حداقل می رفتم مشاور حضوری ولی اصلا نمیزاره تنهایی جایی برم وقتی میبره خونه مادرم صد بار خونشون زنگ میزنه تا مطمئن بشه جایی نرفتم با این کارش آرامش رو ازهمه میگیره و کلافشون میکنه . وقتی هم دلیل اینکارش رو می پرسم میگه من به تو اعتماد دارم جامعه خرابه . نمیدونم گرگ زیاده و از این حرفها به نظر شما راهی هست که بتونم اعتمادشو جلب کنم ؟

به نظر من روی اعتماد به نفس ایشون کار کنید ، یعنی اطمینان رو بهش بدید که ایده آل ترین مرد ممکن ، ایشون هست !
شاید تاثیر مثبتی داشته باشه

سلام
زندگی خودتون رو خراب نکنید. هر طور شده باید به مشاور برید. تلفن خونه رو منتقل کن موبایلت برو مشاور البته وقتی که تقریبا مطمینی سر کار هست.
ببخشید این رو میگم ولی شاید در نهایت طلاق بهترین راهکار باشه واسه شما. خیلی عذر میخوام ولی به نظرم با ادامه ابن زندگی اذیت خواهید شد علاوه بر این مسایل در روابط هم دچار مشکل خواهید شد و این مساله رو بدتر خواهد کرد. 15 سال....