سوال در مورد مشکل خسیس بودن همسرم

سلام دوستان
خساست و خسیس بودن همسرم کلافه ام کرده من۲۷ساله و همسرم ۳۶ساله,پنج ساله ازدواج کردیم یه پسره دو ساله داریم هر دو تحصیلات عالیه داریم نه این که من دختر زیاده خواهی باشم اتفاقا به قناعت و ساده پوشی میشناسن اطرافیان من رو ولی همسرم حتی خورد وخوراک برای خانه و لباس بچه با اکراه و دعوا میگیره,تقاضا میکنم آقایون با توجه به این که بیشتر به مقوله دخل و خرج خانه آشنایی دارن بیشتر اظهار نظر کنند دو میلیون چطور درآمدیه؟تا چه حد میشه در رفاه بود,با توجه به این که ما خونه داریم خودمون,شوهرم همیشه از کم بودن حقوقش و گرونی میناله و تا میخواد بخث پول بشه داد و بیداد راه میندازه تا من از حقم منصرف بشم,,یعنی این حقوق در حدی کمه که آدم اکثر اوقات تو یخچالش جز رب و ابلیمو چیزی پیدا نشه؟؟؟متاسفم که این مسائل شدن مسئله اصلی زندگی من و درگیری روزانه ام هیچ وقت فکرش هم نمیکردم!!!!

سلام دوستان چرا کسی نظری نداده در مورد مشکلم,,,از مدیر همدردی خواهش میکنم راه حل مناسب بهم بگن,,,خییییلی درمانده شدم سر این موضوع ....

متاسفم

میتوانی حس تامین کنندگیش را بیدار کنی ان وقت ببین چه جور برای شما و زندگیش خرج میکند

پس با غر زدن و.... کار را خرابتر میکنید صبوری کنید وبا متانت و دوستی مشکل بر طرف میشود

لطفا فایل کلید مرد اقتدار مرد دکتر حبشی را دانلود کنید و گوش کنید و به کار ببرید

سلام دوستان,اسمای عزیز متاسفانه کسی که خساست داره به هیچ وجه دوست نداره در جایگاه تامین کننده باشه,مدیر محترم همدردی آیا خساست درمان دارد؟یا باید سوخت و ساخت,؟اخیرا عصبی شدم و منم مثل خودش داد و بیداد راه میندازم این روش کمی موثر بوده و باعث شده فقط کمی از مواضعش عقب نشینی کنه آیا به این روش ادامه بدم؟آخه رسیدن به حق طبیعی و مسلم به چه قیمتی ؟؟؟به قیمت داغون شدن اعصابم!!!

خیلی سخته، اما یه تجربیاتی خودم دارم مثه اینکه مثلا میخوای گوشت واسه خونه بگیره باید هر بار که از قصابی رد میشید باهم هستید با قربون صدقه ازش بخوای کارتشو بهت بده بری گوشت بخری یا ببریش تو مغازه گوشت بخرین، خیلی باید مواظب اموالش باشی تا بهت اعتماد کنه و پول دستت بده، شوهرسابق من خیلی گدا بود اما مثلا وقتی حرفمو گوش میداد منم سعی میکردم خیلی بهش خوش بگذره مثلا خورشتی که دوست داره رو خیلی خوشمزه بپزم ،فقط برایه قلم گوشت خریدن 1ماه بدون بحث و تو حالتهای خوشی بهش میگفتم تا اینکه روز که از کنار قصابی رد میشدیم و گفتم چه گوشت خوبی داره این قصابی کارتتو بده من خیلی خوب میتونم گوشت خوب بخرم و اونم چون تو حالت خوش و بش بودیم قبول کرد خریدم و هر بار که پختم دوست داشت دیگه خودش میخرید ، یا اگه تخمه دوست داره و خودم خام تهیه کنم البته با پول خودش و برشته کنم و تو ماشین بذارم کنار دستش این آدمای خسیس باید خیلی پیگیرشون باشی تا چیزی بخرن و اگه میخوای اعصابت خورد نشه اصرار کن بخره تا بخره مثه بچه ای که لجبازه می مونن باید دائم گولشون بمالی و اگه با زبون خوش بتونی تو راه بیاریش یه کم بهتر میشه اما هیچوقت کاملا خوب نمیشه راستی سعی کن پس انداز داشته باشی تا اعصابت راحتتر باشه، دعوا موقتا جوب میده اما روتون تو روهم باز میشه، از شوهرسابق من خسیستر وجود نداره اما با این روش که فقط تو حالتهایی که حالش خوبه بهش میگفتم مایحتاج خونه رو بخره اگه نمیخرید عصبانی نمیشدم و بروم نمیاوردم دیگه توی مایحتاج زندگی مشکل نداشتیم ، ولی بنظرم شوهر تو خیلی کمتر گداست چون خونه برات تهیه کرده و زندگی مستقل تشکیل داده و احتمالا اگه یه خورده دوز خوش گذرونی رو ببری خیلی بهتر میشه

دوست عزیز ممنون از همدردیت,,,ولی خیییییلی سخته این چیزای مزخرف به قدری اعصابم رو خورد کرده روی نقش مادریم تاثیر گذاشته نمیتونم به بچم خوب برسم انگار حس خشم نهفته به کودک معصومم منتقل میشه دوستان لطفا دعام کنید آدمی که گداست دیگه با خودش درگیر نیست و تکلیفش با زندگیش معلومه ولی خیلی سخته شوهرت خرج نکنه و سعی کنی ظاهرت رو حفظ کنی که مشکلی نداریم,,,جالبه مادرش ارثیه میلیاردی گرفته نمک به زخمم میپاشه زنگ میزنه فلان مهمونی خودت و بچه ات خوب بپوشین ها!!!!

اگه منظورت خرج برای خرید خوراک خونه هست که چرا اعصاب خودت رو برای همچین چیزی خورد میکنی. خرید غذا داره که بخوره نخرید نداره

اگه هم منظورت چیزهای دیگه است که باید با جزئیات و نمونه بگی که مثلا چی باید برات بخره که نمیخره

سلام دوست عزیز ممنون از این که به تاپیکم سر زدید,مثلا ظرف روغنی که من انداختم دور برمیداره سر ته میذاره,یا یه پیتزای شش تومنی رو بگم دوتا بگیر میگه میترسم این طوری عادت کنی,یا یه خاطره بد که نمیتونم فراموش کنم تو دوران بارداری منو سر این که نارنگی ها رو تموم کرده بودم گریوند و امثال این که بسیارند متاسفانه,,جالبه بدونید منو همیشه متهم به پرخوری میکنه و معتقده که پیمانه هام غول آسا است خلاصه خیلی سخته یکی مدام رو اعصاب باشه که چقدر از هر چی کافیه یه مدت که متنفر شده بودم از آشپزی سر همین کارهاش,شدیدا هم جوشیه یک دفه شدید قاطی میکنه البته خیلی زود آروم میشه,خسیس,بد اخلاق,و مدام سرش تو گوشیشه شما بگین چی کار کنم واقعا دارم تحمل میکنم و حتی یادم نمیاد آخرین بار کی خندیدم!!
ایها الناس کمممممممک

هر چی میاره تا تهش رو بخور ، وقتی هم چیزی گفت بهش بخند ، وظیفه اش بخره ، تو حرص نخور بذار خودش غصه بخوره سیر بشه ،تو غذا بخور برات بهتره ولی خب خوبه که بابت خساستش بیخیال باشی و هی حرف خودتو بزنی اینو بخر اونو نداریم وای چقدر ضعف دارم و از این حرفا.....

سلام

تقریبا صحبتهایی که خانم آخیش کردن درسته ... درمانی نداره. دائم باید نقشه بکشی و ناز بکشی و ... شاید جواب بده :54:
بعد هم به قول خودتون حس حقارتش و خسته شدنتون از این که چرا برای یه موضوع عادی که حقتون هست اینقدر باید منت کشی کنید.

راهی که من به نظرم می رسه این هست که در مورد خساست مطالعه کنی
خساست یه مشکل روانی هست، علت و ریشه داره. بخون ببین چی می شه که فردی خسیس می شه،
چه حسی داره
چه ترسی داره که نمی تونه خرج کنه
با دونستن علتش شاید بهتر بتونی راه حلش را پیدا کنی.

از همه دوستانی که در مورد مشکل من اظهار نظر کردن سپاسگذارم,به توصیه خانوم آخیش یه مدت خودم رو زدم به بی خیالی و البته در کنار اون از خواسته هام نمیگذرم و سماجت به خرج میدم,احساس میکنم مشکلم این بود که اگه یه بار چیزی رو میگفتم و ایشون نمیگرفت میرختم تو خودم و کلا بی خیال شدم ولی الان قاطعیت و سماجت به خرج میدم تا اینجای کار به لطف خدا و راهنمایی دوستان موفق بودم,
راستی دوستان یک اعتراف：با عرض معذرت قبلا که می اومدم سایت همدردی ومیدیدم دوستان با وجود مشکلاتی که دارن برا هم راهکار میدن با خودم میگفتم خوب چطور از پس مشکل خودشون برنمیان,الان اعتراف میکنم کسی که داخل مشکل مربوطه هست ممکنه به علت خستگی ذهنی و امتحان روش های مختلف وشاید نتیجه نگرفتن ذهنش به قول معروف هنگ کرده باشه و به گفته خانوم یاسی از عهده آنالیز مساعل خودش برنیاد برا همین فرد سوم بیطرف لازمه که خارج از گود این مساعل رو با توجه به علم و تجربش تجزیه تحلیل کنه,,برا همین خواهشمندم بازم اگه راهکاری به ذهنتون رسید بگید ,ممنون و دعاگو خواهم بود...

سلام عزیزم متاسفم اما کاری که شما باید بکنی اول این هست که رابطه بین خودتون رو خیلی صمیمی کن یعنی یه خونه گرم ایجاد کن وقتی چیزی میخای با لطافت بخاه اصلا با خشم نگو هرچند دفعه اول نخره مثلا بگو گوشتمون تموم شده فعلا برا. عشقم نمیتونم قورمه سبزی درست کنم حالا هروقت پول داشتی بخر
تمام نیاز ها رو با ابراز نیاز بگو
مثلا وای چقدر هوس مرغ کردم ایشون شاید اون لحظه چیزی نگه و شما فکر کنی بی اعتناست اما اشتباه میکنی ایشون از درون با خودش درگیره هی مه بخرم نخرم
اما وقتی یاد تشکرهای قبلی شما و رابطه صمیمیتون میفته شک نکن خاهد خرید
البته اوایل ممکنه لازم باشه چندین بار یه چیز رو بگی اما با صبر درست میشه
هرکی ارامش داشته باشه برد کرده پس هواست به نحوه برخوردت باشه
هربار با تهیه کوچکترین چیز کلی ازش تشکر کن و اون بزرگش کن
نتیجه دیدن داره
سخنرانی های دکتر حبشی بخصوص کلید مرد و اقتدار مرد ایشون رو گوش کن زندگیت زیر رو میشه ایشالله

ستاره زیبای عزیز ممنون از راهکارتون,بله همین طوره که شما می فرمایید...