آیا همسرم بیمار است؟

سلام به همه دوستان خوبم!
چند روزی هست می خوام باهاتون مشورت کنم ولی هر بار که میام اینقدر مشغول خوندن و فکر کردن به مشکلات و مسائل بقیه می شم که دیگه یادم میره باهاتون حرف بزنم.
من دیگه خسته شدم!!!
شوهرم به هیچ صراطی مستقیم نیست! ببخشید اینجوری می گم ولی انگار این مرد آدم بشو نیست خیلی وقته دیگه روش حساس نیستم گذاشتم هر غلطی دلش می خواد بکنه ولی بازم کفر من رو در می آره همش تو فکر مامان وباباو خواهربرادراشه فقط خوشحالم از اینکه اونها تره هم براش خرد نمی کنن . هر وقت از سفر می آد (شوهر من دائم ماموریت می ره ) یه مقدار جزئی وسائل می خره توی این چند تاچیزی هم که می خره آشغالها وبنجلهاش رو می ذاره جلوی من
و هر چی وسائل گرونقیمت وبدرد بخور وقشنگه رو می گذاره برای کس وکاراش (ننه،بابا، خواهر وبرادر وبچه هاشون) دیروز از سفر برگشته در ساکش رو باز کرده یه مشت شکلات بیسکوییت گذاشته یعنی این برای خونه بعد من یه هو چشمم به یه پتوی خیلی خوشگل افتاد با خوشحالی درش آوردم ونگاش کردم برگشته می گه تو که پتو لازم نداری همون موقع 2 زاریم افتاد که یعنی اینو می خوام بدم به فک وفامیلام دفعه قبل هم همینطور یکی از دوستاش از کربلا اومده بود یه پارچه چادری داده بود برای من ، منم اول نگاش کردم گفتم وای کلی وقت بود یه پارچه چادری برای نمازم می خواستم سریع گفت تو داری بدردت نمی خوره هر چیزی که تو خونه می آد باید تقسیم کنیم رو همه وسائل اسم یکی از کس وکاراشو می گذاره می گه این مال بچه داداشم این مال بچه ....درسته که خیلی وقتا منم لج می کنم نمی ذارم بهشون بده ولی دیگه حالم از اون وسیله بهم می خوره از خودشم همینطور از اینکه هیچ وقت براش مثل یک همسر که دارم جور زندگیشو می کشم وزحمت براش می کشم وبهش محبت می کنم ارزش نداشتم همیشه اول اونها بودن بعد پسرم وآخر سر من از بس که به اونها اهمیت می ده وبهشون فکر می کنه از زندگیمون خیلی عقب افتادیم هیچ مردی رو ایجوری ندیدم با وجودیکه خونوادش اصلا" کاری بهم ندارن ولی از بچش بگیر تا پیرزنش رو متنفرم همش در حال دستی دادن به اونها هستیم عید می شه فوری می آن عیدی برای بچشون می گیرن وبعد یک نفرشون به بچه من عیدی نمی دن و اون چیزی که بیشتر می سوزونتم اینه که شوهرم در مورد خونواده من برعکسه یعنی از خونواده من فقط می گیره وموقع پس دادن می گه کسی از ما انتظار نداره یعنی در نظر خانواده من ما افراد خسیس و پستی هستیم ولی از نظر خانواده اون آدمای پولدارو لارج. هر وقت عروسی از طرف خانواده من باشه کادوی ارزون باید ببریم ولی وای به روزی که عروسی اونها باشه باید بهترین کادو براشون خریداری بشه سعی کردم بهش بفهمونم خانواده هامون با هم فرقی ندارن ولی انگار که مشکل روانی داشته باشه انگار به خانواده من حسادت می کنه واقعا" نمی دونم این چه دردیه که این مرد داره ولی داره منو می کشه کمکم کنید مثل همیشه . مرسی

عزیزم من فکر می کنم باید به یک مشاور حضوری مراجعه کنی. کارهای همسرت نرمال نیست.

هیچ وقت با همسرت در خصوص رفناهاش صحبت کرده ای؟
آیا دلیل قانع کننده ای دارد؟
از ابتدا که این کار را میکرد شما معترض نشدید؟

سلام الینا جان
دهها بار که بلکه صدها بار با هم حرف زدیم دعوا کردیم حتی امسال عید دیگه تصمیم به طلاق گرفتم حتی با وکیل صحبت کردم ولی باز به خاطر پسرم برگشتم حی طوری شده شبها خواب فامیلای شوهرم رو می بینم. پیش مشاور هم رفتم که مشاور گفت اشکال از شوهرته که باید باهاش صحبت کنم که اونم نیومد.

عزیزم حتما باید همسرت تحت درمان قرار بگیره. جدی ازش بخواه پیش مشاور بیاد. اگه نیومد بازم با مشاورت مشورت کن اون یک راه حلی بهت ارائه می ده.

به نظر من مردا همشون به خانواده خودشون بيشتر از خانواده زنشون اهميت مي دن حالا درصد اين توجه در شوهر تو بالاست ولي تو نبايد به خاطر اين موضوع از شوهرت طلاق بگيري

بعضي از مردا عادتشون اينه . همه ازشون راضي اند الا زن و بچه هاشون .اگه بهش اعتراض شديد بكني چه برخوردي داره ؟

سلام لاله جان، بذار بهت یک حقیقتی را بگم، تقریبا" 98% مردها اینجوریند!!!مخصوصا" بعد از ازدواج این حس در اونها بیشتر میشه؛ تنها و تنهها راه چاره ات خونسرد بودن است ، به این ترتیب ایشون دیگه نقطه ضعفی از تو نمیتوتنه داشته باشه ، در ضمن چرا موقع تقسیم بندی اجناس !!!! تو چیزی برای خونواده ات بر نمیداری ، قبل ازاینکه ایشون بگن مثلا" این برای فلان فامیل ، تو بگو من این را برای مادرم یا خواهرم ....برمیدارم و واقعا" هم بهشون بده.در ضمن برای هر مشکلی مطمئنا" راه حل بهتری بجز طلاق هست.موفق باشی

به نظر من 98% مردها به این شدت نیستند.

رقم دقيق تر 96.23152624151512362995251231121% مردهاست!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام لاله جان
ميتوني اگر امكانش هست از خانواده ها كمك بگيري تا همسرت بياد پيش مشاور
اصلا رابطه ات با خانواده همسرت چه طوره

لاله جان سلام. من از شما يه گلايه دارم اينكه اين همه پست ايجاد كرديد ولي اصلاً دنبالش نيستيد و جواب دوستان رو نمي دهيد. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان در تمام تايپيك هاي شما نظرات بسيار خوب و مفيدي دادند. آيا عملي كرديد؟ به كجا رسيديد؟ لطفاً ما رو بي خبر نذاريد؟

فکر کنم این برمیگرده به سیاست غلط شما توی زندگی!!!
چرا نباید شما در مورد وسایل خونه نظری بدید؟
یکی از دوستام خواهر شوهرش ازش لب تابش رو می خواست که فیلمهای عروسیش رو ببینه دوستم با بهانه اینکه بذار با هم ببینیم بعدا میارم بالا(طبقه پایین خونه مادر شوهرش میشینه) شوهرش بدون اینکه اهمیتی به حرف دوستم بده لب تاب رو برد بالا که خواهرش ببینه من اونجا بود یه سه چهار ساعت بعد شوهر دوستم رفت لب تاب رو اورد پایین، دوستم لب تاب رو از شوهرش گرفت انداخت توی حیاط لب تابی که 1.5 میلیون پولش بود شکست و داغون شد شوهرش از خونه رفت بیرون بهش گفتم چرا این کار رو کردی؟ گفت گربه رو دم هجله کشتم!!! و خودش می گه دیگه از این اتفاقا توی خونشون نیفتاده و شوهرش هر چیزی بخواد بده به هر کسی از او می پرسه که بدم یا نه؟
نمی دونم کار دوستم درست بود یا غلط ولی وقتی که خودم رفته بود پیش مشاور به من توصیه کرد توی بعضی مواقه این کار رو باید بکنم یه بار دعوا یه عمر راحتی!!!

لاله جان چرا با رفتارت به اقوامش نشون نميدي كه از اين كار شوهرت ناراحتي ، ميتوني خيلي راحت با مادر شوهرت صحبت كني و از اون خواهش كني بت همسرت صحبت كنه شايد اون بتونه رو رفتار پسرش تاثير بذاره.ضنمنا شما شاغل هستيد؟يعني از خودتون درامدي داريد؟