-
كتكم زد
با سلام به همه دوستان
الان كه دارم اين متن و مي نويسم از درد به خودم مي پيچم
ما قرار بود يك ماهه ديگه عروسي بگيريم اما خونواده همسرم اعلام كردن كه الان امادگيشو ندارن اين باره اولشون نبود تا حالا 2 مرتبه تاريخ عروسيمونو كنسل كردن ، خونواده منم به شدت از اين موضوع ناراحتن ، چرا كه احساس ميكنن از طرف خونواده همسرم به بازي گرفته شدن . من به همسرم گفتم كه خونواده ام خيلي ناراضي اند و من و شما هم بايد تا زمان عروسي رابطه مونو كمتر كنيم ( الان عقدم ) و همسرم هم به شدت ناراحت شد . تويه همين ناراحتي بود كه خواهرش تماس گرفت بريم خونشون مهموني و ما هم پذيرفتيم ، خيلي سعي كردم خودمو كنترل كنم آخر شب خواهرش منو كشوند اتاق و گفت كه مادرم خيلي از دستت ناراحته كه چرا بهشون اخم كرده بودي و چرا نرفتي پيش مامانم بشيني و از اين دست حرفاييه خاله زنكي ...
منم گفتم به خاطر عقب افتادن عروسي ناراحتم و قصد و منظور خاصي نداشتم . شب كه برمي گشتيم تويه ماشين همسرم هم كه خيلي از اين وضع عصبي و ناراحت بود شروع كرد به كتك زدن منو..................... بعد از اينكه كتكم زد شروع كرد به ناز و نوازش كردن منو ...
الان هم مادر شوهرم زنگ زد كه بينتون چي گذشته و منم گفتم كه به خاطر اينكه من اون شب كنار شما ننشستم پسرتون كتكم زده و تا زماني كه عروسيمونو نگرفتيد خونتون نميام
بقدري ناراحتم كه نميدونم چيكار كنم .
-
RE: كتكم زد
ای وای ...
خانوادت در جریان هستند عزیزم ؟ الان نمی دونم چی بگم . اگه می تونی یکم دیگه توضیح بده. تو ماشین سر چی بحثتون بالا گرفت. همسرت کتکت زد یعنی چی ؟ خواهشا با جزئیات بگو عزیز دلم. مادر شوهرت از کجا فهمیده شما دعوا کردین؟
-
RE: كتكم زد
اینا رو به مادرشوهرت گفتی چی گفت ؟؟؟
ماندگار خوبم لطفا برام کامل توضیح بده عزیزم.
-
RE: كتكم زد
آخه دلیل عقب انداختن عروسی چیه؟ دلیل منطقی ای دارند؟
من فکر میکنم بیشتر باید فکر کنی عزیزم بهتره فعلا با این آقا صحبت نکنی در مورد کتک خوردن به خانوادت چیزی نگو ولی به پدرت بگو باهاش خیلی صریح صحبت کنه تا تکلیف تو رو روشن کنه
بعد هم خودت خیلی جدی با این آقا صحبت کن و بهش بگو شاید مجبور بشی تصمیمات دیگه ای بگیری
-
RE: كتكم زد
سلام
من می گم اصلا فکر می کنیم همسر شما اون لحظه کنترلشو از دست داده و بعدش پشیمون شده چه تضمینی وجود داره که بازم این رفتارش تکرار نشه
عزیزم حداقل کاری که می تونی بکنی یه تنبیه که یادش بمونه نباید اینرفتارو تکرار کنه
-
RE: كتكم زد
نازنين و الينا جون
خونواده پدر شوهرم شهرستاني اند يه بار به خاطر اومدن اونا به عروسي ، عروسي رو عقب انداختن ، يه بار به خاطر مسائل مالي ، يه بارم به خاطر تصادف پدرش . هر بار به بهانه اي
ما هم مشكلات زيادي داشتيم اما پدر من اون بار كه تالار هم گرفته بودن قرض و قوله كرد كه تمام وسائل منو بدون كسري تهيه كنه و حتي عنوان نكرد كه من فعلا نمي تونم واسه دخترم جهاز كنم ، پيش خودشون ميگفتن تو عزتت سر جاش باشه بهتر از اينه كه من زير قرض و وام بمونم يه بارم كه 20روز مونوده بود به عروسي مامان من عمل كرد اما بازهم گفتيم به خاطر ما عروسي رو عقب نندازين كه خودشون به خاطر فاميلهاشون تاريخ و عوض كردن .
ديشب بعد دعوا همسرم منو جلو خونمون پياده كرد و رفت وقتي خونوادم منو با اون وضع ديدن شك كردن هر چي كه پرسيدن نگفتم كتكم زده ...
آخه بابام خيلي من و دوست داره ، ميگه كه جونش به جون من بنده ، هميشه ميگفت دست اوني رو مي شكنم كه بخواد يه تلنگر بهت بزنه ... چه طور ميتونم بهش بگم ؟؟؟!!!!!
بعد از اينكه به مادر شوهرم اينو گفتم گفت كه ما ميخواهيم عروسيتونو بگيريم اما مشخص نيست كي بگيريم تو هم هر طور كه دوست داري انجام بده و اگه دوست نداري بياي خونمون خوب نيا .. منم گفتم كه نه مامان من به خاطر اين خاله زنك بازيهاس كه خسته شدم نميام تا تا زماني كه كارت عروسيم چاپ شد .و بعد هم قطع كرديم
-
RE: كتكم زد
سلام
به نظرم ایشون تعادل روانی نداره !
شما الان عقدهستید ومعمولا دوران نامزدی و عقد اکثریت کمتر خودشون رو نشون می دن و می زارند برای بعد از عروسی که به قولا خرشون از پل گذشت
این از الان داره این جوری می کنه وای به حال بعدش ! به نظر من به پدر و مادرت باید بگی چون هر چی باشه اون ها صلاحت رو بیشتر می خوان و تجربه بیشتری دارند
شاید کلا دست بزن داشته باشه !
مردی که دست بزن داشته باشه شخصیت زن رو خورد می کنه!
-
RE: كتكم زد
ماندگار از پست های قبلی و این پستت من برداشتم اینکه :
1- خانواده ی تو از لحاظ فرهنگی خیلی بالاتر از همسرت هستند.
2- تو خودتو یک کم دست کم گرفتی.
3- خودت از اول نتونستی مرزهاتو مشخص کنی.
4- نسبت به مشکلات قبلی ات سر سری گذشتی. ماندگار خوبم قبل از ازدواج باید خوب چشمامون رو باز کنیم. بعد ازدواج باید ببندیم. دوست گلم من احساس می کنم تو الان انقدر که درگیر خریدو کارهای عروسی ات هستی خیلی خودتو درگیر شناخت بیشتر از خانواده همسرت و همسرت نکردی. ببین دوست گلم دوران عقد دوران شناخته وادم ها توی این دوران خودشونو تا یک حدی نشون می دهند. چه زن و چه مرد. توی این دورانه که آدم باید نشونه ها رو بفهمه و تصمیم ازدواجشو نهایی کنه.
همسرت خوشبختانه یکی از زوایای شخصیتیشو نشون داد. به جای غصه خوردن خوشحال باش. بشین الان با خودت در مورد رفتارهای گذشته اش هم دقیق فکر کن ببین چه نشونه ایی دیگه منفی یا مثبتی داشته. همه رو رو کاغذ بنویس و جمع بندی کن.
ولی موضوع دست بلند کردن شوخی نیست ماندگار عزیز.
5- یک اشتباه رایج که تقریبا99% دخترهای ایرانی دچارش می شوند ( حتی خود منم این کاررو انجام دادم ) اینکه از خانواده خیلی چیزها رو قایم می کنند. حتما خانوادتو در جریان بذار. بذار اونا بیفتن جلو. دوران عقد دوران بزرگترهاست نه زوجین ( باورکن من خودم به این نتیجه رسیدم دخترهایی که به خانوادشون اجازه تصمیم گیری می دهند و خودشون هم مراقب کار هستند خیلی موفق تر بودند.) همسرت بدترین کار رو کرده. حتی مادرشوهرتم اینو فهمیده. حالا اگه برعکس بود و این اتفاق ها از طرف تو و خانواده تو بود ببین چه کولی بازی در می آوردند و همه جا چه ننه من غریبم بازی هایی می کردن!!!
ماندگار عزیزم اگه خدای ناکرده حتی اگه عقدتم بهم بخوره ( حتی اگه زن شدی ) خیلی بهتر از اینکه یک عمر با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم کنی و خدای ناکرده با پچه هایی مجبور به جدایی بشی.
حتما موضوع رو به خانوادت بگو. هون طور که همسرت در تمام قضایا خانوادش رو در جریان می ذاره.
آیا هدف تو فقط عروسی کردن به هر قیمتیه ! یا یک ازدواج خوب داشتن برای کامل شدن و تکامل یافتن.
خدای نکرده اگه فردا زندگی خوبی نداشته باشی می دونی چقدر در حق پدرت ظلم کردی؟ پدری که یک عمر برای بچه هاش زحمت کشیده که آرامش داشته باشند.
رفتار خانواده خودتو با خانواده همسرت مقایسه کن. ایا واقعا خانوادت مستحق این رفتارهای زشت خانواده همسرت هستند ؟؟؟ لیاقتشون اینه ؟
دوست عزیزم ، من یک روز همه این اشتباه ها رو کردم ، تو انجام نده گلم. با بی خردی چیزی رو خراب نکن.با خانوادت موضوع رو مطرح کن و بذار اونا تصمیم بگیرن. اونا بهترین دوست ها و حامی هایی هستند که داری.
-
RE: كتكم زد
سلام
ماندگار عزيز من واقعا" از اين ماجرا خيلي ناراحت شدم چون خواهر من هم يه همچين مشكلي داشت ولي به اميد خدا الان دارن زندگيشونو ميكنن وشرمندگيش واسه دامادمون و پدر و مادرش مونده شما هم صبر كنيد با هر حرفي از كوره در نريد پشت شوهرتون باشيد چون شروع يه زندگي كار سختيه اونم با اين وضع روزگار البته به شوهرتون حق نميدم چون اينو ميدونم كسي كه دست روي زن جماعت بلند كنه از مردونگي به دوره ولي اينو ميدونم همينطور كه روي شما فشار هست دو برابرش روي شوهرتونه الان از حرفاي دوروبريا اونم كلافست وبلا تكليف بازم ميگم پشت شوهرتون باشيد و اونو تنها نزاريد تا اونم بتونه از پس مشكلاتش بر بياد
راستي شوهرتون كار ثابت دارن يا نه؟
-
RE: كتكم زد
ماندگار جان
خيلي متأثر شدم. خودمن هم تازه نامزد كردم اما گاهي اوقات افكار منفي مي ياد سراغم و با خودم مي گم كه نكنه نامزدم خرش از پل گذشت چهره واقعي شو نشون بده و اونوقته كه من حسابي زندگيمو باختم.
سعي كن مراقب باشي كه كار از ايني كه هست بالاتر نگيره و پاي دعواهاي خونوادگي به ميون نياد. اونوقت به هيچ طريقي نمي شه قضيه رو جمعش كرد.
با شوهرت حسابي جدي صحبت كن و به او بگو كه از الان به بعد هيچ وقت حق همچين كارهايي رو تحت هيچ شرايطي نداره.
ان شا اله كه اين عروسي به خوبي و خوشي سر بگيره.
-
RE: كتكم زد
ماندگار گرامی رود بر شما
ایشان بیمار بوده و حق ندارند که شما را کتک بزنند،اکنون دوران عقد است و شیرینی آن بسیار و همه چیز تازه است،هنگامی که وارد خانه اش شوید و سختی روزگار بر او سخت بگیرد،چه؟
نخست باید خانواده خود را در جریان امور گذارده و بنشینید و واقعاً و به دور از احساسات دوباره به گزینش این پسر فکر کنید.از عواقب هیچ کری هم نترسید.
-
RE: كتكم زد
من کاملا موافقم با گردافرید عزیز
-
RE: كتكم زد
ماندگار عزيز خيلي ناراحت شدم نميدونم چي بگم. اميدوارم مشكلت زود حل شه.
-
RE: كتكم زد
ممنون از همدرديتون دوستاي عزيزم
من قبلا پست مادر شوهر نق نقو رو گذاشته بودم ، حتمآ همه تون مطالعه اش كرديد .
الان كه اين متنهارو مينويسم و مي بينم كه به خاطر وجود اين مادر شوهر نق نقو ديشب چقدر كتك خوردم از خودم بدم مياد . اينكه چرا من كه اينهمه بهشون محبت كردم بايد تاوان پس بدم ؟ چرا من كه كوچكترين انتظار بيجايي از پسرشون نداشتم اينطور بايد ازش اونم بخاطر مادرش كتك بخورم . من كه حرف بدي نزده بودم .
چرا من كه دارم صبح تا شب پا به پايه پسرش كار ميكنم و زحمت مي كشم اينطور بايد به تمسخر گرفته بشم . من و همسرم عاشق هم شديم و به هم قول داديم كه براي رسيدن به هم به آب و آتيش بزنيم كه زديم ...
به هم رسيديم نه خيلي راحت زود اما رسيديم و درست از لحظه رسيدن من و همسرم يه قطره آب خوش از گلومون پايين نرفته ، دائم بايد سر مسائل خاله زنك بازيهاي خواهر و مادرش بحث كنيم ، سر توهين كردنهاي مادرش سر داد زدنهاي پدرش و خبر چيني هاي خواهرش ووووو
نمي دونم اين روزها كي ميخواد تموم بشن . ببخشيد سرتونو درد اوردم .. از همتون عذر ميخوام
-
RE: كتكم زد
این آب خوش از گلو پایین نرفتنت عین منه ماندگار جان. دقیقا می فهمم. ولی واقعا چه می شه کرد؟ من تمام دلخوشیم همسرمه . اینکه با اون مشکلی ندارم .اینکه اون حداقل پشتمه.
ولی ماندگار همسرت رو دست بلند کرده . این شوخی نیست. این یکی رو دیگه نمی شه زیر سیبیلی رد کرد عزیزم.
-
RE: كتكم زد
عزيزم منم مثل تو تو دوران عقد هستم منم چند روز پيش يه عالمه كتك خوردم الان تمام بدنم كبوده مامانم مي گه بعضي از مردا اينجورين حتي اگه خيلي هم زنشونو دوست داشته باشن تا عصباني مي شن زناشونو حسابي تا حد مرگ مي زنن فكر كنم حتماً بايد به مشامره خانواده مراجعه كنيم
-
RE: كتكم زد
نازنين جان
منم تا الان تمام دلخوشيم همسرم بود ، الان هم هست اما يه كم فرق كرده ، ديشب بعد اينكه دست روم بلند كرد ، سرش و گذاشت رو پاهام و شروع كرد به گريه كردن و عذر خواهي كردن ، بهش گفتم سرتو از روي پام بردار
ديگه براي گريه كردن شونه هامم جايي واست ندارن ،
اما همش گريه ميكرد و مي گفت چرا عصبي ام كردي كه دست روت بلند كنم ، چرا ؟؟؟//
اما حرف من اينه مگه ميشه ادم اينقدر بي تعادل ، كه هر وقت عصبي ميشه بايد دست رو كسي بلند كنه ، پس كنترل اعصابتون كجا رفته ، پس اونهمه دم از مردونگي زدنتون كجا رفته ؟
اما افسوس عاشق رويايي من ، منو براي اولين بار اونم به خاطر مادرش كتك زد . اين بيشتر عذابم ميده
-
RE: كتكم زد
بي وفا جان
كتك خودردن من سر هيچ و پوچ بود ، سر حرفايه صدتا يه غازي كه اصلا ارزش زدن نداشت .
از اين مي رنجم كه بي جهت اونم به خاطر حماايت از خانواده همسري كه من ذره اي بي مهري و بي توجهي بهشون نكردم . توه اين مدت كه من عروسشون بودم اينقدر كه من كادو به خونواده همسرم دادم ، اونا يه چيزه بي ارزش هم بهم ندادن . غير از يه مشت مطلك و بد و بيراه و حالا هم كه دست بزن پسرشون ، شد كادو سالگرد آشنائيمون ..
اشك جلوييه چشامو گرفته اگه اشتباه تايپي داشتم ببخشيدم
-
RE: كتكم زد
ماندگار خوبم خب تو که واقعیت ها رو می دونی می خوای چکار کنی ؟؟؟ می تونی منکر بشی؟ خودت داری جواب خودتو می دی. نمی خوا با خانوادت مطرح کنی ؟
-
RE: كتكم زد
ببین عزیزم شرایط من و تو تقریبا مثل همه. باور کن اگه همسر من بنا به هر دلیلی دست روی من بلند کنه دیگه حاضر نیستم حتی یک ثانیه تحملش کنم. من 3 تا شرط داشتم که اگه خدای ناکرده اتفاق افتاد دیگه پشت گوششو دید منم باید ببینه و توی بله برون بلند جلوی همه گفتم :
1- دست روم بلند کنه حالا به هر دلیلی.
2- یک ریال پول حروم تو زندگیش بیاد.
3- بهم خیانت کنه حالا به هر شکلی حتی یک ملاقات ساده.
عزیزم من بودم تحمل نمی کردم.ولی تو رو نمی دونم. به نظر من بهتره با خانوادت مطرح کنی عزیزم.
-
RE: كتكم زد
نه عزيزم
مامانم ناراحتي قلبي داره ، بابام هم كه گفتم اگه بفهمه دستشو مي شكونو ، حالا اگه اينكارم نكنه دعوايه شديدي باهاش ميگيره ، فكر ميكنم فعلا چيزي نگم . چون خيلي خسته و درمونده شدم .
-
RE: كتكم زد
اشکال نداره . اون دست الان بشکنه خیلی بهتر از اینکه فردا دوباره بخواد بلند شه . بذار همسرت بفهمه پشتیبان داری.
من از وقتی پدرم با همسرم تو شمال سر خانوادش صحبت کرد رفتار خودش خیلی نسبت به قبل در مورد خانوادش بهتر شد چون متوجه شد این همه گذشتی که خانوادم هم کردن فقط به خاطر من بوده.
بازم هرجور خودت صلاح می دونی.
-
RE: كتكم زد
به نظر من تو اصلا نبايد با اين وضعيت عروسي كني و كار از اينم كه هست بدتر بشه . من همين وضعيتو داشتم دو سال عقد كرده موندم همش تحقير شدم فكر مي كردم اگه عروسي كنيم درست مي شه ولي نشد و بعد از داشتن يه بچه از شوهرم طلاق گرفتم . به خدا توكل كن و عاقلانه تصميم بگير
-
RE: كتكم زد
سلام. ماندگار عزیز در چه حالی ؟ چه خبر؟
-
RE: كتكم زد
سلام نازنين جان
شكر خدا الان بهترم ، با هزار التماس و خواهش و تمنا اومد و مجبورم كرد كه باهاش آشتي كنم و كلي ازم عذر خواهي كرد و قسم خورد و قول داد ديگه دست روم بلند نمي كنه. حالا ديگه بعدشو خدا بهتر ميدونه ...
بهم گفت كه اگه دوست نداري خونه مامانم نياي نيا ، منم سعي مي كنم هفته اي يكبار بيام خونتون ، تا كمتر اذيت شي . حالا هم سعي داريم كمتر همو ببينيم تا همه چيز به حالت عاديه خودش برگرده .
-
RE: كتكم زد
سعی کن فعلا" زیاد باهاش صمیمی نشی عزیزم
باید بفهمه کاری که کرده خیلی بد بوده خیلی جدی ازش بخواه تاریخ عروسی رو روشن کنه
-
RE: كتكم زد
نه الينا جون من زياد باهاش صميمي نشدم ، اونه كه دائم تماس ميگيره و ميخواد كه به من نزديك بشه .. الان هم بعد از اونهمه حرفايي كه مادرش زده ميگه كه امشب مياي بريم خونمون ؟ گيج شدم گفتم بايد فكر كنم و تصميم بگيرم .. حالا نميدونم چيكار كنم !
-
RE: كتكم زد
فعلا" نری بهتره عزیزم
بذار متوجه اشتباهشون بشن
-
RE: كتكم زد
همونطور كه خودم هم موافق بودم ، نرفتم خونه مادر شوهرم و الان شوهر گرامي با بنده قهر كردن
واقعا نميدونم ديگه بايد چيكار كنم
من به همسرم گفتم كه من فعلا نميام خونتون چون هرچي كه من كتك خوردم به خاطر مادر گراميتون بوده و حال بيام برم دست بوسيش ؟
بعدهم گفت ديگه منم نميام خونتون و قطع كرد . تا الان هم نه بهم زنگ زده نه اومده سراغم ...
من اشتباه كردم بايد اون موقع كه كتكم زد من باهاش اينكارو مي كردم و گول اونهمه ناز كشيدنهاشو نمي خوردم .
اما افسوس
-
RE: كتكم زد
ماندگار خانم در مقابل این قضیه محکم باش.
دیدس ی شوهرت گفته بود؛ اگه دوست نداري خونه مامانم نياي نيا. اما حالا میگه؛ امشب مياي بريم خونمون ؟
می بینی راحت زیر حرفش زده، چی تضمبن می کنه در مورد دست بلند نکردن روت هم زیر حرفش بزنه؟!
یکم تنبیهش کن.
-
RE: كتكم زد
ماندگار خوبم کاش متوجه شی داری اشتباه می کنی. تو اولین کسی نیستی که این مشکل براش پیش اومده. آخری هم نخواهی بود . پس چرا ما از گذشتگان عبرت نگیریم ؟؟؟
عزیزم با خانوادت موضوع رو مطرح کن.
این حرف منو یادت باشه گلم کی بهت گفتم.
-
RE: كتكم زد
آره عزیزم
اصلا" طرفش نرو اون اشتباه کرده نه تو اون باید متوجه اشتباهش باشه
-
RE: كتكم زد
سلام دوست عزيز
اگه طاقت مياري و منت كشي نمي كني فعلا سراغش نرو بذار بفهمه كه داره اشتباه مي كنه
-
RE: كتكم زد
سلام. ماندگار جان خوبی ؟ اوضاع احوالت چه طوره خانمی ؟ چه خبر ؟
-
RE: كتكم زد
سلام نازنين جان
خوبم عزيزم ، ديشب بعد اونكه واسه دو روز اونهم بدليل نرفتن خونه مامانشون قهر بوديم ، اومد خونمون و آشتي كرد مثلآ...
الان هم منتظره كه من بگم بريم خونه مامانت اينا ، اما خودم فكر ميكنم واسه چند روزه ديگه هم كه نرم اونجا شايد بهتر باشه ... مامانم حرفه خوبي زد گفتش كه : زن و شوهر دعوا كنن ، ابلهان باور كنن ،
اينا شيرينيه زندگيتونه ، كوتاه بيا و اينقدر با شوهرت لج و لجبازي نكن ! برو خونه مادر شوهرت حالا هر وقت كه صلاح دونستي ، اما برو و شوهرت رو كه اينقدر دوستت داره و بهت علاقه داره رو اذيت نكن !
آخه اين طفلك گناه داره به خدا
نمي دونم ايشون مامانه منن يا همسرم ؟؟؟؟ موندم به خدا !!!!!!
-
RE: كتكم زد
سلام نازنين جان
خوبم عزيزم ، ديشب بعد اونكه واسه دو روز اونهم بدليل نرفتن خونه مامانشون قهر بوديم ، اومد خونمون و آشتي كرد مثلآ...
الان هم منتظره كه من بگم بريم خونه مامانت اينا ، اما خودم فكر ميكنم واسه چند روزه ديگه هم كه نرم اونجا شايد بهتر باشه ... مامانم حرفه خوبي زد گفتش كه : زن و شوهر دعوا كنن ، ابلهان باور كنن ، ( اينكه يه روز قهريد و يه روز آشتي )
اينا شيرينيه زندگيتونه ، كوتاه بيا و اينقدر با شوهرت لج و لجبازي نكن ! برو خونه مادر شوهرت حالا هر وقت كه صلاح دونستي ، اما برو و شوهرت رو كه اينقدر دوستت داره و بهت علاقه داره رو اذيت نكن !
آخه اين طفلك گناه داره به خدا
نمي دونم ايشون مامانه منن يا همسرم ؟؟؟؟ موندم به خدا !!!!!!
-
RE: كتكم زد
ماندگار مادرت در جریان کامل این اتفاقات اخیر هست ؟؟؟
-
RE: كتكم زد
در مورد كتك زدانش نه ، ولي بقيه چيزارو ميدونه !
مامانم با اينكه دو تا داماده ديگه هم داره ولي همسر بنده رو فوق العاده دوست داره ! حالا نميدونم وقتي كه بفهمه دست رو دخترش بلند كرده چه فكري ميكنه !
اينقدر كه خودشو تو دله مامانم جا كرده كه مامانم از همسرم هميشه بعنوان يك انسان كامل ، دوست داشتني و فهميده ياد ميكنه ،!
هميشه به من ميگه تو شوهر به اين خوبي ، زيبايي و با كمالاتي داري ، قدرشو بايد بهتر از اينا بدوني ،
نازنين جون
باور كن خودمم از اينكه دست روم بلند كرد متعجبم ! چون شوهر من فوق العاده آدم منطقييه . نميدونم
شايد به قوله مادر شوهرم : عصبي اش كردم كه اينكارو باهام كرد ...
-
RE: كتكم زد
-
RE: كتكم زد
سلام دوستاي عزيز
من امروز عصر بعد از دو هفته دعوا و قهر و كشمكش و با اصرار همسرم دارم ميرم خونه مادر شوهرم ، اما از زماني كه تصميم به رفتن گرفتم ، انگار كه بار اولمه دچار يك دلشوره خاص شدم كه هر چي سعي كردم نتونستم از خودم دورش كنم ، كه تصميم گرفتم با شما درميان بذارم
نمي دونم وقتي كه وارد خونه شون شدم ؛ چه طور برخورد كنم و ايا لازم هست كه چيزي هم بخرم و باخودم ببرم ؛ يا نه ؟ ! اگه كسي هست كه سابقه اين لحظه ها رو داشته ومي تونه كمكي بهم بكنه ، ممنون ميشم