شما از سال 94 چه چیزایی یاد گرفتی؟

سلام به همگی
پیشاپیش سال نو رو به همه تبریک میگم و امیدوارم امسال همون سالی باشه که آرزوش رو دارید. ان شالله:72::72::72:

من میخواستم ازتون دعوت کنم همین امروز به تجربیاتی که در سال گذشته کسب کردید فکر کنید و بگید که چه درسی گرفتید و میخواید چطور از این درس در سال جدید بهره بگیرید؟
اول از خودم بگم من یاد گرفتم که نباید از بنده خدا امید کمک و یاری داشته باشم بلکه این خداست که اگر خودش بخواد بنده ایی رو برای کمک به من وسیله قرار میده. این یکی از درسایی بود که من یاد گرفتم. وقتی در زندگی به بن بستی برسم فقط امیدم به خدا باشه و از خودش بخوام.
درس دیگه که یاد گرفتم اینه که روزهای سخت ماندگار نیست و ممکنه به خاطر فشار ها و مشکلات فکر کنم احساسم همیشه نسبت به موضوعی یکسان خواهد بود اما وقتی حالم خوب میشه احساسم و فکرم نسبت به همولن موضوع خیلی عوض میشه.
از این موضوع یاد گرفتم که توی شادی زیاد و توی غم، قوه قضاوت و تصمیم ، درست و همه جانبه نیست و بهتره وقتی ناراحتم در مورد موضوعات نظر ندم و به قول معروف جو گیر نشم و صبر کنم.
گفتم صبر، فهمیدم که صبر که میگن چقدر مهمه و البته ساده هم نیست. مهمه چون به آدم درس های جالبی میده. درس هایی که به زعم من خیلی نایاب و کیمیا هستند.
من فهمیدم بزرگی کردن، آدم رو بزرگ میکنه. فهمیدم کسی همیشه ریزترین کارهامو می بینه و حواسش بهم هست پس لازم نیست خودمو به کس دیگه ایی ثابت کنم یا ...
و در آخر فهمیدم که خدا خیلی بزرگواره. خیلی.

اینا شاید به نظر خیلی بدیهی بیاد ولی من تجربه شون کردم. از شما دوستان هم دعوت میکنم بیاید و آموخته هاتون رو به بقیه بگید، شاید بتونیم از تجربیات هم بهره بگیریم و به هم چیزی یاد بدیم تا در سال جدید حرفه ای تر زندگی کنیم.

سلام وقتتون بخیر...

ممنونم زلال عزیز از ایجاد این تاپیک خوب :43:

:72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::72::7 2::72:

بزرگترین درسی که یاد گرفتم و بخاطرش خدا رو بی نهایت شاکرم .. زمانیکه از ته قلبت معبود یکتا رو صدا بزنی و ازش یاری بخواهی امکان نداره امیدت نا امید بشه... خدا به حال دل هممون آگاهه و خیلی دوستمون داره :43:

یاد گرفتم با دریچه ی قلبمونه که میتونیم همه چیز رو درست ببینیم ... اصل و گوهر از دیده ها پنهان هستند .


از خداوند منّان برای همه ی اعضای گرامی همدردی سال بسیار نیک و پربرکتی رو خواهانم
انشاءالله در تمامی لحظات زندگی شاهد اتفاقات خوب و شیرین باشید :203:

هفت عزیز خیلی ممنونم. خیلی زیبا بود عزیزم و منم بهترین ها رو برای شما آرزو دارم.:72:

بقیه کجایید عایا؟
این یعنی احتمالا یا دوستان همه چیز رو بلد بودن یا چیز جدیدی برای یادگیری نداشتن.... :310: :tongue:

سلام دوستان خوبم

در سال 94 یاد گرفتم زندگی همیشه در جریانه حتی در وحشتناک ترین و بحرانی ترین شرایط . و با گذر زمان می توان گفت این نیز بگذرد.

دنیا و دلبستگی هاش ارزش غصه خوردن نداره چون زود می گذرد و فانی است.

سال خوبی داشته باشید.

ممنون از همه.:72:

خیلی عالیه که مثل دوستان عزیزم، هر کدوم از ما بیایم و از آموخته هامون در سالی که گذشت بگیم. شاید یه درس عبرت، شاید یه ارزش اخلاقی که در عمل تاثیرات مثبتش رو دیدیم، یه آگاهی معنوی، یه مهارت بین فردی، هر چی.
بیاید داشته هامونو روی هم بگذاریم، بیاید سخاوتمندانه با هم تبادل نظر داشته باشیم تا دنیای همو بزرگتر کنیم.
تاپیک رو به روز میکنم تا بیاید و ازتون یاد بگیریم. ان شاالله.:72:

من تا اوایل سال گذشته امید به ازدواج داشتم ، اما در پایان 94 به این نتیجه کلی رسیدم، مشکلات بنده تمام نخواهد شد و کلا در حال زندگی میکنیم و آینده وجود ندارد پس قسمت من نیست به این چیزها فکر کنم و باید تا اخر عمر مجرد بمانم متاسفانه چون نه خانه دار خواهم شد و نه میتوانم پدر مادر پیرم را تنها بگذارم و از انها دور شوم. به خاطر همین هم یک کمی ناراحت و دپرس هستم، این تنها نتیجه ای بود که در این سال گرفتم

سلام آقا مهدی. خیلی خوشحال شدم دیدم که شخص دیگه ایی هم اومده و نظرگذاشته خیلی ازت ممنونم. اما وقتی خوندم کمی ناراحت شدم چون فکر میکنم شما داشته هاتونو نمیبینی و صرفا مجردیت برات مطرحه. ولی اینو بدون که از شما بزرگتر هاش (به لحاظ سنی) هم هنوز خونه دار نشدن. بعد هم اگر به پدر و مادر پیرتون دارید خدمت میکنید، یه دعای خیر اونا براتون کافیه تا خوشبخت زندگی کنید. دنیا پر از معجزه است اگر باور داشته باشید. و در ضمن همه چیز حساب دو دو تا چهار تا نیست.
اما نکته خوبی که بهش اشاره کردید اینه که باید در حال زندگی کرد، پس در حد توان تلاش کنید ولی لذت بردن از زندگی الانتون رو به زمانی که ازدواج کنید و چه و چه موکول نکنید.
ان شالله که در بهترین موقع ازدواج کنید. زمانشو تعیین نکنیم بهتره. شما همونطور که در تاپیک خودت خوندم، مذهبی نیستی اما من هستم و شاید این حرف من برات جالب نباشه اما بهت میگم من اگه جای شما بودم با امید و عشق زندگی میکردم و برای ازدواجم و پیدا کردن یه مورد خوب در حد توان تلاش میکردم و بقیه اش رو میسپردم به اون بالایی که بهتر از خود ما به خیر و صلاحمون آگاهه و توکل میکردم و به زندگی روزمره ام میرسیدم.

نمیخواستم از موضوع تاپیک خارج بشیم و نباید جواب میدادم . اما خواستم اینارو بهت بگم.
موفق باشید.

من یاد گرفتم که فقط خودم برای خودم مهم باشم ، فقط دلسوز خودم باشم ، به فکر خودم باشم ، اول خودم ، بعد بقیه.

برای خودم ارزش و احترام قائل بشم ، از هیچکس ،هیچ توقعی نداشته باشم ، سرم تو کار خودم باشم ، حرف مردم برام مهم نباشه.
با اینکه سال 94 خیلی مزخرف بود ولی من اینا رو یاد گرفتم.

من در سال 94 یاد گرفتم که قدر خانواده ام رو خیلی بیشتر از قبل بدانم. مخصوصا پدر و مادرم تمام برکت و نعمت من در زندگی هستند. من قبل از این هم ایشان را خیلی دوست داشتم اما در سال 94 به معنای واقعی کلمه قدرشان را می دانم. به نظرم پدر و مادرم دو تا فرشته اند که خدا ایشون رو به من هدیه داده. :72:

زلال عزیز تاپیک قشنگی ایجاد کردی و شاید آدمهای احساسی مثل من با خوندن تاپیکت گریه کنند چون ما بعضی از درس های زندگی رو به بهای سنگینی یاد گرفتیم. چقدر خوبه که آدمها همیشه قدر عزیزانشون رو بدونند و بدونند بعضی از آدمها بین ما یه فرشته اند که هر لحظه ممکنه خدا اونها رو پیش خودش ببره و ما در رویای روزهایی بذاره که باهاشون بودیم.

سلام
سال 1394 سال عروس بود! من بعضی چیزاز رو یاد گرفتم و تمرین کردم، مثلا اینقد سخت بود که سعی میکردم فقط همون روزی رو که آغاز میکنم شاد باشم و این خیلی موثر بود تا سال خوبی باشه و تا آخر خیلی روزا خوش گذشت، همیشه میدونستم مشکلات هستن اما تو این سال تمرین کردم خیلی ناامید نباشم و تو هر زمانی کاری رو که میتونم انجام بدم و ناراحت موضوعی که نمیتونم انجام بدم نباشم ، و این رو هم یاد گرفتم که وقتی از غصه خوردن خسته بشم دیگه غصه نمیخورم، پس خواهشا اگه غمگینید و افسرده اید اونقدری ناراحت بشید تا از غصه خوردن دلزده بشین و تو زندگی به تلاش ارزش بدید،

سلام
زلال عزیز ممنون بابت این تایپیک زیبا:72:
سال94 خیلی سال سختی بود برام ،چیزایی یاد گرفتم ازش که بقول مهرایین عزیز بهای سنگینی هم بابتش پرداختم.

مهم ترینش این بود که هیچ کسی تو دنیا ارزشش بیشتر از من،برای خودم نیست..
دور از خودخواهی،مهم خودمم نه بقیه.مهم نظر خودمه نه بقیه
امیدوارم این باور همیشه برام پایدار باشه

سلام به دوستای گلم که اومدن و ما رو هم از تجربیاتشون بهره مند کردند. مهرآیین عزیز چقدر موضوع مهمی رو گفتی، ان شاالله همه عملا شکرگزار این نعمت الهی باشیم و قدر پدر و مادرمون رو بدونیم. و اگر از دستشون دادیم تا میتونیم برای آرامششون سعی کنیم خوب باشیم تا براشون باقیات الصالحات به حساب بیایم.
جالبه انگار سال 94 برا اکثرا سال سختی بوده. چون برای خود من هم سخت بود. از خدا میخوام امسال، سال روان و آرامی باشه.
بازم مرسی که میاید و از آموخته هاتون میگید.:72:

سلام سال نو مبارک

سال 94 رو هم رفته سال خوبی بود
ولی چندتا موضوع عملی بهم ثابت شد از جمله اینکه هیچ وقت روی قول کسی برنامه ریزی نکنم تا در شرایط دشواری که امسالم قرار گرفتم نیفتم .
تجربیات بعدی این بود که اغلب ادم ها فقط دنبال منفعت خودشون هستن و سود و زیان تو هم براشون ذره ای اهمیت نداره حتی اونی که به ظاهر موجه تره
مورد مهم تر که فقط میشه به خدا تکیه کرد .

Up

- - - Updated - - -

سلام. خواستم تاپیک به روز بشه تا اگر دوستانی تازه اومدن و دوست دارن مشارکت کنند.:72:

سلام ياد گرفتم که فقط خدا و خود فرد میتونه به خودش در وحله اول کمک کند به قول شاعر تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid12

سلام ياد گرفتم که فقط خدا و خود فرد میتونه به خودش در وحله اول کمک کند به قول شاعر تو دنیای منی اما به دنیا اعتمادی نیست

---

مرسی، خیلی زیبا بود.:72:

من عاشق روزای آخر اسفند هستم.ایام نوروز یه حس غریبی داره:47:.

سال 94 یجورایی تولد و مرگ نزدیکانم رو واسه من به همراه داشت و نشون داد که چقد این دو تا پدیده به هم نزدیکن.من تو نوروز 94 برای اولین بار عمه شدم.همین جا یه جوکی بگم که میگن زن آدم باید تک فرزند باشه چه معنی داره ناموس آدم بشه عمه:311:چند ماه بعدش برای بار دوم عمه شدم.تو سال 94 عمو و پدربزرگم فوت کردن.

امسال که به سال 94 فکر میکردم دیدم چقد آینده ما آدما مبهم و نامعلومه.مثلا تو نوروز 94 اصلا فکرشو نمیکردم که مثلا دو بار عمه بشم یا دو نفر از نزدیکانم فوت کنن.

در کل سال 94 سال خوبی واسم نبود مخصوصا اینکه اواخر 94 از یه رابطه آشنایی به خاطر عدم تناسبی که با طرف مقابل تو یه زمینه اساسی داشتم اومدم بیرون و احساس غم داشتم و دارم بابتش:54: چون اون آدم خیلی از معیارای منو داشت و این عدم تناسبه باعث شد به اختیار خودم رابطه رو تموم کنم:47:

کلا یه احساس نگرانی نسبت به آینده مبهمم دارم و اینکه اومدن هر نوروز بهم یادآوری میکنه که یه سال پیرتر شدم:54:

امیدوارم آخر سال 95 همه دوستان همدردی و خودم بیاییم و تو همچین تاپیکی بنویسیم که 95 سال خوبی برامون بوده و به اهدافمون(اعم از ادامه تحصیل،اشتغال،ازدواج و...) رسیدیم.

شب خوش:72:

سلام ای تک عزیزم. واقعا منم همین آرزوی شما رو دارم و امیدوارم سال آینده سال بی دغدغه ایی باشه و آرامش و رضایت همراه همیشگی همه باشه. واقعا امسال برای منم پر از چالش بود که البته متاسفانه خیلی از درسا رو همین سختیها به آدم میده.
عزیزم انتخاب سختی داشتی اما ان شاالله یه موردی پیش بیاد که بسیار خوب و مناسب شما باشه.
آره همیشه اسفند بهتر از فروردین و پنج شنبه بهتر از جمعه است. فکر میکنم این حس نگرانی از آینده مبهم رو همه داریم و البته که سال به سال از عمرمون کم میشه.
واقعا گاهی اینقدر درگیر لحظه ها و روزها میشیم که یادمون میره یک سال دیگه هم از عمرمون گذشت و ما اینقدر درگیر روزمرگی ها بودیم که نفهمیدیم روزا چطور رفت. و اینجاست که انگار یه نهیبی به خودمون میزنیم که واقعا چی مهمه. داره عمر به سرعت میگذره و درگیر روزمرگی ها شدیم. انگار باید دوباره اولویت هامون رو به خودمون یادآوری کنیم. یاد آوری کنیم که چیا واقعا مهمه، فلسفه بودنمون چیه و داریم چیکار میکنیم.
خوشبحال کسی که حواسش هست و فرعیات حواسشو از اصلها پرت نمیکنه.....

:72::72::72:

سلام زلال عزیز
چقدر از خوندن اسمت ارامش میگیرم برازندته
من خیلی غد بودم و به قول معروف کلم باد داشت تو سال 94 یاد گرفتم که منم مثل بقیه ادمهام
خیلی از غرورمو کم کردم خانواده و دوستان منو ادم مغروری میدونستند
همیشه مشکلات مالی زیادی داشتم اما هیچکدوم از دوستام و اشناهام خبر نداشتند چون هیچوقت ننالیدم هیچوقت گریه نکردم هیچوقا ابراز احساسات نکردم حتی به مادرم به دوستهام
یه روز تو صفحه ی اجتماعیم نوشتم
خصلتهای بد و خوبم رو بنویسید بدون سانسور
و 95% دوستان و اشنایانم نوشته بودن مغرور
این خیلی روی من تاثیر گذاشت
یه وقتی به خودم اومدم دیدم باید از غرورم کم کنم چون هم اطرافیانم ازم زده میشن هم خودم دارم میشکنم
الان اروم ترم
با دوستام دردل میکنم و احساساتمو به زبون میارم
خلاصه اینکه من این دیوار بلند غروره کاذب رو شکستم و تونستم متعادلش کنم :72:
و خداروشکر میکنم که اراده قوی داشتم که تونستم برطرفش کنم
امیدوارم ازونور بوم نیوفتم :311:

سلام
من تو سال 94 به معنی واقعی این جمله رسیدم :
این نیز بگذرد
گاهی تو باتلاق مشکلات دست و پا میزنیم و اونقدر میترسیم از عواقب بیرون اومدنش که حاضریم تا اخر عمر دست و پا بزنیم
من زندگی سختی داششتم دو نامزدی ناموفق!!البته در حد صیغه
اونقدری اشفته بودم و نمیتونستم از روابط بیام بیرون که تمام روحیم رو از دست دادم
اما الان خوبم به لطف بچه هایی که راهنماییم کردن اللخصوص دختر بیخیال عزیزم
امیدوارم هرجا باشه خوب و خوش باشه من دعاگوش هستم
من الان ازدواج کردم و 80 % راضی ام از زندگیم که کافیه همینم
ارزو میکنم برای همه که این قدرتو پیدا کنن از از هرچیزی که ازارشون میده دست بکشن و برای خودشون ارزش قائل بشن

پونه جان لطف داری، خوشحالم که تونستی تغییر کنی و امیدوارم همیشه در حال پیشرفت و بهبود باشی.
سمیرا جون، بهت تبریک میگم که تونستی خودتو از شرایط سخت بیرون بیاری. واقعا اگر برای خودمون ارزش و احترام قائل باشیم، بهتر میتونیم کار درست و نادرست رو تشخیص بدیم و به قول شما از هرچه که آسیب زا و آزار دهنده است دست بکشیم. ولی ای کاش دوست داشتن خودمون رو یاد بگیریم.
براتون خوشبختی روزافزون رو آرزو میکنم.

ممنون از اینکه از تجربه هاتون ما رو بهره مند کردید.:72:

سلام...

اولین درسی که از سال 95 یاد گرفتم :

نا امیدی و یأس یعنی مرگ تدریجی ... :54: