من هم دقیقا مشکل وسواس نسبت به قد و ظاهر همسرم دارم
با سلام خدمت همه عزیزان
بنده حدود یک ماه هست که عقد کردم و دقیقا من هم همانند جناب آقای جوادیان , دقیقا بعد از دوران عقد با ظاهر و مخصوصا مخصوصا قد همسرم مشکل پیدا کردم , این نکته را ذکر کنم که ایشون حدود 23 سانت از من کوتاه قدتر هستند
تو این یک ماه هم پیش مشاور رفتم و هم کلی مطلب تو اینترنت خوندم که امروز بطور کاملا اتفاقی با این سایت آشنا شدم و پست جناب آقای جوادیان رو که دقیقا همانند مشکل من هست رو خوندم و سریعا تو این سایت ثبت نام کردم که سایر عزیزان هم من رو راهنمایی کنند
تو این یک ماه که عقد هستیم گاهی که از ایشون دور هستم ظاهر و قد همسرم رو بنوعی بیخیال میشم و فراموش میکنم و بهش کشش پیدا میکنم ولی وقتی سایر دخترها رو در جامعه میبینم واقعا زندگی بر من سیاه میشه و از فکر این که بخواهم یک عمر با ایشون زیر یک سقف باشم این فکر حقیقتا منو دیوانه میکنه چون وقتی سایر دخترها و خانمها رو میبینم اصلا اصلا به ایشون کشش و عشق و علاقه ای ندارم
البته اینو بگم که ایشون بسیار بسیار اخلاق خوب و مهربانی دارند و صفات اخلاقی بسیار بسیار مثبتی دارند بیشتر وقتها به این فکر میکنم که ازش جدا بشم و حتی اگه شده با یک خانم مطلقه که واقعا دوستش دارم ازدواج کنم
از همه عزیزان مخصوصا مخصوصا جناب آقای جوادیان خواهش میکنم که منو مثل برادر خودشون بدونند و منو راهنمایی کنم چون تو این یک ماه واقعا از فکر و غم و غصه دارم دیوانه میشم
القائات شیطان برای نابودی زندگی
سلام .
من الان توی سایت استاد حورائی داشتم مطالعه می کردم یه نفر دقیقا سوالی مشابه به شما داشتم البته طرف مقابل خانم هستند سوال و جواب رو برای شما این جا میزارم مطالعه کنید شاید براتون مفید باشه .
نقل قول:
سلام استادمن 8 ماهه عقد کردم اول خیلی همسرم به دام نشسته بود. خیلی دوستش دارم.. من قبلنا دوست داشتم همسرم قد بلند و هیکلی باشه اما تو انتخاب ازدواج ایشون اینطوری نبود ولی خیلی ویژگی های خوب دارند. به دلم نشسته بود حسابی. اما الان هی با افکار منفی اذیت میشم که من دوست داشتم قدش بلند باشه و .... خیلی دارم اذیت میشم.. شدیدا دوستش دارم..چه کنم افکار بد مزاحمم نشن.. از نظر اخلاقی و خانواده خیلی خوبه.. چطوری فکر منفی نکنم. حرفام پنهان بمونه
لطفا
و پاسخی که دادند :
نقل قول:
باسلام؛بدون هیچ تردیدی یقین کنید که این افکار القائات و وسوسه های شیطان است تا زندگی شما را رو به سردی ببرد. چند نکته1 تمرکز ذهنی تان را مدام روی ویژگی های مثبت همسرتان قرار دهید. وقتی مدام توجه ذهنی شما روی نقاط مثبت همسرتان باشد روز به روز به زندگی و ایشان دلگرم تر می شوید. 2 به هیچ عنوان به ویژگی های منفی ایشان فکر نکنید. اگر چیزی به ذهن تان آمد مثلاً اینکه کاش قدش چنین و چنان بود باید بلافاصله فکر و ذهن تان را به موضوع دیگری معطوف کنید و روی این موضوع متمرکز نشوید و اگر این اتفاق خطور افکار مزاحم بارها و بارها رخ داد هر بار باید چنین کنید. 3 بسیار مراقب باشید نظر دیگران برایتان مهم نباشد چرا که بسیاری از معیارها و حساسیت های ما براساس توجه به نظر دیگران شکل می گیرد. یعنی ممکن است شما در ذهن خود به این فکر کنید که از نظر فامیل و دوستان و اطرافیانم شوهر من چگونه به نظر می آید و همین ذهنیت اشتباه کافی است شما نتوانید از زندگی تان لذت ببرید. شرط آرامش و لذت زندگی بی اعتنایی به نظر و قضاوت دیگران است. 4 به هیچ عنوان حتی در ذهن خود، همسرتان را با این و آن مقایسه نکنید. وقتی در ذهن خود همسرتان را در کنار دیگری قرار می دهید طبیعی است که احساس خوبتان کمرنگ می شود. مطمئن باشید اگر همسر شما نیز در ذهن خود چهره ی شما را با خانمی دیگر که از شما زیباتر است مقایسه کند، احساس خوبی نسبت به شما نخواهد داشت.نکته ی آخر اینکه دیگر حتی در خلوت خود نیز با خودتان نگویید که من همسرم را کم دوست دارم و آنطوری که دوست داشتم نیست . چرا که خود این تلقین منفی می شود و سردی می آورد. بلکه در نقطه ی مقابل مدام به خود بگویید « من همسرم را بسیار دوست دارم. » و این را به خودش نیز بسیار بگویید.