در مقابل این رفتارهای خواهرشوهرم چه واکنشی باید داشته باشم؟

با سلام و احترام
بعد از حدود دو سال عضو بودن در تالار همدردی یه سری چیزها رو یاد گرفتم
از فرشته ی مهربان یاد گرفتم که نباید رضایت درونیم رو وابسته به عامل بیرونی کنم
یادگرفتم که زندگیم رو به خاطر شخص سوم خراب نکنم اما... اما... به کار بردن توصیه ها خیلی سخته....
امیدوارم بعد از طرح این سوال، متهم به گفتن حرفهای خاله زنکی نشم
یکسال قبل، نزدیکی های مراسم ازدواجم سر یه جریان کوچیک با خواهرشوهرم که متاهل هستند اختلاف پیدا کردم و بعد حداقل دوبار با اینکه به زعم خودم مقصر هم نبودم از ایشون عذرخواهی کردم اما عذرخواهی های من باعث شد ایشون جسورتر بشن و رفتارشون رو با من بدتر بکنن. در کل مراسم عروسی حتی یک کلام هم با من صحبت نکردن و توی مراسم پاتختی وقتی من خواستم باهاشون روبوسی کنم با گفتن اینکه آرایششون پاک میشه خودشون رو عقب کشیدند... بعد از چند مدت،رفتن جریان اختلاف رو برای یکی از آشناهای نزدیک من تعریف کردند و آبروی من رو جلوی او آشنای خانوادگی بردند... توی جمع با من صحبت نمیکنن. موقع غذا همه چیز رو به همسرم تعارف میکنن اما به من نه... در حالی که من اونجا مهمان محسوب میشم...روز تولدشون رو با پیامک بهشون تبریک گفتم اما جواب دادن که تولدم چند روز دیگه است!!!! و...
حالا من فکر میکنم همسرم در حمایت از من باید، کمی رفتارهاشو با خواهرش تغییر بده. منظورم بی احترامی نیست اما فکر میکنم اگر مثل سابق با خواهرشون رفتار کنن این پیام رو به خواهرشون منتقل میکنن که تو هرچقدر که خواستی به نیکیا توهین کن من باز هم باهات خوبم...
چند وقته اینو از همسرم خواستم و ایشون ضمن حق دادن به من و قبول اینکه رفتارهای خواهرش اشتباهه پذیرفتن که برای حمایت از من رابطه شون رو کم تر کنند. تا امشب که ما خواستیم تصمیم بگیریم به اقواممون چقدر عیدی بدیم؟ شوهرم هر سال به خواهرشون دویست تومن عیدی میدن. خواهر شوهرم بار اولی که من عروسشون بودم دویست تومن به من عیدی دادن اما پارسال یه بلوز که قیمتش پنج هزار تومن بود و بعد از یکبار شستن انداختمش دور به من هدیه دادن... این مساله خیلی به من برخورده... حس میکنم اگر امسال هم شوهرم همون مبلغ دویست تومن رو به خواهرشون عیدی بدن بی خیالی و شاید بی احترامی خواهرشون به من رو مشروعیت دادن. اینا رو امشب به شوهرم گفتم و شوهرم قبول کرد... اما حس بد و دوگانه ای نسبت به خودم دارم. از طرفی خوشحالم که اون خانوم میفهمه که همسرم هم از کارش ناراحت شده و از طرفی حس میکنم این کارها و حرفا در شان من نیست... اما یاد رفتارهای خواهرشوهرم که میفتم دوباره میگم بذار بفهمه که نتیجه ی بی محلی هاش به من ممکنه روی رابطه ی خواهر و برادریشون تاثیر بزاره و حداقل در ظاهر با من مودبانه تر رفتار کنه... منظورم فقط عیدی نیست سوال من کلی هستش. آیا حق من هست که همسرم در حمایت از من محبت هاش رو کمتر کنه؟ همسرم در ظاهر به من حق میده و حرفام رو قبول میکنه اما من از درونش که خبر ندارم... از خانوم شیدا، sahar67، وگیسو کمند و بقیه ی دوستان میخام که نظراتشون رو بگن. ممنونم

درود بانو

نقل قول:

---

از خانوم شیدا، sahar67، وگیسو کمند و بقیه ی دوستان میخام که نظراتشون رو بگن. ممنونم

---

نشد دیگه چون اسم منو ننوشتی پس منم نظر نمیدم :311::58:

خواهرش نمیدونم تعارف نکرد مهم نیست روبوسی نکرد اصلا مهم نیست لباس 5 تومانی خرید این یکی که دیگه اصلا و ابدا مهم نیست من آخه نمیدونم شما دیگه اخه چرا؟ یک سال و نیم عضو سایت همدردی هستی اینکه به شهرت گفتی خیلی خبو بود در مورد لباس ایکاش لباس رو شنانش میدادی و اینکه بعد یکبار شستن خراب شده همیشه یادتب اشه مردها توی اینجور مواقع باید کامل براشون روشن بشه بجای اینکه پشت سر هم غر بزنید (اینو کلی میگم) یک موضوع را کامل با تمام جزئیتاش توضیح بدید.اینکه شوهر شما چقدر به خواهرش عیدی بده به خودش مربوطه و به رابطه خواهر برادریشان برمیگرده ولی از اونجایی که الان این عیدی چون متاهل هم هستند دونفری محسوب میشه شما حرفتان را زدید خیلی هم خوبه که شوهرت متوجه بهش ولی حواست باشه زیاد نگو خوب بعدشم تیو رفتارت سیاست بخرج بده اگه بد رفتار کرد خودت راب زن به ناراحتی بزار خودش دلیلش رو ازت بپرسه مثلا دعوتشون کردید شما با مهربانی و خوش رویی رفتار کن حتی اگر بی محلی کرد بزار شوهرت خودش ببینه و متوجه بشه.سعی کن از دوری و دوستی استفاده کنی کمتر جایی برو که اونا هم باشن و اگرم بودن سعی کن فاصله خودت را حفظ کنی نهایت یک سلام و علیک کافیه بیشترش نکن کسی که رفتار دور از شان داره پس ازش فاصله بگیر.البته اگر به شما بی احترامی کردن ایشون یا تیکه و متلکی انداختن یا فرقی نداره هر فرد دیگه ای همانجا بصورت مستقیم جواب بدید.

رابطه خودت را با شوهرت بهتر کن بعدشم از الان نشین برای عید غصه بخور که چقدر میخواد شوهرت بهش عیدی بده زندگی خودت را حیف نیست بجای لذت بردن اینطوری هدر بدی؟دفعات بعدی برای عید تول یا سالگرد به هیچ عنوان پیامک نده اگرم اون هم پیامک داد به گرمی جوابش را بده هیچ بهانه ای دستشون نده.

حساسیت خودت را کم کن رابطه را محدود و مدیریت شده کن. با سیاست رفتار کن و رابطه خودت را با شوهرت هم بهتر کن البته جوری با شوهرت صحبت کن که این شائبه پیش نیاد که قصد دخالت مستقیم داری و میخواهی به جایش تصمیم بگیری

سلام دوست عزیز

البته انتظارات آدمها از هم فرق میکنه . ولی خود من به شخصه خوشحال میشم کسی که سنخیتی باهاش ندارم و به هر دلیل باعث آزارم میشه ازم دوری کنه به جای

اینکه خودم بخوام این کار رو بکنم . در واقع تو همچین شرایطی فکر می کنم طرف کار من رو راحت کرده.

نقل قول:

---

اما حس بد و دوگانه ای نسبت به خودم دارم.

---

سلام

اونطور که گفتی مشکلی با شوهرت در این مورد نداشتید و براش قابل درک بوده
زیاد تکرارش نکن یا تحت فشار نذارش که خواهرت اله و بله
همینقدر که متوجه هست و همراهته خوبه

از خودت هم ناراحت نباش
به هر حال وقتی ایشون بی احترامی می کنه باید شما هم کمی فاصله بگیری، طبیعیه.

فقط حواست باشه با دقت رفتار کنی که حمایت همسرت را از دست ندی.
چون یه مقدار از این بی توجهی ها و بی احترامیها برای همسرت قابل چشم پوشیه (بخاطر رابطه خواهر برادری) و ممکنه برای شما قابل تحمل نباشه
پس یه حدیش را باید نادیده بگیری و تحمل کنی، چون همسرت به اندازه شما دلگیر نمی شه از رفتار بد خواهرش ...
در بدترین حالت هم می گن که گوشت هم را میخورند اما استخوان هم را دور نمی اندازند:82:

ممنونم شیدا جان.
در رابطه با عیدی چه موضعی بگیرم. شوهرم به درخواست من قبول کرده که مبلغ بسیار کمی بهشون عیدی بده در حد بیست تا سی تومن. باز هم پنج شش برابر بلوز پنج هزار تومنی هست که خواهرش برای من خریده. این رفتارم و خواسته ام درسته؟ امروز چند بار وسوسه شدم به شوهرم بگم که من فقط میخاستم بدونم چقدر ازم حمایت میکنی حالا که حمایتم کردی هر چقدر خاستی به خواهرت عیدی بده. اما باز یاد نگاه ها و رفتارهای خواهر شوهرم میفتادم جلوی زبونم رو میگرفتم. این مساله رو چیکار کنم.اقدامم تلافی جویانه است اما راه دیگه ای به ذهنم نمیرسه.

سلام نيكيا:72:

من از ديدگاه يك مرد توصيه ام به شما اين هست كه به جاي اقدام تلافي جويانه از اين فرصت استفاده كنيد تا جايگاهتون رو در قلب همسرتون بالاتر ببريد. يعني:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نیکیا

به شوهرم بگم که من فقط میخاستم بدونم چقدر ازم حمایت میکنی حالا که حمایتم کردی هر چقدر خاستی به خواهرت عیدی بده.

---

البته چاشني احساس فراموش نشود.
اقدام تلافي جويانه تنها احساسات شما را براي مدت كوتاهي تغيير ميدهد، اما اقدام بالا روي رابطه بلندمدت شما و همسرت تأثير مثبت خواهد گذاشت.

موفق باشيد.:72:
كامران

یکچیزی هم هست

اینکه برادی بعد پدر در خانواده حکم نفر اول را داره و در نبود پدر حامی خانواده هستش و دخترها کلا ضعیفتر از پسرها هستند برای همین یک برادر وظیفه خودش میداند که به خواهرش اهمیت بده و بنظر من چون خودم هم 4تا آبجی داره این موضوع به شوهر شما احساس قدرت و جایگاه میده توی خانواده اش احساس احترام و غرور و از اونطرف رفتار خواهر ایشون را اصلا کار یندارم چون بسیار زشت و از روی نادانی بود در این شکی نیست ولی باعث میشه پیش شوهرش سربلند بشه و سر خودش را بالا بگیره.

من موافقم با نظر خودت اگر بزرگواری نشان بدی درسته ناراحتی حق داری بهت توهین و بی احترامی شده ولی باعث میشه پیش شوهرت عزیزتر و عاقلتر بشی این برای یک مرد خیلی مهمه تاثیر مثبت داره توی دیدگاهش نسبت به همسرش و از اون مهمتر نشان از عاقل و صبور و مهربان و باگذشت بودن شما داره و اینها همه باعث میشه شوهرت بیشتر به انتخابش افتخار کنه.
ولی اینا باعث نمیهش احساست نادیده گرفتهب شه ناراحتی شما سر جای خودشه:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نیکیا

سلام نیکیا جان:72:امیدوارم قضیه برای همیشه حل بشه و حتی به خاطرش ذره ای لحظات زندگیتون مکدر نشه:72:
در رابطه با عیدی چه موضعی بگیرم. شوهرم به درخواست من قبول کرده که مبلغ بسیار کمی بهشون عیدی بده در حد بیست تا سی تومن. باز هم پنج شش برابر بلوز پنج هزار تومنی هست که خواهرش برای من خریده. این رفتارم و خواسته ام درسته؟
نظر من اینکه با این کار (تفاوت چشمگیر عیدی در دو سال) ایشون تنبیه نمیشن .شما و همسرتون قصدتون

اینکه ایشون و متوجه رفتار بدش کنید و روابط حسنه بین دو فامیل ایجاد کنید. اما اگر ایشون از نظر خودش

دلیلی برای اینکار داشته باشه ک موجه باشه پس دست از کارش نمیکشه(چ.ن از درون ناراحته نمیتونه روی

خوش نشونتون بده. البته ی خورده هم به شخصیت ادمها برمیگرده. من اینجوری فک میکنم ) حتی ممکنه

برای اینکه نشون بده نتونستید تنبیهش کنید رفتارش رو بدتر کنه پس دوباره بازم برمی گردیم سر خونه اول.

راه دیگه ای به ذهنم نمیرسه

ما هم تو خانواده و فامیل از این چیزها داریم متاسفانه .خیلی حس بدیه. ولی مجبوریم وارد بازی بشیم:47:

اگر ایشون ادم منطقی و عاقلی هستن ک گفتگو کردن نتیجه میده.

حتی همسرتون اگر فن صحبت کردنو بلدن ک چه بهتر.ایشون صحبت کنن. یعنی جوری ک از اول خواهر نرن تو

لاک دفاعی ک الان نیکیا چی گفته ک برادرمو پر کرده فرستاده تا منو دعوا کنه ، باید همسرتون این نظر رو

برسونن ک فقط میخوان بین همسر و خواهرشون دوستی باشه ک هر دو در جایگاه خودشون برای ایشان عزیز هستن .

ی وقت دیدی ک ایشون بغضش رو شکوند (کسی ک این کارهارو میکنه از چیزی ناراحته حالا یا حق داره یا

نداره یا هر دو تون حق دارید و سو تفاهم شده) و شروع کرد به حرف زدن و دلیل اوردن این جوری اگر سو

تفاهمی باشه برطرف میشه ایشالا. اگر از نظر روحی ادم سالمی باشن درست میشه. حداقل اینکه ادم اگرم

از کسی خوشش نمیاد این رفتارهای بچه گونه رو دیگه در نمیاره نهایت به قول دوستان دوری دوستی و...

اگر م کلا منکر شدن ک نه من هیج مشکلی با نیکیا جون ندارم و فلان... اقلا حساب میاد دستشون ک برادر م

داره میفهمه اگر زیر زیرکی بخوام بدجنسی کنم ممکنه دفعه دیگه مچم و بگیرن و بد بشه.

---

در کل عزت نفستونو جلوی این ادمها حفظ کنید. اگر تو جمع موقع حرف زدن به شما نکاه نمیکنه اهمیتی ندید خودتونو بی تفاوت و شاد نشون بدید تا بفهمه ک نتونسته ناراحتتون کنه...

امیدوارم با خبرهای خوش بیاین:72:

بعضی وقتها باید به بعضی ها بفهمونی که من ناراحتم و رفتارت درست نیست
اما قضیه عیدی حالت تلافی داره:81:
تو هم کم محلی کن و...تا خودش بفهمه ناراحتی
با کم کردن عیدی هم خودت رو کوچیک می کنی و هم همسرت رو.
یادت نره که خانواده همسر همیشه با ما هستن ممکنه یه روزی بخوایم دختر بهشون بدیم و دختر بگیریم
باید حریم ها حفظ کنیم
شاید چیزهایی که بین تو و خواهرشوهرت اتفاق افتاده خیلی برای او سخت بوده و برای همین لج شده.نباید خودت رو تو دست و پا بندازی عادی رفتار کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط حیاط خلوت

شاید چیزهایی که بین تو و خواهرشوهرت اتفاق افتاده خیلی برای او سخت بوده و برای همین لج شده.نباید خودت رو تو دست و پا بندازی عادی رفتار کن.

---

سلام. چون چند نفر از آشناهامون به این تالار سر میزنن نمیتونم موضوع اختلاف رو بگم ولی انقدر بچگانه است که اگه بگم خنده تون میگیره. تازه من به خاطر همین سوتفاهم بچگانه دو بار هم عذرخواهی کردم...
دیگه یه مدته من هم به اندازه ی قبل تحویلش نمیگیرم.
به نظر من روابط حسنه داشتن با خانواده ی شوهر یک نکته ی خیلی مثبت برای یک زن محسوب میشه و من از اینکه رابطه ی خوبی با خواهر و برادرای همسرم نداریم حس بدی دارم... دوست دارم عید دعوتشون کنم خونه ام اما مطمعنم انقدر اذیتم میکنن که پشیمون میشم...انقدر رفتاراشون زننده است که اگر من هم بخام دعوتشون کنم همسرم اجازه نمیده و میگه نمیخاد دعوتشون کنی.
مادرشوهرم رو خیلی دوست دارم اما نحوه ی تربیت بچه هاش کاملا غلط بوده. بچه هاش فکر میکنن حق همیشه با خودشونه چون مادرشوهرم همه ی کارهای غلطشون رو همیشه تایید میکنه. این حالت حق به جانب بودن تا حدی توی همسر من هم وجود داره اما چون تحصیلات و روابط اجتماعی همسرم خیلی بیشتر از اونهاست تونسته کمی تعدیلش کنه. مثلا شوهرم اگه سر کارش با یک شخصی بد رفتار کنه من بهش میگم اون ارباب رجوع گناه داشته حقش نبود باهاش بد برخورد کنی اما مادرشوهرم بلافاصله میگه پسرم موقعیتش خیلی بالاست باید با دیگران بد حرف بزنه که اونا حد پایین خودشون و جایگاه بالای پسرم رو بدونن...
یا شوهرم موقع رانندگی از ماشینی که داره با سرعت مجاز حرکت میکنه سبقت میگیره و میگه بلد نیست رانندگی کنه و وقتی من میگم سرعت اون مجازه تو نباید سبقت میگرفتی مادرشوهرم بدون اینکه به مفهوم سرعت مجاز و سبقت غیرمجاز فکر کنه میگه حق داره دیگه اون ماشینه خیلی داشت آروم میرفت باید ازش جلو میزدیم...
مادرشوهرم وقتی که بچه هاش با شخص دیگه ای مشکلی پیدا میکردن جز تایید چیز دیگه ای نداشته که به بچه هاش بده و به خاطر همین بچه هاش یه جور اعتماد به نفس کاذب دارن که فکر میکنن همیشه حق با خودشونه... من توی دو سال زندگی با همسرم تونستم با عشقی که بین دوتاییمون هست تا حدی همسرم رو متوجه این مشکل کنم اما در مورد خواهرشوهرم نه اهرم پرقدرتی مثل عشق در اختیار دارم و نه فرصت زیادی حتی برای منطقی صحبت کردن...

من خودم همیشه یه اصلی تو زندگیم دارم و اونم اینه که باید رفتار من بر اساس شخصیت خودم باشه و نباید اجازه بدم رفتار دیگران طرز رفتار منو تعیین کنه و منو وادار به کاری بکنه که در حد شخصیت خودم نباشه

همه جا هم این اصل تو زندگیه من بوده
من کاملا درکتون میکنم و عمق ناراحتی و دلخوریتونو از بی احترامی خواهرشوهرتون میفهمم و تا حد زیادی بهتون حق میدم اما......

من اگر جای شما بودم عیدی که میخواستم به خواهرشوهرام بدم در حد شان و شخصیت خودم تعیین میکردم همونطوری که بلوزی که ایشون برا شما گرفتن در حد شخصیت و کلاس خودشون بوده
البته تو این قضیه زیاده روی هم نمیکنم که مثلا برا اینکه بگم من خیلی های کلاسم دویست تومن میدم برا کادو نه به هیچ وجه اما قطعا کلاس کاری خودمو حفظ میکنم

خواهشا احترام خودتو توی هدیه ای که بهت میدن یا توجه و احترامی که خواهرشوهرت برات قایله نبین

احترام ادما توی دستای خودشونه اونطوری هیچ وقتم از بین نمیره احترام و شخصیت خودتونو منوط به شرایط و ادمای اطراف نکنید:305:

من خودم دیگه تو خونواده ی شوهر اینقدر بی احترامی دیدم که دیگه کاملا این مسایل برام حل شدس

من همیشه میگم هرکس بر اساس ادب و شخصیت و احترام و شان خودش رفتار میکنه کسی که بد رفتار میکنه قطعا مشکل از خودشه و کسی که مودبانه و محترمانه رفتار میکنه هم باز نشون از بلوغ شخصیتش داره پس من چرا باید رفتار دیگرانو به خودم بگیرم!!!!!!!

وارد بازی های خواهرشوهرها نشید تمام اتک هارو به جای پاتک زدن خنثی کنید و نشون بدین هیچ نیازی به احترام گذاشتن اونها ندارید بلکه اونها با بی احترامی فقط خودشونو کوچیک میکنن تغییری در شما با رفتارشون ایجاد نمیشه

اگرچه این حرفهای من به این معنی نیست که اونا هرکاری کردن شما همش برو تحویلشون بگیر کادوهای گران قیمت بگیر و باهاشون همیشه خوب رفتار کن نه

ببین من وقتی کسی خیلی مودبانه و محترمانه باهام رفتار کنه من صد برابر براش انجام میدم و جبران میکنم اما کسی اگه برخلاف این رفتار کرد رفتارمو میارم روی حداقل ها

حداقل هایی که همچنان شخصیت خودم حفظ بشه در عین حال هم طرفو نه زیاد داغون کردم نه زیاد تحویلش گرفتم جوری رفتارمو تنظیم میکنم حداقلهارو فقط رعایت کرده باشم

مثلا خواهرشوهر من به معنای واقعی در حقم نامردی های زیادی کرده در حد نابود کردن خیلی چیزها

اما رفتار من با ایشون مثل کسی هست که انگار تازه باهاش اشنا شدم کاملا محترمانه رسمی و بی تفاوت به رفتارهاش و بی احترامی هاش

و صحبت کردن در حد ضرورت

باورکنید پارسال عیدم به همسرم گفتم هرچقدر که دوس داری به خواهرات و بچه خواهرت عیدی بده و من اصلا حرفی از مقدار هم نزدم

وقتی رفتیم اونجا همسرم فقط به یکی از برادراش عیدی داد وقتی گفتم چرا به خواهرات عیدی ندادی گفت ولشون کن بذار بفهمن کسی که محترمه منم براش احترام قایلم کسی هم که بد رفتار میکنه منم تحویلش نمیگیرم

با این وجود من باز بهش گفتم به نظرم رفتارت درست نیست و عیدیشونو بده دست مادرت که همسرم قبول نکرد چون میگفت وقتی اونا نیومدن حتی مارو ببینن عیدی چی؟؟؟!!!

اما من از رفتار خودم راضی بودم چون هرتصمیمی که گرفته شد همسرم خودش گرفت و من حسن نیت خودمو نشون دادم

پس شما هم همه چی رو بذار به عهده همسرتون

و این باورو در وجود همسرت نهادینه کن که اگه همسرت برا خونوادش عزیز باشن باید شما هم باشید و اگر شما براشون عزیز نیستید و مورد بی مهری قرار میگیرید اولین کسی که باید ازین قضیه ناراحت باشه و نپذیره همسرتون باید باشه ایشون باید بدونن خواهری که به عروس بی احترامی میکنه در درجه اول برادر خودشو به هیچ نمیبینه این یه واقعیته

چرا من یکی با وجود همه ی اختلاف تفکری که با عروسمون دارم تا حالا به خودم اجازه ی کوچکترین بی حرمتی رو نمیدم؟؟؟

درود بر بانو sahar67 گرامی عالی بود نوشته شما :72::104:

ولی قبول کنید خیلی سخته حل کردن این تضادها قبولش توی جامعه بارها باهاش برخورد کردیم ولی واقعا راه صحیح را شما بیان کردید البته بعضی وقتها هم باید یکمقدار محکمتر برخورد کرد ولی به روش نرم خیلی بهتر جواب میده.

خدایی حیفم اومد سپاسگزاری نکنم از شما بخاطر چنین طرز فکری و پست زیبایی که گذاشتید نشان میده بقول معروف ذاتت درسته :104:

الان یادم اومد مثلا من خودم تصدیق ندارم کنار داداشم میشنم یکی ازش سبقت بگیره بدجوری دیگه اعصابش خورد میشه حتما باید تلافی بکنه یا یک فردی نور بالا میزنه از پشت سر میزاره بره جلو و اونم نور بالا میزنه!! اگه واقعا بخواهیم اینطوری برخورد کنیم که دیگه مملکت واویلا میشه همینطوریشم یکعده توی جامعه ما مشکل روحی روانی دارن :311:

خودت پیشنهاد نده عیدی رو کمتر بدید بزار خود شوهرت اینکار رو انجام بده ولی یه کاری میشه کرد البته بدجنسیه ها :311::58: خدایی چقدر تالار همدردی روی من یکی تاثیر منفی گذاشته :311: ایندفعه مثل دفعه قبلی بهت لباس ارزون داد همونجا جلوی شوهرت بگیر بگوو واااااااااااای ببیین (اسمشون رو بگو) چه عیدی خوشگلی برام گرفتن دستشون درد نکنه :311::58: درسته از اونطرف عیدی شوهرت به خواهرش هرچقدر دوست داره میده و رفتار درست را انجام میدهید ولی از اینورم یکم دلت خنک میشه!!!
آخ که چقدر خندیدم خودم از این پیشنهادم:58:

خیلی ممنونم از تعریفتون اقای خاله قزی
قبول دارم که خیلی سخته همیشه اینطوری که من فکر میکنم رفتار کنم اما من همیشه ترس از چیپ رفتار کردن باعث شده این مسیله همیشه مد نظرم باشه خیلی جاها هم این تفکر ارومم کرده حتی همسرم رو

همون مثال رانندگی که شما فرمودین بارها شده که افراد واقعا با طرز عجیبی رانندگی کردن وبرای همسرم مشکل ایجاد کردن تا دیدم همسرم لجش در اومده و به قولش میخواد حال طرفو بگیره من فورا بهش میگم اصلا در حد شخصیت تو هست که بخوای مثل اون ازین رفتارا بکنی؟؟؟؟ تو که خودت میگی یارو مریضه توهم میخوای مثل اون باشی؟؟؟

تا اینو میگم همسرم میکشه کنارو به طرف راه میده و فورا میگه راست میگی ادم نباید خودشو مثل اینا بکنه:58:

یه جورایی این تفکر حکم استاپ رو برا من داره همیشه هروقت گیر میکنم که راه درست و رفتار درست چیه به دادم میرسه

بازم از تعریفتون ممنون

این عکس رو دیدم واقعا حیفم اومد نزارم توی تایپیک خودم برای عکس های پرمفهوم گذاشتم توی تایپیک شما هم قرار میدم خوب بهش نگاه کن جواب سوالت توی این عکسه :72:

http://www.hamdardi.net/imgup/4147956d6f56775c8b.jpg

خب...
من تصمیم گرفتم به خرد جمعی احترام گذاشته به ندای قلبم گوش کنم. :72:
امروز موقع حرف زدن با شوهرم بحث رو هدایت کردم به سمت عید و عیدی دادن و به شوهرم گفتم من میخاستم بدونم ازم حمایت میکنی یا نه؟ مبلغ عیدی رو میسپرم به خودت. هر چقدر خواستی بده.:97: شوهرمم گفت کلا تصمیم گرفته به خاطر قسط هامون سطح عیدی رو توی فامیل خودش بیاره پایینتر و گفت میخاد به همه پنجاه تومن عیدی بده.:227:.. از همتون ممنونم خصوصا خاله قزی ، شیدا جان و سحر جان،خانوم دکتر باشخصیت تالار...
یه سوال دیگه(سعی میکنم سوال آخر باشه) من پارسال که خواهرشوهرم اون بلوز پنج تومنی معروف رو بهم هدیه داد(شاید از خودتون بپرسید از کجا میدونم پنج تومنه؟ چون توی تمام حراجی های شهرمون میفروشنش.:161:) من خیلی غلیظ و زیاد تشکر کردم انگار سوییچ ماشین بهم هدیه داده بود.اون زمان هنوز امید به بهبود روابط داشتم. امسال اگه هدیه ی همونجوری بهم داد اگه یک جمله تشکر کنم و به روش نخندم کار چیپی یه؟ سحر جان جواب این سوال دیگه در تخصص شماست خانوم دکتر:18:

:302::54:
خداوکیلی یعنی من دارم فکرشو میکنم اون دنیا اگه بهشت و جهنمی باشه باید ما مردها رو یکراست بفرستن توی بهشت اونم طبقه اول :311::58:

اون مشکل حل شد حالا باز اومدی چسبیدی به مشکل جدید؟!!!! این شوهر بنده خدات چی میکشه از دست شما دوتا خدا بهش صبر ایوب عنایت بفرماید ان شاء الله:323:

ول کن دختر اینکه چی میخواد بده هنوز که معلوم نیست هرچی هم داد ازش تشکر کن حتما لازم نیست بغلش کنی و کلی قربون صدقش بری بهش بگو ممنون عزیزم واسه کادو گرفتی همین!!
شما مثلا تولدت شوهرت یک شاخه گل بهت بده یا یک سرویس خیلی عالی ساخت ایتالیا یکجور تشکر میکنی؟ خوب اینم همینطوری ببین اینقدرم بهش فکر نکن حساسیتت درجه اش خیلی زده بالا :81:

البته باید ببینیم بقول شما خانوم دکتر چه میفرمایند:72: منم دوست دارم بخونم پست ایشون رو خیلی خوب راهنمائی میکنن توی این موارد

لطفا بیش ازین منو شرمنده نکنید
خانوم دکتر با شخصیت تالار:311:

گلم این واقعا بستگی به روابطت با خواهرشوهرت داره میدونم کدورتهایی بوده اما فکر نمیکنم دیگه خیلی حرمتها شکسته باشه نمیشه که تا دیروز خوش بودین باهم کلی محبت و تشکر یهو امسال با گوشه ی چشمت بگی ممنون:311:

به هرحال ایشون براتون عیدی میگیرن و میدونید که خیلی راحت میتونه خودشو بزنه به بی خیالی و همون کارو هم نکنه مثل خواهرشوهر من که حتی عیدرو هم هیچ وقت به من تبریک نگفته چه برسه به کادووووو!!!!!!!! :47:

حالا اینکه سلیقه و کلاسش چطوره تو پست قبلیمم گفتم بیشتر برمیگرده به خودش

من وخواهرشوهرام چون در کل روابط خیلی سطحی و سردی باهم داریم متاسفانه (در حدی که من برای اینکه عزای فوت برادرشونو بشکنن براشون کادو گرفتم اول که با صدای بلند گفتن نمیخوایم بعد که همسرم بهشون گفت سحر کلی زحمت کشیده یه هفتس دنبال این هدیه هاست قبول کردن که بگیرنش اما حتی یکبار از دهنشون در نیومد بگن ممنون یا دستش درد نکنه یا هرچی)

من کلا رابطم باهاشون خیلی رسمیه در حدی که اگه مثلا یه همچین چیزی پیش بیاد با لبخند و روی خوش میگم ممنونم ازتون راضی به زحمت نبودم دیگه به قول اقای خاله قزی خیلی بغل کردن و قربون صدقش هم نمیرم اما بازم میگم ببین رابطت باهاش چطوره تغییرات ناگهانی مثل جرقه میمونه میتونه باعث انفجارهای ناگهانی هم بشه

البته این رفتار معمولی نه چندان گرم به هیچ وجه ربطی به کادویی که بهت میدن نباید داشته باشه بخاطر دل شکستنهایی هست که پیش اومده وگرنه بازم میگم احترام خودتونو تو کادو و این چیزا ندونید مگر شما موندی معطل کادوی اون؟؟؟؟

اصلا و به هیچ وجه اگر کادو رو باز کردین و دیدین حتی از پارسالم داغونتره ذره ای نشون ندین که ناراحتید بعدا میتونید به نیازمندی ببخشینش و اصلا نپوشینش اما نشون بده که رفتارهایی که انجام میدن ذره ای برات اهمیت نداره

واقعا هم نباید اهمیت داشته باشه یه لحظه به این داستانی که مدتهاست ذهنتو درگیر کرده فکر کن ببین کجای زندگیت میتونه اثر بذاره اخه؟؟؟؟ والله هیچ جا

پس بی تفاوت به این مسایل باش و بگذر