کمک فوری......... فردا باید به خانواده دختر نظرم رو اعلام کنم

با سلام خدمت دوستان عزیز
بنده قبلا یک ازدواج ناموفق داشتم که در دوره نامزدی از خانومم جدا شدم
--------------------------------------------------------------------------------------
با پرس و جو از دوستان و اطرافیان دختری بمن معرفی شد.رفتم خونشون باهاش حرف زدم کلا از لحاظ عاطفی و اخلاق و خانواده بیست بیست هست. وقتی چایی آورد و ظاهرشون رو دیدم کلا خواستم بی خیال بشم اما وقتی دوتایی حرف زدیم منش و اخلاقش بدجور به دلم نشست
دوستان همسر قبلی من ظاهرش خوب بود اما از نظر اخلاق و رفتار و صداقت و عاطفه صفر بود
اما این همه خصوصیاتی که قبلی نداشت رو داره از لحاظ فرهنگ و مادیات هم کفو هستیم خانوادش زبان زد همه هستند اصلا توی خانه شان عاطفه و مهربانی میباره. فقط ظاهرش به دلم نمیشینه البته ظاهرشون بد نیست فقط مسئله به دل نشستن ظاهر هست.
ایشون خواستگارای زیادی داره که همه رو رد کرده حتی اجازه نداده بیان خونشون به گفته مادر بزرگش
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سوالم این هست. با خودم فکر میکنم که سخت میشه چنین دختر با این خصوصیات پیدا بشه(من یکبار گول ظاهر رو خوردم و عذابشم کشیدم)
دوم اینکه احساس میکنم دختر منو میخواد و بمن احساس داره اگه من جواب ندم میدونم از نظر روحی آسیب ببینه و ته دلش فکر دیگه بکنه
خواهشا بنده رو راهنمایی کنید

سلام... به نظر من اینجا باید به خودت رجوع کنی... ببین اولویت اولت برای انتخاب همسر چیه؟

اگر ظاهر جزء اولویت های اولته همین الان که اول راه هستید به نظرم همه چیزو تموم کنید.

در غیر این صورت اکر اخلاق و برخورد و صداقت معیار مهم شما برای انتخاب همسره که به نظرم جای درستی رفتید و نباید کوجک ترین تردیدی داشته باشید.

قبل از اینکه به خواستگاری این خانم برید بیشتر به کدوم مساله فکر میکردید؟ بیشتر ظاهر خانم براتون مهم بود یا معیارهای دیگه؟

من فکر مکینم بهتره کمی بیشتر خودتون و روحیات خودتون رو بشناسید بعد اقدام کنید.
فعلا تا زمانیکه تکلیفتون با خودتون مشخص نیست کمی زمان رو به تعویق بندازید.
در ضمن چرا اینقدر برای گرفتن و دادن جواب عجله میکنید ... این زمانیکه شما الان درش هستید فرصت مناسبیه که بتونید در کمال آرامش به این مساله فکر کنید و وقتی کاملا مطمئن شدید به همدیگه جواب بدید.

اینو میتونید به اون خانم هم بگید... بهش بگید که چون قبلا تجریه شکست داشتم این بار دیگه نمیخوام زود تصمیم بگیرم... بهش بفهمونید که نیاز به زمان هست برای اینکه بتونید خوب هممو بشناسید و باید خیلی منطقی و درست تصمیم گرفت به دور از هر گونه احساسات....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پویا666

از لحاظ فرهنگ و مادیات هم کفو هستیم

---

سلام برادر. اين کفو بودن از لحاظ مادّيّات اصلاً نبايد مطرح و شايع بشه، چون اين مورد اصلا به مسأله ازدواج ربطي نداره. ازدواج «زلفا و جويبر» در اين باب معروفه.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پویا666

سوالم این هست. با خودم فکر میکنم که سخت میشه چنین دختر با این خصوصیات پیدا بشه(من یکبار گول ظاهر رو خوردم و عذابشم کشیدم)
دوم اینکه احساس میکنم دختر منو میخواد و بمن احساس داره اگه من جواب ندم میدونم از نظر روحی آسیب ببینه و ته دلش فکر دیگه بکنه
خواهشا بنده رو راهنمایی کنید

---

به نظر بنده اگه ظاهر متعارفي داشته باشه اقدام کنيد، چون ظاهر فقط چند روز دوام داره ديگه. مهم اخلاق و ايمان هست.
البته به پارامترهاي شخصي خودتون هم بستگي داره. منظورم اينه که طوري نباشيد که مثلا فردا خانمي زيباتر از ايشون ديديد شما رو تحت تأثير قرار بده.
اينا رو بايد فکر کنيد.
ان شاء الله سعادتمند باشيد.

اگر ظاهر جزء اولویت های اولته همین الان که اول راه هستید به نظرم همه چیزو تموم کنید.

با سپاس از پاسختون
دوست عزیز شاید بنده نتونستم منظورم رو درست بگم.اینو میدونم که ظاهر بدون ایمان و اخلاق یک ماه هم دوام نداره برای زندگی.مهمترین اولویت بنده اصالت خانوادگی و اخلاق دختر هست.من که نمیخوام همسرم مثل جنیفر خوشگل باشه که:58:طوری باشه که به دلم بشینه اما وقتی به اخلاقش فکر میکنم ظاهرش برام مهم نمیشه اما ته دلم یه جوری میشم خودمم نمیدونم







اینو میتونید به اون خانم هم بگید... بهش بگید که چون قبلا تجریه شکست داشتم این بار دیگه نمیخوام زود تصمیم بگیرم... بهش بفهمونید که نیاز به زمان هست برای اینکه بتونید خوب هممو بشناسید و باید خیلی منطقی و درست تصمیم گرفت به دور از هر گونه احساسات....[/quote]
راستش بنده با دختر خانم که ارتباطی ندارم چجوری بهش بگم نه دوستی و نه تماسی قبل از دیدن هم نداشتیم...خانواده ام منو توی منگنه گذاشتن که زود بگو مردم منتظر نباشن من بهشون میگم بابا بزارین توی آرامش باشم سبک و سنگینش کنم
به نظر شما اگه تا یک هفته صبر کنم برای تصمیم گیری قاطع به خانواده دختر خانم بر نمیخوره؟

- - - Updated - - -

[QUOTE=Hadi99g;406337]سلام برادر. اين کفو بودن از لحاظ مادّيّات اصلاً نبايد مطرح و شايع بشه، چون اين مورد اصلا به مسأله ازدواج ربطي نداره. ازدواج «زلفا و جويبر» در اين باب معروفه.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دوست عزیز بنده برام مادیات مهم نیست . اینو به عنوان نمونه گفتم فکر کنم چون هم کفو بودن ملاک هست گفتم در بیشتر ضمینه چه از لحاظ خانوادگی و فردی با هم همکفو هستم

درود
خیلی خلاصه مینویسم

لطفا ازدواج قبلی تان را فراموش کنید و ایشون را با خانوم قبلی مقایسه نکنید هر فردی خصوصیات مثبت و منفی خاص خودش را داره و باید بصورت کلی سنجید.بعدش هم چون خواستگار زیاد داره مادربزرگش گفته دلیلی نمیشه دختر خوب و همسر مناسبی باشه برای شما!!
اینروزها همه دخترها چنتا خواستگار آماده پشت در خونشون دارن!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پویا666

...
از لحاظ عاطفی و اخلاق و خانواده بیست بیست هست.


......
وقتی چایی آورد و ظاهرشون رو دیدم کلا خواستم بی خیال بشم


..............

اما وقتی دوتایی حرف زدیم منش و اخلاقش بدجور به دلم نشست



همسر قبلی من ظاهرش خوب بود اما از نظر اخلاق و رفتار و صداقت و عاطفه صفربود



اصلا توی خانه شان عاطفه و مهربانی میباره.



ایشون خواستگارای زیادی داره که همه رو رد کرده .....

---

با سلام و احترام
به بهانه ای چند روز تصمیم گیری را به عقب بینداز.
نه به خاطر اینکه این خانم مشکلی دارد...

بلکه برای شناخت بیشتر نسبت به خودت

شما فردی احساساتی هستید. خطاهای شناختی در افکارتان دارید. (لینک خطاهای شناختی را مطالعه دقیق بفرمایید.)
مخصوصا همه یا هیچ کردن شما را به خطا می اندازد.
صفر و بیست کردن شما را به خطا می اندازد.

نه خانم قبلی اتان آنقدر صفر بوده است که طلاق بدهید.
نه ایشون آنقدر 20 هستند که حتما بدون نقص باشند.
و نه شما 20 هستید.

خانم قبلی شما خطاها و مشکلاتی داشته و اذیت شدید. این خانم هم مثل همه خانمهای دیگر و مثل همه آقایون دیگر حتما مشکلات و نقطه ضعفهایی در زندگی خواهد داشت و حتما اذیت خواهید شد!!!

اگر دنبال موردی می گردید که بیست بیست باشد اشتباه می کنید.
چون بعدا وقتی اشتباهی از او سر زد آنگاه آن فرد را صفر در نظر می گیرید.

شما باید این نقص در افکار و شناخت خود را اصلاح کنید.


آماده باشید با هر کس که ازدواج کردید مسائل و مشکلا و لغزش ها و خطاها و اختلافات حتما هست و به جای اینکه خودتون را داغون کنید یا اینکه قهر کنید، یا اینکه احساس بدبختی کنید یا طلاق بگیرید. تصمیم بگیرید بنا را بر زندگی و سازندگی قرار دهید.


این درس را اگر قبل از ازدواج در ذهن خود به عنوان الگو نداشته باشید. هر ازدواج دیگری که بکنید حتما به شکست می انجامد.

چون توقعات شما از زندگی توقعات بیست هست.
در مورد زیبایی هم تقریبا همین نظر دارید. یعنی توقع 20 بودن. لذا قیافه معمولی شما را به تردید می اندازد.

با سپاس فراوان از مدیر همدردی که افتخار دادند به تاپیک بنده سر زدید
خطاهای شناختی را خواندم ولی سوالی برام پیش اومد.بنده بخوام این خطای ده گانه را شناسایی کنم و بهتر درک کنم و روی تک تک اونا بررسی و خطاهای خود را شناسایی و برطرف کنم خیلی طول میکشه؟

جناب همدردی عزیز مشکل اساسی بنده مثل داستانی است که در آن استادی شاگردش را به جنگل میفرستد که بلندترین درخت را برای او بیاورد و شاگرد هم وارد جنگل میشود و هر درختی را میبیند میگوید شاید درختی بلند تر از این پیدا کنم اما بدون از آن سر جنگل بیرون میاد بدون هیچ درختی و به استادش میگوید درخت بلندی پیدا نکردم
بنده هم وقتی میبینم به خود میگم شاید بهتر از پیدا بشه اما میترسم پیر که شدم بگم هیچ دختری نبود:58:

با سلام … دیشب یه مطلبی رو خوندم براتون مینویسمش شاید جالب باشه： ازدواج درست مثل کارنامه تحصیلیست،باید همه نمرات را با هم در نظر گرفت،تابشود از روی معدل طرف را رد یا قبول کرد… هیچ کس همه خصایل خوب رو با هم نداره… اما شما باید خودتون رو بشناسین که این سطح از قیافه رو میپسندین یا نه… فرض کنید یک روز این خانم بداخلاق شدناونموقع عکس العمل شما چیه؟

با سلام مجدد
بنده دودل مونده بودم و نمیتونستم تصمیم بگیرم خانواده دختر هم ماشالله پیش دستی کردند و دیدن از ما خبری نشده یک برچسب ناحق هم بهم زدند که خیلی ناراحت شدم از حرف ناحقشون و خوشحال شدم از جواب نه ایشان

ببخشید پویا خان چرا احساس میکنید اونا پیش دستی کردن؟شاید واقعا جوابشون از اول منفی بوده.



البته من با اون برچسب ناحق کاری ندارم(که اگه ناحق باشه کار نادرستی بوده) ولی منظورم اینه که:تو فرهنگ ما یه اجحافی که در حق دخترا صورت میگیره اینه که اگه پسر جوابش منفی باشه فکر میکنه دختر حتما جوابش مثبت بوده ولی چون معمولا وقتی جواب پسر منفیه برای جواب منفی دادن تماسی از طرف پسر یا خونوادش صورت نمیگیره این فکر تو ذهن پسر و خونوادش شک میگیره که ما جواب منفی دادیم وگرنه اونا راضی بودن:311:.


این چیزی بود که خودم تجربه کردم و مثلا با فردی آشنا شدم و همون بعد از دیدار اولیه جوابم بهش منفی بوده ولی ادب حکم میکرد که همون آخر دیدارمون بهش نگم جوابم منفیه ولی آقا پیگیری نکرده و فکر کرده بله دیگه آی تک یه دل نه صد دل عاشقم شده، بهتره پیگیری نکنم یهو میندازتم تو دام عاشقی:58:


در ضمن یه نکته ای که زیاد تو این سایت دیدم اینه که بعضی از آقایون رفتار مودب و خوش برخورد یه خانم رو نشونه علاقه به خودشون میدونن (همونظور که شما هم گفتید حس کردم این خانم به من علاقه داره).من خودم آدمی هستم که اگه با یه آقایی آشنا بشم که حتی فرسنگ ها از معیارام فاصله داشته باشه و خیلی از من پایین تر باشه باز خیلی محترمانه و خوش برخورد باهاش رفتار میکنم، یادم باشه بعد از این به این افراد چشم غره برم که یه وقت فکر نکنن من بهشون حسی دارم:311:.

ای تک جان
جواب بنده هم وقتی دیدمش توی دلم منفی بود بعد که اومدم خونه هر چه کردم تا اخلاقش رو مزید بر ظاهر کنم نشد..توی این فکر بودم که چه جوری نه بگم یا اینکه چند روز دیگه فکر کنم .. اما فردا عصرش دامادشون که با پدرم روابط صمیمانه داره اومد بهش گفت که دختر میگه پسره گفت حق نداری خونه اقوام بری و دوست ندارم خانوادت تو زندگیم دخالت کنه در حالی که به این ایام فاطمیه قسم من چنین حرفی نزدم(حالا این دو مورد هیچ چون برام مهم نیست وقتی شنیدماتفاقا خوشحال شدم) اما اینکه در مورد زندگی قبلیم قضاوت کنه که نامزدش حتما به خاطر بد قلبیش طلاق گرفته این منو میسوزونه به حضرت عباس قسم بلایی که نامزد قبلیم سرم آورد و هر چه تحمل کردم دیگه نتونستم ادامه بدم..............
توی دادگاه وقتی شکایت مهریه کرد و من هم گفتم ندارم توی سالن دادگاه جلوی انبوه مردم آمد جلوم ایستاد و گفت پول نداری خواهر که داری برو اونو بفروش مهریه منو بده
انواع کارهای وقیحی که کرد انواع بلاهایی که سرم آورد
یک بار دیدم توی یک ماشین نشسته و داره با یک پسر میخنده رفتم قرآن رو گرفتم دستم گفتم خدایا دیگه میخوای چه بلایی سرم بیاد. دیگه اعصابم رفت آبروم رفت و ناموسم که هنوز اسمش توی شناسنامه ام هست جلوی چشم خودم اینکار رو میکنه.....دقیقا چند روز مونده بود به محرم این اتفاق افتاد فرداش خواهرم اومد بمن گفت خواب دیدم حضرت عباس رو دیدم که با لشکرش داشت رد میشد جلوشو گرفتم گفتم وایسا میخوام درد برادرم رو بهت بگم و ایشون هم گفته بود که خودم میدونم..... بعد چند ماه انگار که معجزه ای اتفاق بیفته طلاق گرفتیم
ای کاش یکی بود که دردمو بهش میگفتم و خودمو خالی میکردم

بنظرم حرفای مدیر همدردی رو راجع به این موضوع جدی بگیرید .

خودمم این مشکل رو دارم و حس میکنم مشکلات زیادی تو زندگی برام ایجاد میکنه

سلام جناب خداروشکر که نشد که بشه
اما یه توصیه بسیارررررررررررر جدیدییییی و ناشی از تجربه میکنم
اینکه اگه تازه طلاق گرفتی فعلا به ازدواج مجدد فکر نکن چون الان فقط میخای از تنهایی و اون شرایط سخت راحت شی و صدرصد درست تصمیم نخاهی گرفت
به خودت و شناخت خودت و بدست اوردن مهارتهای زندگی یه فرصت حداقل حداقل 6ماهه بده چون بعدا در زندگی با دیدن یه مشکل کوچیک هی میگی چرا زود ازدواج کردم و عجله کردم....
زمانی تصمیم به ازدواج بگیر که واقعا خودت ومعیارهات رو شناختی و واقعا نیاز به همسر داری که درون صورت موفق خاهی بود
یادت باشه چیزی که گفتم از تجربه بود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستاره زیبا

سلام جناب خداروشکر که نشد که بشه
اما یه توصیه بسیارررررررررررر جدیدییییی و ناشی از تجربه میکنم
اینکه اگه تازه طلاق گرفتی فعلا به ازدواج مجدد فکر نکن چون الان فقط میخای از تنهایی و اون شرایط سخت راحت شی و صدرصد درست تصمیم نخاهی گرفت
به خودت و شناخت خودت و بدست اوردن مهارتهای زندگی یه فرصت حداقل حداقل 6ماهه بده چون بعدا در زندگی با دیدن یه مشکل کوچیک هی میگی چرا زود ازدواج کردم و عجله کردم....
زمانی تصمیم به ازدواج بگیر که واقعا خودت ومعیارهات رو شناختی و واقعا نیاز به همسر داری که درون صورت موفق خاهی بود
یادت باشه چیزی که گفتم از تجربه بود

---

ستاره زیبا عزیز بنده 31 سالمه و حدود 13 ماهه که طلاق گرفتم
4 سال سخت و زجر آور را تجربه کردم که هر روزش برای من یک سال گذشت... بیشترین فشار از طرف مادرم هست هر روز و هر ساعت تا منو ببینه شروع به گریه میکنه.میگه میخوام دامادی تنها پسرم رو ببینم
امروز داماد دختر خانم اومده بود به بابام گفت همسرتو برادار شب برین اونجا تا این مسئله حل شه اما من قبول نکردم و گفتم منصرف شدم. چون واقعا هم از اولش بی میل بودم اما چکار کنم نمیتونم پیدا کنم.

آقای پویا خییییییلی خیلی از شنیدن ماجراهای زندگیتون ناراحت شدم…توکلتون به خدا باشه… ان شالله که خدا موردی پیش پاتون بذاره
که قبل از هرچیز خداترس باشه و انسانیت داشته باشه… برای خوشبخت شدن فرصت زیاد دارید… نگران نباشید و عجله نکنید البته باچشم و گوش باز سراغ ازدواج برید
بعدشم اصلا عجله نکنید… تو فامیل ما یه آقا پسر دقیقا مثل شما به سرش اومد و کلیک کرده بودن باز براش یه دختر خوب پیدا کنن اما نمیشد… یه مدت بیخیالش شدن… پسره رفت خودشو سخت مشغول کارش کرد و گفته بود اصلا یه مدت میخوام اسم زن گرفتن هم نیارم… خدا شاهده چندماه بعد براش رفتن خواستگاری یه خانم که خیلی دختر خوب و خشکل و عاقل و باخدایی هستش… اگه بخوای فقط آرزوی مادرتونو براورده کنید که دخترزیاده… به خودتون فرصت بیشتری بدین… به عنوان یه خواهر کوچیک چیزایی که به نظرم اومد رو گفتم

با سلام
دوستان دیروز باز هم داماد اون دختر خانم به بابام گفته بود که دختر حرف پسر شما رو درست نفهمیده و میخوان که دوباره با هم صحبت کنند اما من بهانه آوردم که دختری که در جسله ای که حرف از آینده زندگی زده میشه حواسش نباشه توی زندگی هم تکرار میکنه دیگه منصرف شدم
--------------------------------------
خانم نفس ممنون از پست زیباتون
باور کنین دیگه برام مهم نیست چه ازدواج بکنم یا نه .هر چه باداباد به پدر و مادرم هم گفتم من نمیتونم به خاطر آرزوی شما ازدواج عجولانه داشته باشم.خلاصه اونا هم گفتن دیگه دیرت میشه و سنت بالا میره و من هم گفتم یک سال دیرتر ازدواج کردن بهتر از طلاق دوباره هست
----------------------------------------------
باور کنید هیچ امیدی به هیچ کس ندارم که برام دختری که باب میلم باشه پیدا کنه خودمم که همش سرکارم اما تنها امیدم خداست.اگه در سرنوشتم دختری باشه که نصیبم میشه اگه نباشه هم خودمو به هر جا بزنم درست نمیشه
-------------------------------------------------
خدایا به امید تو
با سپاس از همه دوستان که با بنده همدردی کردند و ممنون از این سایت خوب و آموزنده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پویا666

با سلام
دوستان دیروز باز هم داماد اون دختر خانم به بابام گفته بود که دختر حرف پسر شما رو درست نفهمیده و میخوان که دوباره با هم صحبت کنند اما من بهانه آوردم که دختری که در جسله ای که حرف از آینده زندگی زده میشه حواسش نباشه توی زندگی هم تکرار میکنه دیگه منصرف شدم

---

خانواده دختر خانم با دست پس می زنند و با پا پیش میکشند!