كمك كنيد دوستمو از اين منجلابي كه توشه نجات بدم

سلام
من يه دوست دارم كه خيلي دختر خوبيه و خيلي مهربون و خوش اخلاقه . محيط كارمون با همه و چون خونه هامونم نزديك همه با هم مي ريم و ميايم . اين دوستم يه ايراد بزرگ داره اونم اين كه اعتقاداتش خيلي ضعيفه البته روي من تأثير نمي ذاره ولي چون دوسش دارم ميخوام كمكش كنم . مثلاً نماز و روزه رو كه بي خيال (خونوادش اينجوري نيستنا) ، حجاب درست و حسابي نداره يعني وقتي با هم مي ريم بيرون علاوه بر اين كه موهاش مدلاي عجيب و غريبه ، با آرايشاي غليظ و زننده مياد بيرون به طوري كه به خدا از پير و جوون دختر و پسر بهش نگاه مي كنن . حتي من نمي دونم اصلاً به خدا اعتقاد داره يا نه . من خودمم شايد اعتقاداتم خيلي قوي نباشه ولي اينجوريم نيستم . حالا ميخوام نظر شما رو بدونم به نظرتون من چه جوري يه كم ازين وضع درش بيارم ، اين موضوع واسم خيلي مهمه . اگه كسي توضيح بيشتر هم خواست بگه تا در موردش بيشتر صحبت كنم .

اصلا توتا حالا راجع به این چیزا باهاش صحبت کردی ؟؟؟اون بهت چی گفته؟؟ اون احتمالا این طور خودشو درست میکنه که خودشو نشون بده تو می تونی بهش بگی این طوری که خودش درست می کنه قشنگ نیست زننده است و بهتره اول کلر نری سراغ اینکه این کارات با اسلام مخالفه بد نیست یه کم صحبتاتون رو بکشی طرف اعتقاداته خودت ولی زیاد بحث نکن که خسته بشه اگر بخواد درست بشه توی یکی دو سری اول بحث خودشو نشون میده اون وقت می فهمی که ادامه بخثاتون درسته یا نه امیدوارم موفق بشی

مرسي سپيده ي عزيز
آره ، اتفاقاً چند روز پيش كه باهم بيرون بوديم بهش گفتم وقتي ميايم بيرون يه كم ساده تر بيا تا اينقدر بقيه متعجب بهت نگاه نكنن (لحن صحبتم اصلاً نصيحتي نبود و با خنده بهش گفتم ) گفت : نظر بقيه اصلاً مهم نيست هر جور ميخوان نگاه كنند . مي دونين اين دوستم از من بزرگتره و 25 سالشه و نميشه رفتارشو مثل كارايي كه نوجوونا مي كنن توجيه كرد كه بگي مثلاً تو اين سن اين حس رو داره و بعد عادي ميشه . و چون ازم بزرگتره و خيليم منو دوس داره نميخوام فكر كنه ميخوام عقل كل بازي در بيارم يا فكر كنه من ميخوام بگم بيشتر از تو ميفهمم.

حالا که اینطوری هست بهتره وقتی که اهاش بیرون میری اگر کسی که بد حجاب هست و وضع خرابی داره رو مدام نشون بدی و بهش بفهمونی که چقدر این حرکات به جای جذاب بودن تنفر اوره همون طور هم که گفتم بد نیست تو یه موقعیت مناسب بحثی رو شروع کنی و اعتقادات خودتو بهش بگی و از اعتقاداتش با خبر شی نه اینکه اعتقاداتتو بهش تحمیل کنی نه فقط بحث کنید و نظراتتون رو بیان کنید اگر راه داشته باشه که بخواد از این وضع در بیاد خودشو نشون میده که تو هم الکی زحمت نکشی
اینو باید بدونی که تا خودش نخواد نمی تونی کمکش کنی

ممنون سپیده جان از لطفت .

مشکل اینجاست که شما می پندارید،او نمی داند چه می کند یا نمی فهمد که از نظر اسلام و قانون این رفتارش مردود است یا اینکه فوقش غافل است و افزون بر اینها خانواده اش هم با اینکه متدین هستند(بنا بر گفته خودتان) اما زیاد به او کاری ندارند و . . .
اکنون بنده یک نکته را به شما می گویم که دوست دارم درباره آن بیندیشید:
ایشان به همه مواردی که شما فکر می کنید،آگاه است و با وجود این آگاهی که دارد این رفتار را از خود بروز می دهد.شاید شگفت زده شوید؛ براستی چنین است و البته نکوشید تا با ترساندنش از کیفرهای اخروی او را به خیال خود اصلاح کنید که البته خودش به اینها واقف است.اما چرا؟
چون او متفاوت از شما یا حتی خانواده اش به دنیا نگریسته و باورهای دیگری دارد و او هم رفتار شما و حجاب شما را اشتباه می داند؛همین.شاید هم باورهایی چون شما دارد،اما فعلاً دوست دارد،این طوری باشد.
مشکل اصلی اینجاست که شما باورهایی دارید و آنها را درست می دانید،ولی آیا او نیز نمی تواند باورهایی دیگر داشته باشد؟به نظر شما باورها و رفتارهای او نادرست اند،این عقیده نزد شما درست است،اما لزوماً از نظر دوست شما نمی توانند درست باشند؛اگر واقع بین باشید،موضوع را می پذیرید و از طرفی این یعنی دوست خود را ناآگاه و نادان می دانید.
اگر واقعاً به لزوم رعایت حجاب ایمان دارد و این رفتار را می کند که گونه ای بازیگوشی دخترانه است یا راهی برای برون رفت از محیط نادلخواه اطرافش و اگر ندارد،شما باید با او مدتی نسبتاً دراز نشسته و گفتگو کنید و اگر به نتیجه نرسیدید و دراقناع یکدیگر موفق نشدید،آشکار است که دیگر کاری نه از شما که از دست هیچکس ساخته نیست.
سفارش می کنم جهان را از همه زوایا ببینید،ولی به زاویه دید و عقاید خود پایبند باشید و به عقاید دیگران نیز در حالیکه قبولشان ندارید،احترام بگذارید. و این را هم بدانید که شاید در زمانی و جایی دیگرانی که زاویه های دید دیگری به جهان دارند،برایتان نگران باشند و شما را پند دهند که البته آنها هم در اشتباهند.

سلام پارمیس. گرد افرید به نکات جالبی اشاره کردند چرا شما دنیا را از دید او نمی بینید . او اعتقاد خود را دارد و شما نیز اعتفاد خود را. به نظر من هم نوعی بازیگوشی دخترانه است.

فکر می کنم شما بد متوجه منظور من شدید چون من خودم اینا رو می دونم و کاملاً درک می کنم که دو نفر اختلاف عقیده داشته باشند و در این مشکلی نیست ولی رفتارای دوست من از حد بازیگوشی های دخترانه گذشته و علاوه بر حجاب مشکلات فراوان دیگه ای هم داره . برای مثال عرض می کنم مشروب می خوره سیگار می کشه و هزاران خطای دیگه ازین دست و فکر نمی کنم سن 25 سالگی سن بازیگوشی های دخترانه باشه ، اون 14 -15 سالگیه .
متشکر از نظرات شما

شما اصلاً جریان بازیگوشی را فراموش کنید،درباره آن موارد که شما گفتید،او آن طور که دوست دارد زندگی می کند،ولی اکنون اگر سخن از مشروب خوری و سیگار کشیدنش می کنید،این به تندرستی او آسیب می رساند.
در همین مورد اگر باز بر مبنای باورهای خود بخواهید وارد شوید که کار را بدتر می کند و با توجه به سنش که برشمردید،او با *علم* به اینکه این کارش گناه است و حد شرعی دارد،باز هم این کارها را می کند.شما با توجه به اینکه نمی توانید با توانایی ها و آگاهی های خود کمک حال او باشید،زیرا چون بنده روانکاو یا روانشناس نیستید،بهترین راه آن است که با زبان دوستی او را به سوی مشاوره و روانکاوی بکشانید.
از دیگاه عقیدتی او باورهای شما را قبول ندارد،چه بخواهید و چه نخواهید و به احتمال زیاد خوردن مشروب خواری و سیگار کشیدن را گونه ای تفریح یا در نهان خودش فرار از واقعیات یا دلیل شجاعت و بزرگ شدنش می داند و به جنبه دینی آن کاری ندارد،چنانکه بسیاری از جوانان دستکم سیگاری هستند و دلایل آنهم از حوصله این نوشتار بیرون است و دسته کمتری مشروبات الکلی مصرف می کنند که علل علی حده ای دارد.
برای خالی نبودن عریضه می توانید از مست شدنش و تجاوز به او در صورت مشروب خواریش بگویید و یا معتاد شدنش در صورت ادامه سیگار کشیدنش که البته شابد تا حالا مواد هم خدای ناکرده مصرف کرده باشد.از دو حال بیرون نیست:
1-یا دوستان خلافکاری دارد که شما نمی دانید یا نگفته اید.
2-مشکلات خانوادگی و روانی ریشه دار که او ر آزار می دهند.
دو پرسش مهم:اعتماد به نفس او چگونه است؟اوضاع خانوادگیش چطور است؟

دوست عزیز همون طور که "گرد آفرید" عزیز گفتن دوستتون از اینکه کاراش گناه ویا ناپسنده خبر داره ولی خودش تمایل به این رفتار رو داره
و طبق تجربه شخصی ام شما در مقام یک دوست (اونهم نه صمیمی و البته کوچکتر از اون) بهیچوجه نمیتونید اونو درست کنید و اگه زیادهم پافشاری کنید رابطه اش رو با شما قطع میکنه.
البته تنها کاری که میتونستید انجام بدین این بود که خانواده دختر رو از این مطالب آگاه کنید ولی اون طور که من متوجه شدم خانواده اش هم....

خیلی نگران نباش این دسته از افراد تو جامعه زیادن و کمتر براشون مشکلی پیش می اد .(نه اینکه اصلا مشکلی پیش نیاد). مطمئنا بعد از مدتی هم این رفتار هارو کنار میزارن .و اینم بگم که 25 سال نه که زیاد نیست خیلی هم کمه و طرف خیلی خام ونپختست بنظر من 25 ساله از 14-15 ساله در این موارد وضعیت بدتری داره چون تو این سن هستش که به راحتی میتونه به مشروبات الکلی و سیگار دسترسی داشته باشه (مخصوصا برای یه دختر)
بازهم میگم خودتو اذیت نکن اگه طرف رو دوست داری فقط مواظبش باش که بلایی سر خودش نیاره، اگه نه بهتره که بیخیالش بشی چون کم کم روی تو هم تاثیر میذاره یه ضرب المثلی داریم(دقیق یادم نیست) میگه : دو گاو تو یه دشت اگه خوی همدیگرو نگیرن، بوی همو میگیرن. (البته دور از جون شما)

ممنون فکر میکنم ارسال های ایندفعه خیلی بیشتر بهم کمک کرد . ممنون فرزاد جان
و شما جناب گردآفرید بسیار بسیار ازتون ممنونم جوابی که دنبالش می گشتم رو تا حدودی به دست آوردم . مطمئنم که شما می تونین در این راه بهم کمک کنید .
در مورد سئوالهایی که پرسیدین دوست بد زیاد داشته که فکر می کنم الان نداره . دوستم دوران دانشجوییش رو تو یه شهر دیگه گذرونده و توی همون دوران به سمت خلاف کشیده شده و اینم فکر می کنم بیشتر به خاطر روحیه ماجراجوییشه و خیلی اکتیوه ، رفتارای ما خیلی شبیه همه ولی فرقمون در اینه که اون واسه تنوع طلبی و ریسک و خطر حد و حدود قائل نمی شه و اصلاً به پیامدهاش فکر نمی کنه .وقتی واسه من از دوران دانشجوییش صحبت می کرد میگفت مثلاً قرص روان گردان مصرف می کردیم ولی همیشه بعد این حرفا می گفت که امیدوارم تو هیچ وقت رنگشم نبینی . دوستم رفتارش جوری نیست که بخواد به من صدمه بزنه و چون از من بزرگتره همیشه نگرانمه و ازین لحاظ مشکلی نیست .
در مورد خانواده فکر نمی کنم مشکلی باشه چون اعضای خونوادشون خیلی خوبن و هیچ کدومشون نه از لحاظ رفتاری و نه اجتماعی مشکل دار نیستن و مامان باباش نمی دونن حتی قلیون می کشه .
راجع به اعتماد به نفس که یه دختر پر شور و هیجان با اعتماد به نفس در حد تیم ملی ولی من فکر میکنم اعتماد به نفسش کاذبه و شاید با این کارا می خواد خلأ عاطفی درونش رو پر کنه . هر چند که اصلاً ظاهرش اینطور نشون نمی ده . ناگفته نمونه که حدوداً 6 ماه پیش از نامزدش جدا شد و البته این رفتاراش به خیلی قبل از این اتفاق بر می گرده ولی به هر حال یک شوک بزرگ رو رد کرده . با اینکه نامزدش رو دوس داشت ولی چون اصلاً با هم تفاهم نداشتن دوستم نامزدیش رو به هم زد واین نامزدی باز هم در دوران دانشجویی اتفاق افتاده و علیرغم مخالفت خونوادش اصرار به ازدواج با اون آقا رو داشته . جالبه که بعد از بهم خوردن نامزدیش هیچ بحران عاطفی رو پشت سر نذاشت ، حتی دریغ از یک قطره اشک . بعد از اون ماجرا کلاً بی احساس شده و الان فکر میکنم حدوداً با 10 -20 تا پسر دوسته و به هیچ کدومشونم احساسی نداره و فقط باهاشون وقت گذرونی میکنه . من ازین میترسم که این رفتاراش تأثیر خیلی بدی در زندگی آیندش بذاره به خاطر همین ازتون کمک خواستم .
منتظر جوابتون هستم گردآفرید عزیز .

خانم پرمیس این قدر وسواس نداشته باشید ، منجلاب کدومه !!! عنوان جالبی برای ، تاپیک انتخاب نکردین .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پسر بهاری

خانم پرمیس این قدر وسواس نداشته باشید ، منجلاب کدومه !!! عنوان جالبی برای ، تاپیک انتخاب نکردین .

---

به نظر شما یه دختر با مشخصاتی که گفتم و این که مشروب می خوره سیگار می کشه و با چندین نفر رابطه داره که مطمئنم تعداد زیادیش فقط به رابطه جنسی ختم می شه از نظر شما منجلاب نیست . لطفاً در مورد چیزی که اطلاعات ندارین یا درکش نمی کنین نظر ندین

شما هم خودتون رو ناراحت نکنید ، من فقط پست اول تاپیک و بی حجابی شو خندم ، اما شما از کجا می دونید که رابطه جنسی داره ؟؟؟؟
اگه راست نباشه ، یک جور تهمت هست ... خیلی از دختر ها هستند ، که مشروب می خورند ، دوست های فراوانی هم دارند ، اما رابطه جنسی ندارند ، چون اونقدر شعور دارند ، که بخواهند بعد ها ازدواج کنند !!!!!
بعدش طرف تو منجلاب هست ، نه شما . اگه این قدر وضع طرف خیطه ، شما دورش رو خط بکشید.
دیگه هم تو تاپیک های شما نظر نمی دهم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پسر بهاری

شما هم خودتون رو ناراحت نکنید ، من فقط پست اول تاپیک و بی حجابی شو خندم ، اما شما از کجا می دونید که رابطه جنسی داره ؟؟؟؟
اگه راست نباشه ، یک جور تهمت هست ... خیلی از دختر ها هستند ، که مشروب می خورند ، دوست های فراوانی هم دارند ، اما رابطه جنسی ندارند ، چون اونقدر شعور دارند ، که بخواهند بعد ها ازدواج کنند !!!!!
بعدش طرف تو منجلاب هست ، نه شما . اگه این قدر وضع طرف خیطه ، شما دورش رو خط بکشید.
دیگه هم تو تاپیک های شما نظر نمی دهم .

---

اولاً اگر راست نباشه که تا حدودی مطمئنم ولی بازم اگه درست نباشه من پیش کسی که می شناستش نگفتم که آبروش بره و من می خوام کمکش کنم وقتی دوستم داره راهو خطا می ره ، من اگر بتونم کمکش کنم و نکنم خیانت کردم . البته اونقدرم شعورم میکشه که بفهمم باید دورش رو خط بکشم یا نه .
شما هم خودتونو ناراحت نکنید اول روند بحثو بخونین بعد قضاوت کنید که ناراحت نشینو بگین دیگه تو تاپیکای شما نظر نمی دم .
در ضمن من قصد بی احترامی به شما رو نداشتم و اگه از لحن صحبتم ناراحت شدین عذر می خوام .

پارمیس خانم ارجمند،درود بر شما
به نظر بنده شما به جز پیشنهاد مشاوره برای او و اینکه با او دوستانه نشسته و دردلهایش را بشنوید،هیچ کاری نمی توانید بکنید . . .من دوستانی از این دست بسیار داشتم و هیچگاه هم به زندگی خصوصی آنها کاری نداشته ام،به هر حال این خانم و دوستان من با آگاهی به زیانهای رفتارشان دارند آن را ادامه می دهند،پس موضوع غرور است و دیگر هیچ.

ممنون از پیگیری و نظر لطف شما خودمم تا حدودی به این نتیجه رسیدم که کاری از دست من بر نمیاد و می تونم فقط واسش دعا کنم تا ازین وضع در بیاد.

سلام دوست عزیز و جدید،

به نظر من هم شما همین که سنگ صبور ایشان باشید لطف بزرگی در حقش کردی،چون با این اوصاف سنگ گونه ای که شما کردین مصداق "نرود میخ آهنی در سنگ" میتونه اینجا ظهور پیدا بکنه.

ضمنا،
شاید این سنگ دل شدن دوستت تون (از لحاظ احساسی) حاصل و رفلکس بهم زدن نامزدی اش و ضربه ی روحی خوردن در اون زمینه باشه که غرور یا... باعث شده تا وانمود بکنه که چنان اتفاق مهمی هم توی اون زمینه نیفتاده.
منظورم اینه که ریشه ی این رفتاراش بر میگرده به مشکل عاطفی اش در اون مقطع ،که الان با این عکس العمل ،دست به تلافی با اطرافیان و یا حتی با خودش زده.
بهتره توی این زمینه بیشتر باهاش صحبت کنی شاید یه گیری بتونی اونجا پیداکنی.

راستی این پایبندیت به رفاقت قابل تحسینه

دوسته عزيز . پارميس خانوم
اول اينكه براي كمك به اين دوستتون بايد يه مقداري بيش از پيش با هم صميمي بشيد و اگه هستيد قبل از اينكه به فكره كمك كردنه به اون باشيد به اين فكر كنيد كه راهه خطايي كه دوستتون براي زندگيش انتخاب كرده و اشتباهايي كه اون توي زندگيش ميكنه باعثه كج شدنه راهه شما مثله دوستتون (حتي يه ذره) نشه . اگه از اين امر اطمينان داريد به فكر كمك باشيد . و اگرم يه كوچولو ميترسيد (از شبيه شدنه خودتون به دوستتون) پيشنهاد ميكنم حد و مرزه اين كمكه به دوستتونو رعايت كنيد و خيلي مواظبه مسيره اعمالو رفتاره خودتون باشيد
دوم اينكه من فكر ميكنم كسي كه به اين شدت راهش كج شده و انقدر راحت تن به خطا و گناه ميده به اين سادگي و به اين سرعت متحول نميشه كه بخواد دوره همه ي كاراي اشتباهش خط بكشه و ديگه سراغشون نره . بايد كم كم از اين آدم خواست كه كاراي اشتباشه كنار بذاره .
سوم اينكه چون هم از شما بزرگتره هم به سني رسيده كه فكر ميكنه بزرگ و عاقل شده (اگه عاقل بود اين كارارو نميكرد) از راهه نصيحتو پندو از اين جور حرفا نبايد وارد شد .
به نظره من شما با چند تا كار ميتونيد كمكش كنيد :
1- با اعمالتون و رفتارتون نه با صحبتو حرف (مثلن با اينكه اون يه عالمه ارايش ميكنه مياد بيرون . شما ساده باشيد و كم ارايش كنيد و اظهار كنيد از اينكه جلبه توجه نميكنيد و ساده هستيد خوشحاليد و لذت ميبريد يا امثاله اينها ...)
2- به جاي نصيحت كردن و اندرز دادن از عاقبته كارش اگاهش كنيد (مثلن به جاي اينكه بهش بگي مشروب بده و نخور با هم بشينيد در مورده ضرراي مشروب صحبت كنيد ...)
3- بهش انگيزه بده . در مورده اينده باهاش صحبت كن . براي تركه هر كاره بدش ميتوني انگيزه اي براش درست كني
4- اگه واقعن دوسش داريو از ته قلب به فكرشي ميتوني در مورده خيلي از كاراش ازش خواهش كني كه اين كارو نكنه . حتي اكه خودت كوچيك بشي . ارزشه درست كردنه كسي كه راهش خطاست خيلي بيشتر از اين حرفاست
5- اگه هيچ كدوم از اين كارا روش جواب نداد و به راهه بدش ادامه داد . من پيشنهاد ميكنم كه رهاش كني . چون هيچ دوسته بدي نيست كه روي ادم تاثيره بد نذاره
موفق باشي دوسته من . التماس دعا

ممنون دوستاي گلم حتماً از راهايي كه پيشنهاد كردين استفاده مي كنم .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گرد آفرید

پارمیس خانم ارجمند،درود بر شما
به نظر بنده شما به جز پیشنهاد مشاوره برای او و اینکه با او دوستانه نشسته و دردلهایش را بشنوید،هیچ کاری نمی توانید بکنید . . .من دوستانی از این دست بسیار داشتم و هیچگاه هم به زندگی خصوصی آنها کاری نداشته ام،به هر حال این خانم و دوستان من با آگاهی به زیانهای رفتارشان دارند آن را ادامه می دهند،پس موضوع غرور است و دیگر هیچ.

---

حرف های جناب "گرد آفرید" در مورد اینکه کاری از شما ساخته نیست ، رو بازهم قبول دارم و اگه همون طور که گفتید دوستتون روابط جنسی داره به نظر من حتما از این دوستتون دوری کنید چون خواهی نخواهی شما هم تو ماجراها می افتی(کافیه بعضیها که از روابط دوستتون باخبرن شما رو با ایشون ببینند و 1001 احتمال دیگه - حداقلش اینه که شما یک نفر رو میبینید که براحتی هر گناهی رو مرتکب میشه و این رو ضمیر ناخوداگاه تاثیر گذاره)
من پیرو حرف قبلی خودم میگم این دختر خانوم داستان شما مطمئنا بعد یه مدتی خودش درست میشه یعنی مجبوره که درست شه ، حتی اگه بدترین کار هارو هم کرده باشه کافیه که کمی سنش بالاتر بره و یا ازدوج کنه این با توجه به تعریفی که از خانواده ایشان ارائه کردید دور از ذهن نیست البته اگه تا اون موقع بلایی سر خودش نیاورده باشه
چیز عجیبی از شما میبینم اینه که تو هر پست اطلاعات جدیدتری میدید که در همان پست اول میباستی ذکر میکردید

سلام فرزاد عزیز
می دونین چرا اینجوری شد که تو هر پست اطلاعات جدید دادم واسه اینکه می خواستم اول ببینم گنجایش بحث چقدره بعد ادامه ش بدم .
مرسی از لطفت دوست گلم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط parmis08

سلام فرزاد عزیز
می دونین چرا اینجوری شد که تو هر پست اطلاعات جدید دادم واسه اینکه می خواستم اول ببینم گنجایش بحث چقدره بعد ادامه ش بدم .
مرسی از لطفت دوست گلم

---

وظیفه ما کمک به همدیگه ست

سلام عزیزم
به نظرم این دیدگاهو کنار بذار که اون تو منجلابه و ظاهراً تو نیستی. شاید اون یه خصوصیات خوبی داره که شما ندارید و اون هم می تونه فرض کنه شما به خاطر نداشتن خصوصیات ایشون در منجلابید. منظورم اینه که تو نحوه نگاهتون هر چند میدونم از روی دلسوزی و دوستانه است نوعی نگاه از بالا به پایین وجود داره. انگار که خودتون رو برتر از ایشون می دونید و می خواهید به راه راست هدایتش کنید. تا وقتی که این دیدگاه و داشته باشید نمی تونید کمکش کنید