نمایش نسخه قابل چاپ
سلام. خوب هستین؟
من 25سالمه و الان کارم و فعالیتم درس خوندنه ولی مشکلی که دارم پرش ذهن بسیار زیاده موقع درس خوندن خیلی حوادث مربوط و نامربوط توی ذهنم میان مثلا شاید کل سریال درحاشیه رو موقعی که کتاب دستمه مرور بکنم:311:
انگار اطلاعات و حوادث توی ذهنم سازماندهی نشدن و همینجوری غوطه ور هستن
درحال حاضر درگیری خیلی خاصی ندارم ولی خب ما دخترخانما همیشه ذهنمون شلوغه
به ذهنم ایست هم میدم ولی ذهنم ازاد نمیشه چکار باید بکنم؟
قبلا یعنی بخصوص سال های اول دانشگاه تمرکزم خوب بود
چرا هیچکس جواب نداد؟
چکار میشه کرد؟ من حتی دارو مصرف کردم اما بی قراری و تشویشم اضافه شد و تمرکزم خیلی فرقی نکرده
سلام.
اول مطمئن باش اراده تمرکزت دست خودته.
طبیعیه اول که شروع به درس خوندن میکنی کلی افکار مختلف برای در رفتن از زیرش بیاد ذهنت :43: خود من هم اون موقع ها اینطور میشدم اولش.ولی وقتی که شروع به خوندن کنی کم کم عادت میکنی.
انگیزه اصلی هم که به خاطرش درس میخونی خیلی مهمه این مواقع.
مطمئن باش تا موقعی که درس میخونی از هیچ تحول وخبر اجتماعی جا نمیمونی و بعدن همه رو موبه مو با جزییات هم میبینی.
اما موقع درس خوندن سعی کن هر۹۰ دقیقه بین ۱۵تا بیست دقیقه به خودت استراحت بدی.اگه وسطش حس کردی یه صفحه رو چندباره داری میخونی و متوجه نمیشی یا زیاد تو فکر میری اون موقع این از نشانه های خستگیه.حتما اون موقع تا حداکثر بیست دقیقه به خودت استراحت بده.
کمبود ویتامین ها یا فقرآهن هم به عدم تمرکز کمک میکنه.
در نهایت حتما به خودت متعهد باش وقتی به خودت قول میدی اون ساعت بهش پایبند باش.فراهم شدن شرایط درس خوندن خودش یه موهبته
مرسی از جوابتوننقل قول:
نوشته اصلی توسط ammin
من اکروز کش بستم دور دستم.توی دو ساعت دستم تاول زده از بس فکرا و ادما میان توی نظرم
اگه کس دیگه ای هم نظری داره بگه ممنوش میشم
یه موضوع دیگه هم که هست اینه که من انگار به فکر کردن موقع مطالعه شرطی شدم
یعنی اصلا عادت کردم تا کتاب میاد دستم اینکار رو بکنم چون قبلا مدت طولانی اینکار رو انجام دادم چون بهرحال فکر و خیال کردن لذت و راحتیش بهتر از درس خوندن یا فشار اوردن به خوده .والان نمیدون برای این موضوع چکار کنم .چون باید به مدت طولانی عادت کنم که دیگه وسط درس خوندن فکر نکنم.اما نمیدونم چه جوری
سلام .وقتی گفته میشه اراده تمرکزت دست خودته ؛یعنی باور داشته باشی افکاری که میاد به ذهنت اجباری نیست و از یه جایی میتونی جلوش رو بگیری فقط باید هوشیار باشی ابتدای ورود افکار رو بشناسی.قبل اینکه غرقش شده باشی یا حداقل به محض اینکه متوجه میشی تمرکزت رو از دست دادی سریع برگرد به کتابت.
انگیزه ،بار احساسی هست که رسیدن به هدف به دنبال خودش میاره مثلا یه شخص به انگیزه خدمت به مردم پزشکی میخونه این باعث میشه تمرکزش بیشتر بشه وقتی هم پزشک شد احساس رضایتمندی میکنه.حالا هرچی انگیزه کمترباشه تمرکزهم کمترمیشه.مثلا کسی بخاد فقط اسم دانشجو داشتع باشه یا فقط مدرک تحصیلی داشته باشه این انگیزه ها در میزان تلاشش موثره.یا کسی انگیزه خوب داشته اما وسط راه انگیزش کم شده یا حتی انگیزه اصلی خودش رو فراموش کرده باشه.
اگه مشکل عدم تمرکز در انگیزه باشه نحوه حل مساله کمی فرق میکنه و راهکارهاش مقداری متفاوته
سلام
حواس پرتی هم عامل درونی داره و هم بیرونی !
عامل بیرونی : یعنی عامل های بیرونی مثلا : درجه حرارت اتاق مطالعه – نور مطالعه - سرو صدا و ....
عامل درونی : یعنی اندیشه ای که مانع از از رسیدن به هدف مذکور میشه ! – مانند : خیال بافی – رویا پردازی در گذشته و آینده – بی خوابی – تغذیه و ..
اگر حواس پرتی شما عامل بیرونی دارد که خیلی آسونه ! - مثلا شما می تونید یه جا برید سر وصدا نباشه - نور اتاق را تنظیم کنید و ....
ولی اگر عامل درونی داره باید به صورت بالینی برسی کنید !:18:
بالینی بررسی کردن یعنی چی ؟
باید از خودتون سئوال بپرسید :
یعنی اول باید به خودت بگی اصن به مطالعه علاقه داری یا نه ؟
مطالعه برا شما هدف مجبور کنده شده یا نه ؟
اصن برای مطالعه اون کتاب اعتماد به نفس داری یا نه ؟
مثلا طرف می خواد ریاضیات گسسته بخونه – اسمش که می یاد خود به خود می ترسه !:305:
یعنی اعتماد به نفس مطالعه را نداره !
شما اعتماد به نفس مطالعه را دارید ؟:72:
..................................................
اگر ما به موضوعی علاقه نداشته باشیم ، مغز دوست داره از دست موضوع در بره !
در بره به سمت چیزی که دوست داره ( در مورد شما به سریال یا فیلم در میره بنده خدا ) :biggrin-new:
باید به مغر یاد بدی در نره ! – چه چوری ؟
با 21 روز تمرین میتونی مغز را عادت بدی به کاری – به کاری که بهش عادت کنه !
اول باید به مغر عزیزت بگی : آقا یا خانم مغز ! – لطفا در نرو الان وقت مطالعه ست !:biggrin-new:
مطالعه ام که تموم شد با هم میریم بستنی می خوریم – باشه !:biggrin-new:
یه بنده خدایی بود به ما می گفت : اگر درهنگام کاری حواس پرتی گرفتید به خودتان جریمه بدید – گفتیم جریمه چیه ؟
گفت مثلا 40 تا دراز نشست برید !
دیگه فکر خیال بافی و حواس پرتی - شام و ناهار و موشک و .....یادمون میرفت !
....................................
یکی هم باید زمان مطالعه خودتون را تقسیم بندی کنید ( دوست عزیمون فرمودند ) :72:
مثلا اگر شما قراره 7 ساعت مطالعه کنی :
1.5 - 1.5 - 1.5- 1.5 - 1 خورد کن 7ساعت را !
سپس مثلا تایم اول تموم شد به خودت 10 دقیقه یا 15 دقیقه استراحت بده !
کم کم شروع کن - شاید 7 ساعت هم برا شروع زیاد باشه ! ولی اگر آروم آروم بری جلو ! - تو میشی ارباب مغزت !
سلام روزتون بخیر وشادی:72:
ابتدا برا تمرکز کردن قبل از اینکه شروع کنی جن تا تمرین انجام بده
صورت برعکس در ذهن خودت بشمار منتها قبلش چشماتو ببند
از شماره 1تا 100 بعد بیا از شماره 100 دو تا دو تا کم کن تا برسی به عدد صفر
بعدش سه تا سه تا کم کن از شماره 100تا به عدد صفر برسی
مثلا به یه کلمه ای که علاقه داری در ذهن خودت بگو حالا برعکسش چی میشه
خلاصه بااین تمرینها تمر کزت بر میگرده
باید برنامه ریزی کنی صبح زود یادگیری بیشتر هست برا اکثرا
بعضی ها شبا تادیر وقت بیدار میمونن و درس میخونن
این روشی که گفتم خیلی موثره اگه عملیش کنی
یه تغذیه (انواع مغزها ) کنارت بزار هر وقت احساس کردی دیگه نمیفهمی ازش استفاده کنی این جوری استرست کمتر میشه
روش دیگه هم دوش گرفتن هست سریع انجام بدی ذهنت باز میشه روحیه ات شاداب میشه و بهتر یادمیگیری
راه سوم ورزش کردن هستش اگه بتونی ورزش کنی نیم ساعت قبل از درس خوندن باعث میشه بدنت اماده تر بشه چون جریان خون بیشتر میشه
هیجانت بیشتر میشه وشاداب تر میشی یادگیری بهتر میشه
مطمئنن شما انگیزه داری که اومدی اینجا کمک میخای
موفق باشین
نقل قول:
نوشته اصلی توسط باغبان
سلام .وقتی گفته میشه اراده تمرکزت دست خودته ؛یعنی باور داشته باشی افکاری که میاد به ذهنت اجباری نیست و از یه جایی میتونی جلوش رو بگیری فقط باید هوشیار باشی ابتدای ورود افکار رو بشناسی.قبل اینکه غرقش شده باشی یا حداقل به محض اینکه متوجه میشی تمرکزت رو از دست دادی سریع برگرد به کتابت.
انگیزه ،بار احساسی هست که رسیدن به هدف به دنبال خودش میاره مثلا یه شخص به انگیزه خدمت به مردم پزشکی میخونه این باعث میشه تمرکزش بیشتر بشه وقتی هم پزشک شد احساس رضایتمندی میکنه.حالا هرچی انگیزه کمترباشه تمرکزهم کمترمیشه.مثلا کسی بخاد فقط اسم دانشجو داشتع باشه یا فقط مدرک تحصیلی داشته باشه این انگیزه ها در میزان تلاشش موثره.یا کسی انگیزه خوب داشته اما وسط راه انگیزش کم شده یا حتی انگیزه اصلی خودش رو فراموش کرده باشه.
اگه مشکل عدم تمرکز در انگیزه باشه نحوه حل مساله کمی فرق میکنه و راهکارهاش مقداری متفاوته[/quote]
سلام مجدد. ببینید اگه بخوایم دقیق بگیم بله مشکل من هروست.یعنی انگیزه ای که بخواد من مثل یکسری صبح ساعت 6 از خواب بیداررر کنه یا خوابو از جشمم بپرونه ندارم حتی گاهی صبح بیدار هم میشم اما میل چندانی ندارم.حتی دوساعت بعدش حرص میخورم که چرا اون زمان رو از دست دادم برا همین برنامه ریزی دقیق هم نمیتونم بکنم
اما از طرف دیگه همون مشکل پرش ذهن و ذهن مشغولی و عادت کردن به فکر موقع به مطالعه رو دارم که زمانایی که انگیزم بهتره رو هم دارم
سلاااام صبح بخیر:72:
یه داستان برات تعریف میکنم امیدوارم منظورم را درک کنی و به نتیجه نهایی که میخای برسی
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست ؟
سقراط به او گفت : فردا بیا کنار نهر آب تا راز موفقیت را به تو بگویم
صبح فردا مرد جوان به کناررود رفت . قراط از او خواست که دنبالش به راه بیفتد . جوان با او به راه افتاد
به لبه رود رسیدند و به آب زدند وآنقدر پیش رفتند تا اب به زیر چانه انها رسید . ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت وبه زیر آب فرو برد
جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند اما سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد
مرد جوان آنقدر زیر اب ماند که رنگش به کبودی گرایید و باللخرهتوانست خود را رهایی بخشد
همین که به روی آب امد اولین کاری که کرد ان بود که نفسی بس عمیق کشیدو هوا را به اعماق ریه اش فرو فرستاد
سقراط از او پرسید زیر اب چه چیز را از بیش از همهن مشتاق بودی ؟
گفت هوا . سقراط گفت :
هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا راداشتی موفقیت را مشتاق بودی
تلاش خواهی کرد که ان را بدست بیاوری موفقیت راز دیگری ندارد
موفق باشین
کاش این تاپیک من رو ادامه میدادیدهرچی موضوع اینجوری تو اینترنت هست ناقصه
به این نتیجه رسیدیم که مشکل من هر دوست هم انگیزه هم حواس پرتی
ببینید اگه بخوایم دقیق بگیم بله مشکل من هروست.یعنی انگیزه ای که بخواد من مثل یکسری صبح ساعت 6 از خواب بیداررر کنه یا خوابو از جشمم بپرونه ندارم حتی گاهی صبح بیدار هم میشم اما میل چندانی ندارم.حتی دوساعت بعدش حرص میخورم که چرا اون زمان رو از دست دادم برا همین برنامه ریزی دقیق هم نمیتونم بکنم
اما از طرف دیگه همون مشکل پرش ذهن و ذهن مشغولی و عادت کردن به فکر موقع به مطالعه رو دارم که زمانایی که انگیزم بهتره رو هم دارم
اگر مشکل انگیزه به طورجدی نداری بنظرم باید حالا کلی تر نگاه کنی
متاسفانه مشکل اکثر ما اینه که از کودکی یاد نگرفتیم در زمان حال باشیم.موقع درس به فکر بازی بودیم موقع بازی نگران چیز دیگه .موقع گوش کردن به سخنرانی داریم درمورد چیزدیگه ای حرف میزنیم.یا زمان تفریح وگردشگری همش داریم عکس وفیلم میگیرم برای آینده بدون اینکه واقعا در اون زمان ومکان حضور داشته باشیم
خب اگر مشکل به صورت کلی این باشه اول باید درک کرد که در زمان حال بودن لذتی داره که عدم حضوربواسطه رویا یا هرچیزی اون لذت رو نداره.یک حس صادقانه و واضح از حضور داشتن ولمس زندگی.
برای پرهیز از این نوع پرش ذهن نیازبه تمرین داری یک دفعه ایجاد نمیشه.
البته یک پیش شرط هم داره واون سعی در ابرازخودو حتی الامکان ابرازاحساس خود در شرایط مختلف هست بدلیل اینکه ذهنت بعضی واکنشهای انجام نشده ی دنیای واقعی رو به رویاها منتقل نکنه.تا حدودی طبیعیه گاهی احساساتت رو بروز ندهی یا اینکه ندونی چه واکنشی یا چه احساسی در یه شرایطی باید داشته باشی و اون منتقل بشه به رویاهاو افکار ،این اشکالی نداره وتاحدودی هم خوبه..اما اگر باعث پرش ذهن یا فرار از واقعیت یا فرار از احساس کردن واقعیتهای تلخ و شیرین بشه اونوقت هست که مشکلی ایجاد شده.
از همین حالا سعی کن تمرین کنی مثلا به فضای داخل اتاق خودت نگاه کن و چمشات رو ببند و اون فضا روسعی کن با جزییاتش چرنگها و اشیا تصور کنی حالا ببین کجا کم دقتی کردی و رنگی یا شیئی رو نتونستی تصور کنی دوباره چشمات رو باز کن وهمینطور.
تمرین های مختلفی برای حضور داشتن و لمس واقعیات اطراف هست که کم کم باعث میشه تبدیل به عادت بشود
کمالگرایی یا آرمانگرایی زیاد هم میتونه باعث بشه به دنیایی که خودت تصور میکنی علاقه مند باشی تا چیزی که میبینی فروغ فرخزاد میگه وقتی از یک کوچه عبور میکنم که بوی خوبی نمیده چراخودم رو گول بزنم و بگم بوی عطر وگلاب میده
یا سهراب سپهری میگه گل شبدر چه کم از شقایق دارد ؛وقتی نگاه شبدر میکنه حضور داره حسش میکنه وازهمین به زیبایی میرسه
البته همانطورهم که قبلا گفتم کمبود ویتامین یا فقر آهن میتونه باعث پرش ذهن یا کم حواسی هم بشود.