نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
برای من مورد اشنایی برای ازدواج پیش اومد که همون اول اقا پسر گفتن بیماری اسکیزوفرنی از 12 سالگی دارند . کسی اطلاعاتی راجع این بیماری داره؟ اصلا میتونند ازدواج کنند و زندگی معمولی داشته باشند؟ توی سرچی که من کردم یسری خیلی بد گفته بودن یسری هم گفته بودن با دارو کنترل مبشه و بعضیهاشون خوبن با مصرف دارو. ممنون میشم راهنمایی کنید
درود بانو
چند سال دارید؟
تحصیلات شما چقدر است؟
مسئله بعدی اینکه تعداد خواستگاران شما و شخصیتی که داشتند میزان تحصیلات و موقعیت اقتصادی که داشتند در چه حد بوده؟
منظورم از سوال قبل اینه که اگر شما در سنی هستید که امکان اینکه با فرد مناسبتری آشنا بشید و ازدواج کنید خوب این خیلی خوبه.و از اون طرف اگر خواستگارتان با بقیه معیارهای شما همخوانی دارند و اشتراکات به اون حدی هست که بتوانید با توجه به سابقه بیماری ایشون امکان یک زندگی خوب داشته باشید میتوانید اطلاعات خودتان را بالا ببرید با مشاور صحبت کنید با ایشون بنزد مشاور برید تصور میکنم اطلاعات و تجربه ایشون بتونه کمک کننده باشه.
فرزند چندم خانواده هستید؟
شغل پدر و مادرتان چیست؟
برخورد پدر و مادرتان با همدیگه چگونه است؟
برخورد مادر و پدرتان با شما؟
و سوال آخر رفتار شما در منزل با پدر و مادر و برادر و خواهرتان چگونه است؟ چه نقشی دارید در منزل جایگاه یک دختر را دارید یا خیر؟
سلام
بیست و سه سالم هست و خودم بیماری کولیت دارم و استرس برام سمه.اینطور نیست که بخوام به هر قیمتی ازدواج کنم حتی اگر سن بالایی هم داشتم چون ازدواج برای رسیدن به ارامش در کنار هم نه صرف شوهر کردن. موضوع اینه که بعضی جاها زده بود این افرادنباید ازدواج کنند و تعدادی هم که کامنت گداشته بودن از ازدواج با این افراد پشیمون بودن میگفتن کار نمیکنه و بدبینن و کتک میزنند.
خود ایشون از بیماریشون به من گفتن که منزوی هستند، به افراد بدبین هستند کار دوست ندارند ولی بعد ازدواج میرن سرکار چون مجبورن و گفتن خیلی ارومن و به هیچ وجه اهل زدن نیست.
من شناختی نسبت بهشون ندارم و فعلا بهشون گفتم نه چون واقعا از بیماریشون و نتیجش که توهمات و بدبینی میترسم و اجازه اقدام رسمی ندادم .بیشتر میخوام راجع این بیماری بدونم که زندگی با این افراد چه مشکلاتی حواهد داشت؟ اصلا حالت مردونگی و حمایتگری دارند یا نه ؟ در مورد کار میتونند کاری مثل برنامه نویسی یا مترجمی که داخل خونه هم میشه انجام داد،انجام بدن؟ یا مشکل حافظه هم دارند؟
در مورد خودتان اصلا توضیحی ندادید بانو!! سوال ها بیشتر در مورد شما بود نه خواستگاری که دارید.
ایشون بر طبق گفته خودشان و شناختی که بدست آوردید فردی منزوی بدبین و بیکار هستند که ارتباط اجتماعی هم ندارند و مسلما در ارتباط با همسر هم توی زندگی مشترک هم بخاطر مشکل بیماریشان هم نداشتن مهارت ارتباطی و هم بدبینی با مشکلات بسیار زیادی مواجه میشوند.
سوالات قبلی که پرسیده شده را جواب بدید.
در مورد بیماری که دارید استرس و اضطراب سم محسوب میشه یادتون باشه بانو شما نه مشاوری نه روانشناس نه پرستار نه سوپرمن یا هرچیز دیگه ای شما نجات دهنده نیستی و وظیفه ای نداری.
من بیشتر نگران شما هستم با این دیدی که داری نه اون بنده خدا!! مسئله بعدی نگرانم کرده پاسخ ندادن شماست حدسم اینه تمایل دارید به کمک به ایشون و ندیدن واقعیت
تاپیک زدم تا در مورد این بیماری بدونم چون شما اگه بیماری منو توی اینترنت سرچ کنید کلی مشکلات و عوارض براش نوشته و کلی هم زیرش کامنت گذاشتن که وضعیت وحشتناکی دارند و ... . در صورتی که من و خیلی های دیگه زندگی معمولی داریم و فقط چون بیماری مزمن باید دارو استفاده کنبم. من مبخوام اطلاعات مطمینی راجع این بیماری بدست بیارم . اون فرد هم بعد از جواب رد من هیج ارتباطی با من نداشته و همین طور من با ایشون و قرار نیست هیج کدوممون سوپرمن زندگی اون یکی بشه . انقدر عاقل هستم که بدونم ازدواج دلسوزی نیست ازدواج برای فرار از مشکلات نیست ازدواج .... نیست. اونطورم نیستم که بخاطر بیماریم با هر موردی ازدواج کنم . شاید باید با عنوان دیکه ای تاپیک میزدم وبهتر مطرح میکردم قصدم را.چون فقط اطلاعات راجع این بیماری میخوام دوست گرامی.و قصد ندارم به اون اقا جواب مثبت بدم
اگر اطلاعات میخواید خوب بنده اطلاعات تخصصی ندارم:72:
در مورد بیماری شما هم بنده اطلاعاتی دارم و حرفی هم نزدم فقط از خانومم سوال کردمایشون گفتن تومور حساب میشه فکر کنم همین و بس.
موفق باشید :72:امیدوارم بیماریتون هم خیلی زود خوب بشه
سلام
همونطور که گفتید توی اینترنت سرچ کردید و مطالبی در مورد مشکل ایشون خوندید.
فکر نمی کنم توی این تاپیک چیزی فراتر از اون مطالب به دست بیارید.
اگر بخواهید موردی و به طور خاص بررسی کنید ( که برای ازدواج لازم هست این کار را بکنید)
باید پیش پزشک خودشون برید.
علاوه بر اون پیش یکی دو پزشک متبحر دیگه هم برید تا کاملا به شرایطشون آگاه بشید و بعد تصمیم بگیرید.
در مقایسه بین بیماری خودتون و ایشون
بیماری شما جسمی و بیماری ایشون روانی هست.
زندگی با کسی که اختلال روانی داره خیلی سخت هست.
بله شیدا خانم . گفتم شاید کسی این مشکل در اطرافیانش دیده باشه یا روانشناسان سایت بتونن اطلاعاتی در اختبارم بذارن.
اقای خاله قزی ممنونم از وقتی که گذاشتین در مورد بیماریم مثال زدم تا متوجه بشین چرا اینجا تاپیک زدم . و اینکه بیماری کولیت جز بیماری های انتی بادی محسوب میشه ،سیستم ایمنی به جدار روده حمله میکنه و باعث التهابش میشه و چون درمان قطعی نداره با دارو کنترل میشه تومور نیست
در مورد سوال شما بنده اطلاعای ندارم و ترجیح میدم چیزی ننویسم.در مورد بیماری شما هم همینطور تنها کاری که میتوانم بکنم دعا کردنه :72:
مسئله اصلی این هستش که شما خودت به اندازه کافی مشکلات داری بقول خودت هم استرس و اضطراب برات مثل سم هستش خوب پس دلیلی نداره بدنبال این باشی که ایشون چه کار یانجام بدن تا خوب بشن یا توی چه وضعیتی قرار دارند احساسی که داری قابل احترام هستش برای این احساس شما بسیار ارزش قائل هستم ولی کاری از دست شما بر نمیاد فقط این وسط خودت اذیت میشی این مسئله ایکه بنده شدیدا نگرانش هستم:72: اگر در پست اول هم خیلی رک نوشتم بخاطر این موضوع بوده است
با سلام و احترام
اسکیزوفرنی با 3 معیار مشخص شناخته می شود.
1 - هذیان: باورهای غیر منطقی و صحیح در افکار: مثلا اینکه فردی از نزدیکان قصد دارد او را بکشد. یا حتی ممکن است فکر کند فردی مثل اوباما ممکن است تصمیم گرفته او را ترور کنند. و این باور را واقعا باور دارد نه اینکه تصور کند.
2 - توهم حسی: مثل صدایی را می شنوند که هیچکس نمی شنود، چیز را می بینند که هیچ کس نمی بیند و لمسی را حس می کنند که واقعا هیچکس لمسشان نمی کنند. لذا آنها را می بیند که با کسی حرف می زنند، یا حرف کسی را می شنوند.
3 - عدم تمایز واقعیت از ذهن خود: همه ما ممکن است فکری یا تخیلی داشته باشیم اما واقف هستیم که این در ذهن ماست. اما اینها تفاوت فکر و خیال با واقعیت را نمی توانند درک کنند.
البته نوعهای مختلفی دارد که شایع آن پارانویا هست.
البته با دارو تا حد زیادی تحت کنترل در می آید. اما درمان قطعی که مانند افراد سالم زندگی کنند نمی شوند.
کلا توصیه های تخصصی برای ازدواج آنها به طور عموم نیست. در مورد شما مخصوصا با توجه به بیماری شما(و نیاز به اینکه استرس نداشته باشید، ازدواج شما با ایشان به مصلحت نمی باشد.
سلام
ممنون از توضیحات مدیر همدردی.
میدونید اقای خاله قزی من فقط یکم ناراحت بودم که ایشون به خاطر بیماریشون رد کردم و میخواستم اطمینان پیدا کنم چون خودم وقتی مبتلا شدم به کو لیت،خیلی راحت از سمت کسی که دوسم داشت فراموش شدم .اما الان مطمینم که برا خود این اقا هم اینطور بهتر بود.
اینکه رک و قاطعانه نظر میدم این معنا را نمیده که بندهب ی احساس هستم و از عشق و علاقه چیزی سر در نمیارم اتفاقا برعکس خیلی هم احساساتی هستم ولی توی مسئله ازدواج منطقی بهتره تصمیم گیری کنیم:72:
فیلم ذهن زیبا یا همون beautiful mind رو ببینید.یه نمونه جالب از این بیماری هست
قطعا همینطوره اقای خاله قزی.
اقای مستر دنی فیلم ندیدم اما چون خود اون اقا هم این فیلم به من توصیه کردند داستانش و نقدها خوندم.
از اونجا که چند تاپبک همبن جا خوندم که همسرشون پارانویید داشته مطمینم کنار اومدن با این بیماری در توانم نبست .
از همه دوستان ممنونم.
برای اون اقا هم ارزوی سلامتی دارم و امیدوارم برای بیماری های مزمن درمان قطعی پیدا بشه