يك مرد چگونه بايد احساسات خود را بروز دهد؟

درود
با مرور اين سايت دريافتم كه زنان به هر صورت(اشك ريختن- داد كشيدن و...) احساسات خود رو بروز بدن بايد به آرامي نوازششون كرد . باهاشون مهربون صحبت كرد تا آروم بشن.
يك مرد به چه صورت مي تواند احساسات خود رو بروز بده. نگيد كه بايد مردونه برخورد كنه كه كفرم در مياد! مردونه برخورد كردن يعني معترف بودن به تساوي حقوق و بيشتر بودن وظايف!؟
من داغونم . عصبي شدم. اما همش داخل خودم مي ريزم. خيلي برام بهتره كه باز هم آروم باشم و با لبخند برخورد كنم! اما اگر زودتر بشه بميرم!
شما(مدير سايت) صادق نيستيد. نمي گيد واقعيت در جامعه چيه؟ چند درصد مردها ترجيح مي دن كه تا 12 شب كار كنن كه وقتي مي رسن خونه فرياد ها و غر غرهاي ناشي از مشكل مالي و ... رو نشنوند. بي خود مردم رو به ازدواج ترغيب نكنيد. مگر اينكه به يك مرد بگيد وارد زندگي مشترك شدي بايد كوه درك و مسئوليت باشي! بايد احساستت رو جلوي در خونه آويزون كني و بشي سنگ صبور همسرت تا اون آروم شه. به درك كه داغوني هيچ پناهي نداري. بدنيا اومدي كه مثل... ازت كار كشيده بشه. بعدشم بگن وحشي و...
صادق باشيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط santatian

درود
با مرور اين سايت دريافتم كه زنان به هر صورت(اشك ريختن- داد كشيدن و...) احساسات خود رو بروز بدن بايد به آرامي نوازششون كرد . باهاشون مهربون صحبت كرد تا آروم بشن.
يك مرد به چه صورت مي تواند احساسات خود رو بروز بده. مي تونه داد بكشه؟- مي تونه مثل همسرش بزنه زير گريه؟ مي تونه خشمگين بشه. يا در اين موارد يا وحشيه يا بچه ننه؟ نگيد كه بايد مردونه برخورد كنه كه كفرم در مياد! مردونه برخورد كردن يعني معترف بودن به تساوي حقوق و بيشتر بودن وظايف!؟
من داغونم . عصبي شدم. اما همش داخل خودم مي ريزم. خيلي برام بهتره كه باز هم آروم باشم و با لبخند برخورد كنم! اما اگر زودتر بشه بميرم!
شما(مدير سايت) صادق نيستيد. نمي گيد واقعيت در جامعه چيه؟ چند درصد مردها ترجيح مي دن كه تا 12 شب كار كنن كه وقتي مي رسن خونه فرياد ها و غر غرهاي ناشي از مشكل مالي و ... رو نشنوند. بي خود مردم رو به ازدواج ترغيب نكنيد. مگر اينكه به يك مرد بگيد وارد زندگي مشترك شدي بايد كوه درك و مسئوليت باشي! بايد احساستت رو جلوي در خونه آويزون كني و بشي سنگ صبور همسرت تا اون آروم شه. به درك كه داغوني هيچ پناهي نداري. بدنيا اومدي كه مثل... ازت كار كشيده بشه. بعدشم بگن وحشي و...
صادق باشيد.

---

درود
احتمالا اين بار هم چون مشكل يك مرد مطرح شده دندش نرم خودش بايد حلش كنه! ممنون از اينكه هيچ كس پاسخي رو نداد.

آقای santatian عزیز، از طرز نوشتنتون معلومه که خیلی عصبانی هستین. اما من از شما ممنونم، نوشته های شما رو دقیقا وقتی خوندم که از دست همسرم ناراحت بودم، مطالبی که نوشتین بهم کمک کرد که بهتر درکش کنم. الان به هیچ وجه از دستش ناراحت نیستم بلکه برعکس از دست خودم ناراحتم که چرا دلیل عصبانیتش رو متوجه نشدم..
اینطور که من تا به حال متوجه شدم، آقایون وقتی که حالت روحی بهتری دارن، سعی می کنن با کناره گیری از بدتر شدن وضعشون جلوگیری کنن، اما وقتی که شرایط برای خلوت کردن اونها مهیا نمی شه (حالا یا از طریق خانمهاشون یا بچه ها یا هر کس دیگه)، تحملشون کمتر و کمتر میشه و برای رهایی از شرایط موجود، به عصبانیت رو میارن.
چند وقتی بود که سعی می کردم به همسرم فرصت بدم تا وقتی از چیزی ناراحته، بهش فرصت بدم تا خودش هر طور که دوست داشت با قضیه کنار بیاد و اونو حل و فصل کنه، نتایج خوبی هم گرفته بودم، اما متاسفانه امروز نتونستم! البته نذاشتم کار به عصبانیت بکشه و سعی کردم کاری کنم که همه چی خوب تموم بشه.
راستش سیستم خانمها و آقایون با هم فرق می کنه، همونطور که خانمها وقتی به احساسشون توجه نمی شه یا ناراحت میشن، اکثرا گریه میکنن یا به قول معروف به زمین و زمان بد و بیراه می گن، آقایون هم وقتی به نهایت تحملشون می رسن عصبانی میشن.
زن و شوهر باید دو طرفه همدیگه رو درک کنن، هیچ کدوم نباید کاری کنن که تحمل طرف مقابلشون تموم بشه و حرمتها شکسته بشه. باید از خیلی از مسائل گذشت و خیلی چیزها رو ندیده گرفت، این هم دو طرفه اس، اگه فقط یکی این کار رو بکنه در آخر احساس بازنده بودن خواهد کرد..

:72:

سلام santatian
به تالار با صفای همدردی خوش امدید:72:
ضمن تشکر از پاسخ و همراهی shadعزیز:43:

نقل قول:

---

درود
احتمالا اين بار هم چون مشكل يك مرد مطرح شده دندش نرم خودش بايد حلش كنه! ممنون از اينكه هيچ كس پاسخي رو نداد.

---

هم انجمنی عزیز مطالبتون رو در قسمت
شوهران از زنان چه می خواهند ؟
شوهران بخوانند
چگونه با همسرمان بر خورد کنیم
فقط خانمها بخوانند
و...
خواندم متوجه شدم یک مرد متاهل هستید و به گفته ی خودتون هزاران مشکل در زندگیتون تجربه کردید .
شما دوست خوب خیلی مجدانه مطالب رو دنبال می کنید و حتما پی راه حلها و مهارت ها و بهبود رابطه ی خودتون با همسرتون هستید و به یک نوعی هم کمی ازرده و معترض نسبت به بعضی رفتارهای همسرتون .
من به عنوان یک خانم کاملا بهتون حق می دم که شما دوست نداشته باشید که با همه ی فشارهای اقتصادی -اجتماعی - روحی روانی که دربیرون از منزل با اونها دست و پنجه نرم می کنید فشار و نا سپاسی از درون خانواده این بار رو برای شما مضاعف کنه . واین حق طبیعی شماست که خانه برای شما یک مامن و استراحتگاه و مکانی که تمام خسته گی هارو از روی دوشتون برمی داره باشه و فکر می کنم بیشترین نیاز و خواسته ی یک مرد از همسرش اینه که همسرش دوست و همراهش باشه در همه مراحل زندگی . قدردانش باشه . وکسی باشه که روی زخمهاش مرحم می گذاره .
حال باید چه کرد؟چگونه به این امر تحقق ببخشیم ؟:228:
به شخصه وقتی در زندگی افرادموفق کنکاش می کنم می بینم فقط با دست یابی به رموز خاص و خیلی ساده تونستن یک رابطه ی خیلی صمیمی و باصفا داشته باشند .

نقل قول:

---

تنها با انجام دادن یا گفتن بعضی چیزها ی کوچک ,و پیش پا افتاده در حق همسرتان می توانید از بسیاری از رفتارهای نا خوشایند او جلوگیری کنید

---

اما گاهی فکر می کنید که برای راضی کردن همسرتون تا سرحد جونت باید مایه بگذارید یا باید با یک کیسه پر پول به خانه بیاید و......
و وقتی با این فکر و این ایده تمام نیروی خود را صرف کار و فعالیت می کنید و از طرفی مورد تایید و قدردانی قرار نمی گیرید زیر ماسک خشم رفته وانتظار دارید که همسرتون شما را از این وضعیت نجات دهد غافل از این که با داشتن این ماسک همسرتون نمی تونه قلب پاک و باصفا ی شما رو لمس کنه و نمی تونید با هم صمیمانه ارتباط بگیرید و درست و اگاهانه به خواسته ها و تمایلات واقعی همدیگه دست یابی پیدا کیند

نقل قول:

---

کتاب رازهایی در باره ی زنان
شما مردها :
-دوست دارید درروابط خود موفق باشید و احساس کنید کارها را به درستی انجام می دهید .دوست ندارید چیزی را خراب کنید .
-دوست دارید کمتر استرس ،تنش و درگیری داشته باشید
- دوست دارید صلح ، ارامش ، هارمونی و هماهنگی بیشتری داشته باشید
- دوست دارید با همسرتان روابط جنسی بیشتر و پر شور و حال تری داشته باشید
- دوست ندارید همیشه به لحاظ احساسی وعاطفی در حال "پردازش"چیزها باشید . دوست ندارید احساس کنید مجبورید همه چیز را مرتب و منظم کنید
- دوست دارید همسرتان کمتر از شما انتقاد کند و بیشتر از شما تعریف کند
- دوست دارید همسرتان احساس خوشبختی کند
و چیزهای زیادی در ما زنها وجود دارد که شما از انها بیزارید این طور نیست؟
مثل پر توقع بودن ، حس مالکیت طلبی ، نا امنی و این احساس که هرچه می کنید نمی توانید ما را خوشحا ل و راضی کنید .
و سه نیاز پنهان زنها :
1- زنها نیاز دارند احساس امنیت کنند
2- زنهانیاز دارند احساس پیوند و ارتباط کنند
3-زن ها نیاز دارند به ان ها احترام گذاشته شود

---

و حالا یه سوال ؟
ایا تا حالا این سوال را از همسرتون پرسیدید که از نظر تو " يك مرد چگونه بايد احساسات خود را بروز دهد؟ "؟؟؟؟

سلام این موضوع خیلی قشنگ طرح شده و می تواند سمت و سویی کاربردی و مفید بگیرد.
بزودی من هم در این موضوع مطلب می نویسم. خواهش می کنم سایر دوستان حتما به طور کاربردی نظراتشون رو بدهند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط setareh

سلام santatian
به تالار با صفای همدردی خوش امدید:72:
ضمن تشکر از پاسخ و همراهی shadعزیز:43:

نقل قول:

---

درود
احتمالا اين بار هم چون مشكل يك مرد مطرح شده دندش نرم خودش بايد حلش كنه! ممنون از اينكه هيچ كس پاسخي رو نداد.

---

حال باید چه کرد؟چگونه به این امر تحقق ببخشیم ؟:228:

نقل قول:

---

تنها با انجام دادن یا گفتن بعضی چیزها ی کوچک ,و پیش پا افتاده در حق همسرتان می توانید از بسیاری از رفتارهای نا خوشایند او جلوگیری کنید

---

و وقتی با این فکر و این ایده تمام نیروی خود را صرف کار و فعالیت می کنید و از طرفی مورد تایید و قدردانی قرار نمی گیرید زیر ماسک خشم رفته وانتظار دارید که همسرتون شما را از این وضعیت نجات دهد غافل از این که با داشتن این ماسک همسرتون نمی تونه قلب پاک و باصفا ی شما رو لمس کنه و نمی تونید با هم صمیمانه ارتباط بگیرید و درست و اگاهانه به خواسته ها و تمایلات واقعی همدیگه دست یابی پیدا کیند

نقل قول:

---

کتاب رازهایی در باره ی زنان
شما مردها :
-دوست دارید درروابط خود موفق باشید و احساس کنید کارها را به درستی انجام می دهید .دوست ندارید چیزی را خراب کنید .
-دوست دارید کمتر استرس ،تنش و درگیری داشته باشید
- دوست دارید صلح ، ارامش ، هارمونی و هماهنگی بیشتری داشته باشید
- دوست دارید با همسرتان روابط جنسی بیشتر و پر شور و حال تری داشته باشید
- دوست ندارید همیشه به لحاظ احساسی وعاطفی در حال "پردازش"چیزها باشید . دوست ندارید احساس کنید مجبورید همه چیز را مرتب و منظم کنید
- دوست دارید همسرتان کمتر از شما انتقاد کند و بیشتر از شما تعریف کند
- دوست دارید همسرتان احساس خوشبختی کند
و چیزهای زیادی در ما زنها وجود دارد که شما از انها بیزارید این طور نیست؟
مثل پر توقع بودن ، حس مالکیت طلبی ، نا امنی و این احساس که هرچه می کنید نمی توانید ما را خوشحا ل و راضی کنید .
و سه نیاز پنهان زنها :
1

---

و حالا یه سوال ؟
"؟؟؟؟

---

ممنونم.
ببینید من سوالم رو اینجا مطرح کردم. انتظار داشتم حداقل یک راه جلوی پای من گذاشته بشه. این که خانومها نیازشون چیه رو تقریبا همه می دونن"موضوع بحث اینه مگه؟!!". سوال من اینه. شما فرمودید که پشت نقاب خشم نرم. می شه التماستون کنم"اینو دقیقا التماس بخونید" که چطوری می شه وقتی داغون و تحت فشارم آروم صحبت کنم. گریه کنم بهتره؟ نمی دونم. من واقعا نمی دونم این خدا زمان خلق بشر مردها رو .. خلق کرد یا اینکه به مرور ... شدیم! معذرت می خوام ولی احساسی که الان من تو خونم تجربه می کنم از این بهتر نیست.
چرا وقتی یک خانوم اشک می ریزه اتفاقا تازه وظیفه یک مرد که تسلی دادنشه شروع می شه . وقتی یک مرد به هر نوعی ابراز احساس می کنه یا وحشیه یا بچه ننه یا....
اینم در شرایطیه که آقایون معمولا نسبت به خانومها در جمعهای دوستانشون غیر احساسی تر برخورد می کنن و بالاخره یکجایی نیاز دارند آروم شن. اگر پیش همسرشون نشه مجبورند ازش فاصله بگیرند و اون وقته که انگ بی احساسی و خیانت و... بهشون چسبونده می شه. هدایایی که می خوان آقایون آچار و وسایل حمالیه! هدیه ای که خانوم می خواد جواهر و.. است . من اگر وضع به همین منوال پیش بره با وجود علاقه به زندگیم خودمو راحت می کنم و طلاق. نمی شه تو زندگی یک نفر سنگ صبور باشه فقط! اگر فقط زندگی خودم بود مشکلی نداشتم . اما کلا کم مردی رو دیدم که اصولا همسرش اونو و احساسات اونو مقدس بدونه. به هر حال اگر از من گذشت و مجبور به این کار شدم امیدوارم یک راهی باز شه برای بقیه آقایون.
موفق باشید و ممنونم.

آقای santatian عزیز،
شما بهتر از هر کسی می تونید به رابطه خودتون و همسرتون رنگ دیگه ای بدین، شما حق دارین، اینکه یه نفر به تنهایی سنگ صبور باشه خیلی سخته، اینکه تمام بار زندگی روی شونه یه نفر باشه وحشتناکه، این که کسی نتونه احساسش رو تخلیه کنه اصلا خوب نیست... تمام این موارد باعث میشه که اون یه نفر خسته بشه، هیچ دلخوشی نداشته باشه و فکر کنه که سهمش از زندگی فقط خرد شدن زیر بار مسئولیته.
مشخصه که شما انسان مسئولیت پذیری هستین، اونقدر که مسئولیت تمام کارها به عهده شماس و همین باعث خستگی بیش از حدتون شده.
شاید شما بارها و بارها کاری که من میخوام بهتون پیشنهاد بدم رو انجام دادین، من نمی دونم شما چند ساله که ازدواج کردین و چند وقته که این حس بهتون دست داده، اما به عنوان یه خواهر کوچکتر بهتون پیشنهاد می کنم یه روز که هم شما حوصله دارین و هم همسرتون، بشینید و در مورد احساسی که الان دارید باهاش صحبت کنید، از اینکه این وضعیت ناراحتتون می کنه، اینکه دوست دارین ایشون هم با شما هماهنگ باشن و در شرایط سخت شما رو درک کنن..
از چیزایی که باعث ناراحتیتون میشه صحبت کنید، بهشون پیشنهاد بدین که در مواقعی که شما عصبانی یا ناراحت هستین چطور برخورد کنن، بهشون بگین چطور متوجه شرایط روحی شما بشن..
یه سری از کارهایی که می دونید همسرتون از عهده اونها بر میاد، به ایشون محول کنید، یه سری کتاب در مورد ارتباط زن و مرد برای ایشون تهیه کنید، توی این کتابها مطالبی نوشته که می تونه به زندگی تون کمک کنه، من کتاب رازهایی درباره مردان رو برای خانمتون پیشنهاد می کنم. مردان مریخی زنان ونوسی هم بد نیست، من مطمئن هستم که اگه همسرتون متوجه این عذابی که می کشین بشن، حتما کمک می کنن تا از این حالت در بیاین.
امیدوارم تونسته باشم کمکتون کنم...
:72:

سلام مجدد
santatian
کاملا حق باشماست .واقعا سخته که مردی با وجود این که عاشق زندگیشه و مطمئنا همسرش رو دوست داره درک نشه و احساساتش نادیده گرفته بشه یا اینکه وقتی احساساتش بروز داده میشه محکوم بشه .
پس احساسات حتما باید بروز داده بشه اما چگونه ؟تا چه حد ؟در چه موقعیت و مکانی ؟در چه حالتی ؟
اینها مهارت می خواد !!!وکار بسیار ظریف و حساسی هستش!
santatianگرامی من در مقام مشاوره نیستم که بخوام راهی جلوی پای شما بگذارم لذا از شما می خوام حتما به اتفاق همسرتون به یک مشاور خانواده مراجعه کنید .
چیزی که به ذهن من می رسه اینه .شاید به این علت که به مردها این را تلقین کردن که باید قوی باشند و مقاوم اونها هم یاد گرفتند تا می تونن در مقابل خواسته ها و احساساتشون مقاومت کنن و تا میشه از احساسات منفی و مثبتشون کسی مطلع نشه ووقتی این احساسات خصوصا منفی رو ی هم انباشته شد شاید درجایی نا مناسب و شاید نامتناسب بروز داده بشه . که اولین کسی که بعد از فرو نشستن احساسات منفی ناراضی و ناراحت میشه خود مرد هست چون احساس ضعیف و نا توانی بهش دست می ده . و حتی ممکنه در جای خانم بشینه ودرمورد خودش قضاوت کنه که خانمم من رو قوی نمی دونه درک نمی کنه. من، مرد دوست داشتنی نیستم و......
پس به نظر من یک راه می تونه بروز احساسا ت هم مثبت هم منفی باشه .و به هیچ عنوان از بروز انها جلوگیری نشه فقط روی کم و کیف ان تمرین و دقت بشه .
و دوم یه طرح از پیش تعریف شده بین همسران برنامه ریزی بشه که در مواقعی که احساسات به شدت بروز داده میشه هر کدوم چه انتظار و وظیفه ای در قبال هم دارند.
و راههای دیگه ای هم حتما وجود داره!

چرا با همسر خود درد دل نمي كنيد؟؟ چرا سعي نمي كنيد كه غرور خود را كمي پائين تر آورده و راحت و صميمي از ناراحتي ها و مشكلات با او صحبت دوستانه داشته باشيد. چرا از همسر خود كمك نمي خواهيد.
يعني زماني كه با ايشان در مورد مشكلات صحبت مي كنيد ايشان كاملاً بي اهميت بوده و يا رفتار نامناسبي با شما دارند؟؟
فراموش نكنيم كه زن و مرد حقوق مساوي دارند.
شوهران ايراني ياد گرفته اند كه به زن به چشم يك ضعيف تر يا شكننده تر از خود به او نگاه كنند در صورتي كه مردان نيز به همان ظرافت شكننده اند اما گاهي از بروز اين ضعف خودداري كرده و پنهان كاري مي كنند تا از آنها مردي ضعيف تلقي نشود.يك زن در خانواده نفر دوم نيست.
زن بعد از مرد نيست. قرار نيست كه فقط مرد در مركز زندگي باشد بلكه مي گويند شريط زندگي يعني زن و مرد هر دو بايد در مركز زندگي باشند.
اين روشي كه مردان ما براي خود پيشه گرفته اند قراردادهاييست كه خود به خود به صورت هنجار در آمده وگر نه هيچ كس قانوني وضع نكرده كه تمامي مشكلات زندگي بردوش مرد باشد و مثل ... كار كند و صدايش هم در نيايد.
شما دست درخواست كمك خود را به سوي همسر خود دراز كن.
اويي كه در منزل است و چشمش به شماست و تنها كاري كه از دستش بر مي آيد اينست كه صبح تا شب بنشيند و بدهي هاي شما را بشمارد و شب كه به منزل بازمي گرديد همه را مانند كوله باري از مشكلات بر سرتان خراب كند به خيال خود دارد براي زندگيش و شوهرش دل مي سوزاند غافل از اينكه ريشه هاي مقاومت همسر خود را دارد سست مي كند.
با كمي حوصله و صداقت بايد سمت و سويي به اين نوع زندگي داد و اين هنجارهاي نادرست را كمي تغيير داد و قانون خودتان را در خانه حكمفرما كنيد. قانوني كه نه فقط از جانب شما يا جانب همسرتان وضع شده باشد كه اگر اينطور باشد به يكي از شما اجبار تحميل خواهد شد. با هم بينديشد و قوانيني را كه براي هر دو شما دست و پا گير نباشد و راحت الاجرا باشد را وضع كنيد تا بار زندگي بر دوش يكي از شما وغصه و دلشوره و ... بر دوش ديگري نيفتد.

shad گرامی من این کار رو بارها انجام دادم. بارها!
خانوم بزرگوار در جواب من می گه نمی دونستم با یک زن ازدواج کردم! من با هزار امید وآرزو اومدم خونه تو! "انگار من از زندگیم سیر شده بودم اومدم ازدواج کردم".
دانه گرامی خانوم بنده بدهی ها رو تو سر من نمی کوبه! ایشون اون چیزی رو که دوستاش تهیه کردن و دلش می خواد " احتمالا به خاطر علاقه به شوهرش!" رو از من طلب می کنه. شکر خدا مشکل مالی ندارم. اما این تصور برام آزار دهندست.بارها از خودم پرسیدم من کیم؟ یه کیف پول؟یه کوه استوار!
بارها دیدم که خانومها در جاهای مختلف از این که همسرشون اونها رو درک نمی کنه ناراحتند!. شما ببینید کجا همسرتون رو درک کردید. کی شده وقتی اون عصبیه و محیط خونه رو ترک می کنه نگران حالش شید و بهش زنگ بزنید! واقعیت اینه که این قضیه حقوق برابر و در عین حال توجه نمودن به احساسات ظریفتر خانومها! شده یک چاقوی دولبه. نمی شه هر دو قسمت قضیه رو با هم داشت. یک مرد در زندگی امروزه شده مسئول ساخت زندگی! (از مراسم عروسی با اون هزینه های سرسام آور- اجاره خونه- خرید جواهر و... گرفته تا..) در عین حال باید واقف به این باشه که مسئولیتش به این جا ختم نمی شه . اون باید کنار همسرش مرهمی بر دردهای همسرش باشه. محیط رو برای اون امن کنه. آروم باشه. صبور باشه. مرد باشه(عذر می خوام اما از این واژه واقعا دیگه داره حالم به هم می خوره!) بعد می شه اجحاف در حقوق خانومها. تا کی باید یک مرد به این توجه کنه که چطور احساساتش رو بیان کنه که همسرش ناراحت نشه! این قضیه مگه چقدر در مورد خانوما صحت داره. پریشب یکی از اقوام نزدیکمون که یک پسر مجرد بود و مهندس الکترونیک وضع مالی نسبتا خوبی هم داره اومده بود خونه ما. نیم ساعت که خونه ما بود گفت من واقعا شما ها رو که می بینم می گم ازدواج بی فایدست!
سنت پیغمبر مال زمان خودش بود. زمانی که به گفته اون "اگر شوهر شما شب رو از دست شما ناراحت بخوابه اعمال شما پذیرفته نمی شه" . الان یک مرد با... خونگی هیچ تفاوتی نداره! نمی شه همه چیز رو یک نفر مدیریت کنه. می شه همون طوری که شما می فرمایید و خانومم بالفرض از بدهی می ناله و دلش به حال من می سوزه منم شروع کنم به داد وفریاد که ای لعنت به این رئیس اداره که کارو بارم رو داغون کرده ...؟
Setareh گرامی می دونم شما مشاور نیستید. اما بالاخره یک خانوم هستید. باید بدونید که یک زن در چه صورت می تونه ابراز احساسات همسرش رو باور کنه و جدی بگیره .نه نشونه ای از خشم بی خود؟>

آقای santatian عزیز
بهتره که همراه با خانمتون پیش مشاور برین به صورت حضوری، اگه هم می بینید این کار امکان پذیر نیست، توی همین سایت مطالب آموزشی زیادی برای خانمها وجود داره، من لینک چندتاش رو قرار میدم، خودتون هم می تونید search کنید و اونها رو در اختیار همسرتون بذارید،
زندگی بیست مخصوص خانمها

مرد شما حرف‌هایتان را بهتر می‌فهمد، اگر...

باید های مشترک همسران

چند را برای جلب همکاری همسرتان

فقط خانمها بخوانند
...

امیدوارم نتیجه بگیرید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shad

آقای santatian عزیز
بهتره که همراه با خانمتون پیش مشاور برین به صورت حضوری، اگه هم می بینید این کار امکان پذیر نیست، توی همین سایت مطالب آموزشی زیادی برای خانمها وجود داره، من لینک چندتاش رو قرار میدم، خودتون هم می تونید search کنید و اونها رو در اختیار همسرتون بذارید،
زندگی بیست مخصوص خانمها

مرد شما حرف‌هایتان را بهتر می‌فهمد، اگر...

باید های مشترک همسران

چند را برای جلب همکاری همسرتان

فقط خانمها بخوانند
...

امیدوارم نتیجه بگیرید

---

واقعا ممنونمshad گرامی-لطف کردید.
یک سوال فقط. این فایلها رو چطوری بهش بدم؟ به نظرتون این امر تاثیر گذاره؟
بازم ممنونم.
در پناه خدای متعال

مي تونيد از اين فايلها پرينت گرفته و طوري وانمود كنيد كه انگار در محل كار يا يكي از دوستان داشته آنها را مي خوانده و شما از مطالبش واقعاً خوشتان آمده است. به او پيشنهاد كنيد كه بد نيست او هم بخواند. بعد از اينكه مطمئن شديد آنها را خوانده نظر او را جويا شويد و در مورد بعضي از آنها با او بحث بنشينيد تا او بيشتر روي مطالب دقت كند.
بهتر است همه چيز غير مستقيم باشد چرا كه اگر او حس كند شما مستقيماً او را خطاب قرار داده ايد ممكن است نتيجه مطلوب را نگيريد.

سلام santatian
خیلی خرسندم که به ما اعتماد کردید و نکات مورد نظرتون را در میون گذاشتید.
ببینید ما مشاوران نمی توانیم داخل زندگی خانواده ای بشویم. نمی توانیم احساسات دقیق آنها را نسبت به هم مستقیما متوجه شویم. اما یه قاعده ساده وجود دارد که کمک زیادی برای درک تعاملات درون خانواده ها به ما می کند و آن اینست:
هر نوع تعاملی که مراجع با مشاور ایجاد می کند و هر احساسی را که در مشاور بر می انگیزد سرنخ فهم احساسات درون خانوادگی هست.
من شما را نمی شناسم. و از ریز و بم روابط شما و همسرتان در درون خانواده بی اطلاعم ، لیکن نحوه تعاملی که در این تاپیک ایجاد کردید. نحوه حق به جانب بودن، محکوم کردن، طعنه زدن، مدعی بودن و بیشتر زبان بودن تا گوش بودن. تازه در اینجا شما به عنوان یک عضو و یک مراجع حضور یافتید که می خواهید نظرات سایر دوستان را بگیرید. یعنی در نقش پذیرنده....
لیکن نحوه رفتار و تعامل شما حس منفی در مخاطب بر می انگیزد.
فرصت هم حسی و همدردی او را در نطفه خفه می کند.
معمولا این مخاطب هست که با نحوه ارتباطش به ما می گوید تا چه اندازه با او همراه و همدرد باشیم و به درونش راه یابیم.
وقتی حمله به جلو هست، ناگهان آدمهای مخاطب در لاک دفاعی می روند، عقب می نشینند. و در فکر دفاع از خود هستند. فرصت کمی پیدا می کنند که به مخاطب فکر کنند. بیشتر نگران خودشون هستند و تند تند جواب می دهند. برای اینکه از نظر روانی سالم بمانند. نه برای کمک به مخاطب.

تمام این مسائل بالا که اشاره کردم، به نوعی مهارت ارتباطی بین زن و شوهر اشاره می کند که بتوانند خودشان را آنطور که هستند به دیگران نشان دهند. اگر زن و شوهر هر دو در نقش دریافت کننده وارد شوند. و هر دو انتظار شروع ابراز احساسات را از طرف مقابل داشته باشند. هرگز این همدلی و همدردی شروع نمی شود.

باید دختر و پسر به بلوغ عاطفی و اجتماعی برسد و ازدواج کند. در این مواقع هر دو دوست دارند پیشی بگیرند در درک یکدیگر و محبت کردن به یکدیگر و هم احساسی با یکدیگر.

دوست عزیز...
قبل از مطالعه ادامه پستم ، به چند پست قبلی خود در این موضوع مراجعه کنید و دقیقا مطالعه کنید. علیرغم ادبیات حماسی که در آن به کار رفته است. آیا به نظر نمی رسد شما به عنوان یک آقا خیلی ضعیف هستید. ضعیف به این معنی که به جای اعتماد به نفس و یادگیری مهارتهای لازم ارتباطی ، با شیوه جز و فزع کردن و به زمین و زمان چیز گفتن جلو می روید.
من می خواهم بگویم شما صرفا به خاطر اینکه قوت و قدرت خود را در کسب آگاهی و مهارتهای زناشویی و ارتباطی به کار نگرفته اید ، احساس فشار می کنید.
فریاد زدن، قهر کردن، و .... نشانه قدرت نیست. نشانه اینست که ما توسط دیگران ناخواسته دستکاری شده ایم.
پیشنهاد من اینست ، حالا که تا اینجا چنین قشنگ تجزیه و تحلیلی بر مشکلات این چنینی داشته اید، باز هم صبور باشید و همت کنید و مقالات بخش آموزشی ما مخصوصا مقالات بخش آموزش خانواده و به خصوص مهارتهای ارتباطی را با دقت مطالعه کنید و سعی کنید کم کم به کار بگیرید. آنگاه متوجه می شوید به خاطر این دانایی و به کارگیری مهارتها، روابط خانواده در دستان شماست.
همچنین اگر حوصله چنین کاری را ندارید، حتما به مشاور خانواده به صورت حضوری مراجعه کنید. (التبه اگر خانم شما هم مراجعه کند بهتر است.)، و کم کم اقدام به تمرین این مهارتها کنید.
بعضی وقتها داشتند یک کلید، کار ما در لحظاتی که پشت یک قفل گیر کرده ایم بسیار آسان می کند. و اکنون این کلید مهارتهای ارتباطی در زندگی زناشویی هست که شما می توانید استفاده کنید.

در مورد لینکهایی که shad به شما معرفی کرده است، بیشتر به درد خودتون می خورد تا همسرتون. چون متاسفانه وقتی کتاب ، جزوه یا ... را به طرف مقابلمون می دهیم، وی جلوی ما مقاومت می کند و تصور می کند که او را محکوم کرده ایم و خواستار این هستیم که خودش را اصلاح کند. لذا ما باید در عمل او را سوق بدهیم به کسب مهارت. جهت این کار شما باید این مسائل را به کار گیرید و تغییر روش شما او را تحریک کند که از شما بخواهید تا این مطالب را به او نیز آموزش دهید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

معمولا این مخاطب هست که با نحوه ارتباطش به ما می گوید تا چه اندازه با او همراه و همدرد باشیم و به درونش راه یابیم.
وقتی حمله به جلو هست، ناگهان آدمهای مخاطب در لاک دفاعی می روند، عقب می نشینند. و در فکر دفاع از خود هستند. فرصت کمی پیدا می کنند که به مخاطب فکر کنند. بیشتر نگران خودشون هستند و تند تند جواب می دهند. برای اینکه از نظر روانی سالم بمانند. نه برای کمک به مخاطب.

تمام این مسائل بالا که اشاره کردم، به نوعی مهارت ارتباطی بین زن و شوهر اشاره می کند که بتوانند خودشان را آنطور که هستند به دیگران نشان دهند. اگر زن و شوهر هر دو در نقش دریافت کننده وارد شوند. و هر دو انتظار شروع ابراز احساسات را از طرف مقابل داشته باشند. هرگز این همدلی و همدردی شروع نمی شود.
فریاد زدن، قهر کردن، و .... نشانه قدرت نیست. نشانه اینست که ما توسط دیگران ناخواسته دستکاری شده ایم.
پیشنهاد من اینست ، حالا که تا اینجا چنین قشنگ تجزیه و تحلیلی بر مشکلات این چنینی داشته اید، باز هم صبور باشید و همت کنید و مقالات بخش آموزشی ما مخصوصا مقالات بخش آموزش خانواده و به خصوص مهارتهای ارتباطی را با دقت مطالعه کنید و سعی کنید کم کم به کار بگیرید. آنگاه متوجه می شوید به خاطر این دانایی و به کارگیری مهارتها، روابط خانواده در دستان شماست.

---

سلام
بسیار ممنونم از پاسخ شما.به نکاتی که واقعا در وجود من خواسته یا ناخواسته شکل گرفته اشاره خوبی کردید. متاسفانه بسیار کم حوصله و عصبی شدم که شاید یک قسمتی از اون مرتبط با دیر اقدام کردن برای حل مسئله ویک قسمت مربوط به خصوصیات منفی و درونی روحی خودم و قسمت دیگه مربوط به یک طرفه بودن نسبی وظایف و مسئولیت ها در خونه است.
در مورد اون نکته ای که فرمودید به چه صورت می تونم این کارو انجام بدم. یعنی احساسات خودم رو نسبت به خانومم بیشتر کنم؟ بیشتر از پیش بهش توجه داشته باشم تا اون هم متوجه بشه."یعنی خودم شروع کنم؟"
در ضمن من این عمل " ابراز خشم " رو به عنوان ارائه قدرت به کار نمی گیرم. بیشترین سعی من اینه که از احساسات منفی خودم رو بروز ندم"چون بارها بعد از بروزش به مشکل برخوردیم." اما واقعا از توانم خارج شده که همه احساسات منفی رو برای خودم نگه دارم. به همین دلیل اینجا رو انتخاب کردم. ضمن اینکه سعی من در اینه به نوعی با شرکت در سایر مباحث تا حدی ادای دین کنم که متاسفانه بدلیل لحن نامناسبم تا حالا موفق به این کار نشدم.
یک سوال ( در واقع اساسی ترین سوال من) : در هر حال ابراز احساسات منفی ضروریه. از اونجایی که همه جا نمی شه به صورت مباحثه و در یک گفتگوی ساده احساسات منفی رو تخلیه کرد شما چه روشی رو پیشنهاد می کنید. به شکل مشابه یک خانوم ابراز احساس منفی کردن( گریه کردن و...) مسلما در اکثر مواقع ( نه حالتهای استثنایی) برای یک مرد منفی شمرده می شه. شما چه راه حل جایگزینی روبرای آقایان در حالت کلی پیشنهاد می کنید؟ ( نه مرتبط با مشکل من- حالت کلی رو لطف کنید).
درود بی پایانم رو ازبابت صبر و حوصله ای که به خرج دادید بپذیرید.

سلام santatian
در مورد سئوال اساسی شما در بخش مهارتهای ارتباطی طی مقالاتی كاملا مفصل توضیح داده ایم كه می تونه كمك خوبی برای شما باشه.

اما این تصورقالبی كه مرد گریه نمی كنه و ....،‌ خیلی توجه نكن...
از من می شنوی همین امشب بدون اینكه بخواهی خانمت رو محكوم كنی، یا پی مشخص كردن مقصر باشی،‌یا لب به شكایت بدوزی یا عصبانی بشوی... فقط سعی كن با خانمت حرفهای دلت رو ، رنجهایت رو ، غمهایت رو و اینكه تو هم نیاز به مونس و هم صحبت داری ،‌اینكه تو هم سنگ صبور می خواهی ....،‌در میون بگذاری....
تو به راحتی می تونی در آغوشش بدون هیچ حس منفی اشك بریزی.... و ....
متاسفانه آموزش كافی در این خصوص به دختران و پسران ما داده نشده است. عاشق می شوند،‌شیفته می شوند ،‌اما نمی دانند كه عشق چه چیزهایی را طلب می كنه...

نجوا كردن جزء محبت و دوست داشتن و عشق است. یعنی باید بتوانی در گوشی حرفهای دلت رو با خانمت در میون بگذاری،‌بدون ترس از اینكه برداشت بدی از شما بكند/.

اعتراف كردن هم جزء‌عشق است. یعنی بتوانی به خانمت بگویی من آنطور كه باید نتوانستم در حق تو همسری كنم. لیكن دوستت دارم. دوست دارم كمك كنی تا من مرد بهتری برایت باشم. من هم خطاهایی داشته ام ،‌لغزش هایی....

درخواست و نیاز هم جزء عشق هست. باید به همسرت بتوانی بگویی كه علیرغم قوی بودن و مرد بودن نیاز دارم كه اشكهایم با سرپنجه های تو پاك بشه. نیاز دارم كه اشتباهاتم را به رویم نیاوری و با زبان لطیف با من در میان بگذاری. نیاز دارم كه مرا ببخشی. نیاز دارم كه دلداری از تو بگیرم. نیاز دارم كه تحسینم كنی. نیاز دارم كه به من افتخار كنی. نیاز دارم كه برایت بهترین باشم. نیاز دارم كه به من اعتماد به نفس بدهی.

لمس و سكوت هم جزء عشق هست. معمولا همسران این نیاز را با مسائل جنسی یكی می دانند. در حالیكه نوازش و لمس و سكوت به تنهایی نیاز همسران هست.
گاهی نیاز است كه دستان همسرت را بگیری،‌بدون سخنی و حرفی و حركت فقط مهربانانه در چشمانش بنگری. در عمق نگاهش یكی شدن را با همه وجود خواهی دید.

عذرخواهی و ابراز ارادت هرگز قدرت یك مرد را در نزد یك زن كم نمی كند. پس از این نترس كه كسی زن ذلیل بداندت یا ....، و در محبت كوتاهی نكن.

شاید اینها خیلی رمانتیك باشه... و خیلی ها بگویند در زندگی واقعی اینها به كار نمی آید. مشكلات و مسائل خیلی بیشتر از اینهاست....
اما اینها كه گفتم آب روان هست. اگر كم ،‌كوتاه و موقتی باشد اثری ندارد اما اگر به عنوان یك خصلت پارامترهای بالا را از صمیم قلب برای مدت طولانی (حداقل بیش از 6 ماه به طور ثابت)،‌به كار بگیری ،‌به مرور جوانه های عشق را بر درخت زندگیت به نظاره خواهی نشست.

باقی این غزل را ای مطرب ظریف
زین سان شمار كه زینسانم آرزوست

بروز دادن احساسات زن ومرد بچه و بزرگ نداره هرکسی به طور خاصی احساسات خودشو بروز میده با همسرت به مشکل رسیدی باید رگ خوابشو بدست بیاری بعد خیلی منطقی وبا کمی دلنوازی قانعش کنی .
دلت از دست دنیا و آدماش گرفته اگر با داد زدن تخلیه میشی یه بلندی پیدا کن که خوت هم باشه تا دلت میخواد داد بزنه
آروم میشی .
غصه داری نمی دونی از کی و از چی یه جای دنج و خلوت پیدا کن تا دلت میخواد اشک بریز سبک میشی .
از کار و زندگی خسته ای یه ساعتی رو خالی کن با خونوادت برو تفریح حالا هر تفریحی که شد بستگی به جیبت داره مسافرت
پارک سینما رستوران هر چی که عشقت برادر من این همه آیین و ایون نداره بروز دادن احساسات

درود
بسیار ممنونم مینای گرامی و مدیر عزیز
یک سوال . با وجود اینکه ابراز احساسات به صورت اشک ریختن بلا اشکال و گاهی ضروریه ابراز احساسات به شیوه دیگه اعم از داد کشیدن و... چرا با مشکل همراهه؟ ببینید واقعیت اینه که پذیرش این قضیه کمه که یک مردبه همون نسبتی که یک خانوم می تونه بعد از مصیبتهایی که بر سرش میاد بزنه زیر گریه.

سلام. برادر خوبم می دونید چرا داد زدن بده و نتیجه نمی ده چون باعث می شه ناخواسته طرف مقابلت احساس دفاع از خودش نشون بده ولی اشک ریختن باعث واکنش همدردی می شه.
نظر تمام دوستان کامل. تمام مطالب گفتنی رو گفتند.

ممنونم.قسمت دوم سوالم رو هم ممنون می شم جواب بدید.

خانوم نازنین کسی نگفته داد زدن مشکل داره تو تنهایی باعث تخلیه میشه
اما در مورد شما عزیزم شما تو بروز احساسات خوتون مشکل نداری شما با فرق خانومها وآقایان مشکل داری
خوب اینم یه فرقی مثل بقیه فرقها که خود مردها این فرقها رو قائل شدن وگرنه شما بشین گریه کن ببین هیچی ازت کم نمیشه
یا فریاد بزن اگر کسی شما رو به جرم فریاد کشیدن ماخذه کرد
شما خودت حساسیت روی این موضوعها داری
چرا انقدر به این چیزا فکر میکنی اعصابتو الکی خورد میکنی شما به بقیه چیکار داری برادر من زندگیو خودتو بکن اونجور که دوست داری نه ائنجور که دیگران دوست دارند

سلام سانتاتين عزيز
چندتا سوال:
1- وقتي يه موفقيتي رو کسب مي کني چيکار مي کني؟ به هوا مي پري؟ داد مي زني؟ هورا مي کشي ؟ شيريني مي دي ؟ ....
2- وقتي تيم محبوبت گل مي زنه ، هورا مي کشي؟ لوستر بالا سرتو مي شکوني؟ فقط احساس خوشحالي دروني داري ؟...
کلا احساساتتو چه جوري بروز ميدي؟
تو غمها و خداي نکرده مصيبتها ومشکلات هم همينطوره؟
وقتي بابامو از دست دادم گريه کردم ؟ چون نتونستم گريه نکنم.
خودمون داريم مي گيم احساس ... احساس درونيه. به فکر کنترلش نباش اينجوري خيلي بهتره.
اگه خانومتو دوست داري با چشات هم مي توني بهش بگي.
اما واکنشهائي که بعد از اون احساس به آدم دست ميده اون منفياشو بايد کنترل کني. يعني اگه از يه چيزي خيلي ناراحت شدي ،‌ احساس شکست تو زندگيت کردي ،‌ هم مي توني تو خودت بريزي (اگه ظرفيتشو داري) ، مي توني گريه کني ، مي توني به دوستت بگي و....
تو شرايط مختلف فرق مي کنه.
"احساستو آزاد بذار عکس العملهاتو کنترل کن " اين جمله ازخودم بود يه دفعه به ذهنم رسيد.
اما يه شعر ازسهراب:
زندگي جيره مختصريست
مثل يک فنجان چاي
وکنارش عشق است
مثل يک حبه قند
زندگي را باعشق
نوش جان بايد کرد

اون منفیاشو کنترل کنم. عشق بورزم؟!!! وقتی دارم له می شه به همسرم عاشقانه نگاه کنم !؟ عکس العمل هامو کنترل کنم!!!!!!!جملم خیلی واضحه! چی کار کنم! اشک بریزم؟!خانومم قبول نمی کرد آخه گلم. هیچ خانومی قبول نمی کنه. مردا همون که زودتر بمیرن راحت شن!

سلام دوست عزيز. چرا به نظرات هيچ كس توجه نمي كني. نظر آقاي سنگ تراشان خيلي خوب بود و جاي هيچ بحثي نداشت. چرا فقط حرف خودت مي زني. شايد هم زنت رو دوست نداري كه هيچ كاري نمي خواهي بكني. سعي كن مي توني. مگه احساس زن و مرد مي شناسه. هر كسي هر موقعي بنا به شخصيتش مي تونه احساس داشته باشه. مي دونم زنت داره خيلي اشتباه مي كنه ولي شما ديگه اين كار رو نكن نه اينكه مردي، قصدم اين نيست. بشين يه كمي منطقي باهاش برخورد كن. اگه جواب نداد به مشاوره مراجعه كن. تو هيچ كاري نشد نداره مگر اينكه دل زنتون از سنگ باشه.تلاش كن