سلام دوستان
چیزی به ثبت نام ارشد نمونده میخوام ثبت نام کنم
بازار کار کدوم رشته ها خوبه؟
از علاقه ام نپرسید بازار کار فقط برام مهمه
دوستان لطفا راهنمایی کنید خیلی نیاز دارم
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
چیزی به ثبت نام ارشد نمونده میخوام ثبت نام کنم
بازار کار کدوم رشته ها خوبه؟
از علاقه ام نپرسید بازار کار فقط برام مهمه
دوستان لطفا راهنمایی کنید خیلی نیاز دارم
سلام
بازار کار مهمه !
ولی عشق به کاری که می خوایم انجام بدیم ، مهمتره !
چون اگر به کارمان علاقه داشته باشیم ، می تونیم خلاقیت هم داشته باشیم !
معما :
علاقه + شناسایی نیاز مردم + ؟ == ؟
( عجب معمای سنگینی )
سلام آقای باغبان
من رشته ای خوندم که اصلا بازار کار نداشت مدام از خانواده ام و اطرافیان حرف شنیدم که رفتی یه رشته ای خوندی که نه تونستی ادامه بدی نه سر کار بری
الان برام کار کردن خیلی مهم شده
ولی برای کار کردن تخصص و مهارت میخواد
اگه برم تو یه رشته ای که بعدش مطمئن باشم میرم سرکار نهایت سعی ام رو میکنم تو اون کار موفق باشم و با موفقیتم علاقه ایجاد میشه
احساس میکنم خیلی عقبم آقای باغبان خیلی!
اگه بخوام کاری رو واقعا انجام بدم اعتماد به نفسشو دارم که انجامش بدم مشکل من اینه که نخواستم تا حالا!
سلام نجوا خانم
از چه چیزی عقب هستید ؟
از دنیای دنیوی ها !
یا از خود واقعیتان !!
.................
به تظرت تو چه کاری موفق تر هستی ؟
راستی معما را حل نکردی !!
یا شاید هم در حال تفکری !!
ممنون .:72:
به نظر من هم علاقه خیلی مهمه ...
توی بیشتر رشته ها آدم موفق وجود داره ...
ولی اگر منظورتون اینه که نیاز جامعه چیه ، من با توجه به رشته ی تحصیلی خودم می دونم که مجموعه ی it ( مخصوصا شبکه و برنامه نویسی ) بازار کار گسترده ای داره. که البته این رشته به توانایی تحلیل ، منطق ، دانش ریاضی خوب ، زبان انگلیسی و "علاقه" نیاز داره. :72:
سلام نجوا خانم...حالت خوب باشه آبجی؟
خیلی خوشحالم براتون...
بهتره رشته کارشناسی با کارشناسی ارشد هماهنگ باشه تا بازار کار خوبی نصیبتون بشه...به نظر من رشته هایی که از کارشناسی ارشد شروع میشن و در حال حاضر در آمد خوبی هم دارند انتخاب اولتون باشه و روی یکی از اونا تمرکز کنید...مثل برخی از گرایش های مدیریت به ویژه مدیریت mba و همچنین برخی از گرایش های مهندسی صنایع از جمله بهره وری و پروژه
در ضمن با توجه به اینکه فرصت چندانی تا کنکور ارشد باقی نمونده و رقیبان شما بعضی هاشون الان در دوران جمع بندی به سر میبرند پیشنهاد میکنم فارغ از کسب مدرک بالاتر دوباره کنکور سراسری شرکت کنید...حتما تجربی...بازار کار رشته هایی مثل دارو سازی و پرستاری خیلی خوبه...بسته به تلاشتون درصد موفقیتتون میره بالاتر...همین
موفق و موید باشی خواهر عزیزم...
سلام خانم نجوا
نمي دونم بايد براي خانوم نجوا به صورت كلي نظر بنويسيم، يا براي سوال اين تاپيك فقط!
اگر فقط سوال اين تاپيك رو بخوايد نظر بدم،
اول بايد ببينيد تو چه رشته هايي مي تونيد شركت كنيد؟
تو چه رشته هايي توانايي پاسخگويي به سوالات رو داريد؟
مثلا رشته اي كه رياضي عنصر تعيين كننده در كنكورش هست رو، شما ضعف دارين، ضعف ساختاري دارين، و بايد براي بهبود در خودتون، چندين ماه زمان صرف كنيد.
خوب منطقي نيست اصلا تو چنين رشته اي شركت كنيد.
ولي به نظر من، كارشناسي مهمترين منبع براي پايه ريزي هست. اگر ما از مقطع كارشناسي غافل بشيم، در مقاطع بعدي اگر هم موفق بشيم، فقط مدرك گرفتيم.
تو مقطع ارشد، صرف 24 واحد نظري وجود داره، كه اكثرش پيشرفته دروسي هست كه تو كارشناسي تدريس شده.
براي افرادي هم كه تغيير رشته ميدهند، يك ترم 12 واحدي دروس پيش نياز مي گزارند كه عموما حتي تو بهترين دانشگاه هاي كشور، از سر گرفته مي شود.
از نظر كارفرما هم كه اقدام به جذب نيرو ميكنه، اگر رشته مورد نظرش كه مصاحبه شونده اعلام ميكنه در مقطع ارشد فقط باشه، تمايلي به جذب نشون نميده.
براي جذب بازار كار هم، به نظرم الان شرايط طوري هست كه داشتن ارتباط از مدرك مهمتره.
هم اكنون يكي از دختران كه من ميشناسم، ليساس معدن داشته، باوجود اينكه رشته با پتانسيلي بوده، به دليل عدم تناسبي كه فكر ميكرده معدن و جنس مونث داشته، اقدام به تغيير رشته به مديريت سيستم بهره وري ( صنايع) در مقطع ارشد كرده . به طور خلاصه با وحود اينكه رشته خودش نبود، ولي نفر اول كنكور ارشد شد، معدل الف رشته اش شد، ( يعني اينقدر تلاش كرد) ولي الان بيكاره ( به همان دليلي كه خدمت شما عرض كردم)
از نظر من الان بهترين بازار متعلق به مديريت، آي تي، برنامه نويسي ، كامپيوتر ، منابع آب، شيمي و ... هست.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پيشنهاد براي خانم نجوا ( به صورت كلي و خارج از بحث تاپيك):
روي چيزي سرمايه گذاري كنيد كه بازار داشته باشه و تواناي اشو داشته باشين، چون اگر به صرف بازار وارد رشته اي بشين و علاقه و توانايي نداشته باشين، در كسري از ثانيه به نقطه نا اميد كننده در وجود شما تبديل مي شه، و ديگه عنصري در وجود شما وجود نداره كه بهتون انگيزه نهان بده.
اينكه به اين نتيجه رسيديد كه رشته اي رو مورد مطالعه قرار بديد كه مورد نياز هست، آينده نگري شما رو نشون ميده، ولي لزومي نداره حتما مدرك اون رشته رو داشته باشين.
البته من از صحبت هاي شما به اين نتيجه رسيدم در تاپيك قبلي كه دنبال جذب شدن و استخدام شدن نيستين.
الان يكي از دوستان من كارشناسي ازشد ساخت و توليد داره ( از هنرستان تا ارشدش همين ساخت و توليد بوده) رشته اي كه هم بازار كار خوبي داره، و هم پتانسيل اشتغال زايي، ولي علاقه نداشت به كار در اين زمينه.
علاقه اي كه در وجودش نسبت به آي تي داشت، و بازار كار اين رشته، بعد از سربازي نشست تو خونه، برنامه نويسي و غيره خوند .
الان به برنامه نويسي تبديل شده كه شخصي اصلا به مدركش توجه نميكنه، فقط به توانايي هاش توجه دارن.
راستي صحبت هاي سرشار عزيز هم خوب بود.
در اينباره بيشتر صخبت ميكنيم
آقای باغباننقل قول:
نوشته اصلی توسط باغبان
اگه بخوام در جواب معما خلاقیت رو اضافه کنم مساوی با موفقیت و این میشه کارجدید!
اما یه جور دیگه اش این میشه که به قول آقای دکتر قمشه ای فقط سه چیز مهم تو دنیا وجود داره:
زیبایی
دانایی
نیکویی
هرکاری که میخوای انجام بدی باید ببینی این سه تا توش هست؟؟
بنابراین فکر میکنم دانایی اضافه میشه و مساوی میشه با یک کار خوب ودرست!
آقای باغبان احساس میکنم تو فشار خیلی زیادی قرار گرفتم راستش احساس میکنم از دید بقیه من
یک ادم تنبل و بی عرضه ام که نشستم خونه و کاری انجام نمیدم(شایدم حق داشته باشن)
ما با اینکه از لحاظ مالی مشکل زیادی نداریم البته وضع مالی خوبی ام نداریم اما محتاج هم نیستیم
اموراتمون میگذره اما با نیش و کنایه های مادرم اذیت میشم تازگی هام که شروع کرده خب تو
نشستی خونه من میرم سرکار! این حرفش خیلی آزار دهنده اس برام خب من دلم نمیخواد برم یه جا
منشی گری کنم یا بخوام واسه چندرغاز برم تو یه محیط نامناسب!
من از کارای اقا با لا سر بیزارم ازکارای پیچیده بیزارم از ریاضی و چمیدونم همین اصطلاحات پیچیده که
حتی تو چند تا پست قدیمی دیدم شما راجشون بحث داشتید من از این چیزا سر در نمیارم
من چیزای ساده رو دوست دارم
دوست دارم عمیق باشم تاثیر گذار باشم رو ادم ها مثل شما
اصن دلم میخواد مدیر یه مدرسه باشم بچه هارو خوب تربیت کنم !این کار مدیریت هم به من اقتدار
میده هم اون هدف معنوی منو تامین میکنه در امدم هم تامین میشه
اما الان با شرایط موجود که مدیر مدرسه هم حتی با پارتی سرکاره یا ازقدیم اونجا بوده حتی با مدرک
پایین یا با پارتی سمت میگیرن پس جایی واسه من نیست!
ازبقیه دوستان ممنونم بابت نظراتتون باید رو پیشنهاداتتون فکرکنم بعد جواب بدم
مرسی از همتون:72:
سلام
از حل معما بسیار ممنونم
البته قابل تحلیل هست !!
...................
حالا چرا مدیر مدرسه ؟
دوست نداری معلم بشی ؟
مثلا مربی بچه ها بشی ؟
فیلم آوای زمین را دیدی ؟
شما میتونی نقش خودت را بازی کنی در زندگیت !
چه چیزی مانع توست ؟
ممنون :72:
خانم The Green عزیزم
ممنون از پاسختون این رشته هایی که پیشنهاد دادید تو لیست قرار دادم که تحقیق کنم راجبشون اما متاسفانه ریاضی ام خوب نیست بازم اگه اطلاعات مهمی راجب این رشته ها داشتید ممنون میشم بگید
آقای سرشار گرامی
فکر میکنم با توجه به وقت کمی که باقی مونده رشته سختی مثل mba انتخاب درستی برای من نباشه
در ضمن دلم نمیخواد از کارشناسی دوباره شروع کنم بازم ممنون از لطفتون که پاسخ دادید
آقای محمدرضای گرامی
مرسی از توجه تون که انقد ریزبینانه جواب میدید
منظور کلی شما اینه که مدرک گرا نباشم دنبال یادگیری یک تخصص باشم و کارآفرینی
اتفاقا یه چند مورد تو ذهنم هست که اگه تو این یک هفته به یک نتیجه ای راجب انتخاب رشته نرسم
راجبشون فکر خواهم کرد بازم ممنون
آقای باغبان گرامی
اتفاقا یک بار رفتم مهد کودک اما با سر وصدا و جیغ بچه ها اعصابم نکشید!
اینکه گفتم مدیر تا معلم! این بود که بگم مدیریت هم برام جذابه
فیلم رو ندیدم!
آقای باغبان اعصابم دیگه نمیکشه انقد فکر کردم دیگه قاطی کردم دوست و آشنام به اون صورت ندارم ازشون مشورت بگیرم فقط خودمم و خودمم!
راستش فکر میکنم چند تا مشکل اساسی دارم اینکه یه کاریو میخوام انجام بدم تا دقیقه نود برنامه ریزی میکنم همه چی خوبه اما یهو دقیقه نود دلسرد میشم همه چی عوض میشه
یادمه چند وقت پیش میخواستم یه کاری میخواستم انجام بدم انقد براش ذوق وشوق داشتم شده بود یه هدف مهم برام با همه راجبش صحبت کردم مادرم و راضی کردم که اون کارو انجام بدم مقدمات و انجام دادم که اونکار انجام بشه اما یهو مایوس شدم و رها کردم همه میگفتن پس چی شد!
نمیدونم چمه افسردگی دارم؟
این همه وقت دارم اما هیچ کاری نمیکنم حتی کارای ضروری!
مثلا الان به سختی دارم صفحه کامپیوتر و میبینم بدون عینک چون فریمش شکسته باید عوض کنم اما نرفتم نمیدونم انگار واسه هیچی وقت ندارم خسته ام انگار کلی کار انجام دادم!!!
چند وقت پیش شماره گرفتم از یه روانشناس که واسه دوماه بعد وقت داد چند روز دیگه نوبتم بود امروز صبح زنگ زدم کنسل کردم الان دارم فکر میکنم چرا اینکارو کردم
همین انتخاب رشته ارشدم باز دلسردی میاد سراغم!
صبح ها که از خواب بلند میشم یه دفه احساس یاس و ناامیدی میکنم همه اطرافیان دوستام میان تو ذهنم که همشون ازدواج کردن یا حداقل یه شغلی دارن اما من هنوز..!!!
خسته ام آقای باغبان خیلی خسته ام اینارو دارم با بغض براتون مینویسم چون تازه با مادرم بحثم شد سر چیزای بیخود بهش گیرمیدم
حرفای شمارو تو بعضی تایپیک ها که میخونم خیلی آروم میشم خواهش میکنم حرف بزنید باهام
سلام
هر آدمی باید زندگی خودش را معنا کنه
هر زندگی ای – هر جانی ، فلسفه ی خودش را داره
بعضی از ماها وقتی می فهیم که داشتن فلسفه ای برای زندگی ، مستلزم تلاش و کوشش هست ،
بلا فاصله فکر داشتن آن را از سر بیرون می کنیم .
تلاش کردن برای نرسیدن به هدف ! خیلی سختر از تلاش کردن برای رسیدن به هدف هست
پس چرا ما می ترسیم و اقدام نمی کنیم ؟
وقتی واقعا مطمئن نیستیم که چی می خوایم ، تشخیص اینکه چه چیزی را باید انتخاب کنیم ، کار دشواریست :72:
اگر فلسفه ای برای زندگی داشته باشیم – تصمیم گیری ، برای ما روشن و آسان تر خواهد بود
اگر در زندگی فلسفه ای برای زندگی داشته باشیم ، عمرمان را برای چیزهایی که ارزش ندارد هدر نمی دهیم !
اگر فلسفه ما این باشه که به مردم خدمت کنیم ، مثلا مدیر مدرسه و یا معلم بشیم
دیگه نباید از صدای کودکان ناراحت باشیم - این صدا را باید صدای عشق بدونیم و از اون لذت ببریم .
یه بار می خواستیم بریم از مغازه ای شیر داغ بخریم - صاحب مغازه کار جالبی کرد!
یه بنده خدایی بهش گفت بوی شیر شما را اذیت نمیکنه :
مغازه دار : یه نفس عمیق کشید و گفت من عاشق بوی شیر هستم !!
اصن بوی شیر به من نرسه میمیرم
خیلی ازش خوششم اومد و خیلی چیزها یاد گرفتم – یاد گرفتن باید هر کاری را با عشق انجام بدم
اگر به جای تلاش برا کنترل خشم دیگران – تلاش کنیم خشم خودمون را کنترل کنیم
اگر به جای تلاش برای رسیدن به ثروت به هر قیمتی ! از خودمون راضی باشیم و به معنای واقعی زندگی کنیم !!
به آرامش خوبی می رسیم .
حالا این فلسفه زندگی چه چیزی را شامل میشه ؟
اولین چیز در فلسفه زندگی ، اینکه هدف اصلی شما در زندگی چیه ؟
دومین مورد : پیدا کردن راهکار عملی برای رسیدن به هدف اصلی زندگی ( باید چه چیزهایی یاد بگیریم در این سفر و ......)
نجوا خانم ، فلسفه زندگی شما چیه ؟
اصلی ترین هدف زندگی شما چیه ؟
وقتی این را پیدا کنی ، شغلت هم راحت پیدا کنی !!
راحت زندگی میکنی !
امکان داره یه شخصی میلیاردر باشه - با بهترین مدرک تحصیلی ..... ولی راضی نباشه !!
چون فلسفه زندگی خودش را پیدا نکرده !!!!
................................
وقتی فلسفه زندگی ات را پیدا کردی ، باید به خودت ایمان داشته باشی !!
نباید بترسی و بگی من نمی تونم .
نباید بزاری گذشته و حرف منفی دیگران ، تو را ناراحت کنه - باید این قدر قوی باشی که بتونی خودت باشی !
باید این قدر قوی باشی که دیگران تو را مایه آرامش و آسایششون بدونند
............................
اگر کاری را سخت میدونی ، بهترین کار ، انجام دادنش ِ
باید وارد مشکل بشیم و می بینیم اونقدر هم سخت نبوده
این ندای منفی که میگه : نمی تونم ، را به گور قصه ها بسپار ( عجب جمله ای ):biggrin-new: