ازدواج پسر مجرد با دختر مطلقه

سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان و راهنمایی کنندگانی که در این انجمن دوست داشتنی با راهنمایی هایشون بعضا مشکلاتی رو رفع کردن..
من به خانمی علاقه مند شدم که شروع کردم به تحقیقات و در مرحله تحقیقات اولیه هستم و دارم با خودشون صحبت میکنم و در صحبتامون شنیدم که تجربه یه زندگی دو سه ماهه رو داشته و الان مطلقه است..
من 26 سالمه و ایشون ده ماه از من بزرگتره.
من از هر لحاظی بدون مشکل هستم این نباشه که فکر کنید مشکلی دارم که دنبال یه مطلقه رفتم..
یه جوون 26 ساله هستم که هم شغل خیلی خوبی دارم هم قیافه و اندام بدی ندارم و تحصیلاتمم فعلا لیسانس هست و خانواده با قید و بند و با اصولی هم هستیم.. با تحقیقاتی که دارم متوجه شدم خانم شاغل دولتی هستن و خانواده بسیار مقید و با حیایی هستن و نظام خانواده در زندگیشون حکم فرماست و خود خانم هم کاملا معتدل هستن و مهربان و منطقی و با کمالات... اینم اضافه کنم که درگیر عشق و این چیزا نیستم که فکر کنید همه چیو عالی میدونم... 10 ماه اختلاف سنی که اصلا مهم نیست ولی در مورد مطلقه بودنش اول خیلی ناراحت شدم ولی وقتی منطقی تر فکر و تامل کردم فکر کنم بتونم باهاش کنار بیام..
حالا از دوستان میخوام راهنمایی کنن من چکار کنم.. آیا این مطلقه بودن خیلی وحشتناکه یا اینکه چیز مهمی نیست.خواهش میکنم نگید که تحقیق کنم و دلیل طلاقشو بفهمم چونکه همه این راه ها رو خواهم رفت. من فقط خود واژه مطلقه رو میگم و آیا بعدش مشکلی پیش میاد یا خیر(با مقایسه ازدواج با یه دختر مجرد) خانوادم طبعا دوست دارن که من با فرد مجرد ازدواج کنم ولی اینطور نیست که مانعی بزرگ جلو روم باشن..
خواهشا راهنمایی کنید آیا کار درستیه یا نه.
و یه خواهش دیگه دارم... نه خیلی احساسی باشیم که بگیم هیچ اشکالی نداره و روشنفکریم.. نه اینکه زیاد از حد خشک باشیم که بگیم اصلا کار خوبی نیست.. یه جواب درست درمون که بتونه منم کمک کنه..
پیشاپیش از ممنونم از همه دوستان و منتظر راهنمایی هاتون..

سلام.

علت طلاقشون را می دونید؟ از کی پرسیدید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان و راهنمایی کنندگانی که در این انجمن دوست داشتنی با راهنمایی هایشون بعضا مشکلاتی رو رفع کردن..
من به خانمی علاقه مند شدم که شروع کردم به تحقیقات و در مرحله تحقیقات اولیه هستم و دارم با خودشون صحبت میکنم و در صحبتامون شنیدم که تجربه یه زندگی دو سه ماهه رو داشته و الان مطلقه است..
من 26 سالمه و ایشون ده ماه از من بزرگتره.
من از هر لحاظی بدون مشکل هستم این نباشه که فکر کنید مشکلی دارم که دنبال یه مطلقه رفتم..
یه جوون 26 ساله هستم که هم شغل خیلی خوبی دارم هم قیافه و اندام بدی ندارم و تحصیلاتمم فعلا لیسانس هست و خانواده با قید و بند و با اصولی هم هستیم.. با تحقیقاتی که دارم متوجه شدم خانم شاغل دولتی هستن و خانواده بسیار مقید و با حیایی هستن و نظام خانواده در زندگیشون حکم فرماست و خود خانم هم کاملا معتدل هستن و مهربان و منطقی و با کمالات... اینم اضافه کنم که درگیر عشق و این چیزا نیستم که فکر کنید همه چیو عالی میدونم... 10 ماه اختلاف سنی که اصلا مهم نیست ولی در مورد مطلقه بودنش اول خیلی ناراحت شدم ولی وقتی منطقی تر فکر و تامل کردم فکر کنم بتونم باهاش کنار بیام..
حالا از دوستان میخوام راهنمایی کنن من چکار کنم.. آیا این مطلقه بودن خیلی وحشتناکه یا اینکه چیز مهمی نیست.خواهش میکنم نگید که تحقیق کنم و دلیل طلاقشو بفهمم چونکه همه این راه ها رو خواهم رفت. من فقط خود واژه مطلقه رو میگم و آیا بعدش مشکلی پیش میاد یا خیر(با مقایسه ازدواج با یه دختر مجرد) خانوادم طبعا دوست دارن که من با فرد مجرد ازدواج کنم ولی اینطور نیست که مانعی بزرگ جلو روم باشن..
خواهشا راهنمایی کنید آیا کار درستیه یا نه.
و یه خواهش دیگه دارم... نه خیلی احساسی باشیم که بگیم هیچ اشکالی نداره و روشنفکریم.. نه اینکه زیاد از حد خشک باشیم که بگیم اصلا کار خوبی نیست.. یه جواب درست درمون که بتونه منم کمک کنه..
پیشاپیش از ممنونم از همه دوستان و منتظر راهنمایی هاتون..

---

سلام دوست خوبم

از اینکه مشکلت رو درمیون گذاشتی سپاسگذارم.

راستش حالت عادی من نمی تونستم برای شما پستی بنویسم، چون در این زمینه اطلاعاتی نداشتم. ولی همونطور که اگر تاپیک من رو دنبال کرده باشی، متوجه میشی من شرایط شما رو دارم. از دیروز که از این رابطه بیرون آمدم، متوجه شدم خانم مطلقه بودن. که متاسفانه بنده برنتابیدم.
برای همین خیلی فکرم رو مشغول کرد، و نشستم درموردش فکر کردم. و فقط نتایج شخصی خودم رو باهات درمیون میزارم، و صحت و سقم حرفام با خودت.

1- وقتی که شما این خانم رو انتخاب میکنی، برکت زندگی ات بالا میره.
2- وقتی که با مشکل این خانم کنار میای و حاضری در مقابل فامیل خودت ایشان رو معرفی کنی، در حقیقت داری از این خانم دفاع می کنی و به گونه ای نشان لیاقتی بر سینه این خانم نصب میکنی، که اکثر خانم ها این کار رو بسیار ارزشمند می دونن و در مقام جبران بر میان.
2-1 حضور این خانم در خانواده پدری شما، ممکنه اثر بدی بزاره و رابطه با مادر و خواهر شما رو خدشه دار کنه.
3- بواسطه گذشت شما، و اثبات فداکاری شما، خانم هم در این مقام بر میاد، و قطعا در زندگی چیزی کم نمیزاره، و به نوعی پایه های زندگی ات محکم تر میشه.
4- عشق خودت رو ثابت می کنی.
5- اگر قبح طلاق برای این خانم ریخته شده باشه، ممکنه با بروز هر اتفاقی در زندگی، شانه خالی کنه.
5-1- ممکنه از اثرات طلاق بترسه، و محکم ادامه بده
6- چون برگشت به خانه پدر برای ایشان راحت تر شده، ممکنه رابطه مستحکمی نداشته باشید.
6-1 ممکنه خانواده پدری برایشان، جهنم باشه و با هر شرایطی بسازه
7- شور حالی که شما برای بار اول داری و انتظار واکنش متناظر از همسر مطلقه ات که یکبار این شور و حال رو تجربه کرده، یکسان نخواهد بود. و احتمال دلسردی در شما وجود دارد.
7-1 بواسطه شکست رابطه قبلی احتمال دیر اعتماد کردن هست، ولی اگر اعتماد شکل بگیره ماندگار خواهد بود.
8- وقتی در جمعی وارد می شوید که دو زوج حضور دارند، یکی بدوا مجرد و دیگری شما که همسرتان سابقه ازدواج داشته است. نگاه ها به سمت شما زوجین متفاوت خواهد بود. اگر نتوانی با این نگاه ها کنار بیایی، برایت مشکل ساز خواهد شد.
9- بعضی کار ها در زندگی شخصی شما، به ناخودآگاه یادآور خاطرات گذشته ای برای همسرتان می شود که یا تلخ بوده و یا شیرین. و همیشه در مقام مقایسه بر بر میان این خانم.
10- به زبان آوردن گذشته تلخ و به نوعی منت گذاشتن بر سر همسر و خانواده ایشان، از سوی شما یا خانواده ی شما، بعد از بروز مشکلات بسیار محتمل است.
11- کنار آمدن با تجربه ج ن س ی


رفیق عزیز، همه اینه به این بستگی داره شما و طرفت همدیگر رو خوب شناخته باشین، و تقریبا 70-80 درصد کفویت برقرار شده باشه، که به این مرحله برسی و ثانیا انتخاب شما از روی احساس نباشه و ثالثا ظرفیت اینکار در خودت وجود داشته باشه رابعا سناریو هایی که گفتم محتمل هست که احتمال وقوع آنها در هر فردی متفاوت میباشد.

این نکته رو هم در نظر داشته باش که کبوتر با کبوتر باز با باز.
از طرفی خودم برای مشکلات این چنینی ارزشی به غایت کمتر از انسانیت قایل هستم.
خودم اینطوری به قضیه نگاه میکنم که فرض کن زوجی رو داریم روزی چند بار میبینم که بسیار با هم خوشبخت هستن و آرامش در وجود هردو آنها موج میزند. همیشه حسرت ارتباطشون رو می خوریم. به عنوان ناظر آیا لحظه ای به این فکر میافتی که ممکنه خانم در اول ازدواجشون مطلقه بوده باشه؟

سعی کردم هم نکات منفی رو بگم هم مثبت که خودت آنالیز کنی. چون تصمیم بسیار سختی هست.

موفق باشی

علیک سلام

من خودم آدمی نیستم که گوشم به دهن مردم و چشمم به نگاهشون باشه. عالم و آدم هم که نظرم و انتخابم رو قبول نداشته باشن، برام مهم نی. همین که عشقم من رو قبول داشته باشه بسه. ولی با این وجود، یه خانوم مطلقه راهی به دل من نداره. حالا حتی اگه عین پری سر تا پاش از عیب بری باشه و هزار تا هنر هم فقط از انگشت کوچیکش بریزه.

خودم برای این ملاکم هیچ منطقی پشتش ندارم. برمی گرده به احساسم. من هم که اگه عقلم رو ازم بگیرن احساسم رو نمی تونن بگیرن.

اون جواب درست و درمونی که برای مساله دنبالشی کسی نداره جز خودت. آره داش، بچه ها فقط می تونن بت دید بدن و جنبه های مختلف رو بدونی. این تو هستی که با خودشناسیت آخرش باید جواب بدی.

پ. ن: برا پست بالا حرف دارم اما دست و بالمون بسته. مخلص کلوم، کسی که با اون همه عدم شناخت از طرز فکر و اخلاق، بخواد با طرف زیر یه سقف زندگی کنه همون بهتر که هیچ وقت نکنه.

سلام.
من فکر نمیکنم مطلقه بودن ایشون اصلا مسئله مهمی باشه. این همه آدم طلاق میگیرن و غالبا هم مجددا ازدواج میکنند. اما نوع ازدواج بستگی زیادی به مسائل مختلف داره. مثلا:

ایشون ده سال متاهل بودن و دو ماه پیش طلاق گرفتند یا اینکه نامزدیشون مترادف بوده با عقد و دو هفته بعد هم جدا شدند؟

دوستان من میگن طلاق یه اتفاق ناخواسته است که ممکنه برای هرکسی بیفته اما ممکنه به نظر جمع دیگه‌ای، به هیچ وجه عادی نباشه. بین اطرافیان شما طلاق چقدر قبح داره و غیرعادی محسوب میشه؟

تفکر عمومی بر این هست که اگر کسی(چه زن و چه مرد) با فرد مطلقه ازدواج میکنه حتما اون فرد آپشن اضافی داشته. وضع مالی و موقعیت اجتماعی شما و ایشون چطوره؟ آیا این فکر رو به ذهن متبادر میکنه که شما به خاطر مسائل حاشیه‌ای ازدواج کردید؟

امیدوارم با جواب دادن به سوالاتی از این دست پاسخی رو که لازم دارید، پیدا کنید. موفق باشید.

سلام


هیچ کس جز خود شما نمی تونه بگه آیا مساله طلاق ایشون ممکنه در آینده برای شما مهم بشه یا نه.چون ما از میزان حساسیت های شما و خونوادتون نسبت به قضیه طلاق اطلاعی نداریم.


درسته شاید یه پسری با یه دختر مجرد ازدواج بکنه و چیزی از گذشته اون خانم ندونه و به ظاهر هم دختر خوب و خونواده داری باشه ولی شاید در گذشته خودش روابط متعددی رو تجربه کرده باشه ولی این خانم مورد نظر شما شاید فقط با همسر شرعی و قانونی خودش بوده باشه ولی باز هم ممکنه آدم تو ناخودآگاهش ازدواج با مورد اول رو بهتر بدونه چون خیلی مطمئن نیست از گذشته فرد و خودش رو با یه سری مکانیزم های دفاعی مثل انکار توجیه میکنه ولی در مورد ازدواج با فرد دوم چون یه چیزی هست که مدرک و سند براش هست(شناسنامه،عقد نامه و..) کنار اومدن باهاش شاید سخت تر باشه.


مخصوصا من احساس میکنم خیلی از زوج ها مخصوصا آقایون دوست دارن خیلی چیزهارو با همسراشون با هم برای اولین بار تجربه کنند(میدونم با شرایط جامعه امروزه ما درصدی از جوونها قبل از ازدواج روابط عاطفی و جنسی رو تجربه کردن ولی منظورم از تجربه برای بار اول به شکل قانونی و با همسر قانونی هست) و اینکه ممکنه یه آقا که با خانم مطلقه ای ازدواج کرده مدام فکر کنه همسرم این جمله عاشقانه ای رو که به من گفت قبلا به همسرش گفته،این حرکت خاص رو که با من انجام داد قبلا با همسرش تجربه کرده و....



البته همونطور که عرض کردم درجه حساسیت و نوع فرهنگ خونواده شما خیلی تو این قضیه دخیله.شاید یه آقایی با خانم مطلقه ای ازدواج بکنه و اصلا به مسایلی که در بالا اشاره کردم توجهی نکنه( من نمونه اش رو در مورد یکی دو تا از اطرافیان و دوستانم دیدم) ولی یه آقایی انقد حساس باشه که تا سالها بعد از ازدواج هم نتونه باهاش کنار بیاد.



برادر من چند سال پیش به همکارش علاقمند شده بود که دقیقا مثل این خانم بعد از 2-3 ماه به دلیل اعتیاد همسرش ازش جدا شده بود.وقتی مطرح کرد با خونواده،پدر و مادرم خیلی منطقی بهش گفتن ممکنه بعدها از حرف و حدیثای مردم دلخور بشی یا بعدها که از تب و تاب افتادی از انتخابت پشیمون بشی ولی برادرم گفت نه بریم خواستگاری و رفتن و بعدها خود برادرم دید نمی تونه با این قضیه کنار بیاد و ادامه نداد. بعدها به من میگفت که خداروشکر که اون قضیه به ازدواج منجر نشد چون مطمئنم که نمی تونستم باهاش کنار بیام.


شما به نظرم تو ذهن خودتون تصور کنید که با ایشون ازدواج کردید. از لحظه عقد تا چند سال بعد از ازدواجتون رو از هر نظر تو ذهنتون تصور بکنید ببینید آیا میتونید با مسایلی که به ذهنتون میاد کنار بیایید یا نه.این مسایل میتونه از چیزای خیلی ریز باشه تا مسایل خیلی اساسی.چیزای ریز مثلا خرید حلقه که ایشون قبلا تجربه کرده،مراسم عروسی که قبلا تجربه کرده،رابطه جنسی که قبلا تجربه کرده و خیلی چیزهای دیگه که شاید برای شما تازگی داشته باشه و برای ایشون یه تجربه باشه.حتی تصور بکنید با دوستاتون و همسراشون رفتین مهمونی آیا ممکنه با خودتون بگید کاش با یه دختر کم سن تر از خودم و مجرد ازدواج میکردم؟ و خیلی فکرهای دیگه شبیه این.


مخصوصا اینکه ایشون یه بار هم شکست تو زندگی مشترک داشتن پس طوری تصمیم بگیرید که نه ایشون دوباره شکست بخورن و نه خودتون.

امیدوارم شما هم با توجه به میزان حساسیت ها و فرهنگ خونوادتون تصمیم درستی بگیرید.


ببخشید من پستهای بقیه دوستان رو تازه الآن خوندم شاید بعضی حرفام تو پستهای دوستان گفته شده باشه.بابت این تکرار مکررات پوزش میخوام.


موفق باشید:72:

دوست عزيز
توضيحاتي خوبي داده شد و نياز به تكرارش نيست
فقط اگر تصميمت قطعي شد حتما و حتما برو و با شوهر سابق ايشون و خانواده شوهرش بشين و علت مشكل را جويا شو.
ممكنه خيلي حرفهاي نامربوط بزنن اما حتما توي همين حرفها به يكسري نكات مهم پي خواهيد برد.
ببين تصميم جدايي از كدام طرف بوده؟ معمولا اونكه تصميم به جدايي ميگيره، اهل زندگي نيست.
زن يا مردي كه بدون مشكل خيلي حاد جدا شده باشند خيلي قابل اعتماد نيستند.

اقا کاوه من با بخش اول صحبتاتون کاملا موافقم که ایشون از خانواده همسر قبلی اون خانوم تحقیق کنن

اما گاهی اوقات،شاید هم بیشتر اوقات آقایون به خاطر ندادن مهریه جرات پاپیش گذاشتن برای طلاق را نداشته باشن در حالی که تلاشی هم برای درست کردن زندگی نمیکنن
که در این شرایط خانوم میبینه راهی جز طلاق نداره و با بخشیدن مهریه اش خودشو از زندگی داغونش نجات میده
پس نمیشه گفت اگه کسی که درخواست طلاق میده اهل زندگی نیست



به نظر من هم در کل به طرز فکر خودتون بستگی داره

از همه دوستان که وقت گذاشتن ممنونم ولی دوستان شاید حرفای منو متوجه نشدن.. همه ایرانیا که مجردن هستن ته دلشون دوس دارن با یه مجرد مثل خودشون باشن ولی من این مشکل رو حل کردم با خودم.. چه بسا هزاران نفر چه پسر چه دختر هستن که قبل از ازدواج روابط نامشروع دارن همه ما هم میدونیم که آمارش چقدر زیاده...
در مورد خانواده هم که عرض کردم بطبع اونا دوست دارن که یه کیس مثل خودم باشه و با شرایط خودم.. ولی خب این نیست که مخالفت شدید کنن و در آخر نظر نظر خودمه.. و کاری به حرف ها و نگاه های هیچکس هم ندارم.. فقط آیا ممکنه زندگی گذشته خانم بر زندگی آیندش تاثیر بزاره.. تاثیر منفی؟ ممنون میشم که راهنمایی از روی بررسی انجام ببدید..

اضافه کنم از نظر مالی هم تقریبا شبیه هم هستیم و شاید ما بالاتر باشیم.. از نظر ظاهری هیچ ایرادی ندارم و عالی هستم..
دوستی پرسیده بود که علت طلاق.. من فرض رو بر این گرفتم که علت طلاق دلیل قانع کننده ای باشه بعد از اون چی؟

سلام من یه نفر رو از نزدیک میشناسم که برعکس یه خانوم مجردی بایه اقایی که سه ماه بعد ازدواج طلاق توافقی میگیرن تو مدت اشنایی خانوم میبینه همه چیز اقا خوبه حتی میرن تحقیق و همسایه ها هم از اقا تعریف میکننالبته اقا علت طلاق رو فحاش بودن خانوم گفته بوده واینکه دایم خانوم میگفته طلاقم بده این اقا طبق گفته خودش خیلیادم نرمی بوده و در ظاهر هم همینطور بوده و در تحقیقات هم کما بیش بعد ازدواج البته خانواده دختر با پسر توافق میکنن که جز خانواده درجه یک دخترهیچ کس از مطلقه بودن اقا چیزی ندونهو این خیلی خوب بوده یعنی فقط مادر و خاهر برادر وخاله دختر خبر دارن حتی دامادها هم نمیدانن و خیلی هم خوبه که اینطور هست
اما بعد ازدواج این خانوم میبینه پسر خیلی زودرنج و حساسه و در هردعوایی با اینکه قبل ازدواج پسر از دختر میخاسته که حرف طلاق رو در زندگی هرگز نیاری اما خودش در هر دعوا میگه بریم طلاق یا ایشون که میگفته من اصلا قبلا جواب طرفمرونمیدادم الان تو دعواهاتوهین میکنه البته همه مثل هم نیستن ولی این یه تجربه بود شاید کمک کنه ولی یلدت باشه اگه خاستی ازدواج کنی فامیل نفهمه مطلقه هست چون دید بدی پیدا میکنن
در کل اشناییذقبل ازدواجت رو بدون احساس و دقیق پیش برو تمام مسایل رو باز کن معیارهات رو کامل باز کن پستی که برا یاس پاییزی گذاشتم رو بخون کمکت میکنه برای معیار ازدواج

سلام دوست عزیز


به نظرم تو ازدواج، فاکتورهای متعددی وجود داره - و صرفا نباید به دلیل آنکه اون دختر ، سابقه ازدواج قبلی داره از تمام گزینه‌های مثبت او چشم‌پوشی کنیم و وی را گزینه نامناسبی بدانیم ( بی انصافیه )

ازدواج باید بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، جدا از مجرد یا مطلقه بودن ( نظر خودم را گفتم – شاید اشتباه باشه ) و این برای هر شخص متفاوته !

باید معایب و خوبی ها ی این ازدواج را بررسی کنی و ببینی کدوم برات سنگین تره

با یک کارشناس هم مشورت کنید – از طرفی دوستان هم نظرات خوبی دادند ( بشخصه استفاده کردم )

منم مثل تو ام – برام شاید این مهم نباشه !

من بیشتر دل اون ، برام مهمه !

اگر سرمه ای بودی ( نام کاربریت ) بیشتر باهات درد و دل می کردم - از این بیشتر نمی تونم – ببخشید

..............................................

باید از خودتون سئوال کنید : چه چیزی در اون خانم هست که در دیگر خانم ها و دخترها نیست ؟

آیا می تونم اون و خودم را خوشبخت کنم ؟

ان شا الله هر چی خیره .

موفق باشی.:72:


............................

محمد رضای عزیز ، قضیه و مورد شما فرق میکنه ( بدلیل تفاوت ها - شما به ایشون مدیون نیستید !! ) :72:

سلام
با احترام به همه ی کاربرای همدردی اما تاپیک شما از معدود تاپیکایی بود که نظر همه رو کاملا قبول داشتم و جوابای خیلی منطقی ای بهتون دادن، اما پست دوم شما دقیقا مثل پست اول بوده یعنی مشخصه که دقیق نخوندین و راجع بهش فکر نکردین. انگار فقط یه جواب قطعی میخواین که خیالتونو راحت کنه . چیزی که واقعا کار یه پیشگوئه! قدم اول رو نرفته به فکر قدم های بعدی نباشین. قدم اول تحقیق کامل راجع به ایشون و دونستن نظر نسبیشون به ازدواج با شماست! شاید اصلا تمایلی به ازدواج با یه پسر کوچکتر از خودش و مجرد نداشته باشه. حالا شما ماه ها با خودتون درگیر باشین که با مطلقه بودنشون کنار بیاین و بعد تحقیق کنین و ببینین اصلا امکان ازدواجتون وجود نداره.
اگر هم همچنان میخواین روی فرضیات کار کنین و برین مرحله ی بعد پس لطفا صادقانه جواب سوالایی که دوستان مطرح کردنو به خودتون بدین:72:

دوستان از هر جنبه ای نکاتیو گفتن... منم نظر شخصی خودمو میگم :

(با در نظر گرفتن تحقیق که قطعا انجام میدین) بنظر من دوتا چیزو بررسی کنین :

- یکی جایگاه دیدگاه دیگران در زندگیتون و نقش و تاثیرشون ...
- دومی شخصیت خودتون که چقدر وسواس و توجه به گذشته درفکرتون و رفتارتون بروز میکنه ...
و اینکه مسائلی که تو زندگی آینده مشترکتون ممکنه پیش بیاد چقدر به گذشته خانوم ربط خواهین داد ...اگه در اون موقعیت قرار گرفتین چقدر از افکارتون منفی و چقدرش خنثی یا مثبت خواهد بود ؟ آیا زندگی مشترک جدیدرو تجربه و پیشامدی مجزا و متفاوت خواهین دونست که خودتون دوتایی باهم رقم میزنین یا سریع ربط میدین به تجربه قبلی!!

حتما دقت کنین که آیا اینطور هستین یا نه ...

************
و البته ببینید اون خانوم هم اهل مقایسه و وسواس و ایده آل گرایی نباشه مثل شما...و بعداز زندگی کوتاه قبلیش دیدگاهش به زندگی چه تغییری کرده ...این رو ما نباید بگیم چون هرفردی اتفاقات و تجربه هاش و مهمتر از اون شخصیت و افکارش با دیگری فرق میکنه ...

برای مثال مردی که قولها و وعده هایی داده موقع ازدواج بعد زده زیر همه چیز یا بی مسئولیت بوده ،و در نهایت به جدایی ختم شده ...
این خانوم ممکنه بگه همه مردا همینن و بدبین بشه و دافعه ای درونش نسبت به مردا بوجود میاد بخاطر تجربه ناخوشایند
یا نه ممکنه بگه این یکی شخصیتش اینطور بود.باید دقت و توجه بیشتری بکنم.در واقع یک چیزهایی می آموزه ازاین تجربه ناخوشایند و در جهت مثبت و روبه جلو بکار میبره...زندگی رو متوقف نمیکنه در گذشته ...

این رو مشاورا بهتر و تخصصی تر میتونن بررسی کنن...

**************

اگه اینهارو لحاظ کنید فرقی نمیکنه مطلقه باشه یا مجرد... چه بسا شخص مورد نظر شما بهتر از یک مجرد باشه عملکردش...



و در آخر ببینین چقدر شناخت و آمادگی دارین ... و آیا توان و ظرفیت خوشبخت کردن اون خانوم و ساختن یک زندگی خوبو دارین ؟!

چرا که :
هرچه باشین در مقابل دریافت میکنین.

و انسانی که خوشبختی رو برای زوجش فراهم میکنه خودش هم در خوشبختی زندگی میکنه :72:


موفق باشین...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

فقط آیا ممکنه زندگی گذشته خانم بر زندگی آیندش تاثیر بزاره.. تاثیر منفی؟ ممنون میشم که راهنمایی از روی بررسی ؟؟ انجام ببدید..

دوستی پرسیده بود که علت طلاق.. من فرض رو بر این گرفتم که علت طلاق دلیل قانع کننده ای باشه بعد از اون چی؟

---

گذشته ی خانم، یکیش همین علت طلاقش هست. برای ازدواج بعدی خیلی مهمه.

در هیچ طلاقی یک نفر به تنهایی و صددرصد مقصر نیست.

حداقلش این هست که شوهر ایشون فرد بسیار نامناسبی بوده و اکثر ضعف و شکست رابطه را بشه به اون آقا نسبت داد،
باز هم زنی که این انتخاب را داشته باید زیر سوال بره، نه؟

حد متوسطش هم اینه که هر دو بی مهارت و ناشی و مشکل دار بودن ....

حداکثرش هم اینه که اکثر ضعف و مشکل از طرف خانم بوده و اون آقا اشتباه انتخاب کرده.

البته یه سری عوامل دیگه اینجا موثره. سن این خانم موقع ازدواج چقدر بوده؟
تا چه حد در انتخابش آزاد بوده و خانواده اش اجبارش نکردند؟ و یه سری مسائل دیگه.

شاید هم با اون تجربه و اون طلاق رشد کرده باشه،
قدر زندگیش را و خودش را بهتر بدونه،
با دقت بیشتری انتخاب کنه و با مهارت بیشتری زندگی کنه.

کسی نمی تونه برای شما پیشگویی کنه.

فرضی که می خوای پایه زندگیت را بر اساسش بذاری (علت طلاق) خیلی مهمه.
چطوری جدا شدند؟ مهریه و بقیه موارد چی شده؟ نظر همسر سابقش در مورد جداییشون چیه؟
اینا خیلی مهمه.

برگه امتحانی سابق این خانم جلوی روته. باز کن ببین مشکلات و ضعفهای قبلیش چی بوده.
اتفاقا شما اطلاعات بیشتری نسبت به کسی که با دختر مجرد ازدواج می کنه در دسترست هست.
راحت تر می تونی بفهمی با چه شخصی داری ازدواج می کنی. چون منابع اطلاعاتی بیشتری داری.

اگر می خوای چشمات را ببندی و بری جلو، دیگه چرا سوال می کنی؟

من فکر می کنم الان افرادی می تونن به شما کمک کنن که در عین مجرد بودن، با یک فرد مطلقه ازدواج کردن و تجربه چنین شرایطی رو دارند.
من خودم به تازگی از همسر سابقم جدا شدم ولی ایشون هیچ دلیل منطقی و موجهی واسه جدایی نداشت و من به خاطر اینکه پیش وجدانم راحت باشم و خدا رو خوش نمی یومد، بعد از یک سال کش و قوس راضی شدم جدا شیم.
الان مودنم که بعدها می تونم با یه دختر مجرد ازدواج کنم یا به مشکل می خورم؟
پس دنبال مشورت از افرادی باش که تجربه چنین زندگی رو داشتن.

دوست عزیز خودتون جواب خودتون رو دادید. یعنی اگه خوب پستتون رو بخونید متوجه میشید که جواب هم توش هست
اما در حالت کلی
مطمئنا خیلی معیار های مهم تر از مطلقه هست که اگه اونا اوکی باشن می تونید خیلی خوشبخت باشید
این قضیه آخرین چیزی باشه که بهش فکر می کنید به نظرم.
البته دلایل طلاق هم مهمه که خب گفتید دنبالش خواهید رفت
موفق باشید

سلام

من دقیقا متوجه نمیشم دنبال چی هستی شما؟ واقعا دوستان راهنمایی های خوبی داشتن، مطمین هستی وارد فاز احساسات و وابستگی نشدی؟

من از یکی از دوستان خوبم که تو تاپیک شمام نظر داد، یه تیوری یاد گرفتم. اونم این بود که از خودت سوال کن،
اگر این خانم، به مدت به مراتب بیشتری با یک پسر به صورت پنهانی دوست بود، و همه نوع رابطه بین اشون برقرار شده بود، حاضر بودی باهاش ازدواج کنی؟
بی زحمت برای سوال من دو تا جواب بگو، یکی از منظر اخلاقی که چه جوری به این قضیه نگاه میکنی! و دومی از دیدگاه خودت اگر کار پنهانی این خانم کار غیر اخلاقی تلقی نشه، ! جواب منو بده تا جلو بریم

از همه دوستان ممنون هستم که وقت گذاشتن..
از مدیر و مسءول سایت خواهش دارم این اپیک رو حذف کنن به دلایلی دوست ندارم باشه.. عذر میخوام.. ممنون میشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

آیا ممکنه زندگی گذشته خانم بر زندگی آیندش تاثیر بزاره.. تاثیر منفی؟ ممنون میشم که راهنمایی از روی بررسی انجام ببدید..

---

سلام


قبل از اینکه تایپیکت پاک بشه ، بنا بر در خواستت - بزار نظر خودم را در مورد سئوالت بزارم :


اون یه رفتار و یه رابطه ای را قبلا تجربه کرده - پس شک نکن که رفتار شما مقایسه خواهد شد ( از هر لحاظ )

بستگی یه خودت داره چقدر قوی باشی !!!

بستگی به خودت داره چطوری بتونی مدیریت کنی !

باید با هم تناسب داشته باشید از نظر فکری - اخلاقی و ........

اگر تناسب را بتونی به درستی ایجاد کنی در زندگیت - به نظرم اون تو را هیچ وقت مورد قضاوت شوهر اولش قرار نمی ده

ولی اگر نتونی - هم تو می بازی و هم اون !

..............

این مسئله را میشه باز کرد ولی شاید جاش این جا نباشه !!!!!!

به شخصه از تمام دوستان تشکر می کنم - مطالب زیادی یاد گرفتم به خصوص استارتر

موفق باشی .:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

از همه دوستان ممنون هستم که وقت گذاشتن..
از مدیر و مسءول سایت خواهش دارم این اپیک رو حذف کنن به دلایلی دوست ندارم باشه.. عذر میخوام.. ممنون میشم

---

دوست من اول از اینکه با همدردی مشکلت رو مطرح کردی ممنون هستم. اگر نیازت رو نفهمیدم و موجبات ازرده گی خاطر شما رو فراهم کردم ، ازت عذر خواهی میکنم. ولی چون تقریبا 36 ساعت از تفکرات من درباره موضوع شما نمی گذشت، احساس دین کردم تا تو پست شما شرکت کنم. به نظر شما باید اخترام گذاشت.

برات از صمیم قلبم ارزوی خوشبختی دارم. امیدوارم راه خوب و بد رو جوری تشخیص داده باشی که نظرات ما زیره به کرمون بردن، تلقی بشه.

بازم تشکر میکنم از همه دوستان اومدم فقط نظرمو بگم.. بحث من وابستگی و اینجور چیزا نیست وگرنه هزار راه دارم برای فرار از وابستگی.. هم تفکر درست.. هم به خاطر شرایطم به شدت در جامعه هستم و تا حدودی پخته.. هم شرایط کاریم طوریه که بتونم خودمو مشغول کنم هم اینکه بسیار شرایطشو دارم که دخترای زیادی دور خودم جمع کنم که به ایشون وابسته نباشم!!(ببخشید واسه حرف آخرم.. گفتم که بدونید وابستگی نیست) من هم مثل همه آدم های مجرد دیگه شاید هیچ وقت تو رویاهام ازدواج با یه مطلقه نبوده و همیشه خودمو کنار یه مجرد میدیدم ولی وقتی به ایشون رسیدم دیدم که همچیز باکره بودن نیست!!
فرهنگ ما اینطوره که پذیرش اینجور مساءل واسش سخته... هرکدوم از دوستان نظرات خودشونو دارن و بعضا با هم بسیار متفاوت.. بعضیا بخاطر اعتقاد و مذهبی بودنشون نظر میدن و نظر همه هم محترمه... اینکه شما میگید اون خانم ممکنه منو با فرد قبلی مقایسه کنه پس به این سوال منم جواب بدید... من به جرات میگم بالای 95 درصد از دختران و پسران ما در دوران مجردی هم رابطه داشتن حالا یکی رابطش عمیق بوده یکی کمتر و خیلی چیزها رو رعابت کرده پس اگه اینطوره اون دختر مجرد هم در دوران مجردی روزهایی رو با طرفش گذرونده و وقتی ازدواج کرد ممکنه شوهرش رو قیاس کنه با دوست دوران مجردیش... به نظر من این بحث ها بیشتر برمیگرده به شرایط جامعه و فرهنگی ما که خیلی چیزا رو واسه خودمون بت میکنیم و از خیلی چیزا هیولا میسازیم..
بازم تشکر میکنم از همه

سلام دوست عزیز

به نظر می یاد ، اعتماد به نفس بالایی داری و این خیلی خوبه .

ان شالله همیشه این جوری باشی.

از تایپیکت هم ممنونم .


..................................

در مورد روابط دختر و پسر قبل از ازدواج ( دوستی ها ی اشتباه ) :

همه چی یه سیستم عصبی مغز ما بر میگرده ( نورون ها )

در تعالیم دینی داریم که ما باید فقط با همسر خودمان دوست باشیم و فقط با اون باشیم !

می دونی برا چی ؟

ببین دوست من ، وقتی دختر و پسر با هم دوستی دارنند و خدای نکرده با هم رابطه ج ن س ی برقرار کنند - در ذهن دختر و پسر یه سیستم عصبی بوجود می یاد برای اون رابطه !

یعنی در مغز دو طرف : یه شبکه ای عصبی بوجود می یاد - هر چی این رابطه ها و رفتار ها زیاد بشه - این پیوندها قوی تر میشه . یعنی دختر و پسر ( بیشتر دختر ) به این حس عادت میکنه !! و وابسته میشه !

مثلا اگر خدای نکرده آقای x با خانم y رابطه ای برقرار کنه مخصوصا بار اول - این رفتار در ذهنش ثبت میشه - حالا اگر این رابطه تموم شد و خواست با همسر آینده اش ازدواج کنه

با همسرش رابطه قبلیش را مقایسه میکنه !

برای همین اگر دختر و پسر چشم و گوش بسته باشند ، قبل از ازدواج از هر رابطه ای لذت میبرنند حتی اگر در فاصله 2 متری هم بشینند ! ( شاید خنده ات بگیره - ولی همینه ! )

بیشتر طلاق ها برای چیه !

البته اون 95 درصد که شما عرض کردید ، فکر نکنم کشیده بشه به رابطه ج ( بنا بر فرمایش خودتون ، شاید برای همه عمقی نباشه )

ولی چه کشیده بشه و یا نشه - در هر صورت اشتباست !

وقتی یه پسر فقط با همسر آینده اش دوست باشه و تمام عشق و عاطفه خودش را خرج اون کنه !
اون هم همین کار را میکنه و دیگر از بیگانه درخواست محیت نمی کنه !
و زندگی ها پایدار تر میشه .


......................................

در مورد ازدواج مجرد با مطلقه :

ببین دوست من ، دختر و پسر که با هم ازدواج می کنند هم همینه - مثلا خدای نکرده و بنا بر هر دلیلی از هم جدا میشند

بالاخره یه تجربه هایی داشتند - یه احساسی را تجربه کردند

یعنی در ذهنشون و این نورون های عصبی ذهنشون یه شبکه ای ایجاد کرده !


اگر شما بتونی تناسب را به درستی برقرار کنی ( رفتاری - عاطفی - و ..........) این شبکه های عصبی جایگزین شبکه ی قبلی میشه و موفق میشی .

اگر ان شالله موفق باشی در این زمینه و بتونی تناسب هم برقرار کنی بین خودتون ( از همه نظر ) ، میتونی زندگی زیبایی داشته باشی


به نظرم باید در ازدواج آگاهانه و با توجه به معیارها تصمیم بگیریم

مثلا یه دختر 18 سالگی ازدواج میکنه و شوهرش خدایی نگرده فوت میکنه - آیا درسته باغبان بگه به خاطری که قبلا ازدواج کردی ، بدرد نمی خوری !

ولی وظیفه من سختر میشه و شاید آسون تر !!


اگر معیارهایت را داره و شما تواناییش را داری و میدونی که میتونی خوشبختش کنی - و از طرفی شما این ازدواج را ایراد نمی دونی مثل من ! بسم الله ...

من خودم معیار اصلیم دل طرف مقابله ! نه چیز دیگه !

حتما مشاوره هم برو و از خانواده محترم هم مشورت بگیر .

شاید شما بگید دختر و پسر هم که با هم رابطه دارنند قبل از اردواج و غیر شرعی ( ج ) - هم میتونند شبکه ای جدیدی ایجاد کنند در همسر آینده شان !

ولی این رابطه یه فرقی داره با رابطه زناشویی !

میزارم برای تحقیق خودت و یا اگر دوست داشتی از کارشناسان بپرس !!!

ببخشید اگر نتونستم کمک شما باشم .:72:

مراقب خودت باش.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

بازم تشکر میکنم از همه دوستان اومدم فقط نظرمو بگم.. بحث من وابستگی و اینجور چیزا نیست وگرنه هزار راه دارم برای فرار از وابستگی.. هم تفکر درست.. هم به خاطر شرایطم به شدت در جامعه هستم و تا حدودی پخته.. هم شرایط کاریم طوریه که بتونم خودمو مشغول کنم هم اینکه بسیار شرایطشو دارم که دخترای زیادی دور خودم جمع کنم که به ایشون وابسته نباشم!!(ببخشید واسه حرف آخرم.. گفتم که بدونید وابستگی نیست) من هم مثل همه آدم های مجرد دیگه شاید هیچ وقت تو رویاهام ازدواج با یه مطلقه نبوده و همیشه خودمو کنار یه مجرد میدیدم ولی وقتی به ایشون رسیدم دیدم که همچیز باکره بودن نیست!!
فرهنگ ما اینطوره که پذیرش اینجور مساءل واسش سخته... هرکدوم از دوستان نظرات خودشونو دارن و بعضا با هم بسیار متفاوت.. بعضیا بخاطر اعتقاد و مذهبی بودنشون نظر میدن و نظر همه هم محترمه... اینکه شما میگید اون خانم ممکنه منو با فرد قبلی مقایسه کنه پس به این سوال منم جواب بدید... من به جرات میگم بالای 95 درصد از دختران و پسران ما در دوران مجردی هم رابطه داشتن حالا یکی رابطش عمیق بوده یکی کمتر و خیلی چیزها رو رعابت کرده پس اگه اینطوره اون دختر مجرد هم در دوران مجردی روزهایی رو با طرفش گذرونده و وقتی ازدواج کرد ممکنه شوهرش رو قیاس کنه با دوست دوران مجردیش... به نظر من این بحث ها بیشتر برمیگرده به شرایط جامعه و فرهنگی ما که خیلی چیزا رو واسه خودمون بت میکنیم و از خیلی چیزا هیولا میسازیم..
بازم تشکر میکنم از همه

---

سلام

فقط خواستم بگم که به خاطر این طرز فکرتون بهتون تبریک میگم.

باغبان عزیز ممنون از وقتی که میزارید.. در مورد رابطه دوستی قبل از ازدواج و ازدواج ناموفق بازم جواب درستی به من ندادید..
شماها میگید خانم مطلقه قیاس میکنه منم میگم به فرض حرف شماها درست.. این قیاس واسه رابطه جنسی تنها نیست که... نوع شخصیت نوع حرف زدن. لباس پوشیدن.قیافه.برخورد.محبت و... همه اینا میتونه قیاس باشه و منم که گفتم قبل از ازدواج 95 درصد از افراد رابطه دارن منظورم رابطه جنسی نبود.. هر رفتاری از فرد قبلی میتونه مورد مقایسه قرار بگیره.. پس از این بابت رابطه قبل از ازدواج(دوستی) با رابطه بعد از ازدواج چه فرقی داره؟؟ به نظر من رابطه قبل از ازدواج آثار مخرب تری داره تا رابطه شرعی که منجر به طلاق شده!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

شاید شما بگید دختر و پسر هم که با هم رابطه دارنند قبل از اردواج و غیر شرعی ( ج ) - هم میتونند شبکه ای جدیدی ایجاد کنند در همسر آینده شان !

ولی این رابطه یه فرقی داره با رابطه زناشویی !

میزارم برای تحقیق خودت و یا اگر دوست داشتی از کارشناسان بپرس !!!


.

---

سلام

خواهش میکنم - وظیفه ست .

پست بعدی شما را حدس زده بودم :18:

شاید همزمان شد پست شما و آپدیت پست من !

الان باید برم یه قسمت از کارم را انجام بدم - می آم با هم صحبت می کنیم:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

باغبان عزیز ممنون از وقتی که میزارید.. در مورد رابطه دوستی قبل از ازدواج و ازدواج ناموفق بازم جواب درستی به من ندادید..
شماها میگید خانم مطلقه قیاس میکنه منم میگم به فرض حرف شماها درست.. این قیاس واسه رابطه جنسی تنها نیست که... نوع شخصیت نوع حرف زدن. لباس پوشیدن.قیافه.برخورد.محبت و... همه اینا میتونه قیاس باشه و منم که گفتم قبل از ازدواج 95 درصد از افراد رابطه دارن منظورم رابطه جنسی نبود.. هر رفتاری از فرد قبلی میتونه مورد مقایسه قرار بگیره.. پس از این بابت رابطه قبل از ازدواج(دوستی) با رابطه بعد از ازدواج چه فرقی داره؟؟ به نظر من رابطه قبل از ازدواج آثار مخرب تری داره تا رابطه شرعی که منجر به طلاق شده!!

---

................................


سلام

شما یه خانمی را در نظر بگیر که مثلا – با کسی هم رابطه ای نداشته ( از هر لحاظ )

این شخص ازدواج میکنه و خدایی نکرده بعد از 1 سال مثلا شوهرش فوت می کنه ! ( فرض می کنیم شوهرش را خیلی دوست داشت )

چیزی که این خانم تجربه کرده ، حس و دل بستن به مرد واقعی زندگیشه ، و اینکه یه روزی باور داشت میتونست ، با این مرد زندگی خوبی برای خودش بسازه . ولی حالا نداره !

اگر خواست سال های بعد ازدواج کنه ، دوست داره این پشتیبان را برای خودش داشته باشه ، یعنی مرد واقعی ! مردی که همیشه در کنارش باشه

از این جهت به نظرم مورد مقایسه قرار میگیره !!! و این هم طبیعی هست - قبول داری ؟

اگر همسر جدیدش ، در نوع رفتار و احساس، بهتر از همسر گذشته اش باشه و یا در حد آن

اون مرد میتونه منجی اون باشه ! - در این صورت دیگه اون خانم رابطه و رفتار واقعی را ، رابطه جدیش می دونه ، نه قبلی !

و اگر اون مرد بتونه احساسات و عواطف طرف را در کنترل بگیره و در این زمینه عالی باشه – موفق میشه .

و یا مثلا ازذواج به طلاق کشیده شده و تقصیر زوجین بوده - در ازدواج مجدد طرف دوست داره این ایرادات را نبینه و یا کم تر ببینه - برای همین گفته می شود که حتما آگاهانه و کارشناسی شده معیارها را بررسی کنیم

من از این جهت گفتم مورد مقایسه قرار میگیرید ! :72:


............................


در مورد دوستی های قبل ازدواج با ازدواج ناموفق :

امکان داره شخصی که قبل از ازدواجش با دختری دوست بوده ، با شخصی ازدواج کنه جدا از ، اندیشه ها و روابط قبلیش ،

و همسر آینده اش را با روابط گذشته اش مقایسه نکنه !!

چون میگه من با آدم هایی که دوست بودم برای خوش گذرانی بوده و همسرم فرق میکنه !

و میگه ، همسر آینده ام را در مقام همسر آنالیز میکنم !!

و چیزی که برای آنها خطرناک میشه ، وسواس در انتخاب همسرشون هست و ایراد های بچه گانه در روابط زناشویی آینده و .......

این جور روابط دوستی معایبی داره .

دوستی های زیاد و روابط مختلف ، باعث حس تنوع طلبی میشه .
.............................


حرف شما را قبول دارم :

"" رابطه قبل از ازدواج آثار مخرب تری داره تا رابطه شرعی که منجر به طلاق شده!! ""

اگر زحمتی نیست شما هم آنالیز کنید - دوست دارم آنالیز شما هم مطالعه کنم

ولی حتما با یه کارشناس تخصصی مشورت کن .

ممنون .:72:

بحث آقایون در این مورد جالبه !

اصلا مهم نیست شخصیت این خانم چطوره
مهم نیست چرا طلاق گرفته
مهم نیست ملاک و معیار و هدف و ... چیه

فقط به مردی فکر نکرده باشه تو عمرش!

نشستید تحلیل می کنید که شاید یه روزی یاد همسر سابقش بیفته؟

اگه اینطوره باید برید با یه دختر نوزاد ازدواج کنید که هیچ مردی را ندیده و به هیچ مردی فکر نکرده و ...
بالاخره هر دختری خواستگار داشته، دوره شناخت داشته، نوجوانی و هیجاناتش را داشته، دانشگاه رفته، دوست و آشنا و همسایه و فامیل داشته ... شاید یه جایی و تو یکی از این مراحل از کسی خوشش اومده، مدتی بهش فکر کرده، حتی مومن ترین دخترها هم ... جوجه از تخم دراومده که نیست !!!

اگه بنا به مقایسه باشه شاید شما را با اون مورد مقایسه کنه!
اگر دختر سالم و بالغ و عاقلی باشه، وقتی ازدواج کرده (اگر شوهرش هم مرد زندگی باشه، البته)، خودآزاری نداره که به دیگران فکر کنه.
مسابقه هم برگزار نمی کنه که شما را با بقیه مقایسه کنه ببینه کی برنده می شه

سلام شیدا خانم

مواردی که عرض کردید کاملا درسته در مورد معیارها و شناخت ها - که باید تحقیق بشه .

ولی ایشون در پست های قبل عرض کردند موارد شما حل شده است .


با تشکر .:72:

سلام و احترام.

ببینید پذیرش در عمل با پذیرش در تصورات بسیار متفاوته. و صد برابر متفاوت تر هست واکنش ها و رفتار های ما در قبال یک فرد معمولی با فردی که بهش احساس خاص و حتی مالکیت داریم.

پذیرش جمله ی " اینجا آشنا شده بودیم " یا "من قبلا این هتل رو با اسمشو نبر اومده بودم " یا " ترکیه نمیریم، چون با اون ماه عسل اونجا رفتیم" در تصور بسیار راحت تره تا در عمل.
چون بعدا شاید فکر رو درگیر کنه.
به شخصه معتقد بودم اونی که تصادف میکنه و پیاده میشه داد و بیداد میکنه بسیار بی فرهنگه تا اینکه خودم تصادف کردم. :311:

تصمیمی که در شرایط گرفته میشه با تصمیمی که در آرامش تصورات گرفته میشه بسیار متفاوته. توانایی شما در عملی کردن تصورات و عقایدتون چقدره؟

من خودم طی تجربه به این نتیجه رسیدم که برام مهم نیست طرفم قبلا ازدواج کرده یا نه. رابطه عاشقانه ای داشته یا نه. اما هرگز وارد جزئیات نشم و کنجکاوی نکنم. چون با شناختی که از خودم کسب کردم هرگز جنبه شو ندارم و از تصور و یادآوریش دیوانه میشم. شما چقدر از خودتون شناخت دارید؟

اما در مورد ایشون، من فکر نمیکنم دختری که به انزجار از آقایون رسیده اصلا به ازدواج فکر کنه. خانوم ها تا احساسشون آماده نباشه به ازدواج فکر نمیکنن. اگر به ازدواج فکر میکنن یعنی احتمالا مشکل بدبینی ندارن و میخوان یک زندگی جدید تشکیل بدن. امکانش هست کمی محتاط تر بشن و عدم کاستی در زمینه قبلی واسشون مهم جلوه کنه.

مثلا دختری که تو زندگی قبلیش در تنگنای مالی بوده، حتما در ازدواج بعدی آسایش مالی واسش یه ملاک مهمه. اگه حس کرده محبت و قناعت زیادی باعث پررو شدن شوهرش شده بوده، ترجیح میده متعادل تر باشه در محبت و زیاد هم قانع نباشه. اگه خونه مادر شوهر قبلیش مجبور بوده همیشه ظرفارو بشوره. خونه مادر شوهر آینده اش از همون اول دست به سیاه سفید نمیزنه. به هر حال اگر عاقل باشن طی تجربه ای که کسب کردن سعی میکنن انتخاب بهتری داشته باشن و قیاس رو همون ابتدا انجام بدن. و اگر انتخاب بهتری داشته باشن مقایسه کردن بی معناست.

یک مورد دیگر اینکه شاید شما نگاه مردم واستون مهم نباشه. اما ایشون واسشون مهم باشه. باید دید توانایی مواجه شدن با این نگاه ها رو دارن یا ضعف نشان میدن؟ آیا احساس بالغ تر بودن نسبت به شما دارن یا نه؟ چون خانومها به قدرت و پناه گاه احتیاج دارن. آیا حس میکنن شما جوان تر هستید و ممکنه واسشون دردسر شه یا خیر؟ چون خانومها نیاز به تحسین و تاکید بر جوانی و زیباییشون دارن و زیاد خوشحال نمیشن اگر 4 سال بعد شوهرشون سر باشه!
هرچند همین مورد هم که میفرمایید نگاه دیگران واستون مهم نیست شاید در حرف و عمل متفاوت باشه. شاید یکی یه چیزی بگه ما اهمیت ندیم. اما وقتی سه نفر دیگه در شرایط مختلف تاییدش کردن، یهو دیدین قضیه فرق کرد و اعتماد به نفست رو از دست دادی.

در نهایت عدم رضایت قلبی خانواده ها بخصوص بعد از ازدواج بی اثر نیست. همین که از دیدنشون هم خوشحال نشن میتونه بعد ها یه معضل بزرگ باشه. بی گدار به آب نزنید.

جناب استارتر ،

شما که از این لحاظ مشکلی ندارین (مطلقه یا مجرد بودن) مثل روال بقیه ازدواج ها پیش برین .

درصورتی به مشکل برمیخورین که بی توجهی به مسائل مهم در ازدواج ها، صورت بگیره ...

اطلاعات و آگاهی خودتون رو در این موارد افزایش بدین...همون طور که پست قبلیم هم اشاره کردم معیارهای و آمادگی خودتونو بسنجین و موارد پیش نیاز برای ازدواج موفق ...


با همه این حرف هایی که زده شده تو این تاپیک احساس میکنم برای شما به نتیجه رسیده...امیدوارم باز نیاین بگین مردم شما چی میگین؟!:203:
اون موقع باید شک کرد به اینکه شما به حرف و دید دیگران و مهم تر از اون اطرافیان نزدیک وسواس و توجه های نابجا و زیاد ندارید و اصول زندگیتون مشخصه، ثبات در تصمیم گیری (تردید و سردرگمی کمتری دارین ) و به بلوغ کافی رسیدین...این ویژگی ها مهمن که هر کس داشته باشه خیلی از مسائل براش حل شده اس ....


موفق باشین ....

خانم شیدا اول اینکه ممنون هستم از پاسخگوییتون . ببینید شما یجورایی دارید پاسخ میدید مثل این میمونه که دارید منو متهم میکنید و باهام دعوا میکنید!!
میگید میخواید رابطتتون رو سربسته جلو ببرید و بازش نکنید!!! آخه میشه بگید از کجای حرفای من این برداشت رو داشتید؟!!!؟!؟! آخه خانم خوب اگه من میخواستم سربسته جلو برم که نمیومدم اینجا حرف بزنم یا اینکه اول حرفام گفتم که در مرحله تحقیقات مقدماتی هستم.. وقتی میبینید اومد دارم تحقیق میکنم و میخوام یه سری چیزها واسم روشن بشه به دلیل اینه که همین اول راه که در مرحله تحقیقات هستم و همچی واسم آسونتره این رابطه رو قطع کنم!! پس فرمایش شما رو در این مورد کاملا رد میکنم.. دوم اینکه شما گفتید علت طلاق مهمه و روی این حرفتون پافشاری میکنید و بازم من اینجا بهتون میگم که کلا حرفای منو درست نخوندید و جواب دادید!!! من دارم میگم فرض بر این میگیریم که من تحقیقات جامع و کامل دارم و علت طلاق هم قابل قبوله و مشکل خاصی نیست در اون صورت چی؟!!!من دارم جنبه روانی قضیه رو سوال میکنم اینکه به فرض بعد از ازدواج رفتارها و اخلاق ها مورد تایید همدیگه هم باشه آیا مشکلات روانی دیگه ای ناشی از اون اتفاق میتونه بیفته بیشتر برای فرد مطلقه..
از همتون ممنونم که جواب میدید چون به هر حال وقت میزارید و اونچیزی که ب فکرتون میرسه میگید ولی خواهشا اول اینکه حرف های سوال کننده رو درست بخونید دوم اینکه سعی نکنید اونو متهم به کاری کنید و سوم اینکه پاسخ هاتون بعد روانی شخصیتی داشته باشه نه صرفا بخاطر فرهنگ و جامعه خودمون..
بازم تشکر از همه

- - - Updated - - -

بسیار ممنونم از همه دوستان..
آقای باغبان من هنوز روی مساله ای با شما اختلاف نظر دارم..
در مورد شناخت که موافقم چونکه برای خواستگاری از دختر مجرد هم باید شناخت و معیارهای هر دو نفر بررسی بشه.. ولی در مورد رابطه قبل از ازدواج و فرد طلاق گرفته در مورد مقایسه کردن هنوز با شما اختلاف نظری دارم...
اکثر افرادی که در دوره قبل از ازدواح روابط دارن یا دختر عاشق پسر میشه یا پسر عاشق دختر.. و انسان عاشق هم هر حرکتی از معشوقش رو ببینه مورد ستایش قرار میده!! چون کاملا احساسی هستن و وقتی این رابطه به نتیجه نرسه و یکی از اون دو نفر ازدواج کنن آیا شوهر یا خانمشون رو مورد مقایسه با عشق قبلیشون قرار نمیدن؟! که بگن عشق سابق خوشتیپ تر بود! قدبلند تر بود!زیباتر بود و... در ضمن به نظر من کسی که طلاق میگیره اکثرا حس تنفر ایجاد میشه بهشون و از همسر سابقشون شاید به نوعی بدشون بیاد دیگه هرچند هم که روزگار خوشی شاید داشته باشن...
من میگم مقایسه های ما بیشتر جنبه مذهبی فرهنگی داره تا جنبه شخصیت شناسی و روانشناسی فردی..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

................................


سلام

شما یه خانمی را در نظر بگیر که مثلا – با کسی هم رابطه ای نداشته ( از هر لحاظ )

این شخص ازدواج میکنه و خدایی نکرده بعد از 1 سال مثلا شوهرش فوت می کنه ! ( فرض می کنیم شوهرش را خیلی دوست داشت )

چیزی که این خانم تجربه کرده ، حس و دل بستن به مرد واقعی زندگیشه ، و اینکه یه روزی باور داشت میتونست ، با این مرد زندگی خوبی برای خودش بسازه . ولی حالا نداره !

اگر خواست سال های بعد ازدواج کنه ، دوست داره این پشتیبان را برای خودش داشته باشه ، یعنی مرد واقعی ! مردی که همیشه در کنارش باشه

از این جهت به نظرم مورد مقایسه قرار میگیره !!! و این هم طبیعی هست - قبول داری ؟

اگر همسر جدیدش ، در نوع رفتار و احساس، بهتر از همسر گذشته اش باشه و یا در حد آن

اون مرد میتونه منجی اون باشه ! - در این صورت دیگه اون خانم رابطه و رفتار واقعی را ، رابطه جدیش می دونه ، نه قبلی !

و اگر اون مرد بتونه احساسات و عواطف طرف را در کنترل بگیره و در این زمینه عالی باشه – موفق میشه .

و یا مثلا ازذواج به طلاق کشیده شده و تقصیر زوجین بوده - در ازدواج مجدد طرف دوست داره این ایرادات را نبینه و یا کم تر ببینه - برای همین گفته می شود که حتما آگاهانه و کارشناسی شده معیارها را بررسی کنیم

من از این جهت گفتم مورد مقایسه قرار میگیرید ! :72:

---

سلام دوست عزیز

نظرت چیه در مورد پست بالا ؟

به نظرت میتونی منجی اون باشی ؟


موفق باشی.:72:

............................................

جناب باغبان باز هم ممنونم از شما..
همسر فوت شده با طلاق گرفته متفاوته.. کسی که همسرش فوت شده یعنی ناخواسته بوده و شاید بعد از همسرش کسیو پیدا نکنه که اونقدر دوسش داشته باشه مثل بعضی عشق های قبل از ازدواج.. وی مطلقه به نظر من فرق داره یعنی اینکه قبولش نداشته که جدا شده یعنی اینکه دوسش نداشته که جدا شده و نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه...
این نظر شخصی خودمه
اینم اضافه کنم که هیچ وقت تو زندگیم فکر نمیکردم که فکرم بره سمت یه مطلقه و حتی در فرهنگ خانوادگیمون هم اصلا جا نیفتاده... ولی من به این فکر میکنم که چه تضمینی هست که یه مجرد منو خوشبخت کنه و مشکلی نداشته باشم و خیلی خصوصیت های دیگه که در این خانم دیدم... بازم تردید دارم و در مرحله فکر کردن شدید هستم... خداوند همیشه تو هرکاری همه چیزو تمام و کمال نمیده به کسی و دشواری هایی در مسیر هست...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sss6868

جناب باغبان باز هم ممنونم از شما..
همسر فوت شده با طلاق گرفته متفاوته.. کسی که همسرش فوت شده یعنی ناخواسته بوده و شاید بعد از همسرش کسیو پیدا نکنه که اونقدر دوسش داشته باشه مثل بعضی عشق های قبل از ازدواج.. وی مطلقه به نظر من فرق داره یعنی اینکه قبولش نداشته که جدا شده یعنی اینکه دوسش نداشته که جدا شده و نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه...
این نظر شخصی خودمه

---

طلاق باعث می شه سخت تر اعتماد کنه. چرا فکر می کنید کار شما راحت تره، چون شوهرش را دوست نداشته؟
اول که شاید همسرش درخواست جدایی داده و خانم تمایلی به جدایی نداشته و همسرش را دوست داشته
در ثانی وقتی یکبار در انتخابت و علاقه ات به نتیجه خوبی نمی رسی، شرایط برای نفر بعدی سخت تر می شه، نه آسونتر.

ممنونم شیدا خانم
منظورم از اسونتر شدن بعد از جلب اعتماد ایشونه.. وقتی اعتمادشون جلب شد زندگی باهاشون راحت تر از کسیه که همسرش فوت شده یا کسی که در گذشته عاشق کسی بوده.. من از این نظر دارم میگم..
من منکر این نمشم کسی که طلاق گرفته از لحاظ روحی شرایط سختی رو گذرونده و تا حدودیا خیلی استرس ها میتونه داشته باشه ولی صحبت های بیشتر بچه ها من فکر میکنم بخاطر باکره نبودنه!! البته برداشت من اینطوره... چونکه همونطور که مثال زدم مقایسه کردن خانمی که طلاق گرفته با کسی که فوت کرده و قبلا عاشق کسی بوده خیلی کمتره..
در حالی که من معتقدم کسی که طلاق گرفته یه کمبودی در زندگی قبلیش داشته و اگه اون کمبود در زندگی بعدیش جبران بشه میتونه موجب عاشق شدن بشه ولی کسی که همسرش فوت شده یا اینکه قبلا عاشق کسی بوده باشه خیییلی بیشتر مقایسه میکنه و شاید همسرش هرکاری کنه به چشش نیاد...
بازم ممنونم از همگی.. از صحبتای خیلیاتون استفاده کردم.. مطمءنن چند نظر بهتر از یه نظر هست:72:

سلام بر ، کبوتران دلواپس پرواز

ممنون از شما - بالاخره اختلاف نظرها هست ، و این خیلی قشنگه - اگر ماها متفاوت باشیم - می تونیم از هم یاد بگیریم ، و من در این مدت خیلی از شما و دیگر دوستان یاد گرفتم.:72:


به قول شما در مورد تفاوت ها در عشق های قبل از ازدواج با عشق با همسر آینده به نظرم نمی تونیم تناسبی و مقایسه ای برای اینها پیدا کنیم

چوت در مورد اول تعهدی نیست وقتی تعهدی نیست عشق معنا پیدا نمی کنه – در حالی که در ازدواج اولین چیز ، تعهد زوجینه – تعهدی که میگه همیشه در کنار هم هستند – برای هم هستند !

و این جاست عشق معنی پیدا مبکنه !


ولی در بیشتر دوستی های خیابانی به نظرم عشق پیدا نمیشه

شاید سرگرمی و حتما اگر این موارد زیاد انجام میشه در ذهن طرف تداعی میشه.

از طرفی حرف شما میتونه درست باشه چوت اون پسر که مثلا با 10 دختر دوست بوده و از حد و مرز این رابطه ها گذشته

چون 10 تا احساس – با 10 چهره صحبت کرده و احساس خودش را چه راستی و چه دروغی ابراز کرده

امکان داره مقایسه هم صورت بگیره - چون در ذهنش شبکه ای از رفتارها و احساسها درست کرده

البته قابل درمان هست . یکی از اون کارها عدم برقراری به این رابطه ها – عبادت و ......

و این شبکه ها کم رنگ میشند !!!

برای همین هست میگنند اگر شخصی احساسش را فقط تو زندگیش برای همسر آینده اش خرج کنه موفق تر خواهد بود – زندگی پایدار تری خواهد داشت و .....

.......................


زوجینی که از هم جدا میشند ، جدا از این که کی مقصر بوده - خب دوست دارنند در ازدواج مجددشان اون ایرادها را نبینند در همسر آینده شان ، و این طبیعی ست . ( علاوه بر معیارهای خودشان )

و این خودش یعنی یه مقایسه طبیعی !

ولی کسی که مجرد بوده این مقایسه را نداره چون تجربه نداره و فقط از معیارهای خودش و مشورت دیگران و تحقیق دست به انتخاب میزنه !

در کل به نظرم باز هم همه چی به شناخت و تحقیق و معیارها بر میگرده ( همون طور که دوستان عرض کردند ) - اگر شما به این شناخت ها از اون پی ببری و ایشون هم همین طور و اگر ایشون قصد ازدواج

با شما را پیدا کنه و شما هم بتونید تناسب فکری - اخلاقی و عاطفی و ..... ( مانند ازدواج های مجرد با مجرد ) اعمال کنی و خود بزرگوار و خانواده محترم شما هم ایرادی در این ازدواج نبینی ( در حال و آینده !) ، مشکل پیدا نمی کنی به نظرم .


در موردی که شما عرض کردید که : (( نفر بعدی به نظر من راه سختییو نداره که اعتماد اونو جلب کنه

اگر شوهر دوم آن هم به خاطر تفاوت و عدم درک درست از هم، به مشکل بر خوردند چی ؟

.......................


خوشبختی انسانها به خودشان و تفکرشان و تلاشی که می کنند ، بر میگرده ! - اگر در این مورد خوب باشیم ، می تونیم بگیم موفق میشیم !


شما بررسی خودت را از انجام بده :


همین طور که عزیزان در تایپیک عرض کردند - شما مانند اینکه داری از یه دختر مجرد تحقیق میکنی از ایشون هم تحقیق کن برای ازدواج

معیارهایت را لیست کن و یکی یکی برو بررسی کن و ببین میتونه این شخص یارت باشه !

فقط به عنوان یه گزینه !

ما باید فقط به همسر آینده مان تعهد داشته باشیم نه دختری که میریم خواستگاریش !

( این جمله را از دوستان همدردی یاد گرفتم )


سر یه عمر زندگی - و از طرفی باهاش درد ودل کن ببین زندگی گذشته اش چی بود – از چی ناراحت بود و باعث جدایی شده ( معذرت می خوام – درسته این جمله تکراری ولی واقعا مهمه )

برای اینکه بتونی موفق تر باشی اگر می خوای باهاش ازدواج کنی - باید بدانی .


از خودت سئوال کن : چه چیزی در این خانم هست که اگر با او ازدواج نکنم دیگر مثل اون پیدا نمی کنم ؟؟؟؟؟!!!!!


نباید از آینده بترسی و به خودت بگی نکنه مشکل پیش بیاد !

به نظرم خودت هم تردید داری درسته ؟؟؟:18:

دوره شناخت را طی کردی - به جواب سئوال خودت هم میرسی !!

حتی مشاوره هم برو ( خواهش می کنم )

ممنون. :72:

......................


اگر ما به کبوترها توجه کنیم - می بینیم که حنی اونها هم ، همه چی ، شسته رفته در اختیارشان نیست !

در پیدا کردن غذا - در لانه ساختن و ..... ولی همیشه راضی هستند!!

بعضی موقع ها دوست دارم پرنده باشم! و در آسمان پرواز کنم !


دلواپس پرواز نباش !!


موفق باشی .:72:

سلام مجدد دوست عزیز


فکر کنم دوستان راهنمایی های جامعی داشتن.به نظر من اگه تصیمیمتون تا حد زیادی قطعی هست با تحقیق بیشتر و مشاوره دو نفری پیش یه فرد حاذق اون رو به مرحله عمل برسونید.

یه نکته نگارشی هم به عنوان یادآوری عرض کنم: عبارت"عرض کردن " رو انسان برای خودش به کار میبره که نشونه فروتنی هست ولی برای دیگران از عبارت "فرمودن" معمولا استفاده میشه که نشونه احترام به اون شخص هست.قصد جسارت نداشتم فقط خواستم یادآوری کرده باشم به دوستانی که پست های خیلی خوبی مینویسن و این عبارت رو به شکل نادرست استفاده میکنن ،خواستم پست هاتون بی ایراد باشه:72:


موفق باشید:72: