دوستان آيا اظهارنظر در مورد مسايئل مختلف، دخالت محسوب مي‌شود؟

سلام
من خيلي واضح ميخوم مشكلم رو بگم.
من چند ماه كوتاه هست كه با يك دختر خانوم آشنا شدم. همسن هستيم. 26 ساله. ايشون كارشناس‌ارشد زبان هستن. من كارشناس حسابداري و ارشد تاريخ. هر دو در گذشته يك رابطه نامزدي رسمي منجر به جدايي داشتيم. ايشون در 18 سالگي و من در 23 سالگي.
من در اين پست به صورت كلي، ايشون رو نامزدم خطاب مي‌كنم، اما توجه داشته باشيد كه دوست هستيم و در حال فكر كردن به ازدواج .

اما مشكلي كه هست، اظهارنظرهاي من در موارد مختلف براي ايشون غيرقابل تحمل هست. من دو نمونه رو مثال مي‌زنم با ذكر جزئيات دقيق:

1- ايشون آزاد هستن هر تايمي كه دلشون خواست با دوستاشون يا شخصا به بيرون برن و من مطلقا آدمي نيستم كه بخوام ايشون رو در خونه حبس كنم. اما يك حساسيتي كه من دارم اينه كه بارها ازشون خواستم حتي اگه از صبح تا غروب بيرون باشن از ديد من اشكالي نداره اما پس از غروب و تاريكي هوا، منزل باشن.
اين خواسته من عجيب نيست. طبق عرف جامعه و با شرايطي كه قطعا همه از اون اطلاع داريم، با وجود امنيت نسبی، اما ناامنی‌هايي وجود داره.
اما ايشون علاقه شديدي داره كه تا يكي دو ساعت بعد از اذان همچنان بيرون باشه و تاريكي رو به قول خودشون دوست دارن. و در اين مورد به شدت جلوي من جبهه مي‌گيرن و حاضرن رابطه رو تموم كنن اما در مقابل حرف من كوتاه نيان.

2- ايشون دوستي دارن كه 25 سالشونه و با يك مرد متاهل 40 ساله وار رابطه شدن. از ديد نامزدم اون مرد همسرش رو دوست نداره و چون همسرش حاضر به طلاق نيست، مجبور شده يك رابطه جديد رو با معشوقه كوچولوش اجرا كنه!!!
من با جزئيات اين فاجعه كاري ندارم، خواسته من از نامزدم اينه كه هرگز با اون مرد روبرو نشه و با دوستش زمان‌هايي قرار بزاره كه اون مرد (دوس پسر دوستش) حضور نداشته باشه اما ايشون هميشه عقيده دارن كه اون مرد مثل برادر ميمونه و حاضر نيست بنابر خواسته من سلام‌عليكش با اون مرد خائن رو قطع كنه.


--------
تكميلي:

از ديگر طرز تفكرات ايشون:
زماني كه من ميگم ازدواج و تشكيل زندگي يعني "من" و "نو" بايد "ما" باشيم، ايشون به صراحت ميگه خير، من منم و تو تويي! من رو همينجور كه هستم بپذير و هرگز خواسته‌هايي مثل دو موردي كه در بالا عنوان كردم رو ميگه نبايد از من بخواي.
و منطقش اينه كه زير بار حرف زور نخواهد رفت و هر آدمي آزاد هست كه هرطور دوست داره زندگي كنه و همونطور كه من تورو نبايد امر و نهي كنم توام نبايد منو امر و نهي كني.

حالا اولا:
من اشتباه مي‌كنم؟ دخالت مي‌كنم؟ منطق من اشتباهه يا منطق ايشون؟

و ثانيا:
آيا دو مثالي كه زدم مصداق دخالت در امور شخصيش هست؟ يا اين نوع اظهارنظرها حق منه؟

(ضمنا اينطور نيست كه چون هنوز رسمي نشديم طرز فكرش اين باشه. ايشون معتقده تا آخر عمر من نبايد در مسائلش دخالت كنم و متقابلا خودش هم دخالت نميكنه. و هر نوع اظهار نظر رو تجاوز در حريم شخصيش ميدونه.)

با سلام

اینطور که بنده متوجه شدم، شما دو نفر در خصوص ناهنجاریها و باید ها و نباید های زندگیتون باهمدیگه اختلاف نظر دارید.

مثلا شما دوست ندارید همسرتون شب ها تا 9 الی 10 بیرون باشند، و اینو یک ناهنجاری میدونید اما این مسله از نظر این خانم موردی نداره.

یا اینکه شما کار دوست نامزدتون و آن مرد متاهل را خیانت به یک زن دیگه میبینید، و نمیتونید دلیل ایشون و برای درستی رابطه پذیرید ولی نامزد شما این مسله و با دلیل اینکه چون این آقا خانمشون و دوست ندارند رابطه کاملا درست و منطقی میدانند...

خب اینجا سوال پیش میاد

اولا بالاخره یک زمانی احساسی وجود داشته که ایشون با همسرشون ازدواج کردن دوم اینکه اگر دوست ندارن چرا یک دختر دیگه ای و وارد رابطه احساسی کردن اونم بدون روشن کردن تکلیف همسر اول!

الان سوالی که پیش میاد اینه که، نامزد شما به زنان و مردان در زندگی این اجازه و میدهند که هر زمان که دل همدیگه و زدن بدون مشخص کردن رابطه قانونی و شرعی قبلیشون وارد رابطه جدید شوند؟ و این را خیانت و بی وفایی و عدم تعهد نمیدانند؟

در اینصورت شما هم در رابطه با ایشان باید هر لحظه در زندگیتان منتظر این مسایل از نظر ایشون باشید چون ایشون از تعهد و وفاداری تعریف دیگری برای خودشون دارند. ..

و متاسفانه ایشون با گفتن اینکه در زندگی همینی که هستم و باید بپذیرد و من منم و شما شمایید.

یعنی هیچگاه از ایشون انتظار کوتاهی گذشت نداشته باشید و با توجه به نوع دیدگاهشون نسبت به تعهد و وفاداری، اگر هم احساس ناامنی عاطفی در زندگی داشته باشند شما براحتی کنار گذاشته خواهید شد...

دقت داشته باشید شما نمیتونید یک نفری که 26 سال با این طرز تفکر زندگی کردن و تغییر بدید، برای تغییر عقاید ایشون نیاز به صبر و تحمل و گذشت فراوان هست.

ما آدم ها هرکدام در شرایط متفاوتی و با فرهنگ ها متفاوتی رشد کردیم، پس طبیعیه که منطق ها سلایق و باید ها و نبایدهای زندگیمان باهم متفاوت باشد، در اینجا هم مهم نیست منطق کی درسته منطق کی اشتباهه، مهم اینه که هم کفویت بین هنجارها و ناهنجاری های زندگیتون وجود داشته باشه!

مهم اینه که منطق همدیگه و قبول داشته باشید نه اینکه هرکدام منطق دیگری و بی منطقی برشمرید..

با سلام و احترام
در ایران ( با توجه به شرع و عرف ایران، فرهنگ ایران، قانون ایران که وظایف خاصی را برای زوجین تبین کرده است) ، ازدواج با دختری که چنین طرز تفکری دارد اگر موجب طلاق نشود ، موجب بدبختی و درگیری و مشکلاتی برای همه عمر می شود.
چون:
همان عرف ایران و فرهنگ ایران و شرع ایران که حتما مهریه برا حق زن می داند. نفقه را از حقوف زن می شمارد، مسکن وظیفه شوهر هست، تهیه پوشاک و بهداشت با شوهر هست. و اگر خانمی در منزل کار کند حتی می تواند طلب حق الزحمه (اجرت المثل)، کند و .... همان عرف و فرهنگ و شرع هم اجازه به آقا داده است که در این امور رفت و امد و ... بر همسرش نظارت داشته باشد. و همسرش باید حتما با او هماهنگ باشد.

این دیدگاههای شترمرغی بعضی خانمها (مبنی بر اینکه هم حقوق اسلامی و عرفی و شرعی را مطالبه کنند و هم مسئولیتی در رابطه با این حقوق که قانون برایشان مشخص کرده ، نداشته باشند.)معمولا منجر به تعارض درونی خودشان و مشکلات بیرونی برای همسرشان می شود.

البته هم اکنون که شما فرد غریبه ای هستید و زن و شوهر محسوب نمی شوید، هیچ حقی ندارید در خصوص اینکه ایشون چه کار می کند. حتی ایشون می تواند برود با کس دیگری ازدواج کند!!!! چون تعهد قانونی و شرعی وجود ندارد.
اما اگر ازدواج کنید. قانون، شرع و عرف و فرهنگ این را دخالت محسوب نمی کند.


البته اگر زوجی کلا فارغ از مسائل هنجاری جامعه (قانون، شرع، عرف) ازدواج کنند.
بی خیال مهریه
بی خیال جشن عروسی و ...
بی خیال مسکن
بی خیال نفقه
بی خیال و ......
یعنی شریکی با هنجار خودساخته ای شریکی زندگی کنند. آنگاه چون خود را خارج از فرهنگ جامعه کرده اند، می توانند طبق فرهنگ سایر کشورها زندگی کنند و مثلا هر دو در همه چیز آزاد باشند.
وگرنه پیمان ازدواج و تشکیل خانواده قوانین خاص خودش را دارد و باید در نظم آن خوشبختی خانه را جستجو کرد.


خلاصه:
چنین دیدگاه متفاوتی بین شما از آنجا که مبنایی و اساسی هست ، فونداسیون تشکیل چنین خانواده ای را بسیار آسیب پذیر کرده و احتمال خانواده بالنده را به شدت کاهش می دهد.
و با سابقه حل مشکلات خانواده که شما دو نفر دارید(انتخاب طلاق)، ممکن است مجددا از همین شیوه استفاده کنید.

سوشیانت عزیز سلام

وقت بخیر

برادر من به یه موضوعی توجه کن که نه منطق شما اشتباهه و نه منطق نامزدتون.شما دو فرد با تفاوت های اعتقادی هستین.به عقیده من باید بیشتر برای رابطتون وقت بزارین و بیشتر همو بشناسین چون موضوعی که مطرح کردی میتونه در آینده نزدیک مشکل ساز بشه.
ایشون ظاهرا و باطنا آدم اجتماعی و برونگرا هست که یک سری از موضوعاتی که برای شما خط قرمز,تابو,عرف و .... هست براش عادیه و به همین دلیل اظهار نظر شما تو این زمینه رو دخالت به حساب میاره.
یه جا گفتین:

نقل قول:

---

زماني كه من ميگم ازدواج و تشكيل زندگي يعني "من" و "تو" بايد "ما" باشيم، ايشون به صراحت ميگه خير، من منم و تو تويي! من رو همينجور كه هستم بپذير

---

واقعا باید ایشون رو تحسین کنین که اینقدر زیبا دارن واقعیت زندگی رو براتون بیان میکنن.درسته که در ازدواج باید "من" و "تو" ما بشه ولی این یه اصطلاحه و وقتی زن و مرد "ما" میشن که تفاوت های همو بپذیرن و همدیگه رو همونجور که هست بپذیرن.یعنی معلول "ما" شدن اینه که همدیگه رو با تفاوت ها بپذیرید.
با شناختی که از شما دارم(نظرات پخته ای که در راهنمایی در تاپیک دوستان میدین)به سلیقه و عقاید نامزدتان احترام بگذارید و بپذیرید که شما با ایشون اختلاف عقیده دارین.
جمع بندی صحبت هام اینکه قبل از هر اقدام رسمی سعی کنین به تمامی علامت های سوال توی ذهنتون جواب بدین و هیچ کدومشو بدون جواب نزارین.مشاوره حضوری تو این زمینه میتونه کمکتون کنه و اینکه هیچ وقت لطف و رحمت پروردگار رو نادیده نگیرید.

خدایا همه ما را نجات بده

درود

سوشیانت دادا مسلمان باید عاقل باشه از یک سوراخ دوبار گزیده نشه!:81:

طرز فکر جالبی داری اینکه غروب نشده خانه باشه و توی طول روز تا هروقت میخواد بیرون باشه مهم نیست ببخشید اینو خدمت شما عرض میکنم مگه در طول شب چه اتفاقی میوفته که رد طول روی نمیتونه بیوفته؟پسرها روزها بیرون نمیرن؟خلافکارها بیرون نیست؟اگر منظورت برقراری ارتباط با جنس مخالف و بقیه داستان ها هستش که هر اتفاقی که قراره شب بیروفته توی روز هم میتونه بیوفته اینو بصورت کلی گفتم.

در مورد مسئله دوم که کلا بیخیال یعنی کلا بیخالش شو
والا نمیدونم شما که تحصیلکرده ای دانشگاه رفته هستی 26 سالته چرا دیگه اینقدر ساده به موضوعات نگاه میکنی والا یعنی واقعا متوجه نمیشم از هر زاویه ای که دارم نگاه میکنم میبینم این خانوم اصلا و ابدا مناسب ازدواج نیست البته طرز فکر خودم را بیان میکنم.ایشون به کسی نیاز داره همانند طرز فکر خودش را داشته باشه که با اون فرد هم مطمئنا به مشکلات زیادی برمیخوره.
همین الان از این رابطه بیا بیرون یعنی همین الان نه زنگ نه پیامک نه دیدار نه هیچی کلا قطعش کن بزار ایوشن با یکی با طرز فکر خودش ازدواج کنه والا توی این سایت هم هستند دخترانی که متاسفانه رابطه جنسی برقرار میکنند حالا به هر دلیلی با اینش کار یندارم ولی میان و اظهار پشیمانی میکنند که کار غلطی بوده و اشتباه کردم و واقعا هم اکثرشان توبه میکنند :72: ولی با یک موردی مواجه شدیم که اصلا براش مهم نبود رابطه برقرار کرده و اظهار پشیمانی برای ایشون معنایی نداشت و حق خودش می دانسته خوب بنظرت با اینجور دختر خانوم میشه ازدواج کرد و خشوبخت شد؟!
از دایره ای که درش قرار گرفتی یه قدم بیا بیورن اگه همین موضوع را دوستت برایت تعریف کنه شما بعنوان یه رفیق چه توصیه ای بهش میکنید ادامه رابطه و تصمیم برای ازدواج یا اینکه خیلی زود از این رابطه خارج بشه؟

پ.ن:واقعا دلم میسوزه بخاطر پسرهایی که اطلاعات و دانشی ندارند در مورد مهمترین انتخاب زندگیشان و شوربختانه بیشتر به ظاهر و موقعیت طرف توجه میکنند تا به واقعیت دختر خانوم برعکس از اونطرف بسیاری از دختران باحیا خانواده دار محجبه و با ایمان بساز و فهمیده با اخلاق و باشخصیت مجرد باقی میمانند.این موضوع را بصورت کلی بیان کردم چون درد بزرگیه توی جامعه ما

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سوشیانت

ايشون دوستي دارن كه 25 سالشونه و با يك مرد متاهل 40 ساله وار رابطه شدن. از ديد نامزدم اون مرد همسرش رو دوست نداره و چون همسرش حاضر به طلاق نيست، مجبور شده يك رابطه جديد رو با معشوقه كوچولوش اجرا كنه!!!

---

این آقا به همسرش گفته من دوست دختر دارم و همسرش حاضر به طلاق نیست؟
حاضر به طلاق نیست یعنی چی؟ مگر نه این که طبق قانون هر مردی می تونه هر وقت دلش خواست (هر وقت دلش خواست) حق و حقوق همسرش را بده و طلاقش بده.

این خانم این حق را برای یک مرد دروغگو ( همسرم حاضر به طلاق نیست) قائله
مطمئن باشید در شرایط خودش ( یک زن برای طلاق گرفتن از همسرش باید کفش آهنین بپوشه و بیفته دنبال دادگاه بازی تا بتونه طلاق بگیره) حتما این حق را برای خودش قائله که اگر روزی دلش خواست بره با یکی دیگه رابطه پنهانی داشته باشه، چون نمی تونه طلاق بگیره.

دوست شما با اون آقا چیکار داره؟
یه رابطه پنهانی که حالا یواشکی و با زدن از وقت زن و بچه اش می خواد با این دختر خانم بره رستوران، دوست شما اون وسط چیکاره است؟ ایشون هم می ره که عیش اون آقای دروغگو کامل بشه؟

----------------------------
علت جدایی قبلی این خانم چی بوده؟ چه مدت نامزد بودن؟ نامزد قبلیشون را دیدین؟ علت جدایی را تحقیق کردین؟

سلام بر سوشیانت گرامی
وقتی شما میگی می خوای ما بشی ایشون تصور میکنه :
1) باید هر چی شما بگی اون قبول کنه حتی اگه بی نهایت کاری رو دوست داشته باشه
2) حس میکنه می خای از اون موجودی شبیه خودت بسازی
3) می خای ریسش باشی
4) می خای بجاش تصمیم بگیری
5) می خای دوست داشتنو وسیله ای کنی واسه کنترل کردن
6) فکر میکنه داری کلا شیوه ی تفکرشو زیر سوال می بری

همه تفکرات و قضاوتهای بالا زمانی بیشتر رنگ اطمینان و یقین رو بخودش میگیره که:

1) هنوز رسما اقدام نکردین توقع دارین. خب پیش خودش میگه حالا که اتفاقی نیفتاده داری این جوری منو محدود میکنه وای به حال روزی که زیر یه سقف باشیم
2) با عدم سیاستهای شما بیان میشه. جسارت منو ببخشین اما با توجه به پستهایی که از شما دیدم علی رغم اینکه حس میکنم پسر خوش قلبی هستین اما بیانتون ایجاد مقاومت میکنه. ببینین برای ایجاد تغییر در کسی اول باید اطمینان اون شخص رو جلب کرد. اگر ایشون پی ببرن که شما فردی فهیم ، غ کنترل گر و صرفا صلاحشون رو می خاین چه بسا در صورتیکه مشکل شخصیتی خاصی نداشته باشن و منطقی باشن و شما رو همراه خودشون ببینن خودشون از شما نظر بخان. پس وقتی اعتماد ایشون رو جلب کردی حرف شنوی ایشون بالا میره.
مشکل اینجاست برخی از پسرها خ عجله دارن. دوست دارن خ زود مقبول واقع بشن حرفشون تایید بشه در حالیکه هنوز پایه ها محکم نشدن. کمترین مخالفتها رو خ جدی تلقی میکنن. وقتی خانم ازشون دلیل می خاد یا می خاد راجع بهش بیشتر بحث بشه همش رو بچشم لجبازی میبینن( در کل عرض کردم )

اگر می خاین ضریب پذیرفتاری خانم بالا بره بهتره حرفهاتون اغشته به چاشنی های زیر در حد متعادل باشه
1) ارامش
2) مهربانی
3) حمایت
4) دلایل منطقی
5) صبر
و در موارد زیر هم شناختتون رو افزایش بدین

1) دنیای خانمها
2) خطاهای شناختی

توجه داشته باشین من خواستم صرفا سوتفاهم های ممکن رو از دید خانم ها یا برخی خانمها بیان کنم.

و اما یک صحبت خصوصی با شما کسی که اینجا نیست البته :-)

از ان جهت متمایلم بگم که داشتن این دیدگاه شما رو با هر خانمی دچار مشکل میکنه.
دوست گرامی بارها پست های شما رو خوندم وخ وقتها پیش بینی کردم حتی قبل از خوندنش.
مثلا اوایل در خ از موارد هر مشکلی ایجاد می شد اگر صاحب تاپیک خانم بودن تذکر میدادی که از لحاظ جنسی جذابیت ندارید و ...من منکر اهمیت امور جنسی نیستم. هیچ کس نیست. اما اینکه همه مشکلات از اینجا ناشی بشن نگاه منطبق بر واقعیتی نمیتونه باشه
و چه بسا این ارتباط جنسی که یک پایه اش قطعا یک مرده مشکل از طرف مرد باشه. اینو میگم چون فکر میکنم خ دنیای خانمها رو نمی شناسی.
دوم که مهمتره وجود خطاهای شناختی " تعمیم امور منفی و " فیلتر دهنی" در شماست. یک غلط املایی یا یک نقصان در فرد کافیه که شما اون شخص رو زیر سوال ببری
در برخی پستهاتون خ شدید واکنش نشون میدین . خ وقتها وقتی مراجع مرد مشکلی پیدا میکنه سریع پیشنهاد میدین ممکنه پای یک مرد دیگه وسط باشه. هر چند خود شخص اذعان می کنه خانمش اهل این حرفها نیست
یک جور بدبینی خاصی نسبت به خانومها داری که حس میکنم می تونه نتیجه ارتباط ناموفق باشه
توجه داشته باشین من مطمینم مهربان هستین. اما واقعا مهارت ابراز اون هم مهمه.

این حرف رو شنیدم خ برام جالب بود:
پسرها ظاهر براشون مهمه و دخترها حرف ها. واسه همین پسرها دروغ میگن دخترها ارایش میکنن. این جمله بطور غ مستقیم نشون میده که چقدر صحبت می تونه روی یک زن موثر باشه . گاها می بینی که پسری که اصلا مورد قبول شماها نیست با خانمها ارتباط برقرار میکنه مثل همون مرد 45 ساله. ببینین این مرد متاسفانه تونسته اون خانم رو همراه کنه

ضمن اینکه کاملا نظر مدیر رو تایید میکنم و حرفهایم در تایید خانم یا رد شما نبودند . در هر صورت شما در دوره اشنایی هستین و قطعا باید شناختتون عمیق تر بشه و تمامی اینها با هم در شناخت این خانم کمک میکنه ( تا حدی نشون میده ایشون خ ساده انگارانه با قضیه دوستشون برخورد میکنن)

برای سوشیانت مهربان همدردی ارزوی خوشبختی و موفقیت دارم ( وقتی به اقای تنهای نود سه پیشنهاد بیرون رفتن دادین و همدردی کردین با ایشون برای من خ جالب بود. و حاکی از قلب مهربان شما:72:)

سلام به همه و ممنون از پاسخ‌گوييتون

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

الان سوالی که پیش میاد اینه که، نامزد شما به زنان و مردان در زندگی این اجازه و میدهند که هر زمان که دل همدیگه و زدن بدون مشخص کردن رابطه قانونی و شرعی قبلیشون وارد رابطه جدید شوند؟ و این را خیانت و بی وفایی و عدم تعهد نمیدانند؟

---

متاسفانه همينطوره. يكبار حتي مستقيم گفتند اگر كسي همسرش رو دوست نداشته باشه و همسرش حاضر به طلاق نباشه، نبايد حق زندگي نداشته باشه و ميتونه ول كنه و بره. و گفتند من هم اگه روزي به همسرم سرد بشم بهش ميگم من رو طلاق بده اما اگه نداد ول ميكنم و ميرم.
البته در مقابل واكنش من چند روز بعد گفتند كه اين در موارد خيلي حاد هست كه زندگي غيرقابل تحمل باشه نه مسائل جزئي.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

در اینصورت شما هم در رابطه با ایشان باید هر لحظه در زندگیتان منتظر این مسایل از نظر ایشون باشید چون ایشون از تعهد و وفاداری تعریف دیگری برای خودشون دارند. ..

---

متاسفانه شديدا از اين مورد ميترسم اين چند وقته

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

و متاسفانه ایشون با گفتن اینکه در زندگی همینی که هستم و باید بپذیرد و من منم و شما شمایید.

یعنی هیچگاه از ایشون انتظار کوتاهی گذشت نداشته باشید و با توجه به نوع دیدگاهشون نسبت به تعهد و وفاداری، اگر هم احساس ناامنی عاطفی در زندگی داشته باشند شما براحتی کنار گذاشته خواهید شد...

---

با شناختي كه ازش پيدا كردم دور از انتظار نيست...



------------------------------------------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
در ایران ( با توجه به شرع و عرف ایران، فرهنگ ایران، قانون ایران که وظایف خاصی را برای زوجین تبین کرده است) ، ازدواج با دختری که چنین طرز تفکری دارد اگر موجب طلاق نشود ، موجب بدبختی و درگیری و مشکلاتی برای همه عمر می شود.
چون:
همان عرف ایران و فرهنگ ایران و شرع ایران که حتما مهریه برا حق زن می داند. نفقه را از حقوف زن می شمارد، مسکن وظیفه شوهر هست، تهیه پوشاک و بهداشت با شوهر هست. و اگر خانمی در منزل کار کند حتی می تواند طلب حق الزحمه (اجرت المثل)، کند و .... همان عرف و فرهنگ و شرع هم اجازه به آقا داده است که در این امور رفت و امد و ... بر همسرش نظارت داشته باشد. و همسرش باید حتما با او هماهنگ باشد.

این دیدگاههای شترمرغی بعضی خانمها (مبنی بر اینکه هم حقوق اسلامی و عرفی و شرعی را مطالبه کنند و هم مسئولیتی در رابطه با این حقوق که قانون برایشان مشخص کرده ، نداشته باشند.)معمولا منجر به تعارض درونی خودشان و مشکلات بیرونی برای همسرشان می شود.

البته هم اکنون که شما فرد غریبه ای هستید و زن و شوهر محسوب نمی شوید، هیچ حقی ندارید در خصوص اینکه ایشون چه کار می کند. حتی ایشون می تواند برود با کس دیگری ازدواج کند!!!! چون تعهد قانونی و شرعی وجود ندارد.
اما اگر ازدواج کنید. قانون، شرع و عرف و فرهنگ این را دخالت محسوب نمی کند.


البته اگر زوجی کلا فارغ از مسائل هنجاری جامعه (قانون، شرع، عرف) ازدواج کنند.
بی خیال مهریه
بی خیال جشن عروسی و ...
بی خیال مسکن
بی خیال نفقه
بی خیال و ......
یعنی شریکی با هنجار خودساخته ای شریکی زندگی کنند. آنگاه چون خود را خارج از فرهنگ جامعه کرده اند، می توانند طبق فرهنگ سایر کشورها زندگی کنند و مثلا هر دو در همه چیز آزاد باشند.
وگرنه پیمان ازدواج و تشکیل خانواده قوانین خاص خودش را دارد و باید در نظم آن خوشبختی خانه را جستجو کرد.

---

سلام مدير جان
ببينيد ايشون هيچ اعتقادي به مهريه و جشن عروسي و اين صحبتها نداره حتي در مورد مسائل مالي هم حرفي نميزنه و يكبار هم گفت شغل و درامدت به خودت مربوطه من دخالتي توي ماديات نميكنم.

اما اين دليل موجهيه كه چون (مثل خود من) به مهريه و جشن و اين رسومات خاله‌زنكي اعتقادي نداره، در مقابل سوالهاي من (مثل همون مثلا مشكل بيرون رفتن در ديروقت و ...) من رو متهم به دخالت كنه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

چنین دیدگاه متفاوتی بین شما از آنجا که مبنایی و اساسی هست ، فونداسیون تشکیل چنین خانواده ای را بسیار آسیب پذیر کرده و احتمال خانواده بالنده را به شدت کاهش می دهد.
و با سابقه حل مشکلات خانواده که شما دو نفر دارید(انتخاب طلاق)، ممکن است مجددا از همین شیوه استفاده کنید.

---

متاسفانه حدس ميزنم چنين باشه



---------------------------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کوهنورد

...
با شناختی که از شما دارم(نظرات پخته ای که در راهنمایی در تاپیک دوستان میدین)به سلیقه و عقاید نامزدتان احترام بگذارید و بپذیرید که شما با ایشون اختلاف عقیده دارین.
جمع بندی صحبت هام اینکه قبل از هر اقدام رسمی سعی کنین به تمامی علامت های سوال توی ذهنتون جواب بدین و هیچ کدومشو بدون جواب نزارین.مشاوره حضوری تو این زمینه میتونه کمکتون کنه و اینکه هیچ وقت لطف و رحمت پروردگار رو نادیده نگیرید.

خدایا همه ما را نجات بده

---

كوهنورد جان سلام
من اين اختلاف عقيده رو كاملا باور دارم
اما مشكل اينجاست، با توجه به اين كه اين موارد براي من قابل هضم نيست و ايشون هم ظاهرا كوتاه اومدن رو مساوي با كم آوردن ميدونن ، شما هم فكر ميكنيد اگه اين رابطه به ازدواج ختم بشه مشكل ساز خواهد بود؟
(يك مثال ميزنم. ايشون زماني كه من بهشون گفتم من و شما ميتونيم با انتقاد از رفتار هم مثل دو تا رفيق و آينه هم باشيم و ايرادات همو اوكي كنيم، محكم گفتن كه اين صحبتها رو اعتقادي ندارن بهش و همونطور كه در كارهاي من دخالت نخواهند كرد، اجازه دخالت در مسايل شخصيشون رو نخواهند داد - حتي سالها بعد از ازدواج)



------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

طرز فکر جالبی داری اینکه غروب نشده خانه باشه و توی طول روز تا هروقت میخواد بیرون باشه مهم نیست ببخشید اینو خدمت شما عرض میکنم مگه در طول شب چه اتفاقی میوفته که رد طول روی نمیتونه بیوفته؟پسرها روزها بیرون نمیرن؟خلافکارها بیرون نیست؟اگر منظورت برقراری ارتباط با جنس مخالف و بقیه داستان ها هستش که هر اتفاقی که قراره شب بیروفته توی روز هم میتونه بیوفته اینو بصورت کلی گفتم.

---

سلام مستر خاله‌قزي نازنين
البته اين يك مئال بود كه بگم اظهارنظر من رو دخالت ميدونن.
اما در كل با توجه به شرايط جامعه و عرف و اون تعصبي كه تو وجود ما ايران‌هاست، به شدت مخالف اون ساعت 9 10 هستم !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

در مورد مسئله دوم که کلا بیخیال یعنی کلا بیخالش شو
والا نمیدونم شما که تحصیلکرده ای دانشگاه رفته هستی 26 سالته چرا دیگه اینقدر ساده به موضوعات نگاه میکنی والا یعنی واقعا متوجه نمیشم از هر زاویه ای که دارم نگاه میکنم میبینم این خانوم اصلا و ابدا مناسب ازدواج نیست البته طرز فکر خودم را بیان میکنم.ایشون به کسی نیاز داره همانند طرز فکر خودش را داشته باشه که با اون فرد هم مطمئنا به مشکلات زیادی برمیخوره.
همین الان از این رابطه بیا بیرون یعنی همین الان نه زنگ نه پیامک نه دیدار نه هیچی کلا قطعش کن بزار ایوشن با یکی با طرز فکر خودش ازدواج کنه والا توی این سایت هم هستند دخترانی که متاسفانه رابطه جنسی برقرار میکنند حالا به هر دلیلی با اینش کار یندارم ولی میان و اظهار پشیمانی میکنند که کار غلطی بوده و اشتباه کردم و واقعا هم اکثرشان توبه میکنند :72: ولی با یک موردی مواجه شدیم که اصلا براش مهم نبود رابطه برقرار کرده و اظهار پشیمانی برای ایشون معنایی نداشت و حق خودش می دانسته خوب بنظرت با اینجور دختر خانوم میشه ازدواج کرد و خشوبخت شد؟!
از دایره ای که درش قرار گرفتی یه قدم بیا بیورن اگه همین موضوع را دوستت برایت تعریف کنه شما بعنوان یه رفیق چه توصیه ای بهش میکنید ادامه رابطه و تصمیم برای ازدواج یا اینکه خیلی زود از این رابطه خارج بشه؟

---

البته من اسير احساسات نيستم خاله‌قزي جان و خيلي راحت ميتونم (عليرغم علاقه‌اي كه بهشون دارم) از اين رابطه خارج بشم.
اما خواستم قبل از خروج، با شماها مشورتي كرده باشم
ايشون تفكرش شبيه منه
اهل كتاب و مطالعه، علاقمند به علوم انساني و اجتماعي، اهل حافظ و مولانا ، دوست‌أار تاريخ و فلسفه و...
من تمام مدتي كه باهاشون بودم از هم‌صحبتي باهاش لذت مي‌بردم چون بسيار فكرش شبيه منه. تنها چيزي كه باعث شده از خروج رابطه كمي مردد بشم همين شباهت فكريمون هست در مواردي كه گفتم. ضمن اين كه در درجه دوم ظاهرشونم دوست دارم.

با اين حال بعي ميدونم -با شرايط فكريشون و همينطور توجيه خيانت دوستشون- بتونم باهاشون كنار بيام.



------------------------------------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

این آقا به همسرش گفته من دوست دختر دارم و همسرش حاضر به طلاق نیست؟

---

سلام شيدا جان
بله همينطوره. البته يك پسر 6 ساله هم دارن و من فكر ميكنم اون خانوم كه خانه‌دار هم هست بخاطر بي‌پناهي و بدبختي حاضر به جدايي نيست :(
خداوكيلي دلم كباب ميشه يادش ميوفتم و از همه خيانتكارها متنفرم...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

دوست شما با اون آقا چیکار داره؟
یه رابطه پنهانی که حالا یواشکی و با زدن از وقت زن و بچه اش می خواد با این دختر خانم بره رستوران، دوست شما اون وسط چیکاره است؟ ایشون هم می ره که عیش اون آقای دروغگو کامل بشه؟

---

درد من همينه
اون مرد 40 ساله هر روز از سركار مياد، با اين دختر 25 ساله ميرن دوردور و آخر شب ميرن خونه و پيامك بازي...
و اون دختر 25 ساله به قدري اون مرد رو دوست داره كه نميتونه ازش جدا شه و با پدرش هم سر اين مورد درگير شده

اما مشكل اصلي من اينه كه اين كسي كه قراره نامزد من باشه، اين رابطه دوستش و اون آقا رو توجيه ميكنه و قبيح نميدونه و حتي در مقابل اصرار من براي قطع رابطه با دوستش و اون آقا، رسما گفت اين رو از من نخواه كه شدني نيست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

علت جدایی قبلی این خانم چی بوده؟ چه مدت نامزد بودن؟ نامزد قبلیشون را دیدین؟ علت جدایی را تحقیق کردین؟

---

تحقيق كردم. كم سني ايشون و عدم علاقشون و اين كه به اصرار برادر بزرگتر و پدرش ازدواج كرده و 6 ماه بعد هم جدا شدن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرااد

سلام بر سوشیانت گرامی
وقتی شما میگی می خوای ما بشی ایشون تصور میکنه :
1) باید هر چی شما بگی اون قبول کنه حتی اگه بی نهایت کاری رو دوست داشته باشه
2) حس میکنه می خای از اون موجودی شبیه خودت بسازی
3) می خای ریسش باشی
4) می خای بجاش تصمیم بگیری
5) می خای دوست داشتنو وسیله ای کنی واسه کنترل کردن
6) فکر میکنه داری کلا شیوه ی تفکرشو زیر سوال می بری

---

نه مهراد جان من رسما و واضح بهشون گفتم از هر انتقادي استقبال ميكنم و كاملا آماده‌ام از اظهارنظرهاي ايشون در مورد خودم استفاده كنم.
اطمينان دادم كه اين ما شدن دو طرفه‌س.
اما ايشون مصرانه گفتن كه نه تنها چنين اجازه‌اي نميدن، كه به خودشون هم اجازه دخالت در كارهاي من رو نميدن كه من گفتم اين دخالت نيست و من كاملا راضيم ازم انتقاد بشه اما قبول نكردن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرااد

1) هنوز رسما اقدام نکردین توقع دارین. خب پیش خودش میگه حالا که اتفاقی نیفتاده داری این جوری منو محدود میکنه وای به حال روزی که زیر یه سقف باشیم

---

تمام صحبتهاي ما براي بعد از ازدواج بود و اطمينان دادم بهشون كه صحبت من صحبت امروز نيست. صحبت فرداست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرااد

2) با عدم سیاستهای شما بیان میشه.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهرااد

جسارت منو ببخشین اما با توجه به پستهایی که از شما دیدم علی رغم اینکه حس میکنم پسر خوش قلبی هستین اما بیانتون ایجاد مقاومت میکنه.

---

متاسفانه اينطور است. و سعي ميكنم رو خودم كار كنم. من آدم خوش مشربي هستم كه تمام دوستام از بودن كنار من لذت ميبرن. اما در بيان خواسته‌هام به ايشون شايد اشتباه كردم مستقيم گفتم. هرچند با شناختي كه ازش دارم با هر شيوه ديگه اي هم ميگفتم ايشون از مواضعش كوتاه نميومد.


در مورد صحبت خصوصيتون هم من كاملا خوندم و بهش فكر و عمل خواهم كرد
<3
-----------

دادا الان که دل کندن آسونه سعی کن خاتمه بدی به این رابطه یه مثال قشنگی هست که میگه:

بعضی ها مثل قطار شهر بازی میمونن از بودن باهاشون لذت میبری ولی باهاشون به جایی نمیرسی.

شایشون یه دوست و همصحبت خوبه بنظرم خیلی هم خوبه آدم چنین دوستانی داشته باشه که باهم اشتراکاتی داشته باشند ولی مسئله ازدواج مقداری متفاوته.

نقل قول:

---

(يك مثال ميزنم. ايشون زماني كه من بهشون گفتم من و شما ميتونيم با انتقاد از رفتار هم مثل دو تا رفيق و آينه هم باشيم و ايرادات همو اوكي كنيم، محكم گفتن كه اين صحبتها رو اعتقادي ندارن بهش و همونطور كه در كارهاي من دخالت نخواهند كرد، اجازه دخالت در مسايل شخصيشون رو نخواهند داد - حتي سالها بعد از ازدواج)

---

نقل قول:

---

ببينيد ايشون هيچ اعتقادي به مهريه و جشن عروسي و اين صحبتها نداره حتي در مورد مسائل مالي هم حرفي نميزنه و يكبار هم گفت شغل و درامدت به خودت مربوطه من دخالتي توي ماديات نميكنم.

---

پازل ها را وقتی کنار همق رار میدهم متوجه میشم ایشون به مسئله ازدواج طور دیگری نگاه میکنند همانند دوهمخانه دوتا دوست که فقطتوی خوشی باهم هستند.در مورد مسائل مالی شاید ایشون الان این حرف را بزنند ولی در آینده مطمئنا تغییر میکنند.مسئله جایگاه مرد غرور مرد نقشی که توی خانواده داره و بعدها بعنوان یک پدر کلا تعریفی وجود نداره در این مورد در افکار این خانوم.نوشته جناب مدیر خیلی خوب بود :72:

سلام دوباره .

تاپیک شما خ ذهن من رو مشغول کرد. دغدغه های شما حرفهای مدیر نگاه اقای خاله قزی .

میدونین اقای سوشیانت مشکل من در مورد قسمت مربوط به داستان ما و من شدن هست.

خب من دختریم که دقیقا در تجربه اخیر اشنایی با یک اقا ایشون این حرفها رو به من زدن و گفتن که خ از خانمهایی که بشدت به همسرشون وابسته هستند و مثلا از صبح تا اخرین ساعت کاری بارها با شوهرشون تماس میگیرین و حرفهای عاشقانه رد و بدل میکنن خوششون میاد. و اینکه دوست دارند زن و شوهر فقط یک موجود باشند. اما من بهشون گفتم که وابستگی زیاد اسیب زاست و من دوست دارم علی رغم اینکه خ همراه هم هستند اما حریم خصوصیشون رو هم داشته باشند. دقیقا من بیزارم از همسرانی که حتی موبایل هم رو چک میکنن بدون اجازه. لپ تاب و ..

چیزی که دقیقا الان ذهن منو مشغول کرده اینکه پس بعنوان یک دختر من چطور بفهمم طرفم انسان کنترل گری هست یا نه؟ چون بشدت از این خصیصه متنفرم.


به هر حال من فکر نمیکنم با زدن این حرف من همسر نامناسبی باشم یا خانواده دار نباشم یا ترنی باشم که از بودن باهام لذت ببرن و به مقصد خاصی نرسم. شایدم باشم البته :199: اگر بخام دقیقتر توضیح بدم دقیقا ازدواج از کتاب پیامبر جبران خلیل جبران


من فکر میکنم که شما دونفر نیاز دارین جزیی تر بحث کنین. مثلا دقیقا منظورتون رو از حریم خصوصی مشخص کنین. چه چیزهایی حریم خصوصی این خانم محسوب میشن؟ حدود شما در تعیین ازادی طرف چیه؟
دقیقا دوست دارن چه فعالیتهایی رو بدون نیاز به مشورت شما انجام بدن. بنظر من حتما جزیی تر پی گیری کنین

حتی بررسی کنین چه مواردی در شما باعث جذب ایشون میشه . یا دقیقا چه معیارهایی در ایشون باعث جذب شما میشه
در ضمن خ وقتها عمل ادمها با حرفشون خ متفاوته خ هم عملی همدیگر رو بیازمایید

ببخشید من چون با موبایل اومدم امکان نقل قول گرفتن یکم برام سخته.

اول پاسخ خاله قزی
خاله قزی جان من خوشبختانه آدمی نیستم که اسیر احساسات بشم و خودمو گول بزنم. حقیقت این که من به این نتیجه رسیده بودم که ایشون و من مناسب هم نیستیم, اما برای جلوگیری از اشتباه اینجا مطرح کردم و خوشبختانه خیلی بهتر به موضوع اشراف پیدا کردم و این رو صمیمانه به شما و بقیه دوستان و مدیر عزیز مدیونم.

_________________

برای مهرااد عزیز
باور میکنید من تا الان فکر میکردم شما آقا هستید! تازه فهمیدم خانومی :))))

فرمودید جزیی تر بآید باهاشون صحبت کنم. ببینید من این کار رو کردم و تا ریزترین مسایل باهاشون حرف زدم. اما حرف ایشون اینه که من اجازه دخالت در مثلا انتخاب زنگ لباسم رو هم نمیدم. کما اینکه متقابلا موارد مربوط به تو رو هم دخالتی نخواهم داشت.
حقیقت این که ایشون اصلا از مواضعش کوتاه نمیاد. میگه من همینم. همینطوری که هستم منو بخواه. تصورش اینه اگه من بگم (مثلا) با این لیوان اب نخور با اون یکی بخور, به حریم خصوصیشون تجاوز کردم.

علاقه من به ایشون صرفا به دو دلیل هست. اول این که روحیه عجیب غریب من رو درک میکنه. من اغلب روزی چند ساعت کتاب میخونم و دایره گلچین شده دوستانم هم فقط کسانی باقی موندن که میتونیم بحث کنیم با هم . من سه تا کتاب در ارشاد دارم که منتظر اخذ مجوز هستم برای چاپ. بالاتر هم گفتم رشته تحصیلی من تاریخ هست و بسیار در تاریخ وو فلسفه و عرفان و در یک کلام در کتاب غرقم. این خانوم قبلا فقط یک دوست بودن. کاملا من رو میفهمید و برای خط به خط نوشته هام یا اشعارم ارزش قایل بود و حتی ساعتها با من حرف میزد. هیچوقت نشد در مورد مزه قرمه سبزی یا لباس عروس فلان فامیلش حرف بزنه! به همین خاطر من شدیدا به این که باهاشون خوشبخت خواهم شد امیدوار شدم. اما از وقتی علاقم رو گفتم و ایشون هم گفتن به من علاقمندند, از قالب یک دوست که خارج شد و به جایگاه شریک زندگی نزدیک شد, خلقیاتش برام غیر قابل تحمل شد.

به قول خودشون میگن بی توقع باش هیچ انتظاری نداشته باش بزار آزاد باشیم و بدون هیچ سوال جوابی, در کنار هم زندگی کنیم
اما این برای من قابل پذیرش نیست. من نمیتونم در مقابل همه جی سکوت کنم. شاید روحیاتم انزواگرایانه باشه اما من مرد هستم با چاشنی غیرت و انتظار احترام. خودشون هم اعتراف کردن که من خیلی برای ایشون خوبم. اما رک گفتن اگه قرار باشه ازادیشون خدشه دار بشه و من اظهارنظری در مورد مسایل به اصطلاح شخصیش کنم, ترجیح میدن جدا بشن

بانو مهرااد گرامی

نقل قول:

---

خب من دختریم که دقیقا در تجربه اخیر اشنایی با یک اقا ایشون این حرفها رو به من زدن و گفتن که خ از خانمهایی که بشدت به همسرشون وابسته هستند و مثلا از صبح تا اخرین ساعت کاری بارها با شوهرشون تماس میگیرین و حرفهای عاشقانه رد و بدل میکنن خوششون میاد. و اینکه دوست دارند زن و شوهر فقط یک موجود باشند. اما من بهشون گفتم که وابستگی زیاد اسیب زاست و من دوست دارم علی رغم اینکه خ همراه هم هستند اما حریم خصوصیشون رو هم داشته باشند. دقیقا من بیزارم از همسرانی که حتی موبایل هم رو چک میکنن بدون اجازه. لپ تاب و ..

---

این سخن شما صددرصد درسته حریم شخصی حتی باید در زندگی متاهلی احترام گذاشته بشه توسط طرف مقابل در این مسئله شکی نیست تصور نمیکنم جناب سوشیانت هم با این حرف من مخالف باشند.
سوشیانت یه خوب یکه داره البته تصور میکنم سایت همدردی هم نقش داشته اینه که تفکیک کرده شغلش با زندگیش را این خیلی خوبه.خوب بلاخره هر فردی علایقی داره بنده هم عاشق اینترنت هستم ولی در منزل فرق میکنه وسوسه میشم بازی کنم بازم برم اینترنت ولی خیلی کمه و جلویش را میگیرم.

در پست قبلی هم گفت شاید اشتراکات زیادی باهم داشته باشید همدیگر را بتوانید درک کنید ولی بعنوان یه دوست خوب و همکار خوب نه بعنوان یه همسر و همراه زندگی.
خوشحالم تصمیم که گرفتی وسپاس از تایپیکی که زدی چون مطالب زیادی ازش یاد گرفتم :72: