نمایش نسخه قابل چاپ
من ۲۵ دانشجوی ارشد مهندسی بیکار سربازیم هم یک سالش مونده. من به خواستگاری دختر ۲۳ رفتم. ایشون در جلسه خواستگاری در خواست نا متعارفی از من داشتن ایشون گفتند که قبلا با گروهی از بچه های دانشگاهشون که مختلط هم بودن مسافرت رفتن حدود پنج سال تابستون یا بهار اینا با هم مسافرت رفتن. ایشون به من گفتند بعد ازدواج هم دوست دارند بازم با اونا بیرون برن. به نظرتون این حرف معقوله که ادم شوهرشو ول کنه با دوستاش بره کوه ؟ اون گروهی که کلی پسر جوون که ازداوج نکردن توش هست ؟!
سلام، اگه بدلت نشسته و بقیه شرایط مورد نظرت رو دار ه خب برو دوستاش رو ببینشون و باهاشون آشنا بشو وببین روابط ودوستیشون مورد قبول شما هست وبا چشمای خودت ببین چه احساسی بهشون داره و آیا اهل شوهرداری و خانواده هست؟، اینقدر صادقانه گفته که نمیشه از دور قضاوت خاصی کرد
درود
شما اول شغلت را مشخص کن درامدت مشخص بشه توی شغلت تثبیت بشو مقداری پس انداز داشته باش خدمتت که تمام شد تازه شروط اولیه برای رفتن به خواستگاری را بدست می آورید.
یعنی شما و ایشون که صحبت کردید تنها مشکلتان همین موضوع بوده است؟و تنها مشکل دختر خانوم هم همین موضوع بوده است؟!!بقیه مسائل بین شما دونفر حل شده فقط همین موضوع باقی مانده؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
با سلام و احترامنقل قول:
نوشته اصلی توسط khaleghezey
ایشون میخوان حتما از اکسیژن هوا تغذیه کنن یا فتوسنتز کنن. به من و شما چه؟ الان مشکلی که مطرح کردن یه چیز دیگه س بعد شما بجای ارایه راه حل مشکلات دیگه براشون میسازی؟
انقد بدم میاد از اینا که تا حرف ازدواج میشه سریع میگن شغلت کو پولت کو..چه عمری که برا این حرفا دادم هیچوقت نمیبخشمون. من یه سال پیش هیچی نداشتم خدا رو شکر الان مهندسم، حقوقم بالای ۳.۵ میلیون تومن اوضاعمم داره خوب میشه. اما اگه یه سال پیش نامزدی یا عقد میکردم چی میشد؟ کی عذابی رو که تو این یه سال کشیدمو جبران میکنه؟ کی عمر رفته و روزای سخت و تنهاییا و افسردگیهامو جبران میکنه؟ کی اون دنیا جواب گناهامو میده؟ شما؟؟؟؟؟؟
خدا لعنت کنه هرکسی رو که به هر طریقی چه با حرف چه با عمل سر راه ازدواج جوانان مشکل ایجاد میکنه.
وضع مالیمون خوبه پدرم خونه و ماشین خریده برام تا زمانی هم که میرم سر کار اجاره یکی از مغازهامون دسته منه حدودا ۴ میلیون در ماه سربازی هم مشکلی نیست اموزشی رو رفتم ۸ ماه کسری دارم و کلا یه سال از سربازیم مونده یه پروژه کسر خدمت هم گرفتم ۶ ماه هم اونجا کم میشه البته اگه بتونم انجام بدم.کلا ۶ ماه از سربازیم مونده
سلام . اقا مهدی.
مورد مشابهی قبلا در این سایت مطرح شده بود که من برای شما لینک میکنم و فکر میکنم که پاسخ مشاور محترم خ جامع و کامل باشه. مشاوری که پاسخ دادن " مدیر همدردی" هستند
http://www.hamdardi.net/thread-37173.html#post369382
برای شما ارزوی خوشبختی دارم :72:
خب تو رو هم با خودشون ببرن دیگه جای کسیو تنگ نمیکنی که قربونت برم در غیر اینصورت بیخیالش شو تازه مسافرت با دوستای مجرد غیر همجنس رو هم اگه خودت نمیری و مذهبی هستی و فرهنگ خونوادت اینقدر باز نیست باید جدی تر بهش فکر کنی که پشیمونی میاره ولی اگه اپن مایند هستین که دیگه هیچی مبارک باشه
سلام
دوست من مگه قراره همسرتون بشن برده تو خونه شما .ایشون حق معاشرت و رفت و امد دارن.در ضمن خانم شما فردا شاید خواست بره سر کار اونجا هم میتونه کلی مرد مجرد وجود داشته باشه !
لطفا طرز نگرشتون رو بازتر کنید.
بله اینکه وقتی یه خانواده تشکیل دادید با چه قشر ادم هایی معاشرت داشته باشید خیلی اهمیت داره.دلیلتون بسیار بده که بگید چون پسر مجرد دارن نباید بره!اگر واقعا واستون مهم هست خب شما هم همراهیشون کنید.
اگر فرهنگ اون جو رو نپسندیدید خب اون موقع تصمیم بگیرید.
در ضمن اگر اون جو مشکل داشت هیچوقت خانومی که میگید حرفی از اون جمع به میان نمیاورد.ینی شما اینقدر به اون خانم اعتماد ندارید که ترجیح میدید تو اون جمع نره !اینو بدونید اصل و اساس یک رابطه اعتماده که اگر وجود نداشته باشه خانه از پایبست ویران است!
بحث اعتماد نیست من ۱۰۰ درصد بهش اعتماد دارم بحث اینکه ادم چطور میتونه شوهرشو ول کنه یه هفته پاشه بره تنهایی مسافرت.یعنی ایشون هنوز داره توی دوران نوجوانی سیر میکنه و اصلا ارزشی برای شوهرش قائل نیست در ضمن این حرفا ربطی به مذهبی بودن نداره من نه نماز می خونم نه روزه میگیرم چند سال هم خارج از کشور بودم ادمه ٱملی نیستم.ممنون از مهرداد به خاطر لینکی که دادنقل قول:
نوشته اصلی توسط hamdard66
مهدی گرامی من شما رو بخاطر نکته سنج بودنتون تحسین میکنم. و من متاسفانه بارها دیده ام خ از کسانی که در انتخاب همسر دچار مشکل شدن نه بخاطر تقدیر و شانس و .. بلکه بخاطر عدم بررسی دقیق خود به اینجا رسیدن.
معمولا و غالبا در جلسات اشنایی اشخاص بهترین خود رو نشون می دن و البته در مورد خود صحبت هایی میکنن که برخی می بینی بیشتر دوست داشتنها است. نه واقعا انچه انجام میدهند. مثلا به مسافرت علاقه دارم اما رسما اقدام عملی ای نکردم ( مثال بود)
و یا گاها می بینی که فقط در مورد مسایل بصورت کلی بحث میشه. مثلا من درون گرا هستم. حالا سوال اینه چقدر درون گرا؟ دقیقا باید این موارد با مثال و گاها بررسی غ مستقیم به چالش کشیده بشه.
علاوه براینکه معمولا فرصت ها در زمان اشنایی ( یه اشنایی نرمال ) چند ماه بیشتر نیست پس بهتره از تمامی حرفها و برخوردها و فرصتها استفاده کرد و چشمها رو باز نگه داشت.
دقیقا این دوران اشنایی اسیب ها و افت هایی داره که یکی از بزرگترین اونها " ساده انگاری" هست. دیدن اما کوچک شمردن مشکل.
یا مثلا درگیر احساس شدن . میتونین با سرچ با افتهاش اشنا بشین.
یا برخی مواقع تقریبا همه چیز خوب هست اما تفاوت شخصیتها مشکل ساز میشه پس بهتره در این زمینه حتما حضوری با هم چند جلسه مشاوره رفته بشه تا اولا سلامت روانی دو طرف دوما هماهنگی دو طرف زیر نظر یک انسان مجرب بررسی بشه.
و نکته اخر اینکه در این دوران بهتره شناخت بیشتر از طریق اعمال طرف باشه نه حرفها. و یک مورد مه اینکه خ حساسیت بخرج نداد. منظورم حساسیت ظاهری و نشون دادن عکس العمل. مزیت اینکار اینکه شخص خودش رو رو میکنه و شما انچه هست رو می بینین و دیگه بررسی میکنین می تونین کنار بیاین یا نه.
از شما عذر میخوام اگر پاسخم خ در ارتباط با سوال شما نبود
از کی تا حالا نماز نخوندن وروزه نگرفتن وچند سال خارج کشور زندگی کردن نشانه انبساط خاطر و روشنفکری شده؟؟؟؟
شما یه کاری انجام نمیدید که شاید از نظر خودتون درسته اما از نظر دین کشور ما نه پس اصلا درست نیست که تبلیغش میکنید ویه راه به ظاهر خوب برای روشنفکر شدن پیشنهاد میدید
و اما راجب مشکلتون بهترین نظر اقای بیت الله دادن شما شوهرشون میشید باید همه جا باهم باشید مسافرت یک هفته ای دقیقا چیزی که گفتید نشون میده وقتی دونفر باهم ازدواج میکنند مسیولیت هایی به عهده میگیرند ترک این مسیولیت ها برای یک هفته درست نیست اون دیگه شوهر داره شما زن دارید ایا اون همچین سفری رو برای شما میپسنده؟اون باید الویت زندگیش شما باشین بهتره بیشتر راجبش صحبت کنید
عقایدم تحمیل نمیکنم اما سفر یک هفته ای برای چندین جوون مجرد خیلیم درست نیست گردشهای یک روزه اونم جمعی که همه مجرد باشن مشکلی نداره
سلام
ببین خواهر من عضو تیم کوه نوردی است ، با گروه کوه نوردی (شهرداری) بهکوه های مختلف جهت فتح می رن اغلب گروه مختلط است و زن و مرد مجرد و متاهل. اما جو سالم و ورزشکاری است:
1-گروه بزرگ است و تعداد بالا
2-تیم مربوط و زیر نظر ارگان دولتی است
3-کارشون حرفه ای است و درواقع شغل است
4- که مرتبط با گزینه قبلی است: برای دلخوشی خودشون .... نمی رن
5- گروه شون با دوستی و ... دور هم جمع نشدن پس هدف... نیست
6-یک هفته ای هم نمی رن!!! نهایت شهرستان 2 روز است و خارج از کشور 3روز 4 روز حداکثر.
ضمننا اگر گروهشون سالم باشه مشکلی نداشته باشن باید شما هم بتونید برید ، نه اینکه از الان شرط تنهایی رفتن را بکنن.
من جای شما نیستم . ولی مطرح کردن این موضوع توی روز خواستگاری یا به دلیل اینه که خواسته شما جواب رد را بدید یا اینکه اونقدر این موضوع برایش مهمه که فکر کرده اگر شما بعدا نذارید به مشکل اساسی بر می خورید بنابراین اینجا بیان کرده و جزو اولین خواسته هاش بوده. با این شرایط من بودم ... نه. اگر سایر شرایطش خوبه بگین رو این موضوع الان نمی تونم قولی بدم و بسته به شرایط زندگی مشترکون داره ممکنه که نذارم. حالا بذار اون تصمیم بگیره این بهترین کاره
من یادم نمیاد گفته باشم روشن فکرم !!! من ادمه مذهبی نیستم. در ضمن من فقط اعتقادمو گفتم نیومدم کسی رو دعوت کنم. فکر نمی کنم بیشتر ۱۸ سال سنت باشه سعی کن توی کار بزرگترا دخالت نکنی و حرف بی ربط نزنی ممنوننقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر جوان
دوست عزیز وقتی موضوعی رو توی فضای عمومی مطرح میکنی یعنی دنبال نظر عمومی هستی اگه نمیخای فلان و بیسار و بحمان تو تاپیک ارزشمندت نظر بده و قله های افتخار رو فتح کنه میتونی مشاوره خصوصی بکنی ضمنا کسی که نظر بهت میده لطف میکنه که دیدگاهشو میگه روشنفکری رو هم کاملا واضحه که دختر جوان در جواب تعریف شما از امل بودن دادن یعنی الان من خارج نرفتم و نماز و روزه ای هستم و ... دیگه میشم امل از نظر شما
نه متاسفم زیر ۱۸سال نیستم خب من ترجیح میدم در حد جوون زیر ۱۸سال حرف بزنم اما عقاید واقعیم رو بگم تا اینکه مثل شما بخوام بترسم از اینکه کسی منو مذهبی معرفی کنه وغیرتم رو به حساب ایمان بزاره ومن سریع بخوام بگم نه نه من مذهبی نیستم وکلیم دلیل بیارم اگر قراره بزرگترا ادمایی مثل شما باشن که میترسن کسی بهشون بگه مذهبی یا از حرف یه ادم توی تاپیکشون تا مرز جنون عصبی میشن ودیگه نمیفهمن حرفی که میزنن چیه من ترجیح میدم تفکری زیر ۱۸سال داشته باشم اینجا تاپیک شماست بهتره که منحرفش نکنید و از بحث کردن با من پرهیز کنید و بهتون تاکید میکنم بار اخرتون باشه که بدون فکر کردن حرف میزنین چون من دوست ندارم عین شما بی شخصیت حرف بزنم شب خوش
چی داری میگی خودت میفهمی ؟ اول میگی داری عقاید غیر اسلامیتو تبلیغ میکنی بعد میگی تو مذهبی هستی و از عقایدت خجالت میکشی . میشه جای دیگه نظر بدی من اینجا اومدم نظر چند نفر کارشناس این کار رو بشنوم وگرنه میرفتم پیش زهرا سبزی فروش محلمون با اون مشورت میکردم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر جوان
درود دگربار
بانو دخترجوان گرامیما اینجا قاضی نیستیم و این سایت هم دادگاه نیست به عقاید دیگران احترام بگذاریم هرچند موافق نباشیم و اگر هم نقدی هم لطفا مقداری با ملاطفت بیشتر.بله بنده هم به هیچ عنوان با این موضوع موافق نیستم که دختر خانوم مطرح کردند بر اساس شرع و هنجار و فرهنگ خانواده و کشورم ولی با احترام بیشتری بیان بشه بهتره:72:
جناب مهدی شما هم مقداری صبورتر باشید دوستان وقت و انرژی میگزارند برای نوشتن پست و راهنمایی به شما اگر هم موافق نیستید لطفا یکمقدار ملایمتر بیان کنید اینجوری تایپیک شما خیلی بهتر جلو یمره و نتیجه مناسب را میگیرید.
خوب چرا از اول در مورد شرایط مالی خودتان توضیح کامل ندادید پست قبلی بنده بخاطر این بود که تصوی میکردم شرایط را ندارید ولی با توجه به گفته خودتان تا حدود زیادی شرایط خواستگاری رفتن و تشکیل زندگی برایتان محیا است که این خیلی هم خوبه:72:
پست جناب مدیر را با دقت بخوان بقول معوف شما فقط به ظاهر موضوع توجه کرددی ولی پشت هر حرفی یا موضوعی که مطرح میشه شخصیت طرف مقابل نمایانتر میشه که باید دقت بیشتری بکنید. پست ایشون توضیح بسیار کاملتری است از نگرانی که بنده در مورد این سخن دخترخانوم و طرز فکرشان داشتم.نقل قول:
با سلام و احترام
از آنجا که همه مسائل مطرح شده و به دست آمده در مرحله شناخت و خواستگاری باید به صورت سرنخ دیده شود و مهم تلقی شود. بنده پاسخ شما را با این ملاحظه که گفتم می دهم. البته اینها فقط به عنوان نمونه جهت بررسی بیشتر بیان می شود:
معمولا بی نهایت مسئله برای طرح در جلسه خواستگاری می تواند باشد. لیکن از بین آنها فرد متناسب با شخصیت، تفکر و احساسش مهمترین را مطرح می کند و این می تواند اشاراتی برای شما باشد تا شناخت بیشتری حاصل کنید.
1 - تمرکز ایشون روی این مسئله حکایت از عدم توجه کافی به مسائل اساسی زندگی می تواند باشد.
2 - همچنین نشانه ای از احساس محور بودن ایشون هم هست.
3 - حتمالات قوی دیگر قوی بودن کودک درونشان می باشد.
4 - تگی متناسب با سن هم از دیگر گزینه های قابل تامل هست.
6 - این نگاه احتمالا فیمنیستی و شبه روشنفکرانه به نقش زند در خانواده قویا مطرح هست.
7 - شرط گذاری معمولا به سالارها اشاره دارد. مثلا مرد سالارها شرط برای زن و زن سالارها شرط برای مرد می گذارند.
8 - آگاهی کمی به نقش های زوحین (تفاهمات در زندگی و پویایی زندگی دارند)، لذا نمی داند در فرهنگ، شرع، و عرف و قانون این کشور چنین اخیتاراتی در حوزه خانمها تعریف نشده است.
9 - تاثیر پذیری زیاد از دوستان می تواند گزینه مطرح دیگری باشد.
10 - احتمالا با خانواده اش یا هماهنگ نیستند یا از نظر فرهنگی ممکن است تفاوتی با شما داشته باشند.
برای بررسی بیشتر باید شما نقشی که برای مرد در زندگی قائل هستید پر رنگ مطرح کنید تا اگر دیدگاه نقشی شما دو نفر در مورد رسالتهای زن و مرد در زندگی متفاوت هست از هم اکنون مشخص باشد.
در بقیه موارد چگونه رفتار میکنند در مورد حجاب خودشان و خانواده شان رفت و آمدی که با فامیل دارند با دوستان و آشنایان
چه دیدگاه هایی دارند در مورد یک بانوی متاهل و نقش یک بانو در خانواده و نقش یک مرد در خانواده
معیارهای شما برای انتخاب ایشون چی بوده
سوالاتی که ایشون از شما پرسیدن و معیارهایی که داشتند
خصوصیات مثبت و منفی خودتان و دختر خانوم را بنویسید
چند جلسه با هم صحبت کردید ؟به مشاوره رفتید؟
دوتا خانواده از نظر فرهنگی و آداب و رسوم و جایگاه مالی و اجتماعی در چه سطحی هستند
به مشاور مراجعه کردید؟
و در آخر این نوشته مهرااد گرامی بسیار زیبا و کاربردی بود حتما انجام بدهید:104:
شما نقش قاضی را بازی نکنید نقد نکن گوش بده خوب ببین بزار خود واقعیش را نشان بده بدون اینکه بترسه از اینکه زیر ذره بین هستش اینجوری گارد نداره و خیلی راحت خودشان را نشان میدهند.نقل قول:
یک مورد مه اینکه خ حساسیت بخرج نداد. منظورم حساسیت ظاهری و نشون دادن عکس العمل. مزیت اینکار اینکه شخص خودش رو رو میکنه و شما انچه هست رو می بینین و دیگه بررسی میکنین می تونین کنار بیاین یا نه.
و در اخر دوباره نوشته جناب مدیر را بخوانید این موضوع را جدی بگیرید پشت این صحبت ایشون نشانه های دیگری دیده میشه که جناب مدیر به آنها اشاره کردند