کمال گرایی بیش ازحدم داره داغونم میکنه:(

کمال گرایی داره داغونم میکنه چه خاکی بریزم سرم مشکلم حتی سامام نیس وقتی سامان بود کمال گرایی یادم رفته بود ینی بهش فکرنمیکردم وقتی رفت مشکلام زیادشد فشار روحی شدید روم هس جایی که کارمیکنم همه دکترا دارن یادانشجوی دکتران یه همکلاسیم که قبلاگفته بوذم شاگرد اول شد هشتامقاله isiدداره اخه کی اینارو کارکرد ؟ باخبرشدم داره بدون کنکور میره دکترا ینی ب مصاحبه دعوت شده همش خودمو بادیگران با اوناییکه ازم ازنظرعلمی سرترن مقایسه میکنم دارم نابود میشم ازهیچی لذت نمیبرم یادمه همین کارچقد ارزوم بود ولی وقتی مشنوم اون داره میره دکترا غبطه میخورم اصن شایدم حسودیم میشه میگم کاش قبول نشه ازخودم بدم میاد بچها این حالتام طبیعی نیس یجوری میشم انگار دنیارو سرم خراب میشه مثلا اگه پروشه میخرید عین خیالم نبودا ولی نسبت ب علم اینجورم
کاش بیتفاوت بوذم اخه چرا اینجوریم وقتی دیگرانومیبینم راحت از کارشون از زندگیشون لذت میبرن غبطه میخورم حالم بده دفترچه دکترا اومده انگیزه ثبتنام ندارم همش میگم فردا میکنم اه
گاهی وقتی حالم بدمیشه به آی تک فکرمیکنم میگم اون دکتراشو ول کرده پس دکترا مهم نیس خخخ کاش منم مث توبودم کمال گرایی تومن بشدت زیاده دلم میخواد خوب شم اصن مشکل من سامان بود یا کمال گراییه؟
انقد حالم بدمیشه وقتی خبرموفقیت دزسی یکیومیشنوم که وقتی سامان رفت اینطوری حالم بدنشد
به هرچی میرسم بیشترشومیخوام
حس میکنم روانم سرطان گرفته خخخخ

ساناز عزیزم چیزهایی که در مورد خودت در چندین پست متفاوت گفتی و من یادمه نشون دهنده کمال طلبی و رگه هایی از حسادته ...نه کمال گرایی ....

اینکه هدفی (ایده آلی) رو با مقایسه بیرونی برای خودت بهترین میدونی اما در عمل تلاش خاصی نمیکنی ،خارج از تواناییت میبینی-هدف رو واقعا باور نداری و... اینها چیزی جز اضطراب و استرس نداره ...



فکر میکنم مشکل اصلی تو که در زمینه همه افکارت جریان داره ( چه کار-چه تحصیل-چه ازدواج یا بطور مشخص تر سامان گرانقدر عالی مقام !! که همرو اینجا به خونش تشنه کرده :311:) همین استرس و اضطرابه ... و فارغ از همه حرفا فکر میکنم بدنبال راه چاره این باشی نه موضوعات چندگانه متفاوت از هم ...خود باوری هم هست البته چرا که بدنبال عدم پذیرش کسی به سمت خودت نشانه میری !!

ساناز ببین من احساس میکنم ما از یه جهاتی مخصوصا تحصیلات شبیه همیم با این تفاوت که تو خیلی با پشتکارتر از منی.اینو بدون تعارف میگم چون من واقعا یه رگه هایی از تنبلی تو وجودم هست ولی تو مثلا علاقه زیادی به نوشتن مقاله و کارای پژوهشی داری درست برعکس من که همیشه ازش فراری ام:18:.



منم مثل تو تو تحصیلم موفق بودم مثلا تمام دوران تحصیلم حتی تا ارشد معدلم تو محدوده 18.5-19 بوده و واقعا هم استادای سخت گیر و دانشگاه خیلی سخت گیری داشتیم.پایان ناممو با نمره عالی دفاع کردم،چند تا مقاله دارم و...

ولی از نظر پشتکار و هدفمند بودن تو خیلی از من جلوتری.مثلا من احساس میکنم تو خیلی آینده نگری و دنبال اهداف متعالی هستی ولی من بیشتر زمان حال واسم مهمه.



منم به گفته بقیه کمالگرا هستم ولی الآن که خودمو با تو مقایسه میکنم می بینم کمالگرایی من کمتره مثلا من اصلا و ابدا از انصراف دادنم از دکترا یه اپسیلون هم پشیمون نیستم حتی وقتی دوستای خنگمو می بینم که دارن واسه دکترا میخونن اصلا ککم نمی گزه:227:.





به نظرم چیزی که تونسته از کمالگرایی من نسبت به سالهای قبل کم کنه همین وجود تنبلی تو شخصیتمه.جدی میگم.مثلا من درسته که از بچه های تاپ دانشگاه و مدرسه بودم ولی همیشه سعی میکردم راحت ترین و میانبر ترین راهو واسه انجام پروژه ها و کارام پیدا کنم یا مثلا همیشه تو مدرسه مشقامو چند خط در میون عمدا جا مینداختم چون از نوشتن به شدت بیزارم یا مثلا هیچ وقت جزوه هامو پاکنویس نمیکردم فقط خودم میتونستم ازش سردربیارم:311:.



شاید چیزایی که من تو این پاراگراف میخوام بگم خیلی حرفای پیش پا افتاده و دم دستی ای باشه ولی میگم شاید به دردت خورد.من خیلی از شخصت تو شناخت ندارم ولی من اگه جای تو بودم کلا دکترا رو بیخیال میشدم که واقعا هم تو زندگیم این کارو کردم و انصراف دادم.چند تا دلیل واسه این کار داشتم که شاید بعضیاش به نظر بقیه خنده دار باشه مثلا:

1-من واقعا از درس زده شده بودم یعنی 18 سال مداوم و بی وقفه درس خونده بودم مخصوصا با مقاله و پایان نامه سختی که تو دوره ارشد داشتم دیگه الآن حالم از هر چی مقاله و تز هست به هم میخوره .حساب کن دیگه دکترا دیگه تماما تز و مقاله هستش فکر کردم دیدم من نمی تونم و دکترامو ولش کردم.




2-وقتی به این فکر میکردم که وای کیه بره این همه راهو.من حالا خیلی زرنگ باشم و خودمو بکشم بتونم چهار ساله دکترامو تموم کنم(اونم اگه این وسط اتفاقی مثل ازدواج رخ نده چون من یکم سر به هوام و فقط دنبال بهانه ام که از زیر یه کاری در برم یعنی مطمئنم اگه دانشجوی دکترا میشدم و همزمان ازدواج هم میکردم دیگه واقعا دکترارو ول میکردم) اون موقع دیگه پیر شدم حالا بیشتر پیری از نظر روحی منظورمه چون خودتم میدونی درس خوندن واقعا کار سخت و حوصله بریه.خداییش کی با علاقه درس میخونه، اکثر ما از جمله خودم فقط برای رسیدن به موقعیت شغلی و اجتماعی خوب سختی های درس خوندن رو تحمل میکردم.




3-من نمیگم من و تو دیگه شق القمر کردیم که مثلا فوق لیسانس داریم یا شغل خوبی داریم ولی واقعا از خیلی از دخترا یا حتی پسرای همسن خودمون تو زندگی جلوتریم.البته خیلیا مثل تو شاید مدام به پیشرفت تو زندگی فکر کنن ولی من به همین حد راضی هستم(میدونم شاید بد باشه ولی من راضی ام دیگه چیکار میشه کرد).درسته میگن الآن همه نمیدونم فوق لیسانس دارن و...ولی آدم وقتی اطرافشو منصفانه نگاه میکنه می بینه این طوریام نیست شاید داشته باشن ولی اکثرا تو رشته هاییه که بازار کارش اشباع شده.مثلا من خودم تو اطرافم یا حتی تو شهرمون کمتر دختری رو دیدم که با سن من تحصیلات و موقعیت شغلی منو داشته باشه.اصلا هدفم به رخ کشیدن این چیزا نیستا هدفم اینه بگم که همش نباید فکر کنی از همکارات که دکترا دارن عقبی بلکه تو از خیلی از همسنای خودتم جلوتری.




4-یه دلیل خنده دار دیگه هم اینه که من در مورد ازدواجم، تحصیلات طرف مقابل واسم مهمه.مثلا همیشه حس بهتری نسبت به خواستگار دکترا داشتم تا فوق لیسانس یا حس بهتر نسبت به خواستگار فوق لیسانس تا لیسانس.نمیگم مدرک بالاتر لزوما به معنی شعور و درک بالاتر طرف مقابله ولی از اونجایی که من بیشتر جذب پسری میشم که از نظر سنی و تحصیلات و قد و موقعیت شغلی ازم بالاتر باشه اینو گفتم.یعنی من با خودم فکر کردم اگه من دکترا بخونم احتمال اینکه یه دکترا بیاد خواستگاریم کمه چون شاید اصلا سنش به من نخوره شاید متاهل باشه و...پس ترجیح دادم که فوق لیسانس بمونم تا حداقل با همسطح خودم از نظر تحصیلاتی ازدواج کنم حالا اگه دکترا هم داشت فبها.




در مورد غبطه خوردن هم نمیدونم این حسه تو وجود من تو بعضی زمینه ها خیلی کمرنگه و گاهی اصلا وجود نداره.مثلا در مورد همین تحصیلات،من تو دوره ارشد یه همکلاسی داشتم که 5 سال از بزرگتر بود و متاهل و وسطای ارشد باردارهم شد ولی به هر سختی ای بود پایان نامشو دفاع کرد و الآنم داره واسه دکترا میخونه یا یه همکلاسی داشتم 37 سالش بود و دو تا بچه داشت از یه شهر دور شوهر و بچه هاشو ول میکرد میومد دانشگاه، من همیشه به این دو نفر میگفتم شما اراده تون فولادینه من جای شما بودم کلا درسو بیخیال میشدم.الآن اینارو می بینم که دارن واسه دکترا میخونن اصلا عین خیالم نیست.




یا مثلا استاد راهنمای پایان نامم هر از گاهی منو می بینه میگه واسه دکترا بخون منم میخندم میگم میخوام دکترای زندگی بگیرم(یعنی همون همسرجان:43:) اونم میگه کوفت ای بمیری آی تک.ولی واقعا هم همین طوره.من الآن از شرایط زندگیم تقریبا راضی ام و تنها کاری که مونده ازدواج کردنمه.نمیگم زندگیم عالیه نه اتفاقا جای پیشرفت داره ولی من به همین راضی ام.یعنی منه آی تک که چند ما دیگه وارد 27 سالگی میشم از اینکه مثلا تحصیلاتمو تو مقطع ارشد به یه جایی رسوندم و یه شغل خوب و در آمد خوب دارم راضی ام و اگه ازدواج هم بکنم دیگه همه چی حله:tongue:.



به نظر من تو هم میتونی فعلا دکتراتو منصرف بشی و چند سالی کار بکنی هم از نظر مالی واست خوبه میتونی واسه خودت جهاز خوب بخری:311: هم اینکه تو محیط کار احتمال آشنایی با کیس های خوب برای ازدواج زیاده.هم اینکه تو سنی نداری مثلا تو ارشد، من کم سن ترین فرد کلاس بودم یعنی وقتی ترم اول ارشد بودیم من 22 ساله بودم و بقیه 27،35،37 و...حالا ببین تو دکترا چه خبره دیگه اکثرا سناشون بالاست.پس همچنان فرصت داری برای دکترا خوندن.


یه چیزی هم بگم به نظر من تو جامعه ما فوق لیسانس بودن برای یه دختر خیلی هم خوبه و نیازی به دکترا نیست مثلا من با لیسانس هم میتونستم موقعیت شغلی خوب داشته باشم ولی میخواستم بچم تو مدرسه که تحصیلات مامانشو میپرسن بگه مامانم فوق لیسانسه:227:البته اینو مزاح فرمودیمممممم:58:


چقد من وراجی کردم.:311:



موفق باشی ساناز عزیز:72:

سلام آی تک جان خوشالم میکنی واسم پست میذاری
دوستت دارم خخخخ :)
میدونم چی میگی همون دوستموکه گفتم شاگرد اپل شده دوسال ازمن بزرگتره درسته هشتامقاله ذاره ولی بامن یجاکارمیکنه
میرسم خونه ازخستگی نمیتونم درس بخونم فقط روزای تعطیل
دلم میخواد بر هدفام تلاش کنما اما نمیشه خستم توان ندارم این منو میریزه بهم
از تجربیاتت که گفتی دوستای خنگت دارن دکترا میخونن عین خیالت نیس خخخخخ واااای من اگه بودم خودمو میکشتم نمیدونم چرا انقد حسودم شایدم حسادت نیس نمیدونم
مثلا اگه همین دوستم قبول نشه خوشال میشم ولی بر قبول نشدنش کاری نمیکنم مثلادعانمیکنم که ای کاش قبول نشه فقط ازتو خودمومیخورم میشینم فکرمیکنم بابا اون باباش دکتره برادرش هیت علمیه خواهرش خارجه شرایطش فرق داره همینکه تونستم با اون همکارشم خیلیه تازه دوسال ازم بزرگتره ولیییییییییی با همه اینهااااا حس غبطه شدید دارم هی خوذمو سرزنش میکنم میگم چرا من نتونستم اخه چرا نشد بعد میگم خدا دوسم نداره نذاش بعد چیزدیگه میاد تو ذهنم مثلا داشتم تومترو برمیگشتم ناراحت بودم گفتم کاش سامان بود ینی اون کمال گراییه مشکلات دیگمم رو میکنه
امروز نزدیک بودبهش از ناراحتی بهش زنگ بزنم بعدگفتم ولش کن من اصن اونونمیخوام من چیزدیگه میخوام من میخوام ازهمه بالاتر باشم اعصابم خراب بود اه چقد این زندگی کردن من عذابه لخظه ب لحظش عذابه ازهمچی اذیت میشم
نمیدونم چکنم
آی تک من برعکس توبودم من تو مدرسه متوسط بودم زرنگ نبودم معدل ترم یک لیسانسم13.60شدخخخخ یواش یواش حس کمال گرایی و رقابت شدید شروشد اخر ترم رسوندم 16خخخ معدل ارشدمم 18.47شد الان اوج کمال گراییه داره مخم میسوزه دارم ازون ور میسوزم

سلام


باید از خودت سئوال کنی


دکتر بشم که چی ؟

برای خدمت به جامعه !

برای پز دادن !

به قول دوستم ، برای همین طوری !



نظر شما ؟

سلام باغبان دکتر بشم بر خدمت ب جامعه؟خخخ نه اصلا
براینکه من اعتمادبنفس ندارم فکرمیکنم ازین راه میتونم خودمو اثبات کنم اعتماد بنفسم بره بالا
براینکه عقب نیفتم براینکه کم کم ارشد داره ارزشش کم میشه
بر پیشرفت تو کارم
برارامش
براینکه پسفردا سنم بره بالاتر سخت میشه خوند
یا اگه ازدواج کنم نمیشه دیگه لااقل من تواناییشوندارم
این موارد قانع کننده بود؟خب من بهمه اینافکرمیکنم
چرا به هرچی که میرسم فقط یه هفته برام جذابیت داره؟ زود خسته میشم اشباع میشم
مثلا گاهی فکرمیکنم ب اینکه فکرکن با سامان ازدواج میکردم زود خسته میشدم بعد یه هفته
بچها ایا کمال گرایی ذاتیه؟یا اکتسابی؟ شاید از بچگی اینجوریم
گاهی تودلم میگم ب دوستم میمردی از خودت نمیگفتی؟خخخ
از خودش گف حالم بدشد اه

سلام



ارزش خودت را در پیشرفتت ندون !

بعضی موقع ها ، فقط باید زندگی کنیم !

..............................

برای خودت ، هدف معنوی انتخاب کردی ؟



ممنون .

باغبان پس ارزش من درچیمه؟ بچهای اینجاکه میگن زیبایی نیس توم میگی ب پیشرفت ندونم بعضیام میگن فکرنکن نماز میخونی و پاکی با ارزشی اونا فرق داره خب ارزش من ب چیمه؟
وقتی من با تحصیلات و کارم تو جامعه ارزش گذاری میشم خب معلومه اینارو باید ارتقابدم تا بتونم جایی توجامعه داشته باشم مگه نه؟ وقتی مدیران سازمان های دولتی ب تحصیلات و سابقه کاری نگا میکنن منم باید اینارو ارتقابدم
بیام بیخیال عشق و کارو درس باشم؟؟
میشه زندگی کردنویادم بدید ؟
خسته شدم از بس به دیگران نگا کردم
به هر رده ای میرسم میگم کمه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

باغبان پس ارزش من درچیمه؟ بچهای اینجاکه میگن زیبایی نیس توم میگی ب پیشرفت ندونم بعضیام میگن فکرنکن نماز میخونی و پاکی با ارزشی اونا فرق داره خب ارزش من ب چیمه؟
وقتی من با تحصیلات و کارم تو جامعه ارزش گذاری میشم خب معلومه اینارو باید ارتقابدم تا بتونم جایی توجامعه داشته باشم مگه نه؟ وقتی مدیران سازمان های دولتی ب تحصیلات و سابقه کاری نگا میکنن منم باید اینارو ارتقابدم
بیام بیخیال عشق و کارو درس باشم؟؟
میشه زندگی کردنویادم بدید ؟
خسته شدم از بس به دیگران نگا کردم
به هر رده ای میرسم میگم کمه

---

سلام:72:

نظر ديگران خيلي براي شما مهمه در ارزش گذاري بر خودتون ؟

واقعا ارزش شما به چيه؟

پاكي شما براي حفظ ارزشت براي خودت هست يا براي ديگران؟

نماز را براي نزديكي به خدا و بهره مندي از آثار معنوي مي خواني يا براي ارزش گذاري بر خودت؟

چرا معيارهاي شما تا اين حد وابسته به نگاه و توجه ديگران است ؟

پس ساناز چي ؟ نظرت در مورد خودت چيه؟

بي توجه به نظر و نگاه جامعه و بدون مقايسه خود با ديگران از ارزشهاي مورد توجه و رضايت خودت مي توني بگي؟

استرس داري چون مي ترسي همه از شما در شغل تحصيل جلو بزنند؟

از خودت رضايت نداري چون به دنبال بهترين جايگاه در جامعه هستي.

خودت را به كلي ناديده مي گيري . خصوصيات منحصر به فرد خودت را اصلا نمي بيني.

نظر ما مهم نيست نظر خودت در مورد خودت بايد مهم باشه كه نيست.

هميشه هستند كساني كه يك قدم از ديگران از جمله شما جلو باشند ولي اين به معني عقب ماندن شما و كم بودن ارزشهايت نيست. جايگاه هر شخص هم در جامعه مشخص است و كسي جاي ديگري را نخواهد گرفت.

به قدر توان و رضايت خودت تلاش كن . اگر تعداد مقاله هاي شما از مقاله هاي همكارت كمتر باشه دليلي بر كم ارزشي شما نيست .

آنچه شما ميخواهي مهم است نه آنچه ديگران مي خواهند .... آنچه شما داري مهم است نه آنچه با ديگران است.

شما در صورت ادامه تحصيل يا اشتغال به هر حال بايد به اندازه ي خودت و حس رضايت خودت تلاش كني و ببيني رضايت شما در گرو چي هست ..... شايد مجبور باشي بين ادامه تحصيل و اشتغال يكي را انتخاب كني هر كدام را كه با مشورت و تحقيق و حس علاقه مندي خودت انتخاب كني برايت كافي است.

واقعيت را بايد بپذيري كه شما مثل هر شخص ديگري مجموعه اي از خصوصيات مثبت و منفي هستي.

بايد خوشحال باشي كه با كساني كه از شما تحصيلات يا مقالات بالاتري دارند همكار هستي چون با همين مدركي كه داري هم در جايگاه خوبي هستي و اگر دو سال تلاش خودت و استفاده از تواناييهايت نبود نمي توانستي به چنين شغلي دست پيدا كني.

فكر مي كني مديران رده پايين تر نسبت به مديران عالي در سازمانها از ارزش كمتري در زندگي برخوردارند ؟هر كس در جايگاه و تخصص خودش مي تواند از شرايط خود راضي و خوشنود باشد .

چرا در سازمانها افراد در رده هاي بالاتر و پايين تر قرار دارند ؟ مگر غير از اين است كه با يكديگر متفاوتند؟ خواسته ها و استعدادات و تواناييها و .... در اين افراد مختلف است.

در ضمن شما مدت زيادي نيست مشغول به كار شده اي همين اوايل كار مي خواهي بر صندلي مدير كل قرار بگيري ؟

به راهي كه جلوي پايت قرار دارد نگاه كن نگران راهي كه ديگران مي روند نباش ......... شما به مقصود خودت خواهي رسيد ............. تلاش لازم است كه دختر پر تلاشي هست شما تلاش كن و نگران جايگاه اين و آن نباش .

در ضمن همه كه يك شبه به مقاطع بالاتر نمي رسند شما هم به دنبال ارتقاي خود هستي و خيلي هم عالي است كه براي رفاه و رضايت خودت تلاش مي كني ......... هميشه بر اساس خواسته و توانايي خودت تلاش كن و توكلت هم به خدا باشد و نتيجه را به او بسپار .


مهم اين هست كه در جايگاه خودت بهترين باشي كه هستي و بهتر هم خواهي شد البته اگر نظر مرا بخواهي .

ازدواج و كار و دكترا همه يكجا به دست نمي آيند ........... واقعا عجله اي هم نيست ......... شما شرايط خود را براي دستيابي به خواسته هايت مهيا كن و نتيچه را به خدا بسپار .

راستي بردن اسم آن شخص كه مدام توسط شما تكرار مي شود يعني س/ا/م/ا/ن از اين در اينجا و حتي در ذهنتان ممنوع مي باشد :327::327::327::327:لذا لطفا به هيچ وجه تكرار نشود وگرنه از سوي اعضاي تشنه به خون آن شخص شديدا با شما برخورد خواهد شد.


موفق باشي ساناز نازنين .......... آروم برو نخوري زمين!:311:

سلام


عیدتان مبارک

ان شالله به حق امام رضا (ع) هممون عاقبت بخیر بشیم .





حضرت علی (ع) در نهج‌البلاغه مي­‌فرمايند: «قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انساني به اندازه چيزي است که دوست مي‌دارد».


میزان ارزش واقعی انسان ، به چیزی که علاقه دارد و عشق می ورزد بستگی داره !


مثلا فردی عشقش یک خونه ی 1000 متری
اون فرد ارزشش همان خونه 1000 متری ست - هی میگه من باید یه خونه 1000 متری داشته باشم
کسی که عشقش ماشینش هست ، ارزشش همان ماشین هست


اما فردی که عشقش خداست ، ارزشش به اندازه ی خداست !


اگر ارزش های خودمان را ، بر حسب دنیا برنامه ریزی کنیم ، چیز با ارزشی بدست نمی آوریم

هر چی بدست آوریم می گوییم کم هست

الان برو تحقیق کن بیل گیتس چه حالی داره !

در دنیای نرم افزار موفق شدند ) pc ) – ولی در سیستم های همراه شکست خوردند ( شرکت ماکرسافت )

همش رقابت سر دنیا !

هیچ آرامشی هم ندارنند !



اگر عشق من ، دختر مورد علاقم باشه - ارزشم میشه اون دختر

ولی اگر بگم ازدواج می کنم برای اینکه به خدا نزدیک تر شم ، اون موقع ارزششم زیاد میشه . ارزشم خدایی میشه !

اون موقع تو انتخاب هایم دقت می کنم – فقط زیبایی را ملاک قرار نمی دم .


..................................................


ارزششت را در پیشرفتت قرار نده یعنی :

ارزش های خودت را بر حسب معنویت انتخاب کن

من حرص نخورم بشم رئیس اداره - حرص نخورم مسئولیت بگیریم

آدمی که به خاطر پست و مقامم به آدم احترم می زاره – بهتره نزاره

پسری که به خاطر پول دختر – شغل دختر ، می خواد با اون ازدواج کنه – بهتره نکنه

و........


نظرت چیه ؟

اعجاز عشق خیلی خوب توضیح و شرح دادی ممنون واقعا (برعکس من که خلاصه مینویسم ) ....


ساناز تو باز بیا بگو نههههههههههه من کمال گرایی دارم !!اذیتم میکنه!! (آلرژی پیدا کردم اونقدر گفتی :311:)

قبلنم گفتم بیشتر کمال طلبی داری تا کمال گرایی - فرق دارن دوتاش

راه حل پایه ای = شناخت فردی + ارزش گذاری صحیح



مسئله اصلی تو در فرهنگ سه خطی :

خودباوری - عزت نفس - استرس

کمی هم حسادت (انقدر که مقایسه گری میکنی تو )

یچیز گفتی داغ دلم تازه شد گفتی اگه با خدا باشم ارزشم معنویه ماندگاره عالیه مگه من قبلا ازعشقم بخاطر خدا نگذشتم؟مگه باخدا معامله نکردم؟ چیشد؟ الان ارزش واقعی منو خدامیدونه چون درون منو میبینه اما دیگران نمیبینن بلاخره ما داریم تواین دنیا زندگی میکنیم
اون ا رزش معنوی اون دنیا حساب میاد نه این دنیا
میشه من فقط خدا خدا کنم بگم ارزشم والاس حالا کارعالی میخوام؟؟کسیکه دنبال درس و شغله دلیل نمیشه که تمام فکرو زندگیش اینا باشه هرکی توزندگیش اعتقاداتی داره مثلا این همه ادم هرسال کنکورمیدن استخدام میشن پس اونام ارزششون فقط تواین چیزا خلاصه میشه دیگه
متاسفم واس خودم که انقد حسودم من حسودم حسودم حسودم:((((((( اگه یکی پسرف کنه ته دلم خوشال میشم ینی ازبس استرس دارم کسی ازم جلومیزنه که اگه یکی نزنه ته دلم اروم میشه متاسفانه دست خودم نیس نمیدونم چکنم
اخه هی خودمو سرزنش میکنم میگم چرا من نتونستم من خنگم منم میتونم من چه فرقی دارم با اون همه اینارو به خودم میگم
یچیز میپرسم پس با این حرفاتون الان دیگه روحانیا ادمای باارزشی هستن دیگه چون فقط تو کار خداهستن خخخ
اعجاز عشق منمب خونش تشتم ازش متنفرم حتی دلم نمیخواد ینی شایدم خدا نمیذاره بزنگم کارموبگم باید بدبختیشو به چشمم ببینم وگرنه اروم نمیشم نصف مردم ایران فهمیدن دوسش دارم اما اون عین خیالش نیستونبود
بچها وقتی میام اینجا مشکلمو میگم ببینید فشار روحی چقد روم بود که هرچی تودلم بود نوشتم میام خونه انقد پام درد میگیره فقط سرپا هستم میام خونه میخوابم چن ساعت هرکارمیکنم فرصت درس خوندن ندارم ازین ورم دلم میخواد بخونم وقت ندارم کلا جسموروحم خستس همکارای حسودم بیست سال سابقه دارن تافهمیدن رفتم یجادیگه به طرز عجیبی باهام خوب شدن صبونه میدن بهم خخخ حتی طرف 40سالشه میگه بمن اسم کوچیکمو صدا کن خخخخ ایناحسودنیستن هاااا؟ هرکسی واسش جایگاه شغلیش مهمه چون با خدا خدا گفتن نون تو سفرشون نمیاد
اگه میومدکه من الان پروشه داشتم

همه اینا واسه اینه که رجوع کنی به خودت ....خودتو بشناسی ارزش هاتو مشخص کنی ....


برای خدا فرق نمیکنه پورشه سوار بشیم یا دوچرخه !! اگه دلمون بیشتر پورشه میخواد بخاطر دیگرونه !!

سلام


فردی که با خدا معامله میکنه - منتظر پاداش از خدا نیست !

براش مهم نیست !

یه عزیزی میگفت اگر من برم جهنم بازم برام مهم نیست

میگه هر چی از دوست رسد نیکوست - یعنی دنبال پاداش نیست !

خالص خالص

چند نفر مثل نفر بالا هستند !

شاید ؟ نفر .

زیاد نیستند !


شما سر رابطه با اون طرف ، با خدا معامله کردی - و سمت خدا رفتی - و خدا هم به شما پاداش داد - پاداش خدا را در چی می بینی ؟

شما از حکمت خدا مگه خبر داری !

شما مگه از آینده خبر داری !

نیازی نیست ارزش ما را - آدم های اطرافیانمان قضاوت کنند - اونو مگه کی هستند در مقابل پرودگار !


آدمی که کنکور میده - دوست داره جز نفرات اول بشه - ولی هدف داره بره پست و مقام بگیره - بره پز بده و .......

ارزشش همان هست !

ول اگر بگه برم دکتر بشم برای خدمت به جامعه - برای رضای خدا - برای خدا ..... اون شخص براش مهم نیست چه پستی و مقامی میگره - چون هدفش خدمت به مردم هست !

حتی حاضره بره روستا خدمت کنه - از نظر پول و ثروت هم به همه چی اگر بخواد میرسه !


پیشرفت علم بد نیست - ولی اگر هدف رسیدن به - قدرت - پز دادن باشه ...... میشه ارزش دنیوی ناسالم !

بالا خره هر سازمانی یه رئیسی یه مدیری می خواد - ما نمی گیم که اون فرد بد هست !

ولی اگر قرار باشه من تازه وارد ، بخوام به شبه راه صد ساله برم اشتباست !

باید پله پله آرام آرام حرکت کنم !




شما خانم خوبی هستید و باهوش .

ولی باور کن اگر ارزش های خودمان را بر حسب خدا انتخاب کنیم آرامش بیشتری داریم

پسری که هر روز با یه دختر میگرده و از اونها سو استفاده میکنه برای نیازهای خودش ، و آخر سر هم می انداره تو سطل آشغال و میره دنبال یکی دیگه

این فرد را اصلا من نگاه نمی گنم - شاید باور نگنی - حتی اگر زیباترین فرد دنیا باشه ! ( دخترش هم همین طور )

چه برسه اون دختر را ، بخوام برا ازدواج انتخاب کنم .

چون می دونم او شخصی در صورتی شاد هست که زیباست - اگر ازش بگیری به اندازه یه سوسک اعتماد به نفس نداره !



برو زندگی نامه بزرگانی مانند رجب علی خیاط - استاد دولابی و .....مطالعه کن ببین اینا کی هستند.

و تو زندگی چی داشتند !


کمال گراییی معنوی هم خطرناکه !

طرف آیت الله بود ! می گفت چرا فلانی رسیده من نرسیدم !

در لحظه ی مرگ داشت کافر میشد !

و شد !


رسیدن و نرسیدن به هدف نباید برای ما تفاوت ایجاد کنه

اگر ایجاد کنه ، یعنی ایراد داریم تو خودشناسی و خداشناسی .


به قول خودم ، نظرت چیه ؟

باغبان ممنون از پستت ولی بهشتو به بها میدن نه بهانه
یه بنده خدایی قبلا بهم گفته بود که انقدکه گفتی فلان کاروکردم و نکردم بی ارزش شده کارت نظرمن اینطور نیس چون این ادماهستن که فکرمیکنن باگفتن من اعمال خوبم بی ارزش میشه
درمورد اون اشخاص دولابی و... خب منکه مثل اونا نیستم من یه انسان معمولیم هرموقع چشم برزخی پیدا کردم بیخیال دنیا میشم خخخ یبارگفتم من فقط ب فکرخدام عاشقشم نماز روزه ازعشقمم گذشتم واقعاگذشتم نگانکنید اسمشومیگم ببینیدچقد وابسته و علاقه داشتم بهش که بااین همه مشاوره و گذر زمان اسمشوباز میارم
بهم همه گفتن ساناز اعمال خوب ربط به دنیات نداره ب اخرتت ربط داره
فقط کافیه بشنوم یکی از نظر علمی ازم جلو زده چنان تشنجی میکنم که خخخ قلبم میزنه بیرون فشارم میفته دنیا روسرم خراب میشه حس پوچی میکنم حالانگرانم اذرکه نتایج دکترا بیاد این دوستم قبول شه من نشم چ بلایی سرم میاد وای :)
بخدا دست خودم نیس من به سهم خودم به اندازه توانم ب سمت خدا میرم قرن21 هس باغبان ازم انتظار داری مثل دولابی فکرکنم؟خخخ مگه میشه مگه داریم
یچیز بگم تو محل کارم یه پسرس عین سامان جذابه ازش خوشم میادینی تواین دوسال ازبس فکرمو مشغول کرده بود سامان ب هیچکی فکرنمیکردم اصن فکرمیکردم که دیگه ازسامان جذابترنیس
اما این معلوم میشه من نسبت ب سامان علاقم کم شده نمیدونم ولی هرروز از جلو اتاقش رد میشم یواشکی نگاش میکنم:)ب خواهرم گفتم میگه الکی برو ازش سوال بپرس ولی من عمرا همچین کاری کنم اصن روم نمیشه خخخ
عرضه هیچ کاریوندارم نمیدونم چرا نسبت به اوناییکه خوشم میاد کمرو هستم :( هیچکی نگام نمیکنه مگه یه انسان در طول زندگیش از چن نفر خوشش میاد حالا اون قبلیه عوضی بود اینم اینجوری اصن شاید کسیکه دوسم داشته باشه من خوشم نیاد چبدونم

سلام


می دونستی در منابع داریم که 313 فرمانده امام زمان(عج ) جز رجعت کنند گان نیستند .

یار امام زمان هستند ولی جز 313 فرمانده نیستند .

تمام این فرماندهان به جز بعضی فرشتگان ، از همین افراد امروزی یا آینده خواهند بود .

یعنی اون افراد خیلی قوی تر هستند از گذشته ها ! ( از نظر ایمان و .... )


لازم نیست مثل گذشتگان باشیم ! ( ولی من دوست دارم باشم )

ولی اندشیه های قشنگشون را استفاده کنیم .

من و شما باید بریم اندشه های این بزرگوران را بررسی کنیم

..................

اگر تو زندگی سالم زندگی کنیم - طمع دنیا نداشته باشیم - مهربان باشیم نسبت به بدی دیگران

دو رکعت نماز درست هم بخونیم ، به یه جاهایی می رسیم که خیلی ها نرسیده اند !

و اصلا هم مهم نیست برسیم .


چون امکان داره یه شخصی فرد خوبی باشه - ولی خداوند حکمت ندونه به اون، ذات مردم را نشون بده ( چشم برزخی )

دلیل نمیشه آدم بدی باشه

اونو باید خدا بده !


برای اینکه به آخرت برسیم باید از پل دنیا و برزخ عبور کنیم

وقتی دنیا را ببازیم - برزخ هم می بازیم

آخرت را نمی دونم ! ( از خدا بپرس )


من در مقاله بالا هم عرض کردم - ما از حکمت خدا خبر نداریم !!!!!!


امکان داره یه کاری انجام بدیم ، خدا هم دنیا ، هم تو برزخ و هم آخرت کمک کنه .

چه جوریش را نمی دونم

باغبان چه داند از حکمت خدا .


وقتی از ته دل از خدا طلب کار نباشیم

اون موقع دیگه آزادیم !


وقتی من و شما می بینیم ، یکی ار ما جلو زده تو کار و زندگی و ناراحت میشم

برای اینکه هنوز به دنیا دل بستیم و خدا را خوب نشناختیم !

ولی پُست و مقام و شهرت و لذت های زود گذر را خوب شناختیم .


چسبیدن به دنیا و لذت های زود گذر ربطی به توان معنوی شخص نداره !

به دلبستگی اون ربط داره

که باید جواب بدیم .

طرف تو فرانسه شیعه میشه ( واقعی )

در حالی که تو فرانسه تا دلت بخواد فساد ریخته !
......................................


شما خانم خوبی هستید و با عرضه .

ان شالله ازدواج هم برای همه ی جوون ها درست بشه . ( از جمله خودم و93 و ... ......)



موفق باشی.

- - - Updated - - -

:310:

من متوجه صحبتات شدم خب اره من نشناختم ولی دنیاروخوب شناختم
اخه اگه برم خدارو بشتاسم همه وقتمو باید عبادت کنم هرچی پول دارم بدم فقیرا کلا مسلک میشم همون بهترنشناسم میدونم اگه بشناسم شاید دیوانه شم
اینجوری که زندگی و دنیا برام بی ارزش میشه بایدفقط بفکر مرگم باشم
راستی یبارگفتی خوش بحالت شوهرت منم میگم خوش بحال زنت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

من متوجه صحبتات شدم خب اره من نشناختم ولی دنیاروخوب شناختم
اخه اگه برم خدارو بشتاسم همه وقتمو باید عبادت کنم هرچی پول دارم بدم فقیرا کلا مسلک میشم همون بهترنشناسم میدونم اگه بشناسم شاید دیوانه شم
اینجوری که زندگی و دنیا برام بی ارزش میشه بایدفقط بفکر مرگم باشم

---

کی همچین حرفی بهت زده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ساناز خانم اين حرفهايت مشابه كه چه عرض كنم همون حرفهاي تكراري شما طي چند ماه گذشته تا به حال نيست؟

شما واقعا نياز به تغيير نگرشها و باورهايت از پايه داري.

مگر با خدا معامله كردي باختي؟

خدا را از اعماق وجودت بايد شاكر باشي كه تو از خدا خواستي كه بر وسوسه ات پيروز بشي و خدا ياري ات كرد تا خود را حفظ كني چه انتظاري بالاتر از اين از خدا داري كه لطف خدا را با اسباب و ظواهر دنيوي مي سنجي؟

تا وقتي حريص اسباب دنيوي باشي حتي در زمينه علمي ..... تا غصه ي داشته هاي ديگران را مي خوري .......... تا به ظواهر دنيا و زندگي ديگران تا اين حد توجه داري بايد هميشه در عذاب و استرس باشي.

هر كس به هر جايگاه مادي يا معنوي كه برايش تلاش كند و حق آن را داشته باشد به آن مي رسد نه كسي جاي شما را مي گيرد نه شما مي تواني جاي كسي را بگيري. همين كه در حد تواناييهاي خود تلاش كني و به خدا توكل داشته بشي بهترين موقعيت را نصيب خود خواهي كرد.مطمئن باش خدا به كسي بدهكار نمي ماند .

اين شعر مولانا را يادت هست : آن چيز كه در جستن آني ، آني

يادت هست يه شعر خوشمل برات گفتم كه سرشار از مضامين معنوي بود كه توجه نكردي:

اگه تو قدر قلبت رو ندوني ........ دلت هر چي بخواد قدر هموني

اگر قدر زر و گوهر ندوني ........ ميشي ارزون تو دنياي گروني

حالا شعر مولانا را قبول نكردي اما من چي ؟ :47:

حالا حرف من رو قبول نكردي حرف آقاي باغبان و ياس پاييزي و ديگر دوستان را قبول كن . ببينم جرأت داري به فرموده حضرت علي اعتنا نكني؟

امام علی علیه السّلام فرمودند:

حرص بسيار صاحب خود را بدبخت ، و كرانه او را خوار سازد. (غرر الحکم ، باب حرص آز )

و همان جمله اي كه آقاي باغبان از امام علي (ع) در مورد ارزش واقعي انسان نقل قول كردند و توضيحات خوبي كه در اين مورد بيان كردند .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

یچیز بگم تو محل کارم یه پسرس عین سامان جذابه ازش خوشم میادینی تواین دوسال ازبس فکرمو مشغول کرده بود سامان ب هیچکی فکرنمیکردم اصن فکرمیکردم که دیگه ازسامان جذابترنیس
اما این معلوم میشه من نسبت ب سامان علاقم کم شده نمیدونم ولی هرروز از جلو اتاقش رد میشم یواشکی نگاش میکنم:)ب خواهرم گفتم میگه الکی برو ازش سوال بپرس ولی من عمرا همچین کاری کنم اصن روم نمیشه خخخ
عرضه هیچ کاریوندارم نمیدونم چرا نسبت به اوناییکه خوشم میاد کمرو هستم :( هیچکی نگام نمیکنه مگه یه انسان در طول زندگیش از چن نفر خوشش میاد حالا اون قبلیه عوضی بود اینم اینجوری اصن شاید کسیکه دوسم داشته باشه من خوشم نیاد چبدونم

---

گفتيم سامان و كمال را رها كن نگفتيم يه جايگزين پيدا كن. اين ديگه كيه؟؟؟؟

من واقعا آمادگي شنيدنش رو نداشتم :161:.

كاش در مورد انتخاب همسر و ازدواج كمي تكامل يافته تر مي انديشيدي ...... البته اگر كامل بودن به معني جذابيت ظاهري سوء براشت نشود.

ساناز لطفا به اين همكارت اعتنا نكن و در مورد او براي خودت روياهاي رنگي نبين كه دوباره با ضربه ي خداي نكرده بدتري مواجه مي شوي.

هر كس رسما به خواستگاري شما آمد آنوقت اگر شرايط ازدواج و معيارهاي مناسبي براي انتخاب همسر داشتي لطف كن به اين موضوع رسيدگي كن.

در مورد اين آقا لطفا احساسات را كنار بگذار ....... خودت را كوچك نكن و وقارت را همچنان حفظ كن.

عمل نكردن به حرف خواهرت ربطي به كمرويي يا بي عرضگي ندارد. اين كار در شأن شما نيست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

من متوجه صحبتات شدم خب اره من نشناختم ولی دنیاروخوب شناختم
اخه اگه برم خدارو بشتاسم همه وقتمو باید عبادت کنم هرچی پول دارم بدم فقیرا کلا مسلک میشم همون بهترنشناسم میدونم اگه بشناسم شاید دیوانه شم
اینجوری که زندگی و دنیا برام بی ارزش میشه بایدفقط بفکر مرگم باشم
راستی یبارگفتی خوش بحالت شوهرت

---

قسمت پررنگ از نقل قول خانم ياس پاييزي جا مونده بود.

به سوال ايشون جواب بدين ...... ضمن اينكه كلا كي همه ي اينها رو بهت گفته ؟

آره واقعا خوش به حال شوهرت آخه اون هم خدايي داره.:311:

چطور فكر مي كني اگر بخواهي خدا را بشناسي بايد ترك دنيا كني؟

بيچارگي ما آدمها از نشناختن خود و خداي ماست . همين كه زندگي دنيا برامون بي ارزش ميشه و به پوچي مي رسيم .

در اين مورد نظر دين ما اين هست كه حضرت علي (ع) مي فرمايند:

«‌اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً» (مستدرك الوسائل ج1 ص146)

ترجمه: برای دنيای خـودت چنان عمل كن که گویا در دنيا تا ابد زندگی می‌کنی؛ و برای آخـرت خـودت چنان عمل كن که گویا همین فردا می‌میری»

واقعا اگر به هر كدام بيش از حد توجه كنيم و ارزش خودمان را فقط در اين دنيا يا فقط در آن دنيا ببينيم هر دو را با هم از دست خواهيم داد.

انشاءالله خدا به همه ي ما كمك كنه مطابق اين حديث زندگي كنيم .

اين بار ديگه واقعا موفق باشي....... منظورم اينه كه كاري نداري خداحافظ ؟

از نوع دوستي همه ي دوستان تشكر ويژه دارم اما حتما توجه داشته باشيد سلامت روحي و رواني شما در اولويت است:72:

ممنون
نمیدونم چکار کنم
:(((((((((

سلام


اصلاح امور دنیایمان را ، خود خدا عهده دار شده است

ولی مردم دنیا به عکس ، عمل می کنند

بار سنگین دنیا را به دوش خود می کشند ، و آخرتشان را که باید خودشان برای آن تلاش کنند ، به خدا وا می گذارند

( استاد بزرگوار ، حاج شیخ محمد اسماعیل دولابی )

...............................

خداوند فرموده است :

امور دنیایتان بر عهده ی من و امور آخرتتان با خودتان .

ما بر عکس فکر می کنبم .

.........................

ائمه می فرمایند :

نه دنیایت را برای آخرتت ترک کن و نه آخرتت را برای دنیایت .

...................................


خداشناسی مگه با زیادی عبادت و ..... هست .

از این تکفیری ها بیشتر می خوای نماز بخونی !

روزی 200 رکعت نماز می خونند - نماز صیح را با گریه می خونند !

ولی نادان هستند .

یک رکعت از آن نماز هم به آسمان نمی ره !

می دونی برا چی ؟

چون وقتی سوره حمد می خونند - نمی فهمند معنی سوره حمد چیه !

سوره حمد که در نماز می خونیم ارتباط مستقیمی به امام زمان ( عج ) داره !

( با کارهای دیگشون کار ندارم - که چه کارهایی می کنند ....)

شیطان هم به خاطر همین از بهشت رانده شد !

ولی این احمق ها نمی فهمند . ( تکفیری ها )


اسلام دین آسونی هست .


در روز 17 رکعت نماز داریم - اگر هر رکعت را 2 - 3 دقیقه فرض کنیم ( دیگه اگر شیخ باشی )

میشه حداکثر 40دقیقه - آقا اصلا شما شیخ باش - بیا 6 تا دو کعت هم هم مستحبی بخون میشه 20 دقیقه - کلا میشه ا ساعت .

تازه این نماز خوندن هم ورزش هست - یه جور تلقین هست - یه جور تشکر از خدا هست .



در مورد کمک هم فرموده - اگر خودت نیازمند نبودی - پول پس انداز کردی - از اون پس اندارت یک پنجمش را بده نیازمنده ها

و تازه خداوند فرموده اگر این کار را کنی چند برابرش را بهت میدم !

امام حسن (ع) یه کاری کرد به عنوان امام بخشش ها ، بین امامان لقب دارد .

مگه شما امام حسن ( ع) ، هستی - دختر خوب .


شما فکر میکنی استاد دولابی و شیخ رجب علی خیاط مگه چه جوری زندگی می کردند.

فکر میکنی - سالی چند چهله نشینی می کردند !


نه بابا - مثل مردم زندگی می کردند - در بازار بودند - بین مردم بودند

ولی درستش !

دو رکعت نماز را خدا قبول کنه از 1000 تا 40 نشینی بهتره !



نظرت چیه ؟

بدون شرح!!!!

تو را از بین صدها گل من احمق جدا کردم
نفهمیدم غلط کردم من از اول خطا کردم


به یادت مانده ان روزی که با لبخند وبا چشمک
نشستی در کنار من، خودم رو جابجا کردم


شدی نزدیک وهی گفتی ضرر حالا ندارد که
پسندیدم تو را من هم ولی ناز وادا کردم


شد اغاز ارتباط ما بدون فکر وبی منطق
لگد کردم غرورم را و وجدان را رها کردم


پیامک میزدی هر شب سر ساعت دقیقا9
خودت را کشتی واخر شما را تو صدا کردم


وکم کم این پیامکها عجیب و مهربانتر شد
ومن هم قصر پوشالی برای خود بنا کردم


شبی بی قصد وبی نیت به من گفتی عزیز من
نبودی این ور خط تا ببینی من چها کردم


چهل بار پیامک را نگه کردم وخندیدم
نبودی تا ببینی من چه غوغائی به پا کردم


نشستم در خیالاتم زدم تاریخ عقدم را
ودر رویا دو دستم را فرو توی حنا کردم


به فکر مهریه بودم جهازم را چه میدیدم
من احمق ببین حتی که فکر شیربها کردم


از ان شب ساعت9من پیامک میزدم هر شب
خودم باسادگی هایم عروسی را عزا کردم


پیامکهای بی پاسخ محبت های بی حیران
تو را من بی چشم ورو پر رو خودم از ابتدا کردم


شدی تو بیخیال ومن شدم هی بی قرار تو
تو هی بر من جفا کردی من احمق وفا کردم


من از تو بیخبر بودم حدود شصت ونه روزی
نزنگیدم به تو اصلا فقط چون که حیا کردم


ولی رفتم به یک مسجد بلا تکلیف ومستاصل
برای انکه برگردی فقط نذر ودعا کردم


نبردم با خودم گوشی که خالص باشد این حالت
همان شب گوشی خود را درون بقچه جا کردم


چهل شب بعد از ان مسجد که برگشتم دم خانه
دویدم سمت ان بقچه وگوشی را که وا کردم


ندیدم از تو یک حرفی پیامک یا که تک زنگی
زپا افتادم انجا من ورو سوی خدا کردم


وگفتم اینچنین با او عجب صبری خدا دارد
چهل شب منتظر بودم عبادت پس چرا کردم


جواب امد که واثق شو به الطاف خداوندی
مگر کوری ندیدی که به تو عقلی عطا کردم


پیامک میزدی هر شب کشیدی ناز واطوارش
خطا کردی به من گفتی خداوندا چرا کردم


من امشب بی خیال تو ردیف وقافیه کردم
تو کاری با دلم کردی که فکرش رو نمیکردم

- - - Updated - - -

در مورد حسادت :
http://www.hamdardi.net/thread-39158.html#post387251

http://www.hamdardi.net/thread-68.html

ساناز عزيز دل انگيز

تصويري كه طي اين چند ماه از شما در ذهن من هست اينه كه دختر مقيد و محكم و پرتلاشي هستي و عقايد خوبي هم داري كه بارها تحسينت كردم.

اما يك سري مسئل دنيوي و اخروي هست كه براي شما حل نشده يا بدجاافتاده .......... اين سوالاتي كه در ذهن شما هست ممكنه در ذهن همه ايجاد بشه و خيلي خوب هست اگر بتونيم براي سوالاتمون جواب پيدا كنيم.

شما موفق هستي و موفق تر از اين هم مي توني باشي ....... چشمت به هدف خودت باشه و راهي كه بايد براي دستيابي به هدفت بپيمايي.

هميشه بايد تلاش كني و نتيجه را به خدا واگذار كني.......... اينكه خدا صلاح من و شما را بهتر مي دونه بهترين مايه ي آرامش هست ......... ديگر به چيزهايي مي رسي كه حقت است و از انچه ديگران به دست مي اورند نگران نمي شوي.

انشاءالله بتونيم توكل واقعي به خدا داشته باشيم.

عزيز دين ما دين ميانه روي هست ........ به انواع نيازهاي فردي و اجتماعي و موارد ديگر توجه نشان داده جوري زندگي نكن كه از عبادت دلزده شوي در همان حدي كه خدا واجب كرده ....... بيشتر از ان در حد توانايي و دلخواه خودت هر چه مي خواهي عبادت كن .....ببخش ........ خدمت كن.

كسي نگفت به خودت سخت بگيري و تارك دنيا شوي دختر گل.:72:

ازدواج هم حق شماست ......... انشاءالله شرايط و موقعيت ان برايت فراهم مي شود ......... هم براي شما و هم ساير مجردها :)

ساناز من مي دونم از اون دخترهايي هستي كه همه ي مهر و محبتت را نگه داشته اي تا نثار همسرت كني صبور باش و همچنان اماناتي كه براي همسرت اينده ات با خود داري حفظ كن و از خدا بخواه بهترين شرايط را براي ازدواجت فراهم كند ........ فقط نگرانم يك وقت قلب و روحت را به فرد نالايق و نااهل نسپاري .

مرسی از شعرات من میدونم خوب بودن
چکنم اخه دست خودم نیس بدبختی من اینه حتی واس انتخاب همسر ملاکم شده ظاهر ینی اصن ب اخلاق شغل تحصیلات نگانمیکنم قبلا اینجورنبودم از خودم میترسم چکنم تا تغییرش بدم نمیتونم حتما باید ازون قبلیه خوشکلترباشه:)
یچیزی تو وجودم هس نمیدونم چیه اما گاهی اون حس منفی میادسراغم شاید از تنهاییه دلتنگیه یه حسی میاد بهم میگه حس پوچی کنم از همه نظر ظاهر تحصیل همچی برهمینه هی فکرمیکنم درس بخونم برم بالا اون پسره که همکارمه رو گفتم بهتون منظورم این بود برم خیالی عاشق اون بشم خیلی بهتر از اون سامان بیشوره خخخ خودمو میخوام گول بزنم از فکر اون دربیام از وسواسی که گرفتم خلاص شم ینی ب خودم میگم ببین از اونم قشنگترهس منکه قرار نیس برم با اون همکارم رابطه برقرارکنم اون طبقه پاینینه حتی سلام خدافظیم نداریم فقط درحد نگاه یواشکی:)) مگه تاحالانشده از پسری تو دانشگا یا سرکار همسایه فامیل خوشتون بیاد؟ادم تو دلشه دیگه خیالی
حس میکنم من جنون دکترا گرفتم یجوری شده باید برم بخونم دیوونه شدم ینی پژوهشی ،ازاد ،نمیدونم هرطور شده باید برم دست خودم نیس وگرن ارامش ندارم ولی مشکلم اینه نمیشه وقت ندارم بخونم همش تو ازمایشگا سرپام میرسم خونه تا8خوابم بعدشم همش کسلم ژنتیکی تنبلم فقط دو روز تعطیلم میمونه اخر مهر کنکوره نمیدونم چکنم استرس و نگرانی دارم رقابت شدید اخه دوستمم ثبت نام کرده رقبام کم نیستن من میدونمم هست خخخ
ازین اخلاقم خسته شدم داره نابودم میکنه مشکل روانیه به هرچیزی زیاد گیر میدم مثلا همون پسره هنوزم اسم نحسشومیارم یا تحصیل خخخ
در مورد خدا هم باور کنید هر روز ازش تشکرمیکنم بخاطرخدا اگه یکی بگه 20درصد سانازتلاش کرد 80درصد خدا کرد که برم سرکار من میگم100درصد خدا کرد معجزه بود مشکلم اینه من بیش از خودم از خودم انتظار دارم بابام همش بهم میگف ده و بگیر همین یا میگف برو بخواب خسته ای درس نخون خانوادم بیخیالن خخخ کاش یکی بود هولم میداد مشوقم بود :(

سلام


خانم zzzz در مورد پست های قبل - اگر سئوال داری ، بفرمایید ؟


................

سلام باغبان مهربون
یکار میخوام کنم میدونم ازدستم عصبانی میشید
سر ماه اخر شهریور به سامان زنگ میزنم میگم استخدام شدم میخوام ببینم نظرش عوض میشه یانه تیر اخرمو میزنم بهش میگم هرچی گفتم انجام دادم میگم یادته گفتم میرم سرکار رفتم
یادته گفتم میرم دکترا دارم میخونم اخر مهر کنکوره اونم میرم
امروز ب همکارم گفتم میخام رو صورتم فلان کارو کنم گفت ساناز چیشدی؟گف چقد بی اعتماد بنفس شدی گف تو خیلی پوستت صافه خوبی دیوونه
من حتی اون پسر دکتره سرکارمم نمیخوام تو دل من یکی دیگس اون باید واس من باشه
اقا جون اصن سامان بد خب حالا یه دختر خوب پیدا شده :)میخواد ادمش کنه یکار کنه درس تو پاک زندگی کنه من مطمینم سربه راهش میکنم با تمام قلبم عشقمونثارش میکنم مگه حتما ادم بده باید رو ادم خوبه تسلط پیدا کنه؟اینو قبول ندارم
اینو که میگید سامان خیانت میکنه یا کتک میزنه یا چیز دیگه من میتونم با اعمال خوبم اونو خوب کنم یه ادم درست وپاک شه پدر خوب واس بچهاش شه خدا این یه فرصت خوبه واس این بندت خدا فکر کن اصن من با سامان ازدواج نکنم سامان بره با دختریکه میخواد ازدواج کنه فکرمیکنی بنده خوبی میشه؟ مگه تو ازدواج ادما به کمال نمیرسن ؟ من اونو سربه راه میکنم کاری میکنم مخلصانه بندگیتو کنه خودشم ته دلش پاکه منتهی زمونه جدیده دیگه
خدا خودمو میسپارم بهت صبرمیکنم میدونم دوسم داری

- - - Updated - - -

سلام باغبان مهربون
یکار میخوام کنم میدونم ازدستم عصبانی میشید
سر ماه اخر شهریور به سامان زنگ میزنم میگم استخدام شدم میخوام ببینم نظرش عوض میشه یانه تیر اخرمو میزنم بهش میگم هرچی گفتم انجام دادم میگم یادته گفتم میرم سرکار رفتم
یادته گفتم میرم دکترا دارم میخونم اخر مهر کنکوره اونم میرم
امروز ب همکارم گفتم میخام رو صورتم فلان کارو کنم گفت ساناز چیشدی؟گف چقد بی اعتماد بنفس شدی گف تو خیلی پوستت صافه خوبی دیوونه
من حتی اون پسر دکتره سرکارمم نمیخوام تو دل من یکی دیگس اون باید واس من باشه
اقا جون اصن سامان بد خب حالا یه دختر خوب پیدا شده :)میخواد ادمش کنه یکار کنه درس تو پاک زندگی کنه من مطمینم سربه راهش میکنم با تمام قلبم عشقمونثارش میکنم مگه حتما ادم بده باید رو ادم خوبه تسلط پیدا کنه؟اینو قبول ندارم
اینو که میگید سامان خیانت میکنه یا کتک میزنه یا چیز دیگه من میتونم با اعمال خوبم اونو خوب کنم یه ادم درست وپاک شه پدر خوب واس بچهاش شه خدا این یه فرصت خوبه واس این بندت خدا فکر کن اصن من با سامان ازدواج نکنم سامان بره با دختریکه میخواد ازدواج کنه فکرمیکنی بنده خوبی میشه؟ مگه تو ازدواج ادما به کمال نمیرسن ؟ من اونو سربه راه میکنم کاری میکنم مخلصانه بندگیتو کنه خودشم ته دلش پاکه منتهی زمونه جدیده دیگه
خدا خودمو میسپارم بهت صبرمیکنم میدونم دوسم داری

سلام خانم zzzz



اگر بهش زنگ زدی - و اون گفت نه !

باز خدا را دوست داری ؟


.................



سئوال سختی پرسیدی !



!!!!!!!!!!!!


:82:

- - - Updated - - -

این کلیپ را از تایپیک خانم kindly برداشتم ( تایپیک مسابقه )

خیلی جالب بود

اگر بگم اشک تو چشمم جمع نشد - دروغ گفتم



شعر خوانی جالب دختر هشت ساله درباره حجاب در شبکه آموزش

باغبان اون کلیپوقبلا تو سایت همیاری چنبار ینی بیش از ده بار تاحالا دیدم و منم باهاش گریه کردم حتی کلیپو ب سامان فرستادم بفهمه که منو با دخترای خیابونی مقایسه نکنه حتی شعراشم حفظم
سیبای شاخه چیدن دارن از دست باغبون خریدار دارن
سیب زمین افتاده بو نداره
چی بگم تاثییری روش نداش بمن میگفت تو ارایش کردن بلدنیستی بهونش این بود بهم گفت خواهرام برام میخوام یه دختر خوشکل انتخاب کنن
باغبان نمیفهمی من چی میگم میدونم پسر مقیدی هستی بزار عاشق یه دخترکه ازخودت کمتره بشی بعد بهت بگه از قیافت خوشم نمیاد بهت فش بده بگه بیا دستموبگیر بغلم کن اما تو با اینکه عاشقی بخاطر خدا اینکارو نکنی که خدا خودش دست دخترو بزاره تودستت محرم نه نامحرم جوریکه فقط دوسال تموم بهش فکرکنی و هر دوماه میاد بهت مسیج میده و این پیشنهادو باز میده و وسوست میکنه و تو بااینکه هروز از روز قبل عاشقترشی بازم میگی نه نمیام فقط ازدواج
طوری اون دختری دوس داری که ازدواجو باهاش تو رویات میبینی فقط تو خواب طوری زندگی میکنی تمام تلاشات بخاطراونه توهی میخوای منصرفش کنی اما میگه نه نمیخوامت مثلا بهت میگه من پسر پولدارمیخوام ادم میسوزه کاش بمن میگف پولدارمیخوام باز یه فایده داره رفاه ارامش اما اون دنبال قیافه ساختگی ظاهری بود
میدونید حس میکنم دیونه شدم نمیدونم چرا فکرمیکنم اونم منو یذره دوس داره ته دلشم شاید فکرتوهمه چبدونم
فقط اینومیدونم من با مرگم اون از یادم میره الان اعجازعشق عصبانیه فرارکنم الان میاد میزنه خخخخ
هرچی بهم میگید درسته حق دارید دل دیگه براتون پیش نیومده :(
دلم واسش تنگ شده خیلی اعجاز عشق یادته چن ماه پیش تایپیک زدم عاشقم بدجور..... تو برام پست گذاشتی پستتودوس داشتم شرمنده همتونم همه بچهای همیاری همدردی که دلسوزانه کمک میکردن بچها وقتی دلتون بر کسی تنگ میشه چمیکنید؟؟؟؟تورو خدا بهم بگید اروم شم گریم گرفته میدونم حالتون ازم بدمیشه تمام دوستام همکلاسیام هرموقع اسم اونو میشنون بهش فش میدن اونابیشترعصبانی میشن چون منودیدن شخصیت کم حرف و اروم منو دیدن :(
اگم کسی پست نزاره من ناراحت نمیشم همینکه چیزی مینپیسم خالی میشم از مدیر همدردی تشکرمیکنم که اجازه میده لااقل خودموخالی کنم
امروز بابام میگف دیر برو سرکار صب تاریکه عصبانی شدم ته دلم گفتم دانشگاکه نیس تاخیرمیخورم میبینید؟یه خانواده مشوق و باحالم ندارم که باعث پیشرفت من بشن خودم تلاش کردم با همون حس کمال گرایی خخخ هرکی بود تادیپلم میخوند
چن روزه درس میخونم ینی علاقه پیدا کردم زده نشدم اینم بخاطر خداس بهم نیرو داده میدونه اون حسادت نیس یه مشکل روانیه که دارم خدا بهم انرژی میده تلاشمومیکنم
راستی باغبان اگه بهش زنگ بزنم و جواب نده ...اول اینکه اصن شاید جواب نده چون اکثرا شمارم تو ریجکت لیسته کاش جواب بده بگه نه اون خیلی سنگدلتر از ازین حرفاس اگه جواب نداد ناراحت میشم بغض میکنم تا خونه شاید برگردم ب چن ماه پیش شاید برنگردم مثل این میمونه عشقت بهت بگه اگه قلرو فتح کنی من مال توم قلرو فتح میکنی ولی اون زیرحرفش میزنه چه حسی پیدا میکنی؟
اگه بگه نه اروم ترمیشم یا داره ناز میکنه یا... چون خخیلی کم پیش میاد ج بده اگه حتی بگه نه خوبه:(
میبینید وضعیت منو باغبان فکرکرد اگه بگه نه ناراحت میشم خخخخ بزار جواب بده بگه نه
اینامنو داغون میکنه مگه یه جواب دادن چقد سخته اخه که منو ناراحت میکنه الان استرس دارم اینکه جواب منو بده اصن جواب بده فش بده صداشوبشنوم :((
بچها برام دعاکنید خواهش میکنم
اعجازعشق باغبان توخوبی دعاکن دعات میگیره میدونم :(

ساناز عزيز به خاطر ويژگيهاي خوبي كه خدا به شما داده هرگز مغرور نشو و انقدر با اطمينان نگو من او را آدم مي كنم .


پس انقدر از خود مطمئن نباش كه خيلي گناهان و اشتباهات را زماني انسان مرتكب مي شود كه به خودش اطمينان كامل داشته باشد .


ساناز ايني كه ميگم فقط در مورد شما نيست چه من باشم چه شما و چه هر انسان ديگه اي هيچ گاه و هيچ جا از خطا مصون نيستيم ما بايد هميشه مواظب خودمان باشيم كه از آدميت خارج نشيم .


شما با اين همه شيفتگي كه نسبت به ظاهر اون شخص داري حاضر نشدي به اعتقادات 25-26 ساله ات پشت پا بزني چطور انتظار داري سامان 33 -34 ساله را بتواني به ارزشهاي اخلاقي مقيد كني.


آن هم براي كسي كه نگاهش به زن از جسم او فراتر نمي رود و گناه بودن با اين و آن برايش سرگرمي دائمي است.


تو خود بنده ي خدايي و تا خدا كمكت نكند نمي تواني بندگي او را به جا بياوري سامان آدم مي شود اگر به جاي بنده ي شهوت بودن بندگي خدا را بكند و اين ميسر نمي شود مگر به قدرت و اراده ي خداوند .

راضي باش به رضاي خدا و انقدر در بند ظاهر زيبا و پست و مقام و اين موارد نباش كه هيچ كدام ماندني نيست و خدا اگر اراده كند به ثانيه اي مي تواند فردي را از بالاترين مقام پايين كشد و زيبايي را زشت رو كند .

برو دنبال چيزي باش كه برايت ماندني باشد و به تو وفا كند ........ هميشه جوان و باطراوات و توانا نخواهي بود .حالا از ما گفتن و از تو ........

سلام


سعی می کنم به سئوالات شما پاسخ دهم :



1) باغبان اون کلیپوقبلا تو سایت همیاری چنبار ینی بیش از ده بار تاحالا دیدم و منم باهاش گریه کردم حتی کلیپو ب سامان فرستادم بفهمه که منو با دخترای خیابونی مقایسه نکنه حتی شعراشم حفظم
چی بگم تاثییری روش نداش بمن میگفت تو ارایش کردن بلدنیستی بهونش این بود بهم گفت خواهرام برام میخوام یه دختر خوشکل انتخاب کنن


اون کلیپ ، درس زندگی می داد به دختر خانم ها !

می خواست بگه ، عفت یه دختر خیلی با ارزش ِ که بخوایم به خاطر یه پسر کجو کُله ای مثل سامان از بین ببریم .

البته شما رعایت کردید . ( ولی دل را هنوز نه ! )

تو شعرش میگه دنبال پسری نرید که زیر ابرو ور میداره و ......

اون کلیپ همش درس بود .

( البته برا باغبان ها خیلی مفید بود ، برا شما را نمی دونم ! )

.................................................. ...................................


2 ) باغبان نمیفهمی من چی میگم میدونم پسر مقیدی هستی بزار عاشق یه دختر .........



من شما را می فهمم - ولی نه به اندازه خودت:72:


بالاخره هر آدمی تو ته دلش یه چیزهایی داره که شاید ماها ندونیم


چند وقت پیش یه دختری تو خیابون بهم پیشنهاد ی داد

چیزی نگفتم و رفتم

یعنی خودم را وارد بازی نکردم - می تونستم باهاش باشم و لذت ببرم

ولی اینا لذت نیست !

دوست دارم فقط از همسر آینده ام لذت ببرم .

و معیارم را جوری انتخای میکنم که تناسب داشته باشیم !

التماس همو نکنیم !

تمام لذت ها تو مسائل ج خلاصه نمیشه

اون دختر زیبایی بود ولی خیلی چیزها را نداشت ( معنوی )


داره یه جوونی بهت این حرف ها را میزنه که خودش آشنای پاییزه !
ولی جوری داره زندگی میکنه که دیگران میگن
این زندگیش بهاره !


غم و غصه های من این مسائل نیست !
( خواستگاری – ازدواج – ماشین لکسوس – خونه چند هزار متری و ......)


خواستگاری + عقد + ....... همش 3 ماه بیشتر نمی خواد

وقتی یه معیار اشتباه انتحاب کنیم میشه 8 سال مثل رفیق من .

میشه مثل شما ! ( ببخشید :72:)



وقتی شخصی می خواد ازدواج کنه ، فقط نباید معیار زیبایی را در نظر بگیره !

الان یکی از دوستای من تقریبا 8 سال داره میره خواستگاری.

دختر و پسر تو چند تا پرسش می تونند همدیگر را بشناسند

ولی این 8 سال داره میره هنوز به جواب نرسیده .

برای هر مورد هم 6 ماه طول کشیده

رفتم یه بار باهاش حرف زدم – این بنده خدا عین سامانه

البته یه فرقی با سامان داره اینکه تو خیابون با کسی کار نداره – فقط تو خواستگاری تو منزل دختر !

معیاری نداره برا خودش ! - برای همینه که دورخودش می چرخه

نمیشه من همه چیز را باهم بخوام !


اگر خود پسر هم خوب باشه – باید معیار بعدی خانواده باشه و ......

سامان هم این جور که گفتید خانواده درستی نداره ! ( بی بند و باری - مثلا خواهرش عکس بی حجاب خودش را بزاره تو شبکه ها ی اجتماعی و ....)

…………………………………………� �………….


شما باید از خودت سئوال کنی :

اگر به سامان برسم چه چیزهایی را از دست می دهم ؟

( میشه حکایت پسر عمه من - به دختره رسید- خدا - خانواده و ... .... را از دست داد! )

ممنون میشم جواب بدی خانم zzzz

..........................


سئوال بعدی باید از خودت بپرسی :

اگر به سامان نرسم آیا پایان زندگی منه ؟

( این سئوال را باید در دنیا ، در برزخ – در قیامت جواب بدی )

( خدا مو را از ماست میکشه بیرون !)

خواهشا نگو برام مهم نیست و بزار بمیرم

چون اگر انسان مقیدی باشی ( ا درصد ) نباید این حرف را بزنی !

مثلا بگی برام مهم نیست تو برزخ غذاب بکشم !


ممنون میشم پاسخ بدی .:72:

.................................................. ..

امروز اوون دختره که رو پایان نامه دکتراش کار میکنه گفت اینجا خوب نیس جای پیشرف نداره خودش تودانشگا استخدامه خواستم بگم اگه خوب نیس چرا پایان نامتو اومدی اینجا میرفتی جای دیگه والا ولی همین حرفش روم تاثییر بد گذاش حس بدی دارم حس میکنم اونجا کمه اه رو اعصابم راه رفت تاخونه تو خودم بود واقعا دارم اذیت میشم :((
یچیز اعجازعشق گف خوب بود گفتی این خداس که انسانهارو از تخت ب عرش میبره گاهی باید برامون یاداوری شه چون یادمون میره
یچیز میگم بخندید رییس ازمایشگامون دکترای تخصصی داره 44سالشه هیت علمیه داروخانه داره پولدار بهم ابراز علاقه کرده خودم فکرمیکنم از حیاو کمروییم خوشش اومده ولی شانس من کاش سامان اینجوری بود البته من میترسم موقعیت شغلیم ب خطربیفته چون اون اقا سن باباموداره خخخ ولی کل همکارا فهمیدن بهم میگن چقد روتو حساسه من اخه باهاش سنگینم ولی بقیه باهاش گرمن خداکنه بیخیال من شه والا من یکی دیگرو میخوام این چه وضعشه اخه این چه دنیاییه اه

اول يه سوال فراموش كردم بپرسم........... چرا گفتي اعجاز عشق مياد منو ميزنه؟

ساناز من لحنم تند نيستا ..........ولي محكم و جديه ولي اونجايي كه گفتم جرات داري به فرموده حضرت علي ع گوش ندي و ....... لحنم كمي طنز بود اما مفهوم جدي بود.

ساناز چرا جواب سوالها رو نميدي و در عوض مياي موضوعي ديگه رو مطرح مي كني ......... لطفا انقدر ما رو با خودت سرنگردون ......... انقدر ما رو راه مي بري و در نهايت مي رسيم به سامان و باز روز از نو روزي از نو ....


سامان كجاي رابطه ي شما و خداست ؟

واقعا سوالات سختي پرسيدند آقاي باغبان درسته؟

ساناز مراقب باش در مورد نعمتهايي كه خدا به شما عطا كرده ناسپاسي نكني.

جايزه ي خدا به شما بخاطر آلوده نشدن به گناهان سامان، سامان نيست اينو درك كن .

آه از این زشتان که مه رو می‌نمایند از نقاب

از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب

در هر آن مردار بینی رنگکی گویی که جان

جان کجا رنگ از کجا جان را بجو جان را بیاب

حضرت مولانا

ببخشید بچها خب اگه بخوام حقیقتوبگم اینه که اگه به سامان نرسم غصه میخورم ناراحت میشم اما باز خدارو دوس دارم عاشقانه دوسش دارم ددارم درک میکنم که داره کمکم میکنه چقدچن ماه پیش که بیکار بودم اذیت میشدم توخونه
اصن چرا جلو سر راه من قرار گرفت؟؟ منتظر اخر شهریورم که بهش بزنگم اگه جواب نده یه فکری باید واس خودم کنم :(((

سلام خانم zzzz


تو این چند ماهه ، دوستان ، بیشتر حرف ها را زدند

خانم ها : اعجاز عشق - من می دونم - :) لبخند - فرشته مهربان - شیدا - دختر جوان و .......... دوستان محترم دیگه

آقایان : - دکتر عزیزی - محمد93 - حامد - باغبون و .......دوستان محترم دیگه


جالب اینجاست که همه ما یه حرف زدیم !


نمی خوای بیشتر تفکر کنی

شاید این 30 - 40 نفر ( اسم بیشتر عزیزان را ننوشتم - ببخشید ) درست بگن !


به قول خودت ، چبدونم

....................................


این حوادث نیست که تغییر بوجود می یاره

این اندیشه انسانهاست ، که زندگی ها را تغییر میده

ما میتونیم همیشه افسرده باشیم و یا همیشه غمناک !

دسته خودمون هست .


من باغبون به اندازه خودم که هیچی نیستم ، برات دعا میکنم ، اون چیزی که برات خیره اتفاق بیافته

و اون امکان داره هر چی باشه !


...........................

به خاطر سامان کافر نشی !:18:

طرف 80 سال عبادت خدا کرد - گفت چرا یه جوون رسیده - ولی من 80 سال نرسیدم !:305:

فاصله بهشت و جهنم به اندازه یه تار مو هست .

باید مراقب باشیم !

.............................................

این خانم اعجاز عشق ، بعضی موقع ها تذکر های خوبی میده

مثلا به من یه تذکر داد ، الان دو شبه نخوابیدم :biggrin-new:

از ایشون هم تشکر می کنم .

ولی خانم اعجاز عشق ، باور کن ، تو خواستگاری دختر و پسر میتونند تو 20 دقیقه همدیگر بشناسند :18:

:72:

خیلی جالبه چون انقد درموردش حرف زدم فکرمیکنید خودموبه باد شاید بدم چون نهایت عشقمو بهش فهمیدید ینی خودتونم ترسیدید فکرمیکنید شاید شیطوندگولم بزنه هههه
مطمین باشید هیچوقت این اتفاق نمیفته میدونیدچرا؟؟؟
یچیزی تعریف میکنم یبار تونهایت دلتنگی و عشق که بهش داشتم اعتراف میکنم اونموقع یاد خدا نبودم فقط میخواستم اونو بدس بیارم پیش خودم گفتم میرم باهاش رابطه برقرارمیکنم بعد نشستم فکر کردم گفتم ساناز تو روت نمیشه جلو ابجیت لباس عوض کنی چطور میتونی جلواون... نه امکان نداره نمیتونم اب میشم ینی خدا این نعمت حیارو بهم داد که نجاتم دادواقعاگاهی بخاطر این مساله منصرف میشدم من روی شیطانو کم کردم خخخ
ادعام نمیکنم که من فلانم دارم میگم بارها وسوسه میشدم.
مطمین باشید ساناز همیشه همینجوری میمونه
باغبانم ازم عصبانی شده خخخ
باغبان من اصراری ندارم واسم پست بزاری تا الانم ممنونم که کمک کردی
درضمن باغبان من انقد پسر دیدم ریش دارن و عین مردا میگردن ولی در باطن نامردن به ظاهر نیست
ولی واس دختر فرق داره دختریکه ظاهرش عحیبه باعث به گناه افتادن پسر میشه

سلامی به گرمی تابستان


شما خانم قوای هستید

نگرانی ما بیشتر سر این بود که ، چرا تو زندگی شاد نیستی یا کم شاد هستی !

شاد بودن در زندگی نیاید بر مادیات و امور دنیوی خلاصه بشه !

چه پولدار بشم ، چه نشم - با اون آقا ازدواج کنم یا نکنم و .........

شاد بودن واقعی ، یعنی اینکه وقتی نام خدا می یاد تمام غصه ها را دور بریزیم و از زندگی لذت ببریم !

..........................

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zzzz

باغبانم ازم عصبانی شده خخخ

---

باغبان ها ، کارهای مهمتری دارنند ههههههه

دختر خوب من مگه بیکارم از دست شما عصبانی باشم - ترجیح میدم برم کاریکاتور سامان را بکشم :72:

..........................................


نظر گذاشتن در تایپیک شما و دیگر دوستان ، برای من افتخاری بود
اگر قابل بدونید .

دیگه باید کم کم آماده ی سفر بشم

واقعیتش پست بالا را برات گذاشتم - می خواستم به شما بگم ، دیگه باید خودت تصمیم بگیری !

سعی کن خودت را پژمرده نکنی !


.............................................

در مورد دو خط آخر شما ، با نظرت موافقم .

البته دختر بی حجاب هم ، من دیدم ، از باطن خیلی خوب باشه

من تو این زمینه سعی میکنم منطقی باشم - هر چند معیارهای خودم را دوست دارم - ولی زیاد مهم نیست . ( چادر و مانتو ... مهم نیست )

مهم دل ِ


البته فردی که حجاب خودش را حفظ می کند ، و انسان خوبی هم باشه ، برتری دیگه ای داره در پیش خداوند



بعضی ها هستند درسته بی حجاب هستند ( منظور من از بی حجابی شاید با منظور شما فرق کنه ) ولی خیلی چیزها را رعایت می کنند .

اون موردی که شما در دو خط آخر عرض کردید با موردی که من عرض کردم فرق میکنه :305:

نری مقاله بنویسی ، دختر خوب .


موفق باشی.

باغبان معلومه که واس من شما هرموقع پست میذاری یا اعجازعشقوبقیه مفیدید و من اون لحظه حالم خوبه بعدکه میرم بیرون سرکار خیابون مترو دلم میگیره :(نمیتونم شاد باشم
خودمم موندم چرا این کارم که واسش له له میزدم و وقتی مثلاشنیدم همکلاسیم استخدام شده اینجا انقد حسودیم شد بغض گرفتم چن روز دپرس بودم چقد گله و شکایت ازخدا چرا من نه؟بعدمعجزه رخ داد استخدام شدم دیگه برام جذابیت نداره اصن ناراحتم یجوریم هی ساعتونگامیکنم تایم بگذره چرا اخه؟شاید سامانم اینجوریه ینی وقتی بهش برسم دلمومیزنه منتهی این کارم درسته جذابیت نذاره و دلموزده ولی چون محاسن داره حقوق بالا و چیزای دیگه من مجبورم پایبندش شم چون حیفه ولی سامان هیچ حسی نداره هیچ معایبم داره خخ شاید اینم مثل کارمه یعنی درست واسش له له میزنم وقتی بهش برسم ازش سیرمیشم خخ خودم جواب خودمو دادم
بچها دعوام نکنید هیچوق کاربیعقلی نمیکنم اگه میخواستم دوسال پیش انجام داده بودم
یه سوال دارم
چرا وقتی به هرچی میرسم دلمو زود میزنه؟؟ البته حرفای دیگرانم روم تاثیرمیذاره مثلا همون دختره که گفتم اینجاکارش زیاده دانشگاخوبه روم تاثییر بد گذاش دپرس شدم چون به این کارم ایمان ندارم البته محیطش خوبه ولی صرفا چون همکلاسیم رفته اینجا حسودیم شده و گفتم منم باید میرفتم مثلا اگه اون میرف یجادیگه منم میخواستم برم همونجا خخخ ینی چیزاییکه هرکی دس روش میذاره میخوام منم بهشون برسم مثلا چون اون دکترا میخواد بره یا همکارای دیگم منم باید برم وگرنه بیخیال بودم این چه اخلاق گندیه که من دارم اخه دیوانه م

من مشکل روانی دارم اون پسره که گفتم تو محل کارمه هرموقع میبینمش یاد سامان میفتم هی یواشکی نگاش میکنم با همکارای خانمش میحرفه ناراحت میشم اه
اگه عاشق سامانم چرا ازین خوشم میاد؟شایدچون شبیه سامانه نمیدونم ولی اعصابم خرابه اون از سامان اینم ازین اه:( چقدبدبختم حق ندارم باکسی ازدواج کنم که ازش خوشم میاد بدبختی اینه هیچ توجهی بهم نداره :( فکرکنید هروز میبینمش اگه نبینبش یاد سامان میفتم این موقعیت خوبی بود واس فراموش کردن سامان ولی خدا نمیخواد

سلام zzzz

عزیزم پیش روانپزشک رفتی؟!
ببین من خودم هم شرایط خوبی نداشتم اما به دکتر روانپزشک مراجعه کردم
یه سری دارو واسم نوشت من تا الآن همشو مصرف می کنم
بهت بگم حالم عالی هست باورت نمی شه...نه اینکه مشکلاتم حل شده باشه ها!! نه ! اتفاقا شاید گاهی اوقات بیشترم بشه...اما من در برابرشون مقاوم و صبور شدم...باهمی دوست شدیم:310:
دارو کمکت می کنه قوی بشی و بتونی بر احساساتت غلبه کنی
من که دکترم بنده خدا کلی ذوق کردند...سری بعد می خوان دوز داروهامو پایین بیارند...به قول خودشون من از ایشونم سرحالتر و شاداب ترم !
در کنارش به استخر هم می رم...آب واسه ی آرامش خیلی خوبه
من که شنا بلد نبودم ! می دونی چی کار کردم؟! می رفتم دور و اطراف مربیا وقتی به شاگرداشون یاد می دادند منم تمرین می کردم و شنا یاد گرفتم:18:

خیلی خیلی لذت بخشه
یه چیز دیگه مرثیه سرایی داغونت می کنه !!

سلام


چند تا سئوال بپرسم :


1) هدف زندگی خودت را مشخص کردی ؟

وقتی آدم یه هدفی داره - سعی میکنه به اون برسه و اون را توسعه بده !

از طرفی آدم هایی شادند که ، رسیدن به هدف را موفقعیت ندونند !

این مسیر هدفه که قشنگه !

مثلا من برم پزشکی هسته ای بخونم یا برم داروشناسی هسته ای یا مثلا برم برنامه نویسی کار کنم ......

من باید از این مسیر لذت ببرم - از کارم و .....

شما که میگید من به هدفم که کار بود رسیدم - دیگه سرد شدم !

اشتباست .

باید تلاش کنی خدمتو بیشتر کنی ، به خودت - جامعه و ......

اگه به این نرسیدی ، باید ، ارزش هایت را دوباره بررسی کنی !!!

..........................................


2 ) نظر شما در مورد پست خانم kindly چیه ؟

ممنون .


.............................................


3 ) از آزمون دکترا چه خبر ؟

برات مهمه ؟

اگر قبول شی می خوای چی کار کنی ؟

دکتر شدن برات فایده داره ؟


...............................


4 ) چرا از آینده می ترسی ؟

توکل به خدا باید به زندگیه خودمون ادامه بدیم - ان شالله ازدواج هم درست میشه .

.............................



ممنون .:72: