رفتارهای مادرم باعث میشه خودموتوی خونه زندانی کنم
رفتارهای مادرم باعث میشه خودموتوی خونه زندانی کنمو عذاب روحی بکشم
شایدبعضیها موضوع قبلی من درباره پیشنهاد خواستگار های نامناسب از طرف مادرم رو خونده باشن ولی من واقعا دارم عذاب میکشم .واقعا دوساله هرروز که کاری دارمومیخوام از خونه بیرون برم اول این مغازه دار سرکوجمون یادم میفته بخصوص اگه مادرم رفتار خاصی داشته باشه موقع رفتن و خیلی خیلی موارد خودموتوی خونه زندانی میکنم و هیچ جا نمیرم این همه زحمت درس خوندم این همه خستگی کشیدم این همه هزینه کردم که اینجوری خونه نشین بشم؟
ازرتارش خسته شدم زجر میکشم رفتارشومیبینم مثل کسیکه دارن حقشو میخورن خشم سراسر وجودمو میگیره دیگه خیلی به ندرت پرخاش میکنم و به یکی دو جمله بسنده میکنم بعضی وقتام خیلی اروم میگم
بهم میگن منطقی با مادرت صحبت کن یا اگه تکرار کرد بی محلی کن خودش ول میکنه .ول میکنه؟ الان بیشتر از سه ساله که تا سیب و گوجه های این رو میبینه و دوتا جمله باهاش حرف میزنه روزی نیست که نیاد دوجمله درابرش حرف بزنه با اغماض فراوان هفته ای نیس که نگه میوه فروشه ..........
منطقی صحبت کنم با مادری که شصت سال رو تموم کرده ولی وقتی با این ادم هم کلام میشه مثل دختر بچه های پونزده ساله یاد خاطر ات دوران نامزدیش میفته واسه خودش میره تو فکر و خیال .بد تر از اون یکدفعه میاد یک جمله میگه که میوه فروشه میگه فلان.....
با احترام به همه اونها که پدر یا شوهر میوه فروش دارن روزگارشون خوش.
میوه فروشه داداشه منه؟پسر خالمه؟ در حد منه؟ من میخوامش؟ چرا اینقدر دربارش حرف میزنه ؟ چندبار اروم بهش گفتم این ادم به درد خودت میخوره؟ چندبار دعوا کردم باهاش؟
پس چیکار کنم که اسمشو نیاره تو خونه؟ من بیرون نمیرم که این منو نبینه چون بلافاصله مادرم به بهانه ای میره توی مغازش و ما ماجرا داریم میفهمید من سه ساله دارم برای این موضوع زجر میکشم زجرررررررر.
مردم به خدا به قران مردم. مادرم دست نمیکشه هیچی .من چیکار کنم رفتار و حرفای مادرم مثل رادیو تلوریون باشه برام مثل اخبار باشه؟ من چیکار کنم این دوتا مادرم و مغازه داره نیاند تو ذهنم؟ من چیکار کنم که اینجوری عمرم هدر نره
به من میگن بزو سرکار خب اونجوری که هرروز روزی دومرتبه اعصاب خوردی دارم موقع رفتن و افتضاح تر از اون موقع رسیدن به خونه مادامیکه بخوام بیرون اطاقم باشم.میتونم از اطاقم اصلا بیرون نیام
میگن درس بخون به درس فکرتو مشغول کن. من چطوری میتونم درس بخونم وقتی اگه یکروز خواستم از خونه بیرون برم تا یک هفته اعصابم خوردم از حرفا و رفتارای مادرم که ازشون بیزارم