ساناز بعد از آخرين تاپيكي كه قبل از ماه رمضان ايجاد كردي و مدتها ازت خبري نبود اين مطالب را برايت نوشته بودم و اسم فايلمم گذاشته بودم اگر ساناز بيايد ....... با وجود اينكه اعتماد به نفست بيشتر شده از نظر روحي آرامتر شده اي و قدمهاي خوبي براي زندگيت برميداري اما مضمون تاپيك فعليت و مشكلت همچنان مسائل قبلي است ........ اين متن فراطولاني را با كمي ويرايش يكجا برايت قرار ميدهم ........ نه مثل تاپيكهاي قبلي فقط براي انرژي مثبت گرفتن و آرام شدن .......... براي يك بار هم كه شده جهت پذيرش انتقاد و رفع مشكلت بخوان .
طولاني است ولي لطفا حوصله كن و بخوان:
ساناز جان به خاطر داري زماني كه بچه كه بوديم چقدر وابسته ي پدر و مادرانهايمان بوديم؟ .......... براي يك لقمه غذا ....... يك جرعه آب نيازمند آنها بوديم.
بزرگترها به چشم ما خيلي بزرگانه تر به نظر مي آمدند .......... در عالم ناتواني هاي بچگي چقدر آنها را محكم و بااراده مي دانستيم.
وابستگي آن دوران خيلي لذت بخش بود به دل مي نشست .......... امنيت داشت .......... حس مورد حمايت بودن ......... حس مورد توجه پدر و مادر بودن.
با اينكه دوران خوبي بود اما مشتاق بوديم هر چه زودتر به سنين جواني و بزرگسالي برسيم كه مثل آنها عاقل و قوي باشيم. ........... پدرها و مادرها در نگاه بچه ها هميشه كامل و بي نقص به نظر مي آيند . آرامش دوران كودكي در گرو همينهاست.
خود را به انسانهايي سپرده بوديم كه مراقبمان بودند ........ جايي براي اضطراب و استرس وجود نداشت.
اگر تا حالا زنده ايم براي اين بوده كه پدر و مادر در اوج وابستگي به ما پشت نكردند ........... هر كدام تا حد توان زحمت كشيدند تا به اين سن رسيده ايم .اگر نيازمند نبوديم تا اين حد وابسته به آنها نبوديم .
به همين خاطر اين وابستگي تحقر آميز نبود ........ آرامش و امنيت داشت ........... در جهت رشد و پرورشمان بود ......... رنجيدگي نداشت .
والدينمان اين همه زحمت كشيدند تا بزرگ شويم و روي پاي خود بايستيم ........... به كسي وابسته نباشيم ............. اسير كسي نباشيم .
حالا كه خودمان به سن آن موقع پدر و مادرهايمان رسيده ايم به آنها وابستگي كمتري نسبت به دوران كودكيمان احساس مي كنيم هنوز كارهاي بچگانه انجام مي دهيم ......... هنوز مي خواهيم وابسته باشيم تا حس امنيت بكنيم .
وابسته باشيم تا تنها نباشيم.
هنوز آرام بودن به معني كنار شخصي بودن است براي همين با ترس و اضطراب زندگي مي كنيم.
مثل حس وحشت كودكي براي زماني كه در جايي غريب مي مانديم يا گم مي شديم.
مثل جوجه ي پرنده اي كه در لانه مي ماند .......... حتي غذايش را مادرش در دهانش مي گذارد ........... همين پرنده ي كوچك به محض اينكه به سن پرواز برسد .......... ديگر اسير لانه نمي ماند چون وابستگي اي به آن ندارد ............ چون بزرگ و بالنده شده لياقتش آسمانهاست ............ به آسمانها دل مي بندد و به اوج مي رود ..............نمي شود در آرزوي پرواز بر فراز آسمانها باشي در حاليكه اسير و وابسته به قفس هستي...........
ساناز وابستگي به هر شخصي جز خدا يعني اسارت در قفس ..........
هميشه گمان مي كردم يك زن تا زماني كه به عقد مردي در نيامده نبايد به او وابسته باشد ............ در اين سايت دريافتم كه يك زن به همسرش هم نبايد وابسته باشد ............ به همسرش !!!!!! ......... شريك هر لحظه و دقايقش ..........
پدر و مادر هم عزيز هستند ......... اين همه زحمت كشيدند كه بتوانيم از عهده ي زندگيمان برآييم ..... بدون وابستگي به كسي ما را تحقير كند .......... اعتماد به نفسمان را تحت تاثير قرار ندهد...... از همه مهم تر كسي براي روح و جسم ما كه تا اين سن رشد كرده آسيب زا نباشد.
اولين و هميشگي ترين و باارزش ترين تكيه گاه براي يك دختر پدرش است ........ شانه هاي پدر هميشه قابل تكيه كردن است.آغوش مادر هميشه آرامش بخش است. ساناز با هر كس كه ازدواج كني فرزند پدر و مادرت هستي و خوشبختي تو براي آنها شادي آفرين است .
خودت روزي مادر مي شوي ......... موجودي پاك در آغوش مي گيري كه وابسته به توست .......... مهر مادري بر ساير غرايزت حتي همسر بودنت غلبه مي كند.......... براي او فداكاريها و از خودگذشتگي هايي خواهي كرد ............ براي اجابت نمودن خواسته هاي او نيازهاي خودت را فراموش خواهي كرد........ نيازهايش در كنار تو و همسرت برآورده مي شود .
از همين حالا دقت كن كه نقش پدري فرزندت را به چه كسي مي سپاري ........... مردي كه عياش و بي بند و بار است ........... يا مردي كه مثل خودت مقيد است ..........اگر يك خانواده ي ناآرام و آشفته مي خواهي حتما مردي مثل سامان انتخاب كن وگرنه همين لحظه براي هميشه از زندگي و قلبت بيرون كن و همه ي راه هاي ارتباطي را ببند.
اگر براي ازدواج انتخابي كني كه خداي نكرده به شكست بينجامد اولين شخصي كه مي شكند پدر شماست ................ اولين قلبي كه جريحه دار مي شود قلب مادر شماست.
حالا كه بزرگ شده اي فهميده اي كه پدر و مادرهايمان هم گاهي مثل بچه ها مي شوند ........... آنها چه سالم و چه بيمار .............پير يا جوان ............. در رفاه و سختي .......... خوش اخلاق يا بداخلاق ........... با تحصيلات و بدون تحصيلات ...............چه زشت و چه زيبا برايمان ارزشمندند .......... در خيلي از مسائل هنوز از من و شما جلوتر هستند .......... هنوز قبل اتكا هستند ........... هنوز وجودشان به ما آرامش مي دهد ...........هنوز نگرانمان هستند .............. با اينكه مثل ساير آدمها نقص هايي دارند............ اما بهترين هستند ......... كامل نيستند اما به دنبال كمال هستند .
كمال طلبي در وجود همه ي انسانها است اگر نبود كسي براي پيشرفت خود تلاش نمي كرد .
خوب بودن و خوبتر شدن حد و مرزي ندارد ......... هيچ كس كامل نيست اما هميشه مي توان بهترين بود در مسير كمال حركت كرد........... شما از اين حقيقت مي ترسي ............ از احساسات و خصوصيات منفي متنفري ............ اما در همه ي ابعاد زندگي فقط منفي ها را مي بيني.
خصوصيات مثبتي داري كه دلگرمت نمي كنداما ضعفها شديدا آشفته ات مي كند. حالا كه بعد از دو سال تلاش مي تواني از دانشت بهره ببري به شكل ديگري وارد اجتماع شوي و تجربه ي جديدي به دست بياري با يادآوري بعضي مسائل كه ارزش چنداني ندارند و حاصل تمركز بيش از حد بر آنهاست سعي داري شيريني اين فرصت خوب را به كام خود تلخ كني.
موفقيتهايي كه در زندگي به دست آورده اي كه هر كس آزويش را دارد را ناچيز مي داني.
شكستها را مرتب مرور مي كني و پي در پي ر وح خود را مي شكني.
اينجا هم به پستهاي مثبت كه كمترين توهيني به شما نشده بود را سرسري رد مي كردي و نظرات مخالف و منفي را پاسخ مي دادي.
نقصها آزاردهنده است اما براي كسي كه قادر است آنها را بپذيرد و از بين ببرد سبب قدرت و تسلي خاطر است نه حقارت و ناآرامي ........... بهتر بودن و بهترين شدن در ابعاد مختلف تا آخر عمر ادامه دارد.
بچه كه بودي اگر براي يك عروسك شبانه روز گريه مي كردي و به دست نمي آوردي هميشه نا آرامي مي كردي و افسوسش را مي خوردي .......... كافي بود او را به شما بدهند ............در عرض چند دقيقه كه با آن بازي مي كردي برايت خسته كننده مي شد و ............ عروسك را به گوشه اي پرت مي كردي.
خصلت بعضي آدمها چنين است ......... گاهي به دنبال دست نيافتني ترين چيزها هستيم در حاليكه وقتي به آنها مي رسيم برايمان عادي مي شود .براي هيچ خودمان را به آب و آتش مي زنيم و دستاوردمان همان هيچ است .
مثل سامان كه برگشت و تازه فهميده اي آنقدرها هم مهم نبوده ............ همين الان هم از اشتياقت كم شده ....... مي بيني كه سامان به غير از ظاهري كه فقط دل تو را برده هيچ چيز ندارد .
شخصيت كمال گرا تو را به كمال نمي رساند ........ تو را به هر جا برساند هرگز راضي نخواهي بود .............. هميشه غافل از نعمتها و در حسرت نداشته ها خواهي ماند.
بهترين استاد از نظر دانشجو ممكن است كامل به نظر برسد اما گاهي استاد از دانشجو درس مي گيرد.
بعضي پدر و مادرها با فرزندشان بزرگ مي شوند .
روانشناسان از طريق مراجعان تجربه و دانش بيشتري به دست مي آورند.
همه اشتباه مي كنيم ........... همه ضعف داريم ............. همه مشكلات داريم ........... اينها از قدر و ارزشمان كم نمي كند.
براي اشتباهات هميشه فرصت جبران وجود دارد ........... توانايي از بين بردن ضعفها را داريم ............ مشكلات را مي توانيم حل كنيم.
ارزشمند است تواناييهايي كه ناكاميها را به كاميابي مبدل مي كند .........اين تواناييها به سوي كمال مطلق (خدا ) هدايتمان مي كند.
من گمان مي كردم بخاطر رنجهاي زيادي كه متحمل شدي ديگر حتي جواب سلامش را هم نخواهي داد اما .........
گناهان خيلي زياد شده ....... خيلي ها دنبال فساد و امثال اينها هستند ......... تو دختري هستي كه چهار بار اين ادم را ملاقات كردي جسما اسير گناهش نشدي اما ناخواسته به روح خود را آسيب وارد كردي.
روحت چه قدر راحت به سامان نزديك شده بود ........ وقتي مي خواستي وابستگي را از بين ببري چه رنج بزرگي تحمل كردي دوباره دلت مي خواهد خداي نكرده اين شرايط تكرار شود؟
اين را مي خواستم بگويم خدا وقتي گفته ارتباط نامشروع نداشته باشيد براي حفظ امنيت و ارزش خودمان بوده ........ توجه زياد به گناهان ديگران نبايد باعث كمرنگ شدن گناهان به ظاهر كوچكمان بشود ...... چرا با نامحرم حرف مي زني چرا به او اجازه مي دهي تو را عشقم صدا كند و قربان صدقه ات برود.
همان تاپيكي كه برات ايجاد كردم را بخوان گزيده اي از حرفهاي خودت است با يك دنيا درد و رنج ..........اميدوارم آن احساسات ديگر برايت تكرار نشود ........ الان فرصت خوبي است تا انتخاب كني عملا او را پس بزني ....... اين يك امتحان الهي براي شماست ........ دستيابي به سامان با ازدواج يا بي ازدواج معني پيروزي ندارد .
براي چندمين بار مي گويم نه ظاهر شما مشكلي دارد نه ظاهر سامان بي نقص است ....... مشكل شما ظاهر نيست ظاهر بيني است ..... ميان اين همه انسان هستند آدمهايي كه به باطن بيشتر توجه مي كنند .......... هستند آدمهايي كه ابتدا زيبايي را در باطن جستجو مي كنند و ظاهر هم برايشان زيبا جلوه كند ..... چشمانت زشت نيست نگاهت زيبا نمي بيند ........ ساناز بخش بزرگي از زيبايي ظاهري انسانها با اعتماد به نفس نمود پيدا مي كند ..... اعتماد به نفست خوب است و تواناييهاي زيادي داري فقط بايد آنها را در خودت تقويت كني.
در ضمن براي شما كه كمالگرا هستي و به نقاط مثبت وجودت بي توجهي تعريفي كه از ظاهرت داري قابل قبول نيست .چه بسا از چيزي كه من حدس مي زنم بسيار زيباتر باشي .اين را جدي مي گويم.