شوهرم دوست دختر داره، چيكار كنم؟

سلام ، لطفا كمكم كنيد. حدود 2 ساله كه شوهرم دوست دختري داره كه شهرستان زندگي ميكنه و فقط از طريق اس ام اس و تماس تلفني با هم صحبت ميكنند . 98 درصد ميدونم كه همديگه را نديدند چون شوهرم هميشه خونه است و هميشه با من و پسر كوچولومان است . خودش ميگه دوست دختره يكي از همكاراشه كه به موبايل اون اس ام اس ميزنه ولي فكر كنم دروغ ميگه چون چند وقت پيش بعد از يك دعواي حسابي به من گفت ديگه بهش گفتم اس ام اس نده ولي من موبايلشو چك كردم و ديدم هم اس ام اس داده و هم شوهرم باهاش تماس گرفته . رابطه اش با ما بد نيست ، از ما كم نميگذاره ولي من نميدونم از چه دري بايد وارد بشم كه شر دختره را از زندگي ام كم كنم . راستي بهتان بگم از تمام ترفندهاي زنانه استفاده كردم . نميدونم فكر ميكنيد بايد به دختره زنگ بزنم يا نه . ميترسم دست آخر شوهرمو عصابي كنم و همه چيز به نفع دختره بشه و اين وسط كوچولوي بيچاره من صدمه بخوره . ترا خدا كمكم كنيد. :47:

با سلام و ضمن خوشامدگويي به اين تالار،‌به شما پيشنهاد مي كنم از همسرتان بخواهيد تا واقعيت را به شما بگويد و به او پيشنهاد دهيد كه اگر مايل است مي خواهيد كه با آن خانم تلفني گفتگويي دوستانه داشته باشيد.
در صورتي كه مخالفت كرد مي توانيد خيلي خونسرد رفتار كرده و با او مجادله نكنيد. با جر و بحث و دعوا او را به كاري كه مي كند جريح تر كرده و خود را محق براي اين دوستي با خانمي ديگر مي داند.
مي توانيد در فرصتي مناسب با آن خانم تلفني و بسيار آمرانه صحبت كنيد و قصد و نيت او را جويا شويد و البته مطمئن باشيد كه آن خانم فوراً مسئله را به شوهر شما اطلاع خواهد داد. بهتر است قبل از اينكه او خبر ببرد شما شوهر خود را از كرده خود آگاه كنيد تا زمينه اختلاف بين شوهرتان كمتر به وجود بيايد.
راستي فراموش نكنيد كه شوهر شما دوست دختر دارد،‌جذام كه ندارد! اگر فكر مي كنيد به زندگي شما لطمه جدي نمي خورد به مرور شوهرتان را متقاعد كنيد كه كاري كه مي كند اشتباه است و اگر خودش با چنين صحنه اي در برابر شما مواجه شود چه برخوردي خواهد داشت . اگر به نظرتان با هر قدم شما به سمت آن خانم زندگيتان به خطر مي افتد كمي محتاط تر عمل كنيد.

خوش و خرم و پيروز باشيد

سلام دوست گلم.راستش من هم تجربه اي تقريبا مثل شما داشتم.البته من اشتباه قضاوت کرده بودم و همسرم با اون خانم دوست نبود.ولي ميخوام اينو بهت بگم که به نظر من اصلا با اون خانوم تماس نگير.چون مطمئن باش اون خانم همه چيز در رابطه با اين تماس رو به همسرتون انتقال ميده.و شرايط خيلي بدتر ميشه.به نظر من همانطور که دانه جون گفتن با همسرت صحبت کن و ازش بخواه که با تو صادق باشه.بهش بگو اگه تواين کارو ميکردي اون چه عکس العملي نشون ميداد؟مطمئنن خيلي بيشتر ازتو حساسيت نشون ميداد.

ممنون دوستان خوب حداقل با مطرح كردن موضوع براي شما يك كم آرامش گرفتم .
شوهر من هيچ وقت مستقيم به من نگفته اون دختر دوست خودشه، ميگه دوست همكارشه و من هم ميخوام اين حيا و حجاب بين ما باقي بمونه اما لابلاي كلامش دوست دختر داشتن را حق مرداي متاهل ميدونه .
راستي بهتون بگم يه خورده عزممو جزم كردم و رابطه ام را باهاش گرم تر و صميمي تر كردم . با خودم گفتم بگذار من خودم پاي رقيبمو از زندگيم ببرم . اونو رقيب خودم فرض كردم و گفتم فكر كن اون چي داره كه من ندارم پس بايد همون كاري را بكنم كه اون داره براي شوهرم ميكنه. مثلا سعي كردم براش اس ام اس هاي عاشقانه و خسته نباشيد روزانه بفرستم. روزي يكبار بهش از سر كارم زنگ بزنم و حالشو بپرسم . خلاصه دعام كنين كه موفق بشم . چون شوهر من اصلا آدمي نيست باهاش پرخاش كني، مثل بچه ها دعواش كني، ازش قهر كني ، همه اينا چيزايي است كه باعث ميشه رابطه اش با اون خانم بهتر بشه . ميدونيد از وقتي كه آدم بچه دار ميشه وقتي را كه براي شوهرش ميگذاشته ديگه عملا ميشه صفر يا بسيار كم . پس اونا هم كه هميشه موجودات متوقعي هستند ، سريع ميرن سراغ كس ديگه اي . بهرحال بعضي وقتها فكر آدم هنگ ميكنه و واقعا يكي را مخواد كه مشاور مشكلاتش باشه. بازم اگه نظري داريد بسيار ممنون ميشم بهم بگيد . حداقل وقتي ببينم نظر شما هم مثل منه ، به راه حلي كه براي مشكلم پيدا كردم اميدوارتر ميشم.
دوستيتان پايدار
فريانه

خانم عزیز یه سوال دارم:
اون خانومی که با شوهر شماست می دونه شوهرتون متاهله؟

فكر نكنم بدونه ، چون صداش پشت تلفن خيلي بچه گونه است و از اس ام اس هاي عاشقونه اش معلومه شوهر من شايد اولين فردي است كه بهش برخورد كرده و اونم بهش نگفته من متاهلم. اما دوست عزيز ، به نظر من اصلا صلاح نيست من با اين خانم ارتباط برقرار كنم چون به قول دوستان ديگه سريعا كف دست شوهرمه. بعلاوه رفتارش هم بيسيار با من تغيير خواهد كرد.

به نظر من به اون دختر زنگ نزن
ولی سر شوهرتو حسابی گرم کن با هم برید بیرون
کارهایی رو که اون دوست داره انجام بده تا خیلی وقت آزاد نداشته باشه

فريانه جان
چرا اونو رقيب خودت مي دوني؟؟
عزيزم به نظرم تو داري حسابي خودتو اذيت مي كني. سعي كن كمي ملايمتر و آرامتر با خودت رفتار كني و خونسردتر باشي. اين همه تلاطم توي وجودت تو را از پا درخواهد آورد. اميدوار باش عزيزم. هنوز كه اتفاقي نيفتاده و شوهرت با تو و همراه توست.

خانوم فریانه بنظر من اگه اون دختر بفهمه شوهرتون متاهله دیگه ازش قطع رابطه می کنه فقط شما باید تو تلفن بهش بگید این موضوع رو که شما بهش زنگ زدید رو به شوهرتون نگه اگه رفت که هیچ! ولی اگه نرفت بدون هیچوقت نخواهد رفت مگه اینکه بیرونش کنید و جنگ اول به از صلح آخره و در این صورت شما بالاخره دیر یا زود باید با شوهرتون در این باره قاطعانه صحبت کنید و اون باید یکی رو انتخاب کنه!
اون دختره هم آدمه و اگه بفهمه شوهرتون متاهله دیگه طرف شوهرتون نمیاد مگه اینکه قصد دیگه ای داشته باشه و در این صورت این مسئله یه روزی سرباز می کنه که هرچی بیشتر طول بکشه عمیق تر خودشو نشون خواهد داد.

عزیزم مگه شما باهاش صحبت کردی که می گی صداش بچه گونه اس؟ اگه صحبت کردی می تونستی بگی که مثلا الان گوشی رو می دم به همسرم، اونوقت اگه نمی دونست می فهمید که شوهر شما متاهله، اگه هم تا به حال باهاش صحبت نکردی برای اینکه خیال خودت رو هم راحت کنی می تونی یه بار مثلا اتفاقی وقتی اون خانم تماس میگیره شما گوشی رو برداری و همین حرف رو بزنی.

:72:

سلام
من با نظر mke کاملا موافقم.
دوست من اگر اون دختر نمی دونه که همسر شما متاهله و اگه به همسرتون دل ببنده، شما هم کمتر از همسرتون مقصر نیستید.
همسرتون گناهکاره نه فقط به خاطر رعایت نکردن تعهدش به همسر و فرزندش، بلکه به خاطر بازی کردن با احساس یک دختر...
و اگر هم آن دختر بداند که با یک مرد متاهل دوستی می کند، باید ازش بترسید و از زندگیتان بیرونش کنید.
بنظر من ابتدا از این موضوع مطمئن شوید که آن دختر تاهل شوهر شما را می داند یا نه و بعد تصمیم بگیرید. می توانید این موضوع را به صورت ناشناس و نه بعنوان همسر شوهرتان به اطلاع آن دختر برسانید و از عکس العمل او مطلع شوید.
یادمان باشد ما در قبال اشتباهات دیگران هم مسئول هستیم.

من فكر ميكنم كه رفتار فريانه جون صحيحه ، چرا كه اكثريت ما زنها نسبت به وجود نفر سوم در زندگي زناشوييمون عكس العمل نشون ميديم و اين كاملا چيزه طبيعيه و اصلا برخورد منطقي و خونسردانه ديگه حكمفرمانيست ، و اين رو هم بدونيم حالا كه اين اتفاق افتاده چه طور باهاش برخورد كنيم كه ريشه اي تر نشه و وضع و بدتر از ايني كه هست نكنيم . فريانه جون سعي كن عجولانه تصميم نگيري و تصميمت هم از سر انتقام جويي نباشه .
سعي كن تا اين موضوع ريشه اي تر نشده حتمآ با يك مشاور خانواده صحبت كني .
موفق باشي عزيزم

سلام دوستان ، همسر من آدم يك دنده و كله شقي است و حرف خودش را هميشه توي همه كارهاش پيش ميبره. پس جر و بحث من فايده اي نداره . بخاطر همين سعي كردم بجاي جنگ نظرشو جلب كنم و اونو به سمت خودم هدايتش كنم . بعلاوه ، اون هنوز منو و بچه اش را دوست داره و اينو من از رفتارش مي فهمم (مثل هديه خريدن روز زن يا سالگرد ازدواج و يا پيشنهاد بردن بچه به تيراژه ـ سرزمين عجايب) . پس به قول دانه اون هنوز با ماست اما من فكر ميكنم براي سرگرمي اين كار رو ميكنه اگه بخوام زيادي پا رو دمش بگذارم قضيه جدي تر بشه.
من باهاش صحبت نكردم ، ولي يكي از دوستام كه باهاش صحبت كرده ديده خيلي بچه است و از اس ام اس هاي چرند و پرندش معلومه كه زير 25 ساله . درثاني چون من بچه دارم ، نهايت يك جنگ ، جدايي است و اين خيلي به ضرر پسرم تموم ميشه چون مي افته زير دست پدرشوهر و مادر شوهر و يا زن بابا . خلاصه فكر همه چيز رو كردم كه صلح را انتخاب كردم . و اميدمو به خدا دادم كه اين فقط يه هوس بچه گانه باشه و زود تموم شه. شما هم برام دعا كنين.

سلام دوستان، تو اين هفته گذشته شوهرم رفتارش خيلي مهربونتر و بهتر شده و سعي ميكنه به ما برسه اما همچنان موبايلشو از من قايم ميكنه . وقتهايي هم كه دستشويي يا حمام است و من چكش ميكنم ميبينم تمام ارسالي هاشو خالي كرده و دريافتي هاش هم چيزي جز اس ام اس هاي خودم و چند تا از همكاراش بيشتر نيست . ديگه واگذارش كردم به خدا و دارم فقط و فقط دعا و ثنا ميخونم . نمي دونم ، شما هم برام دعا كنين . من خودم اينجوري فكر ميكنم كه اگه من به جاي اون بودم يه لحظه هم آروم نبودم و تازه تو خونه هم خيلي بداخلاقي ميكردم . ولي اون با من مهربونتر شده ، دائم باهام شوخي ميكنه و ميخواد منو بخندونه ، به مناسبت سالگرد ازدواجمون برام شلوار و چيز ميزهاي ديگه خريده و ... حالا نظر شما چيه؟

فريانه جان
تو هم سعي كن مدتي همه چيز را فراموش كني.شايد اينطور بهتر باشد. اگر واقعاً رابطه آنها قطع شده باشد كه خوب خدا را شكر و اگر رابطه شان هنوز پا برجا باشد با بي اهميتي تو نسبت به اين قضيه بعدها دوباره خودش را بروز خواهد داد.

دوست دخترداره؟! بهترین روش ممکن اینه که بهش بیشتر از گذشته توجه کنید. این که فقط به خاطر کوچولوم نمی خوام زندگیم به هم بریزه دلیل موجهی می شه برای خیانت اون! این یعنی این که اون همسر شما نیست و پدر بچتونه فقط! به هر حال ازش اگر بخواید به کارهای بچه رسیدگی کنه شما هم وقت خواهید داشت برای رسیدن به کارهای اون. ازش بخواید کمکتون کنه. اما از مثلا کهنه شستن واینها شروع نکنید. ازش بخواید بچه رو نیم ساعت ببره بیرون. بعدش که اومد ازش پذیرایی کنید و از این طور کارها. مکانیسم تشویق! این قضیه که اون دوست دختر داره حق هیچ مرد متاهلی نیست! این جسارت بی خود رو هم شما با دور شدن ازش براش بوجود آوردید. ولی جنگ و دعوا بیفایده است. با اون دختر هم تماس نگیرید.
بهترین راه حل ایجاد یک محیط برای اونه به نحوی که بفهمه ارزش داره. این حرف شما رو نمی فهمم! از یک طرف می فرمایید که توجهتون صفر شده بهش بعد می گید پرتوقعه! اگر بر این باور نیستید که همسر شما باید از شما متوقع باشه ازش طلاق بگیرید بهتره چون یک روزی خیانت خودش رو علنی می کنه!

فريانه جان
چه كردي خانم؟ اوضاع چطور است؟
‌اگر سري به تاپيك خودت زدي ما را هم در جريان امور قرار بده./

سلام دوست عزیز
به نظر من اگه مطمئن شدی که اون دوست دخترش هست خب تو هم وانمود کن که دوست پسر داری تا طعمشو هم شوهرت بکشه البته اگه مطمئن شدی مواظب خودت باش

من فکر می کنم بهترین کار برای حل این مشکل، محبت در نهایت آرامش و خونسردی برای اثبات همسری است که البته شما درایت حل این مشکل را دارید ولی توکلتان به خدا را فراموش نکنید و سعی کنید بهترین خلاقیتها را در ارتباطتان با همسرتان داشته باشید که زندگی مانند اسب رام نشدنی است که باید رامش کرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط shamsi

سلام دوست عزیز
به نظر من اگه مطمئن شدی که اون دوست دخترش هست خب تو هم وانمود کن که دوست پسر داری تا طعمشو هم شوهرت بکشه البته اگه مطمئن شدی مواظب خودت باش

---

اوه ملت عجب ايده هايي رو تو مخشون جابه جا مي كنند!!!

سلام
من متني را خواندم كه خلاصه اش را براي شما مي نويسم . قضاوت با شما
داستان (يا واقعيت )از زبان يك خانم است:
متوجه شدم شوهرم زني را صيغه كرده. ناگفته پيداست چه حالي به من دست داد... اما تصميم گرفتم بهترين راه را انتخاب كنم . دادو بيداد سروصداو.... فقط وضعيت را بدتر مي كرد.
پس محبتم را زياد كردم كمي در وضع خانه تغيير ايجاد كردم و بيشتر به خودم رسيدم.
گاه گاه شوهرم مي گفت اگر چنين كنم تو چه مي كني . با خنده مي گفتم تو نسبت به من عاشق تر از اينها هستي كه چنين كني، يا تو بهتريني چنين چيزي محال است و اگر اصرار ميكرد جواب دهم، مي گفتم كار محال جواب ندارد. حتي يكي دو بار آن خانم به من زنگ زد اما باز هم انكار كردم وگفتم دروغ مي گويي و به گوش شوهرم رسيد. يكبار آن خانم سر راه من سبز شد و عكس خصوصي خودش با شوهرم را به من نشان داد ومن گفتم بهتر است براي كلاهبرداري شخص ديگري را انتخاب كني همسر من بسيار باشخصيت است و باز هم به گوش شوهرم رسيد. ...حالا شوهرم هووي صيغه اي را مدتهاست كنار گذاشته وفادار وعاشقانه تر از قبل زندگي مي كنيم بسيار سخت بود اما حالا...

درياي آبي واقعا بهت تبريك ميگم.
دوست عزيز اين رو بدون همه مردها مثل همسر شما نيستن ! بعضي از مردها واقعا مريض هستن و بايد جلوشون ايستاد.

سلام
من همين امروز عضو شدم و اومدم تالار گفتگو كه ديدم خودم تنها نيستم كه اين مشكل رو داره من سه ساله ازدواج كردم خوشكلم خوش استيل قدبلند ورزشكار موفق
شوهرم خوشكله وضع ماليش خوبه و به خودش اجازه ميده با دختراي ديگه هم باشه خيلي مغرور و خودخواه و به قول شما نميشه وارد جنگ شد پارسال همين موقع سر همين مساله دعواي بدي كرديم اونم اولين كاري كه ميكنه امكاناتي كه بهت داده ميگيره مثل موبايل و كليد خونه (خيلي خنده داره نه)اما من برگشتم تا مثل تو جبران كنم اما با وجود اين شرشون كم نشد با هم مكه رفتيم اما دوباره طاقتم تموم شد و داره صحنه پارسال تكرار ميشه اگر ادعاي دينداري نميكرد وبد دهني نداشت بيشتر تحمل ميكردم از اينكه ببينم ساعتها چت ميكنه و گوشيشو توي توالتم ميبره ونيم ساعت بيرون نمياد خسته شدم ميگه خيلي دوستم داره ولي من نميخوام عابرومون بره واقعا آدم تو كار مردها مي مونه
فكر ميكنم همينقدر كه ببيني تنها نيستي و كساني هستند كه شرايط سخت تري دارن كلي كمكت ميكنه تو اشتباه منو تكرار نكن كاري به موبايلش نداشته باش تا مثل من تحريم نشي بيخيال موضوع شو وقتي كنجكاوي كني آرامش خودت و به هم ميزني سعي كن شوهرت در درجه اول قرار داشته باشه بچه فرع زندگيه اونو نياوردي كه واسه باباش كمبود بزاري و مجبورش كني با يكي ديگه حرف بزنه پس زندگيتو بچسب و به خدا توكل كن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط درياي آبي

سلام
من متني را خواندم كه خلاصه اش را براي شما مي نويسم . قضاوت با شما
داستان (يا واقعيت )از زبان يك خانم است:
متوجه شدم شوهرم زني را صيغه كرده. ناگفته پيداست چه حالي به من دست داد... اما تصميم گرفتم بهترين راه را انتخاب كنم . دادو بيداد سروصداو.... فقط وضعيت را بدتر مي كرد.
پس محبتم را زياد كردم كمي در وضع خانه تغيير ايجاد كردم و بيشتر به خودم رسيدم.
گاه گاه شوهرم مي گفت اگر چنين كنم تو چه مي كني . با خنده مي گفتم تو نسبت به من عاشق تر از اينها هستي كه چنين كني، يا تو بهتريني چنين چيزي محال است و اگر اصرار ميكرد جواب دهم، مي گفتم كار محال جواب ندارد. حتي يكي دو بار آن خانم به من زنگ زد اما باز هم انكار كردم وگفتم دروغ مي گويي و به گوش شوهرم رسيد. يكبار آن خانم سر راه من سبز شد و عكس خصوصي خودش با شوهرم را به من نشان داد ومن گفتم بهتر است براي كلاهبرداري شخص ديگري را انتخاب كني همسر من بسيار باشخصيت است و باز هم به گوش شوهرم رسيد. ...حالا شوهرم هووي صيغه اي را مدتهاست كنار گذاشته وفادار وعاشقانه تر از قبل زندگي مي كنيم بسيار سخت بود اما حالا...

---

واقعا كار سختيه و ادم سمج و با اراده اي ميخواد!!

خدمت بعضی از عزیزانی که دخترارو مقصر میدونن باید بگم که من خودم 22 سالمه
با یه اقایی دوست شدم که اولش بهم گفته بود که مجرده اما بعد از 1 ماه دوستی من به مجرد بودنش شک کردم و کاری کردم که خودش به متاهل بودنش اعتراف کرد اما چه فایده بعد از اینکه هم من به اون و هم اون به من عادت کرده بودیم
الان حدود 6 – 7 ماهه که با هم دعوا داریم
من بهش میگم که تمومش کنه و نمی خوام با مرد متاهل دوست باشم اما اون دست بردار نیست
و هر کاری میکنم دست از سرم بر نمی داره میگه به همین حرف زدن تلفنی هم قانعه
به نظرم مرد بدی هم نیست و خیلی مودب و با شخصیته
میدونید یه جورایی دلم برای مردا هم میسوزه اون خودش میگه که 22 سالگی به اجبار خانواده با یکی از دخترای فامیلشون ازدواج کرده و نباید زود ازدواج میکرد
این خانوما هستن که نمی تونن زن خوبی برای همسرشون باشن بنابر این حقشونه که بهشون خیانت بشه
زنی که 1 ماه شوهرشو میزاره میره شهرستان و مسافرت این زن حقش چیه ؟ اصلا لیاقتش خیانته
مردا برای کاراشون دلیل دارن و هیچ یک از کاراشون بدون دلیل نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط heli heli

میدونید یه جورایی دلم برای مردا هم میسوزه اون خودش میگه که 22 سالگی به اجبار خانواده با یکی از دخترای فامیلشون ازدواج کرده و نباید زود ازدواج میکرد
این خانوما هستن که نمی تونن زن خوبی برای همسرشون باشن بنابر این حقشونه که بهشون خیانت بشه
زنی که 1 ماه شوهرشو میزاره میره شهرستان و مسافرت این زن حقش چیه ؟ اصلا لیاقتش خیانته
مردا برای کاراشون دلیل دارن و هیچ یک از کاراشون بدون دلیل نیست

---

عذر بد تر از گناه اینو نگه چی بگه احتمالا خانوادش به زور تفنگ مجبورش کردن تمام بلایی که بر سر این چنین خانواده هایی می آید از دلسوزی دخترانی امثال شما هست که ذره ای ترس از خدا در و جودشان نیست بنابراین با این توضیحات سعی نکن خودتو تبرئه کنی که از نظر عقل سلیم مردود هست شما درست می فرمایید این خانم ها چون خیانت نکردن نمی توانند همسر خوبی باشند و حقشون شد خیانت اما وای بحال حق شما که قبل از ازدواج خیانت می کنی در مسائل خصوصی دیگران دخالت نکنید این به خود زن و شوهر مربوط می شه که 1ماه از هم دور باشند یا نزدیک پس به شما مربوط نیست که دارید به عنوان دلیل ذکر می کنید در آخر از هر دستی که بدهید از همان دست پس می گیرید چون از ماست که بر ماست بنابراین خیلی خوشحال نباش که خدا جای حقی نشسته .

اولا
خدا رو برای من نشناسون که خودم بهتر از همتون خدارو میشناسم
بعدشم بس کنید این اومل بازیهارو تا کی چشاتونو میخوایی ببندینو حرف از دین و معرفت بزنید
یه ذره منطقی باشین بهتره اخه ادم عاقل من که نمی خوام تو زتدگیشون دخالت کنم
اصلا اون خودش به من پناه اورده از تنهایی از بی کسی
مجبوره با کسی که دوسش نداره زندگی کنه
اتفاقا من خیلی دارم سعیمو میکنم که رابطش با زنش خوب شه
و دست از سرم برداره و بچسبه به زندگیش
تازه همین طور که گفتم هیچ دختری دوست نداره با یه مرد متاهل دوستی کنه
اخه به چه درد من می خوره
این همه پسر مگه کله خر خوردم که با مرد زن و بچه دار دوستی کنم
دعا میکنم که از من دل بکنه

:203:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینم بگم که اگه شوهر من با کسی دوستی کنه
از دستش ناراحت نمی شم از خودم ناراحت میشم که نتونستم
زن خوبی براش باشم و به جای اون خودمو اصلاح میکنم
بابا مومنا زمان پیامبر زنا انقدرا هم وسواس نبودن که
پیامبر خودش 100 تا بیشتر زن داشت
شماها بودین در جا میکشتینش

خانم heli heli محترم، قبل از اینکه با همسرم ازدواج کنم با پسری دوست بودم که بعد از چند ماه متوجه شدم که ایشون همسر و یک دختر داره، بعد از اینکه من فهمیدم از همسرش برای من یک قول بی شاخ و دم ساخت، کسی که به هیچ وجه بهش توجه نمی کنه و هزار تا حرف مفت دیگه که برای توجیه خودش میزد.
شما اگه بخواین با این آقا رابطه نداشته باشید خیلی راحت می تونید این کار رو بکنید، این آقا بعد هم مزاحمت های زیادی برای من ایجاد کرد اما من ترجیح دادم مزاحمتهاش رو تحمل کنم ولی باعث ویرانی یه زندگی دیگه نشم، همسر اون آقا هر چقدر هم که بد بود به من مربوط نبود من خودم دوست نداشتم فرشته نجات همچین اشخاصی باشم، کسی که لعنت و نفرین یه زن و بچه دیگه پشت سرش هست. برای همین شما هم به جای قضاوت کردن در احوالات اون خانم بهتره به خودتون و زندگی خودتون فکر کنید، شما سعی کنید بهترین همسر برای شوهر آیندتون باشید اما در مورد کسی که نمی شناسیدش قضاوت نکنید و از این دلسوزی های مخرب برای زندگی دیگران هم نداشته باشید.

heli heli عزیز همین که داری خودتو توجیه میکنی معلوم میکنه توهم وابسته ای و از این رابطه بدت نمیاد پس معلوم میشه بعدها برای خودت مشکل درست میشه
فکر کن شما یه چند ماهی با این اقاباشی به هوا اینکه میخوای رابطشو با همسرش خوب کنی (در صورتی که من به شما قول میدم این اقاهمین الان هم با خانومش بهترین رابطه رو داره )برای شما فیلم بازی میکنه که همسرش ال وبل و جیمبله بگذریم بعد از چندماه که بهش وابسته شدی برات سوژه خوبی پیداشد برای ازدواج نتونی ازش دل بکنی چیکار میکنی
عمرا اون بیاد زنشو ول کنه و تورو بگیره حالا چه امل چه غیر امل خواهر گلم عسلم از این اقا بگذر بیرون گود نشستی میگی لنگش کن میگی اگر همسر من باکسی دوست شه ناراحت نمیشی خواهیم دید

ممنون
روزن و مینا
منم کاملا حرفاتونو قبول دارم
و خودمم نظرم همینه
من اصلا بهش رو نمی دم و حتی طوری برخورد میکنم که انگار ازش متنفرم اما اون اصلا حالیش نیست
و میگه خیلی دوسم داره و نمی تونه ازم دل بکنه منم به هیچ عنوان حرفاشو باور ندارم
در ضمن من مگه دیوونه ام زنش بشم حتی اگه زنشم طلاق بده من عمرا زنش نمیشم
مگه چمه خدار و شکر خاطر خوا زیاد دارم برم زن یه مرد زن و بچه دار بشم :199::199::

اما این وسط من از زنش خیلی گله دارم
این چه جور زنیه که مردش عاشق یکی دیگه میشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط heli heli

اولا
خدا رو برای من نشناسون که خودم بهتر از همتون خدارو میشناسم
بعدشم بس کنید این اومل بازیهارو تا کی چشاتونو میخوایی ببندینو حرف از دین و معرفت بزنید
یه ذره منطقی باشین بهتره اخه ادم عاقل من که نمی خوام تو زتدگیشون دخالت کنم
اصلا اون خودش به من پناه اورده از تنهایی از بی کسی
مجبوره با کسی که دوسش نداره زندگی کنه
اتفاقا من خیلی دارم سعیمو میکنم که رابطش با زنش خوب شه
و دست از سرم برداره و بچسبه به زندگیش
تازه همین طور که گفتم هیچ دختری دوست نداره با یه مرد متاهل دوستی کنه
اخه به چه درد من می خوره
این همه پسر مگه کله خر خوردم که با مرد زن و بچه دار دوستی کنم
دعا میکنم که از من دل بکنه

:203:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

اینم بگم که اگه شوهر من با کسی دوستی کنه
از دستش ناراحت نمی شم از خودم ناراحت میشم که نتونستم
زن خوبی براش باشم و به جای اون خودمو اصلاح میکنم
بابا مومنا زمان پیامبر زنا انقدرا هم وسواس نبودن که
پیامبر خودش 100 تا بیشتر زن داشت
شماها بودین در جا میکشتینش

---

شکی نیست شما خدارو می شناسین همانطور که پیامبر خدا را از طریق آمار و ارقام جدید سال 2009 معرفی می کنی شما که خانم های کلاسی هستی و حرف از دین و معرفت رو امل می دونی چرا برای اثبات حرف هاتون مثال از پیامبر امل ها می آوری؟!!!!
چشم من قول می دم منطقی باشم اما کدام منطق می پذیره که شما از خصوصی ترین اخبار منزل این آقا اطلاع دارید بعد مدعی هستی که قصد دخالت ندارید!
به فرض که اون به شما پناه آورده چرا شما پناهنده می پذیری؟؟؟؟؟

دوست عزیز
شوهرت با تو زندگی میکند و دوستت دارد.
نگران چی هستی؟
خودت میگی شاید دوست دختر ش باشه.
اخه دختر خوب مگه ادم از وجود یه دوست نگران میشه

.
چه شیر تو شیریه اینجااا...
ادم نه جرات میکنه زن بگیره نه شوهر کنه...
بلا به دورررر...
هی میگیم این کارو نکنیم که زن بگیریم..اخرشم که گرفتیم مثکه باید بریم ...بیخیال...
.

با سوگند کاملا هم عقیده ام. روابط بعد از ازدواج روابط مقدسی هستند که تحت هیچ شرایطی نباید به خیانت ختم شوند. البته اگر این اتفاق بیفتد بهتر است طرف مقابل در درجه اول اشتباهات خود را شناسایی کند. به صرف اینکه یک مرد به یک دختر پناه می آورد که نباید حرف او را پذیرفت وو او را پناه داد.
البته زنانی که برای همسر خود ذره ای ارزش قائل نیستند و تنها خود را ، نیاز به محبت خود را و نیاز مالی خود را می بیینند باید بدانند خیانت دیر یا زود ممکن است برای آنها نیز اتفاق بیفتد. درست است که خیانت اشتباه است ولی این اشتباه گاهی جواب اشتباهی دیگر می شود.

دوست خوبم چه خبر چرا دیگه از خودت و شوهرت برامون نمیگی مامنتظریم :203: