+كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام
نمي دونم بايد از كجا شروع كنم مي خواستم دردودلي كرده باشم ونظر شما رو درباره رفتار دوستم بدونم.
من دختري 19 ساله هستم ماجراي من از اوايل عيد امسال شروع شد در طول 2ماه اول مزاحم بود (البته به نظر من ) پيامك ميداد يا مدام تماس ميگرفت ولي من اكثر اوقات جوابشو نمي دادم (درسم از همه چيز برام مهمتر بود) بالاخره باهاش صحبت كردم جالب اينجاست كه همه چيز منو ميدونست تا كوچكترين جزييات واتفاق هايي كه توي زندگيم افتاده بود منم با يك كار احمقانه رابطمو باهاش ادامه دادم تا بفهمم كيه ؟!!! بعد از 2ماه فهميدم كه از دوستاي پدرمه(براي منم اوايل خيلي عجيب بود چون حدود 27 سال اختلاف سني دارند دوستم 20 سالشه) از روز اول از حرفاش معلوم بود كه هدفش از ادامه اين رابطه ازدواجه!!!!من هم در طول 3ماه اول زيد تحويلش نگرفتم حتي چند بار ديگه جوابشو ندادم ولي باز هم.......
بالاخره سرتونو درد نيارم اتفاقي كه از اول نبايد مي افتاد افتاد
شناختي كه در طي اين 5ماه نسبت به هم پيدا كرديم هر دوي ما مطمين شديم كه ميتونيم زندگي خوبي رو با هم تشكيل بديم همه اعتقادات اخلاقمون مثل هم بود فقط تفاوتي كه وجود داشت تحصيلاتمون بود من امسال كنكور ميدادم ولي اون از درس خوندن خوشش نميومد(ديپلم فني بود ولي بعد از گذشت چند ماه به خاطر علاقه يا هر چيز ديگه اي كه به نظر شما مياد در كنكور ثبت نام كرد الان هم آزاد قبول شده ولي نميدونم ميره يانه !!)در طول اين چند ماه هر دوي ما خيلي به هم وابسته شده بوديم وبه هم خيلي علاقه داشتيم (ولي چه فايده)
بالاخره پدرم همه چيزو فهميد بعد از 2هفته موضوع رو با پدرش مطرح كرد(اينم بگم كه هيچ كس با اين ازدواج مشكلي نداشت الا خودش كه بعد از فهميدن پدرم زده بود زير همه چيز همه شرايط ازدواجو داشت مثل خونه كار سربازي از همه مهم تر خودش اقدام كرده بودودوست داشت هر چه زودتر نتايج كنكور اعلام بشه تا ببينه چي كارس)
بعد از اين ماجرا وكلي ناراحتي واعصاب خوردي آخرين تماسي كه باهام گرفت بهم گفت همه چيزو از طرف خودت تمومش كن به بابات بگو اين پسره به درد من نميخوره من هم قبول نكردم گفتم اگه دلايل قانع كننده اي برام بياري منم قبول مي كنم (دوست نداشتم هيچ كدوممون بيشتر از اين اذيت بشيم ) ولي واضح بود كه هيچ دليل خاصي براي اين رفتاراش نداره ولي با اصرار من آخرش گفت :مشكل دارد مريضم وقتي فهميد من هيچ مشكلي ندارم بهونه هاي ديگه آورد گفت :من از تو خوشم نمياد در طول اين چند روز نظرم عوض شده وازم معذرت خواهي كرد وبراي هميشه خداحافظي كرد به همين راحتي كه اومده بود توي زندگي من به همين راحتي هم تنهام گذاشت(فقط خدا ميدونه كه چقدر با اين حرفاش خورد شدم چقدر در طول اين 1ماه افسرده شدم ولي با توكل به خدا وسپردن خودم به اون از نظر روحي الان خيلي خيلي بهترم وكمتر بهش فكر ميكنم فهميدم ديگه دوست ندارم كسي توي زندگيم بياد به غير از اون هنوزم خيلي دوستش دارم ولي به پدرم چيزي نميگم كه يه بار اذيتش نكنه نميدونم شايد اصلا ديگه به من فكر نميكنه وهمه چيزو به راحتي فرامش كرده!!!!)
همه اينها را نوشتم كه از شما دوستاي عزيزم (چه دختر وچه پسر ) ميخواستم قضاوتتونو در مورد رفتارش بدونم(خودم هم ميدونم كه همه چيز تموم شده!!!) چون خودم اصلا تنميتونم دلايل اين رفتارشو بفهمم ودركش كنم براي همين از شما كمك خواستم
خيلي ممنون ميشم نظرتونو بگيد:203::47::72::203::203::73::73:
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
خدا رو شكر بكن كه پدرت از ارتباطتان آگاه شد وهمه چيز همين حالا تموم شد . گرنه شايد تا مدتها درگير يه رابطه بي نتيجه مي موندي .مطمئنا" دليل تمام حرفهاي اميدوار كننده پسر دوست پدر شما ادامه دادن به ارتباط بود .وقتي متوجه شد كه ماجرا دارد شكل جدي مي گيرد به همين راحتي جا زد.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام مریم. من با نظر اسما موافقم. نمیدونم چرا بعضی از پسرها اینقدر راحت وارد زندگی فردی می شن و بعد هم که کم می آورن میگن ببخشید ما بهم نمی خوریم. مگه طرف مقابل احساس نداره یا اینکه اسباب بازیه که بعد از مدتی ولش می کند. از شما خواهر عزیزم تقاضا دارم ارزش خودتونو بدونید و به این راحتی کسی را با احساس خود شریک نکنید. عزیزم از فکرش بیا بیرون اگه دوستت داشته باشه هر جا در هر شرایطی باشه بلاخره می یاد خواستگاریت و اگر نداشته باشه ............ موفق باشی.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام خيلي ممنون كه نظرتونو گفتيد لازم دونستم كه اينو هم به نوشته هاي قبليم اضافه كنم اين رابطه اي كه من داشتم اولين وآخرين رابطه اي كه با يه پسر داشتم بگم كه من ارزش خودمو خيلي خوب ميدونم اگر نه قبل از اينكه اين ماجراها اتفاق بيفته مثل هر دختر ديگه اي شرايطش كاملا وجود داشت كه من همچنين رابطه اي داشته باشم ولي اين هم يكي از اشتباه هاي بزرگ زندگيم بود كه مرتكب شدم و مطمينم با شناختي كه از خودم دارم ديگه همچين مشكلي برام پيش نمياد الان بعد از 1ماه ونيم كه از اين ماجرا ميگذره با پشتيباني پدرم وتوكل به خدا (فقط خدا تونست كمكم كنه وگر نه......) تونستم با اين موضوع كنار بيام ميخوام بگم اولين باري كه اين حرفو بهم زد فهميدم كه هم خودم وهم پدرم در موردش اشتباه مي كرديم بر خلاف رفتارش اصلا آدمي نيست كه بشه بهش اعتماد كرد بعد از حرفاش اول دلم براي اون سوخت فهميدم چقدر آدم بي لياقتيه (لياقت محبتاي منو نداشت)فهميدم كه اگه اون خواستگاري هم بياد بهش جواب نمي دم اصلا ناراحت نيستم كه ديگه باهام كاري نداره يا تحويلم نمي گيره به خاطر اين ناراحتم كه در آخرين تماسش اون حرفا رو بهم زد به خدا اگه دلايلشو(البته فقط به نظر خودش)ميگفت هيچ اصراري به ادامه اين رابطه نداشتم دلم شكست كه حتي به عنوان يه آدم ارزششو نداشتم كه درست باهام صحبت كنه (به خدا اون طوري كه اون باهام حرف زد پشت تلفن دلم شكست خودم صداشو شنيدم جلوي بابام خرد شدم ولي من مثل اون نيستم اينقدر براي ادما وغرورشون ارزش قايلم هيچي بهش نگفتم پيش خودم گفتم بزار هر طوري ميخواد در مورد من فكر كنه بذار يه موقع غرورش نشكنه بعدا ناراحت نباشه كه با دل من چيكار كرد عذاب وجدان نگيره دلش براي من نسوزه خودش بيشتر از هر كس ديگه اي نياز به دلسوزي داره گفتم چون دوستش دارم بذار راحت (فكر نكنم خرد كردن آدما براش كار سختي بوده باشه) بره دنبال زندگيش من نيازي به ترحم ودلسوزي اون ندارم كه به اين خاطر پيشم بمونه هيچ كدوم از حرفايي كه در طول اين چند ماه بهم زده بود بهش ياداوري نكردم نميخواستم به قول خودش بيشتر از اين شرمنده بشه ومعذرت خواهي كنه اون موقع جلوي پدرم تنها كاري كه تونستم بكنم فقط خنديدم (چه لبخند تلخي بود از ساعتها گريه كردن بدتر بود )ميدونم از اين به بعد فقط خدا رو از اعماق وجودم دوست دارم نمي خوام ديگه همچين چيزي برام اتفاق بيفته فقط از خدا ميخوام هيچ وقت از كاري كه با من كرد پشيمون نشه چون ايندفعه من تاوان قلب شكستمو ازش ميگيرم واميدوارم خوشبخت باشه من جواب كاراشو به خدا واگذار كردم .
بازم ازتون ممنون كه دردودلاي منو خونديد ببخشيد اگه پرحرفي كردم آخه تا حالا اين حرفا رو به هيچكس نگفته بودم وبهتر از شما دوستانم كسي رو براي دردودل پيدا نكردم.خدايا بازم شكرت
چقدر حقيرند مردماني كه نه جرات دوست داشتن دارند نه اراده دوست نداشتن نه لياقت دوست داشته شدن با اين حال مدام شعر عاشقانه ميخوانند.
يا درست حرف بزن يا عاقلانه سكوت كن هر كسي دلتو شكست صداشو در نيار يه روز دلش ميشكنه صداش در مياد .
تقصير تو نبود خودم نخواستم چراغ قديمي خاطره ها خاموش شود خودم شعرهاي شبانه اشك را فراموش نكردم خودم كنار آرزوي آمدنت اردو زدم حالا نه گريه هاي من ديني بر گردن تو دارند نه تو چيزي بدهكار.
نام تو رو آورده ام دارم عبادت ميكنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت مي كنم
دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من
اما نمي دانم چرا دارم حسادت ميكنم
گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم
شايد تو با خود گفته اي دارم اطاعت ميكنم
رفتم كنار پنجره ديدم تو را با.....بگذريم
چيزي نديدم اينچنين دارم رعايت مي كنم
من عاشق چشم توام تو مبتلاي ديگري
دارم به تقدير خودم چنديست عادت ميكنم
تو التماسم ميكني جوري فراموشت كنم
با التماس ولي تو را به خانه دعوت ميكنم
گفتي محبت كن برو باشد خداحافظ ولي
رفتم كه تو باور كني دارم محبت ميكنم.
بازم تشكر ميكنم كه دردودلامو خونديد ببخشيد اگه پر حرفي كردم آخه اين حرفا رو به هيچكس نگفته بودم وبهتر از شما دوستانم نمي تونم كسي رو پيدا كنم
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام خانومی
اولا که خدا خیلی دوست داشته که این اتفاق افتاده چون نجاتت داده
بعدشم یادت باشه که خدا جای حق نشسته خودش جواب بنده هاشو به موقع می ده
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
شما یک تجربه ناب را بدست آورده اید و نیازی هم نیست که به او فکر کنید تا بخواهید نظرات ما را نسبت او جویا شوید؛ازدواج مهمترین کار زندگی آدم است و باید با شناخت در طی یک سال در درون و بیرون خانه و خانواده با کنترل خانواده،تحقیقت دقیق محله ای و محل کار و مشاوره باشد.
مقالات آموزشی تالار را بخوانید که در پایین صفحه متحرک و سبزرنگ هستند.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام دوست من ما یه جورایی مثل هم هستیم.
دوست من ما باید برای خودمون ارزش قائل باشیم،باید به خودمون فکر کنیم.
باید با کمک خدا راهه درست رو بریم .
خدارو شکر که خدا با این اتفاقات به من وتو وخیلی های دیگه تلنگر میزنه که این راهش نیست،حواستو جمع کن،راهه کج نرو،میدونی این تلنگر برای من وتو چقدر ارزشمند.....انقدر که هر چی از خدا تشکر کنیم کمه:203::203::203:.
ممنونم از همدردیت با من در تاپیکم.:43:
ما باید خیلی مواظب دلمون باشیم.
(چقدر حقيرند مردماني كه نه جرات دوست داشتن دارند نه اراده دوست نداشتن نه لياقت دوست داشته شدن با اين حال مدام شعر عاشقانه ميخوانند.
يا درست حرف بزن يا عاقلانه سكوت كن هر كسي دلتو شكست صداشو در نيار يه روز دلش ميشكنه صداش در مياد .
تقصير تو نبود خودم نخواستم چراغ قديمي خاطره ها خاموش شود خودم شعرهاي شبانه اشك را فراموش نكردم خودم كنار آرزوي آمدنت اردو زدم حالا نه گريه هاي من ديني بر گردن تو دارند نه تو چيزي بدهكار.):104::104::104:
جمله قشنگی بود.
چرا از اول فکر خیلی چیزا رو نمیکنن.
مشکل از همین جا شروع میشه.
به خدا توکل کن و با یاد خدا آرامش بگیر دوست عزیزم.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
زندگی پر از فراز و نشیبه .بعضی وقتها تجربه کردن یه چیز های تو زندگی خیلی به نفع ما آدما تموم می شه مثلا" از این به بعد تو میتونی با اون تجربه ای که گرفتی آدما و اهدافشون رو بهتر بشناسی .(یه طرفه قضاوت نمی کنم شاید اون بنده خدا هم یه مشکلی داشته یا مثلا"عقلش به این رسیده که اون به درد تو نمی خوره )در کل حظور هیچکس در زندگی ما اتفاقی نیست.خداوند در هر حضوری رازی نهان کرده برای کمال.موفق باشی
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
درود بر مریم . خوشحالم که توانستی واقعیت رو قبول کنی. امیدوارم همیشه خوشبخت باشی.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام به دوستاي خوبم از همتون ممنونم
اميدوارم شما هم در همه مراحل زندگيتون موفق باشيد
خواستم با تو باشم نخواستي خواستم مونس و يارت باشم نخواستي خواستم براي هميشه در كنارت باشم نخواستي خواستم همگام و هم نفس روز هاي تنهايي ات باشم نخواستي خواستم پذيراي قلب مهربانت باشم نخواستي خواستم قلبم را به يادگار تقديمت كنم باز هم نخواستي هيچ كدام را نخواستي
كسي را كه دوستش داري آزادش بگذار اگر قسمت تو باشد برمي گردد وگرنه بدان كه از اول مال تو نبوده است.
:73::72::16::D:shy::104::104::104::104:
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
3 اشتباه در برقراري رابطه و راه حل 2 مسئله اصلي در روابط
اشتباه بزرگ در ارتباطات
اسـرار بـرقـراري يك رابـطـه مـؤثـر چـيـست؟ چـگونـه يك زن آنچيزي را كه ميخواهد بدست مي آورد در حاليـكه شـريـك زنـدگيش را نيز به خواسته اش ميرساند؟ بگذاريد نگاهـي داشته باشيم به سه مشكل اصلي كه اكثر زوج هـا بـا آن دست به گريبان ميباشند و ببينيد چگونه ميتوان آنها را حل نمود.
اشتباه 1: ايجاد ارتباط براي زير نفوذ خود قرار دادن و زرنگي
گاهي اوقات ما يك رابطه را براي بدست آورن خواسته هايمان آغاز مي كنيم خواه طرف مـقابـل تـوانايي برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد. قـهـر مـي كنـيم، اخــم مي كنيم، تهديد ميـكنيم، چاپلوسي ميكنيم و آنچه در تـوان داريم براي ايجاد احساس ناراحتي در طرف مقابلمان انجام مي دهيم. اين نـوع رفـتـار، گـرچـه مـمـكن اسـت بطور موقتي مؤثر باشد، اثر بسيار ناگواري در طولاني مدت بر سلامـت رابـطه خـواهـد گذارد. آن را رها كنيد، براي خواسته و پيشنهادات نفر ديگر احترام قائل گرديد. اگر او نمي تـواند خواسته شما را برآورده كند، ببينيد ميتوانيد خودتان آن را به خود بدهيد.
اشتباه 2: ايجاد ارتباط براي فريب دادن
با اينكه نيازي به گفتن ندارد، اين يكي از خطرناكترين انواع رفتـار اسـت كـه بـسيـاري از رابطه ها را نابود مي كنـد. دروغ هـا، گـزافه گـويـي ها، بازي دادن ها و نيرنگهاي متداول همگي باعث پريشاني و رنجش ميــگردند. آنها بنيان رابطه را به لرزه درآورده و در نهايت شكافي عميق در اعتماد بوجود مي آورند. نسبت بـه خـطر آن هـوشيـار بـوده و پيش از اينكه آغاز شود متوقفش سازيد. اگر اين چيزي است كه براي شما آشنا بنظر ميـرسـد، ابتدا آنرا در رفتارهاي خودتان مورد سنجش قرار دهيد. اگر صادق و رك باشيد، ديگر مايل به پذيرش فريب ديگران نخواهيد بود. در روابط خود راستي و درستي را پيشه كنيد.
اشتباه 3: ايجاد ارتباط با پيغامهاي متناقض
پـيـامـهاي متناقض -- چيزي را گفتن و چيز ديگري را انجام دادن -- يك فـرم بـسيـار رايــج فريب و نيرنگ مي بـاشد. همچنـين ايـن مـي تواند بـصورت قـول دادن لفـضي يـا عـملي و انجام ندادن آن دربيايد. پيغامهاي متناقض باعث پريشاني بسيار ميگردند. هميشه به اعمال فرد توجه نماييد. معـمولا اعمال نـسبت بـه گـفتـار هـمتـرازي بيـشتري با حقيقت دارنـد. اگـر گـفتـارشـان بـا اعـمالـشان در تناقض بود، آنچه كه گفته مي شـود را نـاديـده پـنـداريـد. درك كنيد كه شخص داراي تعارض بـوده و اجازه ندهـيـد شـمـا را نـيـز دچــار آن احساس نمايد.
راه حل هاي دو مشكل اصلي در روابط
هيچ رابطه اي بدون برقراري ارتباطات مؤثر دوام زيادي نخـواهـد آورد. مـا در سـراســر روز صحبت ميكنيم (و گوش مي دهيم )، اما تنها بخش كوچكي از ارتباط ما بصورت گفتاري رخ ميدهد. بيشتر اوقات تصور مي كنـيم كـه ديـگران گفته هاي ما را گوش داده و متوجه مي شوند، اما عمدتا اين موضوع صــحت ندارد. اغلب شخص ديگر در حال انديشيدن به آنچيزي ايست كه ميخواهد در جواب صحبتهاي شما بگويد، و نوعي خيالپردازي كه هيچ ارتباطي به موضوع مورد بحث ندارد را در ذهن خود مي پروراند. هنگاميكه نزاع ميكنيم، مي خـواهـيـم بيـش از پـيش فـهميده شويم و واژگان همانند تير به جلو و عقب به پرواز درمي آيند. در اين شرايط، تجزيه و تحليل مسئله ميتواند دور از ذهن گردد.
بنابراين اسرار ارتباط مؤثر چيست؟ بـه دو مشكل اساسي در ارتـباطـات و نحوه حل آنها توجه نماييد. بعد از اين مرحله خواهيد توانست پايه هاي بهتـرين نـوع رابـطـه اي كـه تــا بحال تصورش را ميكرديد را بنيان نهيد.
مشكل اول: مي خـواهيد حـق را بـخود داده و ثـابت كنيد كه ديگري در اشتباه است
پيش از آنكه بتوانيد يك ارتباط مؤثر را آغاز كنيد، بايد نگاهي موشكافانه بـه قصد و غرض خـود بـيندازيد. آيا براي اينكه توسط ديگران فهميده شويد ارتباط برقرار مي كـنـيـد، بـراي بدست آوردن خواسته ها، يا هدف ديگري را فرا سوي سخـنـانـي كـه در حـال بـيـان آنها هستيد دنبال ميكنيد؟ بسياري از زوج ها به مرحله اي ميرسند كه فقط ميخواهند ثابت كننده حق با آنها بوده و نـفــر ديـگر در اشـتـباه است (و هميشه اينطور بوده است). اين نـوع رابطه همانند نبرد مي ماند. اين سخنان مملو از خشـم و سـرزنش بـوده و سـبــب ميگردند نفر ديگر احساس كوچكي نـمـايـد. حرف هاي رد و بدل شده در چنين رابطه اي هرگز گوش داده نميشوند. هرچند كه آنچه با صداي واضح و بلند خوانده ميشود خشم و عدالت موجود در فراسوي مراودات است. جهت رفع اين مشـكل، تصميم بگيريد همديگر را سرزنش نكنيد و به صحبتهاي يكديـگر بـا خـلوص نـيـت گـوش دهيد. تصميم بگيريد كه درصدد ثابت كردن چيزي برنيامده و در عوض راهي براي ايجاد يك پـل بـراي درك مـتـقابل پيدا نماييد. اين تصميمات در موفقيت يك رابطه بسيار مفيد واقع خواهند شد.
مشكل دوم: قادر نيستيد به حرفهاي طرف مقابل گوش دهيد
بياد داشته باشيد كه يك ارتباط فقط از صحبت كردن تشكيل نشده بلكه شـامل شنيدن و گوش دادن به آنچه كه در حال بيان است نيز ميباشد. ما ميتوانيم كارهاي زيـادي براي آموختن هنر گوش دادن انجام دهيم، امـا بـراي آغـاز، بـسيار مـهـم اســت كه بدانيم اگر فـردي بخـواهـد نـقطه نـظرات خـود را كــنار گذاشته و حقيقتا آماده دانستن درون و افكار ديگران گردد، آنگاه از روي صداقت آنچه كـه در حال گفتن است را فقط بايد "بشنود." اين كار خيلي هم آسان نيست. بسياري از ما آنچه كه ميشنويم را بسرعت تعبير و تفسير كرده و آنرا در يك شكاف آماده قرار مي دهيم. برخي صحبتها را تحريف مي كـنند. برخي تظاهر به گوش دادن ميكنند درحاليكه سرگرم افكار خود هستند. يك راه حل بــراي ايــن مشكل آن است كه برداشت خود را از صحبتهاي ديگران بــراي آنـها تكرار نماييد. بگذاريد بدانند كه ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسير مي گـردند. اجـازه دهـيـد ديــگران پـيغامـهاي خــود را با استنباط شما منـطق سازند. و در نهايت، راغب حقيقي شنـيـدن منظور آنها باشيد.:305:
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
كسي را كه دوستش داري آزادش بگذار اگر قسمت تو باشد برمي گردد وگرنه بدان كه از اول مال تو نبوده است.
:73::73::73:
:72::72::72:
:72:آفرین دوست خوبم.:72:
:227:درست ترین راه = درست ترین تصمیم:227:
همیشه سلامت وموفق باشی.
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام عزیزم
این آقا فقط می خواسته نیاز روحی و عاطفی خودشو با یک رابطه عاشقانه بر طرف کنه و اصلا هدفش ازدواج نبوده و تا فهمیده قراره موضوع جدی بشه وگیر بیوفته جیم شده. خانمی هر کسی که اومد گفت دوست دارم نباید بهش وابسته بشی. هر وقت مطمئن شدی مرد میدون هست و هدفش زندگی با تو هست اون موقع ببین به دردت می خوره بعد علاقه رو بیار وسط. درست رو بخون و پیشرفت کن. گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود. یا علی
RE: كمكم كنيد بهتر در موردش قضاوت كنم!!!!
سلام گل بن عزیزم خیلی ممنون از اینکه نظرتو گفتی راستش اوایل هر کدوم از دوستانم ماجرا رو میشنیدند همینو بهم میگفتن ولی من نمیخواستم باور کنم ولی الان کاملا مطمینم که شما درست میگید خودم هم اینو از طرز حرف زدنش فهمیدم ولی انتظار داشتم برام ارزشایل بشه ورک وراست بهم بگه الان هم فقط فکر درس خوندنم هستم البته من زیاد وابسته نبودم الان اصلا مشکلی ندارم ولی خوب دوستش دارم ولی انگار قسمت ما نیست بازم ممنونم دوست خوبم موفق باشید