سلام به همگی
کنکور دارم 16 مرداد درسمو هم دوس دارم میخوام بخونم ولی اصلا نمیخونم یا
میخونم تا یه مدت ول میکنم شاید بگین برنامه ریزی کن برنامه ریزی هم میکنم یه
ذره نتونم عمل کنم تا یه مدت بهم می ریزم ذهنم نامرتب میشه
الانم بی حوصله ام - خواب آلوام -حس خستگی میکنم - ذوق و شوق و انگیزه
ندارم هیچی برام مهم نیس یه جوری بی خیالم ولی بیخیالی که درسشم مهمه
همه چی براش مهمه برا همینم استرس پنهان دارم همش دلم میخواد بخوابم
کلی تلاش کنمو جملات مثبت بخونم فقط برا یکی دوروز شارژ میشم نمیدونم چیکار
کنم
زمان دانشگاه هم اینطوری بودم سرکلاسا همش خوابم میگرف خمیازه می
کشیدم همه بهم میخندیدن یا دسام از تب میسوخت همش باید اجازه میگرفتم برم
با اب سرد بشورم
تو اتاق هم همش خواب الو بودم هم اتاقیام یا مسخرم میکردن یا سرزنش بخاطر
این خواب الودگی و حرکات ارومم
یه جایی برم میشینم دلم نمیخواد بلند شم
همیشه از خونه بخوام برم بیرون کلی طول و کش میدم مگه اینکه عجله داشته
باشم
واقعا نمیدونم چیکار کنم از طرفیم کنکور برام مهمه زمان کمه از طرفیم من اینجوری
بیخیال شدم
راستش تو خونه نمیذارن من درس بخونم میگن نمیتونیم برسیم یا راه دوره
وقتی درس میخونم بابام میگه نخون من که نمیذارم وقتتو تلف نکن
یا مثلا طبقه پایین درس میخوندم کتابامو اورده بودم پایین بابام اومد بهونه اورد بیا
کتاباتو بردار کسی حق نداره اینجا بیاد من که کتابامو از پایین برداشتم دیگه گیر
نمیده یعنی همیشه میخوان یه مانعی بشن برا درس خوندن من
منم ادمیم که نیاز به محرک و انرژی و تشویق کننده بیرونی دارم اینا انگیزه منو
میگیره چیکار کنم قوی و پرانرژی شم؟
من واقعا درس خوندنو دوس دارم طوری که هرکتابمو رفتم از استان خریدم
اونم دست دوم که به جیب بابا ضرر نزنم کلی میگشتم تا پیدا کنم
هرکدومو پیدا میکردم انگار به عشقم می رسیدم ولی برا اینکه استرس
شدید نگیرم برا کنکور دنبال کار گشتم تا بتونم پس انداز کنم برا دانشگا تا
وقتی که قبول شدم و اینا گفتن نمیذاریم با پول خودم برم ولی انقد دنبال
کار گشتم یه سری اتفاقا افتاد که منو الان بی ذوق کرده
