-
نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام
يك سوالي داشتم . اميدوارم كه بتونين من رو راهنمايي كنين
من با يك پسري دوست هستم . با هم رابطه ي خوبي داشتيم . ولي بعد از مدتي يك سري دروغها فاش شد و همه چيز به هم ريخت .هي با هم قهر و آشتي ميكرديم . تا اينكه امروز بهش زنگ زدم و ديدم حالش خوب نيست . ازش دليلش رو پرسيدم .بهم گفت كه دوست دختر قديمي اش ديروز بهش زنگ زده و گفته كه داره ازدواج ميكنه . بعد هم پشت تلفن واسه دوست پسر من گريه كرده و گفته كه خودتم ميدوني دوستت داشتم ولي مادر و پدرم به تو دختر نميدادن .حالا هم با يكي از افراد فاميلمون دارم ازدواج ميكنم ! و دختره كلي پشت تلفن واسه دوست پسر من گريه كرده و دوست پسر من هم كلي واسه دختره گريه كرده و درد عشق قديمي تازه شده !
داشتم آتيش ميگرفتم وقتي كه از اون دختره با من حرف ميزد . اونقدر پررو بود كه گفت : اي كاش از دستش نميدادم . حالا كه رفته ميبيم چه كسي بود. نميدوني كه باهام چقدر مهربون بود . خيلي بيشتر از تو من رو دوست داشت و من هم به همين خاطر اون رو بيشتر از تو دوست داشتم . بهم گفت كه يك كاري واسم ميكني ؟ گفتم چي ؟ گفت كه به دختره زنگ بزن و بگو كه من چقدر دوستش دارم .!! (ديگه داشتم بالا ميووردم و گوشي رو قطع كردم !)
آخه آدم چقدر بايد پست باشه . من نفهميدم واسه من ميميره يا واسه اون دختره ؟
دوباره بهم زنگ زد . بهش گفتم چند وقت با دختره دوست بودي ؟ گفت 6 ماه . گفتم چند بار ديديش ؟ گفت 1 بار . گفتم ما كه الان 2سال و نيمه با هم دوستيم و هم رو درست نميشناسيم تو چه جوري اون دختره رو ظرف مدت 6 ماه ميشناسي و عشقش تازه شده ؟؟!!! گفت كه باهام مهربون بود . اين نشون دهنده ي علاقه اش بوده كه زماني كه ميخواسته ازدواج كنه به من زنگ زده و گفته و تازه كلي باهام مهربون بوده و گريه كرده و بهم گفته كه دوستت دارم !!!! هيچ موقع مثل تو با من بد برخورد نميكرد .هميشه باهام مهربون بود.( اگه خانم باشين ميفهمين كه اگه يك پسر برگرده شما رو با دختر ديگه اي مقايسه كنه و بگه كه اون رو از تو بيشتر دوست داشتم و از تو بهتر بود )
بهش گفتم خوب ما هم تو 6 ماهه اول دوستيمون واسه هم ميمرديم . تو كه دختره رو يك بار ديدي ولي من رو هرروز داري ميبيني و خلاصه سرتون رو درد نيارم.
قضيه دوستشون اينطوري بوده كه دختره براي شهرستان بوده و پسره ( دوست پسر من براي تهران ) يك بار براي ديدن دختره ميره به شهرستانشون و دختره رو ميبينه ( ميگفت دختره اومده بود ترمينال دنبالم !!) دختره با مادر پدرش حرف ميزنه كه قبول ميكنين اين پسره رو يا نه ولي مادر و پدرش ميگن كه ما دختر به تهروني نميديم و فقط به فاميل ميديم ( همين و بس ) و اينها هم رابطه شون رو با هم تموم كردن تا اينكه ديشب دختره زنگ زده و گفته دارم ازدواج ميكنم .
به خدا از شدت ناراحتي نتونستم غذا بخورم . حالا دوست پسرم بهم گفت كه با مامانت صحبت كن ببين من رو قبول ميكنن يا نه؟ اگه قبول نميكنن كه رابطه مون رو تموم كنيم ولي اگه قبول ميكنن من يك فكري بكنم
بهش گفتم اون دختره چي ؟ گفت كه اون كه ديگه رفت و نميتونم كاري بكنم ولي تو رو دوستت دارم و نميخوام از دستت بدم واسه همين ميخوام نظر مادر و پدرت رو بدونم ......
منم به مامانم گفتم و كلي ايراد گرفت : گفت پسره به درد نميخوره و صد تا دوست دختر داشته و ( البته قضيه اين آخري رو به مامانم نگفتم .. البته دوستي با اين دختره هم قبل از من بوده و بعد از دوستي با من با كس ديگه اي دوست نشده و بعد از كلي اصرار و خواهش به مامانم كه من بهتر ميشناسمش و عوض شده و پسر خوبيه و ...و مامانم گفت كه بايد ببينيم چي پيش مياد . من همينجوري نظر نميدم . بايد خانواده پسره رو ببينيم . ( دوست پسرم ميخواست بدونه كه اگه نظر خانواده ام كلا نه هستش كلا بي خيال هم بشيم )
حالا من چيكار كنم ؟ از طرفي دو دلي و ترديد همه وچودم رو گرفته كه چه جوري اين دوست پسر من اينقدر پررو هستش كه جلوي من داره از يك دختر ديگه حرف ميزنه و ميگه برو باهاش صحبت كن تا من رو قبول كنه !!!! از يك طرف بهم ميگه دوستت دارم و راجع به ازدواج حرف ميزنه . من هم دوستش دارم ولي اين كارش اصلا برام قابل هضم نيست. بابا آدم درست و حسابي تو اگه من رو به اندازه اون دوست نداشتي چرا چند سال الافم كردي ؟ به خدا چشمام كاسه ي خونه !!!! بگين چيكار كنم ؟ البته دوست پسرم 20 ساله و من هم 19 ساله هستم . بگين چيكار كنم ؟ قضيه دختره از ذهنم پاك نميشه و از يك طرف هم اينكه اون رو بيبشتر از من دوست داشته و بهم هم گفته داره ديوونم ميكنه . از يك طرف ديگه هم ميگه من دوستت دارم و راجع به من به مادر بگو....
شما بگين علت اين كارهاش چيه ؟ حس ميكنه كه من اون رو دوستش ندارم ( آخه رفتارم باهاش خوب نيست) ولي اگه من رو دوستم داشت چرا بهم راجع به اون دختره گفت و گفت كه خيلي بهتر از منه و خيلي بيشتر از من دوستش داشته ؟؟؟؟البته بهم گفت كه خيلي وقت بود كه اين دوست دخترش رو از ياد برده بود و يادش نبود تا اينكه اين دختره بهش زنگ زده و داغ دلش رو تازه كرده.
تورو خدا راهنماييم كنين
من بچه نيستم ولي دل دارم . نميتونم همينجوري ازش جدا شم و بگم واسه اينكه تو دوست دختر داشتي من ميخوام ازت جدا شم . من بهش وابسته ام
بگين علت اين رفتارش چيه ؟ ( اينجوريه كه همون اندازه اي كه تو دوستش داري اونم دوستت داره و اگه واسش بميري اونم ميميره و حالا ..) به نظر من كه هيچي از ازدواج حاليش نيست و فقط احساسشه كه تصميم گيرنده است
بگين توي اين وضعيت من چيكار كنم ؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
چرا كسي كمكم نميكنه ؟ دارم ديوونه ميشم
خواهش ميكنم كمكم كنين ؟ يعني هيچ راهي نيست؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام
عزيزم خانمي
توي اين شرايطي كه هستي كاملا دركت مي كنم من هم اون روزهاي اولي كه اون اتفاق برام افتاده بود حالم از تو هم بدتر بود اين جوري كه تو تعريف كردي كه اين چند وقته خيلي با هم دعوا مي كنيدورابطتون با هم بد شده خيلي قضاوت ها مي شه كرد :
1-مي خواسته در طول اين چند هفته با جروبحث هايي كه مي كرديد نظرتو رو در مورد خودش عوض كنه شايد جراتشو يا دلشو نداشته كه بهت مستقيما بگه كه ديگه حاضر نيست با تو باشه همه اينها ميتونه بهونه باشه(البته عزيزم اينو كه گفتم نظر منه زود قضاوت نكني.)
2-با تماسي كه دوست قبليش باهاش داشته الان بعد از 2سال ياد عشق قديميش افتاده وسردرگم شده الان نمي دونه بايد چيكار كنه نميدونه كدوم يكي از شما رو بيشتر دوست داره الان با مشكلاتي كه بين تو واون هست به قول خودش ياد مهربوني هاي اون افتاده(فكر كنم اين آقا پسر خيلي تشنه محبته !!)
3-شايد داره بهت دروغ ميگه مثل بقيه دروغ هاش ميخواد تو رو امتحان كنه ببينه چقدر دوسش داري حاضري هر كاري براي رسيدن بهش بكني يا نه
به نظر من هم به خودت وهم به اون مهلت بده كه بهتر فكر كنيد بهش اينو بگو اگه الان اينو خوندي زود هر نظري در مورد حرفام داري بگو هر چي دلت خواست
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام دوست من
شما و دوستتون هنوز اول راه هستید.به نظرم که الان وابستگی بینتون هست و نمیتونید عاقلانه راجع به ازدواج فکر کنید ورفتارهای دوستتون هم ناشی از خام بودن اوست.اصلا ایشون شرایط ازدواج داره؟(کار،تحصیل،خدمت)اگر شرایط داشت بعدش برو سر مسایل دیگه از جمله سوالایی که پرسیدی.
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
ممنون از دوستان عزيزم maryam.m و lمریم
من بعد از زماني كه جر و بحث هامون شروع شد خيلي باهاش سرد شده بودم .( آخه من خيلي زود رنجم و خيلي تو اين مدت تحقير شدم يعني نميخواستم كه بندالش بشم . ميخواستم كه همش اون منتم رو بكشه و اصلا اظهار پشيموني بهش نميكردم )
اين دوست پسر من خيلي احساساتيه ( بهم گفت اگه هر دختري جلوي راه من قرار بگيره فكر ميكنم دوستش دارم و زود بهش وابسته ميشم . از اين حرفش ديگه واقعا حرص خوردم . به خودم گفتم حتما در مورد من هم اينطوريه ديگه و تازه نكنه كه تو زندگيمون هم خيلي زود خام يك زن بشه و نكنه الان من رو الاف كرده و هم زمان با من چند نفر ديگه هم داره ؟ پيش خودم گفتم عجب پسره ي بيجنبه ي بيخودي هستي كه زود خودتو ميبازي . واقعا اين حرفش يه جورايي خوردم كرد )
نميدونم چه جور آدميه
maryam.m عزيز به نظرم گزينه ي 2 خيلي درسته بهم ميگفت كه توي دو راهي گير كرده و نميدونه بايد چي كار كنه ( به خدا الان كه اينها رو دارم مينويسم هم اشك تو چشمامه هم از شدت عصبانيت و ناراحتي خونم به جوش اومده ) آخه !آدم عاقل تويي كه 6 ماه تلفني با دختره صحبت كردي و هي قربون صدقت رفته و 1 بار ديديش واسه چي اينقدر بهش علاقه داري و ميخواي با مني كه دو سال و نيم با دروغهات و كارهات سوخت و ساختم و تحمل كنم عوض كني ؟ بي شعور !ببخشيد از دهنم در رفت احساس ميكنم اين وسط تنها كسي كه خوش خيال بوده و فكرهاي خوب ميكرده و خودش رو گول ميزده من بودم و اين وسطه من ضرر كردم
الان بحث خانواده به كنار . خودم بهش شك كردم . وقتي باهاش حرف ميزنم خيلي خودم رو كنترل ميكنم كه هيچي بهش نگم
امريم عزيز شما درست ميگين دوستم تشنه ي محبته واسه محبت ميميره و خودش رو توي محبت خقه ميكنه همش عشقولانه است و چون اين يك مدت من عشقولانه نبودم و باهاش سرد بودم ( به دوست داشتنم شك كرده ) اي خدددداااااااا! مگه يك پسر بايد اينقدر ظاهر بين باشه . چرا اينقدر اسير احساساتشه ؟ فكر كنم الان اگه يه دختر بياد پيشش و واسش گريه كنه و بگه من عاشقتم من رو ول ميكنه و ميچسبه به اون دختره ( محبت نديده ي بد بخت ) ببخشيد كه حرفاي بد بد ميزنم ولي خيلي حالم بده و نميدونم خودم رو چه جوري خالي كنم
بگين من چي كار كنم با اين آدم نديد بديد محبت و بد بخت كه خودش هم نميدونه كيو دوست داره ؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
دوستان تورو خدا جواب بدين
فوريه ديگه . يكي الان داره داد ميزنه كه بهم كمك كنين ولي حيف كه كسي صداشو نميشنوه http://qsmile.com/qsimages/223.gif
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
majiجان اینقدر خودتو اذیت نکن.
بیا یه کم منطقی به این قضیه نگاه کن، شما ودوستت مرحله ی 2 سال عاشقی رو تقریبا گذروندی و به خاطر همینه که بدیهاشو میبینی.تجربه ثابت کرده که این جور رابطه متاسفانه سرانجامی نداره.پس سعی کن کم کم ازش دور بشی و خودتو با چیزای دیگه سرگرم کنی
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
مريم جان تورو خدا نگو
يعني يك دفعه ولش كنم و برم پي كارم ؟ پس دل و عشق و دو سال و نيم سوختنم چي ميشه ؟ تازه من با مامانم راجع به ازدواج حرف زدم
ممممممماااااااااامممممممم ااااااااااننننن http://qsmile.com/qsimages/254.gif
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
يك نفر دارد ميسپارد جان ( تازه اگه به صورت طبيعي جان نسپارد خودش را ميكشد تا جان بسپارد )
خانم ها . آقايون تو رو خدا ... يكي جواب من بد بخت رو بده . دارم ميميرم . تورو خدا يكي يك چاره اي بگه يه نظري بده
از دوستان خوبم امريم و maryam.m هم ممنونم http://qsmile.com/qsimages/258.gif
الان ميمرما !!! تقاص خون من رو كي ميده ؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام عزیزم
با اینکه اون پسر گفته که به دوست دختر قبلیش فکر می کنه شما بازم اصرار دارین که باهاش بمونین؟؟ در ضمن اگه ایشون واقعا شمارو دوست داشته باشه برای رسیدن بهتون هر کاری می کنه و نمی گه که اگر مادرت مخالفت کرد منم می رم. کمی صبر کنید تا دوستان دیگه هم کمکتون کنن و عجله نکنید. موفق باشی
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام عزيزم ببخشيد دير جوابتو دادم الان ديدم
گلم بيشتر يا بهتره بگم همه پسرا تا مي فهمن يكي دوستشون داره خودشونو مي گيرن فكر مي كنن ديگه هر چير بخوان و مطابق ميلشون باشه بايد بهش برسن حالا به هر قيمتي كه باشه حتي ناديده گرفتن احساسات يك دوست مخصوصا اگه دختر باشه گلم به نظر من خوب كاري كردي كه اين طوري باهاش رفتار كردي هر پسري منتظره تا دختري بهش ابراز علاقه كنه اون وقت.......
خانمي الان من براي تو خوشحالم كه همچين اتفاقي افتاد تا بهتر اين آقا پسرو بشناسي عزيزم ميدونم چه احساسي داري چون دقيقا همچين اتفاقي براي من هم افتاده (فكر نكن براي همدردي با تو اين حرفا را ميزنم راست ميگم منم كسي رو دوست داشتم البته هنوز هم دوسش دارم بعد از اينكه بابام وپدرش از رابطه من واون با خبر شدن زير همه چيز زد منم در طول اين 2ماه خيلي عذاب كشيدم همش بغض داشتم به اين حرفهايي كه تو هم زدي فكر كردم ولي خانمي با اينكه نمي تونم فراموشش كنم فهميدم كه زندگي با همه خوبيها وبديهاش زشتي و قشنگياش بيشتر از اين ارزش داره مي دونم الان احساس ميكني در طي اين 2سال به بازي گرفته شدي من هم فكر ميكردم بدون اون به 1هفته هم كه نكشيده ميميرم ولي با پشتوانه بابام توكل به خدا عزيزم در اين شرايط هيچكس بهتر از خودت وخدا نميتونه كمكت كنه
به نظرمن اگه همچين آدميه وشخصيت واقعي خودش و الان بهت نشون داده خدا رو شكر كن بدون كه الان بيشتر از هر موقع ديگه اي هواتو داره ارزششو نداره يا اصلا به درد زندگي نمي خوره هر چه زودتر خودت تموشش كني به نفغته گلم خودتو بيشتر از اين اذيت نكن بدون كه من هميشه همراهت ميمونم هميشه ميتوني روي دوستي وهم صحبتي من حساب باز كني مطمين باش با قطع اين رابطه هيچ چيزو از دست نميدي بلكه چيزاي با ارزشي وبيشتري رو به دست بياري بدون اگه واقغا دوستت داشته يك روز پشيمون ميشه كه با تو همچين رفتاري كرده گلم مي فهمي بهت چي ميگم؟؟
پروردگار!
عزيزاني كه ميروند براي هميشه تكه اي از قلب ما را هم با خود مي برند آن وقت ما مي مانيمو جاي خالي آنها در كنارمانو قلبي كه براي هميشه ناتمام است .
پروردگارا! ميدانم ارزش قلبها به تكه هاي شكسته و ترك برداشته آنهاست اما كاري كن توان پذيرش اين درد را داشته باشم.
دوست خوبم غصه نخور
خيلي دوستت دارم هر كاري داشتي بهم بگو ديگه از اين حرفا نزني باشه قول بده
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
بعنوان یک برادر بزرگتر از شما خواهش می کنم که به دوستی خود با این پسر پایان دهید.ایشان صددرصد با این اصافی که گفتید درباره آن دختر دروغ می گوید و می خواهد شما را وادار به رابطه نزدیکتر و بیشتر برای ارتباط جنسی نماید و این انگیزه را می خواهد به شما القاء نماید که حالا باید جای آن دختر را بگیرید و هر چه بیشتر با او رابطه داشته باشید.
نمی دانم چگونه می اندیشید،اما آیا این پسر توانایی و شرایطازدواج با شما را دارد؟آیا هدفی جز استفده جنسی از شما دارد؟یعنی چی که با یک پسر دوست هستید؟چه نفعی برای ما دارد؟کار،درآمد،تحصیل،هنر و سرابیش حل شده است؟چقدر از او شناخت دارید/از روحیاتش،از خانواده اش؟
بهتر است دست از این بچه بازیها بردارید و به زندگی خود برسید.یف شماست که به دلیل احساسات خود و سادگی تان در دام پسرهای لذت جو بیفتید،به خدا حیف است.
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام من هم با نظر گردآفريد موافقم من كه در اولين جوابم بهت گفتم كه ممكنه هدفش از اين رفتارها رابطه جنسي باشه بهت گفتم داره بهت دروغ ميگه ميخواد تو همه چيزتو به خاطر اون زير پا بذاري (مي فهمي كه منظورم چيه؟!)
الان ديگه مطمينم(مطمينا الن خودت هم به اين نتيجه رسيدي) اين رابطه هر چه زودتر واز طرف تو قطع بشه . با قطع اين رابطه مطمين باش هيچ اتفاق خاصي نمي افته ولي اين فايده رو داره كه خودتو به خاطرآدم بي ارزشي مثل دوستت اذيت نكني
خانمي خيلي حيفه خيلي مواظب خودت باش.عاقلانه تصميم بگير
موفق باشي
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام دوستان
نظريه ي جنسي كاملا منتفي هستش چون كه توي اين دو و نيم ساله اون اصلا از من همچين چيزي نخواسته و الان هم نميخواد و مطمئن باشين كه من حتي اگه يه همچين چيزي ازش بشنوم حاضرم به تمام عشق و محبتم پشت كنم و رهاش ميكنم و ديگه پشت سرم رو نميبينم
به نظرتون غير از اين مسئله ي جنسي چي ميتونه باعث ايجاد اون رفتار بشه ؟
خواهش ميكنم جواب بدين
خيلي به كمكتون نياز دارم
مرسي از راهنمايي هاتون
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
عزيزان هيچ كس ديگه هيچ نظري نداره؟
من توي دو راهي موندم . وضعيت روحيم كه خرابه هيچ از نظر جسمي هم داغون شدم . دائم حالم ميخواد بد بشه ! واقعا دارم آسيب ميبينم
تو رو خدا اگه چيزي به ذهنتون ميرسه بگين
ممنون ميشم
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
من فکر می کنم که قضیه اون دختره یا دروغه یا به این شدتی که به شما گفته نیست
اون داره از حس حسادت شما استفاده می کنه تا شما فکر کنین همیشه یه رقیبی دارین
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
عزیزم به نظر من یه جای کار ایراد داره، یا طبق گفته دوستان، همچین دختری وجود خارجی نداره و یا علاقه این آقا به ایشون انقدرها هم که گفته نبوده و می خواسته حس حسادت شما رو تحریک کنه تا به اهداف بعدی خودش برسه. یا میزان آشنایی ایشون با این خانم بیشتر از 6 ماه بوده و بیشتر از 1 بار همدیگه رو دیده بودن و احیانا روابط دیگه ای هم بینشون بوده و حتی ممکنه تا الان هم با ایشون در ارتباط بوده باشن، که حالا انقدر دلشون از این بابت سوخته!
به هر حال هر کدوم از این موارد باشه به شما پیشنهاد می کنم با احتیاط بیشتری به این قضیه نگاه کنید و ساده نگذرید، به هر حال پسری که انقدر ساده در مورد علاقه اش به دختری دیگه در حضور شما صحبت می کنه نمی تونه در آینده امنیت احساسی شما رو فراهم کنه، بیشتر به خودتون و آینده خودتون فکر کنید، برای خودتون بیشتر ارزش قائل بشید و به هیچ کس اجازه ندید که موجبات ناراحتی شما رو فراهم کنه..
:72:
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام مرسي از رهنمايي هاتون
خيلي ممنون كه سعي ميكنين كمكم كنين
من به اين دوستم زنگ ميزنم و اونم بهم زنگ ميزنه ولي اصلا دوست نداره كه راجع به قضيه اون دختره يا چيزهاي ديگه اي كه پيش اومده چيزي بگه
اون موقع كه جو گير اون دختره بود . بهش گفتم كه تو يك دروغگويي . هيچ موقع كل قلبت مال من نبوده . هميشه دروغ ميگفتي . به شوخي يا شايدم جدي گفت: نصف قلبم مال تو بوده نصف ديگه اش مال اون ولي مال تو از نصف بيشتر بوده !!!!! ( اصلا اين حرف رو كه زد حالم بد شد . البته زمانش براي همون موق است كه جو گير دختره بود . ) الان كه دو سه روز گذشته دوباره همونچوري مثل سابق شده . بهم ميگه دوستت دارم و عسلم و قربونت برم و ...
ولي من انگار كه اين حرفهارو ميزنه دلم ميخواد برم گلويش رو بگيرم و خفش كنم . به نظرم مياد همش حرف مفته !! تا ديروز داشت واسه دختره غش ميكرد حالا واسه من . ميدونين يه جورهايي خيانت واسم غير قابل تحمله و ميگم نكنه تا زمان ازدواجمون كه به اصطلاح 2-3 سال ديگه است باز دوباره از اون اتفاقها بيافته و ميگم نكنه كه باز سر كارم ؟
بگين كه من چه جوري امتحانش كنم ؟ چيكار كنم ؟ در عين اينكه دوستش دارم ولي حالم داره ازش به هم ميخوره . خيلي عادي باهام برخورد ميكنه انگار كه همه چيز مثل سابقه و قضيه ي اون دختره اصلا نبوده ولي من توي دلم جنگه !!!
يكي بهم بگه چه جوري بفهمم كه من رو دوستم داره يا من رو به عنوان زاپاس داره تا يكي بهتر گيرش بياد ؟ نكنه كه من رو واسه تنهايياش ميخواد ؟ نكنه اصلا قصد ازدواج نداره و من رو واسه پر كردن وقتش ميخواد ؟ چه جوري بفهمم كه اگه يه دختر سر راهش سبز بشه به من پشت نميكنه ؟ چه جوري بفهمم كه داره راست ميگه ؟ از طريق خواستگاري كه نميتونم بفهمم چون الان نه ميتونه و نه من ميخوام كه الان بياد . ولي به نظرتون به وسيله ي دوستام امتحانش كنم ؟ با هم بريم پيش مشاور ؟ اگه نيومد چي ؟ يكي بگه كه من چيكار كنم ؟ گيج و منگم
خانم يا آقاي هوشیار و maryam.m و گرد آفرید و bloom و شاد از شما خيلي ممنون عزيزان
اميدوارم كه در اين مورد هم بتونين كمكم كنين
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام عزيزم با اين رفتار اين چند وقتش داره خودشو نشون ميده الان كه دوباره به منوال قديميش برگشته ميخواد اتفاق هايي كه در طول اين مدت افتاده رو فراموش كني . به نظر من بهتره رابطتونو همين جا قطع كنيد چون با اين چيزهايي كه از دوستت گفتي براي زندگي آيندت نمي توني بهش اعتماد كرد كسي هستش كه با كوچكترين اتفاقي ومشكلي وبي محبتي از طرف تو تنهات ميذاره يا....
اون كسي نيست كه بتونه در طول زندگيت باهات باشه وپشتوانه خوبي براي تو باشه(به نظر تو با وجود اين رفتارهاش من درست نمي گم؟؟)
عزيزم شايد در طول اين چند روز (اگه اين ماجرايي كه گفته راست باشه) دوست قديميش هم ديگه باهاش كاري نداره ودوباره طرف تو اومده عزيزم دوباره فريب اين حرفاشو نخور هر پسري براي جلب توجه هر دختري كه از دستشون ناراحته از اين حرفا زياد ميزنه
به نظر من پيش مشاور رفتن بهترين كاره چون ميتونه به هردوي شما كمك كنه مشاور بهتر از من وتو ميتونه بفهمه هدفش از ادامه اين رابطه چيه؟
الان داره راست ميگه يا دروغ اصلا به درد زندگي با تو ميخوره يا نه.
راضيش كن بگو برات خيلي مهمه كه اين كارو بكنيد حالا بهش بگو ببين واكنشش چيه ؟!!دوستاتم در جريان بذار
توكل به خدا موفق باشي
خدايا!!
گاهي كه دلم از اين وآن وزمين وزمان مي گيره
نگاهم را به سوي تو وآسمان مي گيرم و آنقدر با تو دردودل مي كنم تا كم كم چشم هايم با ابرهاي بهار مسابقه مي گذارند وپس از اون كه قلبم سبك ميشه تو مي آيي وتمام فضاي دلم را پر مي كني آن وقت ديگر آرام ميشم و احساس مي كنم هيچ چيز نمي تونه مرا از پاي در بياره چون تو را در قلبم دارم .
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
majiجان بازم سلام،ازت میخوام که کمی از بیقراری ها یت کم کنی عزیزم.چه جوری؟
به نظر من در این جور مواقع که آدم گیر میفته و نمیدونه چکار کنه قبل از هر چی در درون خودش سکوت کنه و به آشفتگیش دامن نزنه
شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشه،عزیزم
بیشتر به ندای درونیت توجه کن تا مسائلی مثل:2سال با هم بودن وپیشنهاد ازدواج و...
تا اونجایی که من متوجه شدم شما از طرفت راضی نیستی و فقط وابستگی بینتون هست.درسته؟
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
سلام دوست عزيز
دركت ميكنم كه توي چه دودلي و ترديدي هستي
انگار كه نه ميتوني باهاش بموني نه ميتوني كه رهاش كني . درسته ؟
نه ميشه باورت كنم
نه ميشه از تو رد بشم
نه ميشه خوب من بشي
نه ميشه با تو بد بشم
نه دل دارم كه بشكني
نه جون دارم فدات كنم
نه پاي موندن مني
نه ميتونم رهات كنم
نه ميتونه تو خلوتش دلم صدا كنه تورو
نه ميتونم بگم بمون نه ميتونم بگم برو
كجا برم كه عطر تو نپيچه توي لحظه هام؟
قصه مو از كجا بگم كه پانگيري تو صدام؟
چه جوري از تو بگذرم تويي كه معني مني؟
تويي كه از مني اگر تيشه به ريشه ميزني
نه ساده اي نه خط خطي
نه دشمني نه همنفس
نه باتو جاي موندنه نه مونده راه پيش و پس
نه ميتونه تو خلوتش دلم صدا كنه تورو
نه ميتونم بگم بمون نه ميتونم بگم برو
كجا برم كه عطر تو نپيچه توي لحظه هام؟
قصه مو از كجا بگم كه پانگيري تو صدام؟
نه ميشه باورت كنم
نه ميشه از تو رد بشم
نه ميشه خوب من بشي
نه ميشه با تو بد بشم
نه دل دارم كه بشكني
نه جون دارم فدات كنم
نه پاي موندن مني
نه ميتونم رهات كنم
نميشه با تو باشم و اسير دست غم نشم
فقط ميخوام با خواستنت تا هستم از تو كم نشم
به نظرم بهتره كه طبق گفته ي خودتون به يك مشاور مراجعه كنين تا بتونه راهنماييتون كنه تا هم تكليفتون رو معلوم كنين و هم از اين حال و هوا دربياين .....
من هم تقريبا يه حال و هوايي مثل شما دارم .... پر از شك و ترديد و دودلي ....,ولي هرچه زودتر تكليفت معلوم بشه و از شك بيرون بياين بهتره .... واسه چي همش توي شكين ؟ بايد به حقيقت برسين .... يا خودتون حقيقت رو معلوم كنين يا بگذاريد مشاور براتون اين كارو انجام بده...
موفق باشين
-
RE: نميدونم دوستم داره يا از سر ناچاريه كه باهامه؟
عزیزم خبری ازت نیست تعریف کن ببینم به کجا رسیدی
تونستی امتحانش کنی یا نه اگر نتونستی برات پیغام خصوصی بزارم یه راه حل با حال بهت بدم