نامزدم دوست دارم ولی خانواده اش رو نه
سلام دختر 23 ساله هستم یکساله نامزد هستم البته صیغه هستیم با نامزدم هم 1 سال دوست بودیم خیلی پسر خوب با فهم شعوریه تحصیل کرده خونه هم داره و پسر کاری و زرنگی هست اخلاقشم خوبه یعنی هیچ ایرادی نداره
ولی من اصلا از مامانش اینا خوشم نمیاد مامانش ماله یکی از شهر ها هست که لهجه داره یکم منم اصلا دوست ندارم باهاش روبه رو بشم یک جورایی عذاب میکشم به هیچ کس هم نمیتونم بگم که این موضوع واسم عذاب اوره مثلا دوست ندارم با مامانم خاله هام صحبت کنه من خجالت میکشم یا مثلا وقتی واسه عید دیدنی رفتیم شهر مادر نامزدم همه اشون لهجه داشتن من کلافه میشدم از انتخابم پشیمون میشدم
دوست داشتم مادر شوهر باحالی داشتم ....وقتی میبینم یکم فرهنگ هامون فرق میکنه البته با مامانشون عصبی میشم تو خودم میریزم با نامزذم سرد میشم بعضی وقتها میگم نامزذی رو بهم بزنم چون دوست ندارم تا اخر عمرم عذاب بکشم دوست ندارم با خاله ایناش رفت وامد داشته باشم بعدا چون کلاس تیپی شون به ما نمیاد دوست داشتم هم تیپ خودمون بودن ............
وای خدا دیونه شدم دارم به جدایی فکر میکنم
تروخدا کمکم کنین مرسی