خواستگاریه نمایشی

یک سال پیش با پسری اشنا شدم, به محض اینکه فهمید خواستگار دارم در حالی که 2 هفته از اشناییمون میگذشت به خواستگاریم اومد, خوانوادم مخالف بودن با اشک و زاری راضیشون کرد, برام عجیب بود که تو این مدت کوتاه این همه گریه و ابراز علاقه چیه, قرار شد چند روز بعد دوباره بیان نیومد و گفت الان اوضاع مالیم خیلی بده, چن روز بعد یهو ی پیام داد که برو من یکی دیگه رو دوست دارم گفتم باشه چند ساعت بعد شروع کرد به زنگ و التماس که داشتم امتحانت میکردم, قبول کردم, با اطلاع خونوادم هر روز میدیدمش , ی روز ی پیام اشتباه به من داد با این متن که ,,,,,میخای رد گم کنی با این دختره دوست شم, بعد گفت دوستم از گوشیم استفاده کرده, چند ماه گذشت و من همچنان منتظر بودم که بیان و گریه ها و ابراز علاقه ها همچنان ادامه داشت, ی روز ی خانوم بهم زنگ زد و گفت که با این پسر در ا تباطه , به پسر گفتم انکار نکرد, قرار شد فکر کنم که میمونم باهاش یا نه, و گفت که اون مربوط به گذشته بوده, فرداش وقتی به پسر پیام دادم دختره جواب داد و گفت که دیگه سمت پسر نرم, با وساطت خوانواده اینم حل شد و با کلی خواهشو عذاب که پدرم راضی نیست به خواستگاری اومد, و قرار شد چن هفته بعد بیان تا دیگه قرار مدار بذارن, من همچنان منتظر بودم و خوانوادم بهم فشار میاوردن و اون همچنان میگفت که تا اخرش هستم هرکس هم مخالفت کنه, ی روز گفت که اخر هفته میان و 3 روز بعد یهو گفت که نمیشه بهم وفادار نیست و پدرش کاملا مخالفه چئن قدم کوتاهه وگفت برم و تموم, همه رابطه ما رو میدونستن بهش التماس کردم اقدام به خودکشی کردم ولی گفت که برم, حالا من چه کنم, اصلا چرا اینکارو کرد

- - - Updated - - -

چرا هیشکی جواب نمیده

سلام دوست خوب کمی صبر کنید دوستان میان راهنمایی می کنند.
به نظر بنده بیخیالش بشید.به هر حال رابطه ای بوده برای ازدواج و خانواده هم در جریان بودند کامل پس اصلا ترس نداره مگر اینکه اتفاق دیگه ای افتاده باشه مثل رابطه جنسی و غیره...
ایشون احتمالا شمارو تو اب نمک خوابونده تا اگه اون یکی کیس نشد بیاد سراغت. دورش خط بکش بیخیالش شو روی بقیه خواستگارات فکر کن و ازدواج کن عمرت رو بابت این ادم هدر نده

شما هم تو بازی بچهگانه اون پسره شریک شدی .. از اول این تناقضات و رفتار غیر نرمال رو دیدی تکلیف شما معلوم بود ولی شما هم به اندازه همون پسره بچگی کردی ...
از خصوصیات و ویژگی های هردوطرف (سن، تحصیلات، فرهنگ و خانواده ..) یه چیزی بگو تا بچه ها بهتر بتونن راهنماییت کنن... در ضمن احتمالا تاپیکت بسته بشه چون عنوان گویایی نداره .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saeeded

شما هم تو بازی بچهگانه اون پسره شریک شدی .. از اول این تناقضات و رفتار غیر نرمال رو دیدی تکلیف شما معلوم بود ولی شما هم به اندازه همون پسره بچگی کردی ...
از خصوصیات و ویژگی های هردوطرف (سن، تحصیلات، فرهنگ و خانواده ..) یه چیزی بگو تا بچه ها بهتر بتونن راهنماییت کنن... در ضمن احتمالا تاپیکت بسته بشه چون عنوان گویایی نداره .

---

سوال من اینه که اگر نمیخاست این همه گریه و زاری چی بود اخه چرا من چیو باید باور کنم

دوست عزيز

عنوان تاپيك شما مبهمه.از مثلث مشكي رنگ كوچكي كه پايين پستتون هست به مديران اطلاع بدين براتون عنوان جديد بذارن.عنوان جديد شما بايد گوياي مشكلتون باشه.طبق قوانين ارسال پست در تاپيكهايي با عنوان مبهم، خلافه قوانينه.
موفق باشيد

اون گریه زاری فیلم بوده... اون شخص مشکل داره تعادل روانی نداره یه بار میگه میام خاستگاری یه بار میگه نمیام یه بار میگه میشه یه بار میگه نمیشه
زندگی شوخی نیست که
به هر حال اساتید بهتره نظر بدن این نظر شخصی من بود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ejay

اون گریه زاری فیلم بوده... اون شخص مشکل داره تعادل روانی نداره یه بار میگه میام خاستگاری یه بار میگه نمیام یه بار میگه میشه یه بار میگه نمیشه
زندگی شوخی نیست که
به هر حال اساتید بهتره نظر بدن این نظر شخصی من بود

---

چرا هیشکی کمکم نمیکنه دارم دیونم میشم

سلام
این آقا پسر در حال حاضر شمارو نمیخواد و شاید به خاطر اینکه خانواده بهش گیر دادن ازدواج کن اقدام کرده و کس دیگه ای رو میخواد
شاید در حال حاضر چند تا گزینه مد نظر داره و میخواد شمارو بخوابونه توی آب نمک که اگه اونا نشدن بیاد برای شما
به هر حال هدفش خیلی مهم نیست
مهم اینه که نحوه آشنایی شما اشتباه بوده و شما دارید موقعیت ازدواج تون رو به خاطر این آقا پسر از دست میدین و خودتون رو کردین بازیچه ی دست ایشون
هر چه زودتر این رابطه رو قطع کنید ودیگه وارد این روابط نشید که آخرش اون کسی که ضرر میکنه شما هستید
این آقا پسر هم اگه خیلی مشتاق بود و اسرار کرد بهش بگید با خانواده اقدام کنه و اگه پا پیش نزاشت دیگه به حرفاش اعتماد نکنید و رابطتون رو برای همیشه قطع کنید
موفق باشید
یاعلی...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بیچاره با

سوال من اینه که اگر نمیخاست این همه گریه و زاری چی بود اخه چرا من چیو باید باور کنم

---

این آقا بیماره.

بیماری روانی یعنی همین.

شما باید باور کنی که گرفتار یک آدم با مشکلات روحی روانی شدی و متاسفانه متوجه نبودی. یک آدم سالم با گریه و زاری خواستگاری نمی ره.
از اولین قدم نشون داده که سالم نیست تاااااااااااا........... آخرین جمله هر چی نوشتی، عدم تعادل بود و مشکلات رفتاری و ...
شما یه جمله مثبت از رفتارهای این آقا ننوشتی.

خیلی زودتر از اینها باید می ذاشتیش کنار. الان هم اگر برگشت و باز گریه و زاری کرد، خواهش و التماس کرد، قول داد و .... قبولش نکن. چون سالم نیست.

سلام دوست خوبم :72:

خانواده ي شما برسر چه مسئله اي با آن آقا مخالفت كردند كه تحت تاثير گريه و زاري و التماس رضايت دادند ........يعني از سر دلسوزي براي اين شخص حاضر شدند شما را دست به دست بدهند؟

دوست من ازدواج خيلي جدي است...........گريه و زاري و التماس و دلسوزي و وابستگي عاطفي در اين موضوع نه تنها جايي ندارد ...........بلكه با اين مسائل نمي شود كنار آمد .

يعني حداقل براي خانواده ي شما مهم نبوده كه دخترشان را به كسي بدهند كه بعد از اشنايي دو هفته اي با اين شرايط به سراغ شما آمده .......... گريه و زاري در اين شرايط براي مردي كه قرار است تكيه گاه و مرد زندگي شما باشد امتيازمنفي زيادي به حساب مي ايد .

همين يك دليل كافي است بدانيد ايشان فرد محكم و قابل اتكايي نيست.

ضمن اينكه اين آقا اصلا ثبات ندارد ...... علاقه ي خاصي به شما ندارد ......... مشكلاتي دارند كه بايد به روانشناس و روانپزشك مراجعه كنند .

روشي كه براي امتحان شما بكاربردند خيلي بچه گانه بوده ........... عاقلانه نمي توانند تصميم بگيرند ........بارها قرار خواستگاري گذاشتند و نيامدند.

يعني ايشان مردي است كه به حرف و قولش پايبند نيست و در نتيجه قابل اعتماد هم نيست.

تعجب مي كنم از خانواده ي شما كه از مسائل به اين مهمي چشم پوشي كردند......جتي در شرايطي كه كاملا عاقلانه مي خواستيد تمامش كنيد خانواده وساطت كردند تا شما را به سوي هم برگردانند؟

به هر حال مهم اين است كه خودتان دختر عاقلي هستيد و مي توانيد به اين نتيجه برسيد كه اين آقا هم خودش مشكل دارد و هم شرايط ازدواج ندارد.

اصلا ناراحت نباش ............ نه آبرويي از شما رفته و نه در شرايطي هستيد كه افسوس بخوريد ..........چه رسد به اينكه اقدام به خودكشي كنيد.

شما مثل ساير دختران خواستگاري داشتيد كه بعد از مدتي شناخت و ..... به توافق نرسيديد .... همين و بس.

انشاء الله زندگي خوبي تشكيل خواهي داد اما با شخصي كه واقعا مرد زندگي باشد.

لطفا تحت هيچ شرايطي مثل زور و التماس آن آقا يا حتي فشار و وساطت خانواده ها به اين ازدواج تن ندهيد و خلي مصمم و قاطع ازادامه هر ارتباطي با اين آقا خودداري كنيد.

موفق باشيد

با سلام


حتیاگر گریه و زاری و التماس های ایشون از سر علاقه بودهباشه ، این علاقه مخرب و غیر منطقی و نشانه مشکلات شخصیتی هست . طی دو هفته حتی احساسی شدن و وابستگی احساسی هم به راحتی صورت نمیگیره چه رسد به شناخت دقیق و علاقه از روی شناخت . بنا براین همین یک قلم از رفتار و عملکرد ایشون یعنی زنگ خطر ، یعنی دلیل کافی برای رد ایشون و قید ازدواج با چنین کسی را زدن ..... مگر اینکه بخواهی فقط بر مبنای احساسات غیر منطقی عمل کنی و مهم نباشد که این فرد سلامت شخصیت و روانش محل تردید است و اصرار داشته باشی که بیاد در این اینصورت هم به نتیجه نمی رسی .....


خودت را از این وضعیت و از بند این فرد بیرون بکش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

این آقا بیماره.

بیماری روانی یعنی همین.

شما باید باور کنی که گرفتار یک آدم با مشکلات روحی روانی شدی و متاسفانه متوجه نبودی. یک آدم سالم با گریه و زاری خواستگاری نمی ره.
از اولین قدم نشون داده که سالم نیست تاااااااااااا........... آخرین جمله هر چی نوشتی، عدم تعادل بود و مشکلات رفتاری و ...
شما یه جمله مثبت از رفتارهای این آقا ننوشتی.

خیلی زودتر از اینها باید می ذاشتیش کنار. الان هم اگر برگشت و باز گریه و زاری کرد، خواهش و التماس کرد، قول داد و .... قبولش نکن. چون سالم نیست.

---

اخه من دوسش دارم چیکار کنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

با سلام


حتیاگر گریه و زاری و التماس های ایشون از سر علاقه بودهباشه ، این علاقه مخرب و غیر منطقی و نشانه مشکلات شخصیتی هست . طی دو هفته حتی احساسی شدن و وابستگی احساسی هم به راحتی صورت نمیگیره چه رسد به شناخت دقیق و علاقه از روی شناخت . بنا براین همین یک قلم از رفتار و عملکرد ایشون یعنی زنگ خطر ، یعنی دلیل کافی برای رد ایشون و قید ازدواج با چنین کسی را زدن ..... مگر اینکه بخواهی فقط بر مبنای احساسات غیر منطقی عمل کنی و مهم نباشد که این فرد سلامت شخصیت و روانش محل تردید است و اصرار داشته باشی که بیاد در این اینصورت هم به نتیجه نمی رسی .....


خودت را از این وضعیت و از بند این فرد بیرون بکش

---

من نمیتونم به زندگی عادی برگردم حالم خیلی بده به کس دیگه نمیتونم فکر کنم حساسم خیلی میترسم بازم اقدام به خودکشی کنم

سلام
در همچین شرایطی نیاز فوری هست که شما به یه روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنید.این کار رو هر چه سریعتر انجام بدین.قبل از اینکه از روی احساسات شدید فعلیتون

کاری بکنین یا تصمیمی بگیرین.

سلام دوست عزیز

خاهش میکنم با زندگیت بازی نکن خیلی زودتر از اونی که فکرشو بکنی همه چیز فراموش میشه ولی اگه وارد یه زندگیه بد بشی یا باید تا آخر عمر بسوزی و بسازی یا با شرایط خیلی بدتر از الان جدا بشی اون موقع حسرت میخوری که چرا همون اول رهاش نکردی. خلاصه خانم گل بیشتر قدر خودت رو بدون مگه خدای نکرده مشکلی داری که باید با یه همچین شخص متزلزلی وارد زندگی بشی اینطور که پیداست این شخص اصلا قصد ازدواج نداره فقط میخاد خوشی کنه

بلند شو یاعلی بگو اینقدر شل نباش (ببخشید راحت صحبت میکنم) کلا قضیه رو فراموش کن خودتو سرگرم کن بزار به گوشش برسه که تونستی همه چیزو فراموش کنی

عزیزم یه دوری تو همین سایت بزن ببین چند تا نمونه من و امثال من بعد از ازدواج مشکلاتی داریم که حسرت میخوریم کاش تو همون دوران آشنایی عاقلانه تر تصمیم میگرفتیم ولی توروخدا شما احساساتی عمل نکن مطمئن باش خانوادت هم از این تصمیمت خوشحال میشن خدارو هم شکر کن که همین الان شناختیش . ضمنا خدارو هم فراموش نکن که امید بخدا حلال همه مشکلاته.

خودکشی یعنی چی حالا دفعه اول که شنید چه کرد برات واقعا چرا اینقدر خودتو دست کم میگیری مگه چیزی کم داری

علاقه به یه ادم که تعادل روانی نداره چه فایده ای داره؟ خودکشی برای کی کردی؟ کم سن هستی؟ ببین یه سری نشونه ها از همون اول بوده ولی تو ندیدی.مثلا کسی با دوهفته عاشق کسی نمیشه.وقتی یه پیام نامربوط میبینی سریع باید قید طرفو بزنی.تو چندتا پیام نامربوط دیدی! خود زنه بات حرف زده.ببین میدونم خودتو باش تصور کردی و سخته از تصورت دل بکنی ولی فرض کن زنش شده بودی.اونوقت با چنین ادمی چیکار میکردی؟!

مشکل دار بودن اون آقا خیلی واضحه. اما اگر با یه آدم سالم رو به رو می شد سریع متوجه می شد و ردش می کرد.

علت این که تونسته تا این حد توی زندگی شما بمونه و نتونستی رهاش کنی این هست که شما هم مشکل داری. عزت نفس نداری. ترس از تنهایی یا رها شدن یا ... به هر حال یه ضعفی در شما و خانواده تون هست که این همه وقت درگیر بازیهای این اقا هستید.

عکس العمل امروزت هم تایید کننده همون ضعف و مشکل هست. شاید برات سخت باشه حرف ما را عملی کنی ولی همونطور که دوستان دیگه هم گفتند، کمک حرفه ای بگیر. یه روانشناس خوب پیدا کن و مداوم برو پیشش برای درمان. یکسال دیگه یه دختر سالم و قوی و با اعتماد به نفس می شی که به امروزت و این غصه ها می خندی.

چند سالتونه؟
کار؟ تحصیلات؟

نقل قول:

---

خه من دوسش دارم چیکار کنم

---

بهش گیر نکن.

نوشتی چیشو باور کنی یا چرا این کارارو کرده
این ها باعث میشه بهش گیر کنی

اون با این مقدار از نوشته و اطلاعاتی که دادی مناسب زندگی مشترک نیست.
پس راهت از راهش جداست
پس بهش گیر نکن بهش فکر نکن دنبال اینکه چه دردی داشته که اینکارارو کرده نگرد چون وقتت تلف میشه
فقط روی خودت تمرکز کن

حتما روانپزشک برو بعدشم روانشناس
تا بتونی زود و سلامت برگردی به روال عادی زندگی و سال های عمرت رو هدر ندی

:72:

به حرفایی که این دوستان زدن حتما توجه کن ،صلاحته
یه جورایی یاد شیش سال پیش خودم افتادم ، این که میگی دوسش دارم حرفت قابل درکه ، ولی کاری نکن مثل الان من بشی فقط حسرت بخوری نمیدونی بخاطر ایندوست داشتن اشتباه احساساتی یه ادم اشتباه چقدر بلا سرم اومد زندگیم از دستم رفت ، من سه سال کم نیست این ادمو نتونستم فراموش کنم ،سه سال تموم دانشگاه رفتنم بجای درس خوندنم ، درحالیکه کل رابطه ماه یک ترم هم نبود
من هم مثل شما زیاد نادیده گرفتم ، با چشام میدیدم طرف سمت کلی دختر دیگه هم میره ،میده ایمیل بازی چت بازی ،مسج بازی و ارتباطای غیر ضروری داره ولی خودمو با این علاقه اشتباه و رفتارای غیر عادی که از یه ادم طبیعی نبود گول زدم ، ما هم کلی با هم گریه کردیم ، کلی مشقت کشیدیدم ، ولی باورت نمیشه همین ادم شیش ماه بعد همونجوری سوخته و عاشق برای یکی دیگه خوشگل تر و خانواده تر از من گریه میکرد ،
چون مشکل داشت ،چون کمبود داشت ،چون تعادل نداشت،اما اون دختر مثل من کمبود نداشت همون دو سه ماه اول که شناختش دید به دربخور نیس ردش کرد

من با اینکه رشتم با اینترنت سروکار داشت هیچوقت با همچین سایت هایی اشنا نشدم و دنبالش هم نبودم وگرنه زندیگم این نمیشد از همه جا رونده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

مشکل دار بودن اون آقا خیلی واضحه. اما اگر با یه آدم سالم رو به رو می شد سریع متوجه می شد و ردش می کرد.

علت این که تونسته تا این حد توی زندگی شما بمونه و نتونستی رهاش کنی این هست که شما هم مشکل داری. عزت نفس نداری. ترس از تنهایی یا رها شدن یا ... به هر حال یه ضعفی در شما و خانواده تون هست که این همه وقت درگیر بازیهای این اقا هستید.

عکس العمل امروزت هم تایید کننده همون ضعف و مشکل هست. شاید برات سخت باشه حرف ما را عملی کنی ولی همونطور که دوستان دیگه هم گفتند، کمک حرفه ای بگیر. یه روانشناس خوب پیدا کن و مداوم برو پیشش برای درمان. یکسال دیگه یه دختر سالم و قوی و با اعتماد به نفس می شی که به امروزت و این غصه ها می خندی.

چند سالتونه؟
کار؟ تحصیلات؟

---

حدس شما کاملا راجبم درسته, من 30 سالمه ,خیلیا بهم حتی حسودیشون میشه, فوق لیسانسم, مهندسم, شرکت و کلنیک دارم, درس میدم, حرفه ای ساز میزنم در گروهها, همه میگن ظاهر خوبی دارم,,,,,,,, ولی اون تنها مزیتش به من پست پدرش و پولش هست که باعث میشد همش به خودش افتخار کنه

حتی اسم کاربری شما عجیبه.

کدوم خانمی این اسم را برای خودش انتخاب می کنه؟

چند بار خواستم بگم، ولی فکر کردم شاید اشتباه می کنم و این کلمه معنی داره یا ممکنه به یه زبان یا لهجه ای باشه که من نمی دونم.

اسمتون معنی خاصی داره؟ بیچاره با یعنی چی؟

کاشکی‌ ما دخترا اینقدر احساساتی‌ نبودیم، مثل روز روشنه که این آقا داره با شما بازی می‌کنه و مشکله روانی‌ داره. عزیزم با چشم باز ببین، به خدا حیفه هر یه ثانیه از عمرو و جوونیت که به فکر این آقا بگذره. شما مسٔولی در قبال خودت. این انتخاب درس نیست، همین الان با قطعیت به خودت بگو که من دیگه باهاش کاری ندارم، بهش فکر نکن، سعی‌ نکن کارهاشو حرفاشو برای خودت ترجمه کنی‌ و حلاجی کنی‌.وقتی‌ توی موقعیت خوبی‌ هستی‌ از لحاظه ظاهر و تحصیل و مالی، باید همیشه مواظب مگسای دور شیرینی‌ باشی‌، این هم تنها با اعتماد به نفس و عزت نفس و خودباوری میتونی‌ انجام بدی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pantea90

کاشکی‌ ما دخترا اینقدر احساساتی‌ نبودیم، مثل روز روشنه که این آقا داره با شما بازی می‌کنه و مشکله روانی‌ داره. عزیزم با چشم باز ببین، به خدا حیفه هر یه ثانیه از عمرو و جوونیت که به فکر این آقا بگذره. شما مسٔولی در قبال خودت. این انتخاب درس نیست، همین الان با قطعیت به خودت بگو که من دیگه باهاش کاری ندارم، بهش فکر نکن، سعی‌ نکن کارهاشو حرفاشو برای خودت ترجمه کنی‌ و حلاجی کنی‌.وقتی‌ توی موقعیت خوبی‌ هستی‌ از لحاظه ظاهر و تحصیل و مالی، باید همیشه مواظب مگسای دور شیرینی‌ باشی‌، این هم تنها با اعتماد به نفس و عزت نفس و خودباوری میتونی‌ انجام بدی.

---

ممنونم چقد حرفات به دلم نشست, چند روزه بهترم و میخام سعی کنم زندگیمو از نو بسازم اونم واگذار میکنم به خدا میدونم که دنیا گرده و ی روز بد جور حساب پس میده

پانته آ با مزه است. دو سه روز پیش سر یه موضوعی عضو تالار شد و یه تاپیکی را به خیر و خوشی به نتیجه رسوند، بعد هم می ره توی تاپیکهای خاص نظر می ده.
به نوعی وضعیت تاپیکها را مشخص می کنه.

البته خداییش نظراش خوبه. یه خلاصه جمع و جور از نظرات تاپیک مذکور هست و برای بستن تاپیک حالت نتیجه گیری داره.

شما نگفتی" بیچاره با" یعنی چی؟
این همه ما برات نوشتیم، یه کلمه هم شما به ما راهنمایی کن.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

پانته آ با مزه است. دو سه روز پیش سر یه موضوعی عضو تالار شد و یه تاپیکی را به خیر و خوشی به نتیجه رسوند، بعد هم می ره توی تاپیکهای خاص نظر می ده.
به نوعی وضعیت تاپیکها را مشخص می کنه.

البته خداییش نظراش خوبه. یه خلاصه جمع و جور از نظرات تاپیک مذکور هست و برای بستن تاپیک حالت نتیجه گیری داره.

شما نگفتی" بیچاره با" یعنی چی؟
این همه ما برات نوشتیم، یه کلمه هم شما به ما راهنمایی کن.:72:

---

معنی خاصی نداره فقط میخاستم ی اسم بذارم که تایید شه زودتر امروزهم حالم بده چن دیقه خوبم و تصمیم میگیرم خوب باشم بعدش دوباره فکرا میان تو سرم و کلافه و داغون میشم

برو خدارو شکر کن که فقط خاستگاری بوده
واقعا چرا نمیری نماز شکر بجا بیاری که این آدم روانی حالا به هر دلیلی آلان بهت گفته برو اگه اسمش رفته بود تو شناسنامش چی؟

برام عجیبه که چرا کسی رو که مثل بچه ها گریه زاری راه میندازه و از طرفی هم تعادل شخصیت نداره و حرفاش هم پر از تناقضه (که نشون دهنده دروغگوییش هست!) از همون اولش بهش محل گذاشتید و بهش فرصت دادید!
به هر حال برای چنین فردی هیچوقت احساس دلتنگی نکنید اشتباه است

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Aminn

برام عجیبه که چرا کسی رو که مثل بچه ها گریه زاری راه میندازه و از طرفی هم تعادل شخصیت نداره و حرفاش هم پر از تناقضه (که نشون دهنده دروغگوییش هست!) از همون اولش بهش محل گذاشتید و بهش فرصت دادید!
به هر حال برای چنین فردی هیچوقت احساس دلتنگی نکنید اشتباه است

---

خیلی احساس تنهایی میکنم میترسم برای همیشه تنها بمونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بیچاره با

خیلی احساس تنهایی میکنم میترسم برای همیشه تنها بمونم

---

سلام
یه نگاه به اطرافت بندازی متوجه میشی تنها نیستی
اولین و بهترین کسی که میتونی تنهاییتو باهاش پر کنی خدا هست
دومیش خانوادت هستن که میتونی محبت و عشق و علاقه ای که توی وجودت هست به اونا منتقل کنی
سومیش دوستای همجنس خودت هستن که میتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی در مورد مسائل مختلف صحبت کنی که فکرت از این تنهایی خارج بشه
چهارمیش هم این انجمن هست که اگه مشکلی براتون پیش بیاد دوستان اینجا تنهاتون نمیزارن و شمارو راهنمایی میکنن و باهاتون همدردی میکنن
ان شاءالله به وقتش یه همسر خوب که بتونه تنهایی شمارو پرکنه نصیبتون بشه
موفق باشید
یاعلی...