RE: یه رفیق بامرام میخوام...
هر چه ميخواهد دل تنگت بگو . ماها همه مون رفيق بامراميم . خود من يكيش . :D :43::43::46::228::228::16::72:.
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
خوب گفتم.
یعنی در واقع دلم یکی را میخواد که ببینمش، کنارش بشینم و باهاش درد دل کنم.
ولی نمیدونم چه جوری توی این زمونه که کسی قدرشناس کسی نیست و هرکس به فکر خودشه یه رفیق بامرام پیدا کنم؟ یا نمیدونم حداقل با این احساس تنهاییم چه کار کنم ؟ یه جورایی سردر گمم.
لطفاً اگه میشه در همین رابطه راهنماییم کنید.
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
من منظورم از ارسال قبلیم جواب به عنوان تاپیکت بود که گفته بودی یه رفیق بامرام میخوام .
در مورد این احساس تنهایی به نظر من یک دوست خوب نمی تونه این خلأ رو که احساس می کنی پر کنه , من خودم تا دلت بخواد دوست دارم و یکی دو تا هم دوست خیلی صمیمی که خیلی هم مهربونن و همیشه کمکم می کنن و سابقه رفاقتمون هم خیلی طولانیه ولی هیچ کدومشون احساس تنهایی رو نمی تونن ازم بگیرن .
ولی اگه با این وجود باز هم احساس می کنی به همچین فردی نیاز داری نگفتی می خوای یه رفیق همجنس داشته باشی یا غیرهمجنس ؟
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
برعکس من یکی رو می خواهم ، که اون با من درددل کنه ، و من راهنمائیش و
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
سلام.
من كاملا شرايط شما رو درك ميكنم ولي چند تا سوال مطرحه :
-دليل اين احساس تنهايت چيه و فكر ميكني چقدر پيچيدست ( با توجه به اين كه شما فقط 18 سالته ) ؟
-و....
اگه منظورت اينه كه نياز به درد و دل داري خوب اين تالار گزينه مناسبي براي اين كار هستش..من شايد وضعيتم چندين برابر تو حاد باشه ولي در مورد دردل اين تالار بهترين گزينه بود و تا حدودي هم جواب داد...اما اگه منظورت از رفيق با مرام ..دوست پسر يا دوست دختر حقيقي هستش ..فكر نكنم راه و درست اومده باشي..( هر جور كه فكر كني سر آخر همين معني رو ميده )
از كجا معلوم كه رفاقتتون نتيجه مثبت داشته باشه و وضعيتت رو بعدا بدتر نكنه..؟ .. ممكنه خيلي ها باشن كه بخاطر نياز به در دل و احساس تنهايي با يه نفر ديگه كه همچين احساسي رو دارن همراه ميشن و اين وجه اشتراك موجب دوستيشون ميشه ! اما به نظرت اين دوستي عاقبتش خوب ميشه ؟ درصدش زير 1 درصده ..براي دوستي جنبه هاي بسيار زيادي رو بايد در نظر بگيري نه اينكه بخاطر اينكه تنها هستي و براي رفع تنهاييت بخواي با كي دوست بشي !
و يه مطلب ديگه اينكه شني كه الان درش بسر مي بري تا حدودي اين شرايط طبيعي هستش .. و من هم دوران تو رو گذروندم ..و خيلي ها ديگه هم اين شرايط و طي ميكنند و چيزي كه مهمه برخورد صحيص با اين شرايطه .. سعي نكن از چاله در بياي بيفتي توي چاه
پيشنهاد ميكنم بيشتر رو اين موضوع فكر كني..چون ممكنه با اين كارت نتيجه عكس بگيري
بهترين كار اينه كه بري پيش يه مشاور و شرايطت رو براش توضيح بدي..و مطمئن باش وضعيتي كه داري چندان هم غير طبيعي نيست و پيچيدگي چنداني نداره ، " اگه " خودت پيچيدش نكني !
مشاور خيلي بيشتر از اون چه كه فكر كني ميتونه بهت كمك كنه..اگه خودت هم بخواي
اميدوارم به قضيه باز تر نگه كني و خودت رو در تلقين ناخواسته خودت غرق نكني
موفق باشي
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
پیداش کردم.
تنهایی
تغییر و تحولات در دوره دانشگاه، مجموعه متنوعی از احساسات را در دانشجویان به وجود میآورد. علاوه بر احساس هیجان و انتظار، احساس تنهایی نیز ممكن است وجود داشته باشد. تنهایی لزوماً به معنای تنها بودن نیست، ممكن است مدتهای طولانی تنها باشیم و به هیچ وجه احساس تنهایی نكنیم. بررسی نحوه تجربه :تنهایی در افراد دیگر، بهترین راه برای درك تنهایی است. در شرایط زیر ممكن است احساس تنهایی كنیدوقتی تنهایید و راهی برای تنها نبودن به نظرتان نمیرسد.
به نظرتان میآید كه دلبستگیهای پیشین را ندارید.
با تغییراتی در زندگی خود روبرویید، محل تحصیل، شهر یا شغل جدید و یا تغییراتی از این قبیل.
به نظرتان میآید كه هیچ كس در زندگیتان نیست كه بتوانید
احساسات و تجارب خود را با او در میان بگذارید.
خود را غیرقابل قبول، دوستنداشتنی و بیارزش درك میكنید، حتی اگر دیگران چنین دركی از شما نداشته باشند.
درك نادرست درباره تنهایی
تنهایی ممكن است به علت معنایی كه از آن برای خود میكنید، عمیقتر شود. بویژه دانشجویان آماده دركهای نادرست زیر درباره تنهایی هستند:
تنهایی نشانه ضعف یا عدم بلوغ است.
اگر تنها هستم به دلیل این است كه اشكالی در من وجود دارد . این سالها باید بهترین سالهای زندگی من باشد.
من تنها كسی هستم كه چنین احساسی دارم.
اگر این دركهای نادرست را باور كنید، ممكن است به این نتیجه برسید كهتنهایی نتیجه نقصی در شخصیت شماست. پژوهشها نشان میدهد كه دانشجویانی كه تصور میكنند تنهایی نقص است مستعد مشكلات زیرند:مشكلات عمیقتر در پذیرفتن خطرهای اجتماعی، ابراز خود،آغاز روابط اجتماعی،معرفی خود به دیگران، مشاركت در گروهها و لذت بردن از زندگی.
مهارت كمتر در خود آشكارسازی، پاسخ دهی كمتر به دیگران، تمایل بیشتر به اینكه با بدبینی و بدگمانی به درگیریهای اجتماعی وارد شوند.
احتمال بیشتر در ارزیابی منفی از خود و دیگران و تمایل بیشتر به انتظار طرد از جانب دیگران.
دانشجویان تنها اغلب از احساس افسردگی، خشم، ترس و سوء درك شكایت دارند. آنان ممكن است به شدت از خود انتقاد كنند، فوقالعاده حساس یانسبت به خوددلسوز باشند، یا ممكن است از دیگران ایراد بگیرندو آنان را مقصر بدانند. وقتی این مسائل روی میدهد، دانشجویان تنها غالباً دست به اقداماتی میزنند كه این احساس را در آنان پایدار میسازد برای مثال، بعضی از دانشجویان دلسرد میشوند، میل و انگیزه خود را برای درگیر شدن در موقعیتهای جدید از دست میدهند و خود را از مردم و فعالیتها كنار میكشند.
برخی دیگر، برای مقابله با تنهایی، خود را به سرعت و عمیقاً با مردم وفعالیتها درگیر میكنند بدون آنكه نتایج این درگیری را ارزیابی كنند. این افراد ممكن است بعدها خود را با روابط نامناسب یا تعهدات بیشمار نسبت به فعالیتهای آموزشی یا فوق برنامه روبرو ببینند.
برای مقابله با احساس تنهایی چه باید كرد.
به جای آنكه احساس تنهایی را نقص یا ویژگی شخصیتی غیرقابل تغییر بدانیم، باید بپذیریم كه احساس تنهایی قابل تغییر است. همچنین مهم است كه بدانیم احساس تنهایی تجربهای همگانی است . براساس نتایج یك پژوهش یك چهارم همه بزرگسالان حداقل چند هفته احساس تنهایی رنج آوری را تجربه كردهاند و بروز آن در میان نوجوانان و دانشجویان حتی بیش از این است. احساس تنهایی به خودی خود نه پایدار است و نه بد. در عوض، احساس تنهایی را باید نشانه یا علامت نیازهای مهمی دانست كه برآورد نشدهاند.
وقتی نیازهای مهم برآورده نشده باشند، شما یا هركس دیگری باید دست به كار شوید. با تعیین اینكه كدام نیازها در شرایط ویژه شما برآورده نشده است شروع كنید. احساس تنهایی شما مكن است ناشی از نیازهای متعددی باشد. ممكن است ناشی از نیاز به گسترش دوستی با محفلی از دوستان یا با یك دوست ویژه باشد. ممكن است نتیجه نیاز به یادگیری انجام امور برای خودتان، بدون دوستان باشد. یا مكمن است ناشی از نیاز به داشتن احساس بهتر درباره خود یا نیاز به ارتباط بیشتر با خود باشد.
گسترش دوستیها
راههای متعددی برای برآورده ساختن نیاز به دوستی وجود دارد. راههای زیر را ملاحظه كنید:
به خود یادآوری كنید كه تنهایی شما همیشگی نیست.در انجام امور معمولی و روزانه خود، به دنبال راههایی برای برقراری ارتباط با مردم باشید مثلاً میتوانید:
با دیگران غذا بخورید.
در كلاس در كنار افراد جدید بنشینید.
برای مطالعه یا انجام تكالیف خود یك همراه پیدا كنید.
خود را در موقعیتهای جدیدی قرار دهید تا افراد جدید را ملاقات كنید در فعالیتهایی شركت كنید كه واقعاً به آنها علاقه دارید. در این صورت احتمال بیشتری وجوددارد كه با افراد مورد علاقه خود ملاقات كنید؛ افرادی كه علایق مشتركی با آنها دارید.
از امكانات دانشگاهی استفاده كنید. سازمانها و فعالیتهای دانشگاهی را شناسایی كنید.
برای مثال باشگاهها، مراكز مذهبی، كانونهای فرهنگی و ورزشی، مشاغل نیمه وقت و كارهای داوطلبانه.
درباره برنامهها از كسی كه بیش از شما در دانشگاه بوده است بپرسید.
روی رشد مهارتهای اجتماعی خود كار كنید. روی شناخت دیگران و اجازه دادن به آنان كه شما را بشناسند، تمرین كنید.
براساس روابط پیشین، روی افراد جدید قضاوت نكنید. در عوض، سعی كنید هر فرد را از زاویه جدیدی بنگیرد.
دوستیهای صمیمانه معمولاً بتدریج رشد مییابند به طوری كه افراد یاد میگیرند احساسات درونی خود را با هم در میان بگذارند.
از شتاب در دوستی های صمیمانه خودداری كنید. از دیگران نیز چنین توقعی نداشته باشید. بگذارید دوستی صمیمانه روند طبیعی خود را طی كند.
به جای آنكه معتقد باشید كه فقط رابطه دوستانه با یك نفر میتواند تنهایی شما را پایان بخشد برای همه دوستیهای خود و ویژگیهای منحصر به فرد هر یك از آنها ارزش قائل شوید.
رشد خود
خود را به صورت كل ببینید. فقط به این دلیل كه نیاز شما به دوستی یا معاشرت برآورده نشده، نیازهای دیگر خود را نادیده نگیرید.
تغذیه خوب، تمرینهای درسی منظم و خواب كافی را دنبال كنید. نگذارید كه تحصیلات، سرگرمیها و سایر علایق به حال خود رها شوند.
از اوقات تنهایی برای شناخت خود بهره ببرید. اوقات تنهایی را فرصتی برای رشد، استقلال و آموزش برای رسیدگی به نیازهای عاطفی خود بدانید. در اوقات تنهایی میتوانید جنبههای مختلفی از خود را رشد بدهید.
به جای آنكه فقط وقتی با دیگران هستید زندگی كنید، از اوقات تنهایی خود لذت ببرید. از برخورد منفعلانه با موقعیتها پرهیز كنید.
مطمئن باشید كه راههای مبتكرانه و لذتبخش فراوانی برای بهرهگیری از اوقات تنهایی وجود دارد.
در صورت امكان، از آنچه كه در گذشته از آن لذت بردهاید استفاده كنید تا راه لذت بردن از اوقات تنهایی خود را انتخاب كنید.
وسائلی را كه میتوانید از آنها برای پر كردن اوقات تنهایی خود استفاده كنید مانند (كتابها،معماها یا موزیك) را در دسترس خود نگه دارید.
راههای به تنهایی انجام دادن فعالیتهای جمعی را كشف كنید مثلاً (سینما رفتن) . نظر خود را درباره فعالیت، از پیش تعیین نكنید.
ذهن خود را باز بگذارید. به طور خلاصه، صرف نظر از اینكه چه احساس بدی میكنید، خود را فردی تنها تعریف
نكنید. وقتی توجه و انرژی خود را به نیازهایی كه معمولاً میتوانید برآورده كنید متمركز سازید، وقتی یاد بگیرید
راههای جدیدی برای برآورده كردن نیازهای خود بیابید، تنهایی كاهش مییابید یا حتی از بین میرود. منتظر نمائید
تا احساستان شما را به پیش براند، حركت كنید. احساسات خوب بالاخره خود را به شما خواهند رساند.
منبع:
http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/1psicology/articleid/66843
با تشکر از همه شما عزیزان راهنما
آمیرزا (ح.ق)
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
سلام
باورم نمیشه یکی دقیقا با حرف دل خودم
منم دقیقا مشکله شما رو دارم برا همین بود که عضو این سایت شدم
منم هیچ وقت نتونستم با کسی درد و دل کنم
همیشه سنگ صبور دیگرون بودم
تازگی ها یه چیزی فهمیدم که خیلی ازارم میده
من افسردگی شدید گرفتم
اگر راه حلی پیدا کردید به منم بگید منم اگر پیدا کردم شما رو با خبر میکنم
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
من با حرفی که نوشتی هم مشکل دارم .ایا واقعا این حرفا رو شما جواب داد. باور نمیکنم یعنی رو من که جواب نمیده پس مشکلم با شما یکی نبود اشتباه میکردم من دوستای خیلی خوبی دارم منم که نمیتونم با اونا حرف بزنم
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
هنوز جواب کامل نداده ولی فکر من را باز کرد وبه این نتیجه رسیدم که :
انسان گاهی نیز باید تنها باشد و در تنهایی خود به فکر فرو رود و مشکل ما هم این است که افکاری که در اوقات تنهایی در سرمان پدید می آیند افکار صحیحی نیستند و ما را آزار میدهند چرا که پس از مدتی خسته کننده میشوند و تنها راهی که برای نجات از این احساس بد میتوانیم انجام دهیم این است که باید افکار خود را تغییر دهیم. شاید اینطوری بهتره:
مثلاً موقعی که تنها هستیم جلوی آینه بنشینیم وبا خودمان صحبت کنیم و با خودمان درد دل کنیم.
درسته که کس دیگری نیست که ما را راهنمایی کند اما هنگامی که ما مشکلاتمان را برای خودمان بازگو میکنیم:
1. باعث تخله ما میشود.
2. در بازدید دوباره راه هایی به مغز ما میرسد که در زمانهای دیگر نمیرسد.
بله شاید ما نیاز به کس دیگری نداریم چرا که خدا را داریم و روح ما نیز پاره ای از روح اوست...
آمیرزا (ح.ق)
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
سلام . خوش امدی. اقا من خودم پسرم وهیجده سال دارم این احساس در سن شما طبیعی است ولی نباید بیشتر از حد باشه . بنظرم شما نسبت به دیگران اعتماد ندارید کمی نسبت به دیگران خوشبین باشید این مشکلو حل می کنه. در ضمن ما که نمردیم من خودم رفیقیت. ما رو که قبول داری/
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
دمت گرم آقای نقاب
خوشحالم که یه رفیق هم سن خودم در این مجمع پیدا کردم
از کمک شما هم ممنونم و فکر کنم که راه حل این مشکل را پیدا کردم، یه کم نتیجه داده، باید ادامه بدم.
RE: یه رفیق بامرام میخوام...
رو من می تونی حساب کنی من همیشه رو خطم از 8 صبح تا 4 بعد از ظهر چون فقط از طریق اینترنت محل کارم می تونم بیام توی این سایت . خداحافظ