mohatسلام دوست نازنینم :72::43:
ورودت رو به تالار همدردی خیر مقدم می گم . همچنین بستن پیمان مقدس و شیرین ازدواج رو بهتون تبریک عرض می کنم ..متاثر شدم از برخورد ناصحیح و غلط همسرتون . و احتمالا در پس پرده دلایلی نا معلوم برای کارش وجود داره یا پیش خودش توجیهاتی داره که حتی بعداز فروکش کردن عصبانیتش عذر خواهی نمی کنه
عزیز اغاز و شروع هر کاری مهمترین و اساسی ترین بخش اون کارو هدف و برنامه است .شما هرچه زودتر با مراجعه به یک mohat روانشناس مجرب می تونید علت ها و عوامل این عمل (دست بزن )همسرتون رور یشه یابی کنید و در صد حل و فصل و درمان اون باشید .
شما در ارسال شماره 1 این تاپیک اشاره کردید که با شروع زندگی مشترک این اخلاق زشت رو بروز دادند .
نقل قول:
در دوران عقد یکبار همسرم به شوخی حرفی زد که شک کردم که نکند دست بزن داشته باشد، هرچند بنظرم در این دوره زمان و از آدمهای تحصیلکرده و سن و سال گذشته (همسرم 38 سالش است) دور از ذهن بود، با این حال تا نهایت ممکن عصبانیش کردم ولی دست رویم بلند نکرد. مطمئن شده بودم که اینطور مردی نیست. اما از هفته اول ازدواج اخلاق زشتش را نشان داد
پس خوشبختانه در دوران یکساله ی عقدتون چنین بر خورد ی از ایشون مشاهده نکردیدو اشاره کردید که تا نهایت ممکن این کار را برای ازمودن و عصبانی کردن همسرتون کردیدولی ایشون خودداری کردند.شما فکر نمی کنید که این حق ر و ندارید که کوچکترین اسباب عصبیت و ناارامی او را به وجود اورید
عزیزمن !شکاکی خود مسبب اجراو عملی شدن اون احتمال و فرضیه می گردد
نقل قول:
....
مهرش از دلم بیرون رفته و هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی با او را ندارم و از طرفی از طلاق هم می ترسم.
عزیز ! به این راحتی و به این زودی این جمله(مهرش از دلم بیرون رفته) را به زبان نیاور. انگیزه هم هر زمان و به هر مقدار که اراده کنی می تونی برای زندگیت به وجود بیاری کافیه اراده کنی و اگر مطمئن شدی و ایمان کافی داشتی که دوستش نداری طلاق هیچ ترسی نداره و می تونه یه مسیر تازه و رشد دهنده ی دیگه رو برویت باز کنه به شرطی که مصمم، با اراده قوی و مطمئن و با توکل به خدا دراین مسیر قدم بگذاری.
می دونی که خدا در قران به پایبند بودن به این عهد و پیمان که مقدس دانسته سفارش کرده و تاکید کرده که خدا از دلها و نیت ها اگاه هست پس دوست خوبم برای پایداری و زیبایی زندگیت نهایت سعیت را بکن اما اگر دیدی که نتیجه ای ندارد و مطمئن شدی هیچگاه از طلاق نهراس که اگر در مواردی خاص لازم نمی بود خدا حکم ان را مقرر نمی کرد .
نقل قول:
mohatدر نوشته ات اشاره کرده بودی که :
احساس می کنم غرورم به شدت لگدمال شده. بعد از 32 سال زندگی،بدست آوردن موقعیت اجتماعی مناسب،تهیه همه وسایل زندگی،خواستم مردی را وارد زندگی ام کنم که شادیهایمان را با هم تقسیم کنیم.. اما حالا او در خانه خودم مرا با بهانه ای کتک می زند!!!!
نازنین! غرور دشمن عشقه !
و حیا ،تواضع ، مهربونی ،دلدادگی ،نوازشگری ،همراهی و هم حسی و دوستی با شوهر بهترین و ارزنده ترین ارزش برای یک زن می تونه باشه و شیرین ترین شیرینها و شادی ها رو به کام همسرو فرزندان یک زن بریزه و بهترین موقعیت رو از لحاظ خانوادگی و بعددرمرحله بعدی اجتماعی برای او به ارمغان بیاره . داشتن موقعیت های اجتماعی چون پست و مقام وسند مالکیت ماشین و خونه در سطوح خیلی پایین تر قرار می گیره که فقط می تونه وسیله و ابزاری فقط صرفا برای اسایش باشه . نه ارامش ونه رضایت همسر
mohatعزیزم با همه وجودم ارزوی اصلاح و شیرینی و شادکامی و بهروزی زندگی قشنگت رو دارم
تواونقدر توانایی و استعداد در وجود ظریف ونازنینت وجودداره که بتونی روح نااروم شوهرت رو مرحم و مامن باشی . کاری کنی که شوهرت بیشترین اشتیاق رو داشته باشه که با تو و با حضور فقط خود تو، نه ماشین و خونه و.....از ارامش کام بگیره و هیچ گاه و هیچ گاه تن به این کاری که مسلما از ناحیه خودش هم مردوده دست بزنه
امیدوارم هرچه زودتر و بهتر این مسئله که قابل حله تا کید می کنم قابل حله با مراجعه به مشاو ر و فقط مشورت با مشاور نه مطرح کردن با خانواده بتونی بهترین راه حل مشکلت رو پیدا کنی و هیچ گاه ارزوی مرگ نکنی و شروع زیبا ترین مرحله زندگیت را با ارزو هاو رویاهای قشنگ ادامه بدی .
خدایا همه ی عروس و داماد هایمان را خوشبخت و راضی و عاشق قرار بده
"امین"