همسر دوم شدن

سلام من مدتیست که با سه بچه از همسر اولم جدا شدم. اکنون خواستگاری دارم که با داشتن هنسر و دو فرزند قصد ازدواج دوباره داره. البته در ازدواج اول با دروغ بزرگی مواجه شده. به این صورت که عاشق همسرش میشه و با دسایسی این خانم که فرزتد دختر پنج ساله ای هم داشته خودش را بعنوان دختر مجرد به ایشون معرفی میکنه و این آقا بعد از تولد فرزند اول متوجه دروغ همسرش میشه و بخاطر فرزندش طلاق نمیده. الان خواهان ازدواج با منه و از نظر اجتماعی و خانوادگی مشکلی با عیان شدنش نداره اما بخاطر دخترهاش نمیخواد همسرش با خبر بشه. با این شرایط راهنماییم کنید که چه کاری به صلاح منه. بچهام پیشم نیستن و فقط یک یا دو روز تو هفته میبینمشون.

سلام عزيزم. من خيلي خوب نمي تونم راهنمايي کنم مطمئنم دوستان خيلي بهتر مي تونند به شما راهنمايي بدن
اما به نظرم اين ممکنه در آينده براي شما مشکل ساز بشه از يه طرف به شما گفته برام مهم نيست که خانم اولش بفهمه و از طرفي گفته به خاطر بچه هام نمي خوام بفهمه
در ضمن اصلا شما مطمئن هستيد که خانم اولشون بهشون دروغ گفته ، شايد مثل شما که الان بچه داريد خواستگاري کرده و الان داره مي گه نمي دونستم. ممکنه اين کار رو با شما هم بکنه.
اين نظر شخصي منه که اين رو خدمت شما عرض کنم که ما خانمها بايد به حق هم احترام بزاريم و زن دوم هيچ مرد زن داري نشيم باز هم شما خودتون مختارين انشاءا.. که خوشبخت بشيد

نمیخوام توضیحات تکراری بدم
فقط یه کلمه
به دلایل کاملا واضح و روشن که خودتون هم میدونید
یقینا
این ازدواج از اساس غلطه و اصلا بهش فکر نکن.

سلام ممنون. در موردش تحقیق کردم حرفاش صحت داره. از نظر شغلی و تحصیلی در رده بسیار بالاست. از نظر شعور و درک اجتماعی هم همه همکاران و اطرافیانش تعریفش میکنن. با دختر همسرش هم رابطه خیلی خوبی داره. اما مثل اینکه جز به حد ضرورت رابطه عاطفی و جنسی با همسرش نداره. چند سالی هم هست بدنبال همسر دوم هست. اینا رو نزدیکانش گفتن. هیچ رابطه عاطفی بین ما وحود نداره در ضمن. همه چیز در چهارچوب عرف هست

سلام مرضیه جان

به هیچ عنوان صلاح نیست وارد همچین رابطه پر خطری بشی...این رابطه اگر ه به ازدواج منجر بشه قطعا اسباب اارامش شما رو فراهم نخواهد کرد.

فکر کنم با تنشهایی که در زندگی داشتی میخوای یک زندگی اروم داشته باشی...درسته؟

به نظرم زیاد هم به مظلوم نمایی های این اقا گوش نده...در اینجور مواقع همه اقایون نقش یک قربانی رو بازی میکنن که بازی خورده و فریب خورده و ......و الان دنبال فرشته نجات هستن که از قضا اون فرشته نجات هم همون بخت برگشته ای هستش که قراره بشه زن دوم این اقا

شما هم دلت برای این اقا نسوزه که مثلا فریب خورده و ....خودش چشم و عقل داشته و میبایست در انتخابش درست انتخاب کنه...پس شما مسئولش نیستی و الان دلسوزی براش جایز نیست.

این هم از اون حرفهای عجیبه: به خاطر فرزندش طلاق نمیده !؟!؟!؟!؟!؟!؟

اگر یکروز فرزندش بفهمه که پدرش زن دوم داره و ... اون موقع مثلا برای بچه اش خوب میشه شرایط؟

این دسته ادمها همه چیز رو باهم میخوان....هم میخوان زن اولشون رو داشته باشن و یه مرد خانواده باشن...هم میخوان نیاز جنسیشون رو برطرف کنن...هم میخوان تنوع در روابط داشته باشن...هم میخوان مهریه و ...ندن.

این سریالی که اخیرا پخش شد نمونه بارز و واقعی یک همچین زندگی بود :همه چیز انجاست.

دیدی اخرو عاقبت زن دوم چی شد؟!

کی دیدی کسی زن دوم باشه و ابراز خوشبختی کنه؟همیشه جنگ همیشه دعوا همیشه تنهایی و حسرت....

مرضیه جان ازدواج خوبه اما هر کنار هم قرار گرفتن زن و مردی رو نمیشه اسمشو گذاشت ازدواج....میدونی اگر دوباره خدایی نکرده شکست بخوری شاید دیگه نتونی بلند بشی....

البته کار شما از اساس غلط و اشتباهه///

شما یا خانوادت یا هر کسی دیگه ابدا نباید اجازه بدین اصلا یه مرد زن و بچه دار بیاد خواستگاری....که کار به اینجاها بکشه....

به نظرت تا چند وقت میتونه از دخترهاش مخفی کنه؟

مطمئن باش این اقا اگر هم با شما باشه بعد از خوابیدن عطش جنسیش میره سراغ یکی دیگه چون به قول خودت ترس از عیان شدنش نداره...
..
.این اقا به واسطه داشتن بچه همیشه درگیر اون زندگیه...

اگر تصمیم ورود به همچین رابطه ای رو داری خودت رو برای جنگی بزرگ و لطمه های جبران ناپذیر و درگیری و شکایت و کلانتر ی و ....اماده کن.


ضمنا این اقا اگر هم خیلی با این قضیه مشکل نداره بشینه و با همسر اولش صحبت کنه وبگه همچین تصمیمی دارم وبرای ارامش بچه هام نمیخوام اونا بفهمن....به نظرت همسرش قبول میکنه؟که ایشون حاضره اجتماع و خانواده بفهمن اما بچه هاش نفهمن...؟!

مثلا در و همسایه و پدر بزرگ و مادر برزگ و معلم و مدیر مدرسه و بقال و قصاب و ....همه بفهمن ایشون زن دوم داره اما بچه هاش نفهمن....محاله همچین چیزی

مرضیه جان مراقب باش بازی نخوری.

سلام خانومی
بر فرض که همه راضی باشند خانوم این آقا هم راضی باشه شما می تونی کنار بیای؟!!...در ضمن دلت واسه ی اون خانوم نمی سوزه ؟!
انقدر خودخواه نباش... مشکل دارند بره دنبال حل مشکلش چرا کل صورت مسئله رو پاک می کنه...
وقتی ازدواج کردی دوست داری همسرت واسه ی خودت باشه خودت که یه بار ازدواج کردی می دونی !!! اما نمیشه این آقا به زن و بچه شم سر می زنه اون ها رو هم باید تأمین کنه می تونی تحمل کنی؟!!
می تونی وقتی یه شب پیشت نیست فکر و خیال نکنی و از اینکه پیش اون خانومه حرص نخوری؟!!!
چرا اصرار داری ازدواج کنی؟! مشکلی داری؟! چند سالتونه ؟!


حداقل با مرد زن دار ازدواج نکن اون خانوم گناه داره این جوری به خودتم ظلم می کنی...

من قبول ندارم یه مرد نتونه تشخیص بده این خانم ازدواج کرده بوده یا نه ... یه زن از نظر رابطه جنسی رفتارهایی رو نشون میده که یه دختر اصلا با اونها آشنا نیست و این آقا با اولین رابطه جنسی براحتی میتونسته تشخیص بده این خانم قبلا سکس داشتن یا خیر من که اصلا نمیتونم باور کنم که یه مرد بعد مثلا 2 سال تازه بفهمه این قضیه رو :81:اصلا خنده داره این حرف
maryam123 همه توصیه های لازم رو به شما کردن و لزومی به تکرار اونها نمیبینم ... لطفا عاقلانه تر با ایشون برخورد کنید و تابع شرایط فعلیتون نباشید ... صحیح نیست که خودتون رو از چاله به چاه پرت کنید

سلام

1- همانطور که هم آوا جان گفتند خیلی سخته قبول کردن این که یک زن متاهل بچه دار را به حای دختر مجرد عروس کنی !! و تا بعد از بچه دار شدن و اون هم به طور اتفاقی این راز مخفی بمونه !!

تو مراسم خواستگاری، عروسی و رفت و آمد با فامیلها هیچی معلوم نشد؟ هیچ کس سهوا یا عمدا نشانه ای بروز نداد؟
توی زندگی مشترکشون هیچوقت توی صحبت متوجه یک "جای خالی" در خاطرات و حرفهای همسرش نمی شد؟ همون سالهای تاهل و بچه دار شدنش و زندگی قبلیش ...

تو عکسها و فیلمها و صحبتهای خانوادگی هیچ وقت هیچ کس گذرش به این موضوع نیفتاد ؟

مسئله جنسی و فیزیک بدن خانم متاهل زایمان کرده هم که بماند !


2- مردی می خواد با شما ازدواج کنه که می گه مطلب فوق را نفهمیده و خانواده اش هم متوجه نشدند. به نظرت این خانواده از هشیاری و دقت لازم واسه زندگی برخوردارند؟ برای مهم ترین تصمیم زندگیشون این سهل انگاری قابل پذیرشه؟

3- همسر من تا حدودی نشان دهنده شخصیت و خواسته های من هست. معرف من هست.
اگر همسر این آقا زنی تا این حد دروغگو و پنهانکار و متقلب هست، نشانه ی بدی برای اون مرد هست. اون مرد چه ضعفی داشته که تونسته عاشق زنی با این خصوصیات بشه و تا ازدواج هم باهاش پیش بره.

4- اگر همه اطرافیانش می دونن ایشون چند ساله دنبال زن دوم هست (چطور تا حالا پیدا نکرده عجیبه؟) ، چطور فکر می کنی خانمش نمی دونه و نخواهد فهمید؟ این فقط یه دروغه واسه این که شما عقد یا صیغه بشید و وسط مخمصه گیر کنید. مطمئن باشید به سال نکشیده اون خانم همه چیز را خواهد فهمید. اونم زنی به این زرنگی که خودش را جای دختر مجرد جا زده !!!!! دست کم نگیرش.

5- می تونی از پس اون زن بربیایی؟ فکر می کنی چیزی از اون زندگی به تو می رسه؟ عاطفی، احساسی، مالی و حتی اعتباری؟ آیا شما رسما به عنوان همسر ایشون می تونید از موقعیت یک زن شوهردار در جامعه برخوردار بشید؟

6- مگه می شه همه بدونن ایشون زن دوم گرفته و فقط زنش ندونه؟ منظورش چیه که به شما گفته به همه می گم فقط به زنم نگیم !! به کی می خواد بگه؟ چطور ممکنه به گوش زنش نرسه؟ رسما داره به شما می گه زن پنهانی من باش. به کسی هم نمی گه و شما جایی معرفی نخواهی شد.

7- شما متاهل بودی. مادر سه فرزندی. این حرف دخترهای 14 ساله چیه می زنی که به ضرورت و در حد نیاز با زنش رابطه جنسی و عاطفی داره !! مگه کسی بیش از نیازش هم رابطه جنسی برقرار می کنه؟ زن و شوهرند و با هم رابطه دارند. "جز به حد ضرورت" یعنی چی؟ کی را می خوای گول بزنی ؟

8- علت جدایی شما چی بوده؟ چی شد که با سه فرزند به جدایی رسیدی و بچه ها را هم به پدرشون دادی؟ کی ازشون مراقبت می کنه؟

9- هدفت از این ازدواج چیه؟
تامین مالی و سرپناه؟ اگر همون اول قبل از عقد منافع مالی که می خوای تامین شد، قبول کن. بعدش سخت بتونی به اون منافعی که مورد نظرت هست برسی.

اگر منظورت آرامش و داشتن خانواده و تامین عاطفی هست، با این ازدواج بعیده بهش برسی.

انسانیش اینه به اون خانم خبر بدین که دارین چیکار می کنید.

چقدر ما زنها گاهی میتونیم ساده باشیم که این حرفای مسخره رو باورکنیم وگاهی چقدر خبیث با یه بچه سرمردمو اینطور کلاه بذاریم

خنده داره والبته بسی جای تاسف

من که به نظرم این اقا فقط تنوع طلب تشریف دارن اینقدر مردم نیست بگه اقا سرم کلاه رفته من این زنو زندگیو نمیخوام میرم دنبال زندگیم البته اگه همچین داستانی واقعی باشه قانونا هم ایشون بدون دادن مهریه میتونست زنشو طلاق بده چون وجود بچه و ازدواج قبلی رو اطلاع نداده واین فریب در ازدواجه دیگه

بعدشم خانومش با خورزو خان ازدواج کرده بوده که اسمش تو شناسنامش نبوده احیانا؟ یا اسم بچشم توشناسنامش نبوده؟
اگر شناسنامشم تقلبی باشه بازم میتونه براحتی ازون خانوم راحت بشه اینجوری راحتم اثبات میشه

خواهر گلم این حرفارو باور نکن بعضی مردا ذاتشون تنوع طلبه واینایی هم که میشنوی داستانی بیش نیست

این اقا اگه اینقدر کلاه سرش رفته چرا از خانومش میترسه؟ اگه فقط واسه بچش نگهش داشته چرا راست و حسینی به خانومش نمیگه اقا من نگهت میدارم واسه دخترم خودم دلم باهات نیس میرم دنبال زندگیم؟
تاحالا اینهارو از خودت پرسیدی؟

زنی که زایمان کرده منگلم میفهمه که زنه حالا شازده نفهمیده؟!!!! ای خدااااااااااااا
بترس ازین ادم

گول شغل و مدرکم به هیچ وجه نخور

دیگه از دکتر و استاد دانشگاه که تحصیلاتش بالاتر نیست که من بینشون بودمو کنارشون زندگی کردم صدای دهل از دور خوش است به خدا از ده نفرشون شاید3نفرشون پایبند زنو زندگین چشماتو باز کن از ترس تنهایی خودتو دچار مشکل نکن اگرم مشکل مالی داری به جای رفتن توی همچین زندگی دنبال کار باش فکر میکنم عوارض وتبعاتش خیلی ازین ازدواج کمتر باشه

بیشتر فکر کن این اقا چندساله دنبال ازدواجه دومه چراموفق نشده؟؟؟؟

میدونی که مال خوب رو زمین نمیمونه دیگه؟!!!

سلام از همه ممنونم. پاسخ سوالاتی که شد را میدم. برخی مطالبم میگم حمل بر توجیه نباشه میخوام بهتر راهنمایی بگیرم.
35 سالمه کارشناس ارشدم و از نظر مالی دستم به دهنم میرسه. از همسرم جدا شدم به خاطر عدم تعادل روانیش و روابطش با زنان متعدد و ترس از سلامتیم. بچهامو دادم چون شرط کرد و نتونستم عدم تعادل روانیشو به هر دلیل ثابت کنم.
قصد ازدواج دارم به دلایل زیاد از جمله آسودگی از آزارهای همسر سابقم و سلب امنیتی که برام ایجاد میکنه. اگه همسر دااشته باشم کمتر مبتونه.
به خاطر شرایط ظاهری و کاریم خواستگار زیاد دارم اما نمیخوام با کسی ازدواج کنم که دایم کنارم باشه چون میخوام دو سه روزی که بچه ها پیشمن فراغت بال داشته باشم.
به تنهایی عادت دارم و نسبت به رابطه شوهرم با زن دیگه هم مشکل ندارم چون قبلا تجربه کردم.
در مورد همسر اول این آقا میدونستن که یکبار ازدواج کرده ولی گفته در دوران عقد جدا شدم. خانواده پسر به شدت مخالف بودن و 14 سکه بیشتر مهریه نکردن و در این سبزده سال با عروسشون رابطه نداشتن. مراسم عروسبی هم گرفته نشده.
اینکه زن بودنشو نفهمیده یه کم بخاطر کمی سنش بوده و ترفند زنانه اون خانم و بقول خودش نفهمیش. بعد از مدتی از ازدواج متوجه حضور یک دختر بچه به بهانه های مختلف در خونش میشه و بقول خودش بعد از خوابیدن احساس اولیه تازه متوجه تضادها شده و زمانی همه چیزو فهمیده که همسرش باردار بوده و بارداری هم بلافاصله اتفاق افتاده. از چند سال پیشم به همسرش گفته که من زن میگیرم. اینو یکی از نزدیکان همسرش گفته بهم. و مثل اینکه مشکلی نداره با این قضیه.
در مورد اطلاع یافتن همسرش هم گفته اگه بفهمه مشکلی ندارم یا میمونه و من مثل سابق تامینش میکنم یا مهریشو میدم و طلاقش میدم.
منو انتخاب کرده به خاطر رشته تحصیلیم و اینکه به خاطر بچهام میتونم چند روز نبودنشو تحمل کنم. در واقع در ابن مورد هر دو دارای یک هدفیم.
لطفا بازم راهنمایی کنید.

مرضیه جان ببخش که سوالم ربطی به سوال شما نداره من تازه عضو شدم و نمی دونم چطور سوالم رو مطرح کنم لطفا راهنماییم کنید

سلام از همه ممنونم. پاسخ سوالاتی که شد را میدم. برخی مطالبم میگم حمل بر توجیه نباشه میخوام بهتر راهنمایی بگیرم.
35 سالمه کارشناس ارشدم و از نظر مالی دستم به دهنم میرسه. از همسرم جدا شدم به خاطر عدم تعادل روانیش و روابطش با زنان متعدد و ترس از سلامتیم. بچهامو دادم چون شرط کرد و نتونستم عدم تعادل روانیشو به هر دلیل ثابت کنم.
قصد ازدواج دارم به دلایل زیاد از جمله آسودگی از آزارهای همسر سابقم و سلب امنیتی که برام ایجاد میکنه. اگه همسر دااشته باشم کمتر مبتونه.
نمیخوام با کسی ازدواج کنم که دایم کنارم باشه چون میخوام دو سه روزی که بچه ها پیشمن فراغت بال داشته باشم.
به تنهایی عادت دارم و نسبت به رابطه شوهرم با زن دیگه هم مشکل ندارم چون قبلا تجربه کردم.
در مورد همسر اول این آقا میدونستن که یکبار ازدواج کرده ولی گفته در دوران عقد جدا شدم. خانواده پسر به شدت مخالف بودن و 14 سکه بیشتر مهریه نکردن و در این سبزده سال با عروسشون رابطه نداشتن. مراسم عروسبی هم گرفته نشده.
اینکه زن بودنشو نفهمیده یه کم بخاطر کمی سنش بوده و ترفند زنانه اون خانم و بقول خودش نفهمیش. بعد از مدتی از ازدواج متوجه حضور یک دختر بچه به بهانه های مختلف در خونش میشه و بقول خودش بعد از خوابیدن احساس اولیه تازه متوجه تضادها شده و زمانی همه چیزو فهمیده که همسرش باردار بوده و بارداری هم بلافاصله اتفاق افتاده. از چند سال پیشم به همسرش گفته که من زن میگیرم. اینو یکی از نزدیکان همسرش گفته بهم. و مثل اینکه مشکلی نداره با این قضیه.
در مورد اطلاع یافتن همسرش هم گفته اگه بفهمه مشکلی ندارم یا میمونه و من مثل سابق تامینش میکنم یا مهریشو میدم و طلاقش میدم.
لطفا بازم راهنمایی کنید.

مرضیه جان ببخش که سوالم ربطی به سوال شما نداره من تازه عضو شدم و نمی دونم چطور سوالم رو مطرح کنم لطفا راهنماییم کنید.تطفا هر کی می تونه راهنماییم کنه

:47:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مر ضیه

در مورد اطلاع یافتن همسرش هم گفته اگه بفهمه مشکلی ندارم یا میمونه و من مثل سابق تامینش میکنم یا مهریشو میدم و طلاقش میدم.
منو انتخاب کرده به خاطر رشته تحصیلیم و اینکه به خاطر بچهام میتونم چند روز نبودنشو تحمل کنم. در واقع در ابن مورد هر دو دارای یک هدفیم.
لطفا بازم راهنمایی کنید.

---

بهتره ازشون بخواهید همین اول به خانمشون بگن.
دردسرهای بعدا فهمیدنش خیلی زیاده. چرا برای خودتون جنگ اعصاب درست کنید؟
قبلا یک زندگی پرتنش و طلاق را تحمل کردید. چرا دوباره می خواهید خودتون را اذیت کنید؟

اگر فردا گفت می خوام مادر بالا سر بچه هام باشه یا هر بهانه ی دیگه ای چی؟
اگر جدا نشدند و شروع به اذیت و آزار شما کردند چی؟

بخاطر رشته تحصیلی انتخاب کرده یعنی چی؟

بدون اطلاع همسر اول اشتباه محضه. از چاله تو چاه افتادنه.

اگر اون خانم بفهمه و بخواد جدا بشه، تکلیف بچه های اون آقا چی می شه؟

شما که به خاطر بچه هاتون نمی خواهید همسر تمام وقت باشید، اون آقا ممکنه همسر دیگه ای برای تکمیل نیمه خالی هفته بخواد.
ضمن این که کسی را برای نگهداری بچه هاش بخواد.

منظورم اینه که قرار نیست همه چیز اونطور که ما برنامه می ریزیم یا دوست داریم پیش بره.
اگر اون زن بفهمه و عصبانی بشه ممکنه آبروی شما بره. به هر حال تا شما بخواهید ثابت کنید که موضوع چی بوده و چی شده، حرفها همه زده شده. معمولا کسی به زن دوم به چشم یک زن منصف و خوب نگاه نمی کنه (ببخشید). شما حتی بچه هاتون را هم سخت بتونید توجیه کنید که به خاطر اونها این کار را کردید. همه از شما دلگیر خواهند بود.

فردا ممکنه بچه هاتون به شما بگن چطور اگر پدرمون تعادل روانی نداشت، تونستی ما را بذاری پیش کسی که تعادل نداره و بری.
حالا که ما را گذاشتی و رفتی، چرا زن دوم شدی که جلوی دیگارن شرمنده این کار مادرمون باشیم.

از اونطرف هم همسر این آقا بفهمه نقطه ضعف و مشکل شما چیه، طلاق می گیره و بچه هاش را هم نمی بره تا شما دو نفر در تنگنا قرار بگیرید.

پست قبلی گفتم انسانیش اینه که بهش خبر بدین.
فکر کنم معقولش هم اینه که بهش خبر بدین.

بهتر نیست به گزینه همسر اول شدن و ازدواج دیگه ای فکر کنید؟

دوستان سلام. به لطف شما و راهنمایی دوستان دیگرم تصمیم درست گرفتم. این آقا هنوز با خودش مشکلش حل نشده بود.
ممنون از همتون. انشالله همیشه دلاتون شاد و بهاری باشه