گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
بعد از 3 ماه که عقد کردیم برای بار اول با خانوادم و همسرم به شهرشون رفتیم و 2 شب مهمون اونا بودیم
شب اول خوب بود با احترام باهامون رفتار می شد اما آخر شب دوم که به خونه خواهرش دعوت شدیم یه سری رفتارها دیدیم مثل(خواهرم ضرفهارو شست اما کسی تشکر نکرد.مهمون بودیم اما صاحبخانه حتی برای 1 دقیقه پیش ما نبود و با ما هم صحبت نشد-مهمانی به مناسبت عقد و آشنایی من و همسرم بعلاوه خانوادم بود اما 3 خانواده دیگه هم دعوت بودن-تازه همسرم که پیش من بود مامانش گلگی کرده بود که چرا پیش اونا نشستی باید می رفتی پیش مردها می موندی و ....)
قبل از مهمونی هم که خواهر کوچکترش ازم خواسته بود با لباسهای خودم به مهمونی خواهربزرگش نریم چون پدر شوهرش حساسه منم پذیرفتم و به پیشنهادش یکی از لیباسهای خودشو پوشیدم که کاش کاش نمی پوشیدم چون فقط من بودم که با اون ظاهر مسخره به مهمونی رفته بودم و اگه لباس خودم می پوشیدم مثل بقیه می شدم.
من فکر می کردم همه قراره با ظاهری مثل ظاهر پیشنهادی به من به مهمونی بیان آخه برای پدر شوهر خواهر همسرم مهم بوده.
خوب اینا به کنار که باعث شد ما صبحش راه بیفتیم و به شهر خودمون برگردیم
باز من چیزی نگفتم فقط به همسرم گفتم که ما چون بار اول بود که میومدیم خوب انتظار داشتیم و ما این رفتارو بی احترامی حساب می کنیم
که همسرم تمام این حرفهام و به حساب حساس بودن مادرم گذاشت و گفت که خانوادش بخاطر اینکه ما ناراحت شدیم انتظار عذر خواهی دارن.
حالا که جبهه همسرم و دیدم و اینکه خانوادش دست پیش گرفتن ناراحت شدم و برای اولین بار با همسرم قهر کردم و خواستم که تا خانوادش از مادر و خودم عذر خواهی نکردن نمی بخشمشون و باهاش هیچ حرفی ندارم.
اما بخاطر این اتفاق احساس خوبی ندارم یعنی ممکن بخاطر این درگیری از هم جدا بشیم چون مادرش اصرار به این کار داره
واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
سلام عزیزم
به نظر من شما نباید به کسی اجازه بدید که در مورد مسائلی مثل سلیقتون در لباس پوشیدنتون دخالت کنه چون اون وقت دیگه خودتون نیستید و یه آدم دیگه ای شدید تازه اول زندگی هر جوری رفتار کنید تا آخر همون جوری باید رفتار کنید شما عروسک نیستید که جوری که دیگران می خوان باشید.قهر کردن کار اشتباه و بچه گانه ایه
تازه فرض کنیم مادر شوهرتون از شما معذرت خواست چه جوری حاضرید یه بزرگتر غرورشو زیر پا بزاره؟ البته مطمئن باش که این کارو نمیکنه.
در ضمن کاری نکنید که باعث اختلاف بیشتر بشه بهتره خونسرد باشی و عاقلانه طوری رفتار کنی که اونا متوجه اشتباهشون بشن.شایدم یکم باید به رفتار خودت فکر کنی (چون همه چیز رو دقیق توضیح ندادی) وقتی اجازه میدی یه دختر خانم واست تصمیم بگیره بقیه هم جرآت میکنند که ازت توقع داشته باشند طبق میل اونا رفتار کنی. یه چیز دیگه ایکه شما تازه ازدواج کردی و الآن علاقه زیادی بین شماست اما در بعضی خانواده ها تو مهمونی ها زن و مرد از هم جدا هستند و باید به سنت ها احترام گذاشت.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
یک ضرب المثل قدیمی میگه : زندگی ده قسمته . یک قسمت روی محبت و 9 قسمت روی گذشت
اگر قرار باشه از همین ابتدا روی این مسائل حساس باشید , فردا در برابر مسائل مهم تر یا کنایه های نیش دارتر باید ترک زندگی کنید.
==========
فکر میکنم اولین نکته مهم این باشه : همیشه خودتان باشید ( همان شخصیتی از خودتان را بروز بدهید که فکر میکنید شخصیت خوب و متشخص شما است )
در این صورت دیگه به امر و نهی کسی لباس نمیپوشید تا بعدا پشیمان بشید . نه فقط در لباس پوشیدن بلکه در رفتار و حرف و عمل هم میشه خودتان تصمیم میگیرید . البته یک شخصیت خوب همواره خودش را با شرایط وفق میدهد
==
بهتر نیست در مورد این مسائل مهم زندگی یک صحبت کامل با همسرتان داشته باشید . مثل ایکه نیش و کنایه های خانواده را نادیده بگیرید . مسلما شوهر شما هم ممکنه در رفت و آمد با خانواده شما چنین کنایه هایی رو بشنوه ( گاهی اینها کنایه نیستند فقط یک سوء برداشت باشند ) اما میتوانید با هم یک عهد ببندید که چنین مواردی را نادیده بگیرید
==
معمولا دو خانواده که فرهنگ یا معیار های متفاوتی دارند در ابتدای برخوردشان دارای تعارض هایی خواهند شد. این موضوع طبیعی است . به مرور زمان و با آشنایی بیشتر قسمت زیادی از این مشکلات حل خواهد شد . مهم اینه که نباید گذاشت این برخوردهای اولیه موجحب شکل گیری یک نگرش بد بشه.
==
نگفتید که آیا میخواهید مستقل زندگی کنید یا اینکه نزد یکی از دو خانواده؟
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
من از خانواده شوهرم دورم و قرار بصورت مستقل در شهری دورتر از اونها زندگی کنیم
راستش من احساس می کنم حالا که کوتاه اومدم و 2 روز مسئله رو بزرگ نکردم حالا باید قاطعانه تر برخورد کنم چون همسرم دیگه به مادرم احترام نمیزاره و من می خوام با این کار بهش یاد بدم که اگه دل منو می خواد بدست بیاره اول باید رضایت خانوادم و بگیره یا لااقل در دوران عقد این انتظارو ازش دارم نه اینکه مدام طرف مادر و خواهراش و بگیره در جبهه مقابل من در بیاد که خانواده تو اشتباه می کنن
من نمی خوام دفعه بعد به خودش این اجازه رو بده که هر جور خواست بی احترامی بکنه
درسته من اشتباه کردم من یه آدم بی اراده ایم که همیشه فکر می کنم حرف درست و بقیه می زنن
همیشه مطمئن نیستم احساسی که دارم واقعی یا نه مطمئن نیستم کاری که می کنم درست یا نه
کاش کمی اراده و اعتماد به نفس داشتم
می ترسم بازم مشکلی پیش بیاد و من تا وقتی که خوب خورد نشدم صدام در نیاد و حق و به اونا بدم
اما حالا حرفی که زدم (تا خانوادت از ما عذر خواهی نکنن باهات حرف نمیزنم)و فقط به خاطر این بود که خواهرش از من انتظار عذرخواهی داشت در حالی که من از دست اونا ناراحت بودم
درسته که مقصرم و اجازه این کارو دادم اما حالا چیکار کنم که خانواده همسرم عصبانین و از همسرم خواستن که طلاقم و بده مگه اینکه من و خانوادم ازشون عذر خواهی کنیم چون به اونا بی احترامی شده که ما ناراحت شدیم و بر گشتیم شهرمون
از خودم بدم میاد که هیچ وقت هیچ موضوعی و درک نکردم مگه اینکه تا آخرش اشتباه کنم
از خودم بدم میاد چون میدونم عوض بشو نیستم
اما وقتی تو اولین برخورد خانوادش کوتاه نمیان و مسائل و بزرگ می کنن دیگه وای به حال من تو آینده شاید بعد از عروسی
راستش نتیجه این کار و اینکه جوابشو نمیدم این شد که آروم شده و حالا می خواد مسائلو نادیده بگیره در حالی که تا قبل از این می گفت حاضر نیست مادرم و ببخشه
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
اي كاش اينطور با صراحت از همسرتان و خانواده شان انتقاد نمي كرديدو قبول كنيد كه اشتباه كرديد. بايد لاي پنبه سر مي بريديد و در اوج محبت به او مي فهماندي كه خانواده ات انتظار بيشتري داشتند. در ثاني شما بايد به عنوان يك عضو از زندگي مشتركت هم هواي خانواده خودت را داشته باشي و هم هواي خانواده او را. بايد سعي مي كردي طوري خانواده ات را آرام كني تا آتش عصبانيتشان فروكش كند نه اينكه به آتش دامن بزنيد.
اگر هزاري هم مادرشوهرت بد رفتار كرده باشد بايد فراموش نكني كه به هر حال او بزرگتر است و شما بايد احترام او را نگه داري. آيا مادر خودشما به شما تا به حال هزار حرف نزده كه بهتان برخورده است؟آيا از مادرخودت هم انتظار عذرخواهي داري؟؟ اگر مادر او را هم مانند مادر خودت مي دانستي چنين توقعي نداشتي. به هر حال مادر او هم مطمئناً با اين اتفاقات تو را مانند فرزند خودش دوست نخواهد داشت. بهتر بود شما براي زندگي خود سبك و سياق خاصي انتخاب مي كرديد تا مجبور نشويد نوع لباستان را بسته به نوع مهماني آنان تغيير دهيد و فقط به دهن اين و آن نگاه كنيد. دلباز حرف خوبي زد. كمي گذشت و كمي محبت كار را به اين وجاهت نمي كشاند. به هر حال خودتان مي دانيد كه ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است. هيچ وقت سعي نكن براي شوهر خودت غرور داشته باشي. اول از همه خانواده خودت را آرام كن. بعد برو سراغ شوهرت و دل او را بدست بياور. (قبول دارم كه آنها اشتباه كرده اند، اما دليل نمني شود كه جواب اشتباه آنان را با اشتباه بدهي و تازه چيزي هم بدهكار شوي. مي توانستي با گذشت و تقديم محبت به مرور آنان را شرمنده خودت كني) از همسرت بخواه تا جو خانواده گيشان را آرامتر كند و علاقه بينتان جو هر دو خانواده را براي پذيراي آشتي فراهم كند. در آخر مي تواني به منزل آنها بروي و يا با يك تلفن و كمي صبر و گذشت دل مادر همسرت را بدست بياوري. از الان به خاطر يك لباس و يك ظرف شستن بخواهيد جا بزنيد واي به حالتان است. فردا با مشكلات بزرگتر چه خواهيد كرد؟؟
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
باهاش حرف بزن بگو که همه اینا سوء تفاهم بوده بگو که دوستش داری و می خوای زندگی کنی بگو اگه اونم تو رو دوست داره این موضوع رو کش نده تا کینه بوجود نیاد اگه دوستت داشته باشه این کارو میکنه.
به نظر من دختر و پسر وقتی بله میگن باید دیگه چشم و گوششونو ببندند شناخت مال قبل از ازدواج حالا دیگه باید با هم باشید و به هم کمک کنید تا زندگی رو بسازید.
اون میتونه تاثیر زیادی رو خانوادش بزاره و اونارو توجیح کنه.اما صحبت منطقی با همسرت خیلی مهمه. با delbaz موافقم سر بعضی چیزا باهاش توافق کن نباید به حرف دیگران گوش کنید خودتون باید تصمیم بگیرید.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
دانه عزیزم بر خلاف همیشه حرفاتو قبول ندارم. خانمی تو هنوز نمی دونی تو این شرایط گیر کردن یعنی چه ؟ من کاملا freedom رو درک می کنم چون خودمم تو شرایط مشابهی گیر کردم. انگار هرچی بهشون احترام بذاری بدتر می شوند. من 40 روزه عقد کردم ولی از 12 ساعت بعد عقدم بی احترامی به خودم و خانوادم دیدم . چند بار کوتاه اومدم ولی باز هم تکرار شد. آخرش به این نتیجه رسیدم باید رابطه ام رو خیلی کم کنم. ( بماند که مادرشوهر من نوبره و هیچ قدمی برنمی داره و ما الان قهریم)
freedom عزیز با همسرت صحبت کن و بگو که به خانوادت بی احترامی شده . باهم دیگه مرزهاتون رو برای هم مشخص کنید و از همین الان خط قرمز های دو خانواده رو برای هم مشخص کنید.فقط این تو وهمسرت هستید که می تونید روابط دو خانواده رو در حد تعادل نگه دارید. خودتم سعی کن روابطتو کمتر کنی. اینکه مادرشوهرت از خانوادت معذرت خواهی کنی محال و درست هم نیست. پس این خواسته ت رو ندید بگیر ولی همسرت می تونه از خانوادت معذرت خواهی کنه. ایشون باید با خانواده و خواهرشم صحبت کنه و خط قرمزها رو براشون تشریح کنه. ( طلاق دادن یا ندادن تو مساله بی همیتی نیست که هر کسی بخواد درش نظری بده یا دخالت کنه ) تا خط قرمزهاتون چه برای هم چه برای خانواده هاتون مشخص نشه آش همین آشه و کاسه همین کاسه .تو هم زنگ بزن به خانواده همسرت و یک حال و احوال ساده بکن و سعی کن قضیه رو تموم کنی و از قهر درش بیاری ولی بعد رابطه ات رو کم کن و سعی کن چشم و گوشتو روی خیلی حرف هایی که می شنوی ( مطمئن باش همشون حرف های خاله زنکی و بی اساسه ) ببندی و نذاری هیچ کسی روت تاثیر بذاره.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
ممنون برای راهنمایی های صادقانه شما دوستای خوب
این وسط هم من گیر افتادم هم همسرم . نمیدونم شاید اگه با خانواده خودم زندگی نمیکردم راحت تر می تونستم تصمیم بگیرم
وقتی مادرم عصبانی بشه هیچ کس جلودارش نیست و تا وقتی که اون کاری که می خواد انجام نشه آروم نمیشه. درسته این وسط منم بی تأثیر نبودم، اما اینکه ازم میخواید باهاشون تماس بگیرم برام سخته چون ما با دلگیری از اونجا اومدیم.همسرم تو شهرستان کار می کنه تقریبا یک ساعت راهه از روزی که رفته هنوز ندیدمش اما منتظرم برای دیدنم اقدام کنه تا باهاش صحبت کنم . چشم همین که برای دیدنم اقدام کرد باهاش صحبت می کنم اما ازش می خوام دل مادرم و بدست بیاره که با این کار دل منو بدست آورده.و ازش می خوام که کاری کنه مادرش به بهانه احوالپرسی تماس بگیره و اونوقت دیگه عذر خواهی نمی خوام ،و به قول شما خط قرمز ها رو مشخص می کنم
ولی نمی تونم در این اتفاق پیش قدم بشم .چون احساس می کنم با این کار تمام افکار و خواسته هام و بی ارزش می کنم و غروری که خرج کردم پایمال میشه. و شاید در زمان دیگه ای وقتی که اتفاقی مشابه بیفته دیگه منتظر من می مونن که شروع کننده باشم و همیشه حقو به خودشون بدن.
(برای شما امکانش هست مطالب در خصوص این دوران و حتی زمانی که زندگی مشترک بین دو نفر شروع میشه برام بفرستید در مورد اتفاقاتی که امکان افتادنش وجود داره،در مورد اقداماتی که من باید انجام بدم
شاید باور نکنید اما من کتاب و مقالاتی حالا نه اونقدر زیاد اما در مورد زندگی مشترک خوندم که فکر می کنم این اتفاق فقط چند خط از اون مطالب بوده که تازه دارم درکش می کنم)
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
سلام خانمی. بهترین کار رو می کنی. منم نگفتم همین الان برو زنگ بزن. گفتم اول با شوهرت حرف بزن و خط قرمزهاتون رو برای هم مشخص کنید. بعد که به نتیجه رسیدید همسرت از مادرت عذرخواهی کنه و دل اونا رو به دست بیاره. بعد تو زنگ بزن و احوال پرسی کن . سعی کن این ماجرا برات درس عبرت بشه تا بتونی حریمت رو برای دیگران و حتی خانواده خودت هم روشن کنی. از قدیم می گن دوری و دوستی. بی ادب نباش. سرد نباش ولی خیل هم گرم و خودمونی نباش. برات آرزوی موفقیت می کنم.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
بازم ممنون شما خیلی منو راهنمایی کردید
آره تو این ماجرا چند تا درس حسابی گرفتم
1-تعیین حریم خصوصی خودم
2-عدم اجازه دخالت دیگران در زندگی حتی افکار شخصی و اعتقاداتم
3-بیان راحت و مستقیم احساساتم و اینکه سرکوبشون نکنم
4-و اینکه می تونستم با سیاست شوهرمو بانی آرامش بکنم
5-هر زمان ناراحتی برای مامانم پیش میاد حتی با وجود اینکه منو دعوا میکنه یکطرفه به قاضی نرم و تا وقتی که موضوع و خوب درک نکردم طرف کسی نباشم
البته تا اینجای کار این درسهارو گرفتم ولی دوست دارم اتفاقاتی که میفته و کارهایی که من می کنم براتون بنویسم تا زمانی که این ماجرا تموم بشه و به آرامش برسم.امیدوارم همه چیز خیلی زود و به خوبی تموم بشه. (آب که از سر گذشت چه یک وجب چه ده وجب)
امیدوارم همسرم اینقدر به من علاقه داشته باشه که وقتی میبینه تلفنی جوابشو نمیدم برای دیدنم اقدام کنه که در این صورت همه چی حل میشه.
1- راستی یک سوال خودم به خانوادش بگم تو کار من دخالت نکنن و حریم و نگه دارن یا از همسرم بخوام که باهاشون صحبت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
آفرین دختر خوب ولی حواست باشه این درس هایی رو که گرفتی فراموش نکنی.
نه تو اصلا مستقیم دخالت نکن. احترامتو دست خودتت نگه دار. روابط همسرت با خانوادش اصلا به تو ربطی نداره. شاید اون بخواد با دعوا یا آرامش و یا هر لحن دیگه ای با خانواش صحبت کنه. تو دخالت نکن. اگه کسی هم زمانی به تو گلگی کرد که آره : همسرت به ما بی احترامی کرده یا فلان کارتون خوب نبوده یا هرچی با احترام جواب بده " منم در جریان نیستم. چی بگم . اجازه منم دست اونه" اصلا خودتو دخالت نده همون طور که همسرتو نباید تو روابط خانوادگی خودت دخالت بدی . ببین عزیزم من خودم یک درس خوب گرفتم. خانواده هر دو طرف هزاری هم که گله مند باشند اخرش باز هم بچه خودشونو تحویل می گیرن و می بخشنش و کاسه کوزه ها رو سر همسر بچه اشون می شکنن. پس بهتره نه تو خودتو بده کنی نه همسرت. اونا از شماها که بچشه اشونهستید خیلی به دل نمی گیرن ولی از عروس یا دامادشون چرا.
سعی کن توی خانواده خودت ادم خوب داستان همسرت باشه و تمام گله گی ها مال تو ( چون تو با مادرت راحت حرفاتو می زنید از هم چیزی به دل نمی گیرید) و توی خانواده همسرت هم تو آدم خوب داستان و همسرت سپر بلا باشه. این تنها راه برقراری تعادل هست. مثلا اگه مهمونی خانواده همسرت بود که تو تمایل نداشتی بری و با همسرتم به این توافق رسیدین که نرین هیچ وقت به اونا نگو تو نخواستی بری. همسرت باید بهانه بیاره که اون نتونسته نه تو و بالعکس .
در مورد علاقه همسرتم سعی کن همیشه زن آروم و مهربون و خونسردی و با اقتداری باشی . این خیلی مهمه . همسرت باید بفهمه در مواقع لزوم تو محکمی و در مواقع دیگر ظریف ترین زن دنیا. مردها جذب زن های قوی و ظریف می شوند. یادت باشه هیچ وقت نباید بهم بی احترامی کنید. همیشه هوای هم داشته باشید چون هیچ کسی بیشتر از شما دو نفر دلش به حال زندگی مشترکتون نمی سوزه و تا آخر عمر فقط شما دوتا برای هم می مونید.
با همسرت صحبت کن و تصمیم هاتون رو و حریم هاتون رو برای هم مشخص کنید.
موفق باشی دوست من.
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
همانطور که انتظار داشتم همسرم از شهرستان برای دیدنم اومد و خواست که باهاش صحبت کنم منم گفتم مامان خیلی ناراحت همین که تونستی آرومش کنی باهم حرف می زنی
جالب اینجاست که تا دیروز که خانوادش مدعی بودن ،امروز بخاطر ناراحت شدن همسرم و بخاطر لحنی که با اونا داشته(تو این دوروز) آروم شدن و دعا می کنن که ما آروم بشیم و جالب تر اینکه همسرم فهمید که باید خانوادش در جریان این اختلاف فرهنگ بزاره و 50درصد حق و به ما بده.
نمیدونم چقدر موفق بودم (جوجه رو آخر پاییز می شمارن) اما خوشحالم که طبق انتظار من پیش رفت
به خاطر آرامشی که به من دادید و راهنماییهای مفیدتون خیلی خیلی خیلی ممنونم
شما هم درسهای خوبی به من دادید که سعی می کنم از همش استفاده کنم و خاطره وحشتناک این چند روز فراموش نکنم.
با این اتفاق از مادرم خواستم که کمی کوتاه بیاد و زیاد سخت نگیره حالا چقدر به قول من بکنه خدا عالمه
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
خوشحالم freedom عزیز. انشااله همیشه شاد و موفق باشی. برای من هم دعا کن .
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
عزیزم امیدوارم خوشبخت بشی.:72::73::72:
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
کاش می شد منم روزی بجای شما دیگران رو راهنمایی درست بکنم
از همتون ممنونم
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
نازنین عزیز از پست 11 شما تشکر می کنم بسیار عالی بود..
freedom دوست داشتنی، این کشمکش ها و اصطکاکها در زندگی همه پیش میاد چون فرهنگها متفاوته، شما هم با صبر و همفکری با همسرتون بهترین راه رو برای برقراری تعادل پیدا کنید، اگه خیلی زود ناراحت و عصبی بشید، متاسفانه همسرتون به این قضیه عادت می کنه و دیگه مثل قبل ناراحتی و عصبانی شدن شما مخصوصا گریه کردن، براش بی اهمیت میشه. همیشه قبل از نشون دادن عکس العمل یه کم به خودت فرصت بده حتی اگه لازم بود بعد از اون فرصت عصبانی شو، یا لبخند بزن و بگذر، روی خانواده خودت تعصب نداشته باش و کاری کن که همسرت هم روی خانوادش تعصب نداشته باشه، شما باید روی زندگی خودتون تعصب داشته باشید و برای پیشرفت و رشد با هم تلاش کنید.
امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی عزیزم...
در ضمن خیلی خوبه که بعد از مشکلات به درسهایی که از اون مشکل گرفتی فکر می کنی.
:72:
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
همسرم برای دیدنم اومد .بخاطر اتفاقاتی که افتاده بود از مادرم عذر خواهی کرد(با یه دسته گل خوشگل). دل منو بدست آورد .
با مادرش تماس گرفت و منم (بنا به پیشنهاد شما)با مادرش صحبت کردم اما حرفی از نگرانی و کدورت زده نشد و بابت چندروز مهمونی دادن مادرش ازش تشکر کردم .و خوشحالم از اینکه همه چی به حالت عادی خودش برگشت اما با دیدگاهی متفاوت تر از چند روز قبل برای من و همسرم
راستی تازه فهمیدم که چقدر منو دوست داره . البته منم همینطور.
shad عزیز به نکته خوبی اشاره کردی . چشم . همه حرفهای مفید شمارو آویزه گوشم میکنم اما ممکن زمانی که مشکل از در دیگه ای وارد میشه، غافلگیر بشم. اونوقت که بازم به هم صحبتی با شما و پند و اندرزهای خوبتون نیاز دارم
با تشکر از صمیمیت همه دوستای خوبم shad , مثل من , نازنین غ ،delbaz، دانه
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
freedom عزيز
خيلي خوشحالم كه مشكل شما به راحتي و به خوشي حل شد.
گره اي را كه مي توان با دست باز كرد چرا با دندان؟؟
به قول شاد عزيز بالاخره اين اصطكاكها براي همه زندگيها پيش مي ياد. بايد به صبر و شكيبايي و هوشمندي كافي ايستادگي كرد.
خوشبخت باشي عزيزم
RE: گربه کشی مادر شوهر و خواهر شوهرم
خیلی خوشحال شدم خانمی . خدا رو شکر . انشااله همیشه لبخند روی لب های خودت و همسرت باشه.