چجوری به پدر و مادرم بفهمانم دیگه خسته شدم

من 17 سالمه و چند ماهی هست که به خونه جدید امده ایم پدر و مادرم در این خانه موقتا اتاق ندارند و در هال میخوابند
من فوق العاده به سر و صدا حساس هستم و با کوچکترین صدایی از خواب بلند میشم
یا صبح زود از خواب بلند میشم
ولی پدر و مادرم اصلا به این موضوع توجه ندارند و همیشه من صدایشامن را میشنوم حالت تهوع به من دست میدهد سعی میکنم از هندزفری استفاده کنم اما خوب درس دارم باید صبح زود از اتاق بیرون برم
چیکار کنم ؟؟؟ مگه میشه برای ورود به هال در زد؟ یا وقتی صدا قطع شد برم تو هال ؟!؟! اصلا هیچ راهی وجود نداره
من واقعا حال بدی دارم

شاید بهتر باشه کاملا غیر مستقیم با مادرت صحبت کنی.
مگه خونه چندتا اتاق داره و شما چند نفر هستین؟
میتونی پیشنهاد بدی که خودت توی هال بخوابی.

عزیزم این مشکل پیچیده ای نیست می تونی غیر مستقیم به مادرت بگی که شبا با کمترین صدایی بیدار میشی و کلی طول میکشه که به خواب بری (البته بدون اشاره به اینکه چه صدایی رو می شنوی) تا اونها بیشتر رعایت کنن
یا می تونی ازشون بخوای یه مدت تو توی حال بخوابی و اونا تو اتاق تو تا هم تو راحت بخوابی هم اون ها آسوده باشن ان هم که با در زدن وارد هال بشی اصلا غلط نیست بلکه لازمه

خانواده 4 نفری هستیم خانه 2 اتاق دارد خونه قبلیمون 3 خوابه بود و اصلا به چنین مشکلاتی بر نمیخوردم
چون کنکوری هستم و برنامه منظمی برای خواب ندارم امکان اینکه اتاق نداشته باشم نیست
خواهرم هم از من 4 سال کوچکتر است پاش رو کرده تو به کفش که اتاق مستقل میخواد بخاطر همین اون تو اتاقشون میخوابه
امروز از خواهرم خواهش کردم که شبها بیاد تو اتاق من اما اصلا درک نمیکنه :|

- - - Updated - - -

خیلی خجالت آوره

چقد بد.
نميدونم چرا يهو انقد ناراحت شدم :(
خب نميشه يه تايم طولانى از روز برى کتابخونه درس بخونى که ديگه لازم نباشه صبح خيلى زود بيدار بشى يا برى تو هال بخوابى شبها؟
ديگه نهايتش بايد رک به خواهرت بگى,يا همون غير مستقيم به مادرت.

- - - Updated - - -

البته پدر و مادرت تو اتاق هم بخوابن و شما تو هال,باز تاثير خاصى نداره,چون در هر شرايط با در بسته ,سر و صدا ميشنوى,پس همون غير مستقيم به مادرت بگى بهتره

امروز صبح صدای الارم گوشیم رو بلند کردم که بلند شم درس بخونم ولی مثه اینکه صدا به هال نمیره :| بیرون هم که نمیتونستم برم تا دست و صورتم رو بشورم بشینم سر درسم پس بیخیال شدم سرم رو گذاشتم زیر بالشت تا خوابم ببره
ناراحت نباش
مادرم مثه اینکه مقصر نیست اخه تا به پدرم حرف میزنه پدر میگه تو منو نمیخوای و از اول هم نمیخواستی و این حرفا
چی بگم خواهرم 13 سالشه مگه میشه بهش حرفی زد اون اینقد خوابش سنگینه
خیلی شرم آوره هر چی بخوام به مادرم بگم
مادرم صبح به من گفت چرا ساعت 7 از خواب بیدار نشدی بهش گفتم ساعت 4 زنگ گذاشتم بیدار شدم سرم درد میکرد باز خوابیدم فکر کنم متوجه شد حالا نمدونم

بگو.حرف بزن.مخصوصا که امسال کنکوری هستی.تعارف نکن.امسال سال سرنوشت ساز تو.

سلام، متاسفم که شرایط برات اینطوره، اما راه هایی هست. اگر مادرت متوجه منظور شما نشد، مستقیم بگو که "من احساس می کنم شما و پدر نیاز به خلوت و فضای خصوصی دارید، خواهش می کنم یا از خواهرم بخواید اتاقش رو بده به شما یا من توی هال می خوابم، فقط زمان استراحت من کمی رعایتم رو بکنید. اینجوری من خیلی دارم اذیت میشم"

اتاق ها چند متری ان ؟ با یه دیوار کاذب نمیشه مشکل رو حل کرد ؟

یه اتاق جدید نمیشه جایی ساخت ؟ ( با چندتا دیوار کاذب و ... )

عایق صوتی برای اتاقتون که صدا وارد نشه ؟

به نظر من درست نیست بگی آخه بری به پدر و مادرت بگی صدای رابطه تون رو من میشنوم دیگه کاری نکنید

خب خجالت میکشن گناه دارن این بی چاره ها فکر اونا هم باشین

دیوار صوتی که آقای the boy گفت هم پیشنهاد خیلی خوبیه! می تونی به بهانه اینکه صدا حواست را پرت می کنه ازش استفاده کنی.....
ولی باز هم حتما منظورت را بهشون برسون... تا مادرت بفهمه...

خیلی ها توی این تالار میان از مشکلات حاد مینویسن، نمیدونم چرا تاپیک شما بسیار من رو متاثر کرد....دوست عزیز این مسئله صرف نظر از اثری که روی درس خواندن شما میگذاره بر روی روح و روانتون هم تاثیر خواهد گذاشت.لطفا با لحن ملایم و در لفافه برای مادرتون نامه بنویسید.
میتونید شب ها اتاقتون رو به پدر و مادرتون بدید و خودتون در اتاق خواهرتون بخوابید.
در ضمن یونولیت عایق صوت هست.
موفق باشی.

با سلام.بحث سر یکی دو روز نیست که بشه یجوری تحمل کرد. البته پدر و مادر باید خودشون بفهمند و درک کنن که اینکارشون باعث میشه شما بچه ها اذیت بشید و ...
بهترین راه بنظرم اینه که شما با خواهرتون تو یه اتاق بخوابید و باهاش صحبت کنید و بگید که درست نیست پدر پ مادرتون تو هال بخوابن.دلیل رو هم احترام به بزرگتر و غیره بیان کنید که ایشون دلیل اصلی رو متوجه نشن. برای خواب میتونید از یه اتاق مشترک استفاده کنید و موقع درس خوندن بر اساس تایمی که ممکنه هال یا اتاق خواب والدین رو انتخاب کنید.بر خلاف نظر دوستان گمون نمیکنم امکان بنایی و در دیوار اضافه کردن باشه چون فضا محدوده و اگه دیوار با بلوک بتنی هم بزارید باز صدا خواهد اومد.

قرار نیست بنایی کنن یا دیوار و بلوک بچینن دیوارهای کاذب و آماده و عایق هست میان پیچ و مهره میکنن
یه سرچ بزنید توی اینترنت

میشه اگر فضایی هست مثلا سرسرا و ... یه اتاق کوچیک ساخت و ...

مثلا این عکس رو ببینید یه اتاق یه گوشه میخواد در بیاره
http://arman-borj.com/project/wp-con...013/07/403.jpg

http://xn-----ctdbd1cs6igc4c96fea.co...125-BigPic.jpg

اصلا شاید نیازی هم به دیوار نباشه و مشکل با عایق کردن درب اتاق حل بشه

عایق درب
http://img.agahi24.com/2014/09/475776-318x500.jpg

من فکر میکنم پدر یا مادر ایشون کلا از اول متوجه نیستن تو لفافه هم بگه متوجه نخواهند شد....حتی یه کوجولو حس خجالت هم بد نیست...بی احترامی نه اما مقداری خجالت خوبه.

این مسایل هم تابو نیست که همه میگن وای خجالت اوره، طفلکی ها گناه دارن.......من حس دوستمون کاملا درک میکنم.....گناه دختر جوونی داره که یر تا پاش زجر و خجالت میشه.
باید مشکلش بگه.امساااااال سال کنکورش.اگه می خواد یه جای درست و یه رشته درست قبول بشه و ایندش براش مهمه باید ارامش داشته باشه

سلام
خیلی از همتون ممنونم از وقتی که برام گذاشتید و راهکار هایی که پیشنهاد کردید
کیت کت عزیزم واقعا ناراحت شدم نمدونم الان چند سالتونه ولی درکت میکنم و میدونن نمیتونی فراموش کنی
شما چرا خودتونون حرفی نزدید؟؟ با اینکه شرایطتتون خیلی از من بد تر بود؟
مادرم و پدرم رو دوست دارم د دوست ندارم رابطه ام باهاشون سر سنگین بشه
همش به این فکر میکنم اگه بهش بگم با چه رویی میخوام دیگه بهش نیگاه کنم خوب...
من با خواهرم صحبت کردم با کلی وعده وعید و خیلی چیزهای دیگه راضی شده که بیاد تو اتاق من بخوابه دو روز تموم رو مخش کار کردم که بهت گوشیم رو میدم و کیف و کفشم رو میدم بهت
من اگه امسال راه دور قبول شم واسم خونه میگیرن و اگه نشم یه خونه دیگه میریم
من امسال خیلی سال سختی داتم تا چند ماه پیش معلم ها روی من واسه زیر 100 حساب باز کرده بودند اما اینقد تو این چند ماه مشکلات پیدا کردم که حدود 4 ماهه که کاملا از درس دور شدم و فکر هم نمیکنم که امسال موفق بشم
باز هم از همه دوستانی که با همدردی و پیشنهاد هاشون بهم کمک کردند خیلی خیلی ممنونم و امیدوارمهیچ وقت تو زندگیشون مشکلی نداشته باشند و همیشه همه چیز بر وفق مرادشون باشه

سلام،

کاملیا اگه خواهرت بیاد تو اتاق شما که باز مشکل زمان خواب و زمان بیداری پیدا می شه.

به نظر من بهترین کار اینه که شما شبها اتاقت رو بدی به پدر و مادرت. تا زمانیکه اونها بیدارن، شما تو اتاقت درس می خونی، وقتی هم اونها می خوان بخوابن، دیگه هال خلوته، شما میری تو هال می خونی. صبح هم که راحت هر زمانی خواستی بیدار می شی. و هروقت پدر و مادرت بیدار شدن برمیگردی تو اتاقت.

فقط یه میز قابل حمل نیاز داری که هم آمادش هست (اینا که پایه شون تا می شه) هم می تونید به نجاری سفارش بدید که بسازن.

من خودم خیلی وقتا این کارو کردم. یعنی بنا به ضرورت شبها اتاقم رو عوض کردم. حالا یا با اتاق دیگه ای عوض کردم، یا رفتم تو هال. مشکلی هم نیست. امتحان کن.

==================

راستی اینکه پدر و مادرت با هم رابطه خوبی دارن، باعث خوشحالیه. از این موضوع اصلا ناراحت نباش. این یعنی همدیگه رو دوست دارن.

از نظر من به روی پدر و مادرت نیار و سعی کن بصورت غیر مستقیم مسئله رو حل کنی. چون می تونه اثر منفی ای روی رابطشون بذاره، و اگه اونها از رابطشون راضی نباشن، برای شما هم عواقب منفی ای خواهد داشت.

سلام میشل جان
نه خواهرم خوابش سنگینه خیلی در این مورد مشکلی ندارم
.....
دوستان با اینکه مشکل اتاق حل شده باز هم من مشکل دارم
دیگه مادرم هم امروز صبح میگفت دو تا دخترات هم لابد بیدار شدن بی آبرویی و از این حرفا چرا دارو مصرف میکنی
من واقعا حالم خوب نیست

متوحه پست اخرت نشدم.در ضمن من سکوت کردم...بخاطر اینکه به حق و حقوقم اشنا نبودم.چون این موضکع بی دلیل یه تابو تو جامعه ما....مثلا نمیفهمم چرا تو همش از واژه های خجالت اور و ابروریزی حرف میزنی.یه اتفاق اشتباهی داره میفته بتید قطع بشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیت کت

متوحه پست اخرت نشدم.در ضمن من سکوت کردم...بخاطر اینکه به حق و حقوقم اشنا نبودم.چون این موضکع بی دلیل یه تابو تو جامعه ما....مثلا نمیفهمم چرا تو همش از واژه های خجالت اور و ابروریزی حرف میزنی.یه اتفاق اشتباهی داره میفته بتید قطع بشه

---

پست اخرم حرف های مادرم به پدرمه
بذار براتون یه مثال بزنم
چند ماه پیش بود که رقتم به مادرم گفتم اره بابا ماهواره چیز بد نگاه میکنه خواهرم هم ممکنه ببینه ،تو جوری بهش بگو که نفهمه من دیدم
مادر م هم نه گذاشت و نه برداشت رفت همه چیز رو بهش گفت که اره تو خجالت نمیکشی و پیرمرد شدی و دختر 18 سالت باید اینچیزا رو ببنه اگه دختر کوچیکت دیده باشه و خیلی حرفای دیگه
من تا چند وقت نمتونستم به بابام نگاه کنم .
نمخوام این قضیه باز پیش بیاد
یه سوال دیگه این 3 پست در روز ماجراش چیه؟؟؟؟ همیشه هست ؟

خوب من دقیقا نمیفهمم چرا تو نمیتونستی به پدر نگاه کنی.تو کارت درست بود!!!!!!