از پدرم بدم میاد

هرکی اینو میخونه نیاد بگه احترام پدر و مادر واجبه و ازین حرفا :97:

پدر مسنی دارم هیچ کاری برای من نکرده پررو هم هست خیلی ازش بدم میاد تا حدی که دلم میخواد بمیره :97:

بذارین بهتون بگم چیکار میکنه ازش بدم میاد چند :97:سال پیش برای یک کلاس اموزشی ازش مقداری پول خواستم نداد :97:در حالی که داشت:97:ولی به من نداد منم ازون موقع تنفرم ازش بیشتر شد:97:علت همه ی مشکلات و بدبختی های من همین ادم است.

تا وقتی این هست من هیچ شادی در زندگیم ندارم و همش به خودکشی فکر میکنم:97:

هیچ کاری برای من نکرده بعد مدعی هست که به من کمک کرده .همین الانم که اینارو مینویسم دلم میخواد برم ی چاقو تو شکمش فرو کنم تا بمیره:97:

هرچی هم بهش بی محلی میکنم باز همیشه جلو چشامه :97:

نمیدونم چرا اینارو نوشتم فقط اعصابم از دستش خورده چون مقصر از اون هست و درستم نمیشه تنها راهش مردنشه :97:

سلام
چرا بدتون میاد؟
چه کارایی باید می کرده اند که نکرده اند ؟
اخلاق رفتارشون چگونه است ؟
شما چگونه خانواده ای هستید ؟
لطفا بیشتر شرایطتون رو توضیح بدهید تا دوستان بتوانند کمکتان کنند.

سلام

فوق العاده خسیسه و اصلا به من پول نمیده

من با او رابطه صمیمانه ای ندارم

ما یک خانواده معمولی هستیم البته خواهران و برادرانم مشکل این چنینی ندارند

فقط بخاطر پول ندادن ازش بدت میاد؟ یا رفتارهای بد دیگه ای هم داره . چند سالتونه شما ؟ پسرید یا دختر؟ شرایط کار کردن ندارید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آوای خوشبختی

فقط بخاطر پول ندادن ازش بدت میاد؟ یا رفتارهای بد دیگه ای هم داره . چند سالتونه شما ؟ پسرید یا دختر؟ شرایط کار کردن ندارید؟

---

22 سال پسر

خیلی اذیتم میکنه پول نمیده :97:اهههههههههههههههه

با این ادبیات و نفرتتون از پدر فکر کردم یک دختر 14 ساله هستید که تو خونه حبس شدید و ...!

با 22 سال سن اصلا روتون میشه از پدرتون پول بخواید؟؟ ما ک دختر بودیم از 18 سالگی تدریس و ترجمه کردیم و خرجمونو خودمون در آوردیم

به نظرم وقتی بقیه برادر و خواهرا مشکلی با پدر ندارن، مشکل اصلی رو باید در سطح توقعات خودتون پیدا کنید.

سطح توقعت رو با خدمتی که به بقیه میکنی هم تراز کن.بالاخره هر کنشی یه واکنش داره.ببین تو چه برای پدرت انجام دادی که این توقع رو داری ازش.پدرت کار کرده پول درآورده حالا اختیار پول خودشو داره که واسه چه اموری صرفش کنه.22 سال سن کمی نیست که هنوز بخای پول تو جیبیتو از پدرت بگیری.
در مورد مشکلت با پدرت دچار اغراق شدی.یه مشکل کوچیکو بزرگ میبینی و این همه نفرت غیر عادی نسبت بهش داری!!
بهتره به یه مشاور مراجعه کنی و اشکالات رفتاری خودت رو درمان کنی.
به اینکه چطوری از پدرت درخاستت رو مطرح میکنی هم فکر کن!من خودم اگه بچم یه روزی با قلدری و پررو بازی از من چیزی بخاد عمرا بهش نمیدم!رفتار بعضی از پدر مادرارو که میبینم تعجب میکنم چطور میتونن با این همه بی احترامی که فرزندشون بهشون میکنه بازم هیچی نگن.
اگه میخای از پدرت راضی باشی اول باید سعی کنی اون از تو راضی باشه.بقیه خواهر برادرت چطور رفتار میکنن که با پدرت مشکل ندارن؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bichare22

سلام
البته خواهران و برادرانم مشکل این چنینی ندارند

---

چرا؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bichare22

سلام

فوق العاده خسیسه و اصلا به من پول نمیده

من با او رابطه صمیمانه ای ندارم

ما یک خانواده معمولی هستیم البته خواهران و برادرانم مشکل این چنینی ندارند

---

سلام
امیدوارم حالت خوب باشه!
چند تا سوال دیگه
1 - چرا رابطه صمیمانه ای با پدرت نداری ؟ از کودکی اینگونه بوده و یا جدیدا این رابطه کمرنگ شده ؟
2 - من منظورت از اینکه میگی خواهران و برادرانم این مشکل را ندارند نفهمیدم ! یعنی پدرت در رابطه با آنها خسیس نیست و یا آنها با این موضوع کنار آمده اند ؟ در رابطه با مادرتون چگونه هستند ؟
3 - شما بچه چندم خانواده هستی ؟ رفتار اجتماعیتون چگونه هست ؟ آدم اجتماعی هستید یا خیر ؟ به راحتی با دیگران می توانید دوست شوید و آن دوستی را پایدار نگه دارید یا خیر؟
4 - لطفا یکم بیشتر راجع به مشکلات و بدبختی هایی که توی پست اول بیان کردید صحبت کنید .

امیدوارم حال داشته باشی به سوالات جواب بدی.
موفق باشی

منم متنفرم از پدرم.. ی آدم لااوبالی ک فقط ب فکر خودشه.. یه آشغال حقیقی ک به زن و دختر خودش بدبینه..دوس ندارم سر ب تنش باشه

پدر من دو زن داره من فرزند زن دوم هستم.بچه های زن اول همیشه طلبکارن . همیشه پول میخوان.همه ازدواج کردن.همه هر کدوم چنتا خونه دارند.بهترین ماشین دارند.باغ دارند.اما بازم طلبکارن. اینم همش بهشون پول میده 50 میلیون 100 میلیون 1 میلیارد همه بهشون داده. اما من ازش برای اموزش خودم مقداری پول خواستم نداد.

هیچ کس منو درک نخواهد کرد.خودم از بیرون بهش نگاه میکنم اصلا باورم نمیشه پدر ادم این قدر پول داشته باشه ولی حاضر نباشه برای رفع حداقل ترین نیاز من برام خرج کنه برای همین من افسرده شده ام.

اگر مادر من زن دوم شده به من هیچ گونه ربطی نداره و نداشته

از این ها بگذریم.به نظر شما چیکار کنم؟

متاسفم برای شرایطی که داریدولی پدرتون مسیر طولانی ای اومدن تا به اینجا رسیدند، به این راحتی ها یا شاید بشه گفت اصلا نمی شه تغییرش بدی.ر ماین کلنجار رفتن ها و درگیریهای فکری و ... فقط خسته ات می کنه.به فکر استقلال اقتصادی باشی بهتره، تا به فکر راهی برای تغییر پدر.البته به نظرم کامل کنار نکش و آروم و منطقی از پدرت درخواست کن که شما و خانواده دومش را هم در نظر داشته باشه و تامین کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

متاسفم برای شرایطی که داریدولی پدرتون مسیر طولانی ای اومدن تا به اینجا رسیدند، به این راحتی ها یا شاید بشه گفت اصلا نمی شه تغییرش بدی.ر ماین کلنجار رفتن ها و درگیریهای فکری و ... فقط خسته ات می کنه.به فکر استقلال اقتصادی باشی بهتره، تا به فکر راهی برای تغییر پدر.البته به نظرم کامل کنار نکش و آروم و منطقی از پدرت درخواست کن که شما و خانواده دومش را هم در نظر داشته باشه و تامین کنه.

---

ممنون از کمک فکریت.ولی ازش متنفرم دیگه نمیتونم ازش درخواستی داشته باشم خیلی خسیسه خیلی ازش بدم میااااااااااااااااااد حتی حاضر نیست هزارتومن پول نون بده من نمیدونم این پولاشو میخواد چیکار کنه همش به اون بچه های دیگش کمک میکنه

برادر من خب خودت میگی خودتم جواب خودتو میدی۰ میگی که ازش متنفری و نمیخای ازش درخواست پول بکنی۰خب دیگه چه انتظاری ازش داری? خودت اگه کسی ازت متنفر باشه و به قول خودت بخای بمیره و سر به تنش نباشه حاضری بهش پول بدی?! خب لابد ایشون هم اینارو میدونه و عکس العملش اینه۰ سنت هم پایین نیست که بهش نیاز مبرم داشته باشی۰خیلی از همسن های شما و حتی خیلی کوچیکتر که سایه پدر بالاسرشون نبوده از کودکی کار کردن و اموراتشون رو گذروندن۰شما هم دیگه وقتشه رو پای خودت بایستی۰ کاری که میتونی بکنی:1_به قولی لیلی به لالاش بزاری و هر چی گفت بگی چشم و خودتو تو دلش جاکنی 2_ کلا بیخیال خیری که ازش قراره برسه باشی و پی زندگی خودت بری۰
موید باشی۰

سلام
دوستان مسائل خوبی را بیان کردند ، شما اولین قدمی که باید بردارید کاهش و رفع تنفرتان ، و سپس ایجاد محبت بین خود و پدرتان است . در این راه مادرتان هم کمک خوبی می تواند به شما بکند و با آرامش و در یک مدت معقول مثلا چند ماهه از پدرتان بخواهد که به شما هم توجه نماید ، اما بدانید که رفتار منطقی و روی حساب شما بسیار موثر تر می باشد . البته در این راه باید اندکی صبور باشید و به هیچ عنوان خودتان را با فرزندان همسر اول پدرتان مقایسه نکنید زیرا در عمل منجر به گرفتن نتیجه ای خلاف میلتان خواهد شد .
موفق باشید

سلام
دوستان مسائل خوبی را بیان کردند ، شما اولین قدمی که باید بردارید کاهش و رفع تنفرتان ، و سپس ایجاد محبت بین خود و پدرتان است . در این راه مادرتان هم کمک خوبی می تواند به شما بکند و با آرامش و در یک مدت معقول مثلا چند ماهه از پدرتان بخواهد که به شما هم توجه نماید ، اما بدانید که رفتار منطقی و روی حساب شما بسیار موثر تر می باشد . البته در این راه باید اندکی صبور باشید و به هیچ عنوان خودتان را با فرزندان همسر اول پدرتان مقایسه نکنید زیرا در عمل منجر به گرفتن نتیجه ای خلاف میلتان خواهد شد .
موفق باشید

سلام

این مساله که گفتید مشکل هست اما به نظر من این همه ی مشکل نیست .این مساله ظاهر هست و باطن مسائل دیگه ای هست که باید همزمان و تدریجا اونارم حل کنی .

مثل "عدم دریافت توجه مورد نیاز توسط پدر ".

فرق رفتار کودکانه با رفتار بالغانه اینه که کودک دائم میگه :اون باید یا نباید فلان کارو می کرد! ولی بالغ میگه : درقبال رفتار اون من می توانم چه بکنم؟

شماهم بهتره ضمن اینکه کاستی های پدرت رو می بینی بدونی هیچ پدر و مادری کامل نیستند و همه کاستی هایی دارند و داریم . وچیزی که نمیشه تغیر داد همین رابطه ی پدروپسریه

شماست پس دنبال چیزایی باش که میشه تغییر داد مثل استقلال مالی و درآمد هرچند اندک و..

موفق باشی