مشکل عقد اجباری از پدر و مادر - خواهشا کمک کنید

سلام و عرض ادب خدمت همه اساتید عزیز



دختری هستم که پسرعموم (یزید مثلا ) قرار بود بیاد خواستگاریم ، من گفتم ازت متنفرم ، نمی خوامت ، (من کس دیگه ای رو دوست دارم و اون هم عاشق من هست اسمش هم حسین مثلا) گفت که نه میام باهات حرف می زنم اگه راضی نشدی که حلقه رو پس می بریم ولی اگه راضی شدی حلقه رو میندازیم ، منم بر خلاف میل حسین ، گفتم بذار بیاد باهاش صحبت کنم بفهمه که دوستش ندارم و قضیه تمام بشه!

به اصرار مادرم رفتم ارایشگاه و وقتی که برگشتم دیدم 400 نفر مهمون دعوت کردند توی خونه و سفره عقد و چراغونی و همه چی :| همه هم تبریک می گفتن بهم! رفتم تو اتاقم و در رو قفل کردم تا بابام اومد ، به بابام گفتم من از این پسر متنفرم ، نه!:54: گفت تو حق نداری بگی نه!:54: نیم ساعت دیگه میام دنبالت میای پایین!:54: بعد از نیم ساعت اومد و رفتیم توی اتاق پدر و مادرم که 4 تا مرد حضور داشتند و 8-9 تا خانم !:54: حلوی همه اونا گفتم من راضی نیستم ، من از این پسر متنفرم ،:54::54::54: پدرم گفت باشه تو فقط ابرو ریزی نکن جلوی مهمون ها :( من قول میدم طلاقت رو بگیرم ! منم به اجبار با صورت پر از اشک که همه هم دیدن نشستم و بله رو گفتم به اجبار !:54::54::54:

همون شب تا صبح بیمارستان بودم از درد قلب و نوار قلب گرفتم و سرم توی دستم بود تا صبح که حسین هم پا به پای من بیدار بود:54: ولی یزید ساعت 2 رفت خونه شون !
تا رسیدم خونه ، به بابام جلوی همه گفتم طلاقم رو می خوام و اونم زد توی صورتم و جاش هم کبود هست! و پدرم کلا دبه کرده و می گه تا اخر عمر باید با همین زندگی کنی در صورتی که من ازش متنفرم :54::54::54:

حالا خواستم ببرسم تکلیف من چیه؟ شناسنامه ام هم توی گاو صندوق پدرم هست! یزید هم گفته که زنم رو دوست دارم و طلاقش نمیدم! کارت های بانکیم رو هم برداشتن ، که به این بهونه از اون عوضی بخوام پول بده بهم که باهاش حرف بزنم http://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gif من ازش متنفرم http://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gifhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/54.gif

دوستان خواهشا فقط 5 دقیقه وقت بذارید و یه راه حل پیشنهاد بدید :54: بخدا شب و روزم شده گریه :54: حسین هم نمیذاره خود کشی کنم :54: روزی 100 بار قلبم درد میگیره وتیر میشکه :54:

باید برم پزشک قانونی ؟ واسه اینکه طلاقم رو بگیرم باید چیکار کنم؟ ایا امکانش هست که فوری طلاقم رو بگیرم و بدون حضور اون عوضی؟ مثلا برم پیش همون عاقد و شهود رو ببرم و بگم که من و به زور عقد کردن و عقد از نظر شرعی باطل هست پس طلاقم رو انجام بده یا خیر؟
اگه فرار کنم و برم با حسین زندگی کنم چی؟ شناسنامه المثنی هم بگیرم !

تو رو خدا کمک کنید :54::54::54: زندگیم جهنم شده :54::54::54:

عقد من روز شنبه انجام شده و امروز دو شنبه هست !

عزیزم یه کمی آروم تر باش
تو چند سالت هست؟ کسی که باهاش عقد کردی چطور؟
چی باعث شد که در مقابل خانواده مقاومت نکنی؟
آیا پسر عموت واقعا بد هست یا چون اجبارت کردن و از کسی که دوستش داری جدات کردن این طور میگی؟

در مراجع قضایی شکایت کن.

نقل قول:

---

عزیزم یه کمی آروم تر باش
تو چند سالت هست؟ کسی که باهاش عقد کردی چطور؟
چی باعث شد که در مقابل خانواده مقاومت نکنی؟
آیا پسر عموت واقعا بد هست یا چون اجبارت کردن و از کسی که دوستش داری جدات کردن این طور میگی؟

---

من متولد 1375 هستم ، اونم 26-27 هست
من از همون اول هم گفتم که قصد ازداوج ندارم ! ولی اونا اصرار کردن ! حتی اونا گفتن یه مدت نامزد باشید ، اگه خوشت نیومد جدا بشید! ولی الان فهمیدم که همه اون حرفا هم دروغ بوده :54::54::54: پسره هم گفت فقط با هم حرف می زنیم ، حتی بهش اس ام اس دادم که ازت متنفرم ، واگذارت می کنم بخدا ، .... ج داد که عزیزم من فقط می خوام بیام با هم حرف بزنیم وگرنه هیچ کس حق نداره ازدواج من رو به تو تحمیل کنه ، من نمیذارم همچین اتفاقی بیافته! ، من اصلا نمی دونستم قرار هست عقد کنم ، به من گفتن خواستگاری ساده هست ، برید تو اتاق با هم حرف بزنید ولی وقتی برگشتم :54::54::54::54::54:
پسرعموم رو قبل از این قضایا خوب می دونستم ولی به نظر من همین که اینقدر خودخواه هست که خواسته های من رو نمی بینه ، اره ... بدترین آدم روی زمینه :54::54::54: اون شب که بخاطر قلب دردم رفتم دکتر ، خودش دید که بخاطر اون عوضی حالم خراب شده ولی هنوزم میگه طلاقت نمیدم ، در صورتی که عقد ما باطل هست از لحاظ شرعی :54::54::54: بخدا قسم من رو به زور عقد کردن :54::54::54: من ازش متنفرم :54::54::54:

نقل قول:

---

دروغگو !!!!!!!!!!!!
میگی کارت بانکیتو برداشتند که مثلا بهت نگیم انجمن آزاد شارژ کنی و مشاوره بگیری؟!!!!!!
هم تاپیک تو دروغه هم اونی که می خواد با شوهرخاله ش ازدواج کنه و خیلی های دیگه که خیلی راحت میشه فهمید
متأسفم واسه همتون

---

دوست محترم من اینو واسه این گفتم که ببینم از لحاظ قانونی حق دارم در این زمینه ؟ یا اونا حقی دارن؟ بعدش هم خانواده من عمدا این کار رو کردن که دلیلش رو هم توضیح دادم :54: ضمنا امروز هم بهم گفتن تا سر کوچه هم حق نداری بری ، مگر اینکه اون عوضی بیاد دنبالم و برسونم :54::54::54::54::54::54::54::54::54::54::54::54::5 4::54::54::54: همه آزادی های منو دارن می گیرن :54::54::54::54::54:
بعدشم چرا فکر می کنید من دروغ باید بگم ؟ اصلا چه نیازی به این کار دارم؟ شما خیلی ناراحتی جواب نده لطفا ، توی کار بقیه هم سنگ ننداز :47:

نقل قول:

---

در مراجع قضایی شکایت کن.

---

چی رو شکایت کنم؟بیشتر راهنمایی کنید لطفا :(
الان من برم بخاطر کبودی صورتم پزشک قانونی مدرک جمع کنم واسه دادگاه ، حتما باید شکایت کنم؟ می خوام فقط مدارک تایید شده پزشک قانونی موجود باشه که هر وقت خواستم بتونم توی دادگاه ازشون استفاده کنم ، ولی از پدرم هم شکایتی نشه که متوجه نشه اصلا رفتم پزشک قانونی .... باید چیکار کنم؟ :54:
کسی جواب بقیه سوالتم رو نمی دونه؟ :(یکی لطفا یه راهکار کلی بده که بدونم اصلا باید چیکار کنم :54:

ممنون:72:

کسی نیست جواب سوال من رو بده ؟ :54: تو رو خدا بگید چیکار کنم؟ :54:
بدونه شناسنامه می تونم فرار کنم؟ :54::54::54: المثنی بهم میدن ؟ :54::54::54:
تو رو خدا یکی کمکم کنه :54::54::54::54::54::54::54: این همه ادم اینجاست خو :54::54::54:

سلام
لطفا به تاریخ عضویت من نگاه کنید !
منظورم اینه که من خیلی وقتی توی این انجمن عضوم (با اینکه زیاد چیزی نمیگم) اما هیچوقت مثل این چند روز ندیدم اینقدر دوستان عزیز کم تحمل و عجول باشند .
دوستان بزرگوار ، به راحتی نمیشه کسی را متهم به دروغگویی کرد ! شاید مراجعان که می آیند و بحثی را مطرح می کنند همه واقعیت را نگویند یا بخشی را راست نگویند و یا حتی مطالب را از روی دیدگاه و احساس خود بیان کنند اما نمی شود به راحتی همه مطالب را دروغ شمرد . اصلا وظیفه کسی که می خواهد مشورت دهد این است که با طرح سوالات درست حقایق بیشتری را کسب و راهنمایی درستی ارائه دهد !
به این نکته توجه کنید ما اینجا نمی آییم تا مچگیری کنیم ، اینجا یک انجکن با قوانین خود می باشد که اگر مدیران مطلبی را خلاف آن قوانین دیدند ، آن بحث را متوقف می کنند و بقیه اعضای انجمن هم اگر دیدند موضوعی با قوانین مطابقت نمی کند آن را گزارش کنند و نه اینکه خود مستقیما وارد عمل شوند .
با تشکر

با سامانه 129 مرکز ارتباطات مردمی قوه قضاییه تماس بگیرید و از کارشناسان اونجا سوالات حقوقی تون رو بپرسید ... بعد از اون می تونید تصمیم نهایی رو بگیرید
موفق باشید

خانم محترم مگه شما کدوم کشور !!زندگی میکنی که آزمایش خون واسه عقد الزامی نیست؟ضمنا شناسنامه تا چند روز پیش عاقد می مونه فوری نمیره توی گاو صندوق بابا!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مهسانه

مگه بدون ازمایش خون زن عقد میکنند

---

کاری به راست و غلط این تایپیک ندارم ولی در خونواده خودم چنسال پیش یک مورد داشتیم که بدون آزمایش خون عقد کردن و بعدش رفتن واسه گروه خونی!!! نمیدونم چجوری

بخدا قسم ، به قران قسم ، به پیر به پیغمبر به شرفم ، به جون مامان و بابام و عزیز ترین کسم همه این چیزا که نوشتم راسته :54:
دیگه به کی قسم بخورم که باورتون بشه :54::54::54::54:
چون اسم مستعار زدم پس همه چی دروغه؟ :54: آخه فک کنید یه ذره ، چه سودی دره واسه من که این حرفا رو بزنم و وقت خودم رو تلف کنم :54:
بخدا قسم رفتم ارایشگاه و اومدم دیدم خونه پر مهمونه :54:
دوست عزیز دلیل نمیشه چون شما چیزی رو ندیدی ، پس نباشه :54: شما بگو من چطوری ثابت کنم که راسته؟ و قول بده اگه بهت ثابت شد کمکم کنی :54: پدر و مادر من همین کار و دارن باهام می کنن به والله قسم :54:
خوب حتما از شب قبلش ز زدن :| من چی میدونم :54:
من ده بار بهش گفتم نه ، هم به اون هم به عموم ولی خوب گوش نمیدادن ، گفتم که برخلاف میل حسین ، گفتم بذار بیاد و رودررو باهاش حرف بزنم که شرش رو بکنه بره! چه میدونستم با عاقد میان :54::54::54:
TikTak محترم ، بخدا قسم تمامی وقایعی که تعریف کردم عین واقعیت هست :54: نمی دونم چرا باورتون نمیشه ، می خواید شماره حسین رو بذارم باهاش حرف بزنید اون قسم بخوره براتون باورتون بشه؟:54::54::54:
بجای اینکه صورت سوال رو خراب کنید ، از همگی خواهش می کنم کمکم کنید :54::54::54:
================================================== ================
گیر عجب ادم هایی افتادیم :97: میگم بخدا قسم ، به قران قسم همه اش راسته :97: جطوری ثابت کنم اخه؟ :97: اصلا مگه مرض دارم بیام دروغ بگم و داستان ببافم :97: عجبا :97::97::97:
این انجمن مدیر نداره؟ یکی بیاد به اینا بفهمونه که من دارم راست می گم :97:

خانم عزیز فکر میکنم واسه حل مشکلت بهتر باشه اشتراک آزاد بگیری و از مشاورین سایت کمک بخوای ...

اگر هم بر فرض مثال راست باشه ، باید تخصصی تر مشاوره داده بشه که از دست من و باقی کاربران فکر نکنم بربیاد
همین اشتراک گرفتنت حرفای شمارو ثابت میکنه

موفق باشید

بخدا می گیرم :54::54::54: شما بگید چطوریه این اشتراک ازاد، بعد اونا واقعا ج میدن؟ یا مثل شما هی ادم رو متهم می کنن به دروغگویی؟ :47:
فعلا که من جای اینکه مشکلم رو حل کنید ، باید براتون ثابت کنم که حرفام دروغ نیست :54: چرا متوجه نمی شید؟ میگم بابای من میگه مرد اول و اخر زندگیت این یزیده :| حالا خون بخوره یا نخوره واسش مهمه مگه؟
مشکل اینجاست که میگن سواره از پیاده خبر نداره! من هر چی قسم قران می خورم براتون باورتون نمیشه که بخواید کمک کنید اصلا:54::54::54::54::54:
به والله قسم همه اش عین حقیقته ، :54::54::54: بگید من چطوری ثابت کنم بهتون ، تا ثابت کنم ، میگم شماره تلفن حسین رو بدم بهش زنگ بزنید ، راضی می شید؟:54::54::54:

اصلا می دونید چیه ؟
پیامبر اسلام«من سمع رجلاً ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم»، هر كس فرياد استغاثه هر مظلومي (اعم از مسلمان يا غير مسلمان) را بشنود كه مسلمين را به ياري مي طلبد، اما فرياد او را اجابت نكند مسلمان نيست»

تک تک اونایی رو که فک می کنن من دروغ می گم رو واگذار می کنم به خدا :( هنوز کسی جواب من رو نداده ، که اصلا چه سودی واسه من داره که بیام اینجا و داستان ببافم :( فقط عین این بچه ها یه حرف بی منطق رو هی تکرار می کنید! لعنت به کسی که دروغ می گه ! چه من ، چه اونایی که می گن من دروغ می گم! دلم نمیاد نفرین کنم :( ولی واگذارتون می کنم به خدا

خواهر خوبم شما رو دعوت میکنم به حفظ ارامش . لطفا از خودتون و از پسر عموتون و از حسین اقا برامون بیشتر توضیح بدید . شما الان شدیدا احساساتی و عصبانی هستید . با توضیح بیشتر زوایای مسئله روشن تر میشه . در اینکه پدر و مادر ممکن نیست بد بچه شون رو بخوان شکی ندارم . حسین اقا چی داره که شما عاشقشی ؟ ایا خواستگاری رسمی از شما کردند ؟ پسر عموی شما با وجود اطلاع از احساس شما نسبت به خودش چرا این ریسک رو قبول کرده ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zxczxc

TikTak محترم ، بخدا قسم تمامی وقایعی که تعریف کردم عین واقعیت هست نمی دونم چرا باورتون نمیشه ، می خواید شماره حسین رو بذارم باهاش حرف بزنید اون قسم بخوره براتون باورتون بشه؟
بجای اینکه صورت سوال رو خراب کنید ، از همگی خواهش می کنم کمکم کنید
================================================== ================

---

سلام
خواهر گرامی من قصد بی احترامی نه به شما و نه به دیگران را نداشتم و در کل عرض کردم که در اینجا ممکنه کسی همه واقعیت را نگوید (به هر دلیلی) ، یا دروغ بگه و یا از روی احساس حرف بزنه .
در هر صورت :
1- تا آنجایی که من می دونم اگر شما موافق عقد نبوده اید آن عقد ایراد دارد (باز هم بپرسید).
2 - نظر پسر عموی شما الان چیست ؟ آیا الان هم به ایشان گفته اید که نمی خواهیدشان ؟ و او چه می گوید ؟
3 - آیا بزرگتری در فامیل ندارید که بتوانید این مشکلات را برایشان بیان کرده و از او کمک بخواهید ؟
4- درباره آقای حسین هم بیشتر توضیح دهید . ایشان چه کسی هستند و آیا خانواده تان از وجود شان آگاه می باشند یا خیر ؟
...

و یک توصیه به دیگر دوستان :
دوستان عزیر هر کسی که اینجا موضوعی را بیان می کند حتما حتما مشکلی دارد .

با تشکر ، موفق باشید

واحد محترم ،آخه شما ببینید شرایط من رو :( من توی این شرایطم ، یه مشت انسان که هیچ سوادی هم ندارن بجای اینکه کمک کنن ، چوب لای چرخ بقیه می کنن :54: دیگه کم مونده ازم معجزه بخوان !
از چی بگم؟ در چه زمینه ای؟ بپرسید تا من جواب بدم :(
منم می دونم پدر و مادر بدی آدم رو نمی خوان ولی خوب اصلا پدر من اینطوری نبوده به خدا :54: خواهر بزرگم که ازدواج کرده بود اون اوایل ، اینقدر ازش حمایت می کرد ! نمیدونم چرا نوبت من شده اینطوریه :54: من به جز پسرعموم ، پسر داییم هم اسم من رو اورده بود ، یه مدتی هم دعوا بود ، بابام می گفتم برادر زاده من ، مادرم می گفت نه ! برادر زاده من! انگاری من این وسط هیچ انخابی ندارم :( مگه خدا به هر کسی قدرت انتخاب و اختیار نداده :47: چرا از من می گیرن :47: من خودم فکر می کنم خانواده من احساس می کنن که من می ترسم و این حرفا ، چون هی می گن ، عشق بوجود میاد و این حرفا :54:
حسین همه چی داره ، مهم ترینش که دوستم داره ، گفت بیام با داداشت صحبت کنم ، بعدش اگه تایید کرد با خانواده ات صحبت کنم ، ولی من نذاشتم ، گفتم تا بعد عید ! تا اینکه یهویی این قضایا پیش اومد :(
من قبلا پسرعموم رو ادم خوبی می دونستم ، یعنی اگه حسین وجود نداشت ، باهاش ازدواج می کردم ، ولی الان دیگه ازش متنفر شدم :54: همینکه می بینه من اینطوری دارم زجر می کشم و لج کرده خودش نشون میده که یه آدم خود خواه عوضیه که جز خودش هیچ کس رو نمی بینه :54::54::54: روانشانسی بالینی هم می خونه ، حتما فک می کنه منو می تونه تغییر بده ! :54::54::54:
حالا شما بگو چیکار کنم تو رو خدا :54: اقلا یکی پیدا شد درد ادم رو بفهمه و ادم رو مسخره نکنه :54: ممون :(

نقل قول:

---

1- تا آنجایی که من می دونم اگر شما موافق عقد نبوده اید آن عقد ایراد دارد (باز هم بپرسید).
2 - نظر پسر عموی شما الان چیست ؟ آیا الان هم به ایشان گفته اید که نمی خواهیدشان ؟ و او چه می گوید ؟
3 - آیا بزرگتری در فامیل ندارید که بتوانید این مشکلات را برایشان بیان کرده و از او کمک بخواهید ؟
4- درباره آقای حسین هم بیشتر توضیح دهید . ایشان چه کسی هستند و آیا خانواده تان از وجود شان آگاه می باشند یا خیر ؟

---

1- بله طبق این لینک کاملا عقد باطل هست ، ولی نه یزید ، نه مامان و نه بابام گوش نمیدن :( عقد بدون رضايت-احكام ازدواج-عقد اجباري | پرسمان دانشجويي - احکام و فلسفه احکام
2- ایشون معتقد هست من دارم لج می کنم :| ایشون روانشناسی بالینی می خونه ، فکر می کنه با روش هاش می تونه منو درست کنه مثلا !10 بار بهش گفتم ازت متنفرم ، هلالت نمی کنم ، واگذارت می کنم به خدا ! اون می گه زنم رو دوست دارم :|
3- به بزرگتر ها هم گفتم ، با یزید صحبت کردند ، نتیجه این شد : من زنم رو دوست دارم!
4- ایشون هیچ نسبت فامیلی با بنده ندارن و غریبه هستند ، خانواده هم از وجود ایشون بی خبر هستن ، اگر الان هم به خانواده معرفیش کنم ! همه چیز رو خراب کردم !

سوالاتتون رو پاسخ دادم ، تو رو خدا کمک کنید :(

سلام
1 - درباره حسین بسیار کلی صحبت کردید . لطفا دقیقا بگویید ایشان چه خوبی هایی دارند و چون هیچ کس کامل نیست بدی های ایشان را از دید خودتان بگویید و اینکه چند وقت است ایشون را میشناسید و از کجا؟ . درباره پسر عمویتان هم همین طور (البته فارغ از مسائل به وجود آمده ! یعنی از نگاهی در گذشته راجع به ایشان داشته اید).
2 - اگر پسر عمویتان واقعا توانست شما را راضی کند چی(فرض محال که محال نیست) ؟ آیا حاضرید به ایشان این فرصت را بدهید ؟ مثلا باهاشون صحبت کرده و دو ماه بهشون وقت بدید تا شما را راضی کند و اگر نتوانست ازشان قول بگیرید که کار را تمام شده فرض کنند و در این مدت با آقا حسین هیچ تماسی نگیرید (شاید سخت باشه اما اندکی تحمل لازم است).
3 - فکر نکنید به راحتی و یک ساعته می شود تمام مشکلات را حل نمود.
موفق باشید

من روزی 3 تا نظر بیشتر نمی تونم بزارم و سعی می کنم این سه تا رو در راستای کمک به کسی خرج کنم و صرفاً به همین دلیل بود که چند روز پیش نظر ندادم و اینکه بگم نوشته هاتون بوی تخیل می دن صحبت نکردم اما الان فارغ از بحثی که دوستان سر راست یا دروغ بودن این تاپیک دارن من نوشته ها تون رو کامل خوندم و برای کمک به شما باز شرایط همون تخیل رو سیر می کنه، برای مثال پسر عموی شما روانشناسی خونده و اونوقت این مدلی با شما وارد بحث ازدواج شده، خب انتظار داری ما چه نظری در این باره داشته باشیم، هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که نمک بگندد. (منظورم راست یا دروغ شما نیستا منظورم اینه که ما چه نظری باید بدیم که بالاتر از کتاب های روانشناسی اون آقا باشه تا شما باهاش ایشون رو متقاعد کنید) با توجه به اینکه من اعتقاد دارم صرف تحصیل نمی شه آدم ها رو دسته بندی کرد اما سر موضوع شما صراحتاً میگم کسی که در رشته آبیاری درختان دریایی هم در مقطع دانشگاه تحصیل کرده باشه حداقل اینقدری شعور اجتماعیش بالا رفته که از این کارا نکنه. در کل بجای قسم آیه و قرآن توصیه می کنم
1) اشتراک آزاد بگیرید (ضمن اینکه با مشاورین سایت صحبت می کنید مشت محکمی هم به دهن ما بزنید)
2) از مشاوره حضوری هم استفاده کنید چون این موضوع صرفاً با شما حل نمی شه یعنی یه شستشوی مغزی شما، پدر ، عمو، یزید، و .... نیازه، ناراحت نشیدا اما به نظر من باید یه تشت اسید ریخت (آب اسید هم نه ، اسید خالص)و این کله ها رو توی اون شست و شو داد تا شاید پاک بشن
انصافاً بیشتر که توضیح می دم حس می کنم که تخیلات رو باور کردم ، پس بی خیال
تماس فرت

- - - Updated - - -

من روزی 3 تا نظر بیشتر نمی تونم بزارم و سعی می کنم این سه تا رو در راستای کمک به کسی خرج کنم و صرفاً به همین دلیل بود که چند روز پیش نظر ندادم و اینکه بگم نوشته هاتون بوی تخیل می دن صحبت نکردم اما الان فارغ از بحثی که دوستان سر راست یا دروغ بودن این تاپیک دارن من نوشته ها تون رو کامل خوندم و برای کمک به شما باز شرایط همون تخیل رو سیر می کنه، برای مثال پسر عموی شما روانشناسی خونده و اونوقت این مدلی با شما وارد بحث ازدواج شده، خب انتظار داری ما چه نظری در این باره داشته باشیم، هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که نمک بگندد. (منظورم راست یا دروغ شما نیستا منظورم اینه که ما چه نظری باید بدیم که بالاتر از کتاب های روانشناسی اون آقا باشه تا شما باهاش ایشون رو متقاعد کنید) با توجه به اینکه من اعتقاد دارم صرف تحصیل نمی شه آدم ها رو دسته بندی کرد اما سر موضوع شما صراحتاً میگم کسی که در رشته آبیاری درختان دریایی هم در مقطع دانشگاه تحصیل کرده باشه حداقل اینقدری شعور اجتماعیش بالا رفته که از این کارا نکنه. در کل بجای قسم آیه و قرآن توصیه می کنم
1) اشتراک آزاد بگیرید (ضمن اینکه با مشاورین سایت صحبت می کنید مشت محکمی هم به دهن ما بزنید)
2) از مشاوره حضوری هم استفاده کنید چون این موضوع صرفاً با شما حل نمی شه یعنی یه شستشوی مغزی شما، پدر ، عمو، یزید، و .... نیازه،

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zxczxc

بخدا می گیرم شما بگید چطوریه این اشتراک ازاد، بعد اونا واقعا ج میدن؟

---

اشتراک آزاد :

http://www.hamdardi.net/payments.php

و بعد پر کردن فرم :

فرم پرداخت حق عضویت تالار همدردی

و بعد از فعال شدن نام :

http://www.hamdardi.net/forum148.html

http://mojdeh.persiangig.com/sheklak/topol/8.png

سلام
شما الان زن رسمی پسرعموتون هستید و همه حق و حقوق و قانون زن و شوهری در ایران شامل حال شما میشه ...
تنها راه خلاصی شما همون پسرعموتون هستن که باید راضیشون کنی به طلاق توافقی .. نمیدونم این دوسه روزه رابطه هم راشتین یا نه ... ولی احساس درونیت رو به پسرعموت بگو و نذار بهت نزدیک شه و بگو بره از طریق قانون حق و حقوقشو بگیره ... چیزی که مصلم هست قانون نمیذاره به "اجبار" کسی کنار کسی باشه حتی اگر زن و شوهر باشن ... شاید برای شما محدودیت های زیادی ایجاد بشه ولی هر کاری مشکلات خاص خودش رو هم داره ...

Spoiler: Click Here

Link 1
Link 2
Link 3

1- درباره حسین بسیار کلی صحبت کردید . لطفا دقیقا بگویید ایشان چه خوبی هایی دارند و چون هیچ کس کامل نیست بدی های ایشان را از دید خودتان بگویید و اینکه چند وقت است ایشون را میشناسید و از کجا؟ . درباره پسر عمویتان هم همین طور (البته فارغ از مسائل به وجود آمده ! یعنی از نگاهی در گذشته راجع به ایشان داشته اید).
حسین دوستم داره ، منم دوستش دارم ، مهربونه ،منو درک می کنه ، با شعور هست ، منطق داره ،همیشه توی سختی ها کنارم بوده ، هیچوقت نذاشته بیشتر از 10 دقیقه ناراحت باشم و سریع اومده معذرت خواهی کرده ، اصلا حرف که میزنه اروم میشم :( دوست دارم اون فقط حرف بزنه ، من فقط گوش کنم! همین .... هیچوقت چیزی رو که من راضی نباشم انجام نمیده ، حتی اگه بخواد بیرون بره مثلا قبلش از من اجازه می گیره ، اگه اجازه ندم حتی بیرون هم نمیره ! بخاطر من خیلی کار ها رو نکرده که من ازش خواستم انجام نده ، داره بخاطر من میره سرکار، یه مقایسه کردم ، اون شب عقدم من بیمارستان بودم و به حسین گفتم دارم میرم بیمارستان ، این بنده خدا تا 7 صبح هر 10 دقیقه یکبار و نهایتا هر نیم ساعت یکبار ز زده بود تا من گوشی رو ج بدم و ببینه حالم چطوره ، منم گوشیم دست مادرم بود ، صبح ساعت 7:30 اینا بود ج دادم ، فقط گفت حالت خوبه؟ و کلی حرف زدیم ! بعدا متوجه شدم 1000 تا هم صلوات نذر کرده بخاطر من ! حسین تا وقتی که صدام رو نشنید و خیالش راحت نشد ،اروم نشد وبیدار بود ، یزید کثافت طرفای ساعت 2 رفت خونه شون ! به نظر شما اگه اصلا رفیقتون یکبار توی زندگیش بره بیمارستان ، شما وا میستید بالای سرش تاصبح و کنارش می مونید؟ یا میرید خونه؟ زنتون چیه؟ اونی که ادعا می کنید دوستش دارید؟ این یه مقایسه بین حسین و یزید ! حسین رو من هر وقتم تست کنم ، دوست داشتنش رو ثابت می کنه ولی یزید بار ها خلافش رو ثابت کرده بهم ، همینکه خواسته های من اصلا واسش مهم نیست خودش بزرگترین دلیله ! و ... من نمیدونم دقیقا دنبال چه ویژگی هستید ، ولی خوب من تا الان جز خوبی از حسین ندیدم! 2 ماه و نیم میشناسمش و مجازی
پسر عموی من گفتم روانشناسی می خونه ، باباش وکیل هست ، اهل کلاس قران و مذهب و این چیزا هست! تا قبلش خیلی ادم خوبی بود ! یعنی اگه حسین وجود نداشت ، با رضایت کامل باهاش ازدواج می کردم ، ولی بعد از این قضایا فهمیدم که من اصلا براش مهم نیستم ! اون بخاطر خوشگلی من ، فقط دوست داره من رو داشته باشه ! بهمین خاطر من رو سفت چسبیده و چشماش رو بسته روی همه چیز ! شعورش نمیرسه که دوست داشتن اجباری نیست!
2 - اگر پسر عمویتان واقعا توانست شما را راضی کند چی(فرض محال که محال نیست) ؟ آیا حاضرید به ایشان این فرصت را بدهید ؟ مثلا باهاشون صحبت کرده و دو ماه بهشون وقت بدید تا شما را راضی کند و اگر نتوانست ازشان قول بگیرید که کار را تمام شده فرض کنند و در این مدت با آقا حسین هیچ تماسی نگیرید (شاید سخت باشه اما اندکی تحمل لازم است).
ببینید یه مثال بزنم ، حسین اینو یادم داده ! الان بنز و سمند ! خوب طبیعی هست که بنز خیلی سرتر هست از سمند ! شاید کل دنیا عاشق بنز باشند ، ولی خوب یه سری هستند بخاطر بومی بودنش هم که شده سمند رو دوست دارن ، این چیزی از ارزش های بنز کم می کنه؟ میشه بگیم چون مثلا من سمند رو انتخاب کردم ، پس بنز دیگه به درد نمی خوره؟ حالا شما دارید اینو می گید ! بنز که هیچی ، مدل بالا ترین ماشین دنیا رو هم بیارید ، من سمند رو دوست دارم! بعدشم من یه بار از این سوراخ نیش خوردم ! یزید به من اس داد ، گفت من تا تو راضی نشی ، باهات ازدواج نمی کنم و هیچ وقت هم نمیذارم کسی این ازدواج رو بهت تحمیل کنه :54::54::54::54::54::54::54::54:
بعد اون فکر کردید اینقدر شرف داره که مثلا بعد از 2 ماه بگه من نتونستم ، هر چی تو بگی انجام میدم؟ :54::54::54::54::54::54: من اگه یک روز با حسین صحبت نکنم و اونم با من صحبت نکنه می می رم :54::54::54::54:
شما چرا سعی دارید صورت سوال رو تغییر بدید؟ :54::54::54: من نخواستم راهی رو معرفی کنید که چطوری یزید رو دوست داشته باشم یا رابطه ام رو باهاش بهتر کنم :54: من می خوام به حسین برسم ، واسه این اگه جوابی دارید بگید ، در غیر اینصورت من به جواب سایر انجمن ها اکتفا کنم :54::54::54:
ممنون که خوندید و جواب دادید :72:

عزیزم هربار دوستان ازت خواستن که حسین رو معرفی کنی فقط از خصوصیات اخلاقی حسین گفتی ..

به مواردی اشاره کردی که هردختر و پسر عاشقی توی طرف مقابلش میبینه و موارد مهم تری رو نمیبینه ..

شما از طریقه اشناییت با حسین بگو ؟

چندسال هست باهم دوست هستید ؟

با توجه به شرایط الان شما چقدر مطمئن هستی حسین به خواستگاریت بیاد و برای رسیدن به شما تلاش کنه ؟

مال کدوم منطقه کشور هستی ؟ تو یک شهر بزرگ زندگی میکنی ؟

چه مهریه ای واست در نظر گرفتن ؟

بعد از عقد ازمایش خون و اعتیاد نرفتی ؟

اما اینکه بدون جواب ازمایش اعتیاد و خون یک محضردار شما رو عقد دائم کرده خیلی عجیبه و مورد عجیب تر اینکه پسرعموی شما دانشجوی روانشناسی هست !!!!

به نظر منم درست نیست دوستان اینقد زود قضاوت کنیم بهتره به جای قضاوت کردن اگه فکری به ذهنمون می رسه به بنده خدا کمک کنیم اگر شک هم در سرکاری بودن داریم حداقل

سکوت کنیم تا خود مدیران تصمیم بگیرن..

دوست عزیزم حالا به فرض شما از پسر عموت طلاق گرفتی بعدش مطمئنی با حسین قراره خوشبخت شی؟؟گفتی2.5 ماهه که می شناسیش به نظرت شناخت کافی به وجود اومده واقعا؟

من ترسم واسه اینه که از چاه به چاله بیفتی..

طریقه اشناییتون با حسین چه جوری بوده؟؟؟

عزیزم من شرایط شما رو درک میکنم . ولی قبول کن که حتی یک مشاور حضوری هم بدون دانستن واقعیات و جزئیات نمیتونه شما رو به درستی راهنمایی بکنه . پس سوالات رو محاکمه حساب نکن . بلکه برای کمک به شما لازمه که جزئیات قضیه مشخص بشه . تا بشه در جهت حل اون قدم برداشت . اونطور که من برداشت کردم خانواده پسر عموی شما رو گزینه خیلی مناسبس برای شما تشخیص دادند . هر چند روش انها صحیح نبوده ولی نیتشون به جز خیر شما چیز دیگه ای نمیتونه باشه . چیزی که عمیقا بهش اعتقاد دارم و مطمئنم هر کسی هم که به این موضوع اعتقاد نداشته باشه بالاخره یه روزی به این اعتقاد میرسه که پدر مادر تنها افرادی هستند که بد فرزندشون رو نمیخواهند و منافع فرزند رو به منافع خودشون ترجیح میدهند . منتها روشی که در پیش میگیرند گاهی درست نیست و شاید رنج اوره . مثل زمانی که مادر با زور و کشان کشان ما رو مجبور به زدن امپول میکرد . ایا هیچ کس این مادر رو به خاطر این کارش ملامت میکنه ؟ چه بسا که اگر اینکار رو نمیکرد فرزند دلبندش به بیماری سخت تری مثلا رماتیسم قلبی دچار میشد .
شما اکنون خیلی عصبانی هستید برای همین این حرفها فعلا در شما تاثیر گذار نیست . ولی چند تا سوال برای من ایجاد شده . یکی اینکه برخلاف تصور شما ممکنه پسر عموتون خیلی بیشتر از حسین اقا به شما علاقمند باشه . چون حاضر شده کل زندگیش رو با شما تقسیم کنه به جای اینکه از دور برای شما اسمس عاشقانه بفرسته . دوم اینکه ممکنه ایشون هم مثل شما در عمل انجام شده قرار گرفته باشه .
البته این حق شماست که همسرتون رو خودتون انتخاب کنید ولی اگر عقد رسمی انجام شده و شما سند ازدواج رو امضا کردید میشه گفت که شما تا حدودی موافق بودید . چون میتونستید امضا نکنید . در بین اونهمه مهمان و سر دفتر و اقوام فکر نمیکنم خطری شما رو تهدید میکرد . چون شما میدونستید که پس از امضا شما همسر قانونی و شرعی پسر عموتون میشوید . لذا امضای شما به منزله رضایت شماست . و سوال سوم اینکه دلیل مخالفت خانواده با حسین چه بوده ؟

اگر درست متوجه شده باشم یک پسری رو که از طریق مجازی به مدت دوماه رابطه داری با مردی که یک عمر در محیط واقعی میشناسی مقایسه می کنی و نتیجه ای که می گیری اینه که محازیه بهتره ؟

مشکل رابطه مجازی همینه که مارو از واقعیات دور میکنه و می تونیم برای خودمون بهترین زندگی روبا فکرمون بسازیم اما واقعیت با اونچه در فکرمون ساختیم خیلی متفاوته.

با سلام

موضوع شما حقوقی هست و نیاز به مشاوره حقوقی دارید و متأسفانه در همدردی ما کارشناس حقوقی نداریم . لذا یا به صورت حضوری از یک مشاور حقوقی راهنمایی بگیرید یا از طریق سایتهای حقوقی راهنمایی بگیرید .

اگر هم مورد ضرب و جرح قرار گرفته اید می توانید به پزشکی قانونی مراجعه کرده و طول درمان بگیرید که هروقت خواستید اقدام قضایی کنید می توانید به عنوان مدرک ازش استفاده کنید .

در خصوص موضوع به قول خودتان حسین هم باید بگویم که شما بسیار نسنجیده و احساسی به یک رابطه مجازی اعتماد کرده و همه چیز را تحت الشعاع آن قرار داده اید . تمام دلایل شمابرای تأیید این فرد مجازی دلایلی بسیار سطحی و غیر قابل اعتماد و اعتنا هست چون درروابط احساسی این بازار داغ هست . ضمن اینکه پسرها ید طولایی برای جلب اعتماد با این رمانتیک بازیها دارند . در کل نه ارتباطتتان درست است و نه اعتمادتان و نه دلایلتان برای چنین انتخابی . لذا پیشنهاد می کنم با مراجعه حضوری به یک مشاور سعی کنید احساساتتان را تعدیل کنید و ارتباط مجازیتان را قطع کنید و تلاش کنید پسر عمومی خود را دقیقتر و از طریق مشاور بشناسید و با معیارهای خود تطبیق دهید و درصورت مثبت بودن روی احساس خود کار کنید برای پذیرش ایشان .


موفق باشید

سلام
یکی از مدیران سایت جواب فرمودند و من قاعدتا دیگه نباید ادامه بدم اما از طرف دیگه به دلیل اینکه شما جواب سوال های من را داده بودید دور از ادب دیدم نظرم را نگویم .
1 – من هیچ وقت از شما نخواستم که حسین و پسر عمویتان را مقایسه کنید . اصولا مقایسه در امر ازدواج راه اشتباهی هست که خیلی ها وارد آن شده و به بیراهه می روند . اولین قدم ازدواج خودشناسی و سپس شناخت طرف مقابل و آنگاه انطباق این دو با هم و نتیجه گیری می باشد .
2 – من دوبار از شما خواسته ام که درباره حسین صحبت کنید و این کار انجام نشده است . لطفا توجه کنید که این مواردی که شما فرمودید مشخصات حسین نیست و این ها از نظر من تنها یک برانگیختگی احساسات است که اغلب در پسران کم سن و سال بروز میکنه (من زیاد از اینجور موارد دیدم) و در طول یک مدت کاهش یافته و غالبا از بین می رود .
3 – اینکه فرمودید پسرعمویتان ساعت 2 شب از بیمارستان به خونه شان رفته است یک رفتار طبیعی می باشد ! مطمئنا بیمارستان جایی نیست که چندین نفر بخواهند همراه بیمار درون آن بمانند و ایشان بعد از بهتر شدن حال شما و احتمالا درخواست همراه شما به منزل برگشته ، البته قضاوت های احساسی درون شما موج می زند و حتی در مورد سوال های من نیز دچار این قضاوت ها شده اید .
4 – من واقعا منظور شما را از شناخت مجازی حسین نفهمیدم . یعنی شما حضورا خود ایشان و خانواده شان را نمی شناسید ؟ ایشان چه کسی هستند و با چند سال ، از نظر فرهنگی و خانوادگی چگونه اند ، رسم های زندگیشان به چه نحو است و ... .
5 – من از صحبت های شما اینگونه برداشت کرده ام که حرف پسرعمویتان چند مدت درون خانواده تان بوده است و احتمالا شما در ابتدا هیچگونه مخالفتی از این نظر بیان نداشته اید و زمینه ازدواج شما نه یک ساعته بلکه حداقل چند ماهه چیده شده است .
6 – در جواب سوال دوم من هم یک مثال و قیاس بیان کردید که من دیگه بهش نمی پردازم و شما را به مورد یکی بیان کردم ارجاع میدهم اما من از شما سوال فرمودم که اگر پسرعمویتان شما را راضی کند آنگاه چه می کنید که شما جواب این سوال را ندادید . لطفا به این فکر کنید که اگر راضیم کرد چه ؟ اصلا همان گونه که من قبلا پسر عمویم را می پسندیدم اگر در آینده شخص دیگری غیر از حسین وارد زندگیم شد که به نظرم بهتر بود باید به سمت او بروم (جواب این سوال اهمیت خودشناسی و سپس دیگر شناسی را برایتان مشخص می کند تا احساسی تصمیم نگیرید)؟
7 – توجه کنید من قصد تغییر صورت سوال شما را نداشته ایم و تنها سعی می کنم که به شما در حل مشکلتان زندگیتان کمک کنم و دیگر برایم فرقی نمی کند که شما با چه کسی ازدواج می کنید .
و نکته آخر با توجه به صحبت های انجام شده به شما این اخطار را می دهم که زندگی آینده شما فارغ از اینکه با چه کسی ازدواج و زندگی کنید (پسرعمو ، حسین و یا هر کس دیگه ای) اگر اکنون درست عمل نکرده و حساب شده قدم برندارید به شدت در معرض خطر می باشد(حداقل در یک بازه 4 تا 5 ساله) پس لطفا سنجیده تر اقدام نمایید .
البته این موارد را به همان دلیلی که در ابتدا گفتم بیان کردم و دیگه سعی می کنم در این تاپیک ادامه ندهم .
امیدوارم موفق و سربلند شوید

سلام دوستان
من فکر نمی کنم این دوستمون دروغ گفته باشه چون ایشون مشکلشون رو تو چند سایت دیگه هم گذاشتن ولی فکر می کنم کمی اغراق کرده باشن به همون دلایلی که بعضی از دوستان ذکر کرده بودن ولی من از ایشون یه سوال دارم
شما این سوالات در مشکل عقد اجباری از پدر و مادر - خواهشا کمک کنید این جوری جواب دادین

شماو آقایی که باهم

ازدواج

کردیدچندساله هستید؟اون آقا باصطلاح آقاحسین چندساله هستن وچه نسبتی باهاتون دارن؟

من 18 سال ، اون 26 سال - هیچ نسبت فامیلی با ایشون ندارم و 23 ساله هستند
ولی اینجا گفتین که ایشون پسر عموتون هستن

- - - Updated - - -

منظورم این سایت بود
http://hamyaryiran.ir/thread9403.html

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 2

شماو آقایی که باهم

ازدواج

کردیدچندساله هستید؟

اون آقا باصطلاح آقاحسین چندساله هستن وچه نسبتی باهاتون دارن؟

من 18 سال ، اون 26 سال - هیچ نسبت فامیلی با ایشون ندارم و 23 ساله هستند
ولی اینجا گفتین که ایشون پسر عموتون هستن :((

---

لطفا جوابها را کامل بخوانید:
شماو آقایی که باهم ازدواج کردیدچندساله هستید؟ من 18 سال ، اون 26 سال

اون آقا باصطلاح آقاحسین چندساله هستن وچه نسبتی باهاتون دارن؟ هیچ نسبت فامیلی با ایشون ندارم و 23 ساله هستند