-
مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
من تقريبا 7 ماهه كه عقدم . حدود 4 ماه هم نامزد بودم ...
بعد از جشن نامزديمون چندتا اتفاق تو زندگي هر دو خانواده افتاد مثلا بابايه همسرم تصادف كرد كه خيلي زود خوب شد و حتي مامان منم سه بار اتاق عمل رفت ... اين از نظر خونواده من چيز عادي و معقوليه اما متاسفانه خونواده همسر من كه هم تحصيلكرده اند و هم با اصالت خيلي خرافاتيند
مادر شوهرم كلافم كرده هر بار كه ميرم خونشون ميگه من از اون روز كه واسه پسرم زن گرفتم زندگيم بهم ريخته .. همش بد بياري مياريم ( اگه يه خار تو دستش بره بازم ميندازه گردن اين قضييه ) شروع ميكنه به اه و ناله كردن كه اين چه چشميه كه افتاده دنبال زندگيمو هزار حرفايه اين مدلي ، ديگه خستم كرده .. از خونشون و خودشون بدم اومده
نميدونم چه جوري بايد به اين غائله خاتمه بدم . چون اين خانوم مي خواد تا عمر داره هر چيزي رو بندازه گردن ما و شايد من
حتي اين اواخر تا من از در خونشون ميرم تو ، ميره و اسفند دود ميكنه ... نميدونم شايد واقعا فكر ميكنه من منحوس و پليدم و مي خوام چششون كنم . به مامانم گفتم اونا هم از اين حرفشون كه دائم تكرار ميكنن ناراحت شد و گفت كه يكبار براي هميشه بهشون بگم كه : بيين مامان اگه فكر ميكنيد كه من باعث اين همه ناراحتي و عذابتونم سعي ميكنم چند روز نيام خونتون تا شمام راحتتر باشيد كمتر منو ببينيد . اما من هنوز نگفتم تا با شما مشورت كنم
تو رو خدا بگيد چيكار كنم
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام. به نظر من رابطه ات رو کمتر کن خانومی . در دوران عقد هر چه رفت و امدها کمتر باشه احترام ها بیشتر سر جاشه و حرف و حدیث ها کمتر
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
نه فدات شم چرا ما ها عادت داریم اول همه چیز رو یه طور دیگه ببینیم
عزیزم شاید منظور مادر شوهرت اینه که یکی دیگه چشم میزنه
یعنی از وقتی عروس گرفته بقیه طاقت خوشبختی شما ها رو ندارن (من خرافاتی نیستم اما بنا به حرفای مادرشوهرت دارم قضاوت میکنم)
اسپند هم واسه اینه که حتما میخواد بگه که کسی چشمت نزنه
قربونت برم
چرا داری خودتو عذاب میدی
تو خودت سعی کن اینطوری نگاه کنی باور کن واسه خودت هم راحتتره
ایشالاا همه چیز درست میشه
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
من هم فکر نمی کنم که اون منظور بدی داشته باشه
یه کم حساس شدی عزیزم
صبور باش
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام
من فکر نمیکنم مادر شوهرت منظور بدی داشته باشه
اگر هم اینطور باشه بهتره کمی سیاست داشته باشی مثلآ وقتی اسفند دود میکنه ازش تشکر کنی که واسه عروسش اسفند دود کرده میتونی بگی بترکه چشمی که مادر شوهر منو چشم کنه! یا واسش به مناسبت های مختلف کادو بخری مثلآ یه شاخه گل. ببین از چی خوشش میاد تو هم همون کارو بکن
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام:72::228:
به نظر من هم اول که حتما منظور نداشته دوما اگر هم داشته با مادر شوهر نمی شه دربیفتی یعنی یه جورایی خود آدم خراب می شه . منم با نظر مثل من موافقم با مادر شوهر باید با سیاست وارد بشی خودت رو شیرین کن ازش تعریف کن نمی دونم دیگه از همین کارا...:228::43:
و اصلا هم بهش نگو که تقصیر تو بوده و نمیدونم من چند روزی کمتر میام و ... چون ممکنه روش توی روت باز بشه و اگه یه موقع منظوری هم نداشته این موضوع که گفتی روش اثر بزاره و بیشتر عذابت بده
کمتر برو خونشون به قول دوستان تا احترامت هم بیشتر باشه دوری و دوستی:160:
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
ممنون از همتون دوستاي گلم
ببنيد آخه من ميگم اگه واقعا منظور نداره چرا هر بار كه من ميرم اونجا اونم هفته اي دو يا سه بار (كارمندم )
اعصاب منو داغون ميكنه . الان كه هفته اي 2 يا 3 بار ميرم بازم به شوهرم شاكي ميشه ميگه زنت يادي از ما نميكنه خودشو ميگيره غرور داره ...
وقتي هم ميرم همش داره از اين موضوع كه ... حالمو بهم ميزنه گفتنش
آخه انصافه اين ؟ الان 7 ماهه ميگذره ولي اين خانوم دست بردار نيست كه نيست
حتي توقع داره من هرروز بهش زنگ بزنم .. وقتي هم ميزنم اينقدر عصبي ام ميكنه كه واسه روزايه ديگه دستم به تلفن نميره كه يه حال كوچولو ازشون بگيرم
همسرم هم همش بهم ميگه حساس شدي ... اما من حساس نشدم مامان اونه كه حساسيت اين قضيه داره خفش ميكنه ( جو گير )
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
من چند بار اومدم گل بگيرم واسش اما ميدونيد
من دو تا خواهر شوهر دارم يكي تو خونه است مجرده اون يكي ازدواج كرده .. يعني اون جاريم اينارو لوس كرده كه اگه من بخوام واسه مادر شوهر نازنينم چيز بخرم بايد واسه اون دوتاهم بخرم
حالا من چيكار كنم
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
آخ آخ. نگو ماندگار جون که دلم خون! اگه راهی پیدا کردی به منم بگو. امان از دست این مادرشوهرها... دقیقا می فهمم چی می گی.
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
نه چه دلیلی داره واسه همه کادو یا گل بخری؟ خودت باش و مثل خودت رفتار کن نه اون جوری که بقیه میخوان همه که مثل هم نیستند و نمیتونند هم باشند. چون اول زندگی هستی هر جوری رفتار کنی باید تا آخرش بری. یه دلیل دیگه که شاید وجود داره اینه که هنوز زندگیتون کاملا مستقل نشده به قول معروف سر خونه و زندگی خودت نرفتی و همه ازت توقع دارند اگه صلاح میدونی زودتر برو سر زندگی خودت.
زیادم به شوهرت غرغر نکن چون فایده ای نداره یکم سیاست داشته باش. مهم اینکه همسرت تو رو میخواد و دوستت داره و این چیزا واسش مهم نیست. یک پیشنهاد دیگم اینه که خیلی تو این مسائل ریز نشو و خودت رو بزن به بیخیالی یه گوشت و در کن یکی دروازه این جور مسائل واسه همه هست. اینو بدون آدمای خونسرد هرگز حرص نمیخورن بلکه حرص میدن! البته من منظورم این نیست که حرص کسی رو در بیاری! یه کم هم خودت رو لوس کن و زبون بازی کن مامان دلم تنگ شده و...
امیدوارم مشکلت حل بشه
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
ماندگار خانوم حواست باشه با هر كس بايد مثل خودش برخورد كني.موردهاي مختلفي من مي شناسم كه وضعيتشون به اين صورت بود.كافي يه نفر خرافاتي پيدا كني كه با اون در ارتباط باشه و سعي كنه كه اتفاق افتادن اون تصادف را گردن يه چشم زخم بندازه و بگه اگه عروس شما نبود ممكن بود كه وضعيت بدتر بشه.اينو امتحان كن و جواب مي گيري.با اين آدمها نميشه منطقي صحبت كرد.البته در بلند مدت ميشه اعتمادشو جلب كرد.ضمن اينكه هرچه سنشون بيشتر بشه بيشتر وابسته مي شن حالا اين بستگي داره به اينكه كي اونها راوابسته خودش كنه.شما مي تونيد اين كارو انجام بدين شك نكن هيچ نگران نباش
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
اسم مادر شوهر را دیدم یاد مادر شوهر خدابیامرزم افتادم و براش یک فاتحه خواندم.
چرا اینقدر به خودتان سخت می گیرید خیلی راحت با مادرشوهر و خواهرشوهرات برخورد کن فکر کن مادر و خواهر خودت می باشند.
از حرفهای آنها دلگیر نشو همیشه فکر کن آنها خیر و سلاح زندگی شما را می خواهند، و سریع قضاوت نکن تو می توانی با پاسخهای بجا و شایسته و لحنی متین و مهربان با آنها ارتباط صمیمی برقرار کنی.
و به مرور زمان این ارتباط آنقدردوستانه خواهد شد که حتی از مادر و خواهر خودت بیشتر به آنها علاقه مند می شوی. مطمئن باش، چون خودم تجربه کردم.
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
پونه عزيز ممنون از راهنماييت
اما خودت تو نوشته هات كه اشتباه تايپي هم بود به جاي صلاح نوشتي سلاح كه من فكر ميگنم اونا صلاح منو نمي خوان اونا اونا از من به عنوان يك سلاح براي زخم زبون به همسرم استفاده مي كنن
من چند روزه كه سرماي شديدي خوردم و نتونستم برم خونه مادر شوهرم و يا باهاشون تماس تلفني داشته باشم الان 7 روز مي گذره كه يه زنگ كوچولوهم به من نزدن كه زنده ام يا مرده
و دائم شوهرمو پر مي كنن كه زنت يه زنگ به مادر شوهرش نمي زنه .. من تو اين چند روز حتي سر كار نرفتم
چه برسه كه بخوام باهاشون تماس هم داشته باشم . آيا اين انتظار من كه مي خواستم بهم اهمييت ميدادن و از حالم با خبر مي شدن چيزه زياديه ؟ در حالي كه من هر وقت يك كدومشون حتي يه درد ساده به سراغش مي اومد يا زنگ ميزدم يا ميرفتم عيادتشون و حتي كلي كار خونه مادر شوهرم انجام ميدادم ... مي گفتم مريضه حال نداره .. در حالي كه يك كدوم از اين كارارو تو خونه مامانم نمي كردم ... اما حالا اونا حتي از يه زنگ ساده هم دريغ كردن
// من هم خونشون نرفتم // طفلك شوهرم هم از رفتار خونوادش خجالت زده اس اما چه كنه كه من زنشم و اون مادرشه
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
شوهرت اصلا هم طفلک نیست. ببخشید ها ماندگار عزیزم. باید به همسرت یاد بدی به خانوادش طرز برخورد با همسرشو یاد بده. همیشه که نباید همه چیز از جانب تو باشه. احترامتو دست خودت نگه دارو رفت و امدهاتو کمتر کن عزیزم. ببین ماندگار این مشکلاتی که تو داری بیان می کنی مشکلات هممون هست. هممون به یک نوعی این مشکل رو داریم . واقعا تکراریه ولی ببین کدوم راه حل بهتر نتیجه داده. ماها یاد نگرفتیم به همون اندازه ای که دریافت می کنیم به همون اندازه هم پاسخ گو باشیم. از قدیم می گن واسه کسی تب کن که واست بمیره.
مامان من عروس اول خانواده بوده و خیلی هم از خانواده پدریم سرتر. خیلی محجوب و خانم بوده و... ولی در عوض زن عموم عروس دومشون مثل خودشون بوده. به قول مامانم می گه همیشه نقد باهاشون معامله می کرد!!!! ولی احترام زن عموم کجا احترام مامان بیچاره من کجا. این داستان از قدیم بوده تا اخر هم ادامه خواهد داشت. باز هم می گن : دوری و دوستی.
با شوهرت صحبت کن یکبار برای همیشه . بهش بگو به جای خجالت زدگی کمی محکمو با اقتدارتر برخورد کنه. اگه اون احترام زنشو نگه نداره هیچ کس دیگه ای نمی تونه. یکبار بنشینید سنگ هاتون رو وا بکنید.
حواستم جمع کن عزیزم اگه قرار باشه سر هر برخوردی هم هی به شوهرت غر بزنی اونم کلافه و خسته می کنی و بعد یک مدت دیگه به حرفت گوش نمی ده. یکبار اتمام حجت هاتو بکن. جنگ اول به از صلح آخر. با هر کس مثل خودش رفتار کن. اگه جایی تو زندگیت احتیاج به راهنمایی داشتی رجوع کن به ضرب المثل های قدیمی که اونها رو با آب طلا باید نوشت.
انشالا که هر چه زودتر خوب بشی. ما رو بی خبر نذار.
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
در ضمن ما قرار بود 3 ماهه پيش عروسي بگيريم
خونواده من همه در تداركات خريد جهيزيه و ساير كارها بودن كه درست 20 روز قبل از عروسي مون پدر شوهرم بهانه هايي آورد و گفت كه فعلا عروسي تونو بندازيد عقب تا زمانشو تعيين كنيم .. اين در حالي بود كه من بايد فشارهاي زيادي از طرف خونواده خودم رو به تنهايي متحمل ميشدم ... همه رو به جون خريدم و خونوادمو راضي كردم چند ماهه ديگه عروسي بگيريم // همش با خونواده شوهرم از در صلح وارد شدم به قول بعضي از بچه هاي سايت يه گوشم بود در و اون يكي دروازه ... اما باز اينبار مادر شوهرم داره واسه عروسيمون سنگ اندازي ميكنه // آخه نميدونم چرا ؟
دعا كنيد من زودتر برم سر خونه زندگيه خودم
و در آخر // يك نصيحت به همه جوونهاي دم بخت
شمارو به خدا عقد نكنــــــــــــــــــــــ ــــــــــيد
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
یعنی چی ماندگارجون عقد نکنیم یعنی یه هویی عروسی کنیم یا اصلا ازدواج نکنیم
انشاالله هر چه زودتر می ری سرخونه و زندگیت
باج دادن به مادر شوهر همش چیز خریدن نیست که یه جورایی سر کارش بزار قربون صدقه الکیش برو بگو قربون هیکل تپل زشت و بی ریختت برم الهی درد و بلات بخوره تو سرشوهرت که نتونست....
شوخی کردم نری بگی طلاق نامت رو بزارن کف دستت و من عذاب وجدان بگیرم
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
آره منظورم اينه كه هر چي دوران نامزديتون بيشتر كنين /// اما عقد نكنين .. براي آشنايي قبل از ازدواج همون نامزدي بهترين چيزه //
به قول ماها // زن عقد كرده نه دختره بابشه نه زن شوهرشه
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام. خوبی دوست من ؟ بهتر شدی ؟
عزیز دلم دوران عقد بد نیست به شرطی که آدم کمی سیاست داشته باشه و دوری و دوستی رو حفظ کنه. برو پست من رو تو قسمت اختلاف با همسر بخون. من دارم نتیجه می گیرم از این دوری . مثل من قهر نباش شرایط من فرق داره ولی دوری کن. اگه از الان نتونی تکلیفتو باهاشون روشن کنی فردا می خوای چه کنی ؟
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
نازنين جان من تكليفم باهاشون روشنه اين اونان كه با خودشون درگيرن و عين زمانهاي قديم دوست دارن به من به چشم عروس نيگاه كنن // اما من واقعا اونارو خونواده خودم ميدونم
من اتفاقا از تكنيك دوري و دوستي هم استفاده كردم اما جواب نميده ... اگه نرم ميگن زنت فيس داره پر افاده اس ... اگه برم واسه يك هفته مون دعوا مي سازن //
تازگيها فهميدم كه خواهر شوهرم هر چي من بهش درد و دل كرده بودم و رفته به مامانش گفته .. منم چيز بدي نگفته بودم مثلا اگه از همين اسفند دود كردن مامانش ناراحت بودم رفته اينو به سليقه خودش واسه مامان جونش تعريف كرده و ...
چيزي نگفتن بهتر است !!!!!!!
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
ماندگار عضو تازه وارد: از اشتباه تایپی که داشتم متأسفم، چطور من متوجه نشدم.
______________
تازگيها فهميدم كه خواهر شوهرم هر چي من بهش درد و دل كرده بودم و رفته به مامانش گفته .. منم چيز بدي نگفته بودم مثلا اگه از همين اسفند دود كردن مامانش ناراحت بودم رفته اينو به سليقه خودش واسه مامان جونش تعريف كرده و ...
______________
ولی امان از دست این سخن چینیها اطرافیان، سعی کن هر حرفی در مورد هر کسی در دلت هست بسیار دوستانه وصمیمی با خود طرف در میان بگذاری نه اینکه پیش این و اون بنشینی و در مورد دیگران و رفتارهایشان اظهار نظر کنی.
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
بگن پر فیس و افاده است بهتره یا اعصابتو خورد کنن؟ و هی ازت یک چیزی پیدا کنند واسه داستان سرایی ؟؟؟
نظر شوهرت چیه ؟ در این مورد باهاش حرف زدی ؟
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
خواهر من خواهر شوهر نداره .. اگه بدونيد چقدر با مادر شوهرش رابطه خوبي داره اصلا زبانزد خاص و عام شدن //
من تصور مي كنم كه بعضي از اين خواهر شوهراي نازنين جامعه ما دارن تنها نقش يه عمر و عاص رو بازي ميكنن
با كسب پوزش از همه خواهر شوهرايه عزيز عضو اين سايت
منظور بدي ندارم ... اين خواهر شوهر گل من اعصاب واسم نذاشته
شما ديگه سعي نكنيد اشتباهه منو تكرار كنيد .. و هيچگاه راز دلتونو با خواهر شوهرتون ( هر چند كه مدعيه اينه خيلي بهتون نزديكه ) در ميون نذاريد // من زود فهميدم و از اين بابت خوشحالم
بهتري دوست و همراز شما همسرتونه // اينو فراموش نكنيد
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
عزیزم
من هم خوهرشوهر ندارم ولی مادر شوهرم زندگی رو به کامم تلخ کرده
ولی هیچ وقت با خانواده شوهرت درد دل نکن سعی کن حریم ها رو رعایت کنی
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام دوست خوبم
می دونی به نظر من تو باید کمتر بری خونشون مثلا همون هفته ای 2 بار کافیه ولی خوب هر روز به مادرشوهرت زنگ بزن باهاش صحبت کن . بگو دلم برات تنگ شده ولی یه بهانه ای بیار که امروز نرفتی پیشش. بعد وقتی می ری خونشون خودت اسفند دود کن که بترکه چشم کسی که به مامان جونم نظر بد داره و خلاصه حرفای اینطوری تو کارای خونه کمکش کن هر وقت حرف می زنه طرف اونو بگیر . هیچ وقت ساز مخالف نزن ولی در مسائلی که مربوط به خودت می شه به مادر شوهرت بگوچشم اون کاری که شما می گید رو انجام می دم ولی کاری که فکر می کنی درسته رو انجام بده . قربانت نسیم:72:
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
من بازم می گم رابطه ات رو یک مدتی محدود کن. البته به شرطی که همسرت با تو همدل باشه و کمکت کنه.
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام ماندگار جان. خوبي؟ من 3 ماهه كه ازدواج كردم و 2 سال هم عقد كرده بودم و الان هم طبقه پايين خونه مادرشوهرم مي شينم. در زمان عقد من مشكلي نداشتم. سعي مي كردم دوري و دوستي برقرار باشه. هفته اي يك بار خونشون مي رفتم نه بيشتر الانم كه اونجا زندگي مي كنم بيشتر از يكبار در هفته نمي بينمشون شايد هم اصلاً نبينمشون. چون من همون اول گفتم كه دوري و دوستي بهتره. حالا از شانس من قيمت خونه يكدفعه رفت بالا و من مجبور شدم كه برم اونجا. اما از طريق نوه شون بهشون فهموندم كه براي من احترام گذاشتن خيلي مهمه به خاطر همين بيشتر از يكبار در هفته جايز نيست كه همديگر رو ببينيم. اونها هم فعلاً پذيرفته اند و هيچ حرفي تا حالا نزده اند.تو هم همين كار و بكن. دليلي نداره زيادي بهشون سر بزني. مادر شوهر اگه مادر خود آدم هم كه باشه بازم مادرشوهره. اينو يادت باشه. تو اگر هم بخواهي اون نمي خواد. پس هي سعي نكن بگي مثله مادرمه. بذار بگن فيس و افاده ايه بعد يه مدت خسته مي شن و ميرن دنبال كار خودشون. :305:
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
سلام به همه
ببخشید من درد و دلی که میخواهم بکنم از مادر شوهر هست اما این مادر شوهر مادر خودم هست.
من مرد هستم ولی از دست مادرم دیونه شدم خودایش را بخوایید حق همیشه با زنم هست.
من 8 ماه هست ازدواج کردم قبلا توی خونمون یک سوییت زیر زمین داشتیم که من اونجا زندگی میکردم حالا که ازدواج کرد با اینکه خود مادرم ایشون را انتخاب کرده ولی ایرادهای الکه میگیره
میاد پایین مثلا میگه چرا هنوز ضرف نشدی در صورتی خانمم مثل من تا ساعت 2 سر کار هست وقتی میاد خونه خسته است
بعد از نهار هردو میخوابیم بعد که بیدار شدیم اون میره تو اشپزخونه کار میکنه تا ساعت 10 یا 11 خب خسته میشه میخوابه شاید نرسه اون روز به همه کارهای خونه برسه
یا اینکه میگه چرا پول جمع نمیکنید در صورتی که ما توی این 8 ماه 2 میلیون جمع کردیم تازه اونم بیشترش حقوق خانممه میگه نه اون ولخرجی میکنه هرچی قسم میخورم میگه دروغ میگی
یک چیز خنده دار میگه چرا سر زنت داد نمیزنی میگم چرا باید بزنم اون وقتی به حرفم گوش میده دیگه دلیلی نداره اصلا کار درستی نیست میگه پس چرا بابات سره من داد میرنه
شما بگید من چیکار کنم
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
trust عزیز شما با مادرتون زندگی می کنید؟؟
مادر شما ناخواسته جوانی خودش رو با عروس جدیدش مقایسه می کنه و همین امر باعث این عکس العملهاش میشه، به نظر من بهتره برای رهایی از این رفتارها، اگه با مادرتون زندگی می کنید به فکر زندگی مستقل باشید، و از ایشون فاصله بگیرید.
:72:
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
اره من با مادرم زندگی میکنم این که شما گفتید را از روز اول میدونم اما پول ندارم بخواهم خونه بخرم اگه ام اجاره بکنم تا اخر عمرم اجاره نشین میمونم مگه حقوق 500 تومان هم شد حقوق
-
RE: مادر شوهر نق نقو و بددهن من ....ديوونم كرده
به صورت خصوصی با مادرتون صحبت کنید، اول ایشون رو مطمئن کنید که هم شما و هم همسرتون علاقه زیادی بهش دارید و همیشه بهش احترام خواهید گذاشت، بعد به صورت درددل طوری که ناراحت نشن، بهشون بگید که دوست دارید همونطور که مادر شما هستن مادر همسرتون هم باشن و به زندگی شما آرامش بدن.
امیدوارم که مشکلتون حل بشه
:72: