عدم مسئولیت پذیری همسرم

عدم مسئولیت پذیری همسرم

با سلام به همه دوستان

از صبح دارم خودخوری میکنم . یکسال که ازدواج کردم همسرم از این یکسال تقریبا 4 ماهشو درامد داشته . خودم کارمندم و خرج خودمو خونه رو میدم متاسفانه . البته واجبات بیشتر و اونهاییی که ضروری نباشه میزارم اینقدر طول بکشه تا خودش تهیه کنه ولی بازم اینجوری من خیلی تو مضیقه ام زندگی راحتی ندارم همسرم که تهیه نمیکنه مایحتاج خونه رو خودمم میزارم تا جایی که واجب باشه . من دلم زندگی راحت میخواد نمیگم مثل خونه بابام ولی دیگه مایحتاج اولیه همیشه باشن. میدونم الان یه عده میگن خوب خودت نباید میدادی ولی بخدا نمیشه . وقتی قرار مادرمینا شام بیان خونمون .وقتی عروسی برادرمه -همسرم لباس مرتب نداره . وقتی قبض برق اینقدر عقب افتاده ممکن برق قطع بشه مجبورم خرج کنم. البته همسرم مدام ابراز میکنه که شرمندست و ناراحته ازین وضع که برای رشته تحصیلیش کار نیست . مسافرکشی هم میکنه ولی نه اونجور که باید. بقول خودش همش خرج ماشین میشه و درنهایت شاید اندازه یه ماست به خونه برسه همین . من بعنوان یه زن خیلی خسته ام. حواسم باید به شارژ ساختمون به اجاره به قبضا به خالی نبودن یخچال به همه چیز باید باشه . وقتی هم میزارم بعهده همسرم پشت گوش میندازه میگه بعدا پرداخت میکنیم نترس قطع نمیکنن. جدیدا هم بی دقت شده من باید مدام بهش یاداوری کنم موبایلت یادت نره. ناهارتو بردار. .... دیروز بهش نگفتم موبالیتو بردار تا سر خیابون اومدیم یادش افتاد برگشتیم خونه برش داشت من گفتم که میدونستم گوشیتو جا گذاشتی ولی نگفتم بهت که خودت حواست باشه . امروزم یادش رفت و وقتی که دیگه خیلی دور شده بودیم یادش افتاد و با طلبکاری بهم میگه گوشیه منو نیاوردی؟؟؟؟؟؟؟ گفتم من حواسم به گوشیه تو نبود . تا وقتی هم میخواست منو برسونه عصبانی یودو حالت قهر . نمیخوام مادرش باشم . بمن چه مگه کسی بمن میگه کیفتو جا نزاری ؟

دارم به این فکر میکنم یه مدت نمیومدم سرکار .ولی شغلم جوری نیست که بتونم مثلا مرخصی بدون حقوق بگیرم.http://cdn.moshaver.co/forum/images/.../sadsmiley.gifاز طرفی هم حس میکنم همسرم بدش نمیاد ازین شرایط .خوب زبونی ابراز ناراحتی میکنه ولی هیچ تلاشی نمیکنه . خوب کار نکردنش زیاد تاثیر نزاسته تو زندگیمون چون من شاغلم .اگه نبودم و گرسنه میموندیم فرق میکرد. بنظرتون چکار کنم ؟ این شرایط داره عادی میشه همش حس میکنم مورد ظلم قرار گرفتم همه مسئولیت بدوش منه . پس اون کی میخواد مسئولیت پذیر شه؟
لطفا بهم بگین چکار کنم؟

سلام عزیزم
مگه رشته تحصیلی همسرت چیه ؟ حتما که نباید شغل ایشون مربوط به رشته شون باشه
مگه شما در این زمینه براش محدودیتی گذاشتید ؟

نه من هیچ محدودیتی براش نزاشتم. خودش سخت میگیره نمیدونم شایدم یجورایی بهونش شده . چی بگم؟ نقشه بردار همسرم. فن و حرفه دیگه ام بلد نیست . یه وقتا دلم میخواد مثل خانومای خونه باشم و از همسرم خرجی بگیرم .ولی متاسفانه هیچ تکیه گاهی که برام نیست هیچی مدام باید فکر روز مبادامونم من باشم. خیالش راحته که من هستم. برادرمو میبینم که تا 2 عصر سره کاره بعدشم تا 10 شب میره کار دوم .با اینکه 5 سال از همسر من کوچیکتره . خوب میگم همسر من چرا نباید کار کنه خرج زندگیشو دربیاره؟؟؟؟؟ ساعت 5 عصر میاد خونه پای تی وی و بازی تا خواب . روزهاهم که مثلا میره مسافرکشی بین روز یا خونه مادرشه برای ناهار و استراحت یا پیش دوستاش . اخه این چه جور کار کردنیه؟ اخر شب با 15 تومان میاد خونه


مدام بهم میگه من خیلی خوشبختم که با تو ازدواج کردم منم تو دلم میگه اره خوب بایدم خوشحال باشی .ببخشیدا ولی انگار من زندگی تشکیل دادم و زن گرفتم. بهم میگه من خیلی قوی ام و تحمل میکنم ولی نمیدونه که ظاهرم اینه و من از باطن داغونم خیلی شکننده شدم شونه هام تحمل این همه بار مالی رو نداره . (من تو یه خانواده مرفه بزرگ شدم) تا اینجا هم بخدا بیشتر از ظرفیتم همکاری کردم باهاش . من یه زنم با تموم ظرافت و حساسیتام . دلم میخواد زنانگی داشته باشم زن باشم . وقتی زندگی های دیگرو میبینم که مردای خونه تا شب کار میکنن و خرج زن و بچشونو میدو اخرشم زناشون شاکین و ناراضین تو دلم میگم چقدر قدرنشناسن. من از خدام بوده تا حالا همسرم بهم بگه چیزی نیاز نداری؟ یا بیا ببرمت برات مثلا کیف بخرم . همیشه گفته بریم بخر ... نیازهامو همیشه خودم تامین کردم بدون اینکه کسی ازم بپرسه چی نیاز دارم؟

سلام دوست عزیز.این احساس از خودگذشتگی زیاد برای خانمها احساس بی ارزشی میاره من احساست.رو.درک.میکنم اگه.واقعا نمیتونی با.این.موضوع کنار بیای لطفا کم.کم.کارتو.کم.کن و همسرتو در جریان درآمدت قرار نده بزار استرس خرج خونرو داشته باشه تا.وقتی تو محکم ایستادی و از خودت مایه میزاری همسرت هیچ پیشرفتی نمیکنه و.به مرور زمان عصبی تر و اشفته تر میشی و همسرت بی مسولیت تر..به خودت فک کن بزار یبارم برق قط شه خودتو نباز و خونسرد برخورد کن تاههمسرت یکم به خودش.بیاد.اگر.بتونی.با.صحبت قانعش.کنی.خوب میشه.خیلیها. با رشته.خودشون کار.نمکنن این.دلیل.نمیشه.موفق باشی

ممنونم از جوابتون .
باهاش زیاد صحبت کردم و مثلا بهش میگم ببین عزیزم اگه حقوق منو دو روز دیر بدن وضعیت زندگیمون چجور میشه؟.خوب تو هم شغلی دست و پا کن یا مسافرکشی هم میکنی وقت بیشتری بزار. عصبانی میشه و میگه ناراحتی نرو سر کار من که از تو چیزی نخواستم . بهش میگم خوب من نرم که همین نیازهای کوچیکمم دیگه خودمم نمیتونم رفع کنم چکار کنم پس؟ دستمو جلو کی دراز کنم؟ اون لحظه میگه اصلا تو نمیخواد بری سرکار خودم ماهیانه مثلا 500 بهت میدم . ولی همون لحظه تموم میشه ا ز فرداد دوباره همون اش و همون کاسه . گاهی اوقات با خودم میگم قراردادمو که اخر سال تموم میشه دیگه امضا نکنم تا با واقعیت زندگی متاهلی اشنا بشه . نمیدونم :302:
تازه وقتی خواهرشم میبینه کلی اصرار که تشریف بیارین و مهمان هم دعوت میکنه . جدیدا واسه مسافرت تعطیلات عیدم برنامه ریزی میکنه . خوب همش رو حساب درامد و عیدی منه دیگه .غیر از اینه؟ شدم atm براش

دوست من شما خودت به نوعی داری همسرتو به.سمت.بی مسولیتی سوق میدی وقتی میگه بهت پول میدم با احساسات زنانه و زیرکی.بهش یادآوری کن ازش درخاست پول کن مرد باید نقش تامین کنندگی داشته باشه روزانه مبلغی ازش به بهانه های مختلف بگیر احساس مسولیت شما درش بوجود بیار.نظر شخصی من اینه ی مدت مرخصی بگیر وبه شوهرت بگو امضاع اقتصادی خرابه شاید اخراج شم حقوقت رو کمی.پس انداز کن اگرم.میخای خرج کنی همش نه تا شوهرت طعم سختی و خرج و.مخارج زندگی بچشه.محکم باش چون تو رفاه بودی اولش سخته کم کم شوهرت متوجه.میشه وگرنه تا آخر زندگی باید خودخوری کنی.ما زنیم و.باید زن بمونیم احساس.وعواطف و لطافت زنانه....ی مدت مرخصی بگیر شاید همسرت ی تکونی به خودش بده این راهم امتحان کن.به امید موفقیت. شما عزیزم.

ببینید حالا شاید این نظر من اشتباه باشه از دید روانشناس ها
ولی باز میگم
به نظر من هرکسی در زندگی وظایفی داره ، چطور وظایف خانم پخت و پز و بچه داری و به معنایی واقعی همدم بودن برای همسر هست ، در قبالش آقا هم وظایفی داره
شاید هردو از خود گذشتگی کنن و قسمتی از وظایف همو انجام بدن ، ولی آسمون بیاد زمین زمین بره آسمون باز این وظایف جابجا نمیشه ...
اصلا تامین زندگی و نیازهای خانم هستش که برای آقا حس مرد بودن میده و غرور پیدا میکنه در زندگی و احساس میکنه میتونه به عنوان تکیه گاه باشه برای همسرش
ممکنه در کوتاه مدت این وظایف جاشونو عوض کنن حالا به دلایلی مثل ورشکستگی و قرض و ... . در این مدت خانم وظیش هست همسرش را حمایت کنه تا از این مرحله بحرانی رد بشه و بتونه دوباره خودش رو بازسازی کنه . و خانم هم نباید با کمک هایی که کرده و منت گذاشتن و گفتنه هر لحظه ی اون ها این کمکش رو بی ارزش کنه .
ولی اگر طولانی مدت شد باید در این مورد به طور جدی و البته با ملایمت صحبت بشه با همسر
به نظر من شما از راه سرزنش وارد نشید اصلا سرزنش نکنید همسرتون رو ، اون به اندازه کافی به خاطر دادن پول توو جیبی بهش غرورش جریحه دار شده پس بدترش نکنید
بهش نگید که اگه من نبودم گرسنه میموندیم یا خرج خونه رو میدم چون واقعا با این کلمات بهش آسیب میزنید
سعی کنید از راه تشویق و دوباره قدرتمند کردنش بهش نیرو بدید
به عنوان مثال ازش بخواهید یه چیز کوچولو ( به اندازه وسعش) واستون بگیره و مدام از اینکارش تشکر کنید ، حس مرد بودن رو القا کنید بهش
دوباره باید زندش کنید ، مثلا با ذوق بگید هیچ نگرانی در زندگیم ندارم چون میدونم مرده من از پس زندگیمون برمیاد ، با خیال راحت به سینه ستبرت تکیه زدم ...
به تدریج مسئولیت های مردونه رو بزارید کنار و به عنوان یه خانم رفتار کنید نه بیشتر ( نه اینکه اینکار رو با دعوا انجام بدید بگید من دیگه نمیرم سرکار یا حقوقمو به تو نمیدم ) باید با روش درستش این کارو رو بکنید.
چیزایی که لازم دارید رو ازش بخوایید . ولی از راهش
از خانم بودنتون بیشتر استفاده کنید (جنس زن )
اگه درست نیازهاتون رو بخوایید مطمئن باشید برای جور کردنش همسرتون تلاششون رو بیشتر میکنند
...
باید با کارهاتون حس فعالیت رو درش ایجاد کنید ، هی مقایسه نکیند با برادرتون که اون تا شب کار میکنه ولی تو زود میای خونه
در حالت کلی شیر کنید بفرستیدش جلو ...

با اینکار خوش رفتارتر هم میشه چون حس میکنه میتونه مفید واقع بشه برای خانومش و تامینش کنه

امیدوارم موفق باشید...

عزیزم بهتره بهش بگی من دوست دارم همسرم بره سرکار حتی اگه حقوقش کم باشه یا شغلی متناسب با رشتت نباشه اینطوری احساس بهتری دارم
بهتره تا دیر نشده بهش بگی چون اینطوری شما از زن بودن خودت فاصله میگیری و به مرور زمان عصبی میشی و یه روز ممکنه منتی که نباید بذاری رو بذاری سرش و همه چی خراب شه
پس الان خیلی با آرامش و دوست داشتنی بهش بگو و بذار بدونه که دوست داری بهش تکیه کنی

- - - Updated - - -

شده چند روز مرخصی بگیر اما یه مدت نرو
تا لطفت تبدیل به وظیفه نشه

سلام بعضی وقتها ادمها رو نمی شه تغییر داد آدم بی مسئولیت و تن پرور رو ، مسولیت پذیر کردن خیلی خیلی خیلی سخته (منظورم همسرشما نیست) محاله کسی که این درد رو نکشیده بتونه درک کنه چون توی گود نیستند . .من پیش چندین مشاور رفتم از هر راهی وارد شدم در نهایت فقط کنار اومدم یعنی یه جورایی سوختن و ساختن ! خدا کنه اینجا به شما یک راه واقعا عملی بدن . اوناییکه می گن یک مدت سرکار نرو نمیشه من به هزار بدبختی همین کار خصوصی رو پیدا کردم اگه یک روز نیام اخراجم . شما تازه ازدواج کردید من 10 ساله با این مشکل و خیلی حادتر از شما دارم دست و پا می زنم . هزاران راه رو هم امتحان کردم در مورد من جواب نداد انشاالله دوستان با نظرات واقع بینانه بتونند به شما کمک کنند در ضمن مطمئناً جنس همسر منو شما هم فرق داره . اینها رو گفتم که ناامید نشی شما اول راهی و همسرت با ماشین کار می کنه این خوبه جای امید هست. خواهرم از صمیم دلم برات آرزو می کنم زودتر بتونی راه حلی پیدا کنی و مثل من هرگز گرفتار نشی .

سلام مارتا جان قبل از هر کاری حتما سخنرانی کلید مرد و کلید زن رو گوش کن . و بهمون بگو چه نتیجه ای گرفتی ؟

سلام به همه دوستای خوبم
ممنونم از راهنمائییاتون
من فایل کلید مرد رو گوش دادم . مفید بود .ممنون . البته من خودم هروقت خرید میکنه کلی ازش تشکر میکنم حتی بابت نان یا چیزای کوچیک. حتی بابت مسافرت عید هم فقط بهش گفتم که خیلی دلم مسافرت میخواد خیلی خسته شدیم تو این یه سال . اولش که قبول کرده بود همش راه میرفتم ابراز خوشحالی میکردم که چقدر خوشحالم میخوایم بریم سفر .هفته گذشته هفته خوبی بود خیلی بیشتر از قبل کار کرد و بیشتر مایحتاج خونه رو تامین کرد.
دیشب متاسفانه یه بحثی بینمون پیش اومد و گفت که اصلا تو این شرایط نریم مسافرت بهتره (تعطیلات عید)
من خیلی خسته ام و به سفر احتیاج دارم و دقیقا یکساله که پامونو از تهران بیرون نزاشتیم .6 ماهم که همسرم درس میخوند برای ازمونش حتی پنج شنبه جمعه هم خونه بودیم . خیلی ذلم سفر میخواست بهش گفتم عیدی من هست نگران هزینه اش نباش سعی میکنیم کمتر خرج کنیم میریمو میایم.
قبول کرد اولش دوباره دیشب گفت نه .اگه برگشتیم و مشکلی پیش اومد چی؟ نریم .پولتو نگهدار .راستش من فکر اونم کرده بودم حقوق اسفندمو نگه میداشتم برای اون موقع .ولی درمورد حقوق اسفندم چیزی بهش نگفتم. چکار کنم ؟خیلی خسته ام یکسال فقط کار .:47: اصرار کنم واسه سفر یا نه ؟
مسئله دیگه اینه که تو بحث دیشبمون مدام میگفت من خودم کار میکنم .مگه تو چیزی کم داری؟ منم بهش گفتم پس اجاره خونه و قبضارو بده خودش گفت اونارو که تو دادی .عصبانی شد گفت تا هفته دیگه همشو بهت پس میدم الان مدام میره بیرون کار میکنه و میاد 40 تومان 50 تومان میده به من که حساب بی حساب شیم. 28 ماه بیمه ماشین تموم میشه چکارکنم نگهشون دارم اون موقع بدم بهش؟ یا برش دارم؟

الان همسر شما نقشه برداری هم کار میکنن یا فقط مسافر کشی؟
نقشه برداری فک نمیکنم کارش بد باشه. ولی معمولا شهرهای دیگه مجبورن برن برای کار.
پیگیر هستن اضلا برای کارای نقشه برداری؟

اره پیگیر هست متاسفانه چون نه پارتی داریم و نه سابقه کار زیاد هرجا هم رزومه میفرسته زنگ نمزنن بهش .ولی خوشبختانه ازمون نظام مهندسیشو قبول شده منتظر پروانشه .فعلا مسافرکشی

بازهم سلام

دیشب برای شام ژامبون خریده بودم که همسرم اومد خونه و وقتی دید خرید کردم ازم پرسید چقدر شده؟ منم بهش گفتم اونم پولشو بهم داد.
چکارکنم الان؟ نمیدونم ازش بگیرم یا نه؟ گذاشتش روی میز منم دست بهش نزدم. نمیدونم شاید الان یکم عصبانی و دلخوره این کارارو میکنه . البته اینم بگم هنوز با هم آشتی آشتی نکردیم :47:
ولی من منظورم این نبود که دیگه هر خرید کوچیکی و باهام حساب کنه .
میدونم استرس بیمه ماشینم داره؟ چکار کنم پولارو بردارم؟
یا نگهدارم برای خودش واسه بیمه ماشین کمکش کنم؟
تصمیم درست چیه؟
اون پولای قبلی رو هم هنوز دست نزدم .نمیدونم کار درست چیه
لطفا راهنمائیم کنین:72:

- - - Updated - - -

تمام پست ها رو خوندم،

(یه چیز کلی بگم ، البته هیچ راهکاری به ذهنم نرسید ابتدا عذر خواهی می کنم؛ اول از صاحب تاپیک و دوم از پر حرفی) و البته ابتدا می گم که منظور من از این پست به هیچ وجه صاحب تاپیک و یا اشخاص دیگه نیست و صرفاً نظر من در مورد اتفاقات جامعه امروزیمون هست که شاید هم اشتباه باشه چون هر کسی جایز الخطا هست.


دقت کنید زندگی هم مثل طبیعته، و باید مراحل خاص خودشو طی کنه و همه مون خوب می دونیم که هر جای طبیعت که انسان دستکاریش کرده دیگه به حالت طبیعیش برنگشته.
مشکلی که متاسفانه الان توی جامعه درگیرش هستیم اینه که جایگاه ها عوض شده و زنی که قبلاً خانه رو می چرخوند و هر جا از ما می پرسیدن شغل مادرت چیه؟ بیش از 8-97 درصد می گفتیم خانه دار. اما با پیشرفت علم و تکنولوژی به سمتی رفتیم که دیگه حرف از حقوق بشر و حقوق زنان و ... شد. و چون به نوع آفرینش زن و مرد آگاهی نداشتیم امدیم حرف از برابری زدیم و البته اساساً حرف خوبی بود اما غافل از این بودیم که این برابری به معنی انجام هر کاری توسط هر کدوم از مرد و زن نیست. (اینو تا اینجا داشته باشید)
قدیم تر ها خانه هم برای خودش اهمیتی داشت و برای مدیریت کردنش یه نفر لازم بود و اون خانم خونه بود که بهش خانه دار می گفتن و وظایفش هم مشخص بود، خانم خونه در کنار و پا یا پای آقای خونه کار می کرد اما نه کار توی شرکت و کارخانه، کارش کار های خونه بود، تربیت بچه ها بود، آروم کردن محیط خونه بود ، کارش آرامش بخشیدن به خونه و خانواده بود. کارش این بود که از زندگیش لذت ببره و همچنین این لذت رو به مردش هم بچشونه. اما رفته رفته داخل خونه اهمیتشو از دست داد و تمام هواس ها به خارج از خونه جلب شد، زن داخل خونه آرایش نکرد و زیباییشو برای کوچه خیابونی ها عرضه کرد، زن فروشندگی در مغازه رو به مدیر خونه بودن ترجیح داد،
تا اینکه بحث اشتغال زنان بالا گرفت، و یواش یواش روی زن به دید یه نان آور خونه نگاه شد و الان می بینیم که آقا پسر دنبال دختر شاغل میگرده برای ازدواج و از طرف مقابل هم دختر خانم شاغل بودن رو یه پون مثبت برای خودش می دونه، زن ارزش زن بودن رو پایین آورد، بدون بیمه و حقوق کامل رفت سر کار، این کارا رو انجام داد تا چی بدست بیاره؟ غافل از اینکه خیلی چیزا رفت وقتی این دید توی جامعه فراگیر شده دیگه مردونگی مرد رفت پی کارش، دیگه زنانگی زن هم رفت، هر دو شدن مستقل،
مرد به زنش نمی تونه بگه بالای چشت ابروه، چرا؟ چون قسط خونه رو زن میده، در قبالش زن حق طلاق رو از شوهرش گرفته و هزار تا جا به جایی دیگه. زنی که تمام دقدقه اش باید خانوادش باشن، دقدقه اش شده پروژه کاری، پست شغلی (اینا چیزایی هست که در اطراف خودم به وفور می بینم) زنی که باید بچه اش رو با آرامش از خواب بیدار کنه مجبوره صبح زود بچه نیمه خواب رو بندازه روی کولش و ببره پرت کنه مهد کودک، دلم به حال بچه های آینده می سوزه (بگذریم)
زنی که باید برای مردش اشوه و ناز کنه برای مشتری مغازه این کارو انجام میده و هزاران مورد دیگه
ببینید چقدر دست بردیم توی طبیعت زندگی،
می بینید که کار بسیار بسیار پیچیده شده.
خب همه این اتفاقات افتاد تا اینکه مرد دیگه حس مردانگی و تامین کنندگیشو از دست داد، و زمانی هم که با زن بحثش شد و زن منت کارایی رو هم که کرده رو به روخش کشید گفت من نباشم تو هیچی! دیگه پرده های احترام هم رفت کنار، مرد هم در برابر این موضوعات واکسینه شد. (یعنی شکسته شدن غرورش براش عادی شد و عملاً براش غرور یباقی نموند)
این اتفاقات تا الان افتاده و همچنان در حال ادامه یافتنه
امید وارم خدا آخر و عاقبتمون رو ختم بخیر کنه

با همسرت در یه شرایط مناسب صحبت کن نذار این موضوع با دلخوری و لجبازی ادامه پیدا کنه

در شرایط عادی بهتره اجاره خونه و خرج های روزمره رو به مرد سپرد
و حقوق زن پس انداز و یا صرف پرداخت اقساط و مخارج کلان بشه و البته به نام خود زن
طوری که اخر ماه پول نقد دستش نباشه!

اگر فعلا نمیتونه از پس هزینه ها بربیاد
تا یه مدت معین اجاره خونه رو پرداخت کن
ولی به هر حال سعی کن پول دستت نمونه و هر ماه ازش خرجی بگیر

سلام كاراي شما قابل تحسينه بعنوان يه خانوم بيشتر از توانتون مسئوليت دارين

بنظر من پولا رو برندار كدورتا بيشترو و بيشتر ميشه الان غرورش شكسته اون ادم تمبلو تن پروريه چون خودم دارم برا همين درك ميكنم ببخشيد كه واضح ميگم شايد اصاً اون پولايي هم كه بهت ميده قرض كرده


ولي نذار حس مردونگيش زير سوال بره بعضي وقتا يه سري حرفا تا اخر عمر از يادشون نميره پولارو بذار تو كشوي كمدش يا هرجايي كه خودت فكر ميكني كه ببينه و اصلا دركوردش حرف نزن

منت نذار ببين اين اقا اينطوري بزرگ شده متاسفانه تغيير دادنش خيلي سخته بي مسئوليت پس برو رو خودت كار كن كه بتوني تحملش بكني وقتي يه كشكلو نميشه حل كرد بايد سعي كني بتوني باهاش كنار بياي


شايد بعضيا با نظر من مخالف باشن ولي نميشه صورت مسئله رو پاك كرد ميشه ؟؟؟؟


برا خودت يواشكي پول پس انداز كن من از نزديك زندگيتو حس ميكنم دوست صميمي خودم اين مشكلو دارن و متاسفانه بعد ١٠ سال همسرش كلا سر كار نميره و تو خونه ناهار و شام ميپزه و از بچه مراقبت ميكنه ادم فوق العاده تنبل بي غيرتو و بي مسئوليت و پرروييه

خدارو شكر همسر شما اين مشكلات حادو نداره و شما نميتوني بيشتر ازين ازش انتظار داشته باشي ، پتانسيلش همينه هرچقدرم بهش فشار بياري ازت دورتر ميشه سعي كن با مراجعه به مشاور و سايتاي معتبر يه راهي پيدا كني كه بتوني باهاش كنار بياي

تقسيم مسوليت بكنيد مثلا با خوبي بهش بگو عزيزم بنظرت اينماه من پول برقو بدم بهتره يا گاز يا تلفن ،،، اين باعث ميشه خودش يكيشونو قبول كنه

با عجله كاري درست نميشه سعي كن با مرور زمان درستش بكني ((توپو بنداز تو زمين اون ))

ازش نظر بخاه مث يه زن رفتار كن خودتو لوس كن ناز كن ،،، ايناااا واقعاً مهمه هااااا اگه رفتارت مث مردا شه كه الانم داره ميشه خيلي بده خدايي نكرده ازت دور ميشه كتاباي باربارا رو خوندي ؟؟؟ داري مث مادر ميشيا بعد اونم مث يه مادر ازت درخاستاي سرسام اوري ميكنه:81:

سعي كن يه كاري كني فكر بكنه از تو بهتره از نظر كاري نذار بهت تكيه كنه تو تكيه كن تو موبايلتو جا بذار ، بذار اون بهت ياداوري كنه

بگو ا يادم رفت نميخاي يادم بندازي بعضي وقتا خودتو بزني به اون راه خيلي خوبه شايد انتقاد بكنه ولي مردا دوست دارن از خانومشون سر باشن


انقد به خودت فشار نيار ، نترس ، بخدا واگذار كن


موفق باشي دوست خوبم

ياعلي

سلام به نظرم پول رو بهش پس نده ولي خرجشم نكن پس انداز كن .وقتي كه بعدا حرفي زد و از فشاري كه بهش مياد حرف زد بگو كه تا حالا چقدر پس انداز كردي
ببين الان درستش نكني تا پير بشي وضع همينه بدتر هم ميشه
بزار بدونه زندگي خرج داره. قرضم كرده باشه چقدر ديگه ميتونه قرض كنه.؟ بزار حس كنه بهش متكي هستي و هر چي درمياري خرج ميكني . برا عيدم عجله نكن . اين رويه اي كه همسرت در پيش گرفته خيلي با ارزش تر از مسافرت چند روزس. تازه تو ارديبهشت كه بهتره برين همه جا ارزونتر و خلوت تره.
صبور باش و نزار نقطه ضعفتو بدونه اون الان منتظر بهونس. اصلا هم بهش نگو حقوق اسفندت هست.

خیلی خیلی ممنونم از راهنمائیاتون دوستای خوبم
پریای عزیز حق با شماست .پس امروز پولو بر میدارم و نگهش میدارم . خودمم دلم نمیومد خرجش کنم. ولی باید بدونه که خونه خرج داره و اولین مسئولشم اونه. حرف مسافرتم دیگه نمیزنم تا ببینم خودش چی میگه .
سحر جان میترسم پولو برندارم و بعدا که دوباره گفتم پول بگه منکه دادم خودت بر نداشتی
صحبتای شما هم (در جستجوی خوشبختی) خیلی مفید بود. متاسفانه خانمهایی مثل من از اول ازدواج رویه درستی رو پیش نمیرن و وقتی که کم میارن دنبال راه حل میگردن مشکلی رو که خودشون درست کردن و حل کنن. بهرحال هیچ وقت دیر نیست.:310:

از طرفی هم دلم براش میسوزه .از خدا میخوام بهم کمک کنه جلوی احساساتمو بگیرم و هم به خودم همه بیشتر به همسرم کمک کنم که بیشترم به نفع خودشه .وقتی بتونه خودشو منو تامین کنه منم بیشتر بهش تکیه میکنمو جایگاه و نقشش بعنوان یه مرد برام پررنگ تر میشه
توکل بخدا . :203:

عزيزم صبور باش به رفتارهاش توجه نكن
پولاش رو جمع كن اگه ازت خواست پول بيمه ماشينش كمكش كن.
بزار ياد بگيره مرد خونه س و بايد پول در بياره متاسفانه مشكل خانوم هاي كارمنداينه ديگه
باور مي كني ارزومه خونه دار بودم و شوهرم برام كادو مي خريد الان هيچي بهم مزه نميده چون خودم پول دارم.
مقاوم باش پولاشم از ش بگير

سلام مارتای عزیز. همسر شما مهارت زیادی در انتقال مسیولیتها به شما داره .باید حساب شده و بدون ایجاد بهونه و دعوا مسئولیتهاشو به خودش منتقل کنی و نقش و درآمد خودت رو کم کنی. راه هایی که میتونی استفاده کنی :
تشکر و خوشحالی از هزینه هایی که میکنه و از اینکه مثلا یه روز درآمد بیشتری داشته یا وقت بیشتری گذاشته برای مسافر کشی.
یاداوری غیر مستقیم اینکه خیلی ها کل هزینه های زندگیشون با تاکسی تامین میشه و خانومشون هم خونه داره.
صحبت صمیمی همراه با همدلی و درک شرایط اما قاطعانه در خصوص تقسیم هزینه ها .این خیلی مفید و موثره. مثلا باید معلوم باشه اجاره خونه قبض ها و...رو کی بده مخارج لباس و خوراک و ...با کی باشه.اینجوری در مرحله اول بخشی از بار هزینه ها به اون منتقل میشه و شما به هیچ وجه نباید اونا رو پرداخت کنی حتی اگه برق قطع بشه یا تلفن قطع بشه .یا لباس مناسب برای مهمونی نداشته باشه .همسر شما از حس آبرو داری شما که صفت خوب و پسندیده ای هم هست به عنوان نقطه ضعف شما استفاده میکنه .باید این حربه رو ازش بگیری.به تدریج که هزینه های تعیین شده سهم خودش رو تامین کرد با تقویت حس غرور و مردانگیش سهم خودت از تامین هزینه ها رو کاهش بده . تا اونموقع انشالله که با تمرکز روی پیدا کردن یه کار ثابت یه شغل دائمی خوب هم پیدا کرده باشه .