نمایش نسخه قابل چاپ
سلام خدمت همه ی هم دردا
من تازه وارد این جمع شدم درومورد ازدواج مشکل داشتم، تو اینترنت گشتم و این سایت رو پیدا کردم
من 19سالمه و عاشق دختر عمه ام هستم و میخوام که باش ازدواج کنم الان دانشجوی کارشناسی عمران هستم، دختر عمه ام 16 سال داره، نمیدونم چه موقع این موضوع رو با خانواده در میان بگذارم، حداقل تا چهار پنج سال دیگر شرایط ازدواج ندارم، از این میترسم که تا اون موقع شوهر کنه، نمیدونم چکار کنم، به یکی بگم، یا به خود دختر عمه ام بگم،چی کار کنم با این مشکل؟
درود
به سایت همدردی خوش امدید:72:
شما فعلا بهتره روی درست تمرکز کنی اینجوری بهتره پله پله جلو برید اول درس بعد خدمت سربازی و بدست آوردن شغلی که با درامدش بشه یک زندگی مشترک را اداره کرد بعد اقدام به خواستگاری رفتن کنید.نترسید فعلا سن ازدواج برای دختر خانوم ها بالا رفته.
همه انرژی خودت را بزار برای اینکه زودتر امادگی تشکیل زندگی مشترک را پیدا بکنی اونوقت زودتر به نتیجه میرسی و بیشتر روی شخصیت شما حساب باز میکنن.
خیلی ممنون از راهنمایتون، خدا کنه تا اون موقع ازدواج نکنه، آخه جایی که ما هستیم دخترا رو زود شوهر میدن، یعنی رسم شده
خوب دادا شما با دست دست کردن به هدفت نمیرسی با مطرح کردن این موضوع با خانواده خودت و سپس با خانواده عمه ات احتمالا سودی نداره اگرم سودی داشته باشه نتیجه خوب ینداره چون شما باید حداقل ها را برای تشکیل یک زندگی مشترک داشته باشی پس فعلا هدف های کوتاه مدت برای خودت ترسیم کن سعی کن به این اهداف برسی بعد میتوانی با مادر و خانوادت در میان بگذاری اینجور یخیلی بهتره
من فعلا فکر ازدواج نیستم. چون خودمم میدونم خیلی چیزها هست که باید آماده بشه میخواهم حداقل یک نامزدیی چیزی باشه که دختر عمه م رو شوهر ندن، البته خودم نظرم به این بود با یکی از فامیلام در میان بگذارم تا فرصت مناسبش اون به هر دوخانواده اطلاع بده،ا
سلام
این نظری که میدم نمیدونم تا چه اندازه درسته اما خودم این کارروواسه برادرم انجام دادم.
برادرمنم دختری روازفامیل میخواد که خواستگارزیادداره...مادرم هم راضیه...
منم دوسال پیش باخوددختردرمیون گذاشتم ونظرش روپرسیدم که قبول کرد...واسه همین ازش خواستم چندسالی صبرکنه تا شرایط مهیا بشه...اونم قبول کرد...هیچ رابطه ای هم بابرادرم برقرار نکردن نه تلفنی نه دیداری....فقط درحد این بوده که منتظر بمونه...
حالا اگه شماهم میتونی خواهرت روبفرستی جلو وخیال خودت روراحت کنی بسم الله..
بهتره ازخانواده خودت باشه به فامیل چیزی نگو..
حدس میزنی چندسال طول بکشه تا آمادگی روپیدا کنی؟همونقدرازش بخواه منظرت بمونه
نکته مهم خودت این کارونکن...به هیچ وجه!!
با عرض سلام و احترام.نقل قول:
نوشته اصلی توسط paiize
من راه خانم پاییزه رو اصلا توصیه نمی کنم. حتی اگر یک در صد هم احتمال دهید که ممکن است نشود ضربات روحی جبران ناپذیری به دختر و روابط خانوادگی حتی خود شما خواهد خورد.
لطفا مساله را اول با خانواده خود و در مراحل بعدی خانواده دختر و مشاوره پی گیری کنید.
اینکه خواهر یا برادر شما انهم با خود دختر تصمیم بگیرید متاسفانه با توجه به کم سن و سال بودن شما و ایشان و خیلی از عوامل دیگر خ مستند نیست. ( باز قضیه در مورد مادر و پدر متفاوت است) این یک تصمیم بزرگ هست و باید بالغانه مساله بررسی شود. هم اینکه شما از این درگیری دهنی راحت می شوید هم این که تکلیف مشخص می شود که ایا اصلا ان خانواده دلشان با شما هست یا نه
خانم پاییزه عزیز شما هم لطفا این اقدام را رسمی کنید. معایبی که به این نظر شما وارد است
1) در جریان نبودن خانواده دختر. در خ از خانواده ها تصمیم گیرنده اصلی خانواده هستند یا اینکه دختر خ تحت تاثیر خانواده هست
2) وابسته شدن دختر. هر چند هر چند رابطه برقرار نشود
3) امکان منفی بودن پاسخ ازمایشات و منتفی شدن قضیه
4)بالارفتن سن دختر بدون هیچ دلیلی
5) امید داشتن برادر شما در حالیکه ممکنه نظر دختر با امدن خاستگار بهتر عوض شود
.....
با ارزوی خوشبختی برای شما
نقل قول:
نوشته اصلی توسط paiize
با سلام
همینطور که مهرااد گرامی هم اشاره کردند، چنین روشی به خاطر اینکه تعهد و رسمیت ندارد و احتمالات مختلف را پیش می آورد و در همه آنها دختر آسیب خواهد دید، توصیه نمی شود.
خواستگاری باید سرفرازانه ، آشکار، رسمی و هماهنگ با خانوادها باشد و زمان شروع و خاتمه تقریبی فرایند شناخت برای طرفین مشخص و معین باشد و نباید زیاد طولانی باشد. ترجیحا 3 تا 6 ماه (البته این حدود هست برای نزدیک شدن به ذهن)
برادر من خیلی زوده واس شما از الان فکر ازدواج باشی۰ باور کن این حست یه حس زود گذره۰همه ماها تو این سنین دچار همچین احساساتی میشیم۰ بهت قول میدم تا موقعی که همه شرایطت مهیا بشه از چند نفر خوشت بیاد و چندبار عاشق بشی! خودتو از الان گرفتار نکن ۰ ازدواج خوبه منتها به وقتش مطمعن باش کسی که زود ازدواج میکنه بهش مدال افتخار نمیدن! تو این چند سالی که میگی بخاطرش صبر میکنی مطمعن باش انقدر اتفاقها و مساعلی پیش میاد که ده بار نظرت عوض میشه! موید باشی۰
ممنون از همه، با این تفاسیر من باید بیخیال بشم،نظرم بر این بود که با دختری ازدواج کنم که بشناسمش، اخلاقش رو بدونم، اگه بخوام تا اون موقع عاشق چندتا بشم بعدش زود گذر فراموش بشه، آخرش به یکی میخورم و کار از کار میگزره تا واقعیت ها معلوم بشن
به نظر من هم اگر به توصیه ای اکثر دوستان مبنی بر تمرکز روی درستون و فراهم کردن دیگر زمینه های ازدواج عمل کنید برای شما بهتر خواهد بود. البته همین مطلب که خودتان به آماده نبودن شرایطتان برای ازدواج اذعان می کنید جای شکر داره و نشون می ده که الحمدالله پسر فهمیده ای هستید . از این نوع تفکرات توی فکر خیلی از پسرها میاد و خیلی هاشون نمی تونند برخورد منطقی مثل شما با مسئله داشته باشند.
اما در مورد این مطلب تا موقع فراهم شدن شرایط ازدواجتون ممکنه عاشق چند نفر دیگه بشید بهتره که کلا ذهنتون رو از این مسائل دور کنید و به کارهایی بپردازید که به تمرکز ذهنی شما و پیشرفتتون کمک کنه نه اینکه باعث ایجاد فکرهایی بشه که جز صدمه برای شما نتیجه ای نداره . وقتی شرایط ازدواج رو فراهم کردی با کمک خانوادت می تونی بهترین انتخاب رو داشته باشی البته اگر انتخاب عاقلانه ای داشته باشید و این چیزی نیست که برای فردی مثل شما کار سختی باشه و ان شاالله خدا هم کمکتون می کنه
خیلی ممنون از جوازبتون، قاعدتا همون جوریه که شما و بقیه دوستان فرمودیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط nikon
- - - Updated - - -
خیلی ممنون از جوابتون، قاعدتا همون جوریه که شما و بقیه دوستان فرمودید،دیگه هرچی. هرچی خواست خدا باشهنقل قول:
نوشته اصلی توسط nikon
سلام
من خودم عرض کردم نمیدونم پیشنهادم درست هست یانه!!
بهتره شما هم به نظرآقای مدیر عمل کنید....ایشون باتجربه وصاحب نظرن..
من فکرمیکنم تلاشتون روکنید وسعی کنید زودترهمه چی روپشت سر بذارید بهترباشه...تابتونید زودتراقدام رسمی کنید.
موفق باشید
تشکر از نظر شما، برای رسیدن به هرچیز باید تلاش کرد،، من هم تلاش خودم رو میکنم تا شرایط فراهم بشه، ولی هیچ نظری. در مورد اینکه، بعدا هم بجز دختر عمه به کس دیگری فکر کنم ندارم، البته تقدیر دست خداستنقل قول:
نوشته اصلی توسط paiize