نامزدی هستم اما یکی دیگه رو هم دوست دارم چیکار کنم؟

سلام دوستان گلم
بزارید از اول براتون توضیح بدم
من اول عاشق سرسخت یکی از دخترا بودم که اون نامزدی شد.
من پس از مدتی اونو فراموش کردم و ی سال بعدش خودمم نامزدی شدم و الانم راضی هستم.
اما مسئله ای که هست ؛الان عشق قدیمیم طلاق گرفته و خیلی دوستش دارم تا حدی که حاضرم نامزدم رو هم طلاق بدم.
اونم خیلی منو دوست داره میدونم ولی الان نمیدونم چیکار کنم.
از یک طرف طلاق دادن نامزدم باعث عذاب وجدانم میشه و از طرف دیگه نمیتونم از عشق قدیمیم دل بکنم(در دوران نامزدیش و الان همش در تماس هم هستیم)

نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟

سلام

دوست عزیز چه خبرررره با این سرعت ؟!

کمی تامل کمی تفکر....

شما چند سالته و تحصیلاتت چیه ؟

فکر میکنی برای ازدواج به پختگی لازم رسیدی ؟

زندگی شوخی نیست.شما الان باید نسبت به نامزدت تعهد داشته باشی.بعدش هم مگر شما نامزد نکردی؟پس دلیل ارتباطتت با اون خانومی که قبلا بهش علاقه داشتی چی بوده؟

اگر همین اتفاق برای خودت بیفته جی؟

مثلا نامزد شما الان بگه من قبلا اقایی رو دوست داشتم الان جدا شده از زنش.حالا هم تورو رو دوست دارم و هم اونو.چه حسی به شما دست میده؟

شما باید عذاب وجدان بدی داشته باشید.چه دلیلی داشته که شما ب زن شوهر دار در ارتباط بودین و بعید نیست شما در از هم پاشیدن زندگی اونا بی تقصیر نباشید.نه ایشون به همسرش رحم کرده و نه شما به همسرت.

وای به روزی که شما دو نفر یکی بشید.....تا قبل از اصلاح شدن ورود شما به هر گونه رابطه ای اشتباه محضه.

شما به بلا و مصیبت گرفتار شدی و شیطان بدجوری در وجودت رخنه کرده.اما راه برای برگشت هست.اون خانوم رو رها کن.الان دختر مردم با هزار امید و ارزو وارد زندگی شما شده.

با اون خانوم کات کن و بچسب به زندگیت.سر سوزنی فکر نکن که با اون خانوم خوشبخت میشی چون همیشه شما دو نفر مثل دو تا مجرم بهم نگاه میکنید.چون هم اون میدونه که شما به زنت رحم نکردی و هم شما میدونی اون به شوهرش رحم نکرده

بعد فکر میکنی کنار هم خوشبخت میشید و با ارامش زندگی میکنید؟همیشه در شک و شبهه این هستید که هر لحظه ممکنه بهم خیانت کنید.

از خواب خرگوشی بیدار شو و بچسب به زن وزندگیت.اون خانوم رو هم رها کن تا اونم بره پی زندگی سالم.نه اینکه رو زندگی یکی دیگه زندگیش رو بسازه

من فوق دیپلم کامپیوتر دارم
22 سالمه
سربازی نرفتم
اخه دست خودم نیست که
من همیشه اونو دوست داشتم ولی چون میدیدم راه برگشتی ندارم ناچارا یکی دیگه رو نامزدی کردم.
الانم خم نامزدم رو دوست دارم هم اون رو..
نمیدونم چیکار کنم
نه میتونم ازش دل بکنم و ن میتونم طلاق نامزدم بدم.
خودتونو جای من بزارید خیلی سخته(من باعث طلاقشون نشدم.میگفت دوست نامزدم ندارم میخام طلاقش بدم)

شما خیلی خلاصه صحبت کردید.با نامزدتون مشکل دارید؟چرا فک میکنید با نامزدتون به مشکل بر میخورید؟چرا نامزد کردید؟یه کم ریزتر موضوع رو بشکافید.
اجازه بدید یه چیزی ازتون بپرسم:شما به نظر خودت با این افکارت آمادگی ازدواج رو داری؟
چرا وقتی با یکی قول و پیمان میبندی پای حرفت و قولت وانمیستی؟چرا با زندگی و آرزو و امید یه دختر که تمام آیندش و با شما دیده اینطوری بازی میکنی؟دوست داری یکی با خودت یا یکی از اعضای خانوادت اینکارو بکنه؟
به نظر من شما همیشه برای خانومی که به اصطلاح عاشقشی نقش یه زاپاس رو بازی کردی و میکنی.یه ذره به خودت اهمیت بده.عشق یه چیز دو طرفس.وقتی با وجود عشق بین شما دو تا به هر دلیلی به یکی دیگه بله گفته یعنی شما نقش زاپاس رو داشتی تا موقعیکه شخص بهتر پیدا بشه.چون هیچ کسی رو به زور مجبور به کاری نمیشه کرد.ایشون نامزد کردن و شما هنوز همین نقش رو براشون ایفا کردی تا الان که جدا شدن یا میخوان بشن.

به نظرم شما با نامزدتون ادامه بدید خیلی بهتره چون بعدها با اون خانوم به مشکل خواهید خورد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mr DaNi

شما خیلی خلاصه صحبت کردید.با نامزدتون مشکل دارید؟چرا فک میکنید با اون خانوم به مشکل بر میخورید؟چند سالتونه؟چرا نامزد کردید؟یه کم ریزتر موضوع رو بشکافید.
اجازه بدید یه چیزی ازتون بپرسم:شما به نظر خودت با این افکارت آمادگی ازدواج رو داری؟
چرا وقتی با یکی قول و پیمان میبندی پای حرفت و قولت وانمیستی؟چرا با زندگی و آرزو و امید یه دختر که تمام آیندش و با شما دیده اینطوری بازی میکنی؟دوست داری یکی با خودت یا یکی از اعضای خانوادت اینکارو بکنه؟
به نظر من شما همیشه برای خانومی که به اصطلاح عاشقشی نقش یه زاپاس رو بازی کردی و میکنی.یه ذره به خودت اهمیت بده.عشق یه چیز دو طرفس.وقتی با وجود عشق بین شما دو تا به هر دلیلی به یکی دیگه بله گفته یعنی شما نقش زاپاس رو داشتی تا موقعیکه شخص بهتر پیدا بشه.چون هیچ کسی رو به زور مجبور به کاری نمیشه کرد.ایشون ازدواج کردن و شما هنوز همین نقش رو براشون ایفا کردی تا الان که طلاق گرفتن.یه ذره عزت نفس داشته باش.
به نظرم شما با نامزدتون ادامه بدید خیلی بهتره چون بعدها با اون خانوم به مشکل خواهید خورد.

---

سلام دوست عزیز
22سالمه
با نامزدیم مشکلی ندارم ولی حالم از خانواده ی نامزدم بهم میخوره.
نامزدم با اون دختر دوست صمیمی بودن و هستن البته فامیلم هستن.
این دوتا همیشه باهم بودن و قبلها من دوست داشتم با یکی از این دو تا ازدواج کنم.
پس از تصمیم قطعی که گرفتم متاسفانه اون دختر نامزدی شد و گفتم حالا که اوننیست این یکیرو بگیرم.
پس از گذشت مدتی از روی فامیل شدن دیگه من با اون دختر اس میدادیم.هم نامزد من و هم نامزد اون میدونه اس میدیم.
امااس های عاشقانه اخرشب.من چندباری تصمیم قیدشو بزنم اما متاسفانه نمیتونم.

سلام،
شما سن بسیار کمی دارید و هنوز نپخته هم حرف میزنید و هم تصمیم میگیرید!!! آخه یعنی چی من از اون دوتا یکیشونو میخواستم و حالا اون نشد مجبورشدم این یکی رو بگیرم،مگه نخود و کیشمیش سوا میکنی؟؟؟
اخه من نمیفهمم چقدر یک انسان میتونه سنگ دل باشه که نامزد داشته باشه با یکی دیگه اس عاشقونه بده؟!
شما چیزی به نام وجدان میدونید چیه؟!
به نظر من شما اول باید به بلوغ ازدواج برسید،باید بدونید تعحد چیه،باید درک کنید وفاداری چیه بعد نامزد میکردید!!!:97:
بهت توصیه میکنم این احساسات یک خط در میون تونو کنترل کنید و قبل از ازدواج خودتون پیش مشاور برید که حتما از مشاوره هم اینو میشنوید که هنوز واستون زوده،چون شما هنوز تو حس بازی با دخترا از این شاخه به اون شاخه پریدن هستید...

برادر محترم ازدواج بازی و شوخی یا خریدن کفش و لباس نیست . برای شما فعلا بهتره برید خدمت سربازی . شما هنوز به سن ازدواج نرسیدید .

با دوست قبلیت قطع رابطه کن تا زندگیت به هم نخوره .اینجوری می تونی فراموشش کنی .اگه واقعا می خواست شما رو ازدواج نمی کرد

نماي ساختمان-چوب ترموود-آموزش عکاسي
عکاسي صنعتي-طراحي کاتالوگ

اگه اون هم واقعا دوست داشت هرگز با شخص دیگه ای نامزد نمی کرد
پس زندگی خوبت رو به خاطر اونی که بهت ارزشی نداد خراب نکن

چقدر راحت میتونید ب این موضوع نگاه کنید این نشد حالا اون...حالا اون شده بیخیاله این!!!!!
وااقعن من ب گفته ی دوستان اعتقاد دارم ک شما بهتره ب پختگیه بیشتر در نگاه ب عشق، تعهد،انتخاب ، زندگی برسین
جوریرحرف میزنید انگار این خانم ک الان باهاش نامزد هستیم فقط برای شما ی گزینه بوده و هیییییچ چی ب اندازه فقط ی گزینه بودن برا کسی دردناک نیست
پس تکلیفه ایشونو مشخص کنید چون گناه دارن واقعن تو زندگی و حسه دائمیه این احساس
همیشه گفتن اگه یکیو دوس داریو باز تونستی کسه دیگه ایرو دوی داشته باشی پس نفره اولو دوس نداشتی گولش نزنین اونم در جایگاهه خودش لایقه ی زندگیه خوب و خوشبختیه
این خانمم ک اینقدر راحت تونست با دوستش اینکارو بکنه با نامزده دوستش ارتباطه عاشقانه بزاره ب نظره من گزینه مناسبی نیست عصن

داداش چقد باحالی شما!! چیز دیگه ای نمیخای?? جون من تعارفو بزار کنار خودمونیم :)))

مرد حسابی اینکار به دور از مردونگیه! و مطمعن باش اگه دست از پا خطا کنی ضرر بزرگی میکنی و از دو طرف رونده میشی و میشی چوب دو سر طلا!!! یکم منطقی و جدی فکر کن اگه مورد اول بقول خودت دوستت داشت نمیرفت با کس دیگه ای ازدواج کنه۰ مطمعن باش مشکلی بینشون بوجود اومده که شما خبر نداری و الان اون خانوم میخاد تنها نمونه به هر قیمتی که شده۰۰۰

سلام

شما اول از همه باید تفاوت بین عشق و هوس رو درک کنی...واینکه بدونی زن زندگی آدم با ماشین کنترلی فرق داره که اگه خوشت نیومد بری عوضش کنی...

به نظرم شما هنوز به بلوغ فکری نرسیدید ... یعنی هنوز بزرگ نشدید و مسئولیت پذیر نیستید. اینارونمیگم که سرزنشتون کنم ،میگم که بتونید مشکل کار رو جستجو کنید و انقدر روی مسیر اشتباه پافشاری نکنید .

شما اگر نخوای خودتو اصلاح کنی چه بسا بری یا اون دختر ازدواج کنی وبعد هم از یکی دیگه خوشت بیاد.

شما که بعد متاهلی هم مثل مجردیت نباید فقط خودتو ببینی؟؟

خودتون می دونید که طلاق بگیرید یا نگیرید فقط قبلش یک نکته رو به خاطرت بسپار:

ما انقدر توی زندگی وقت نداریم که بخوایم هرکیو خوشمون اومدو یه دور امتحان کنیم(مثل پرو لباس توی مغازه)،بلکه به جای این بهتره قبل کار فکر کنیم،مشورت

کنیم،مطالعه کنیم،دقت کنیم،گاهی صبرکنیم، تا وقت و انرژی خودمون و دیگری رو هدر ندیم.

بسیارند کسایی که توی زندگی تمام تمرکزشون روی همسرشونه ولی بازم به عدم تفاهم می رسن ....شماچطور می خوای با این اوضاع به تفاهم باهمسرت برسی؟؟؟

وقتی "حقیقت همسرت" رو با رویایی که از زن دیگه توی ذهنت ساختی مقایسه میکنی معلومه بازنده کیه ؟؟و کی محبوب و معشوقه؟؟

این یک مقایسه و قضاوت ناعادلانه ،کورکورانه و از روی احساسه که توش هیییچ عشقی نیست .

موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zirmizi

سلام دوستان گلم
بزارید از اول براتون توضیح بدم
من اول عاشق سرسخت یکی از دخترا بودم که اون نامزدی شد.
من پس از مدتی اونو فراموش کردم و ی سال بعدش خودمم نامزدی شدم و الانم راضی هستم.
اما مسئله ای که هست ؛الان عشق قدیمیم طلاق گرفته و خیلی دوستش دارم تا حدی که حاضرم نامزدم رو هم طلاق بدم.
اونم خیلی منو دوست داره می
دونم ولی الان نمیدونم چیکار کنم.
از یک طرف طلاق دادن نامزدم باعث عذاب وجدانم میشه و از طرف دیگه نمیتونم از عشق قدیمیم دل بکنم(در دوران نامزدیش و الان همش در تماس هم هستیم)

نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟

---

فقط زمان طلاق دادن نامزدتان دچار عذاب وجدان میشید ؟
یعنی الان که دارید با دوست صمیمی نامزدتان به نامزدتون خیانت میکنید ، دچار عذاب وجدان نمیشید؟

شما مطمئن باشید به این روش تا آخر عمرتون نمیتوانید ادامه بدید بالاخره نامزدتون متوجه خواهند شد شاید الان که نامزدید متوجه پیام های عاشقانه اتون نشوند اما مطمعن باشید وقتی باهم ازدواج کردید حتما دیر یا زود متوجه میشوند بعد میدانید چه حس بد و وحشتناکی بهشون دست میده وقتی متوجه میشند که دوست صمیمی شون و همسرشون یعنی دو نفر از عزیز ترین افراد زندگیشون که بهشون اعتماد کامل داشتند از اعتمادشان سو استفاده کردن،و مدت طولانی ای بازیشان دادن و بهشون خیانت کردن .

این بدترین اتفاقیست که بنظرم برای یک انسان ميتونه بیفتد. ( سواستفاده از اعتماد هم از جانب دوست هم همسر )

شما دو نفر فعلا نامزد هستید ، لطفا سعی کنید تصمیمی بگیرید که به ایشون آسیبی نرسه یا حداقل از آسیبهای بیشتر جلوگیری کنید.
شما با این روشی که پیش گرفتید بدترین تصمیم و گرفتید.

اگه واقعا پشیمان شدید پس حداقل با خیانت بیشتر به نامزدتون آسیب نرسانید چون ایشون هر چه دیرتر از احساسات بفهمند آسیب بیشتری خواهند دید.

اگه مردد هستید بهتره بیشتر فکر کنید بنظر من دختری که با نامزد دوستش رابطه پنهانی برقرار کنه و باعث خیانت همسر دوستش بشه و از اعتماد دوستش سواستفاده کنه ، دختر مناسبی برای همسری نیست. آیا از نظر شما این دختر همسر مناسبی برای شما خواهند بود ؟
ایشون نشون دادن که در تصمیم گیری هاشون درست عمل نمیکنند. اگه شما رو دوست داشتن که هیچوقت نباید با شخص دیگری نامزد میکردند ، نامزد کردنشان با کس دیگری و از آن طرف پشیمان شدن و طلاق گرفتن و رابطه داشتن با مرد متاهل همه اشون نشون های خوبی برای شناخت ایشون برای شما میتونه باشه.


چه تضمینی وجود داره که فردا باز پشیمان نشند و بسمت نامزد قبلشان برنگردند ؟