چطور از پس دخالت‌های دخترخاله نامزدم بربیام؟

من دوساله که نامزد کردم و قراره حدودا یک ماه دیگه عقد کنیم. نامزدم و من، هر دومون عاشقانه همدیگه رو دوست داریم.خانواده نامزدم هم مثل خانواده من آدمهای آرومی هستند و توی زندگیمون دخالت نمی‌کنند. اما نامزدم یه دختر خاله داره( که با پسرخالش ازدواج کرده) که نفوذ زیادی روی نامزدم و کل خانواده نامزدم داره. چند بار جلوی خودم گفته که من مثل خواهرشم و حتی از خواهرش هم بهش نزدیکترم و به خودش اجازه میده که زندگش ما رو دست بگیره. خیلی آدم با سیاست و زبون‌داری هست.کافیه من کوچکترین چیزی درباره این دختر بگم. اونوقت نامزدم شدیدا جبهه می‌گیره و با من بد می‌شه، مثل اینکه کسی به مادرش چیزی گفته باشه.
نامزدم رو همه جوره دوست دارم و شخصیتش رو قبول دارم. اما نمی‌دونم که با این قضیه چجوری کنار بیام. نمیخوام توی زندگی کسی دخالت کنم و همین‌طور هم نمیخوام کسی توی زندگی من دخالت کنه.
اگر کسی راهکاری داره، خوشحال می‌شم که اون رو با من درمیون بذاره. باسپاس فراوان از راهنمایی‌هاتون

با درود بر شما۰ مشکل عجیب و جالبیه و از طرفی اعصاب خورد کن! چه معنی داره ایشون تو زندگی شما دخالت کنه?! حالا اگه مجرد بودن میشد یه حدسهایی درباره امکان وجود رابطه با نامزدتون زد ولی خب خوشبختانه اینطور نیست۰ به نظر بنده هیچ دلیلی برای اینکه ایشون کاسه داغتر از آش باشن وجود نداره و شما خیلی قاطعانه و مقتدرانه باید بنشونیدش سر جاش تا جا و موقعیت خودشو درک کنه! اما قبل اینکار باید با نامزدتون صحبت کنید۰ اگر همونطوری که گفتید دوستتون داره و عاشقتونه محاله ممکنه که باهاتون مخالفت کنه۰ چون دخترخاله آدم در موقعیتی قرار نداره که بتونه روی آدم تسلط داشته باشه و باید هر چه سریعتر به اینکارش خاتمه بده! حتی اگه این کار هم نتیجه ای نداشت سعی کنید با همسر دخترخاله هم صحبتی داشته باشید و اخطار لازم رو بهش بدید!
موید باشید۰

ممنون. حتما همینکار رو میکنم.

به نظر من اینکه یه مرد یا زن روی مادر یا پدرش یا در مرحله ی آخر برادر و خواهرش حساسیت داشته باشه می تونه طبیعی باشه اما اینکه این حساسیت رو دختر خاله باشه خیلی عجیب هست.

اول باید خودتون بررسی کنید که آیا این دخالت ها وجود داره یا صرفا نوعی از حسادت های زنانه هست ( با عرض معذرت از شما ) بالاخره خانم ها نسبت به رفتارهای همسرشون حساسیت های خودشون رو دارند مخصوصا اگر طرف مقابل همسرشون هم خانم باشه.

اما اگر واقعا به این امر مطمئن هستید به نظر من باید با این موضوع برخورد کنید. دخترخاله در جایگاهی نیست که حق دخالت در زندگی شخص رو داشته باشه. حتی پدر و مادر هم حق دخالت به معنای بدش رو ندارند.
شما هم باید سعی کنید با روی خوش و ملایمت در رفتار این مشکل را حل کنید و اگر تغییری حاصل نشد یا بی خیال این موضوع شوید یا با درخواست قاطعانه ، پایان یافتن دخالت های دختر خاله ی همسرتون رو خواستار بشید.

سلام من دقیقا همین مشکل رو داشتم من الان عقد هستم دو سال هم دوست بودم و تو کل این دوران با دخترخاله نامزدم مشکل داشتم اون همسن شوهرمه وازدواجم نکرده وقبلا هم همسرم و دوست داشته دلیل حساسیت من این موضوع بود ولی اینقدر به این موضوع پروبال دادم که خیلی خیلی اذیت شدم نود ونه درصد دعواهای من وهمسرم در این مورد بود منم تا در مورد دختر خالش بد میگفتم ناراحت میشد و دعوام میکرد ومنم ناراحت میشدم که ببین اون برات مهمتره وهمینطوری دعواهای الکی وپشت هم یه بار نامزدم حرف خوبی زد وباعث شد یکم حساسیت من بهتر شد گفت شاید دخترخالم برام مهم نباشه اما این برام مهمه که زنم به فامیلم احترام بذاره مساله اینجا اینه که من دلم میخواد زنم منطقی وخوب باشه ودلیل ناراحت شدنم اینه ببین عزیزم هر دو زن هستیم وجنس همدیگر ومیشناسیم اول بررسی کن ببین دخالت میکنه واقعا یا نه بعد جبهه بگیر اول با خودت رو راست باش واقعا به خاطر اینکه نامزدت براش اهمیت قائله خانواده همسرت بهش احترام میذارن بهش حسودیت نمیشه و رفتارهاشو برای خودت بزرگ کنی ؟ چون خودم اینطوری بودم میگم بعدشم به نظر من هرچی در این مورد با نامزدت کمتر حرف بزنی بهتره سعی کن با سیاست این موضوع رو حل کنی نذار از این حساسیت خانواده همسرت با خبر شن با خود نامزدت هم خیلی در این مورد حرف نزن نذار تو رو با اون مقایسه کنه نذار در نظرش رفتارهای اون ومعقول تر از شما بدونه اگر این خانم با شما خیلی احساس نزدیکی میکنه شما هم باهاش صمیمی باش اما با رعایت وحفظ فاصله یجوری برخورد کن در عین این که همسرت می بینه با هم صمیمی وخوب هستید وشما بهشون احترام میذاری اما شما یه فاصله ورسمی بودن رو هم حفظ کن ونذار این خانم در مسائلی که فقط به شما مربوطه دخالت کنه در اینجور مواردم اگر می بینی همسرت خیلی حساس میشه در ظاهر احترام بذار اما با زبون خوش ومحترمانه با همسرت حرف بزن وکار خودتو بکن تا یه مدت که حساسیت همسرت کم شه مردا رو نباید روی کسی حساس کرد چون اون تو ذهنشون بزرگ میشه رفت وآمد با دخترخاله کمه پس الکی با حساسیت باعث مشکل ودعوا نشید من واقعا حیفم میاد سر مسائل بیخود اینقدر دعوا میکردم وروزای خوبم هدر رفت
لطفا یه موردم از دخالتاشو برامون کامل تعریف کنید

- - - Updated - - -

سلام من دقیقا همین مشکل رو داشتم من الان عقد هستم دو سال هم دوست بودم و تو کل این دوران با دخترخاله نامزدم مشکل داشتم اون همسن شوهرمه وازدواجم نکرده وقبلا هم همسرم و دوست داشته دلیل حساسیت من این موضوع بود ولی اینقدر به این موضوع پروبال دادم که خیلی خیلی اذیت شدم نود ونه درصد دعواهای من وهمسرم در این مورد بود منم تا در مورد دختر خالش بد میگفتم ناراحت میشد و دعوام میکرد ومنم ناراحت میشدم که ببین اون برات مهمتره وهمینطوری دعواهای الکی وپشت هم یه بار نامزدم حرف خوبی زد وباعث شد یکم حساسیت من بهتر شد گفت شاید دخترخالم برام مهم نباشه اما این برام مهمه که زنم به فامیلم احترام بذاره مساله اینجا اینه که من دلم میخواد زنم منطقی وخوب باشه ودلیل ناراحت شدنم اینه ببین عزیزم هر دو زن هستیم وجنس همدیگر ومیشناسیم اول بررسی کن ببین دخالت میکنه واقعا یا نه بعد جبهه بگیر اول با خودت رو راست باش واقعا به خاطر اینکه نامزدت براش اهمیت قائله خانواده همسرت بهش احترام میذارن بهش حسودیت نمیشه و رفتارهاشو برای خودت بزرگ کنی ؟ چون خودم اینطوری بودم میگم بعدشم به نظر من هرچی در این مورد با نامزدت کمتر حرف بزنی بهتره سعی کن با سیاست این موضوع رو حل کنی نذار از این حساسیت خانواده همسرت با خبر شن با خود نامزدت هم خیلی در این مورد حرف نزن نذار تو رو با اون مقایسه کنه نذار در نظرش رفتارهای اون ومعقول تر از شما بدونه اگر این خانم با شما خیلی احساس نزدیکی میکنه شما هم باهاش صمیمی باش اما با رعایت وحفظ فاصله یجوری برخورد کن در عین این که همسرت می بینه با هم صمیمی وخوب هستید وشما بهشون احترام میذاری اما شما یه فاصله ورسمی بودن رو هم حفظ کن ونذار این خانم در مسائلی که فقط به شما مربوطه دخالت کنه در اینجور مواردم اگر می بینی همسرت خیلی حساس میشه در ظاهر احترام بذار اما با زبون خوش ومحترمانه با همسرت حرف بزن وکار خودتو بکن تا یه مدت که حساسیت همسرت کم شه مردا رو نباید روی کسی حساس کرد چون اون تو ذهنشون بزرگ میشه رفت وآمد با دخترخاله کمه پس الکی با حساسیت باعث مشکل ودعوا نشید من واقعا حیفم میاد سر مسائل بیخود اینقدر دعوا میکردم وروزای خوبم هدر رفت
لطفا یه موردم از دخالتاشو برامون کامل تعریف کنید

mati جان حرفاتون خیلی خوب و بجا بود. باید درموردش خوب فکر کنم. من بعد از ازدواج به شهر دیگه ای می‌رم و اونجا فقط خانواده خواهر و دختر خاله نامزدم هستن. پس مسلما رفت و آمدمون زیاد خواهد بود. اون خیلی دخالت میکنه اما منم بهش حسودیم می‌شه. توی جمع بهم گفت تو هیچ کاری بلد نیستی بکنی مثلا بلد نیستی ظرف بشوری و منم از خودم دفاع کردم. وقتی سوالی میکنه که دخالت حساب می‌شه بلد نیستم که چطور بدون اینکه ناراحت بشه جوابشو ندم.اصلا از بحث و دعوا خوشم نمیاد. اگه بتونید با یک مثال بهم بگید چطور فاصله رو حفظ کنم ممنون میشم. راهنمایی های خیلی خوبی کردید. ازتون واقعا ممنونم

خواهش میکنم خانومی
ببین خانومی من خودم یه کل کل ناخواسته تو ذهنم با دختر خاله نامزدم داشتم تو ذهنم دلم میخواست همیشه حالشو بگیرم حالا با درست کردن یه کار دستی با مهربون بودن با بقیه یا یه لباس بهتر داشتن ناخواسته به خاطر اینکه چند بار شوهرم طرفشو گرفته بود باهاش کل کل وجدل داشتم دلم میخواست همش خودمو بهش ثابت کنم وچون دیدگاه من این بود همه حرفای اونو بد برداشت میکردم مثلا به نامزدم میگفتم دیدی اینطوری کرد اونطوری کرد مسائل خیلی ریز واونم میگفت واقعا منفی نگری واقعا هم بودم چون در برابر اون همیشه ذهنیت بد داشتم همه حرفاشو بد برداشت میکردم حتی زمانی که میگفت به من وشوهرم خیلی نزدیکه ودوستمون داره ازش بدم میومد وفکر میکردم میخواد فضولی کنه ولی از وقتی که ذهنیتم وسعی کردم اکی کنم به نظرم خیلیم دختر خوبی اومده البته بدی داره اما نه اونقدر که تو ذهن من بود پس اول سعی کن ذهنیتتو مثبت کنی بعدم مهم اینه که به همسرت نزدیک شی زن خوبی باش براش هواشو داشته باش قلقشو به دست بیار مردا خیلی خوب محبت ودرک میکنن سعی کن با دخترخالش صمیمی ومهربون باشی اما باهاش شوخی زیاد وبیجا نکن در مورد خودش کارهاش وزندگیش نظر نده اگر چیزی گفت که مدنظرت نبود ودخالت بود ومیخواست نظرش اعمال بشه شما تو ظاهر هیچی نگو یا بگو باشه اما کار خودت وبکن چند بار که اینطوری شه دیگه نظر نمیده اگرم مستقیما بهت حرفی زد که بهتون برخورد خیلی ملایم بدون لرزش صدا بدون نشون دادن اینکه عصبی شدید یه جواب مناسب وبا ادبانه بدید یا یه لبخند معمولی سعی کنید اگر اذیت میشید تو مهمونی ها خودتون و به دیگران سرگرم کنید یه کم وارد بحثهای مردونه شید مردا حرفای جالب تری میزنن از زنایی که غیبت میکنن روز به روز به همسرتون سعی کنید نزدیک شید تا حرف هیچ کسی هیچ اهمیتی براتون نداشته باشه مهم شوهر شماست وبس بقیه هرکدوم یه چیزی میگن ومیرن به خاطر بقیه رابطه رو با شوهرتون خراب نکنید به مردا نباید خیلی غر زد شاید شما فکر کنی با غر زدن اون و جلوی شوهرتون بد جلوه میدید وشوهرتون از اون بدش میاد اما اشتباه میکنید مردا از زنای غر غر وبدشون میاد مسائل ومشکلاتتون رو خودتون حل کنید اگر حرف بدی هم زدن با پنبه سر ببرید با جون وعزیزم وشوخی وخنده واحترام یه جواب بدید اگرم بلد نیستید جواب بدید به مرور تمرین کنید مثلا با خودتون فکر کنید جواب محترمانه حرفی که دفعه پیش زد چی میشد چند بار که فکر کنید و تمرین کنید اینم حل میشه

درسته. این طوری خودمم کمتر ناراحت میشم. با این روشی که گفتید دیگه احتیاج به بحث و دلخوری هم نیست. خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا شدم و نظراتتون رو شنیدم. ممنون

سلام راضیه جون به همدردی خوش امدید . شما گفتید دختر خاله همسرتون با پسر خاله اش ازدواج کرده یعنی اون جاری شماست ؟ ممکنه در بعضی از خانواده ها افرادی پیدا بشند که از نظر بقیه فرد زرنگ یا کاردان ویا به اصطلاح کار بلدیه و بقیه فامیل خیلی قبولش دارند و ایشون رو خوش سلیقه یا کار بلد میدونند و دوست دارند در بعضی از کارهاشون از اون مشورت بگیرند . اگر این فرد از لحاظ شخصیتی هم فرد با شخصیتی باشه مشکلی نیست ولی در مواردی این شخص از اینهمه توجه مغرور میشه و خودش رو خیلی بالاتر از بقیه میبینه و به خودش اجازه میده که در خصوصی ترین کارهای بقیه هم دخالت بکنه . به نظر من اگر فاصله تون رو با همچین ادمی حفظ بکنید بهتره .

سلام اون خانم جاری من نمی‌شه ولی اگر فاصلم رو با اون حفظ کنم خیلی بهتره. حرفتون درسته. ممنون از خوش‌آمد گوییتون

بازم سلام
من یه پیشنهاد دیگه هم دارم با کارای قبلی که بحثش شد همزمان خوبه که انجام بشه یه روز که شوهرتون سرحال وخوب بود بهش بگید عزیزم هر وقت زمان داشتی دلم میخواد یه کم باهات حرف بزنم خودت بهم بگو تا حرف بزنیم زمانی که ایشون اعلام آمادگی کرد وحوصله داشت ورابطه تون خوب بود وهمچی حل بود بهش بگید عزیزم من دخترخاله تو دوست دارم براش احترام قائلم چون تو بهش احترام میذاری احترامش برام واجبه( قشنگ اول توضیح بدید که جبهه گیری در مقابلش ندارید)اما بعضی موقعها یه چیزایی میگه که ناراحتم میکنه میدونم شاید منظوری هم نداشته باشه اما خب من دلم میگیره (لحن خوب وکمی هم خودتونو لوس کنید خیلی خوب میشه ) کاش اینجور مواقع اگر چیزی تو جمع گفت تو با خوبی یه جواب محترمانه بهش بدی که نیاز نباشه منم چیزی بگم یهو دلخوری پیش میاد دلم نمیخواد ازم ناراحت شه آخه ما بعدن که میریم سر خونه زندگیمون اینا نزدیکمونن ومیخوایم کلی رفت وآمد کنیم دلم میخواد همچی خوبباشه اما اگر تو اینجور مواقع طرف من باشی همین برام کافیه ودیکه دلخور نمیشم به همسرتون بگید من انتخاب توام من شریک زندگی توام واگر من ایرادی داشته باشم اگر کسی ایراد من وبه روم بیاره انگار این حرف وبه تو هم زده خیلی بحث وطولانیش نکنید با آرامش تمام ومهربونی خودتونو لوس کردن واین حرفا اینا رو بهش بگید اینجوری آدم خیلی آرومتره مثلا یه مثال بزنید براشون که مثلا اون سری که جلوی تو بهم گفت که بلد نیستی ظرف بشوری کاش تو میگفتی خانمم همچیش عالیه ظرف که مهم نیست یا میگفتی بریم توی زندگی یاد میگیره الان عجله ای نیست اون موقع دیگه نیازم نبود من خیلی توضیح بدم وجواب بدم یهو تو اینجور مواقع ازم دلخور میشن تو پسرخاله شونی اگر چیزیم بگی کمتر از من ازت دلخور میشن واینا واز این مثالا ولی خیلی کشش ندید وسریع تمومش کنید حرف و بحث وعوض کنیدودر مورد یه چیزی که همسرتون دوست داره صحبت کنید اینطوری تو دهنشون جا میفته کم کم جوابایی میدن که این بحثا وحرفا رو به مرور کم میکنه البته همیشه انتظار جواب دادن از همسرتون نداشته باشید مردا نیش وکنایه خیلی حرفا رو کلا متوجه نمیشن
یه مثالم بزنم از همسر خودم مثلا من یه بار تو جمع خانواده همسرم داشتم باهاش شوخی میکردم یهو از دهنم در رفت به شوهرم به شوخی گفتم خیلی پر رو شدیا یهو مادربزرگ شوهرم برگشت گفت وای تو به پسر ما گفتی پر رو تو چرا به پسر ما گفتی پر رو و... کلی غر زد بعد همسرم خیلی محترمانه وخوب گفت خودش زنمه از همه بیشتر حواسش بهم هست باهام شوخی کرده ودر همون لحظه دیگه مادربزرگش حرفی نداشت که بزنه نیازری به جواب دادن منم نبود حرصم نخوردم بعدش چون همسرم توضیح داده بود که من همسرشم واز هم بهش نزدیکترم پس رابطه مون به خودمون مربطوه خیلی خوب ومحترمانه ومهربون گفتا اما کافی بود همسرت ومقابلشون قرار نده اما ازش خواهش کن محترمانه ودوستانه نذاره کسی به همسرش وانتخابش حرف بدی بزنه

matiجان در اون لحظه نامزدم اونجا نبود و اون حرف رو نشنید. طبق تجربه ای که من توی این سالها بدست آوردم نباید مرد رو هیچ وقت وارد بحث های زنانه کرد چون در این صورت یه وقتهایی هم ممکنه حق رو به شما نده و اون موقع هست که اون مرد از چشمتون می افته.
من سعی کردم قانعش کنم که توی بحث های زنونه اصلا دخالت نکنه و اگر خیلی لازم شد که حرفی بزنه اونوقت از من دفاع کنه. حتی اگر من اشتباه کرده باشم. بعدش وقتی که تنها شدیم اشتباهم رو بهم گوشزد کنه.
گفتم که اگر این کار رو بکنه رابطه من و دختر خالش بهتر میشه و زندگیمون آروم تر میشه. ممنونم mati جان بابت وقتی که برای من گذاشتی. :43::104: