نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان من و شوهرم 2 سال و نیمه ازدواج کردیم و هیچ دعوا و مشکل خاصی با هم نداریم .شوهرم ادعا میکنه خیلی دوسم داره ولی رابطه ی زناشویی ما در حد 2 بار در ماه هست .اوایل واسم عجیب بود و چند بار راجع به این موضوع باهاش صحبت کردم و خستگی رو بهونه کرد و اینکه به خاطر شخصیت جفتمون رفت و امد خونمون زیاده (تقریبا هر شب مهمون داریم).و چند وقته خودمم دیگه میل به رابطه ندارم و ...
اخه شما بگید این طبیعی هست؟
سلام عزیزم :72:
به نظر من سرد مزاجی همسرتون رو شما ه تاثیر گذاشته و این اصلا د نیست چون همسرتون سرد مزاج هستن و بهتره که شما هم سرد باشید تا به تفاهم جنسی برسید
عزیزم چه دلیل داره هرشب برای شما مهمون بیاد شما یه زوج هستید که تقریبا تازه باهم ازدواج کردید و باید هفته ای 1 بار حداقل خودتون رو به هم بدون هیچ مزاحمی بهم اختصاص بدید ... رابطه زناشویی پایه های زندگی هست که اگر نباشه یا از حد نرمالش کمتر باشه خیلی اسیب های دیگه به دنبال داره
سعی کنید وقتای بیشتری باهم باشید بیشتر بهم نزدیک بشید لباس های خوب بپوش محیط خونه رو گرم نگه دار
من خیلی به ظاهر و مرتبی اهمیت میدم و جالبه که وقتی لباس خواب میپوشم که قشنگه شوهرم میگه سردت نشه سرما نخوری برو یه چیز راحت بپوش !!!!خیلی سعی میکنم بهش نزدیک شم ولی.....:54:نقل قول:
نوشته اصلی توسط maedeh120
یه دفعه که نمیشه عزیزم مثلا طی یه دوره واسه خودت برنامه بریز ببین شوهرت چی دوست داری از چه رفتاری خوشش میاد روی تمام علایقش کار کن تشنش کن هر زنی قلق مرد خودش رو میدونه عزیزم .... این چیزا از مغز نشعت میگیره با توجه به اون تاپیکت من فکر میکنه اون حست بهش انتقال پیدا میکنه و اونم فاصله گرفته
سلام.
منظورتون اینه که شوهرتون در طول ماه کلا تمایلی به معاشقه هم نداره یا فقط تمایلی به رابطه کامل نداره؟
از نظر های دیگه مثل محبت کلامی چطور؟از نظر توجه به خواسته های دیگرتون مثلا مخارج و ...چطور؟از این نظرها بهتون توجه و محبت میکنه؟
اخلاقش چطوره؟ باهاتون مهربون و ملایمه یا احیانا پرخاشگری و بداخلاقی میکنه یا مثلا کلا توی بقیه مسائل زندگی هم حال و حوصله نداره؟
این به بیان خودتون سرد مزاجی ایشون باعث شده شما از نظر جنسی تحت فشار قرار بگیرید؟
اگر کلا احساس کمبود محبت و توجه از سمت ایشون ندارید،به نظر من مشکلی ندارید.
به نظر من اینکه گفته میشه رابطه جنسی پایه ی ازدواجه اتفاقا خیلی غلطه. درسته که مهمه و از جایگاه خودش برخورداره و چیزیه که فقط بین زن و شوهر میتونه وجود داشته باشه، اما به نظر من پایه ی زندگی نیست. تا حدی که دو طرف راضی باشند و زندگیشون داره در آرامش طی میشه کافیه.
حالا اینکه بیایم فکر کنیم "حداقل" هفته ای یک بار باید اتفاق بیفته وگرنه حتما یه ایرادی توی زندگیمون هست و پایه ی زندگیمون سست شده و حتما کم کم مشکلات بزرگتری پیش خواهد اومد، غلطه.
اصلا از بس توی گوش جوونها چه پسر چه دختر خونده اند که رابطه جنسی پایه و ستون زندگی مشترکه، هم پسر هم دختر فکر میکنند حالا وقتی ازدواج کردند اگه برای همسرشون رفتارهای خاصی نشون ندن و به اصطلاح رفتارهای تحریک آمیز نشون ندن حتما دارن کم کاری میکنن.
یا کلا دختر فکر میکنه حتما باید وقتی واسه شوهرش لباس قشنگ پوشید شوهرش حتما یه چیزیش بشه. وگرنه حتما مشکل داره.
به نظر من این مساله رابطه جنسی توی حتی مشاوره ها داره زیادی بزرگ میشه.
بابا این هم یه نیازه مثل گرسنگی. وقتی گرسنه ات میشه میری غذا میخوری. سیر باشی که نمیری غذا بخوری.
میل جنسی هم همینه. وقتی بهش نیاز احساس بشه لازمه رابطه ای باشه. همین. یعنی ضرورت و لزومش بسنگی به میزان نیاز داره.
ازدواج رو مساوی کرده ایم با رابطه جنسی. خب این به نظر من غلطه. رابطه جنسی فقط در حد نیاز و برای کسب آرامش و رفع خستگی لازمه تا بشه نیرو و تمرکز داشت برای بقیه مسائل مهمتر زندگی که پایه زندگی بیشتر بر اونها متمرکزه و هدف های زندگی هستند.
البته این نظر منه. شاید هم من خودم یه سرد مزاج باشم که نمیتونم درک کنم.
اما اگر به گفته شما سردی ایشون باعث میشه شما از نظر جنسی تحت فشار باشید و به نیازهاتون پاسخ داده نشه، باید یه سری راه هایی رو برای ایجاد تمایل بیشتر ایشون به رابطه پیدا کنید.
من که تجربه ندارم.
اما فکر میکنم در همون رابطه هایی که خودش هم مایله سعی کنید رابطه با کیفیت باشه تا برای تجربه مجدد و بیشترش تمایل پیدا کنه.
از طرفی فکر میکنم باید سیستم احساسی شوهرتون رو کشف کنید. ببینید بیشتر دیداریه یا شنیداری یا لمسی. از همون روش وارد بشید.
- - - Updated - - -
سلام.
منظورتون اینه که شوهرتون در طول ماه کلا تمایلی به معاشقه هم نداره یا فقط تمایلی به رابطه کامل نداره؟
از نظر های دیگه مثل محبت کلامی چطور؟از نظر توجه به خواسته های دیگرتون مثلا مخارج و ...چطور؟از این نظرها بهتون توجه و محبت میکنه؟
اخلاقش چطوره؟ باهاتون مهربون و ملایمه یا احیانا پرخاشگری و بداخلاقی میکنه یا مثلا کلا توی بقیه مسائل زندگی هم حال و حوصله نداره؟
این به بیان خودتون سرد مزاجی ایشون باعث شده شما از نظر جنسی تحت فشار قرار بگیرید؟
اگر کلا احساس کمبود محبت و توجه از سمت ایشون ندارید،به نظر من مشکلی ندارید.
به نظر من اینکه گفته میشه رابطه جنسی پایه ی ازدواجه اتفاقا خیلی غلطه. درسته که مهمه و از جایگاه خودش برخورداره و چیزیه که فقط بین زن و شوهر میتونه وجود داشته باشه، اما به نظر من پایه ی زندگی نیست. تا حدی که دو طرف راضی باشند و زندگیشون داره در آرامش طی میشه کافیه.
حالا اینکه بیایم فکر کنیم "حداقل" هفته ای یک بار باید اتفاق بیفته وگرنه حتما یه ایرادی توی زندگیمون هست و پایه ی زندگیمون سست شده و حتما کم کم مشکلات بزرگتری پیش خواهد اومد، غلطه.
اصلا از بس توی گوش جوونها چه پسر چه دختر خونده اند که رابطه جنسی پایه و ستون زندگی مشترکه، هم پسر هم دختر فکر میکنند حالا وقتی ازدواج کردند اگه برای همسرشون رفتارهای خاصی نشون ندن و به اصطلاح رفتارهای تحریک آمیز نشون ندن حتما دارن کم کاری میکنن.
یا کلا دختر فکر میکنه حتما باید وقتی واسه شوهرش لباس قشنگ پوشید شوهرش حتما یه چیزیش بشه. وگرنه حتما مشکل داره.
به نظر من این مساله رابطه جنسی توی حتی مشاوره ها داره زیادی بزرگ میشه.
بابا این هم یه نیازه مثل گرسنگی. وقتی گرسنه ات میشه میری غذا میخوری. سیر باشی که نمیری غذا بخوری.
میل جنسی هم همینه. وقتی بهش نیاز احساس بشه لازمه رابطه ای باشه. همین. یعنی ضرورت و لزومش بسنگی به میزان نیاز داره.
ازدواج رو مساوی کرده ایم با رابطه جنسی. خب این به نظر من غلطه. رابطه جنسی فقط در حد نیاز و برای کسب آرامش و رفع خستگی لازمه تا بشه نیرو و تمرکز داشت برای بقیه مسائل مهمتر زندگی که پایه زندگی بیشتر بر اونها متمرکزه و هدف های زندگی هستند.
البته این نظر منه. شاید هم من خودم یه سرد مزاج باشم که نمیتونم درک کنم.
اما اگر به گفته شما سردی ایشون باعث میشه شما از نظر جنسی تحت فشار باشید و به نیازهاتون پاسخ داده نشه، باید یه سری راه هایی رو برای ایجاد تمایل بیشتر ایشون به رابطه پیدا کنید.
من که تجربه ندارم.
اما فکر میکنم در همون رابطه هایی که خودش هم مایله سعی کنید رابطه با کیفیت باشه تا برای تجربه مجدد و بیشترش تمایل پیدا کنه.
از طرفی فکر میکنم باید سیستم احساسی شوهرتون رو کشف کنید. ببینید بیشتر دیداریه یا شنیداری یا لمسی. از همون روش وارد بشید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Pooh
مرسی از جوابتون ...راستش خیلی ملایمه . با هم تاحالا دعوا نداشتیم.بحث میکنیم ولی دعوایی که سر هم داد بزنیم و ... نداشتیم.
از نظر کلامی بهم محبت میکنه .که به نظر من توش احساس نیست و از نظر معاشقه هر روز هست و تمایلی به رابطه ی کامل نداره
از نظر مالی هم تموم پول حقوقش رو به حساب من میریزه و به قول خودش من وزیر اقتصاده خونمونم و تو خرج دستم بازه و هیچ وقتم ازم حساب کتاب نخواسته .البته من دختر ولخرجی هم نیستم
با خوانواده هامون مشکل خاصی ندارم.فقط پدر شوهرم رو اعصابمه که به رو خودم هیچ وقت نیاوردم ....
ولی با همه ی خوبیاش من عشقی تو رابطه مون نمیبینم ....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط samantasara
خب من فکر میکنم یک اشکال کار همین جاست.
وقتی هر روز یک بخشی از انرژی عاطفی تخلیه میشه به نظر من اون ذخیره و پتانسیل انرژی از نظر روحی و روانی برای اینکه در یکی از این معاشقه ها به سمت رابطه قوی تر جسمی و رابطه کامل پیش بره کم میشه. و فقط وقتی نیاز فیزیولوژیکی ایشون و هورمونها در بدنشون به حدی میرسه که بدون پتانسیل احساسی و روحی کامل بتونه ارتباط کامل بگیره به سمت رابطه میل پیدا میکنه. همون ماهی دوبار که گفتید.
ببینید. میل جنسی عین همون میل به غذاست. شما اگه هر نیم ساعت یه بار یه چنچنه بکنید مسلما موقع غذای اصلیتون نسبت به وقتی که مثلا دو ساعت یه بار یه چیزی خورده باشید میل و اشتها ندارید.
یه غذایی هم که عاشقش باشید ولی هی هر روز همونو بخورید دیگه یه موقع دلتون رو میزنه.
به نظر من یکم این نعاشقه ها رو کمتر کنید. محبت کلامی و توجه و اهمیت دادن به هم رو نمیگما. ولی تماس جسمی رو کتر کنید.
شما گفتید در ماه دو بار رابطه دارید. حالا فرضا بخواید برسونیدش به هفته ای یک بار. خب در طول یم هفته راحت به بقیه چیزای زندگیتون برسید و محبت کلامی و احترام رو با هم داشته باشید ولی معاشقه رو بذارید برای مثلا یک بار در هفته. فکر مکینم در اون صورت معاشقتون میتونه به رابطه کامل هم برسه.
در خود اسلام هم برای حفظ کیفیت رابطه، فاصله مناسب بین رابطه رو یک هفته تا ده روز گفته.
البته من مجردم. و تجربه اصلا ندارم. ولی فکر نمیکنم هم که مشکلی بینتون باشه.
این حرفها چیه میزنید خانوم پو.مردی که معاشقه میکنه و رابطه نمیخواد و ماهی دو بار به نظر منم یه مشکلی هست.مگر اینکه سن بالا اجازه نده.همه چیز رابطه جنسی نیس ولی با رابطه احساس نزدیکی بین زوج بیشتر میشه.شما هم به یه مشاور رجوع کنید ولی بعنوان یه مرد میگم اگه مردتون سرد نباشن حتمن حتمن حتمن یه چیزی تو رابطتون هست که ایشون رو زده کرده
- - - Updated - - -
این حرفها چیه میزنید خانوم پو.مردی که معاشقه میکنه و رابطه نمیخواد و ماهی دو بار به نظر منم یه مشکلی هست.مگر اینکه سن بالا اجازه نده.همه چیز رابطه جنسی نیس وری با رابطه احساس نزدیکی بینزوج بیشتر میشه.شما هم به یه مشاور رجوع کنید ولی بعنوان یه مرد میگم اگه مردتون سرد نباشن حتمن حتمن حتمن یه چیزی تو رابطتون هست که ایشون رو زده کرده
شما الان سه تا تایپیک با هم داری پیش میبری که این باعث افت کیفیت پاسخها و عدم تمرکز خودتون و سایرین میشه. بهتره یکی یکی پیش برید.
به نظر من تعداد روابط جنسی بین زوجین فرمول پذیر نیست. من خودم شده بعضی وقتها بخاطر شرایط روحی و جسمسم هفته ای 4-5 شب دلم بخواد و بعضی وقتها باز به همون دلایل 15-20 روز هم نیاز مبرم پیدا نکنم. الان همه زندگیشون دارای فراز و فروده و به نظر من دنبال فرمول نباشید اما اما اما در کل زندگیتونتحت تاثیر اون مساله اصلی که تایپیک زدیدی براش هست و سایه اون مساله تو زندگیتون کاملا افتاده. اون تایپیکهای دیگه هم که باز کردید همه به همون دلیله!
مرسی از جوابتون .حرفتونو قبول دارم من واقعا با شوهرم رابطه ی خوبی دارم اون خیلی به من محبت میکنه و خودم فکر میکنم چون مهربونم و زندگیه ارومی داریمه . و از رو عشق نیست . از خودم تعریف نمیکنم ولی من با شوهرم همیشه با مهربونی و ملایمت رفتار میکنم همیشه خونم تمیزه همیشه غذای خوب میپزم همیشه احترام خونواده ی شوهرمو دارم.همه جوره هوای شوهرمو دارم ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط کامران
اون ته دلش با من نیست و....
pooh گرامی! ممنون از تلاش شما، منتهی مسئولیت کسی که به قصد اصلاح یک زندگی، مطلبی می نویسه، خیلی سنگینه. خیلی باید حواسمون باشه که راهنمایی ما، اوضاع رو وخیم نکنه. به نظرم این توصیه که از میان وعده بکاهیم و برای وعده اصلی آماده شویم، دست کم در این مورد می تواند خطرساز باشد. تصور کن مردی را که چند مرتبه روز برای نوازش به سمت همسرش می زند و همسر او را پس می زند. به نظر من ته این رویکرد، دور شدن از فضای صمیمانه میان دو همسر است.
و اما شما سامانتا سارای گرامی:
نوشته ای که همسرت مهربان است و اهل محبت، رابطه تان خوبست و سرشار از احترام و مهر... اما آخرین جمله ات را نمی فهمم که " عشقی توی رابطه مون نیست" یا "او ته دلش با من نیست"
چطور ممکن است مردی همسرش را دوست نداشته باشد، اما این همه به او محبت کند؟نکند شماعینک منفی بین به چشم زده باشی و خوبی های زندگیت را نبینی ؟
و یک سوال شخصی که اگر دوست داشتی پاسخ بده. چه زمانهایی بیشتر چنین احساسی به تو دست می دهد؟ در آن زمان ها، در چه مرحله ای از چرخه زنانگی بدنت هستی؟
مثلا وقتی این تاپیک را زدی ...
پای‌نوشت: در مورد پرسش اولیه ات در این تاپیک، فرشته مهربان، یکبار نوشته بود که اگر رابطه بین همسران پر از محبت و مهر باشد و باقی نیارهای عاطفی یکدیگر را به خوبی تامین کنند،و یک رابطه احساسی خوب و آرام و عمیق را تجربه کنند، معمولا به تاخیر افتادن رابطه کامل جنسی، مشکلی نخواهد بود.
وقتی باید نگران شد که سایر جنبه های زندگی همسرانه دچار نوعی تنش باشد.
اویژه عزیز ممنون از توجهت و جوابت . من دو تاپیک دیگه دارم اونا رو مطالعه کنی ممنون میشم . باور کن من خیلی سعی میکنم مثبت باشم ولی واقعا بعضی وقتا کم میارم احساس میکنم دارم وقتمو احساسمو تلف میکنم . و اون یکی دیگرو تو دلش دارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط آویژه
- - - Updated - - -
راستی دوستان کار شوهرم جوریه که از 7 صبح مره تا 7 شب .تا 9 میخوابه . و ما عملا از 9 تا 1 شب باهمیم . که تو اون تایم نصفش مهمون داریم و یا فیلم میبینیم . کلا زندگیه ارومیه . و من همیشه محیط و جوری پیش میبرم که طبق خواسته اش باشه ....
پرسش هاس مرا پاسخ ندادی عزیز
همین می تواند نشاندهنده کم توجهی یا عجول بودن شما و یا ذهن جهت دهنده ات باشد. کمی آهسته تر و با فکر تر ....
ترجیح اینست که هر بار یک تاپیک را پیش ببرید و به سرانجام برسانید. پیش بردن همزمان چند موضوع، می تواند ذهن شما را آشفته کند و تمرکز شما را از مشکل اصلی بردارد. من هم ترجیح می دهم همینجا با شما در ارتباط باشم :72:
در مورد خواستگار قبلی ات... شما نگران هستی که ذهن همسرت هنوز درگیر آن دختر باشد. چطور به لحاظ اخلاقی به خودت مجوز می دهی که به خواستگار قبلی ات فکر کنی و آرزو کنی ای کاش با او ازدواج می کردی؟! ... به این مسائل فکر کن عزیزم. شاید احساسی که نسبت به همسرت داری، یک واکنش ناخودآگاه، ناشی از همین عقب‌گردهای خودت باشد.
و در مورد همسرت، او شبها در آغوش تو می خوابد و با تو حرف می زند و با تو صمیمی است و تو را دوست دارد و تو زن زندگیش هستی. این واقعیت زندگی شماست.
حالا می توانی خودت را با یک سری افکار آشفته راجع به گذشته آزار دهی یا می توانی مدام در برابر ابراز محبت همسرت شکاک باشی و ... اما مطمئن باش دیری نمی گذرد که همسرت هم رویه اش را تغییر خواهد داد. آن وقت ممکن است دیگر راهی برای نجات زندگیت نباشد.
و یا می توانی واقعیت زندگیت را ببینی. همسر مهربانت را ببینی. رابطه خوب و پر از احترامتان را. رفتار دوست داشتنی همسرت را. آرامش زندگیت را و لذت ببری و در آغوش مهربان همسرت، خودت را و آن افکار مسموم را هم، غرق کنی. :43:
و اگر یک وقتی هم دلت گرفت و احساست موجی شد، دلیلش را در وجود خودت جستجو کن، نه در همسرت یا رابطه تان.:72:
والا ب نظر من خیلی زندگی خوبی داری.نقل قول:
نوشته اصلی توسط samantasara
با توجه ب تاپیکای دیگت به نظرم ارامش زندگی دلتو زده!!!
ی کم ب تاپیکای دیگه ی اینجا سر بزن تا بیشتر قدر زندگیت و شوهرتو بدونی و بخاطر مسائل الکی (تاپیکای دیگت منظورمه نه این تاپیک) یواش یواش زندگیتو نابود نکنی!
مینا بگفت آنچه همی قصد گفتنش داشتم
ایشون داره کاملا نرمال رفتار میکنه و از نظر شخصیتی و رفتاری اینطوریه و از نظر خودش داره وظیفشو به درستی انجام میده و زندگیشو میکنه. اون فکر مسمومه که تو ذهن شما داره با ایجاد یک حالت وسواس گونه لحظات را براتون کمرنگ میکنه...
دوستای عزیزم مرسی از کمکاتون .میخوام ذهنمو از فکرای کثیف پاک کنم و به امید خدا با مشکلی که خودم دارم ایجاد میکنم بجنگم...
واسم دعا کنین مهربونا...
به یاری خدا و شما دوستا میتونم
سلام.
دوستانی که به نظر بنده معترض بودن...به خصوص خانم آویژه.
1- من تاکید کردمکه تجربه ای ندارم.
2- نظرمن این بود. و مراجع میتونه ه تمام نظرها فکر کنه و آنچه به صلاح زندگیشه انجام بده. اجباری بر ایشون وارد نکرده ام که حتما کاری رو که من گفتم انجام بده. و گمام هم نمیکنم نظر من در حد یک پیشنهاد بیشتر بوده باشه و بتونه ضرری به زندگی ایشون بزنه.
3- ایشون هیچ مشکلی در زندگیشون ندارن. توقع دارند هر شب که معاشقه دارند شوهرشون میل به رابطه کامل داشته باشه. که این به نظر من درست نیست. شوهرش ایشونو در هر شب معاشقه ها رد نکرده و پس نزده. بلکه فقط تمایلی به رابطه کامل نداشته.
خود شما که خانم هستید هر موقع شوهرتون بخواد حتما مایل به رابطه کامل هستید؟!! و اگر او هر شب ازتون رابطه کامل بخواد واقعا میتونید؟
شوهر ایشون نسبت بهشون بی مهر و بی محبت و بی توجه نیست. ایشون به نظر من به اشتباه اصرار دارن که شوهرشون دوستشون نداره. دلیلشون هم این نیست که شوهرش بهش محبت نمیکنه. بلکه دلیلش اینه که رابطه جنسی کامل رو در حد انتظار خانم برقرار نمیکنه. که این به نظر من دلیل اشتباهی هست.
5-به احتمال زیاد تقاضای معاشقه های هر شب هم به خواست و پیشقدمی خانم هست. و همراه با توقع اینکه به رابطه کامل برسه. من گفتم معاشقه رو کمتر کنید نه محبت و ارتباط و احترام رو. از این نظر که ایشون مرتبا هر شب سرخورده نمیشه. و از طرف دیگه از این نظر که احتمال برقراری رابطه کامل در معاشقه ها بیشتر میشه.
6- گمان میکنم آن دسته از اعضای محترم که دارن به مراجع میگن بله حتما مشکلی هست و حتما شوهرتون یه ایرادی داره دارند ضربه ی بزرگتری به مراجع میزنند.
pooh عزیزم. ممنون که پاسخ دادی. به هر حال درست است که همه حرف های ما صرفا یک پیشنهاد است و حق انتخاب را از مراجعه کننده نمی گیرد، اما مسئولیت عواقب آن در صورت اجرا از نظر اخلاقی، از ما سلب نمی شود. اینست که به نظرم باید بسیار محتاط عمل کنیم و هر جا که تجربه یا دانش کافی نداریم یا بر اساس حدس ها و احتمالات قرار است بنویسیم، سمت بسیار محافظه کارانه قضیه را بگیریم.
اما در مورد عدم تطابق تمایلات جنسی حق با شماست. هدف من این بود که ابتدا دید "سامانتا سارا" را نسبت به قضیه روشن کنم تا بتواند رابطه خوبشان را بهتر ببیند و در قدم بعد از او بخواهم که در فرصتی مناسب در مورد تمایلات خصوصی اش با همسرش به گفتگو بنشیند و خواسته هایش را خیلی واضح و روشن با او در میان بگذارد و حتی اگر لازم شد، یک مشاور می تواند با صحبت دو طرفه همچون یک حلقه وصل، مطلوبات همسرانه شان را با هم سازگار کند.
انشالا ازدواج می کنی و به حرفم می رسی که حتی یکبار پس زده شدن از سمت همسر بدون توضیح و دلیل و دلجویی، می تواند آزار دهنده باشد :43::72:
ممنونم ازت :72:
با سلام
این تاپیک مشمول بند 22 قوانین همدردی است و نباید در بخش عمومی تالار ایجاد می شود . لذابه بخش مشاوره خصوصی و تخصصی تالار منتقل می شود و ستارتر نیز در صورت تمایل به ادامه مشاوره عضو بخش مشاوره خصوصی شود و ادامه دهد و از ایجاد تاپیک مجدد در این رابطه باید خود داری کنند