ایا در برخورد باخواستگارانم اشتباه کرده ام؟؟

سلام دوستان

راستش یک موضوعی که واسم خیلی پر رنگ شده و داره اثر بدی رو زندگیم میزاره اینه که من اکثر

خواستگارام بهم وابسته میشن ولی دلیلشو نمیدونم..حالا خیلی هاشون زیاد جدی نبوده و بعد از

چندبارپیگیری بی خیال شدن اما دو مورد بودن که یکی 1.5سال پیش بوده و بعد از چندین بار جواب

رد دادن وبلاک شدن درهمه جا هنوزم شعرمیگه و ایمیل می کنه واین خیلی منو اذیت می کنه..

یک مورد دیگه هم چندماه پیش بود که اینجا مطرح کردمو جواب منفی دادم هنوز بی خیال نشده و بعد

از دو ماه فهمیدم شبها میاد در خونمونو گریه می کنه!!!واقعابرام تعجب انگیز بود.. هر چی هم بلاک می کنم با یک شماره جدید پیام میده و زنگ می زنه!! واقعاخسته شدم ..

از وقتی فهمیدم خیلی شکست بدی خورده

خیلی حس بدی پیدا کردم و به خودم میگم دیگه نباید اصن دوران اشنایی باکسی داشته باشم..

من تو دوران اشنایی اصلا هیچ وقت نشده قضیه رو عاطفی کنم و هروقت خواستگارام

عاطفی کردن بهشون تذکر هم دادم..بایکی که مشورت می کردم می گفت به دلیل مغرور

بودنت باعث میشه وابسته بشن دلیلشه وپسرا

بیشتر از شخصیتای مغرور خوششون میاد..درسته به نطرتون؟؟من هیچ وقت دوست نداشتم کسی ضربه بخوره و این اتفاقا باعث شده خودم از همه بیشتر ضربه بخورم..

راستی یک چیز دیگه که یادم اومد من برای اینکه دل کسی نشکنه خیلی خوب برخورد می کنم و

باخواستگارامم همین طور.وخیلی مودبانه برای اینکه کدورتی پیش نیاد جواب منفی میدم.طوری که

تاحالاچندبار پیش اومده که فکر کردن قضیه ناز کردن و..بوده.این رفتارم اشتباهه؟؟

الان من هروقت گوشیمو برمی دارم کلی حالم بدمیشه..

در کل دیگه هیچ انگیزه ای واسه خواستگار راه دادن ندارم..

ممنون میشم دوستان نظرشونو بگن

سلام سوگند جان
خودت که می دونی عنوان تاپیکت مبهمه .متناسب با مشکلت انتخاب کن بعد گزارش بده تغییرش بدن تا دوستان راهنماییت کنن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت

سلام سوگند جان
خودت که می دونی عنوان تاپیکت مبهمه .متناسب با مشکلت انتخاب کن بعد گزارش بده تغییرش بدن تا دوستان راهنماییت کنن.

---

راستش چیز دیگه ای به دهنم نرسید بزارم.ولی بازم باشه :72:

سلام

نقل قول:

---

فهمیدم شبها میاد در خونمونو گریه می کنه!!!واقعابرام تعجب انگیز بود..

---

واسه من هم این جمله شما جالب و تعجب اوره !
شما فرض بگیرید که این حرکت یک تصور اشتباه از جانب شماست!به این جور چیزا فکر نکنید
زیاد ازین چیزا پیش اومده که بعضی از پسرها ازین حرکات انجام دادن .... اما فقط و فقط چند ماه بعد از ازدواج ،اثر کبودی ضربه به صورت همون همسرشون که روزی هزار بار واسش میموردن خودشو نشون میده!
کسی که در این زمان تمام احساس خودشو اینجور خرج کنه،بعده ازدواج بایدم این نوع حرکات رو نشون بده(مخصوصا وقتی که اون فرد انتخاب شده،به مرور زمان و در جریان زندگی فهمیده بشه که همونی نیست که میخواسش)

نقل قول:

---

با یکی که مشورت می کردم می گفت به دلیل مغرور بودنت باعث میشه وابسته بشن دلیلشه وپسرا بیشتر از شخصیتای مغرور خوششون میاد..درسته به نطرتون؟؟

---

این درسته پسرها از شخصیت مغرور خوششون میاد اما..
این غرور در جریان یه ارتباط درک و فهمیده میشه ارتباطی که هرچی از حد و مرز فراتر بره توش نه تنها این غرور، بلکه چیزهای دیگرم باعث کشش نا اگاهانه و افراطی میشه
گرچه اصلا مردها دوست دارن همه چیزو با زور و به سختی بدست بیارن و تا بدستش نیارن خودشونو به اب و اتیش میزنن تا ... و یک دختر مغرور این فکرو در ذهن مرد ایجاد میکنه که دارای ارزش فوق العاده ای هست و حالا شما به مقدار زیادی عشق و احساسات رو بهش اضافه کن! بهتر دلیل این علاقه درک میشه!
من معتقدم حتما دلیلی برای کشش فرد تا این حد به سمت شما وجود داره
این کشش میتونه:ظاهری،حرکات و رفتار بخصوص(حرف زدن،نگاه کردن) و ... یا ترکیبی از همه باشه
توصیه کلی:
بیشتر از همه مواظب ناز و عشوه گری باشید چون این حرکات بیشتر باعث تحریک مرد میشه(مخصوصا جنسی) و این خودش یکی از افت های عشق و دوستی هست و اغاز یک ارتباط (یا ازدواج)رو به سمتی میکشونه که توش فقط یک تحریک جنسی و احساسی بوده و قطعا عمر چنین ارتباط و یا ازدواجی کوتاه و زودگذر و دردناکه( نمونش ازدواج هایی که الان رخ میده و زود تبدیل به خیانت و طلاق میشه و دلیل اصلیش کشش جنسی از ناحیه مخصوصا مردهاست)
پس خویشتن داری واسه شما خیلی مهمتره

یه جمله جالب یادم اومد بگم!! به قول بزرگی:زن طناز و عشوه گر از مردی دل نمیبرد بلکه پایین تنه میبرد!پس نباید انتظار عشق و ایثار از همسرش داشته باشد، دل با این بازی ها نمیرود،چون بازیچه نیست
اگر شما در مورد برخوردتون بیشتر توضیح بدید دوستان بهتر و دقیق تر راهنمایی میکنن که چرا این حالات پیش میاد و موجب ازار و اذیت و دردسر شما میشه ...
اگه اون پسر یکبار دیگه اومد جلوی خونتون گریه و زاری کرد،توی نایلکس اب بریزید سرشو ببندید پرت کنید سمتش:311:

موفق باشید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط احساس بهاری

سلام


واسه من هم این جمله شما جالب و تعجب اوره !
شما فرض بگیرید که این حرکت یک تصور اشتباه از جانب شماست!به این جور چیزا فکر نکنید
زیاد ازین چیزا پیش اومده که بعضی از پسرها ازین حرکات انجام دادن .... اما فقط و فقط چند ماه بعد از ازدواج ،اثر کبودی ضربه به صورت همون همسرشون که روزی هزار بار واسش میموردن خودشو نشون میده!
کسی که در این زمان تمام احساس خودشو اینجور خرج کنه،بعده ازدواج بایدم این نوع حرکات رو نشون بده(مخصوصا وقتی که اون فرد انتخاب شده،به مرور زمان و در جریان زندگی فهمیده بشه که همونی نیست که میخواسش)


این درسته پسرها از شخصیت مغرور خوششون میاد اما..
این غرور در جریان یه ارتباط درک و فهمیده میشه ارتباطی که هرچی از حد و مرز فراتر بره توش نه تنها این غرور، بلکه چیزهای دیگرم باعث کشش نا اگاهانه و افراطی میشه
گرچه اصلا مردها دوست دارن همه چیزو با زور و به سختی بدست بیارن و تا بدستش نیارن خودشونو به اب و اتیش میزنن تا ... و یک دختر مغرور این فکرو در ذهن مرد ایجاد میکنه که دارای ارزش فوق العاده ای هست و حالا شما به مقدار زیادی عشق و احساسات رو بهش اضافه کن! بهتر دلیل این علاقه درک میشه!
من معتقدم حتما دلیلی برای کشش فرد تا این حد به سمت شما وجود داره
این کشش میتونه:ظاهری،حرکات و رفتار بخصوص(حرف زدن،نگاه کردن) و ... یا ترکیبی از همه باشه
توصیه کلی:
بیشتر از همه مواظب ناز و عشوه گری باشید چون این حرکات بیشتر باعث تحریک مرد میشه(مخصوصا جنسی) و این خودش یکی از افت های عشق و دوستی هست و اغاز یک ارتباط (یا ازدواج)رو به سمتی میکشونه که توش فقط یک تحریک جنسی و احساسی بوده و قطعا عمر چنین ارتباط و یا ازدواجی کوتاه و زودگذر و دردناکه( نمونش ازدواج هایی که الان رخ میده و زود تبدیل به خیانت و طلاق میشه و دلیل اصلیش کشش جنسی از ناحیه مخصوصا مردهاست)
پس خویشتن داری واسه شما خیلی مهمتره

یه جمله جالب یادم اومد بگم!! به قول بزرگی:زن طناز و عشوه گر از مردی دل نمیبرد بلکه پایین تنه میبرد!پس نباید انتظار عشق و ایثار از همسرش داشته باشد، دل با این بازی ها نمیرود،چون بازیچه نیست
اگر شما در مورد برخوردتون بیشتر توضیح بدید دوستان بهتر و دقیق تر راهنمایی میکنن که چرا این حالات پیش میاد و موجب ازار و اذیت و دردسر شما میشه ...
اگه اون پسر یکبار دیگه اومد جلوی خونتون گریه و زاری کرد،توی نایلکس اب بریزید سرشو ببندید پرت کنید سمتش:311:

موفق باشید:72:

---

مرسی از توجهتون

ولی من اصلا اهل عشوه گیری و..نیستم..یعنی اصن از این کارها بلد نیستم.اتفاقا هم این اقا وهم مورد پارسالی همیشه می گفتن تنها دلیل پیشنهادشون(تو دانشگاه باهم اشناشدیم)

یکی ظاهر ویکی نجابتم بوده..برای همین برام تعجب انگیزه..وقتی دوروبرمو می بینم که اینقد بهضی ها روابط عاطفی برقرار می کنن و راحت می تونن کنار بیان..شاید باورتون نشه اما

من تاحالا پیش اومده که مثلا اقاپسر بارهاگفته دل تنگ شم واینا..ولی من سریع بحثو عوض کردم واین باعث دلخوریشون شده که چراسرد برخورد کردم...

فقط تنها مشکلم اینه که برای اینکه دل طرف نشکنه بانهایت ادب و بدون هیچ پرخاشی جواب رد می دم..حتی الان که اینقد مزاحم میشه نمی تونم باهاش بدحرف بزنم

الانم می دونم اگه دوباره بخوام جوابشو بدم وقانعش کنم باز بدتر پیله می شه واعصابمو خورد می کنه..به نظرتون لازمه دوباره بهش بگم؟؟توی مشاوره گفت اگه ازدواجتون شکل نگیره بهتره

وگفت بعد از چند روز فکر کردن به نتیجه برسین..منم فکرامو کردم و توی اس ام اس جوابمو گفتم بعد هم دیگه جواب ندادم(چند بار قبلا هم جوابم تا نزدیک منفی پیش رفت ولی هرچی توضیح می دادم قانع نمی شد که تصمیم گرفتم مشاوره بریم)اون از اولم مشاوره روقبول نداشت وبنابه خواسته من اومد والانم میگه مشاوره چرت وپرت گفته..

راستش این رفتارها باعث شده کلی عذاب وجدان بگیرم که کاش دوران شناخت وتا این حد کشش نمی دادم(4ماه)ولی خب واقعا دودل بودم..

بعضی وقتها به خودم می گم حقمه اگه نتونم تا اخر عمر همسر دلخواهمو پیدا کنم وقتی اینقد باعث رنجش میشم:54::54:

پسر ها هر چه یه دختر رو بیشتر بخوان و دختر براشون بیشتر ناز کنه بیشتر نسبت به اون دختر حریص تر میشن ، شما هیچ گناهی ندارین ، اون پسرها هستن که باید برن پیش روانشناس ...
البته شما موقعی که میخواید جواب منفی بدید باید قاطعانه بهش جواب بدید ، نه اینکه اون رو حریص نگه دارید . باید طوری جواب بدید که دیگه هیچ امیدی به شما نبنده ! اخه پسر ها فکر میکنن با عشقولانه نشون دادن بیشتر میتونن دل شما رو بدست بیارن.
باید بهشون بفهمونی اگه مثل فرهاد کوه رو بکنی ، اگه اینقدر گریه کنی تا رودخونه جاری بشه ، اگه همه گل ها و هدیه های دنیا رو برای من بیاری باز من از تو خوشم نمیاد و تو بدرد زندگی من نمیخوری ! بهش باید بفهمونی هیچ حسی نسبت بهش نداری طوری که همه امیدهاشو از تو قطع کنه ، مهربونانه کات کنی پسر مشتاق ولت نمیکنه

دوستان عنوان تاپیک عوض شد خوشحال میشم از راهنماییتون بهره ببرم:72:

سوگند جان سلام
ببین بزار با مثال منظورم بگم تو اگه برای یه نفر جک بگی طرف انقدر بخنده تا بمیره یا از شادی از پتجره بپره تو چه نتیجه ای میگیری؟!!!!طرف بیماره
یا کسی که با کوچکترین محرکی عصبانی میشه و چاقو میکشه یعنی طرف بیماره
سوگند جان تو الگوهای انتخابت مشکل داره نا خوداگاه پسرهای مسیله دار جذب میکنی یا اونهارو بیشتر جذب میکنی.....یا حداقل اینایی که تو گفتی جز اون مشکل داران.
ادم با شخصیت عاشق هم باشه نمیاد دم در خونه ادم گریه کنه و یا شعر بگه خواستگار اینطوری نوبره!!!!
به قول احساس بهاری همین مردان که فردا خشمشون هم سالم نیست و پای چشم دختر کبود میکنند.مشکل شخصیتی دارن کلا ارتباطی به شما نداره با هر کی بودن همین بود وضعشون شما خودت سرزنش نکن فقط ریشه یابی کن اولگوی انتخابت اصلاح کن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SOGAND.

وگفت بعد از چند روز فکر کردن به نتیجه برسین..منم فکرامو کردم و توی اس ام اس جوابمو گفتم بعد هم دیگه جواب ندادم(چند بار قبلا هم جوابم تا نزدیک منفی پیش رفت ولی هرچی توضیح می دادم قانع نمی شد که تصمیم گرفتم مشاوره بریم)اون از اولم مشاوره روقبول نداشت وبنابه خواسته من اومد والانم میگه مشاوره چرت وپرت گفته..

---

سلام
دلیل اینکه تصمیم گرفتی جواب رد بدی چی بود؟
مشاور چرا گفت ازدواجتون به صلاح نیست؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیت کت

سوگند جان سلام

سوگند جان تو الگوهای انتخابت مشکل داره نا خوداگاه پسرهای مسیله دار جذب میکنی یا اونهارو بیشتر جذب میکنی....

---

متوجه نشدم میشه بیشتر توضیح بدی لطفا؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط veis

سلام
دلیل اینکه تصمیم گرفتی جواب رد بدی چی بود؟
مشاور چرا گفت ازدواجتون به صلاح نیست؟

---

از نظر اخلاقی که واقعا بچه خوبی بود ولی یک دلیلش این بود که هنوز سر کار نمی رفت وخانوادش هم به هیچ وجه نمی تونستن ساپرتش کنن(مادر وپدرش از هم جداشده بودن و اون بامادرش زندگی می کرد و پدرش از ارث محرومش کرده بود) یک دلیل دیگش این بود که به دلیل مشکلات زندگیش دنبال یک شریک می گشت که تمام وقتشوباهاش باشه و.. در حدی که امکان نداشت توی 1ساعت هیچ تماسی نگیره یا اس ام اس نزنه و..و این باعث شد به مرور زمان یکم دل زدگی برا من به وجود بیاره(بارها بهش توضیح داده بودم من اینجوری سرد میشم اما اون می گفت من نمی تونم کم کنم )در حدی که به ازای هر 10 پیام یک دونشو جواب می دادم ..بعضی وقتها اونقد خسته می شدم که گوشیمو خاموش می کردم..

دلایل عمدش اینا بود

سوگند جان ببین اگه تو انتخابات پسر های شبیه هم مثل همینی که میگی وابسته میشن زیاد تکرار میشه این ایراد از فریبندگی و عشوه و....نیست؛شما ناخداگاه سمت پسرهایی با خلل و کمبود شخصیتی میرید.اخه سوگند جون اصلا پسری که از این کارا میکنه چیز جالبی نیست.شاید به نظر رمانتیک بیاد اما وقت گردی اصلا ناخوداگاه ادم سمت افراد با شخضیت و کمی مغرور که ابراز علاقه های شیک دارن کشیده میشه.

- - - Updated - - -

سوگند جان ببین اگه تو انتخابات پسر های شبیه هم مثل همینی که میگی وابسته میشن زیاد تکرار میشه این ایراد از فریبندگی و عشوه و....نیست؛شما ناخداگاه سمت پسرهایی با خلل و کمبود شخصیتی میرید.اخه سوگند جون اصلا پسری که از این کارا میکنه چیز جالبی نیست.شاید به نظر رمانتیک بیاد اما وقت گردی اصلا ناخوداگاه ادم سمت افراد با شخضیت و کمی مغرور که ابراز علاقه های شیک دارن کشیده میشه.

- - - Updated - - -

افرین سوگند جون ببین.....دقیقا دلایلی که تو پست بالاتون گذاشتید منظوره بندست....یه پسر وابسه و نا موفق....خوب معلومه میاد سرش می کوبه به در خونتون....حالا شما تصور کن طرف چه میدونم یه جراح خیلی معروف بود 100 سال میومد دم در خونتون ؟؟؟؟؟؟؟کیس هاتون از همون اول با دقت انتخاب کن.پسری که کار نداره و خانوادش اون طورین اصلا در حد دو روز هم به درد معاشرت برای دوستی بی هدفم نمی خوره چه برسه ازدواج!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SOGAND.

دلیل دیگش این بود که به دلیل مشکلات زندگیش دنبال یک شریک می گشت که تمام وقتشوباهاش باشه و.. در حدی که امکان نداشت توی 1ساعت هیچ تماسی نگیره یا اس ام اس نزنه و..و این باعث شد به مرور زمان یکم دل زدگی برا من به وجود بیاره(بارها بهش توضیح داده بودم من اینجوری سرد میشم اما اون می گفت من نمی تونم کم کنم )در حدی که به ازای هر 10 پیام یک دونشو جواب می دادم ..بعضی وقتها اونقد خسته می شدم که گوشیمو خاموش می کردم..

دلایل عمدش اینا بود

---

آفرین عزیزم. مطمئن بودم با توجه به اون ویژگیهایی که از اون آقا گفتی به همچین صفاتی هم در موردش اشاره خواهی کرد.
به نظر من تصمیم درستی گرفتی. افرادی که این چنین اختلالاتی در شخصیتشون دارن هر طوری هم که رفتار کنی باز هم وابسته میشن. پس بهتره کاملا ازش دوری کنی و حتی در حد یک جمله هم باهاش صحبت نکنی. اون مطمئن باش از این به بعد به دنبال وارد کردن عذاب وجدان به شما خواهد بود. کاملا ازش دور باش تا مبادا تصمیم اشتباهی بگیری

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیت کت

- - - Updated - - -


- - - Updated - - -

افرین سوگند جون ببین.....دقیقا دلایلی که تو پست بالاتون گذاشتید منظوره بندست....یه پسر وابسه و نا موفق....خوب معلومه میاد سرش می کوبه به در خونتون....حالا شما تصور کن طرف چه میدونم یه جراح خیلی معروف بود 100 سال میومد دم در خونتون ؟؟؟؟؟؟؟کیس هاتون از همون اول با دقت انتخاب کن.پسری که کار نداره و خانوادش اون طورین اصلا در حد دو روز هم به درد معاشرت برای دوستی بی هدفم نمی خوره چه برسه ازدواج!!!!

---

عزیزم برا من اینجور چیزا که بخواد معروف باشه و اینا زیادم مهم نیست اینم بازم فوق لیسانس مهندسی از یک دانشگاه معروف و داشت..من تا قبل از این فکر نمی کردم کار اینقد مهم باشه واسه همون رو ی کارش راستش اول زیاد زوم نکردم..راستش من همیشه فکر می کردم یک ادم با تمام ویژگی ها ی برجسته وجود نداره واسه همین بیشتر رو اخلاقیات و ایمان تصمیم می گیرم..من خواستگار خیلی پولدارم داشتم که نتونستم بیشتر از 1 ساعت باهاش رابطه برقرار کنم و به هم زدم..ولی توی این یک مورد تمام ویژگی های اخلاقی منو داشت (کنترل خشم .نداشتن خساست.مهربانی.صداقت.باوفا بودن...)خیلی درس ها هم گرفتم..که یکیش این بوده کار هم موضوع مهمیه و..

فقط امیدوارم در اینده باهمسرم مقایسه نکنم

سلام....
سوگند جان مساله قابل توجهی که ذهنم رو در مورد شما مشغول کرده نوع خاستگاری آقایون از شماست!!!!

چهار ماه در ارتباط بودن و تلفن و زنگ و مسیج و... من اول با خودم فکر کردم در حد یک جلسه خاستگاری در منزل شما بوده بعد متوجه به قول خودت دوره آشنایی که شدم فهمیدم جریان این اصرار ها از جانب پسرها چی بوده...

عزیز واقعا فکر میکنی این طور شناخت ها لازم باشه؟؟!!
اگر قرار باشه شما با هر خاستگارتون مدتی وقت بگذرونید و تلفنی ارتباط داشته باشی میدونی چه پوستی از احساساتت کنده میشه؟؟
پس دوره شناخت برای زمانیست که پسری به خاستگاری اومده و نظر شما تقریبا قطعی شده و
برای مهر تایید مدتی در ارتباط باشید..اونم نه برای همه کس فقط برای کسی که نظرتون روش مثبته...
گذشته از این حرف ها پسری که کار نداره اصلا قابل بررسی نیست مخصوصا اینکه خانوادش حمایتش نمیکنن که دیگه بدتر..حالا از مشکلات خانوادگیش بگذریم
عزیزم کمی عاقلانه تر برخورد کن و بی جهت خودت رو درگیر روابط این چنینی نکن و به هوای اینکه حالا دوره شناخته خودت رو گول نزن...

سلام

شما با قرار دادن عکس از خودتون و نوشتن مطلب روی صفحه خودتون و این آقایون و امثال این کارها کم کم افرادی رو به خودتون وابسته میکنید

مسئله مهم اینه که افراد در پروفایلهای مجازی انقدر مطالب جالب و انسانی و متمدنانه شیر میکنند و به اشتراک میذارند که افرادی که با اونها در تماس هستند به اشتباه مثل یک فرشته به اونها نگاه میکنند در حالی که ...

اگر واقعا دلتون میخواد با احساسات پسرا بازی نکنید و کسی درگیر شما نشه پس دست از این دوستی های مجازی و رابطه های فیسبوکی و امثال اونها بردارید

چیزی که من تا حالا درک نکردم اینه که چرا بعضی از دختر ها باید برای اینکه لایک بیشتری بگیرند هر روز باید یک عکس جدید بذارند ، میدونم که نیاز به توجه دارند اما آخرش که چی حالا مثلا یک دختر هزار تا دوست پسر مجازی تو لیست دوستاش بود و یک میلیون لایک گرفت ، که چی ؟ کجای دنیا اینطوریه ؟؟

واقعا مسخره است که دخترا هر کاری میکنند تا یه نفر زیر عکسشون بنویسه نایس و قلب بذاره و ... در حالی که اگر دقت کنن پسرا این چرت و پلا ها رو زیر هر عکسی از هر دختری میذارن

از طرفی خیلی قاطع جواب منفی نمیدید و این افراد حس میکنند دارید ناز میکنید که اینکارتون هم اشتباهه

هر وقت حس کردید تمام مردم دارند در مورد شما اشتباه برداشت میکنند بجای اینکه تمام جامعه رو مقصر بدونید ،چند دقیقه به این فکر کنید که چه رفتاری از جانب شما باعث این اتفاقات شده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رزا

سلام....
سوگند جان مساله قابل توجهی که ذهنم رو در مورد شما مشغول کرده نوع خاستگاری آقایون از شماست!!!!

چهار ماه در ارتباط بودن و تلفن و زنگ و مسیج و... من اول با خودم فکر کردم در حد یک جلسه خاستگاری در منزل شما بوده بعد متوجه به قول خودت دوره آشنایی که شدم فهمیدم جریان این اصرار ها از جانب پسرها چی بوده...

عزیز واقعا فکر میکنی این طور شناخت ها لازم باشه؟؟!!
اگر قرار باشه شما با هر خاستگارتون مدتی وقت بگذرونید و تلفنی ارتباط داشته باشی میدونی چه پوستی از احساساتت کنده میشه؟؟
پس دوره شناخت برای زمانیست که پسری به خاستگاری اومده و نظر شما تقریبا قطعی شده و
برای مهر تایید مدتی در ارتباط باشید..اونم نه برای همه کس فقط برای کسی که نظرتون روش مثبته...
گذشته از این حرف ها پسری که کار نداره اصلا قابل بررسی نیست مخصوصا اینکه خانوادش حمایتش نمیکنن که دیگه بدتر..حالا از مشکلات خانوادگیش بگذریم
عزیزم کمی عاقلانه تر برخورد کن و بی جهت خودت رو درگیر روابط این چنینی نکن و به هوای اینکه حالا دوره شناخته خودت رو گول نزن...

---

سلام عزیزم..وقتی یک نفر که شما تا حالا ندیدیش یهو جلوت سبز بشه و بگه یک سال زیر نظرت داره و بهت ابراز علاقه کنه و پیشنهاد ازدواج بده (تنها ملاکشم نجابت و زیبایی باشه)می تونی اعتماد کنی؟؟

بعد از چند بار جواب ندادن ازت بخواد رسمی خواستگاری بیاد و خانوادتم در چند جلسه تاییدش کنن چی کار می تونی بکنی؟؟در ضمن خود مادرش اجازه گرفت برای اشنایی..چون من گفته بودم نمی تونم اعتماد کنم..در مورد کار هم اول قرار بود یک کار پاره وقت تا قبل دفاع پایان نامش بکنه و بعد کار دایم پیدا کنه که هیچ کدومش جور نشد..

در ضمن من هر خواستگاری که میاد چند جلسه یا چند ماه نمیشه که..اگه شرایط اولیه رو داشته باشن چند جلسه میشه و فقط همین دو مورد به ماه کشیده شده!!..شما گفته بودی اگه جوابت تقریبا قطعی بشه باید شناخت وارد بشه!!میشه بگی

مگه از چند جلسه خواستگاری چی میشه فهمید؟؟ویژگی های اولیه رو فقط میشه فهمید که اصلا ربطی به مثبت بودن جواب نیست.تا وقتی برخورد کافی نداشته باشی از کجا می فهمی کنترل خشمش چه طوره یامثلا خسیسه یا..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

سلام

شما با قرار دادن عکس از خودتون و نوشتن مطلب روی صفحه خودتون و این آقایون و امثال این کارها کم کم افرادی رو به خودتون وابسته میکنید

مسئله مهم اینه که افراد در پروفایلهای مجازی انقدر مطالب جالب و انسانی و متمدنانه شیر میکنند و به اشتراک میذارند که افرادی که با اونها در تماس هستند به اشتباه مثل یک فرشته به اونها نگاه میکنند در حالی که ...

اگر واقعا دلتون میخواد با احساسات پسرا بازی نکنید و کسی درگیر شما نشه پس دست از این دوستی های مجازی و رابطه های فیسبوکی و امثال اونها بردارید

چیزی که من تا حالا درک نکردم اینه که چرا بعضی از دختر ها باید برای اینکه لایک بیشتری بگیرند هر روز باید یک عکس جدید بذارند ، میدونم که نیاز به توجه دارند اما آخرش که چی حالا مثلا یک دختر هزار تا دوست پسر مجازی تو لیست دوستاش بود و یک میلیون لایک گرفت ، که چی ؟ کجای دنیا اینطوریه ؟؟

واقعا مسخره است که دخترا هر کاری میکنند تا یه نفر زیر عکسشون بنویسه نایس و قلب بذاره و ... در حالی که اگر دقت کنن پسرا این چرت و پلا ها رو زیر هر عکسی از هر دختری میذارن

از طرفی خیلی قاطع جواب منفی نمیدید و این افراد حس میکنند دارید ناز میکنید که اینکارتون هم اشتباهه

هر وقت حس کردید تمام مردم دارند در مورد شما اشتباه برداشت میکنند بجای اینکه تمام جامعه رو مقصر بدونید ،چند دقیقه به این فکر کنید که چه رفتاری از جانب شما باعث این اتفاقات شده

---

سلام..

ادم تا از چیزی مطمئن نیست خیلی بهتر میشه از کلمه شاید استفاده کنه..من گفتم ایشون اول مد نظرشون نجابت بوده..من توی دانشگاه کاملا حجابمو رعایت می کردم و حتی توی محیط های مجازی هم اگر عکسی دارم با حجاب کامله..

ولی به نظر من مشکل از اکثر پسرا(دقت کنید نمی گم شما یا همه پسرا) هست که با یک نگاه عاشق میشن و انگار ملاک های دیگه ای جز اینکه مطمئن شن دختر قبلا باکسی نبوده و

پاکه و ظاهرش مورد قبولشون باشه ندارن..من واقعا چند مورد همین طوری برخوردم و اصلا دیگه دنبال شناخت نسبی و اینا نبودن و منتظر جواب فقط بودن..

در ضمن خدا می دونه که من بعضی جاها حتی از اونی که هستم خودمو خیلی بدتر جلوه دادم تا وابستگی پیش نیاد ..

درود عزیزم

اینطور که خودتون گفتین این وابستگی فقط در مورد دو تا از خواستگاراتون اتفاق افتاده،پس به نظر من جایی برای نگرانی وجود نداره.این اتفاق برای خیلی از دخترا میفته.

به نظر من این بیشتر از اینکه به شخصیت شما مربوط بشه یا اشتباهی از طرف شما باشه،به شخصیت و شرایط اون دو نفر برمیگرده.

منم به عنوان یه دختر همچین چیزهایی رو تجربه کردم.مثلا یکی از موارد که از طریق خواستگاری رسمی شروع شد و کلا ده روز طول کشید،پسر بعد از اینکه ما یه بار با

هم بیرون رفتیم به من گفت عاشقمه و رفتارهایی داشت که از نظر من منطقی نبود.

بعدا فهمیدم ایشون مشکل دو قطبی یا بایکولار داشتن و دلیل رفتارشون هم همین بوده.

میدونم مواردی که برای شما پیش اومده متفاوت بودن ولی به نظر من این رو به حساب خودتون نزارین.

شما همین که جدی برخورد کنید و خودتون وارد احساسات نشین کافیه.

به هر حال شناخت قبل از ازدواج کاملا ضروریه و شما نمیتونین به خاطر دو مورد وابستگی این مرحله رو نادیده بگیرید.اگه رفتار شما با خواستگارها منطقی،جدی و

در جهت شناخته،خودتون رو نگران نکنید و در برخورد با خواستگارهای بعدی در صورتی که شرایط اولیه رو دارا باشن،مثل روال قبلتون وقت کافی برای شناخت بزارین.

موفق باشین:72:

- - - Updated - - -

سلام سوگند جان همانطور که بعضی از دوستان گفتند دوره آشنایی فقط باید زمانی اتفاق بیافته که خواستگارتون بیشتر معیارهای شما رو داره . و شما تقریبا انتخابش کردید . وقتی هم که در دوران اشنایی قرار دارید اصلا صحیح نیست که ایشون رو زیر میکروسکوپ قرار بدید . خوب پسری که تا حالا مجرد بوده و حالا همسر اینده اش رو پیدا کرده . مخصوصا اگه قبلا روابط غیر متعارف نداشته باشه . خیلی ذوق زده ست و عجله داره . اگر هم اینطور نبود میگفتید خیلی بی احساسه و بی علاقه ست . علاوه بر این شما هیچ وقت همسری پیدا نخواهید کرد که کاملا بدون عیب و مطابق خواسته شما باشه . یکی ممکنه کارش ایراد داشته باشه . یکی مدرکش اونی نباشه که شما میخوایید . یکی ظاهرش طبق خواسته شما نباشه . یکی پدر مادرش مطابق میل شما نباشه . سوگند جان شما قصد ازدواج دارید ؟ اگر ندارید با احساسات مردم بازی نکنید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط واحد

سلام سوگند جان همانطور که بعضی از دوستان گفتند دوره آشنایی فقط باید زمانی اتفاق بیافته که خواستگارتون بیشتر معیارهای شما رو داره . و شما تقریبا انتخابش کردید . وقتی هم که در دوران اشنایی قرار دارید اصلا صحیح نیست که ایشون رو زیر میکروسکوپ قرار بدید . خوب پسری که تا حالا مجرد بوده و حالا همسر اینده اش رو پیدا کرده . مخصوصا اگه قبلا روابط غیر متعارف نداشته باشه . خیلی ذوق زده ست و عجله داره . اگر هم اینطور نبود میگفتید خیلی بی احساسه و بی علاقه ست . علاوه بر این شما هیچ وقت همسری پیدا نخواهید کرد که کاملا بدون عیب و مطابق خواسته شما باشه . یکی ممکنه کارش ایراد داشته باشه . یکی مدرکش اونی نباشه که شما میخوایید . یکی ظاهرش طبق خواسته شما نباشه . یکی پدر مادرش مطابق میل شما نباشه . سوگند جان شما قصد ازدواج دارید ؟ اگر ندارید با احساسات مردم بازی نکنید .

---

این نوشته های دوستان اشکمو در اورد..مثل اینکه واقعا من نا خواسته با احساساتش بازی کردم..

این که این مدت طول کشید هم یک دلیلش یک ماه امتحانات پایان ترم بود که کلا توی این مدت ارتباط خیلی کم شده بود و میشه گفت گوشی من خاموش بودو اینکه من پیشنهاد مشاوره روخیلی قبلتر اعلام کردم ولی اون به دلیل نزدیک بودن دفاعش رد می کرد..حتی توی این مدت من خودم به تنهایی مشاوره رفتم و با توضیحات من مشاوره گفت احتمالا جوابش باید منفی باشه ولی تا دونفری نیاین نمی تونم جواب قطعی بدم ومن اینو غیر مستقیم گفتم..که بعد از یک ماه دفاع کرد.توی این مدت هم من یک بار جواب منفی بهش دادم که اینقد گریه و..اصرار از طرف خودش و زنگ از طرف مامانش که این کارو نکنین پسر من داغون میشه و..بعد مامانم گفت پسر شما پیشنهاد مشاوره رو رد کرده ولی برای دختر من مهم بوده.که مامانش گفت باشه ما مشاوره میایم..

دوستان لطفا راه حل بدین جز دعا واسه خوشبختیش چه جوری می تونم جبران کنم؟؟لطفا نگین دیگه نمیشه کاری کردو..من خیلی داغونم..

سوگند عزیز این یه ویژگی مثبت در شماست که به راحتی دل بسته کسی نمیشید و کاملا احساسی برخورد نمیکنید...

اگر جوابتون به خواستگارتون منفی هست خیلی رک و پوست کنده بهش نه بگید اصلا خودت رو مجبور نکن که چون اون من رو دوست داره و ممکنه دلش بشکنه پس یکم بیشتر ادامه بدم و یا

هر چیزه دیگه کلا فکر هرگونه کوتاه اومدن و ادمه دادن رو از سرت بنداز بیرون.. سوگند جان اشکال نداره یه انتقادی ازت بکنم؟؟؟

ببین خودت هم کم مقصر نیستی من یه نگاه به تاپیک قبلی شما انداختم مربوط به ماه مرداد هست که تقریبا میشه 4 ماه پیش همون زمان هم گفتی نظرت نسبت به این آقا چندان مثبت

نیست حالا به چه دلیل اینقدر کش دار شد رابطتون بماند چون به من مربوط نیست..اما عزیزم شما هرچی بیشتر ادامه بدی بیشتر اذیت میشی هم خودت و هم خاستگارت..

شما جواب منفی خودت رو اعلام کن و دیگه هم کاری به عکس العمل آقا نداشته باش چون این دیگه مشکل خودشه که هنوز تعهدی بینتون شکل نگرفته تا این حد بهت وابسته شده

یک انسان فهیم میدونه که رابطه ای که هنوز رسمیت پیدا نکرده نباید اونقدر بهش دل بست که دیگه نشه از دل بکنی..

به هر صورت شما مسئول احساسات کنترل نشده اون آقا نیستی..

به نظر من شما یک لیست از معیارهات تهیه کن و بعد به ترتیب اولویت طبقه بندیشون کن تا خودت سر دربیاری که دقیقا از ازدواج چی میخوای بعد ایشالله اگر کسی بود که با معیارهای

شما تا حدی هم خوانی داشت جهت آشنایی بیشتر بررسیش کن...:72:
یه نصیحت خواهرانه: اصلا و تحت هیچ شرایطی تحت تاثیر گریه و اشک و چه میدونم دارم داغون میشم و بدون تو میمیرم قرار نگیر...
چون مطمئن باش چنین آدمی سلامت روان نداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رزا

سوگند جان اشکال نداره یه انتقادی ازت بکنم؟؟؟

ببین خودت هم کم مقصر نیستی من یه نگاه به تاپیک قبلی شما انداختم مربوط به ماه مرداد هست که تقریبا میشه 4 ماه پیش همون زمان هم گفتی نظرت نسبت به این آقا چندان مثبت

نیست حالا به چه دلیل اینقدر کش دار شد رابطتون بماند چون به من مربوط نیست..اما عزیزم شما هرچی بیشتر ادامه بدی بیشتر اذیت میشی هم خودت و هم خاستگارت..

شما جواب منفی خودت رو اعلام کن و دیگه هم کاری به عکس العمل آقا نداشته باش چون این دیگه مشکل خودشه که هنوز تعهدی بینتون شکل نگرفته تا این حد بهت وابسته شده

یک انسان فهیم میدونه که رابطه ای که هنوز رسمیت پیدا نکرده نباید اونقدر بهش دل بست که دیگه نشه از دل بکنی..

---

عزیزم من توضیح دادم ..قرار بود توی شهریور دفاع کنه و ازم خواست که بعد از دفاعش مشاوره بریم تا قبلش فکرش مشغول نباشه ولی تا اوایل مهر طول کشید و بعد از مشاوره هم من جوابمو بهش دادم و از اون روز دیگه جوابشو ندادم..بازم ممنون از توجهت:72:

- - - Updated - - -

- - - Updated - - -


بعضی از دوستان جوری نظر دادن که انگار من از اول قصدم این بوده که جواب منفی بدم و مثل یک ادم مریض فقط کش دارش کردم

وقتی ادم دلش گرفته است و میاد مشکلشو می گه اگر کسی کنایه وار جواب بده خیلی واسه ادم سخته..

من همیشه به اراستگی خیلی اهمیت می دم اما وقتی دیدم این اقا احساساتی شده موقع دیدار بدترین لباس هامو می پوشیدم که خانوادم تعجب می کردن..

حتی توی این مدت صورتمو اصلاح نکردم که باعث افزایش زیبایی نشه..

حتی یک ماه اخر اینقد سرد برخورد می کردم(با اینکه هنوز شک داشتم چی جواب بدم) که از سرد بودنم همیشه گله می کرد..

برای خودم خیلی سخت بود جواب منفی بدم چون منی که تا حالا به کسی جدی فکر نکرده بودم احتمال زیاد می دادم همسرم اون باشه..حتی با این قضیه به دل نشستن کنار اومده بودم چون واقعا همه معیار های دیگه منو داشت.

ولی مشاوره هم باچند جلسه صحبت فهمید که ازدواج ما باعث شکست دو طرف میشه چون اون دنبال کسی می گشت که تمام عواطفشو خرجش کنه اما در من باعث

زدگی می شد..

خدامی دونه وقتی مشاوره هم جواب منفی رو داد با این که جواب خودم 100% مثبت نبود چقد گریه کردم..
.بازم ممنون از توجهتون دوستان..ببخشید خیلی حرف زدم چون دلم واقعا گرفته بود..

- - - Updated - - -

ممنون از همه دوستان که توجه کردین..

در کل من به این نتیجه رسیدم که از این به بعد حد اکثر در یک ماه هر تصمیمی می خوام بگیرم و به خدا توکل کنم..

لطفا تاپیک بسته بشه

درود عزیزم

دوره شناخت به صورتی که روانشناسها میگن خیلی بیشتر از یک ماه میکشه.در طول یک ماه آدم میتونه به یه نتیجه اولیه برسه.و بعد از این مدت رو بگذاره برای تکمیل شناخت.

کاملا طبیعیه در دوران شناخت هر یک از طرفین به نتیجه منفی برسن و مسلما این خیلی از یه ازدواج ناموفق بهتره.

این مسئولیت هر یک از دو طرف در قبال خودشه که در مدت شناخت دچار احساسات نشه.

وقتی شما مسئولی که مثلا به طرف مقابلت ابراز احساسات کنی یا کلا بخوای از در احساسات وارد شی و طرفت رو تحت تاثیر قرار بدی.که در مورد شما اینطور نبوده.

پس خودت رو سرزنش نکن.برای خوشبختی اون آقا و همینطور برای خوشبختی خودت دعا کن.

موفق با شی عزیزم:72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آنیتا123

درود عزیزم

دوره شناخت به صورتی که روانشناسها میگن خیلی بیشتر از یک ماه میکشه.در طول یک ماه آدم میتونه به یه نتیجه اولیه برسه.و بعد از این مدت رو بگذاره برای تکمیل شناخت.

کاملا طبیعیه در دوران شناخت هر یک از طرفین به نتیجه منفی برسن و مسلما این خیلی از یه ازدواج ناموفق بهتره.

این مسئولیت هر یک از دو طرف در قبال خودشه که در مدت شناخت دچار احساسات نشه.

وقتی شما مسئولی که مثلا به طرف مقابلت ابراز احساسات کنی یا کلا بخوای از در احساسات وارد شی و طرفت رو تحت تاثیر قرار بدی.که در مورد شما اینطور نبوده.

پس خودت رو سرزنش نکن.برای خوشبختی اون آقا و همینطور برای خوشبختی خودت دعا کن.

موفق با شی عزیزم:72::72:

---

مرسی عزیزم بابت توجهت.تو هم موفق باشی:72:

نقل قول:

---

من همیشه به اراستگی خیلی اهمیت می دم اما وقتی دیدم این اقا احساساتی شده موقع دیدار بدترین لباس هامو می پوشیدم که خانوادم تعجب می کردن..

---

اشتباه شما همین بوده ، وقتی از این پسر خوشت نیومده چرا باهاش قرار میذاشتی ؟؟؟
چرا انقدر شجاعت نداشتی که حقیقت رو بگی
باید مهارت نه گفتن رو در خودت تقویت کنی

نقل قول:

---

حتی با این قضیه به دل نشستن کنار اومده بودم چون واقعا همه معیار های دیگه منو داشت.

---

نقل قول:

---

در کل من به این نتیجه رسیدم که از این به بعد حد اکثر در یک ماه هر تصمیمی می خوام بگیرم و به خدا توکل کنم..

---

دفعه بعد وقتی ظاهر یکی به دلت ننشست همون لحظه جواب منفی رو بده نه اینکه یک ماه با طرف مقابل قرار بذاری ، این یعنی بازی با احساسات

خواستگاری که بفهمه مهمترین ملاک شما ظاهره
و از زبان شما بشنوه ظاهرش باب میل شما نیست همون لحظه بهم میزنه و اگر بهم نزنه آدم نرمالی نیست

البته اگر حقیقت رو خیلی رک بهش بگید نه با تغییر لباس و آرایش بخواهید بهش بفهمونید ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

به دل نشستن ظاهر ظرف چند دقیقه مشخص میشه اما برای درک شخصیت و خلق و خو ماه ها زمان لازمه

بحرحال درس بزرگی بود امیدوارم دفعه بعد رفتار مناسبی داشته باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط معاون کلانتر

اشتباه شما همین بوده ، وقتی از این پسر خوشت نیومده چرا باهاش قرار میذاشتی ؟؟؟
چرا انقدر شجاعت نداشتی که حقیقت رو بگی
باید مهارت نه گفتن رو در خودت تقویت کنی

دفعه بعد وقتی ظاهر یکی به دلت ننشست همون لحظه جواب منفی رو بده نه اینکه یک ماه با طرف مقابل قرار بذاری ، این یعنی بازی با احساسات

خواستگاری که بفهمه مهمترین ملاک شما ظاهره
و از زبان شما بشنوه ظاهرش باب میل شما نیست همون لحظه بهم میزنه و اگر بهم نزنه آدم نرمالی نیست

البته اگر حقیقت رو خیلی رک بهش بگید نه با تغییر لباس و آرایش بخواهید بهش بفهمونید ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

به دل نشستن ظاهر ظرف چند دقیقه مشخص میشه اما برای درک شخصیت و خلق و خو ماه ها زمان لازمه

بحرحال درس بزرگی بود امیدوارم دفعه بعد رفتار مناسبی داشته باشید

---

شما درست تاپیک و نمی خونین اقای کلانتر من که گفتم این وابستگی زیادش باعث دلزدگی شده بود
من دفعه اول که ایشونو دیدم به دلم نشست (حداقلش بدم نمیومد)و در مورد ظاهرش زیاد مشکلی نداشتم. این احساس من به مرور زمان به وجود اومد..ووقتی این احساس در من به وجود اومد بهش گفتم و از اونوقت به بعد اصلا باهاش بیرونم نرفتم(ولی اون می گفت بعد از ازدواج درست میشه این حست)اون قضیه بیرون رفتنم مال چند جلسه اخری که مشاوره رفتیم بود..

ولی اینو قیول دارم که توی نه گفتن قوی نیستم و باید تقویتش کنم..ممنون از پاسختون