ازدواج با پسری که تمام زندگی من است و 15 سال از من بزرگتر است

سلام دوستان من.من دختری 24 ساله و پسری 39 ساله عاشق هم شدیم.طوری که واقعا لحظه به لحظه جدایی از هم برامون طاقت فرساست.من با سن اون هیچ مشکلی ندارم .خیلی هم دوستش دارم.ما با تمام شرایط هم کنار اومدیم .از همه نظر همدیگرو قبول داریم و واقعا عاشقانه همو میپرستیم.هر دو ! انصافا هر دو حتی من احساس میکنم اون از من بیشتر! اما مشکل ما خانواده من هستن.که با شنیدن سن این آقا پسر اصلا حاضر به شنیدن هیچی دیگه از مشخصات اون نیستن! تو رو خدا به من کمک کنین چون این چند روز برام فقط با اشک و ناله گذشت.اصلا نمیدونم آیا این ازدواج به صلاح هست یا نه! طبق قوانین علمی همه میگن نه اما دل ما چیزی غیر از قوانین علمی میگه! کمکم کنید خواهش میکنم!

سلاممیشه جزییات بیشتری از نحوی اشنای و شغل و شرایطشون و....بگی!

- - - Updated - - -

سلاممیشه جزییات بیشتری از نحوی اشنای و شغل و شرایطشون و....بگی!

سلام عزیزم ... خوبی؟ مشکل اختلاف سن تا حدودی قابل قبوله ولی مورد شما دقیقا مثل پدر و فرزندش میتونه باشه ... من به فاصله زیاد انتقاد نمیکنم ها ... سوء تفاهم نشه من و همسرم هم 10 سال اختلاف سن داریم و من فاصله زیاد زن و مرد و بهتر و موثر تر میدونستم و میدونم ولی فاصله بین شما موجب مشکلاتی در آینده خواهد شد: 1. همسر شما نهایتا تا یکسال دیگه به طور مرتب پاسخ نیازهای جنسی شما رو خواهد داد البته در صورتی که ایشون گرم مزاج باشن که اگه نباشن که من بعد از رابطه جنسی خبری نیست و همین امر موجب میشه خدائی نکرده شما از ایشون زده بشین یا حتی جسارت نباشه به ایشون خیانت بکنید 2. در سن بالا صاحب فرزند شدن احتمال ایجاد اختلالات در فرزندان رو افزایش میده ... یعنی درکل ممکنه فرزند سالم بدنیا نیارید 3. که شاید الان فکر میکنید داره ولی بعد 6 ماه به شما ثابت میشه که نداره ... حوصله و انگیزه و تحرک دوران جوانی و ابراز عشق و محبته که نهایتا پس از 6 ماه گذر از عروسیتون براتون مسجل میشه که بهتر بود با یه مرد 26تا 32 ازدواج میکردید براتون آرزوی خوشبختی دارم ... موفق باشید

فاطمه خانم سلام

ضمن اینکه حرف بانو کیت کت تایید میکنم

شما رو با دو نکته مهم تنها میذارم

1 از احساسات فورا دوری کن . ومنطقی باش .

2 . رضایت خانواده در خوشبختی شما رابطه مستقیم داره . و ریشه در مشکلات آینده و پیش رو .

و اما نظر من به عنوان برادر بزرگتر شما اینکه در این راه پافشاری نکنید به صلاح شما نیست . :81:

خیلی زود پرده عشق در زندگی شما کنار خواهد رفت و مشکلات زودتر از حد معمول بروز میکنه

شما بعد گذشت چند سال عملا لذتی از زندگی نخواهید برد و تبدیل به پرستار دلسوز پاسوز خواهی شد

البته تمام مطالب فوق به شرایط شما و اعتماد به نفس شما بستگی دارد . و پست امروز من ضامن خوشبختی و یا بدبختی شما نخواهد بود بدرووووووووود :303:

میدونی فاطنه جون تو باز دختری،جوونی ....برام جالبه چطور خود اون اقا از این وصلت نمی ترسن....اینکه بخاطر تغییرات پیری د هورمونی د رفتاریشون تو ازشون زده بشی یا احیانا ترکشون کنی.....البته این یه حقیقت که یه مرد در اثر یه شکست اون که یه دختر چیزی از دست میده ضرر نمیکنه....و ببخشید این حرف میزنم قصدم اصلا تهمت و توهین نیست اما شاید همین قدر که چند سال هم یه عروس جوون و پر شور و شوق داشته باشن براشوم کافیه....اگرم شما بیشتر پافشاری کردید نهایتا به قول اقای پارسا تبدیل به یه پرستار میشید که بازم به نفع اقا و به ضرر شماست
راستی چه مشاوری اگاهتر و دلسوزتر از پدر و مادرتون .....باور کن اونا با شناختی که از تو دارم فهمیدن این رابطه به دردت نمی خوره بدون تشخیص اونها از رو شناخت بوده نه صرفا به قول خودت حرف های کلیشه ایه علمی.

این هیجانات مال اینه که هنوز به هم نرسیدین
ازدواج با این اختلاف سنی جالب نیست
خانواده ت خوشبختی تو می خوان بیشتر فکر کن

- - - Updated - - -

راستی شما چطوری و چند وقته باهم اشنا شدید و
چرا ایشون تا این سن مجرد موندن ؟

مرسی از همه دوستان.با این که 80 درصد به حرفاتون عقیده دارم و قبول دارم.اما باید یه کم به خودم زمان بدم تا فراموش شه همه چیز! ولی آخه چجوری جدا شم ازش؟ برای من عذابه به خدا! در کل بدون اجازه پدر مادر نمیشه هیچ زندگی رو شروع کرد باخوشی.فقط خدا باید به من کمک کنه! حرفاتون خیلی روی من تاثیر داشت.امیدوارم بتونم درست تصمیم بگیرم.

درود بانو

با سپاس از دوستان نظرات جناب مدیر و مشاورین را در تایپیک های با موضوع اختلاف سنی گردآوری کردم کهب رای شما قرار میدم تصمیم با خود شماست مافقط نظرمان بیان میکنیم:72:

نقل قول:

---

در رابطه با اختلاف سن و انتخاب همسر به موارد زیر توجه کنید:

اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا" درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

---

نقل قول:

---

اگرچه معیارهای ازدواج متعدد هست و فقط یکی از آنها سن می باشد، اما این همه تفاوت سنی روی تمام معیارهای ازدواج تاثیر می گذارد. بعضی در زمان کوتاه و بعضی دراز مدت. مثلا
1 – مسئله فرزند( در این مورد با یک پزشک می توانید مشورت نمائید)
2 – تفاوت در علاقه ها، فعالیت ها و احساسات و هیجانات به لحاظ تفاوت در دوره سنی شما
4 – تفاوت سبک زندگی ناشی از تفاوت سنی
5 – مسائل مربوط به ارضاء جنسی و انتظارات جنسی
6 – اختلاف سلیقه در مورد تفریحات، اوقات فراغت و فعالیتهای جنبی
8 - مشکلات در تعامل اجتماعی با فامیل و دوستان به لحاظ تفاوت ها سنی
9 – توقعات احتمالی بالای شما ، پس از فروکش کردن احساساتتان
نکته: علاوه بر مسائل فوق، نیاز است که تناسب شما در سایر معیارهای ازدواج هم سنجیده شود، این موضوع را می توانید در یک مشاوره حضوری با یک متخصص مشاوره خانواده ارزیابی نمائید.

---

نقل قول:

---

مسائلی که بصورت کلامی و مجازی بین شما رد و بدل شده...
مسائل احساسی پیشرونده در این رابطه ها
مسائل مربوط به شخصیت فردی که که نزدیک به 40 سال با سخت گیری نتوانسته است کسی را به همسری برگزیند( گذشته از اینکه طی این مدت نیازهای عاطفی، جنسی خود را چگونه گذرانده است، آیا سرکوب کرده، آیا به طرق غیر معمول پاسخ داده، آیا ریاضیت کشیده، یا از نظر عاطفی یا جنسی ضعیف بوده یا ....)،
و بسیار بسیار مسائل دیگر همه و همه در کنار آن گفته های بسیار سنجیده شما باید مورد توجه قرار گیرند...
فراموش نکن، گاهی یک منفی کوچک جلوی یک عدد بزرگ ارزش آن را کامل دگرگونه می کند.

به هر حال با توانایی و آگاهی های شما باور نمی کنم که چنین رابطه ای را ادامه دهید...
البته یک نکته بسیار ظریف را هم گوشزد می کنم که به خاطر شم مشاوره ای هست ، و آن اینکه شما بسیار فردی احساساتی هستید. باید دقت کنید که این احساسات منطق شما را در جهت خواست خودش فریب ندهد.

---

یه سوالی هم خودم داشتم اونم اینه شما با ایشون رابطه دوستی دارید؟یا نه بصورت رسمی از شما خواستگاری کردند

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fateme dh

مرسی از همه دوستان.با این که 80 درصد به حرفاتون عقیده دارم و قبول دارم.اما باید یه کم به خودم زمان بدم تا فراموش شه همه چیز! ولی آخه چجوری جدا شم ازش؟ برای من عذابه به خدا! در کل بدون اجازه پدر مادر نمیشه هیچ زندگی رو شروع کرد باخوشی.فقط خدا باید به من کمک کنه! حرفاتون خیلی روی من تاثیر داشت.امیدوارم بتونم درست تصمیم بگیرم.

---

قربونت برم میدونم سخته دیگه کیه که تو گذشتش سابقه یه شکست عشقی نداشته باشه!البته به نظر من شکست اونیه که ازدواج کنی با این اقا و با دیدن شور و شوق همسر جوون و متناسب دوستات هی حسرت بخوری.
عذابش هم یه مدتیه میگذره...مثل یرما خوردگی که میگن دوره داره و باید دورش سپری بشه.

درکت می کنم منم یکی رو دوست داشتم که خیلی ازم بزرگتر بود البته راستش رو بخوای هنوزم اونی که فکر می کردم هست رو دوست دارم اما خودش واقعا یکی دیگه بود که دیگه نتونستم دوستش داشته باشم الانم هیچی ازش برام مهم نیستش مرده زنده اشم برام مهم نیست و متاسفم از وقت و عمر و احساسی که گذاشتم

واسه من به طرفه بود حسم. در مورد رابطه جنسی هم که دوستان نوشتن بستگی به خود شخص داره این اقا که ماشالا زیادی هم پرکار بود به سن لزوما ربط نداره!

واسه چی تا حالا ازدواج نکرده؟ چقدر وقته که میشناسیش؟ چه مدته که می رین با هم بیرون حرف می زنین و نزدیک تر می شناسیش؟

ببین اگه واقعا خواستی ازدواج کنی باهاش حتما حتما حتما یه مشاور ازدواج خوب پیدا کن با هردوتون صحبت کنه تست بگیره نظرشو بگه و تفاوت هاتونو بگه. مشکلات رو بگه.

اینکه ادم جذب یه ادم بشه که خیلی ازش بزرگتره مشکله خوب. ببین تو اینطوری هستی یا ظاهر اون پسر نشون نمی ده سنش رو؟

اگه خواستی هم فراموشش کنی بدون که باید یه مدت تحمل کنی بعدش کم میشه احساست
اگه هم نمی دونی چه کار کنی صبر کن. صبر کن هیچ کاری نکن به خودت زمان بده. شاید الان دوستش داری عیب هاشو نمی بینی. زمان به خودت بدی می تونی کم کم عیب هاشو ببینی.

فاطمه جان سلام . شما چه مدته با این اقا در ارتباطید ؟ ارتباطتون در چه حده ؟ ایشون خواستگاری رسمی کردند ؟ خانواده تون هم شناخت کافی از ایشون دارند ؟ یا فقط به خاطر اختلاف سنی مخالفت میکنند ؟ میدونید چرا تا به حال ازدواج نکردند؟ اختلاف سنی به تنهایی نمیتونه موجب رد ایشون باشه اگر سایر معیارهای شما رو داشته باشه . با مینوش جام موافقم حتما با مشاور مشورت کن . خود من خواستگارهای با اختلاف سنی بیشتر از ده سال رو اصلا قبول نداشتم ولی یکی از دوستانم با اقایی 17 سال از خودش بزرگتر ازدواج کرد و خیلی هم زندگی موفق داره . چون همسرش مرد پاک و متعهدیه و از لحاظ مالی هم وضعش خوب بود به خاطر همین شرط سنی رو در نظر نگرفت و الان هم خیلی قدر زنش رو میدونه . البته این فقط یک مثاله و نمیشه به همه تعمیم داد . بستگی به شخصیت شما و خواستگارتون داره . هم اوای عزیز مشکلات بچه دارشدن در سن بالا بیشتر مربوط به سن بالای مادر هست نه پدر .

نقل قول:

---

هم اوای عزیز مشکلات بچه دارشدن در سن بالا بیشتر مربوط به سن بالای مادر هست نه پدر

---

سلام واحد عزیز
باید عرض کنم خدمتتون ی سری بیماری های خاص کودکان هست که در اثر ژن معیوب موجب اختلال در فرزند میشه و این اختلال هم از سوی پدر منتقل میشه نه مادر
موفق باشید:72:

سلام بله. م با ایشون دوست شدم.اما قصد دارن بعد از مدتی اشنایی به منزل بیان و با خانواده صحبت کنن.والا من موندم چه کنم! وقتی بهش میگم همه این مشکلاتو میگه من فرق میکنم! من ادم اپ تو دیت ی هستم!
اما اینکه چرا تو این همه مدت ازدواج نکرده بهم گفته قبلا از ی نفری خوششش میومده و 2 سال با هم دوست بودن حدود 6 سال پیش اما به خاطر مخالفت برادرش از روی لجبازی و دشمنی با اون با ازدواجشون مخالفت شده و علی رغم اصرار اون از طرف برادر دختره تهدید شده.دختره هم به خاطر علاقه به اون از عشقش دست کشیده.از اون به بعد هم ازدواج نکرده.
بهم گفته خیلی دوستم داره و هیچ وقت نمیذاره این تفاوت سنی تو زندگی منو اذیت کنه.میگه هر کاری تو از من بخوای انجام میدم فقط باهام بمون.بهش گفتم میخوام جدا شم ازت به خدا نمیذاره.به هر طریقی شده تا حالا منونگه داشته حتی با گریه.ناگفته نمونه خب منم خیلی بهش علاقه دارم ولی همه چی که علاقه نیست.میترسم که شاید این ادم همونی باشه که از خدا خواستم.اگه ردش کنم .... نمیدونم تو بد منجلابی گیر کردمواز ی طرف دلم نمیاد ولش کنم از ی طرفم بمونم باهش چه جور میشه

- - - Updated - - -

نه خانواده من ایشون رو ندیدن فقط تا سنشو شنیدن گفتن اصلا نمیخوایم ویژگی هاشم بشنویم!

- - - Updated - - -

سلام بله. م با ایشون دوست شدم.اما قصد دارن بعد از مدتی اشنایی به منزل بیان و با خانواده صحبت کنن.والا من موندم چه کنم! وقتی بهش میگم همه این مشکلاتو میگه من فرق میکنم! من ادم اپ تو دیت ی هستم!
اما اینکه چرا تو این همه مدت ازدواج نکرده بهم گفته قبلا از ی نفری خوششش میومده و 2 سال با هم دوست بودن حدود 6 سال پیش اما به خاطر مخالفت برادرش از روی لجبازی و دشمنی با اون با ازدواجشون مخالفت شده و علی رغم اصرار اون از طرف برادر دختره تهدید شده.دختره هم به خاطر علاقه به اون از عشقش دست کشیده.از اون به بعد هم ازدواج نکرده.
بهم گفته خیلی دوستم داره و هیچ وقت نمیذاره این تفاوت سنی تو زندگی منو اذیت کنه.میگه هر کاری تو از من بخوای انجام میدم فقط باهام بمون.بهش گفتم میخوام جدا شم ازت به خدا نمیذاره.به هر طریقی شده تا حالا منونگه داشته حتی با گریه.ناگفته نمونه خب منم خیلی بهش علاقه دارم ولی همه چی که علاقه نیست.میترسم که شاید این ادم همونی باشه که از خدا خواستم.اگه ردش کنم .... نمیدونم تو بد منجلابی گیر کردمواز ی طرف دلم نمیاد ولش کنم از ی طرفم بمونم باهش چه جور میشه

- - - Updated - - -

نه خانواده من ایشون رو ندیدن فقط تا سنشو شنیدن گفتن اصلا نمیخوایم ویژگی هاشم بشنویم!

دوست خوبم دوباره سلام.
من اصلا درک نمیکنم چرا هنوز برات حای شک و سوال وجود داره اگه بخوام بصورت خلاصه بگم:
لطفا به خانوادتون اعتماد کنید اونها با 20 و چند سال شناخت از شما نظر دادن و شما فکر میکنی همین سن ایشون شنیدن یهو گفتن نه!اونها با توجه به شناختشون از دختر گلشون تا ته قضیه رو خوندن.

از ایشون بخواهی که به خواستگاری بیان . تا خانواده بتونند از نزدیک و بطور جدی ایشون رو بررسی کنند . برای اینکار هم شما سعی نکنید خانواده رو راضی یا متقاعد کنید . خیلی اتفاقی خانواده ایشن تماس میگیره و میاد و شما نقشی ندارید . سعی نکنید هماهنگ کننده باشید . اگه ایشون به شما علاقمند باشه خودش تلاش میکنه .تا نظر خانواده رو جلب کنه . شاید نظر اونها هم عوض شد . یا شاید نظر شما نسبت به ایشون عوض شد . بعد از خواستگاری رسمی شناخت بهتری از خودشون و خانواده شون حاصل میشه . ببینید اصلا حاضره بیاد خواستگاری ؟

دوست عزيز
ازدواج موفق ازدواجي هست كه با عقل و منطق شروع بشه و با عشق و احساس تداوم پيدا كنه
هيچ وقت احساسات قبل از ازدواج رو باور نكن
وقتي پدر و مادرت مي گويند نه اشك نريز اصرار نكن هيچ كس به اندازه ي پدر و مادر خيرخواه تو نيست هيچ كس ... حتي مردي كه فكر مي كني تو را از خودت هم بيشتر دوست دارد حتي خودت
مي دوني وقتي قبل از ازدواج از نظر عاطفي درگير ميشوي چه بدي داره؟ اينكه احساست منطقت رو ازت ميگيره و باعث ميشه چشمت رو به روي خيلي از واقعيت ها ببندي واقعيت هايي كه پدر و مادرت دارن مي بينن
حتي از عنوان تايپيكت هم مشخصه كه داري احساسي با ماجرا برخورد مي كني عزيزم هيچ وقت يك نفر تمام زندگي ادم نمي شود
فكر مي كني همه ي مشكلات زندگي با عشق حل مي شود اما وقتي وارد زندگي مشترك ميشي و جدي بودن زندگي رو لمس مي كني از اون شور و احساس فاصله مي گيري تازه اون موقع پي به خيلي از تفاوت ها مي بري و متوجه ميشي پدر و مادرت چي مي گفتن
شما ٢٤ سالته و اون ٣٩ شما الان پر از انرژي هستيد به دنبال هيجاناتي اما اون داره به سني نزديك ميشه كه ارامش مي خواد دنياهاي شما با هم فاصله داره و ممكنه باعث بشه درك مطلوبي از هم نداشته باشين و ضمنا افرادي كه سنشان بيشتره انعطاف پذيري كم تري هم دارن
و مسئله مهم ديگه اينه ايشون در سني قرار دارن كه غرايز جنسي شان رو به افول هست در حالي كه شما در اوج نياز قرار داري
گذشته از همه اينها ايشون در سن ٣٩ سالگي هستن اين سن سني نيست كه فردي بخواهد احساسي تصميم بگيرد پس يا ايشون اصلا به بلوغ فكري نرسيدند يا در عشقشون به شما صادق نيستند ضمن اينكه از نظر من توجيه ايشون در خصوص مجرد ماندنشون عقلاني نيست
ايشون مي گويد من فرق مي كنم اپ تو ديت هستم اما اين ها مواردي نيستند كه دست خود شخص باشن بلكه اقتضاي سن هستن حالا در بعضي ها بيشتر بروز مي كنه و در بعضي ها كمتر
پس خواهش مي كنم به جاي برخورد احساسي منطقي روي اين موضوع فكر كن