نمیدونم با این حسم چیکار کنم...

سلام بچه ها

عزاداریاتون قبول

بی مقدمه بگم، حدودا دو سه روز قبل از محرم خواستگاری برام اومد ب صورت سنتی و با هم صحبت کردیم
راستش من اصلا حسی ب ایشون نداشتم و حتا وقتی داشتم میرفتم که حرف بزنم میدونستم جوابم منفیه،
وقتی حرف زدیم دیدم پسر خوبی ب نظر میاد و تو خیلی از موارد بهم شبیهیم،
اما خب بازم حسی نداشتم و شبش کلی حالم بد بود و نهایتا ب خانواده گفتم ک نمیخام،
ولی باز دیدم خب این کار منطقی نیست و بهتره بازم باش حرف بزنم
خلاصه وقتی زنگ زدن گفتیم ک یبار دیگه بیان و بازم حرف زدیم اما من بازم حسی ندارم:sad:
اونا خیلی مشتاقن و منتظر جواب من
واقعا نمیدونم چکار کنم
خاهش میکنم کمکم کنید
الان زنگ بزنن نمیدونم باید چ جوابی بدم
بچه ها اگه سوالی داشتین بپرسین تا بیشتر توضیح بدم

سلام
دیگه چرا خودتو عذاب میدی خوشت نیومده دیگه راحت بگو نه!
دیگه کش نده که اونارو امیدوار کنی
تا به دلت نشینه که نمیتونی باهاش ادامه بدی پس اگه واقعا فکر میکنی مناسب نیست زودتر جواب منفی بده.

خب انگار نیاز ب توضیحات بیشتره

اول اینکه من 30 سالمه و با توجه به شرایط نسبتا خوبی ک داشتم خواستگارای زیادی داشتم اما خب هرکدوم به دلیلی نشده،

اما این آقا ویژگی هایی داره که هرکدوم ازون خواستگارا اینارو باهم نداشت مثلا اینکه:

1. مذهبیه معتدله نه متعصب و خشک (منم اینجوریم)
2. شخصیتش آرومه (منم هستم)
3. هنریه (منم)
4. خانواده ی خوب و کم جمعیتی داره (مام همینظور)
5. آدم سالمیه
6. پاکه
7. مودبه
8. اهل کاره
9. بدخلق و بددهن نیست
10. تحمل بالایی داره
11. اهل کمک کردن تو خونه ست و اینارو وظیفه زن نمیدونه
12. با کار و ادامه تحصیل موافقه حتا مشوقه
13. معتقد ب انتخاب عاقلانه و زندگیه عاشقانه س
....
فک نمیکنم ب راحتی بشه این موردو رد کرد

ضمن اینکه ازش بدم نمیاد فقط حسی بش ندارم

شایدم دفه دوم ب اندازه سر سوزنی حسم بهتر شد

خوب اینارو از اول میگفتی دختر خوب!:18:

با این خصوصیات خوبی که گفتی پس بهتره فرصت شناخت بیشتری بدی و زود تصمیم نگیری!چون خودت میگی تا حدود زیادی معیارهای تو رو داره.
و همونجوری که الان گفتی انگار توی جلسه دوم احساست بهتره شده
پس این احتمال میره که با جلسات بیشتر و آشنایی ورفت امد احساست مثبت بشه پس عجله نکن
اجازه بده بیان بگو برای جواب مثبت یا منفی زوده بهتره چند جلسه بیشتر همو ببینیم واشنا بشیم بعد تصمیم بگیریم.

اما یه سوال؟ همه این خصوصیات خوب رو توی همین دوجلسه متوجه شدی یا قبلا شناخت داشتی از ایشون؟
چون خیلی از این مورادی که گفتی خودش چند ماه طول میکشه تا تشخیص بدی که طرف داره یا نه!

خانم محترم دوست پسرت نبوده ک ههبش حس داشته باشی
یا فامیل یا همار و همکلاس نبوده که به مرور بهش حس پیدا کنی

کلا دوبار دیدیش
من خیلی تو این زمینه ها تجربه ای ندارم ولی فک نمیکنم غیر عادی باشه
به نظر من که خیلی رک و پوس کنده بهشون بگید که به نظظر شما مورد خوبی هستن ایشون
ولی خوب احساس خاصی ندارید و نیاز به زمان دارید تا ببینید میتونید دوسشون داشته باشید یا نه

سلام.

به نظرم اکثر دخترا مثل شما هستن. منم یه دخترم و تا حالا تجربه ی عشق در یک نگاه رو نداشتم!!!

یادم نمیاد کجا خوندم یا از خودم دارم میگم ولی اصولا خانما با گذشت زمان یه موضوع رو میتونن بپذیرن و یکی از این موضوعات به دل نشستنه. اگه الان از دیدن چهره ی طرف حالتون به هم

میخوره!!! همیشه همین جوریه یعنی قرار نیست با گذشت زمان درست بشه مگه در موارد نادر!!! ولی اگه نه به نظرتون یه فرد معمولیه که میشه گفت با گذشت زمان و دیدن سایر خوبی ها

از جمله اخلاق خوب شاید ظاهر و چهره شون هم به نظرتون جذاب تر بیاد. پس بهتره چند جلسه بیشتر به خودتون وقت بدین.

البته شما الان تو شرایط خاصی از فشار فکری هستین و ممکنه این فرد رو با خواستگار های قبلیتون مدام مقایسه کنید و دلیل اینکه به دلتون ننشسته همین باشه.

به هر حال همه ی ویژگی های خوب تو یه فرد جمع نمیشن که. ظاهر و به دل نشستن خیلی مهمه.

سرگشته خانم سلام

اصلا تو دو جلسه جواب نده مگه یه عمر زندگی شوخیه . شما الان سه سال تو این تالار رفت و آمد داری همچین تاپیکی با همچنین عنوانی بعیده

حس و احساسات تو این مرحله پاره کن بریز دور حتی یه ذره هم ارزش نداره .

تمام معیار هاتو برا خودت بنویس بیبین طرف چند امتیاز میاره . خواستها و معیار های اونو برا انتخاب شما هم بسنج . چشمتو باز کن .

شما تجربه چند خواستگار پشت سر گذاشتی . این چه حرفیه میزنی من بهش حس ندارم . به نظر دختر ساده ای نمیایی ولی چطور تو دو جلسه به تمام معیار هاش یقین آوردی هااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من ازت عذر میخوام به خدا عین خواهرم میمونی ولی من میگم هیچی ازش نمیدونی .

نگفتی فامیله . آشنای 10 یا 15 ساله خانوادگی . معرفش کیه ؟؟ چقدر ایشونو ضمانت میکنه ؟؟؟؟؟؟؟ تایید میکنه ؟

بانو نمیخواستم بترسونمت نه به خدا . خواستم بیدارت کنم .

اولا من شرایط شما رو درک میکنم البته سن خودت و گفتی ولی ایشون نگفتی . پیشنهاد من به شما

جواب تا سوم امام عقب بندازین به هزار یک دلیل که خودت میدونی . معتدلم باشی باید احترام نگه داری . من خودم اصلا مسلمون نیستم بگم یه وقت بهت بر نخوره. عمق قضیه رو درک کن .

بعد سوم در خواست آشنایی بیشتر کن هم خانوادگی و هم شخصی حالا که خواهان شماست باید با شما همراه بشه . این وسط خانواده ها مشغول برانداز هم میشن و از رسم رسوم هم آگاه میشن . شما هم تو جلسات بیشتری با ایشون گفتگو خواهید کرد . و از معیار هاتون بیشتر صحبت میکنید .

درک میکنم شاید شاید برا خانواده ها این جور مساییل سخت باشه چون شناختی از فرهنگ خانواده ها نداریم اینو عرض میکنم . حمل بر جسارت نشه .

تو این راه یه نکته خیلی مهمه دددددددددددل نبند چون راه برگشت میبنده . وابسته نشو .

خب زیاد شد . تلفنی بگو این مدت آشنایی صرفا برا شناخت بیشتر و حمل بر جواب قطعی نیست و جواب قطعی بعد دوره آشنایی .

اینا که من برات با لحن تند گفتم در کمال آرامش انجام بده و نترس . در مورد صحبتهای خودت و ایشون من صحبت نکنم بهتره . هرچند خدارو شکر حال کارشناس خواستگار تالار بهتره . نمیدونم حوصله اش بگیره بهت سر بزنه یا نه نمیدونم .

تو آشنایی حس پیدا میکنی ولی مواظب باش اسیر نکته فوق نشی که کورت میکنه . بدروووووووووووووووود :72:

سلام سرگشته جان :72:

ما وقتی شخصی رو میبینیم یا حس مثبت ازش میگیریم یا منفی یا خنثی .

حالا شما که میگی اینفرد خیلی جای فکر داره اما حسی نسبت بهش نداری بهتره براش وقت بذاری و بعد از چند جلسه تصمیم بگیری نه الان

البته نکته اش اینجاس که نگفتی حس منفی داری چون در صورت داشتن حس منفی ادامه دادن سخته اما خیلی از رابطه ها بودن که با حالت خنثی شروع شدن ولی رابطه اشون شکوفا شده .

چون این خاستگاری سنتیه پس عجله نکن با خیال راحت ادامه بده و بعد از اشنایی بیشتر راحتتر میتونی احساسات و شناختت رو ارزیابی کنی.

موفق باشی

سلام مجدد

ممنون واقعا ازین که وقت گذاشتین خوندین و ج دادین

خب اول تا جایی ک یادم مونده ب سوالا ج میدم و بعد چنتا نکته رو اضافه میکنم

بله حق با شماس اینکه بتونم قطعی راجب ویژگی هایی ک گفتم نظر بدم نیاز ب زمان داره اما با توجه ب اینکه هم خودش هم خانواده اش آدمای صادقی ب نظر میرسیدن از رو سوال و جوابایی ک کردیم و کلیت رفتارش ب اون نتایج رسیدم.

سنشوپرسیده بودین ایشون 29 من 30

و اینکه گفتین نیاز ب شناخت بیشتره آره درسته قبول دارم اما نکته اینجاست ک اون از همون جلسه ی اول اکی بود و سوالی از من نداره حتا نپرسید چ معیارایی داری، خب من ک همش نمیشه سوال بپرسم ضمن اینکه تا الان هرچیم گفتم مشکلی نداشته و میدونم نخواهد داشت، خب وقتی اینجوری ی طرفه پیش میره من دیگه نمیدونم چی بگم و چی بپرسم.

در نهایت بچه ها من فکر میکنم علت بی میلیم و اینکه نمیتونم جذبش بشم اینه که حس میکنم اون جسارت و جذبه ی مردونه و اعتماد ب نفس لازم رو نداره ک آدم بتونه بش تکیه کنه نمیدونم ولی فک کنم این مهم ترین چیزیه ک ی زن از مردش انتظار داره
مثلا وقتی ازش در مورد محل زندگی پرسیدم گف بستگی ب زندگیه مشترکم داره ازدواج منو تثبیت میکنه خودش جرات نمیکرد بگه کجا دوس داره باشه نکنه نظر من منفی بشه، ولی من دلم میخاست خودش اینقد جسارت و اعتماد ب نفس داشته باشه ک مثلا بگه من این برنامه رو دارم این جا هارو ترجیح میدم ب این دلایل و ....

و اینکه هیم میگف ما ک خیلی مشتاقیم اگه شما قابل بدونید، خب چرا باید اینجوری بگه اون ک منو نمیشناسه فقط ب اعتبار خانواده مون اینتقد متمایلن باز اینم اعصابمو خورد میکنه،
احساس میکنم اینا از سادگیشه، خب من همیشه دوس داشتم همسرم هوشندانه رفتار کنه

نمیدونم شایدم این چیزایی ک میگم دلایل منظقی و درستی نباشن

شما چی فکر میکنید؟

آیا بم حق میدید؟

بچه ها خاهشا بازم بیاین بم سر بزنین حالم خیلی بده همش دلم میخاد بیدار شمو ببینم خاب بوده و تمووووم

نقل قول:

---

علت بی میلیم و اینکه نمیتونم جذبش بشم اینه که حس میکنم اون جسارت و جذبه ی مردونه و اعتماد ب نفس لازم رو نداره ک آدم بتونه بش تکیه کنه نمیدونم ولی فک کنم این مهم ترین چیزیه ک ی زن از مردش انتظار داره

---

سرگشته عزیز

در این مورد خیلی خوب درکت می کنم .
و انتظارت بجاست میفهمم چی می گی .
اما یه طرفه نباید قضاوت کرد ...
این خصلت رو بذار کنار ویزگی های خوبی که گفتی .
البته خیلی از پسرها در جلسات اشنایی وقتی دختری رو میپسندن سعی می کنن جوری نشون بدن که همه چی به خواسته دختر باشه و به خیالشون فکر می کنند که دختر رو جذب می کنند .
یعنی خیلی رفتارها حالت طبیعی نداره برای شناخت باید بیشتر وقت گذاشت .
خودت رو عذاب نده هیچ تصمیمی نگیر هیچ قضاوتی نکن همونطور که گفتم به نظرم یه زمانی برای اشنایی بذار تا بهتر به نتیجه برسی .
خودم هم تجربه کردم گاهی ارامش از دست میره و اشفته میشی اما سعی کن به خودت مسلط باشی و خوب مدیریت کنی .

به این فکر کن که وقت میذاری و مورد رو بررسی میکنی اما هیچ وقت خودت رو مجبور به تحمل رابطه ای نمیکنی همین ارامش بخشه .
دختر زوری در کار نیست که ناراحت باشی.سخت نگیر

نقل قول:

---

و اینکه هیم میگف ما ک خیلی مشتاقیم اگه شما قابل بدونید، خب چرا باید اینجوری بگه اون ک منو نمیشناسه فقط ب اعتبار خانواده مون اینتقد متمایلن باز اینم اعصابمو خورد میکنه،
احساس میکنم اینا از سادگیشه، خب من همیشه دوس داشتم همسرم هوشندانه رفتار کنه

---

عزیزم من تا حالا هر پسری که دیدم تو همون جلسه اول تصمیمشون رو گرفتن اون ها زود به نتیجه میرسن که من این دختر رو میخوام ولی دخترها نیاز به زمان دارن
البته ساده هم هستن و خودشون رو لو میدن .فکر نکن به خاطر اعتبار خانوادتونه پسرها ساده تر ازین ها هستند بیشتر خود دختر براشون مهمه حتی اگر هم اعتبار خانواده باشه اشکالی نداره که خیلی هم بجاست دختری از خانواده خوب بخواد ....خیلی سخت گیری ها!!
از طرفی خب حق داره خوشش اومده ازت و دوست داره ادامه بده اون الان قلبش میزنه:311:
در حالت طبیعی هم همینطور باید باشه پسر باید راغب تر باشه گلی...اگه بهت میگفت فعلا در مورد قضیه شما مرددم و تصمیمم رو نگرفتم باید روش فکر کنم خوشت می اومد؟

این رو در نظر بگیر که همه چی در یک نفر جمع نمیشه اگه کسی قصد ازدواج داره باید واقع بین باشه و احتمال خطا و نقص در فرد بدهد که ما متاسفانه کمال گراییم و این یکم مشکل زاست.

خوب اگه با احتیاط داره جواب میده و در مقابل سوالاتتون جواب محکم و قطعی نمیده یه دلیلش اینه که میترسه شما از جوابش خوشتون نیاد و بخاطر این جوابها ردش کنید. بخاطر همین داره محتاطانه عمل میکنه. اما نمیدونه که خود جواب دادن و صحبت کردن با دختر مهمه نه اینکه حتما بخواد به گفته هاش عمل کنه یا نکنه. اون هنوز نمیدونه که دخترا نیاز به صحبت کردن با شوهراشون دارن. مشکلش اینه. اگه از قیافش بدت نمیاد بهش بگو باید بیشتر فکر کنم و به بهانه محرم بگو مثلا یک یا 2 ماه وقت لازمه. و تو مدت باهم رفت و آمدکنید. حتی با هم برید بیرون. تو محیط بیرون بهتر میشه رفتارها را کنترل و سنجش کرد. میگن اگه میخای رفیقتو بشناسی باهاش برو مسافرت. حالا شما هم مسافرت که نه ولی بیرون برید حتما.

جالبه خیلی از آقایون میرن خواستگاری وقتی که طرفو پسندیده باشن،دیگه خیلی محتاطانه صحبت میکنن و نظر میدن!تا مبادا دختر رو از دست بدن! یعنی اکثریتشون همینطورن... اونوقت دقیقا همین کارشون باعث میشه دخترو از دست بدن:18:
ولی به نظر من اگه خیلی خیلی تابلو عمل نکنن، و هر چی شما بگید بگه نظر منم همینه، در بقیه موارد طبیعیه و مشکل خاصی نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سرگشته 2011

در نهایت بچه ها من فکر میکنم علت بی میلیم و اینکه نمیتونم جذبش بشم اینه که حس میکنم اون جسارت و جذبه ی مردونه و اعتماد ب نفس لازم رو نداره ک آدم بتونه بش تکیه کنه نمیدونم ولی فک کنم این مهم ترین چیزیه ک ی زن از مردش انتظار داره
مثلا وقتی ازش در مورد محل زندگی پرسیدم گف بستگی ب زندگیه مشترکم داره ازدواج منو تثبیت میکنه خودش جرات نمیکرد بگه کجا دوس داره باشه نکنه نظر من منفی بشه، ولی من دلم میخاست خودش اینقد جسارت و اعتماد ب نفس داشته باشه ک مثلا بگه من این برنامه رو دارم این جا هارو ترجیح میدم ب این دلایل و ....

---

این انتظار زن از مرد خیلی درست میگید،همه خانوما همینو دوست دارن،
به قول فرشته اردیبهشت عزیز در این مورد خیلی خوب درکت میکنم! :wink:
شما میتونید غیرمستقیم بهش بگید که گاهی شنیدن نظر مخالف شما واستون جذاب تر از موافق هست، بگید واقعا راحت باشه و در همه مسائل راحت صحبتش رو کنه
وقتی گفتن محل زندگیشون هنوز مشخص نیست و بستگی به ازدواجش داره، از دو دید میشه بهش نگاه کرد
یکی اینکه به گفته شما ترسو هست و اعتمادبه نفس لازم رو نداره که حرفش رو بزنه
یکی دیگه هم اینکه شاید واقعا یه فکری و برنامه ای داره که قبل ازدواجش احتمال داره با توجه به محل زندگی همسرش،جابجایی داشته باشه. و فعلا نشه تصمیم بگیره،
هم اینکه نظر همسرش واسش خیلی مهمه برای انتخاب محل زندگی. این به نظرت بَده؟؟ شما به این دید هم نگاه کنی،می بینی که واسه نظر همسرش احترام قائله،و حتما در آینده با مشورت هم میخواد تصمیم بگیره. که این خیلی هم خوبه

متوجه شدم صحبتاش خیلی شبیه صحبتای همسر من تو خواستگاری بود! واسه همین واست پست گذاشتم
اگه واقعا اون طوری که گفتم باشه و حرفاش از روی اعتماد به نفس پایینش نباشه، بعدا می بینی که اینها یه امتیازه واست تو زندگی،و خوبه

حست هم به نظرم طبیعیه، بذار یه مدت دیگه رفت وآمد داشته باشید ،اون موقع تصمیم بگیر

وای بچه ها ممنون حرفاتون خیلی بم آرامش داد :72:

ولی ی مشکل وجود داره و اونم اینکه ازون جایی ک ما تو ی محیط کوچیک زندگی میکنیم امکان بیرون رفتن و این چیزا وجود نداره فقط میشه بیاد خونه مون ک البته من دیگه خیلی سوالیم ندارم و واسه خانواده هام سخته

ب نظرتون بریم برای مشاوره ی ازدواج بهتر نیس؟

ینی من ب مادرم گفتم اگه فردا واسه گرفتن جواب زنگ زدن بگه چند جلسه بریم مشاوره

بعدم تو این مدت ما تحقیقاتمونو راجب خودش و خانواده ش میکینم

چطوره؟ کار درستیه؟

همین کارو بکن اما در انتخاب مشاور دقت کن .
خود مشاوره رفتن و بیرون رفتن به خاطر اون هم باعث ادامه شناخت میشه هم طرفت رو بیرون هم میبینی .
خودت هم سوال بپرس قسمت مقالات ازدواج رو بخون این دوتا لینک هم خوبن فکر کنم خونده باشی .

چه سئوالاتی در جلسه خواستگاری بپرسیم؟!

http://www.hamdardi.net/OLD/thread-16046.html

ممنون فرشته ی عزیزم کمکات واقعا موثر بود.

اتفاقا الانم داشتم همین مقالاتو مینخوندم و کلی سوال دیگه ب ذهنم رسید ک یادداشت کردم

آره خودمم از بابت انتخاب مشاور مناسب خیلی نگرانم چون اصلا شناختی ندارم.

مراکز معتبری تو مراکز استان ها وجود نداره ک قابل اعتماد باشن؟