چگونه زنم را مایل به ارتباط با همکار خانمم کنم؟

سلام بر دوستان همدردی
تزدیک به سه سال است با خانمی همکار هستم و تقریبا همه جوانب زندگی هم را می دانیم و اتفاقا با شوهرش هم رفیق هستم. با توجه به سکونت در شهرستانی کوچک خانمم مرتبا ایراد می گیرد و ابراز می کند هیچ یک از دوستانی که با آن ها نشست و برخاست دارد در حد و اندازه های او نیستند و البته تا حدود زیادی درست می گوید و دوست دارد با اشخاصی معاشرت کند که در شان و اندازه های خودش باشند. بارها به او پیشنهاد داده ام با آن خانم دوست شود و با هم رفت و آمد خانوادگی داشته باشیم. اما در این سه سال هر بار به بهانه ای این قضیه را رد کرده و معمولا او را با الفاظ بدی مخاطب قرار می دهد. نمی خواهم خدای نکرده تحکم و زورگویی داشته باشم. اما مطمئنم دوستی و معاشرت با آنان بسیار به نفع همه ماست . متاسفانه فرصت دارد از دست می رود و من در این سه سال هر ترفندی که زده ام و به هر روشی که متوسل شده ام موثر واقع نشده است. آن خانم و شوهرش در آغاز ورود ما به آن شهرستان و حتی تا همین چند وقت پیش خیلی مایل به برقراری رابطه بودند و حتی چند مرتبه ما را به منزل خود دعوت کردند. اما به دلیل پالس های منفی ای که از طرف خانمم ارسال شد دیگر اصرار نمی کنند و این مرا بسیار آزار می دهد . البته شاید در پست های بعدی دلایل خود را در خصوص مفید بودن رابطه همسرم با آن خانم برایتان شرح دهم اما فعلا منتظر پاسخ دوستان همدرد و راهکارهای آن عزیزان خواهم ماند.

با سلام
نظر همسر شما در حفظ خانواده و جلوگیری از مشکلات احتمالی آتی درست و صحیح هست.

آقای ماهان،

اگر خانمتون همکار مردی داشته باشه که روزها هشت ساعت یا بیشتر در محیط اداری در کنار ایشون هست،
از شما بخواد که آخر هفته ها و گاهی مهمانی و ... هم با خانواده ایشون رفت و امد کنید،
چه احساسی خواهید داشت؟

توی محیط کاری نزدیکی بیش از حدی با اون خانم داشتید(به غلط) و به قول خودتون از همه جنبه های زندگی هم باخبرید،
توی مهمونی هم صمیمی تر و نزدیکتر می شید و باعث می شه تو اداره باز هم نزدیکتر بشید. این ضربه و خطر بزرگی برای زندگی خانوادگیتون هست.

حتما خانمتون توی اون چند جلسه رفت و آمد این را حس کردند.
انتظار دارید خانمتون تماشاگر نزدیک شدن شوهرش به یک زن دیگه باشه و زندگیش را با دست خودش خراب کنه؟

آفرین به درایت همسر شما که قبل از ریشه دار شدن مشکل از بروز اون پیشگیری کرده. شما برای حفظ حریم خانوادگیتون سعی کنید ارتباط با اون همکارتون رو تدریجا کم کنید.
دوست دارین همسرتون هم با شوهر اون همکار خیلی صمیمی بشن و غیراز مهمونی هم با ایشون مرتبط باشند؟

من هم با نظر دوستان موافقم...شاید از نظر شما یه رابطه معمولی و عادی باشه.ولی همسرتون آینده نگرتر هستن و با این تصمیمشون میخوان از خطرهای احتمالی آینده پیشگیری کنند.اگه جوری رفتار کرده بودید که همسرتون انرژی منفی نمی گرفت پالس منفی هم براتون نمی فرستاد.

دوستان شاید بهتر بود سوال خود را طور دیگری مطرح می کردم تا موجب سو تفاهم نشودببینید ما حدود سه سالی است که بنا به اقتضای شغلی که شاید بعدا بیشتر در مورد آن بنویسم از تهران به شهرستان کوچکی در حوالی شیراز نقل مکان کرده ایم. همسرم با چند نفر ارتباط دارد اما آن ها را در شان خود نمی داند و حق هم دارد. اصلا بحث غرور و این حرف ها نیست. اما شما تصور کنید یک خانم متشخص نباید خود را با کسانی دم خور کند که نه تنها چیزی بر او نمی افزایند بلکه توان ذهنی و جسمی او را هم می گیرند به یک معنا همسرم گرفتار نوعی سکون شده است و خود مایل است دوستی خود را با آنان به حداقل برساند . از سوی دیگر با توجه به دوری راه و عدم امکان ارتباط مستمر با خانواده و دوستان سابقش نمی تواند در این شهرستان کوچک تک و تنها باشد. من هم به عنوان یک مرد قاعدتا نمی توانم نیازهای عاطفی زنانه او را ارضا کنم و بالاخره نیاز به یک مصاحب همجنس خود دارد. از سوی دیگر من در محل کار خود با خانمی همکار هستم که انصافا از حیث کمالات کم نظیر است. این تنها نظر من نیست و تقریبا در این شهرستان همه او را می شناسند. ناگفته نماند که شوهرش هم با او همکار است یعنی من و آن خانم سه سالی است در یک واحد و در یک اتاق با هم کار می کنیم و در واقع ایشان از نظر چارت اداری زیر دست من محسوب می شود و شوهرش در واحدی دیگر و در اتاق بغلی ما کار می کند و مرتبا با هم در ارتباطند. رابطه ما از روابط کارمندی فراتر رفته و به نوعی خانوادگی شده است. با خود آن خانم و شوهرش مرتبا دم خور و همصحبتم و نه تنها نکته منفی ای در آن ها ندیده ام بلکه برعکس هر دو پر از انرژی و نشاطند. آن ها یک دختر و یک پسر دارند. ما هم یک دختر داریم که یک سال از دختر آن ها کوچک تر است. پسر آن ها یک ساله است و ما هم یک پسر در راه داریم که ان شاء الله تا یک ماه دیگر به دنیا می آید یعنی از حیث تعداد اعضای خانواده هم به هم می خوریم نکته جالب تر این جاست که دخترانمان در یک مهد هستند و اتفاقا خیلی هم با هم دوستند .اما متاسفانه همسر من یک عادت خیلی بد دارد و آن این که خیلی زود کینه به دل می گیرد و دیگر دلش صاف نمی شود. در آغاز با آن خانم رفیق بودند و حتی یک بار خانمم برای مشاوره نزدش رفت (آن خانم روانشناس است و انصافا روانشناس حاذقی هم هست). اما متاسفانه همان طور که خود می دانید زیر آب زن های حرفه ای بیکار ننشستند و برای تحت الشعاع قرار دادن این روابط به قدری از آن خانم نزد همسرم بدگویی کردند که دیگر دلش صاف نشده است . و من هر چقدر تلاش کرده ام که این امر را اصلاح کنم نشده است. فرصت دارد از دست می رود من فقط می خواهم دریچه جدیدی به روی همسرم باز کنم و او را با کسی آشنا کنم که به دردش بخورد و برایش مفید باشد. راهکار دوستان چیست؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ماهان.

من هر چقدر تلاش کرده ام که این امر را اصلاح کنم نشده است. فرصت دارد از دست می رود من فقط می خواهم دریچه جدیدی به روی همسرم باز کنم و او را با کسی آشنا کنم که به دردش بخورد و برایش مفید باشد. راهکار دوستان چیست؟

---

دوست عزیز:72:

چرا بیخود خاطر خود را مکدر میکنی و در مورد این آشنایی تلاش و اصرار زیاد میکنی به صد ها دلیل که ممکن است

شما و ما بدانیم یا ندانیم و فقط حدس بزنیم مثل ترس از روابط عمیق تر- مثل زیر اب زنی که دیگران انجام دادند-

مثل کینه ای بودن همسرتان مثل حسادت و ....... همسر شما ایشان را برای همصحبتی نمی پسندد و این امر کاملا

شخصی است و اصلا نمیشود در آن اصرار کرد بهتر است ایشان را در این امر رها کنید.:310:

و اگر تمایل دارد از او بخواهید در کلاسهای ورزشی یا هنری و یا اگر مذهبی است در کلاسهای مسجد محلتان و غیره

شرکت کند و مطمینا در آنجا میتواند دوستان هم سلیقه تر و هم فکر تر با خود پیدا کند:305:

مطمینا شما دوست ندارید که همسرتان در مورد همکاری و همصحبتی شما با فرد خاصی به شما فشار بیاورد و اصرار کند

پس منطقی است که شما هم در این مورد ایشان را آزاد و رها کنید.:310:

میتوانم درک کنم که شما این خانم و رفتارهایش را میپسندید و مناسب رفت و آمد میدانید ولی قبول کنید که 50 درصد

ارتباط خانوادگی با این شخص به همسرتان مربوط میشود که فعلا راضی نیستند شاید اگر شما بیتفاوت و بیطرفانه رفتار

کنید بهتر پاسخ دهد و ایشان تشویق به ادامه رابطه خانوادگی با ایشان شوند.:43:

-----------------------------------

پ.ن. متاسفانه نکته ای که در بسیاری آقایون متاهل در اطراف و محیط کار میبینم و امیدوارم حدسم در مورد شما درست نباشد این است

که با همسری ازدواج میکنند که زیاد اجتماعی نیست و در محیط کار از خانمهای اجتماعی - پرتلاش - ساعی و خوش برخورد خوششان میاد

میخواهند همسرانشان را ترغیب و تشویق به تغییر کنند قافل از اینکه تا کسی خودش نخواهد هیچ تغییر حاصل نخواهد شد

و جز کدورت و دوری و کینه هیچ حاصلی نخواهد داشت. توصیه ام برای شما و آقایون متاهل مانند شما احترام به انتخابتون و خواسته های همسرتون هست :72:

و توصیه ام به آقایون مجرد این هست که لطفا با ملاکها و معیارهای خودشون همسر

انتخاب کنند و نه انتخاب مادر و خواهر و اطرافیان و بعد دنبال تغییر و مقایسه نباشند:81:

نقل قول:

---

از سوی دیگر من در محل کار خود با خانمی همکار هستم که انصافا از حیث کمالات کم نظیر است. این تنها نظر من نیست و تقریبا در این شهرستان همه او را می شناسند

---

خوب خیلی خوب می شد اگر به کمالات کم نظیر این خانوم هم اشاره می کردید .

نقل قول:

---

یعنی من و آن خانم سه سالی است در یک واحد و در یک اتاق با هم کار می کنیم و در واقع ایشان از نظر چارت اداری زیر دست من محسوب می شود و شوهرش در واحدی دیگر و در اتاق بغلی ما کار می کند و مرتبا با هم در ارتباطند.

---

عجب

نقل قول:

---

رابطه ما از روابط کارمندی فراتر رفته و به نوعی خانوادگی شده است. با خود آن خانم و شوهرش مرتبا دم خور و همصحبتم و نه تنها نکته منفی ای در آن ها ندیده ام بلکه برعکس هر دو پر از انرژی و نشاطند.

---

متاسفانه هر چه بیشتر توضیحات شما رو می خونم به این مسئله که شما فکر خودتون هستید مطمئن تر می شوم.

نقل قول:

---

متاسفانه همسر من یک عادت خیلی بد دارد و آن این که خیلی زود کینه به دل می گیرد و دیگر دلش صاف نمی شود.

---

از دیگر عادت های بد همسرتون نگفتید !!!

نقل قول:

---

متاسفانه همان طور که خود می دانید زیر آب زن های حرفه ای بیکار ننشستند و برای تحت الشعاع قرار دادن این روابط به قدری از آن خانم نزد همسرم بدگویی کردند که دیگر دلش صاف نشده است .

---

این زیر آب زن های حرفه ای چرا بیکار ننشستند. به هم زدن رابطه ی خانوم شما با خانم همکار کم نظیر شما !!! چه سودی براشون داشته . به نظر می رسه که این بخش مربوط به تخیلات ذهنی شماست.

نقل قول:

---

من هر چقدر تلاش کرده ام که این امر را اصلاح کنم نشده است. فرصت دارد از دست می رود من فقط می خواهم دریچه جدیدی به روی همسرم باز کنم و او را با کسی آشنا کنم که به دردش بخورد و برایش مفید باشد. راهکار دوستان چیست؟

---

فرصت چی از دست شما داره می ره ؟!

فرصت اینکه نمی تونید رابطتون با اون خانوم رو نزدیک تر کنید ؟! به نظر می رسه شما بیشتر از اینکه نگران خانمتون باشید نگران خودتون هستید . خانم شما یک انسان هستند و خودشون فهم و شعور دارند و نیازی به این نگرانی های ظاهری ندارند. راهکار اینه که بیخیال این موضوع بشید چون آخر عاقبت خوبی نداره.



من نمی دونم توی این اداره ها چی می گذره که کارمندان بجای اینکه کار مردم رو راه بندازن مشغول همدردی و روابط فراتر از کارمندی می شن. ای کاش این طرح تفکیک جنسیتی توی ادارات اجرا می شد یا اینکه حداقل توی یه اتاق زن و مرد رو نمی گذاشتند.



ان شاالله خدا آخر عاقبت همه ی ما رو بخیر کنه.

اقای ماهان خانمها حس خیلی قوی دارند . خانم شما نسبت به توجه بیش از حد شما به اون خانم حساس شده است . اگه زندگیتون رو دوست دارید . نه تنها برای ارتباط خانوادگی اصرار نکنید بلکه محیط کارتون رو هم با اون خانم جدا کنید . اون خانم هر چه قدر که از نظر شما کمالات داشته باشه اوضاع وخیم تره . حتی اگه از نظر شما خانم متین و موقر و محجبه ای باشه . باز هم از ایشون دور شوید . شیطان همیشه در کمینه . و برای هر کسی با نقطه ضعف خودش وارد میشه . خانمتون نیازی نداره که شما براش دوست یا همدم پیدا کنید . شما همراه صادقی برایش باشید . اون خودش دوستان مناسب خودش رو پیدا خواهد .

آقای ماهان،

این تاپیک را بخونید و مطمئن باشید همسرتون اشتباه نمی کنند.

عاشق یک زن شوهر دار شده ام

ای بابا
خانم شما ی آدم عاقل و بالغ هستن اگه تمایلی ندارن چه اصراری دارید شما??? اگه واقعا به فكر همسرتونید پس اجازه بدید خودش برای برایبرقراری ارتباط با این خانم همه چی تموم!تصمیم بگیرن

علت اینکه همسرتون تمایل نداره چیه ؟
حتما اینو گفته بهتون . دلیلش رو به ما هم بگید. با توجه به اینکه میگید از ابتدا با ایشون خوب بوده.
زیر آب زنا پشت سر اون خانوم چی گفتن؟

من متوجه نمیشم؟ خانومتون مگه بچست که شما براش دوست پیدا کنید. ایشون که تشخیص میدن اطرافیانشون در سطح ایشون نیستند حتما میتونن کسی رو که مناسب رفت و آمد بدونن خودشون انتخاب کنن و نیازی به معرفی دوست از جانب شما نباشه. اگر دقت کنید همه دوستان کار خانمتون رو درست می دونن.شما یه چیزیرو به ما نگفتید و اون این که منفعت این رابطه از نظر شما چیه؟و چرا فرصت داره از دست میره؟

من متوجه نمیشم که چرا انقدر شما عجله و چقدر اصرار دارید که خانمتون بر خلاف میل باطنی اشون مجبور به رفت و آمد با همکارتون کنید؟و توی هر دو تاپیکتون نوشتید که فرصت داره از دست میره...از نوشته هاتون این طور به نظر میاد که شما بر اساس میل خودتون می خواهید و برای رضایت خودتون اصرار به این رابطه دارید....اگه به فکر همسرتون هستید که جای تحسین داره پس چرا اصرار به کاری دارید که ایشون دوست نداره و با اصرار شما هم مسلما مخالفت ایشون بیشتر می شه ....اگه شما رو بی تفاوت دیده بودن هیچوقت انقدر گارد نمی گرفتن.خانومتون حق دارن .به فکر این باشید که همکار شما تنها راه حل نیست.شاید برای خودتون راه حل باشه(ببخشید که رک نوشتم.)به دنبال راه دیگه ای باشید.

بعضی وقت ها دیدید مثلا پدر یا مادر خودشون از یه چیزی خوششون میاد اما با توجه به اینکه اون وسیله یا هرچی به شرایطشون (مثلا سن) نمی خوره اون رو به اسم بچه می گیرن اما استفاده ی اصلی رو خودشون می برند. به نظرم خیلی شبیه با موضوع این تاپیک هست.

به نظر من هرگز و هيچوقت يك زن با كمالات و تحصيلكرده يك زن ديگه رو با الفاظ بد خطاب نميكند حتمن حتمن خانم شما متوجه چيزي در وجود اون خانم شده اند متاسفانه يا خوشبختانه همه زنها خيلي خوب هم جنس خود را ميشناسند و اين حس هميشه درست و صحيح است من اگر جاي همسر شما بودم به خود شما هم گير ميدادم و كلي جنگ اعصاب درست ميكردم خدا رو شكر كنين كه خانم شما واقعا خانمه و قدرشو بدونين و به انتخابش احترام بذارين

حالا چه اصراری هست که با ایشون رفت و آمد کنن ؟
یعنی اینقد مهمه ؟؟؟؟

- - - Updated - - -

خودتون با اون خانم روابطتون در چه حدی هست ؟ جدی ؟ شوخی ؟ صمیمی ؟
آدم فکر می کنه خودتون بیشتر مایل به برقراری ارتباط هستید و فقط می خواهید با وارد کردن خانومتون قضیه عادی تر باشه
البته ببخشیدا ....

متاسفانه من تاپیک قبلی ایشون را لینک دادم و باعث شد دیگه ننویسن.
منظورم این بود که بهشون بگم که این کار را نکنند و کاملا واضح است موضوع چیز دیگه ای است.

کما این که در تاپیک قبلی هم گفته بودند عاشق این خانم هستند و وقتی پست بالاتری بهشون پیشنهاد شده،
شرطشون این بوده که خانم را هم همراه خودشون ببرند به محل کار جدید.

واقعا اگر قصدتون حل این مشکل باشه، باید یه راهی برای جدا شدن و ندیدن این خانم پیدا کنید،
نه وقتی هم قرار می شه اتاق ایشون عوض بشه، شما پست می زنید که می خوان اتاقش را عوض کنند، چیکار کنم !!!!!:54:

زندگی خانوادگی خودتون و ایشون را دارید خراب می کنید.
4 تا بچه و 4 تا آدم بزرگ این وسط دارن آسیب می بینند.

شما که مشکل به این بزرگی داشتید، چرا باز بچه دار شدید؟
که به قول خودتون خانواده تون خیلی شبیه اون خانم بشه؟

امروز که دیدم آنلاین بودید و به تالار سر زدید خوشحال شدم.
لطفا خودتون گزارش بدید این پست و پست قبلی من پاک بشه،
تاپیکتون را دنبال کنید، شاید خدا خواست و یک نفر یک جمله ای گفت که روی شما اثر کنه و دست از این اشتباه بردارید.

اگر فکر می کنید با لینک قبلی امکان شناخته شدنتون هست، حتما این کار را بکنید و تاپیکتون را پی بگیرید.
انشاله یه راهی پیدا بشه، شیطان دست از سر شما و این دو زندگی برداره.

ببخشید که لینک گذاشتم. خواستم بهترش کنم، بدتر شد:47:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

متاسفانه من تاپیک قبلی ایشون را لینک دادم و باعث شد دیگه ننویسن.
منظورم این بود که بهشون بگم که این کار را نکنند و کاملا واضح است موضوع چیز دیگه ای است.

کما این که در تاپیک قبلی هم گفته بودند عاشق این خانم هستند و وقتی پست بالاتری بهشون پیشنهاد شده،
شرطشون این بوده که خانم را هم همراه خودشون ببرند به محل کار جدید.

واقعا اگر قصدتون حل این مشکل باشه، باید یه راهی برای جدا شدن و ندیدن این خانم پیدا کنید،
نه وقتی هم قرار می شه اتاق ایشون عوض بشه، شما پست می زنید که می خوان اتاقش را عوض کنند، چیکار کنم !!!!!:54:

زندگی خانوادگی خودتون و ایشون را دارید خراب می کنید.
4 تا بچه و 4 تا آدم بزرگ این وسط دارن آسیب می بینند.

شما که مشکل به این بزرگی داشتید، چرا باز بچه دار شدید؟
که به قول خودتون خانواده تون خیلی شبیه اون خانم بشه؟

امروز که دیدم آنلاین بودید و به تالار سر زدید خوشحال شدم.
لطفا خودتون گزارش بدید این پست و پست قبلی من پاک بشه،
تاپیکتون را دنبال کنید، شاید خدا خواست و یک نفر یک جمله ای گفت که روی شما اثر کنه و دست از این اشتباه بردارید.

اگر فکر می کنید با لینک قبلی امکان شناخته شدنتون هست، حتما این کار را بکنید و تاپیکتون را پی بگیرید.
انشاله یه راهی پیدا بشه، شیطان دست از سر شما و این دو زندگی برداره.

ببخشید که لینک گذاشتم. خواستم بهترش کنم، بدتر شد:47:

---

پاسخ شما را چند بار خواندم و هر بار به حد انفجار رسیدم.نوشته شما ارزش جواب دادن ندارد. اما کسی که مرا ترغیب به پاسخگویی به شما کرد همسر عزیز تر از جانم بود.بله درست خواندید. همسرم. من این مساله را واقعا و از ریشه حل کرده بودم. وقتی مطمئن شدم موضوعم بسته شده و به قعر تالار فرستاده شده به دلیل علاقه ای که به او داشتم و این سایت را سایت مفیدی می دانستم به او معرفی اش کردم و شما ناگهان قضیه ای را که مربوط به حدود یک سال و نیم پیش بود رو کردید!!! و اگر نبود واکنش عاقلانه و منطقی همسر عزیز من که عاشقانه دوستش دارم الان معلوم نبود چه وضعیتی در انتظار من بود.البته همسرم بارها به من توصیه کرده که در پاسخ گویی تند نشوم. اما نمی شود و نمی توانم.چند بار پیش نویس پاسخ شما را تهیه کردم اما دوباره پاکش کردم. فقط خواستم بدانید به دلیل سهل انگاری شما همسرم از قضیه ای که قرار نبود هیچ احد الناسی از آن بویی ببرد اطلاع یافته است و مسئولیت آن برعهده شماست. در صورت ارایه هر گونه پاسخ یا کامنتی از طرف شما لحن نوشتار بنده بسیار متفاوت خواهد بود.متاسفم.

20 - شما مسئول و پاسخگوی درج اطلاعات خصوصی خود در انجمن های علنی تالار هستید، و برای غیر علنی کردن تاپیک خود نیاز به حق اشتراک انجمن آزاد دارید، که در این صورت تاپیک شما به انجمن خصوصی منتقل می شود.

با توجه به اینکه ساختار تالارهای گفتگو به صورت عمومی بوده و به صورت تعاملی هست، لذا همه اعضاء در تعامل با پست شما و بر اساس آن اقدام به پاسخگویی می کنند،و همه افراد حتی آشنایان شما ممكن است این مطالب را مشاهده كنند، همچنین گاهی موضوع مطرح شده از طرف شما منجر به ایجاد پستهای زیادی می شود، لذا مدیران تالار به لحاظ احترام به همه اعضاء نمی توانند، به صورت یکجانبه اقدام به حذف پست یا موضوع شما کنند، چرا که ممکن است کل موضوع یا پستهای دیگر ناقص گردند. لذا قبل از اینکه پستی ارسال کنید، مطمئن شوید که به هیچ وجه از ارسال آن پیشیمان نخواهید شد.
تبصره بسیار مهم و اما اگر از وجود تاپیک خود در فضای عمومی و رایگان تالار همدردی پشیمان شوید صرفا با پرداخت حق اشتراک انجمن آزاد ، سئوال شما به انجمن آرشیو تاپیک های خصوصی منتقل خواهد شد و پس از آن صرفا خود شما در صورتی که عضو انجمن آزاد باشید می توانید آن را مطالعه کنید.

این یک شیوه جا افتاده ست که وقتی دو موضوع مشابه هم وجود داره از

موضوع قبلی برای پاسخ دادن به موضوع فعلی استفاده بشه.اگر یادآوری

تاپیک باعث دردسر صاحبش می شه،برعهده خودشه که به وسیله امکانات

تالار اینجا عضویت انجمن آزاد،از دسترس خارجش کنه.

شما باید رابطتونو با اون خانم رو در حد یه همکار نگه دارین واصراری برای رابطه ی بیشتر خانومتون با همکارتون نداشته باشین با اصرار بیشتر فقط باعث میشین خانمتون حساس تر بشه واختلاف پیش بیاد بیشتر باید به خانمتون بها بدین ونزارین حساس بشه وفکرایه ناجور بکنه

جناب ماهان متاسفم که این اتفاق برای شما افتاده . اگر این موضوع برای شما تمام شده بود . دوباره اصراری به رفت و امد خانوادگی نداشتید . خودتان را گول نزنید . دیگران را محکوم نکنید . شما خودتان گفتید که خانمتون در کامپیوتر مهارت داره . پس بدون پست شیدا جون هم اون تایپک رو پیدا میکرد . تازه اگر تایپک قبلی هم نبود همین تایپک اخیر هم چیز جالبی برای همسرتون نبود نمیدونم چرا به ایشون معرفی کردید . همه دوستان همدردی شما رو از اون خانم برحذر کردند . شاید هم همسرتان خودشان تایپک رو پیدا کردند . من حدس میزنم همسر شما برخلاف تصورتون خانم فوق العاده باهوشیه . حتی خودش از قبل همه چیز رو میدونسته . برای همین مخالف دوستی با این خانم بود و با القاب زشت خطابش میکرده . شما خیلی عصبانی هستید و دنبال مقصر میگردید . ولی تنها مقصر این داستان خود شمایید . من فکر نمیکنم کسی پیدا بشه که کار شما رو تایید بکنه . همه ما فقط سعی کردیم به شما تکانی بدهیم شاید از این خواب از این کابوس بیدار بشید . کار دیگه ای از دستمان برنمی آید .

ماهان جان. عزیز دل برادر. هیچ کدوم از روابطی که الان به مراحل بدی رسیدن و منجر به پاشیده شدن زندگی ها شدن از ابتدا با نیت و قصد قبلی نبودن که! همشون با توجیهات عقلی و استدلای و ... درست به سبک شما شروع شدن و اون روابط به اهستگی و به مرور زمان ریشه دوانیده و به افراط کشیده شدهو ببینید شما با این کار خودتون را در موقعیتی قرار میدید که امکان و احتمال لغزش بیشتر میشه و ممکنه با یک وسوسه شیطان یا یک شعله ور شدن هوای نفس موقعیت بالقوه بالفعل بشه. پس به دلیل پیچیدگیهای درونی و روحی و همچنین وسوسه هایی که ممکنه ناگهان خط مشی ما انسانها را تغییر بده بهتره که خدمونو تو شرایطی که اون شرایط میتونن آینده و زندگی و آرامشمون را بر هم بزنن قرار ندیم! درسته برادر بزرگوار؟ شما میتونید با ایشون همیشه در حد همکار بمونید و برای خانومتون هم همصحبتی پیدا کنید که بهشون حس منفی نداشته باشنو بلاخره خودشون کسی را پیدا میکنن یا اینکه دیر یا زود کار شما تغییر میکنه وبه تهران برمیگردید. همسرتونم ترجیح دادن صبر کنن تا برگردین و با دوستای قبلیشون برن و بیان! پس شکا چرا اینقدر به اب و اتش میزنید؟ همسرتون یکماه دیگه بچش به دنیا میاد و کاملا سرگرم بچه میشن. پس.....

برادرانه میگم. تو خلوت خودت خوب فکر کن و پیش خودت به این سوال جواب بده! اگه فردا بگن بشما که باید برگردی تهران و دیگه نمیتونی ایشون را ببینی چقدر ناراحت میشی یا نمیشی؟ برات واقعا علی السویه هست؟ اگه یکم هم (حتا سر سوزنی) برات سخت باشه باید متوجه بشی وسوسه شیطانه ها! مراقب باش:81:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

لطفا خودتون گزارش بدید این پست و پست قبلی من پاک بشه،
تاپیکتون را دنبال کنید،...

اگر فکر می کنید با لینک قبلی امکان شناخته شدنتون هست، حتما این کار را بکنید و تاپیکتون را پی بگیرید.

ببخشید که لینک گذاشتم. خواستم بهترش کنم، بدتر شد:47:

---

با سلام
اینجا یک تالار عمومی هست و مسلم و مشخص هست هر جمله ای که کاربران می نویسند همه چندمیلیارد جمعیت جهان می توانند ببینند.
لذا شما مقصر نیستید که در تاپیک مراجعی دلسوزانه جواب ارسال کردید.

اگر جایی که مقصر نیستید عذر خواهی کنید، حتما طرف مقابل هم به اشتباه می افت و تصور می کند که صاحب حق هست و می تواند از شما شکایت کند!!!
همانطور که در بند 20 قوانین همدردی آمده است. هر کسی خودش مسئول مطالبی هست که تایپ کرده و در محیط های عموم اینترنت ارسال می کند.

شما اصلاً دقت دارید که باچه آب و تاب و احساساتی از شباهتهای زندگیتان می گویید ؟!!! اینکه فرزند اول شما چی هست ، فرزند ایشان چی ، فرزند دوم ایشان چی هست و فرزند دوم شما قراره چی باشه و .....

اگر دقت کنید می بینید بسیار موشکافانه به هرچه که به این خانم مربوط می شود دقت دارید و از آنها نشانه می سازید و ذهنتان درگیر این نشانه ها و احساسات نشأت گرفته از آن است .

متأسفانه شما به جای عقلانیت و بستر زدایی راه احساسات را البته با عقلانی سازی در پیش گرفته اید . عقلانی سازی یعنی چه ؟
یعنی اینکه اصل، توجه و میل مفرط شما به حفظ ارتباط شما با این خانم هست که با انحراف ذهن به سوی اینکه ، ما همکاریم ، مثل دو انسان بالغ با هم رفتار می کنیم و در ارتباطیم ، همسرش هم که هست ، رابطه خانوادگی هم که چیز غلطی نیست ، ایشون خانم با هوش و توانایی هست ، همسرم می تواند خیلی از او یاد بگیرد و کمک بگیرد و و و و و خودتون لیست کنید بقیه موارد از این دست توجیهات را که لباس منطق پوشانده .... اینها یعنی عقلانی سازی ... ممکن هست بگویید خب همه اینها منطقی هست چه اشکالی در آنها هست ..... می گویم عقلانی سازی دقیقاً همینجا معنا پیدا می کند چون به ظاهر همه اینها منطقی هست اما شما و هرکس دیگری که اینگونه با عقلانی سازی خود را گرفتار فریب ذهن و وساوسش می کنید غافل از یک نکته اساسی هستید و آنهم صورت مسئله اصلی هست یعنی توجه به این ندارید که بخش وسوسه گر ذهن شما صورت مسئله اصلی را از شما پنهان نگه داشته و یک صورت مسئله کاذب ساخته .

صورت مسئله اصلی شما : جذب این خانم شده اید و عواطف و احساسات شما به شدت در اعماق درون درگیر هست ولو اجازه ابراز به شکل احساسی به آن ندهید .

صورت مسئله کاذب : رابطه خانوادگی برای ما خوب هست من با همسرش دوست هستم و فقط مشکل عدم همراهی خانمم هست .

و اینگونه با عطف به صورت مسئله کاذب توجیهات که همان عقلانی سازی ها هست آغاز می شود و ....... حرف و خواسته اتان منطقی می شود

بیدار شوید و اصل صورت مسئله را دریابید و قویاً در پی بستر زدایی باشید یعنی هم کات محل کار با این خانم هم کات وجود او در ذهن و قلبتان .... اگر نمی خواهید چنین کنید باید بدانید سم مهلکی را به مرور در اعماق جان خود و زندگیتان ریخته و دارید می ریزید که از آن غافل هستید و روزی متوجهش می شوید که یا درگیر مشکلات روحی و روانی و حتی جسمی ناشی از آن هستید ( اگر بدون بستر زدایی ، با خود بخواهید مبارزه کنید ) و هم درگیر مشکلات با خانمتان و زندگیتان که چنان بهانه های ظاهراً غیر مرتبط با این موضوع پیدا می کند که هوار می زنید مشکلات ربطی به اون مسئله ندارد اما بدانید که خواهد داشت .

این پیش بینی من برای زندگی شماست در صورت ادامه این روند .

راه حل همانطور که گفتم و بطور قاطع همان تغییر محل کار ، قطع هر نوع ارتباطی با ایشان و همسرش و کات ایشان در ذهن و قلبتان است ....

عصبانی نشوید ...... راه دیگری هم هست آنهم جدایی هرکدام از شما از همسرانتان و ازدواج با هم هست .... مشکلات و تبعات این را هم خود می توانید لیست کنید و بنده اطاله کلام نمی کنم

موفق باشید


=============================

پاورقی :

این پست نصب العین همه کسانی هست که چنین گرفتاری به ظاهر پنهانی در درون در رابطه با شخص ثالث غیر هم جنس دارند