ایا این گفته که هنگام کات کردن یه رابطه باید با طرف مقابل صحبت کرد تا رابطه کاملا تموم بشه درسته؟

سلام دوستان عزیزم......اولا مرسی از توجهتون و مهربونیتون....امشب که با مشاور صحبت کردم....گفتن برای اینکه به بستن پرونده ن ین رابطه تو فکرم کمک کنم باید با اون اقای صحبت کنم؛ناراحتی هام و حتی افکار ناراحت کنندم و حس های بدی که بهم داد و بگم...احیانا اگه خوبی کرده تشکر کنم و بگم این بار قصدم جدی و ازش انتظار دارم 4 روز دیگه به خودش اجازه نده پاشه بیاد دنبالم و ارامشم بریزه بهم......یه پیام کوتاه دادم که باید صحبت و خداحافظی کنیم....جواب نداد.....!!!!!!تو اردو هستن...مشکلات کاریش زیاد...نمی دونم ایا این کار واجبه؟حالا این بخواد لج کنه تکلیف چیه؟!....با توجه به تجربیاتتون ایا این کار لازم و مفید می دونید ؟ احساس میکنم لج میکنه که بیشتر اذیت بشم یا اصلا مهم نیست براش ....خداییی انگار نمیشناسمش.ن..منی تونم حدس بزنم جریان چیه و کار درست کدومه؟....دوستان میبینید گاهی یه دلتنگی یه حس تنهایی چی به روز ادم میاره!!!!!!!ایشالا از شما دور باشه

خیر لزومی نداره خصوصا که ایشون متاهل هستن.

ایشون که بعد از رفتن شما دیگه مزاحمتون نشدن پیامی هم بهتون ندادن و حتی سوالی هم نپرسیدن.
هیچ جوابی هم به پیام شما ندادن، پس چه اصراری به برقراری ارتباط دارین؟

شما هرچه بیشتر به ایشون پیام بدین، حالا بهر بهانه ای ایشون فکر میکنند تمایلی به قطع رابطه ندارین.

حالا اگه ایشون خیلی پیام میدادن خیلی اصرار میکردن بقولی مزاحمتون میشدن، شما میتونستین خیلی محکم و منطقی بهشون بگین دوست ندارین با یک مرد متاهل رابطه ای داشته باشین.
ولی ایشون که کاری به کارتون ندارن، چه بسا پشیمون شده باشن.
حتی اگه یکی دوبار هم پیام بدن باز هم شما نباید جواب بدین.

کلا با ایشون هیچ رابطه ای برقرار نکنین، ترجیحا راه های ارتباطی و هم ببندین.
شماره تلفنتون هم عوض کنین.
از شبکه های اجتماعی هم که عضو هستین و ایشون و بلاک کنین.

ح

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

خیر لزومی نداره خصوصا که ایشون متاهل هستن.

ایشون که بعد از رفتن شما دیگه مزاحمتون نشدن پیامی هم بهتون ندادن و حتی سوالی هم نپرسیدن.
هیچ جوابی هم به پیام شما ندادن، پس چه اصراری به برقراری ارتباط دارین؟

شما هرچه بیشتر به ایشون پیام بدین، حالا بهر بهانه ای ایشون فکر میکنند تمایلی به قطع رابطه ندارین.

حالا اگه ایشون خیلی پیام میدادن خیلی اصرار میکردن بقولی مزاحمتون میشدن، شما میتونستین خیلی محکم و منطقی بهشون بگین دوست ندارین با یک مرد متاهل رابطه ای داشته باشین.
ولی ایشون که کاری به کارتون ندارن، چه بسا پشیمون شده باشن.
حتی اگه یکی دوبار هم پیام بدن باز هم شما نباید جواب بدین.

کلا با ایشون هیچ رابطه ای برقرار نکنین، ترجیحا راه های ارتباطی و هم ببندین.
شماره تلفنتون هم عوض کنین.
از شبکه های اجتماعی هم که عضو هستین و ایشون و بلاک کنین.

---

دختر گل....به جای بیخیال :-) ......... یه عادتی داره....صبر میکنه مطمین میشه من رفتم زمین و زمان می دوزه به هم......قبلا بلافاصله واکنش نشون میداد اما الان صبر میکنه.....زود کالری نمی سوزونه!!!.....فدات شم به سرم اونده که میگم....دقیقا وقتی که ارومم و کشمکش ها کم شده میاد.....حتی حرفش بود خطتم عوض کنم.....باید بتونم موضوع انتخابی تموم کنم نه حالت مفعولی....می دونید تو پست قبلیم گفتم از تحقیر خسته شدم!!!!خطم که عوض کردم دوست داشتم خودم بکشم که اخه لعنتی چت شده که نمی تونی گوشیت بگیری دستت و خودت کنترل کنی....چرا از پس مشکلاتت بر نمیای....الان 4 روز باهاش تماس ندارم....یعنیییییی واقعا تصمیم محکم....من 3 ساعت نمی تونستم باهاش تماس نداشته باشم

باسلام

همانطور که دختر بیخیال گفتند هیچ نیازی به توضیح و صحبت نیست .

کاملاً جدی رابطه را در بیرون و درون قطع کنید . هرگونه امکان ارتباطی در بیرون هست را از بین ببرید و در درون هم راه ذهن را به سوی یادآوری او چه خوبی چه بدی ببندید و از توقف فکر برای دیلیتش در ذهنتان بهره بگیرید . سر خود را شلوغ کنید با برنامه های مفید و انرژی بر تا فضایی هم برای رفتن ذهنت به سوی او نداشته باشی


موفق باشی

سلام
ببین بعد از این که کلا رابطه رو تموم کنی،یه مدت باید بگذره که فراموش کنی و به زندگی عادیت ادامه بدی.پس هر چه قدر تموم شدن کامل این رابطه رو به تاخیر بندازی فقط داری زمان از دست میدی.تموم شدن کامل یعنی به هیچ وجه کوچکترین تماسی با اون آقا نداشته باشی و به هیچ تماسی پاسخ ندی و خودتو از دسترسش به هر طریقی دور نگه داری،
پس زودتر تمومش کن که دوره بهبودت رو شروع کنی.چون اونم حداقل چندماه طول میکشه.
فکر کن الان یه نفر تو زندگیت بیاد که لیاقت تو رو داشته باشه و از اون مهمتر مجرد باشه،فکر میکنی تو با این شرایطم میتونی اون رو بپیذیری؟پس با ادامه دادن این وضعیت فقط داری آینده تو خراب میکنی و فرصتها رو از دست میدی.

از اون مهمتر داری وقت با ارزشت رو برای فکر کردن به کسی هدر میدی که کوچکترین ارزشی برای تو قاءل نیست.

اون داره زندگی شو میکنه با همسرش و خانوادش و دوستاش،در حالی که تو داری حالت رو به خاطر اون خراب میکنی.

من متخصص نیستم ولی فکر نمیکنم صحبت آخر با اون آقا لزومی داشته باشه.از همین الان تصمیمتو بگیر و تمومش کن.

به خودت بیا.به خاطر خودت زندگی کن.داری تنهایی رو توجیه یه رابطه مخرب و آسیب زننده قرار میدی.دلیلی نداره اگه یه مرد تو زندگیت نباشه احساس تنهایی کنی.

مسلما آدمهای زیادی دور و برت هستن.دوستات و خانوادت.ارتباطتت رو با اونا قوی تر کن.تو اگه ذاتا آدم تنهایی باشی و نتونی ارتباط خوبی با اطرافیان برقرار کنی حتی ازدواج هم تو رو از تنهایی در نمیاره،چه برسه یه رابطه از راه دور
و با یه مرد متاهل.

واسه خودت یه لیست از نقاط منفیش بنویس تا راحت تر فراموشش کنی.هر وقتم وسوسه شدی به اون لیست نگاه کن.مردی که با وجود تاهل با یه دختر وارد رابطه میشه(حالا هر نوع رابطه ای)هیچ بویی از اخلاق و انسانیت نبرده.

پس بیخیالش شو و فراموشش کن.قدم اول تموم شده کامل این رابطه هست و بعد کار کردن روی خودت.به موقع خودش مردی که لیاقت تو رو داشته باشه سر راهت قرار میگیره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آنیتا123

سلام
ببین بعد از این که کلا رابطه رو تموم کنی،یه مدت باید بگذره که فراموش کنی و به زندگی عادیت ادامه بدی.پس هر چه قدر تموم شدن کامل این رابطه رو به تاخیر بندازی فقط داری زمان از دست میدی.تموم شدن کامل یعنی به هیچ وجه کوچکترین تماسی با اون آقا نداشته باشی و به هیچ تماسی پاسخ ندی و خودتو از دسترسش به هر طریقی دور نگه داری،
پس زودتر تمومش کن که دوره بهبودت رو شروع کنی.چون اونم حداقل چندماه طول میکشه.
فکر کن الان یه نفر تو زندگیت بیاد که لیاقت تو رو داشته باشه و از اون مهمتر مجرد باشه،فکر میکنی تو با این شرایطم میتونی اون رو بپیذیری؟پس با ادامه دادن این وضعیت فقط داری آینده تو خراب میکنی و فرصتها رو از دست میدی.

از اون مهمتر داری وقت با ارزشت رو برای فکر کردن به کسی هدر میدی که کوچکترین ارزشی برای تو قاءل نیست.

اون داره زندگی شو میکنه با همسرش و خانوادش و دوستاش،در حالی که تو داری حالت رو به خاطر اون خراب میکنی.

من متخصص نیستم ولی فکر نمیکنم صحبت آخر با اون آقا لزومی داشته باشه.از همین الان تصمیمتو بگیر و تمومش کن.

به خودت بیا.به خاطر خودت زندگی کن.داری تنهایی رو توجیه یه رابطه مخرب و آسیب زننده قرار میدی.دلیلی نداره اگه یه مرد تو زندگیت نباشه احساس تنهایی کنی.

مسلما آدمهای زیادی دور و برت هستن.دوستات و خانوادت.ارتباطتت رو با اونا قوی تر کن.تو اگه ذاتا آدم تنهایی باشی و نتونی ارتباط خوبی با اطرافیان برقرار کنی حتی ازدواج هم تو رو از تنهایی در نمیاره،چه برسه یه رابطه از راه دور
و با یه مرد متاهل.

واسه خودت یه لیست از نقاط منفیش بنویس تا راحت تر فراموشش کنی.هر وقتم وسوسه شدی به اون لیست نگاه کن.مردی که با وجود تاهل با یه دختر وارد رابطه میشه(حالا هر نوع رابطه ای)هیچ بویی از اخلاق و انسانیت نبرده.

پس بیخیالش شو و فراموشش کن.قدم اول تموم شده کامل این رابطه هست و بعد کار کردن روی خودت.به موقع خودش مردی که لیاقت تو رو داشته باشه سر راهت قرار میگیره

---

سلام
خیلی ممنونم از حرفهاتون......امروز خیلی ارومترم....امروز رفته بودم یه کنگره ای که اموزشی بود... همکارام دیدیم؛همه سرشون به کار و زندگی....می دونید تو پست هام گفتم من دنبال یه دایتان عاشقانه خفن مثل تو فیلم ها بودم

اومدن خونه خیلی اوکی بودم؛اصلا اینکه نبود بیاد رو اعصابم خوشحالم میکرد....کلی هم با خودم حال کردم که کات کردم و اومدم با شماها حرف زدم.....راستش فکر میکنم اصلا گیرم حرف بزنیم؟خوب!!!!چی می خوام بگم؟!!!!هیچی!....همین که بفهمه که من دیگه قدر خودم میدونم....خودمم ببینم از پس مدیریت احساساتم بر اومدم عالیه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

باسلام

همانطور که دختر بیخیال گفتند هیچ نیازی به توضیح و صحبت نیست .

کاملاً جدی رابطه را در بیرون و درون قطع کنید . هرگونه امکان ارتباطی در بیرون هست را از بین ببرید و در درون هم راه ذهن را به سوی یادآوری او چه خوبی چه بدی ببندید و از توقف فکر برای دیلیتش در ذهنتان بهره بگیرید . سر خود را شلوغ کنید با برنامه های مفید و انرژی بر تا فضایی هم برای رفتن ذهنت به سوی او نداشته باشی


موفق باشی

---

سلام......مرسی از لطف و توجهتون....چشم

مریم جونم.....
پست جدیدم بخون دو تا جز این دارم.......من دیگه یه هفته میشم باهاش ارتباط ندارم....امروز سر جلسه بودم پیام داد....هول کرده سابقه نداشت این طور ولش کنم....باز طرف شما فرد خوبیه...این جواب نمیده نیست....یهو حس میکنه من دارم میرم خودش تیکه پاره میکنه......اما کور خوندن...من که خیلی جدی گفتم اصلا راه نداره...اصرار کرد ببینیم هم قبول نکردم....واییییییییی انقدر خوب بود!!!!!!!بزار ببینن ما قوی هستیم؛همون یه بار هم اشتباه کردیم که باهاشون شروع کردیم.....با سر بلند باهاش کات کردم...خدا هممون کمک کنه ایشالا

سلام عزیزم!
غروب میخواستم جوابت و بدم اما بیش از سه بار در یک روز اجازه ی پست دادن تو تایپیک های مختلف و نداریم مثل اینکه. عزیزم قبل از اینکه باهاش کامل قطع رابطه کنی باید در درونت به این باور برسی که واقعا ارزشت بیشتر از اینکه که بخوای نفر سوم یک رابطه باشی.
نمای بیرونی از این رابطه کاملا مشخصه ، به هر کسی هم که در مورد رابطه ت بگی جوابی غیر از اینکه باید بهش خاتمه بدی نخواهی شنید.اما خیلی مهمه که تو خودت بدونی برای چی میخوای این رابطه رو تموم کنی.

ببین واقعا حتی همین الان و برای جدایی داری احساساتی تصمیم میگیری یا منطقی؟! چون میدونی من خودم چندباری که با اون آقا تموم کردم درواقع نه به خاطر این بود که متاهله بلکه به خاطر این بود که حس میکردم اون توجهی که باید و بهم نمیکنه یا سر موضوعی ازش ناراحت و دلخور میشدم و متاهل بودنش و بهونه میکردم برای جدایی. برای همینم وقتی ناراحتیم فروکش میکرد و دلتنگی سراغم میومد دوباره برمیگشتم. همینم باعث شده بود که از خودم تصویر یه آدم ضعیف و به اون و حتی خودم ارائه بدم که اراده و قدرت تصمیم گیری و موندن بر سر تصمیمش و نداره.

بنابراین خیلی مهمه که ببینی آیا همین الآن هم داری احساساتی تصمیم میگیری یا بدون ناراحتی و عصبانیت از اون آقا و محکوم کردنش فقط و فقط برای اینکه حق خودت و یه رابطه ی درست ، بدون استرس و نگرانی ، بدون عذاب وجدان و بدون اینکه به زندگی کس دیگه ای وارد شده باشی میدونی ، میخوای ازش جدا بشی.

راستش از این پیامی که نوشته بودی احساس کردم باز هم داری با تکیه بر احساساتت تصمیم میگیری. به نوعی حس کردم از اینکه دنبالت بیاد و بخواد برت گردونه احساس غرور و لذت میکنی. شاید اصلا برای همینم رفتی که اون بخواد برت گردونه و احساس کنی که براش اهمیت داری. (میدونی چون خودمم اینجوری بودم و هردومون تو شرایط مشابهی قرار گرفتیم اینو میگم)
با خودت روراست باش و ببین هدفت از جدایی واقعا چی بوده و هست. چون اگه چیزهایی که من گفتم باشه دیر یا زود دوباره برمیگردی طرفش و همینطور که پیش بری و این رفتن ها و برگشتنا ادامه داشته باشه به جایی میرسه که این آدم برای برگردوندنت همینقدر هم تلاش نخواهد کرد و خودتی که با یه غرور شکسته و احساس دلشکستگی عمیق دوباره به اون رابطه برمیگردی.
عملا به رابطه ای برمیگردی که همون اندک جا و ارزشی هم که تو اون رابطه داشتی دیگه نخواهی داشت. پس خوب در مورد انگیزه ت از جدایی بشین فکر کن و وقتی تصمیم قطعیت و گرفتی اجازه نده نه خودت و نه هیچکس دیگه خلالی در روندش ایجاد کنه.

************************

این که چهار روز دووم آوردی خیلی خوبه. همینطور محکم باش و روی حرفت بایست. من تایپیک هات و دنبال میکنم و تا جایی که بتونم بهت راهنمایی میدم .
منو در جریان احساساتت و اتفاقاتی که میفته قرار بده حتما. یکم هم بیشتر از رابطه ی خودت با این آقا بنویس. چطوری بوده؟ رفتارهای این آقا باهات چطوره؟ چی باعث شده که بهش وابسته بشی؟ چند وقته باهاش در ارتباطی؟ هر روز همدیگه رو میدیدین یا اینکه صحبت میکردین؟ اینارو هم شرح بده تا بتونیم بهتر کمکت کنیم.

سلام به نظر من هم حرف زدن مجدد کاملا اشتباهه
می خواهید تشکر کنید از کار خوبی که کرده ؟ که چی بشه که بگه شما چه آدم خوبی هستید و نتونه فراموشتون کنه ؟
هیچ لزومی نداره
خودتون رو جای خانم اون آقا بذارید .... دوست دارید طرف مقابل چی کار کنه ؟ قطعا می گید که دوست ندارید هرگز سر راه همسرتون سبز شه حتی در حد خداحافظی
اگر هم سر و کله اش پیدا شد خیلی جدی بگید اگه دست از سرتون برنداره قانونی اقدام می کنید

مریم جونم.....
پست جدیدم بخون دو تا جز این دارم.......من دیگه یه هفته میشم باهاش ارتباط ندارم....امروز سر جلسه بودم پیام داد....هول کرده سابقه نداشت این طور ولش کنم....باز طرف شما فرد خوبیه...این جواب نمیده نیست....یهو حس میکنه من دارم میرم خودش تیکه پاره میکنه......اما کور خوندن...من که خیلی جدی گفتم اصلا راه نداره...اصرار کرد ببینیم هم قبول نکردم....واییییییییی انقدر خوب بود!!!!!!!بزار ببینن ما قوی هستیم؛همون یه بار هم اشتباه کردیم که باهاشون شروع کردیم.....با سر بلند باهاش کات کردم...خدا هممون کمک کنه ایشالا

سلام عزیزم!
دیروز غروب میخواستم جوابت و بدم اما بیش از سه بار در یک روز اجازه ی پست دادن تو تایپیک های مختلف و نداریم مثل اینکه. عزیزم قبل از اینکه باهاش کامل قطع رابطه کنی باید در درونت به این باور برسی که واقعا ارزشت بیشتر از اینکه که بخوای نفر سوم یک رابطه باشی.
نمای بیرونی از این رابطه کاملا مشخصه ، به هر کسی هم که در مورد رابطه ت بگی جوابی غیر از اینکه باید بهش خاتمه بدی نخواهی شنید.اما خیلی مهمه که تو خودت بدونی برای چی میخوای این رابطه رو تموم کنی.

ببین واقعا حتی همین الان و برای جدایی داری احساساتی تصمیم میگیری یا منطقی؟! چون میدونی من خودم چندباری که با اون آقا تموم کردم درواقع نه به خاطر این بود که متاهله بلکه به خاطر این بود که حس میکردم اون توجهی که باید و بهم نمیکنه یا سر موضوعی ازش ناراحت و دلخور میشدم و متاهل بودنش و بهونه میکردم برای جدایی. برای همینم وقتی ناراحتیم فروکش میکرد و دلتنگی سراغم میومد دوباره برمیگشتم. همینم باعث شده بود که از خودم تصویر یه آدم ضعیف و به اون و حتی خودم ارائه بدم که اراده و قدرت تصمیم گیری و موندن بر سر تصمیمش و نداره.

بنابراین خیلی مهمه که ببینی آیا همین الآن هم داری احساساتی تصمیم میگیری یا بدون ناراحتی و عصبانیت از اون آقا و محکوم کردنش فقط و فقط برای اینکه حق خودت و یه رابطه ی درست ، بدون استرس و نگرانی ، بدون عذاب وجدان و بدون اینکه به زندگی کس دیگه ای وارد شده باشی میدونی ، میخوای ازش جدا بشی.

راستش از این پیامی که نوشته بودی احساس کردم باز هم داری با تکیه بر احساساتت تصمیم میگیری. به نوعی حس کردم از اینکه دنبالت بیاد و بخواد برت گردونه احساس غرور و لذت میکنی. شاید اصلا برای همینم رفتی که اون بخواد برت گردونه و احساس کنی که براش اهمیت داری. (میدونی چون خودمم اینجوری بودم و هردومون تو شرایط مشابهی قرار گرفتیم اینو میگم)
با خودت روراست باش و ببین هدفت از جدایی واقعا چی بوده و هست. چون اگه چیزهایی که من گفتم باشه دیر یا زود دوباره برمیگردی طرفش و همینطور که پیش بری و این رفتن ها و برگشتنا ادامه داشته باشه به جایی میرسه که این آدم برای برگردوندنت همینقدر هم تلاش نخواهد کرد و خودتی که با یه غرور شکسته و احساس دلشکستگی عمیق دوباره به اون رابطه برمیگردی.
عملا به رابطه ای برمیگردی که همون اندک جا و ارزشی هم که تو اون رابطه داشتی دیگه نخواهی داشت. پس خوب در مورد انگیزه ت از جدایی بشین فکر کن و وقتی تصمیم قطعیت و گرفتی اجازه نده نه خودت و نه هیچکس دیگه خلالی در روندش ایجاد کنه.

************************

این که چهار روز دووم آوردی خیلی خوبه. همینطور محکم باش و روی حرفت بایست. من تایپیک هات و دنبال میکنم و تا جایی که بتونم بهت راهنمایی میدم .
منو در جریان احساساتت و اتفاقاتی که میفته قرار بده حتما. یکم هم بیشتر از رابطه ی خودت با این آقا بنویس. چطوری بوده؟ رفتارهای این آقا باهات چطوره؟ چی باعث شده که بهش وابسته بشی؟ چند وقته باهاش در ارتباطی؟ هر روز همدیگه رو میدیدین یا اینکه صحبت میکردین؟ اینارو هم شرح بده تا بتونیم بهتر کمکت کنیم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کیت کت

ح
دختر گل....به جای بیخیال :-) ......... یه عادتی داره....صبر میکنه مطمین میشه من رفتم زمین و زمان می دوزه به هم......قبلا بلافاصله واکنش نشون میداد اما الان صبر میکنه.....زود کالری نمی سوزونه!!!.....فدات شم به سرم اونده که میگم....دقیقا وقتی که ارومم و کشمکش ها کم شده میاد.....حتی حرفش بود خطتم عوض کنم.....باید بتونم موضوع انتخابی تموم کنم نه حالت مفعولی....می دونید تو پست قبلیم گفتم از تحقیر خسته شدم!!!!خطم که عوض کردم دوست داشتم خودم بکشم که اخه لعنتی چت شده که نمی تونی گوشیت بگیری دستت و خودت کنترل کنی....چرا از پس مشکلاتت بر نمیای....الان 4 روز باهاش تماس ندارم....یعنیییییی واقعا تصمیم محکم....من 3 ساعت نمی تونستم باهاش تماس نداشته باشم

---

چرا؟ بیخیال مگه چشه؟

بیخیالی هم خوبه ها! الان شما تو این شرایط به بیخیالی نیاز داری :)
دیدی پس بد نیست!

عزیزم فراموشی یک رابطه احساسی خیلی سخته میدونم!
تو پست قبلیم در تاپیک قبلیتون هم گفتم.
راه سختیه! این راه و باید خودت برای خودت آسون کنی.

به هدفت تو زندگق فکر کن! به آینده ات فکر کن!
به پدر و مادرت فکر کن! که کلی برای دختر عزیزشون آرزوها دارند.
به مردی که در آینده قراره همسرت بشه فکر کن، اون لیاقت عشق شمارو داره نه یک مرد متاهل!
حتی به همسر و فرزند اون آقا فکر کن! لحظه ای خودت و بزار جای همسر ایشون، ببین دوست داری همسر آینده ات لحظه ای همچین رابطه احساسی و با یه دختر دیگه داشته باشه!( هرچی برخود نمیپسندی بر دیگران هم نپسند! )
اون زن بیچاره شاید روحشم از این ناجرا بی اطلاع باشه، محبت و وقتی که باید صرف ایشون و فرزندشون بشه، داره صرف شما میشه!
فرض کن ایشون مشغول زندگیشون هستن، درگیر بچه، خونه داری، تحمل تنهایی و دوری از همسر، حل مشکلات بچه به تنهایی! و...
همه اینها و تحمل میکنه، و فکر میکنه همسرش داره کار میکنه برای زندگی بهتر اما متاسفانه نمیدونن که همسر عزیز در حال ابراز علاقه به یکی دیگه است، یا این خانوم فکر میکنه شوهرش هر وقت اضافه ای بیاره حتما به همسرش زنگ میزنه و صرف همسر و فرزندش میکنه، در صورتی که آقای همسر بفکر یه دختر دیگه است!
میتونی برای درک بهتر احساس همسر این آقا تاپیک های زن های خیانت دیده و بخونی
از این دست تصورات و زیاد میتونی داشته باشی! خصوصا اینکه میدونی نمیتونی با ایشون ازدواج کنی! و آینده ای نخواهی داشت!
پس چرا روی آینده نامعلوم سرمایه گذاری میکنی؟
بفکر خودت باش، احساست، روح و روانت، تا کی میخوای خودت و اذیت کنی؟

شاید وقتی قطع رابطه کنی لحظاتی دلتنگ بشی، احساس کنی نمیتونی تحنل کنی، اما مطمعن باش در دراز مدت به آرامش میرسی! آامشی که در ارتباط با این آقا نداشتی!

وقتتو پر کن، برای خودت کلی برنامه ریزی داشته باش، تا اصلا وقت نکنی بهشون فکر کنی.
اگه حتی ناخواسته ذهنت درگیر شد، سعی کن به این فکر کنی که این مرد لیاقت تورو نداره، حتی اگه خیلی دوستت هم داشته باشه! !
حتی اگه میگفت همسرمم طلاق میدم با تو ازدواج میکنم، مردی که معنای مسولیت و وفاداری و خانواده و نمیدونه یعنی چی، ارزش زندگی کردن و واقعا بنظرت داره؟
همه چی عشق و علاقه و دوست داشتن نیست عزیزم، مطمعن باش ایشون هم با عشق و علاقه اولش با همسرسون ازدواج کردن، اما چی شد؟ ؟؟ الان در حال خیانت کردن به همسر هستن!

کیت کت عزیز لیاقتش خیلی بالاتر از یک مرد بی وفا و خیانت کاره!
اگه همین جمله و بفهمی مطمعن باش ازش متنفر میشی دیگه حتی لحظه ای فکر هم صحبتی باهاشون و نمیکنی!

اگه لحظه ای جای خودت و با همسر این مرد عوض کنی، اونوقت دیگه عمرا جواب این مرد هم بدی!
اصلا شاید همسرشون میدونن بخاطر فرزندشون سکوت کردن تا شاید آقا بیخیال بشن و به سمت خانواده برگردن!

میدونم خودت میدونی که باهاشون آینده نداری، ولی این وسوسه های شیطانی که نمیذاره تصمیم درست و بگیری، من مطمعنم اینقدر قدرت داری که بتونی جلوش واسی!

عزت نفس تو از اون آقا خیلی بالاتره! خیلی!

تا حالاش تحمل کردی، از الان به بعد هم میتونی! بهت قول میدم بعد از چند ماه آرامش عجیبی و تو زندگیت احساس میکنی!
موفق باشی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر بیخیال

چرا؟ بیخیال مگه چشه؟

بیخیالی هم خوبه ها! الان شما تو این شرایط به بیخیالی نیاز داری :)
دیدی پس بد نیست!

عزیزم فراموشی یک رابطه احساسی خیلی سخته میدونم!
تو پست قبلیم در تاپیک قبلیتون هم گفتم.
راه سختیه! این راه و باید خودت برای خودت آسون کنی.

به هدفت تو زندگق فکر کن! به آینده ات فکر کن!
به پدر و مادرت فکر کن! که کلی برای دختر عزیزشون آرزوها دارند.
به مردی که در آینده قراره همسرت بشه فکر کن، اون لیاقت عشق شمارو داره نه یک مرد متاهل!
حتی به همسر و فرزند اون آقا فکر کن! لحظه ای خودت و بزار جای همسر ایشون، ببین دوست داری همسر آینده ات لحظه ای همچین رابطه احساسی و با یه دختر دیگه داشته باشه!( هرچی برخود نمیپسندی بر دیگران هم نپسند! )
اون زن بیچاره شاید روحشم از این ناجرا بی اطلاع باشه، محبت و وقتی که باید صرف ایشون و فرزندشون بشه، داره صرف شما میشه!
فرض کن ایشون مشغول زندگیشون هستن، درگیر بچه، خونه داری، تحمل تنهایی و دوری از همسر، حل مشکلات بچه به تنهایی! و...
همه اینها و تحمل میکنه، و فکر میکنه همسرش داره کار میکنه برای زندگی بهتر اما متاسفانه نمیدونن که همسر عزیز در حال ابراز علاقه به یکی دیگه است، یا این خانوم فکر میکنه شوهرش هر وقت اضافه ای بیاره حتما به همسرش زنگ میزنه و صرف همسر و فرزندش میکنه، در صورتی که آقای همسر بفکر یه دختر دیگه است!
میتونی برای درک بهتر احساس همسر این آقا تاپیک های زن های خیانت دیده و بخونی
از این دست تصورات و زیاد میتونی داشته باشی! خصوصا اینکه میدونی نمیتونی با ایشون ازدواج کنی! و آینده ای نخواهی داشت!
پس چرا روی آینده نامعلوم سرمایه گذاری میکنی؟
بفکر خودت باش، احساست، روح و روانت، تا کی میخوای خودت و اذیت کنی؟

شاید وقتی قطع رابطه کنی لحظاتی دلتنگ بشی، احساس کنی نمیتونی تحنل کنی، اما مطمعن باش در دراز مدت به آرامش میرسی! آامشی که در ارتباط با این آقا نداشتی!

وقتتو پر کن، برای خودت کلی برنامه ریزی داشته باش، تا اصلا وقت نکنی بهشون فکر کنی.
اگه حتی ناخواسته ذهنت درگیر شد، سعی کن به این فکر کنی که این مرد لیاقت تورو نداره، حتی اگه خیلی دوستت هم داشته باشه! !
حتی اگه میگفت همسرمم طلاق میدم با تو ازدواج میکنم، مردی که معنای مسولیت و وفاداری و خانواده و نمیدونه یعنی چی، ارزش زندگی کردن و واقعا بنظرت داره؟
همه چی عشق و علاقه و دوست داشتن نیست عزیزم، مطمعن باش ایشون هم با عشق و علاقه اولش با همسرسون ازدواج کردن، اما چی شد؟ ؟؟ الان در حال خیانت کردن به همسر هستن!

کیت کت عزیز لیاقتش خیلی بالاتر از یک مرد بی وفا و خیانت کاره!
اگه همین جمله و بفهمی مطمعن باش ازش متنفر میشی دیگه حتی لحظه ای فکر هم صحبتی باهاشون و نمیکنی!

اگه لحظه ای جای خودت و با همسر این مرد عوض کنی، اونوقت دیگه عمرا جواب این مرد هم بدی!
اصلا شاید همسرشون میدونن بخاطر فرزندشون سکوت کردن تا شاید آقا بیخیال بشن و به سمت خانواده برگردن!

میدونم خودت میدونی که باهاشون آینده نداری، ولی این وسوسه های شیطانی که نمیذاره تصمیم درست و بگیری، من مطمعنم اینقدر قدرت داری که بتونی جلوش واسی!

عزت نفس تو از اون آقا خیلی بالاتره! خیلی!

تا حالاش تحمل کردی، از الان به بعد هم میتونی! بهت قول میدم بعد از چند ماه آرامش عجیبی و تو زندگیت احساس میکنی!
موفق باشی:72:

---

عزیزم .......کلی به جریان بی خیالی خندیدم.حق با توه
به خدا خودم اینارو میدونم که اومدم پیش عزیزانی مثل شما.بله کاملا حق با شماست.به حرفاتون فکر میکنم.خوشحال هم میشم که پیگیرم باشید تا کامل و کامل سم زدایی بشم.

سلام کیت کت جان!
من چطور میتونم مثه تو یه تایپیک ایجاد کنم در رابطه با مشکلم ؟
میشه برام بنویسی ؟