نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
دوستان همگی در جریان مشکلات و مسائل زندگی من هستین
میخواستم این بار هم کمکم کنید که یه تصمیم درست بگیرم
شغل فعلی :
1- کارمند یه شرکت خصوصی بزرگ
2- ساعت کاری 7 تا 5 و 6 عصر
3- حقوق ماهانه یک میلیون و چهارصد
4- استفاده از مرخصی هم سخته
شغل پیشنهادی
1- توی شرکت نیمه دولتی (مال پدرشوهرمه )
2- ساعت کاری 8 تا 1
3- حقوق ماهانه هشتصد هزار تومن
4- ساعت ورود و خروج و مرخصی و ... کنترل نمیشه چون مدیرم پدرشوهرمه در واقع آزادی عمل در این زمینه خیلی زیاده
من باشم شغل دوم رو انتخاب میکنم ...
مخصوصا شما که متاهل هستی کار نیمه وقت براتون مناسب تره ...
به نظر منم شغل دوم
درسته حقوقش کمتره اما استراحت و وقت آزاد بیشتری دارید کلا برای خانم ها کاره نیمه وقت مناسبه
اما یه مشکلم هست
وقتی صاب کار میشه پدرشوهر اونم واسه خودش هزار تا درد سر داره
اگه مشکلات مالی داری شغل اول
اگه مشکل مالی نداری شغل دوم خیلی بهتره
البته باید سعی کنی در نهایت ادب و احترام با پدر همسرت و همکارا باشی چون هر اتفاقی ممکنه به گوش بقیه هم برسه باید دقت کنی
پدر همسرم خیلی آدم منطقی هستش ( برعکس پسرش :) ) ... فکر نمیکنم باهاش به مشکل بخورم
تا به حال که هر مشکلی بوده همیشه طرف حق رو گرفته و مدیریت کرده ...
ولی نمیدونم باهاش همکار بشم چی میشه ....
سلام
به نظر من شغل دوم.
چون جدای از زندگی متاهلی و ... وقت داری به اون مهارت هایی که تو اون یکی تاپیک گفتی برسی. می تونی بعد از یه مدت واسه خودت یه شغل دوم داشته باشی ولی با کار اولت امکان پذیر نیست.
مشکلات زندگیت هم ایشالله کم کم حل میشه و سر کله نی نی پیدا میشه، اون وقت شاید مجبور باشی شغل اول رو واسه همیشه بگذاری کنار ولی شغل دوم خیلی به بچه داری ضربه نمیزنه و می تونی حفظش کنی.
ترمه خانم سلام
خب درسته کمی از مشکلاتت میدونیم ولی در عمق اون که نیستیم و این شما هستی که لمس بهتری داری و تصمیم با خودتونه .
ولی بانو پیشنهاد من نگه داشتن همون شغل اول تونه . درسته ساعتش کمی زیاد ولی بهتره البته به سابقه شما در اون شرکت هم بستگی داره و البته بیمه شما .
راستش هر چی از خانواده همسرت دور تر باشی عزیز تری . تو شرکت پدرشوهرتون چون کمی آزادی داری . تنبل خواهی شد و بیمیل به کار خواهید شد و کم کم کار رها خواهید کرد .
که از نظر من جلوی خانواده همسرت زیاد مناسب نیست . شما الان استقلال و اختیار خودتونو دارید . که این ارزش زیادی داره .
بانو ترمه با شناختی که من از شما دارم میتونم بگم یکی از دلایل مهمیکه شما رو تا امروز تو مشکلات از هر قلم استوار و صبور نگه داشته همین شغل شماست . همین مسئولیت شماست . همین قدر که جایی هست که تو ناراحتی ها بدور از خانواده ها خودتونو مشغول کنید و از پس مشکلات بر بیان .
وبا فکر سالم و مدیریت درست زندگیتون هدایت کنید . حالا فکرشو بکن زبونم لال به مشکلی بخوری سرکارت هم برات عذاب میشه . وباید رهاش کنی .
بانو من کوچکتر ازاونم که بخوام شما رو هدایت کنم و نمیخوام این تاپیک شما رو به اختلاف خانوادگی سوق بدم ولی اگه خواستی یه روز کار کنی اون یه روز مستقل باش و زیر منت خانواده همسر نرو
تو مشکلات خانوادگی نمیشه بین رابطه پدر و فرزند حق را به عروس داد . خودتو گول نزن . طرف حق بودن تا وقتیکه پرده سر جاش باشه نه تو ماشین در حال چرخش .
موفق باشی :72::72::72:
دقیقا همینه ....نقل قول:
نوشته اصلی توسط parsa1400
و یکی از دغدغه هام هم همینه که اگه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد اونوقته که کلا باید کار کردن رو بذارم کنار ... یعنی نه اینجارو دارم نه میتونم اونجا برم ...
ترمه خانم سلام
پس با این اوضاع همون شغل خودتو نگه دار و سراغ شغل دوم و رودر رویی با خانواده همسرت نرو :81:
شاید کمی خسته ای ماها همه مون بعضی وقتی کار مون هم برامون تکراری میشه و یکنواخت ولی با گذاشتن گلی رو میز محل کارمون کلی تغییر میکنه .
پس شد کار خودت با تغییر دکور و نادیده گرفتن زمانش .
صبور باش هوشیار باش . مستقل باش . خودت باش .موفق باشی بانو :72::72::72::72:
ترمه جون منم با آقا پارسا موافقم..بزار پدر شوهرت فقط پدر شوهرت باشه...
هرکاری سختی خودش رو داره و بدون همکاری با پدر همسرت بدون دغدغه نیست:72:
سلام
من هنوز این موضوع برام حل نشده ...
از طرفی دیگه دوست ندارم کار کنم به دلایل زیر :
1- چون شوهرم کارش طوریه که هر روز صبح یک ساعت میاد خونه برای صبحانه و باز تا ساعت یک یا دو سرکاره و بعدش میاد خونه تنهاست تا 5.6 ... بعد میاد دنبال من ... من رو میذاره خونه و به یه بهانه ای میره بیرون تا موقع شام ...
دوست دارم خونه باشم که تنها نباشه ... قلیون نکشه ... محیط خونمون گرمتر باشه ... براش صبحانه و ناهار درست کنم باهم بخوریم عصر هم باهم بریم بیرون ... خلاصه بیشتر کنارش باشم
2- از استرس خسته شدم ... استرس رسیدگی به کارهای خونه ( خانوما بهتر درک میکنن ) استرس آماده شدن و رفتن به مهمونی ( گاهی اینقدر خسته ام .. وقتی شوهرم پیشنهاد میده بریم فلان جا واقعا عصبی میشم ... دوست ندارم برم مهمونی ) همش باید با عجله آماده بشم ... فرصت نمیکنم اونجوری که دلم میخواد برای خودم وقت بذارم
راستش دیگه دوست ندارم شاغل باشم ... دوست دارم کلا یه خانم خونه دار باشم
اما از طرفی داریم خونه میخریم و رو حقوق من برای پرداخت اقساط وام حساب کردیم ...
گاهی میزنه به سرم ... تصمیم میگیرم برم با پدرشوهرم کار کنم تا اقساطمون سبکتر بشه ...
واقعا تو دوراهی سختی گیر کردم . کمکم کنید :47:
به نظر من یه مدت موقت برو پیش پدر شوهرت کار کن تا اقساطت سبک تر بشه و بعد دیگه خونه دار شو ... منم دقیقا میفهمم چی میگی شوهر ندارم اما اینو میفهمم که همیشه تند همه جا میری و حوصله نداری ...
من خودم تا عید بیشتر کار نمیکنم چون واقعا دیگه خسته شدم ..
من اون موقع که تاپیک زدی هم می خواستم بهت بگم کارت را کمتر کنی، اما با توجه به این که به فکر ارشد خوندن بودی و همینطور این حرفتون
احساس کردم خودت مایلی بیشتر توی محیط بیرون از خونه باشی.نقل قول:
یکی از دغدغه هام هم همینه که اگه خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد اونوقته که کلا باید کار کردن رو بذارم کنار ... یعنی نه اینجارو دارم نه میتونم اونجا برم ...
به نظر من آرامشت و زندگی خانوادگیت به کارت ارجح هست. همین کار سبک تر با پدر شوهر را انجام بده. هم سابقه کارت را داری و از محیط کار دور نمی شی (اگه لازم شد برگردی به کار، برات آسونتره) و هم زمان کار کمتر و استرس کمتر داری. نگران دعوا و اتفاق خاص هم نباش. توی محیط کارت تا حد ممکن مثل یک کارمند باش، نه عروس پدر شوهر. اونطوری مسائل کاریت تحت تاثیر روابط خانوادگیتون قرار نمی گیره.
البته با نظر سنجی که نمی شه به نتیجه رسید. خودت باید ببینی چی به صلاحته.
حق با شماست شیدا جون
اون موقع دوست داشتم کار کنم ولی الان نه ...
نمیدونم این یه احساس زودگذره یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟
درود بانو
اکثر مواقع از نظرات مدیر و مشاورین لذت بردم و از نظرات بانو بی نهایت و بانو زندگی موفق در این میان نظرات بانو شیدا در اکثر مواقع خوبه یکجورایی مردها را خیلی خوب درک میکنه و متوجه احساسی که دارن میشه با اینکه مجرد هستند برعکس بانو بی نهایت و بانو زندگی موفق:72:
نظر من کاملا شخصیه بعنوان یه مرد متاهل سی ساله و ربطی به سایت همدردی نداره
اگه همسرم جایی شاغل باشه از 7صبح تا 5یا 6 بعدظهر و احتمال زیاد خسته هم میشه و بهش مرخصی هم یا نمیدن یا کم مرخصی میدن و بخاطر جنسیتی که داره و تغییراتی که بوجود میاد و باعث میشی مقداری خشنتر و حساستر بشه و اینکه به کارهای منزل مثل همسران سنتی رسیدگی نکنه و حواسش به من نباشه ترجیح میدم حقوقش بالاتر بشه و تلاششو بیشتر کنه و بخودش سختی بده میزارن درآمدشو ببره بالا و منم تشویقش میکنم به پیشرفت کردن توی ضمینه شغلی:104:
با عرض معذرت حالا اینور قضیه البته شخصیه شک نکن رابطه دور از خانواده حداقل یک یا دونفر با دوستام میرفتم خوشگذرونی و بیشتر بخودم رسیدگی میکردم و بقول معروف عشق و حال میکردم و این مضوع باعث میشد از همسرم فاصله بگیرم.من زن گرفتم پیشم باشه کنارم باشه خانه تمیز باشه هرووقت میام خانه غذا حاضر و اماده باشه بشینه کنارم حرف بزنیم بگیم بخندیم یکم قربون صدقش برم اون تحویلم بگیره اینجوری مثل شما حکم یه همخونه را داره که ادم خیالش راحته کنارش هست و کمک خرجشه و اینجوری میرم دنبال یه همسر واقعی!!!
ببخشید دیگه نظرمو کامل واضح و صریح بیان کردم خواستم بدانی نظر و دید یک مرد در مورد چنین همسری چجوریه.
ما مردها کار ینداریم همسرمان خستست از صبح تا بعدظهر سر کار بوده اعصابش خورده توی دوران ماهانه قرار داره شاید به کار منزل نرسه و غذاش شاید مثل قبل خوشمزه و همیشه آماده نباشه و همیشه در دسترس نباشه وقتی لازمش داریم و توی رابطه جنسی خسته باشه این چیزا اصلا و ابدا برامون مهم نیست:81:
اینو توی کلت فرو کن دختر خوب اکثر مردها اینجور یهتسند دنبال جوابم نباش چرا و اینکه بخوای خودتو خسته کنی همینه که هست
میخوای ادامه بدی به این شغلت خوب باشه ادامه بده یشالله درامدت بره بالاتر خانه جدید بخرید ماشین بخرید ولی تهش اینو از ایلان بهت میگم تو فقط یه همخونه هستی همین و بس نه بیشتر فقط یه همخونه
نوشته بانو شیدا را خوب بخوان و بهش خیلی خوب فکر کن خیلی زیاد بعد تصمیم درست بگیر.اینم فراموش نکن حقوقت 10 میلیون باشه یا 2میلیون یا 800 هزار تومان حقوق زن شاید اسمی برای خودش باشه ولی خودتم خوب میدونی خرج خانواده میشه در صورتی که مسئولیت اصلیش چیز دیگه ای هستش ببین در قبال چیزی که بدست میاری چه چیزی را از دست میدی و آیا ارزشش را داره؟
پ.ن:نظر شخصیم شاید ظالمانه باشه و پیش خودتان بگید اه چه آدم بی اخلاق و فاسدی هستش ولی حرف من بصورت کلی بودش و خواستم بدانید اقایون چه حسی دارن در این مورد و چگونه فکر میکنند.حالا برسیم بخودم اتفاقا فوق العاده آدم احساسی هستم و همسرمم خیلی دوس دارم و علاقه ای هم به همسرم دوم و خیانت به خانومم ندارم.مزاحم کار کردنش نمیشم اتفاقاتشویقش میکنم ولی نیمه وقت باشه و اینکه دوست دارم همسرم باقی بمانه در هر شرایطی اولویت اولش خانوادش باشه:43:
بنظر من کار دوم از هر نظر بهتره.فقط میمونه احتمال تداخل مسائل بیرون از کار و خانوادگی که بنظر میرسه شما سابقه کار خوبی داشته باشی و نهایتا در بدترین حالت اگر از کار نیمه دولتی اومدین بیرون،میتونین با توجه به سابقه کاری که دارید جای خوبی دست بکار بشید.چون متاهل هستین قطعا به نفعتونه و بنظر من به ریسک عاقلانه ایی است.
موفق باشید
بالاخره تصمیمم رو گرفتم .... کار دوم رو انتخاب کردم ...
امروز استعفام رو نوشتم ... همه مدیرها سعی کردن منصرفم کنن ولی چون رو تصمیم خیلی فکر کرده بودم نتونستن موفق بشن ... از همه دوستان بابت راهنمایی های مفیدشون ممنووووووووووووووووونم :43:
تبریک میگم انشاالله که در کار جدید روز بروز موفق تر باشید.:72: