نمایش نسخه قابل چاپ
سلام من دوسال ک نامزد کردم و نامزدم خیلی دوسدارم البته این دوسداشتن متقابل و میدونم ک اون هم من دوسداره ولی هیچوقت احساساتش بروز نمیده و خیلی سرد برخورد میكنه تا ی اتفاق کوچیکی میافته قهر میكنه دیگه نمیدونم چیکار کنم برعکس شده بجای اینکه من دخترم ناز کنم اون ناز میكنه این کاراش دآره کم کم من سرد میكنه از همه. بدتر اینکه بهم شک داره لطفا کمکم کنید چیکار کنم
سلام:72:
شما دوساله که عقد کردید یا نامزد غیر رسمی هستید؟ خیلی سربسته توضیح دادید..
یکم بیشتر توضیح بده تا دوستان بهتر راهنماییتون کنن..مثلا چرا فکر میکنید ازتون سرد شده؟ یا چرا بهتون شک داره؟ یکم بیشتر وارد جزییات بشید اگر مایلید..
بله ما دوسال ک رسما نامزدیم، درمورد سردی اون بآید بگم از همون اول همینجوری بوده درواقع ب نظر اون گفتم دوستدارم و ابراز احساسات کار مسخره ای و هیچ اهمیتی نداره چند وقت پیش خواستم جدا بشم ولی با اصرار پدر مادر منصرف شدم. الان میترسم ک وقتی عروسی کنیم این وضع بدتر بشه
سلام مریم خانم
مردا اصولا خیلی کم پیش میاد احساساتشونو بروز بدن فکر میکنن با نشون دادن حسشون غرورشون زیر سوال میره،منم اوایل همین مشکل رو داشتم،ولی بعدا فهمیدم با رفتار و با توجه به کارهایی که برام انجام میده یعنی دوستم داره،شما هم سعی کن متوجه این تفاوت جنسیت باشی و سعی کنی علاقه رو از رفتارش بفهمی ،میدونم که نیاز داری محبت و دوست داشتن رو بشنوی لمس کنی حسش کنی ولی مردا مغرورن و شوهر شما ازون دسته مرداییه که غرورش اجازه نمیده که علاقه رو به زبون بیاره ولی مطمئن باش دوست داره و با رفتارش نشون میده و رفتارش زبونشو جبران میکنه،یه کم به جای زبون روی رفتارش زووم کن قطعا متوجه میشی
خودت داری میگی ازهمون اول سرد بوده پس این سردی رفتار جزئی از رفتار عادیشه که البته برداشت خودت اینه که سرده،زمانی که عصبیه،خستس،ناراحته نباید انتظار محبت داشته باشی چون شاید تو اون لحظه حوصله حتی رفتار محبت آمیز نداره ولی قطعا از احساس درونیش چیزی کم نشده
شوهر من وقتی بهش زبونی محبت میکنم و ازش همین رفتارو میخوام میگه ازین لوس بازیا خوشم نمیاد دیگه تکرارش نکن ولی درمقابل مثلا اگه مریض باشم اینقدر بهم توجه میکنه و بهم میرسه که از رفتارش میفهمم چقدر دوستم داره واین بیشتر برام ارزش داره ناگفته نمونه من تازه به این باور رسیدم که مردارو از رفتارشون میشه شناخت
همیشه ما زناتشنه ی محبت زبونی هستیم و دوست داریم محبت رو بشنویم و اگه یه مدت نشنویم فکر میکنیم دیگه علاقه بهمون نداره دوستمون نداره و نسبت بهمون سرد شده،دختر خوب اگه سرد شده بود نسبت به تو که دوسال باهات نامزد نمیموند! درسته؟؟!!پس قطعا دوست داره ولی به روش خودش ابراز میکنه سعی کن این باور رو به روش شوهرت قبول کنی و کنار بیای با نحوه ابرازش چون تحت فشار قرار دادنش برای ابراز احساسات نتیجه خوبی نداره،آخرش اینه که حتی اگه لحظه ای بهت سرد بشه ولی به زبون میگه دوست دارم ولی این خوب نیست،بذار اونچه از اعماق دلش بیرون میاد رو انجام بده اونجوری به صداقتش تو احساسش شک نمیکنی
یه کم راجع به ویژگی های اخلاقی مردا مطالعه کن به دردت میخوره و هیچوقت به جدایی فکر نکن چون یه موضوع کوچیک و ناچیز اینجوری ارزش بهم خوردن یه زندگی دوست داشتنی رو نداره
سعی کن تا میتونی محبت کنی و سرد نشی تا به مرور زمان بازخوردشو ببینی پس صبور باش چون اول راهی و آینده روشنی در انتظارته اگه خودت بخوای
راجع به شکش هم بشین باهاش صحبت کن ولی در کمال آرامش و محبت دستشو بگیر نوازشش کن بعد شروع کن حتی اگه تندی کرد صبور باش و آروم جوابشو بده بعد سعی کن بهش بفهمونی که جایی برای شک وجود نداره و همه جوره بهش وفاداری و بعدش دیگه سعی کن خودتو بهش اثبات کنی،عزیزم این مساله یه کم زمان میبره پس صبور باش تا میتونی
موفق و خوشبخت باشی عزیزم
سلام خیلی ممنون از راهنماییتون ولی ب نظرم. از ی غرور مردونه خیلی فراتره مثلا چند وقت پیش براش ی شلوار. گرفتم وقتی بهش دادم پرتش کرد گوشه اتاق اصلا نگاشم نکرد حتی ی تشکر خشک وخالی هم نکرد، باورتون نمیشه اگه بگم بالای چشمت ابرو قهر میكنه خیلی سعی میکنم جلو خودم بگیرم والکی منت نکشم ولی من اصلا طاقت قهر ندارم دلم نمیخواد قهر باشیم تازگی ها میگه تو من دوسنداری من اصلا برات مهم نیستم هرکاری براش میکنم ب چشمش نمیاد چیکار کنم؟ من ی آدم گرم و خوش خنده اون ی آدم سرد و جدی اصلا باهم جور در نمیایم
ببین عزیزم مردا مغرورن و حتی بخاطر اینکه یه زمان کسی از حس علاقشون باخبر نشه برای پنهانش هرکاری میکنن شوهر من که اینجوره ولی اگه تیز باشی از رفتاراش علاقشو میفهمی
من بهت حق میدم که ناراحت بشی که چرا هدیه تورو پرت کرده گوشه اتاق و احساساتت رو خدشه دار کرده ولی عزیزم سعی کن به این چیزا زیاد اهمیت ندی و فقط محبت کن محبت بی قیدو شرط،من همیشه یه چیزو از ته قلبم به زبون میارم و آویزه گوشم کردم همیشه میگم به شوهرم :اگه جلو نیای من یه قدم میام ،تو اگه یه قدم بیای من صد قدم میام اگه صدقدم بیای من دنیا رو به پات میریزم (همون محبت بی چون و چرا)،منتظر قدم گذاشتن از طرف شوهرت نباش صد قدم بردار تا یه قدم بیاد سمتت چون اول راهی بعدا به ازای هر قدمت یه قدم میاد جلو،محبت رو بذار ازت یاد بگیره گرم بودن رو یاد بگیره ،بعضی اوقات مقاله بخون که به درد رابطتون میخوره مقاله و مطالبی که درمورد روابط زناشوییه که خیلی مطالبش توی همین تالار هست بعد با هیجان بهش بگو خیلی مقالش جالبه اگه بخوای میدم بخونیش حتی اگه پیشنهادتو با پرخاش رد کرد کوتاه نیا از یه راه دیگه وارد شو،راه های مختلف محبت رو انجام بده هم رفتاری هم زبونی ،مردایی که مثل شوهر منو تشما سفت و کم انعطافن زمان میبره این خصوصیاتشون درست بشه و محبت رو یاد بگیرن احترام و ارزش و یاد بگیرن
در مورد قهر کردن هم سعی کن زیاد منت کشی نکنی که واسش عادی بشه و باخودش بگه خوبه من قهر میکنم خودش میاد آشتی و حتی مقصر باشه یا نباشه قهر از طرف اون خواهد بود چون میدونه نازشو میکشی پس :
نذار رابطتون به قهر بکشه حتی الامکان بعد جروبحث سکوت چند دقیقه ای نهایتش 2 ساعت بعدش به یه بهونه ای باهاش حرف بزن ولی نه طوری که بوی منت کشی بده مثلا بگو راستی دیشب توی اخبار میگفت ....،فردا ساعت چند بریم خونه مامانت...،امروز با دوستم راجع به ... حرف زدیم،احتمال زیاد باهات سرسنگینه و جوابتو نمیده ولی تو خودتو بزن کوچه علی چپ انگار اتفاقی نیفتاده،عزیزم همیشه یادبگیر وقتی مثلا دیشب دعوات شده دیشب بوده و به امروز ربطی نداره و با قهر کشش ندین ،من همیشه به شوهرم میگم 2 ساعت پیش دعوات شده یعنی زمان گذشته و به الان ربطی نداره،بهش یاد بده قهر نکنه و خودت هم منت کشی نکن تا میتونی حرف بزن بعدش حتی اگه خیلی از دستش ناراحت بودی چندساعت حرف نزن ولی بعدش با سرسنگینی حرف بزن یعنی قهر نیستی ولی ازدستش ناراحتی حرف بزن ولی تحویل نگیر
مریم جانم دقیقا درکت میکنم چون منم شرایط تورو داشتم و الانم بعضی اوقات دارم ولی با صبوری روز به روز بهتر میشم صبرو سکوت همه چیزو درست میکنه و بازخورد مثبتش به خودت برمیگرده فقط تا میتونی مطلب بخون و روشهای مختلف رفتار با مردا رو یاد بگیر مهارت زبانی و رفتاری ،مردا تشنه ی محبتن تا یه مدت مقاومت میکنن ولی بعدش تسلیم میشن بهت قول میدم اینکه میگه تو منو دوست نداری چون ازت محبت میخواد توجه میخواد توهم بهش بده با این جملش من حس میکنم ازطرفت احساس کمبود محبت و خلا میکنه تا میتونی بهش برش بعد تغیر رفتارشو ببین
یه مطلب دیگه اینکه مشکل خودتو با کسانی که میان این تالار مقایسه کن بعد قضاوت کن ببین چقدر سخته وقتی شوهرت خیانت میکنه،چقدرسخته وقتی طلاق میگیری،چقدر سخته وقتی بهت بی حرمتی میشه و کتک میخوری،چقدرسخته وقتی سرت هوو میاد، و خیلی مشکلات دیگه ،فقط خدارو شکر کن و بچسب به زندگی و شوهرت برای زندگیت بجنگ تلاش بی وقفه داشته باش و خوشبختیتو تضمین کن همیشه گفتن زندگی رو بیشتر زن نگه میداره و مردا کمتر تلاش میکنن یادت باشه دوستش داری پس بخاطر عشقت تلاشتو زیاد کن
من آینده روشن برات میبینم بهت قول میدم خوشبخت باشی عزیزم:72:
سلام اینکه میگید غرور دآره منظورتون میفهمم، اما تو خودت بذار جای من میتونی تو ی همچین موقعیتی ک اوج نیاز عاطفی همچی نادید بگیری و بگی غروره؟ غرور تا چ حد؟ تاااین حد ک هدیرو پرت کنی؟ درمورد منت کشیدن بآید بگم اگه من آشتی نکنم حتی1هفته هم بشه بهم ن زنگ میزنه ن پیام میده انگار وجود ندارم برا همین دیگه منتظر نمیمونم ک بیاد طرفم، خودم پیش قدم میشم حتی اگه دلم بشکنه، کلا طاقت نمیارم من خیلی دوسشدارم اما اون همیشه بااین کاراش قلبم میشکنه ی راهی بهم پیشنهاد کنید ک دیگه پیش قدم نشم!من چجوری جلو خودم بگیرم؟
خودمو نمیذارم جای تو عزیزم وقتی بهت میگم درکت میکنم چون شرایط من خیلی بدتر از توئه خیلی که نمیتونی تصورشو کنی،من هر بدی بگی دیدم از خیانت بگیر تا بی احترامی تا کتک خوردن ،اسمسای سکسیشو با دوست دخترش دیدم قلبم به درد اومد خورد شدم،نیاز جنسی و عاطفیمو میبینه توجه نمیکنه میگه مهم اینه من حوصله ندارم توهم تحمل کن،کادو گرفتم تشکر نکرد نوازشش کردم با تندی گفت ولم کن حالم ازین رفتار بهم میخوره،کاراشو انجام دادم گفت وظیفته،غذای مورد علاقشو درست کردم گفت فقط دست پخت مامانمو خواهرم،بازم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ولی برای زندگیم دارم تلاش میکنم واسه همین تحمل و صبوری میکنم از جون مایه میذارم چون هم شوهرمو دوست دارم هم زندگیمو پس با توکل بخدا نتیجه میگیرم مطمئنمنقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam.m76
برای منت کشی گفتم اگه مقصر بودی عذر خواهی کن و سعی کن جبران کنی ولی نه با التماس و خواهش با رفتارت و محبتت نشون بده پشیمونی،اگه اوم مقصر بود قهر نکن سرسنگین باش ولی حرف بزن و خیلی تحویلش نگیر،اگه قهرش تا یکماه هم طول کشید منت کشی نکن غرورتو حفظ کن تو حرف بزن نذار فاصله ایجاد بشه بذار اونم یه تکونی بخوره به خودش بیاد،در عین قهر بودنش محبتتو کم نکن اینقدر محبت کن که شرمنده بشه،عزیزم چون شرایطت مثل منه میگم این کارارو بکن این لینک رو ببین تمام مطالبشو بخون مو به مو تک به تک صفحه به صفحه مطلب به مطلب به من خیلی کمک کرد ایشاله به تو هم کمک میکنه فقط بخون و عمل کن
شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
بنظرت میشه با عشق و دوسداشتن ی طرفه زندگی کرد،؟ من رو این چیزا خیلی حساسم راستش پدر و مادرم هم زیاد باهم خوب نبودن برای همین ب خودم میگفتم بآید با کسی ازدواج کنم ک بعد پشیمون نشم، از ی طرف حساسیت خودم نسبت ب ابراز احساساتش از ی طرف مقایسه خودم با بقیه دوستاو فامیل دآره دیوونم میکنه، مثلا همین الان میگم دلت تنگ نشده میگه ن :-/
چرا اینقدر عصبانی هستی دختر خوب!!!یه نفس عمیق بکش با نگاه مثبت نگاه کن حالا همش با عصبانیت و افکارمنفی به زندگیت نگاه نکن،ضمن اینکه اگه شوهرت رو 90 درصد مقصر میدونی خوب 10 درصدم خودت مقصری پس سعی کن اون 10 درصدو اصلاح کنی بعد سراغ 90 درصد بری با روشها و تکنیکهای همسرداری قطعا نتیجه مثبت میگیری بهت ایمان دارم چون یه زنی و پراز احساس:72:
من همیشه فکرمیکردم علاقم یه طرفه است فکرمیکردم دوستم نداره همیشه رابطمونو با دیگران مقایسه میکردم قلبم تیر میکشید بقیه واسه هم دلو قلوه ردوبدل میکردن بعد تو اون لحظه ما یا دعوا کرده بودیم یا بهم بی اعتنا بود یا بعضی اوقات ابراز احساسات میکردم میگفتم چرا تو جواب نمیدی میگفت میترسم ذوق مرگ بشی :47:بعدها فهمیدم کلا سیستم اخلاقیش اینجوریه،معلومه بهت میگه دلتنگ نیست چون مغروره و نمیخواد تو از ته دلش باخبر باشی ابراز احساسات برای چنین مردایی افت داره و یه جورایی فکر میکنن کوچیک میشن عشق و دوست داشتن شوهرتوهم یه طرفه نیست مطمئن باش مردا اینقدر خودخواه هستند که اگه کسی رو دوست نداشته باشند عمرا باهاش زیر یه سقف نمیرن و باهاش زندگی نمیکنن،شما تلاشتو بکن تا اونم یاد بگیره ابراز احساسات کنه،و یه نکته خیلی مهم اینکه هیچوقت زندگی و شوهرت رو با کسی مقایسه نکن میلیونها آدم رو کره خاکی هستند ولی هیچکدوم مثل هم نیستن حتی بچه های دوقلو هم رفتارشون یکی نیست،شما زمانیکه شوهرتو قبول کردی با این شرایط قبول کردی و بله گفتی خودت گفتی از اولم سرد بوده درسته؟؟؟؟پس شما این آدم سرد رو قبول کردی آدم وقتی میگه "بله" به همی چیز میگه "بله" به هر چیز خوب و بد،پای "بله " خودت بمون و به خودت ثابت کن اشتباه نکردی،حس میکنم روحیه و احساساتت مثل منه حساس و زودرنجی پر از احساس لطیف و رومانتیک و برعکس شوهرامون که سرد و مغرورو لجبازن،مثلا من دیشب بهش گفتم بیا جک و مطالب وایبرتو با هم بخونیم اینقدر غر زدو بد رفتاری کرد که خیلی ناراحت شدم ولی ناراحتیمو نصفه نشون دادم بهش گفتم عزیزم اگه دوست نداری نمیشینم پیشت ولی باهام بدرفتاری نکن میدونم عصبی و خسته هستی واسه همین چیزی نمیگم بعد بلندشدم رفتم آشپزخونه دنبال کارام از چشماش برق پشیمونی معلوم بود ولی حتی به روی خودش نیاورد که عذرخواهی کنه یا بارفتارازدلم دربیاره ،ولی همون برق نگاهش واسم کافی بودکه نشون دادازکارش پشیمونه
خداروشکرکن شوهرت سالمه دست بزن نداره اهل خیانت و این حرفا نیست،نگاه نکن که دوست داره یا نه نگاه کن که تو دوستش داری و نمیخوای از دستش بدی،چرا یه کاری نمیکنی با خودت ،یه مدت توی یه دفتر کارایی که شوهرت انجام میده رو بنویس مثلا امروز بهت پول داد بنویس یا باهم رفتید بیرون بنویس یا غر زد بنویس حتی کارایی که ناراحتت میکنه ،توی دوصفحه یکی کارایی که خوشحالت کرده و یکی کارایی که ناراحتت کرده بعد آخر شب بشین بخونشون و قضاوت کن،من یه مدت همین کارو کردم دیدم شوهرم دوستم داره خیلی کارایی که به چشم من نمیومدن کارای بزرگی بودن و نشانه اهمیتش به منه،دختر خوب همیشه چند سال اول زندگی سخت میگذره چون اونجور که باید زن و مرد نسبت به هم شناخت ندارن و وقتی میرن زیر یه سقف تازه میفهمن کجا اختلاف نظر دارن و اونموقع تفاوتها آشکار میشه،با این چیزا روزای خوش زندگیتو خراب نکن،بذار به روش خودش حسشو بروز بده ،مثلا شوهر من اوج احساساتش اینه که موقع خواب بغلم میکنه از پشت بعد میگه فکرنکنی دوستت دارم ها پررو میشی البته به شوخی :43:
یه کار دیگه هم میتونی کنی باهاش حرف بزن هرچی تو دلته بهش بگو برای اوین و آخرین بار ازش بخواه حسشو بهت بگه ولی قبلش حستو بهش بگو تا نرم بشه برای جواب دادن،اگه رودررو باهاش حرف زدی دستشو بگیر کنارش بشین با مهربونی و محبت و حرفای خوب و صمیمانه احساستو بگو بعد بگو میخوام بدونم حس تو چیه چون هیچوقت تاحالا ازت نشنیدم فکر میکنم نسبت به من احساساتت کمرنگه واین منو آزار میده چون من توروخیلی دوست دارم وخیلی برام مهمی ولی اگه براش توی نامه نوشتی اول ازش تعریف کن و حستو بگو بعد بگو ازچی ناراحتی و میخوای احساسشو بدونی بگو اگه نمیخوای جوابمو رودر رو بدی توی یه نامه جوابمو بگو ولی حتما جواب بده چون برام مهمه که من فکر میکنم نامه تاثیرش زیاده خصوصا اگه خالصانه و با حرفای خوب قاطی باشه
پس نتیجه گیری اینکه چندتاکار انجام بده
1- لینک بالا رو که برات گذاشتم تمام موضوعاتشو بخون
2-شوهرتو زندگیتو باکسی مقایسه نکن
3-یه دفتر تهیه کن برای نوشتن کارها و رفتارهایی که از نظرت خوب یا بد بودن حتی کارهای ریزهم بنویس
4- با شوهرت حرف بزن یا رودر رو یا ازطریق نامه هر دو راه باید عاشقانه و لطیف و پراحساس باشه
ببینم چیکارمیکنی ها،مریم عزیزم هوای زندگیتو داشته باش زندگیت تازه نفسه مثل یه غنچه است که تازه میخواد شکوفا بشه خوب ازش مراقبت کن تا به ثمر بشینه و عطر خوشش تمام وجودتون رو پر کنه
خوشبخت بشی
مریم جان شما نامزد هستید یا عقد کردید؟؟
میگی از اولش همینطور سرد برخورد میکرد، پس از روی چه نشونه هایی میگی بهت علاقه داره؟
نامزدیتون از مسیر خواستگاری سنتی پیش رفت؟یا قبلش با هم ارتباط داشتید؟
میشه خوبیها و ضعفهای ایشون رو بنویسی؟
و اینکه خودت فکر میکنی ایشون چرا شما رو انتخاب کردن؟هیچوقت از خوبی های شما نمیگه؟ اینکه چرا انتخابت کردم؟ یا مثلا فلان اخلاق یا رفتارت رو خیلی پسندیدم اوایل یا...؟
سلام مریم جون
منم موقع نامزدی همین مشکلو داشتم.گفتم شاید به مرور زمان حل بشه.ولی الان ده ساله ازدواج کردم.با دو بچه.خیلی پشیمونم.چون شوهرم خیلی سرده حتی بدتر از قبل.گاهی چند روز باهام قهر میکنه:54: