مشکل من با شوخی ها و رفتارای همسرم

سلام به دوستای همدردی من مشکلاتی دارم که خیلی اذیتم میکنه
1-شوخی هاش با دیگران که اصلا مراعات نمیکنه پیش هرکس و ناکس شوخیای بد میکنه مخصوصا با شوهرخواهرش بهش گفتم تو با خواهرت محرمی شوخی میکنی خب من سختمه پیش شوهرخواهرت شوخی میکنه ولی گوش نمیده
2-با خانومهای فامیل اللخصوص جاریم خیلی گرم میگیره چندبار بهش گفتم انقدر باهاشون گرم نگیر میگه بیخیال بابا قرن21 تو هنوز دنبال این چیزایی چندبار گفتم زنداداش عین خواهر نیست ولی گوش نمیده
3-شدیدا چشم چرون هست هربار هم بهش میگم میگه تو حساسی من اصلا حواسم جای دیگه نیست
4-با خود من شوخیای بد میکنه حرفای بد میزنه بهش گفتم من اصلا دوست ندارم انقدر فکرت منحرف باشه میگه بیخیال با تو شوخی نکنم با کی شوخی کنم
5-خیلی خیلی علیه زن ها حرف میزنه بچه8ماهه دارم بهش میگه دوست داری برات مامان جدید بیارم یه پیرمرد بمیره میگه زنش دق دادش شوهرخواهرش پراید خرید گفت اصلا نگران نباش کسیکه با وجود زن تو خونه نمیمیره با پراید هم نمیمیره خیلی ازین شوخیا میکنه---به خدا من خیلی مهربونم خیلی بهش خوبی میکنم حتی تو فامیل هم معروفم به مهربونی
6-من8روز هست تصادف کردم پا و دنده هام شکسته شوهرم خیلی گیر میده که اینجوری من باید یه زن دیگه بگیرم اونم فقط بخاطر رابطه ...
من خیلی داغونم با پا و دنده های شکسته و بچه8ماهه شوهرم هم اینطوری بهم تیکه میندازه
من26سالمه شوهرم28سالشه2ساله ازدواج کردیم یه بچه8ماهه هم داریم

بابا داره باهات شوخی میکنه واقعا که نمیخواد زن بگیره سخت نگیر شما

اتفاقا به نظرمن یه سری این مشکلاتی که گفتی مشکل نیست موهبت هست
این که ادم شوخی هست خیلی خوبه من از آدمای شوخ خیلی خوشم میاد باهاش سرسنگینی نکن که انق شه بذار همینجور شاد باشه اتفاقا به نظرمن شوهرت خیلی دوستت داره که باهات شوخی میکنه اگه دوستت نداشت باهات کم حرف میشد
در مورد روابط با زن داداش و بقیه خانومها هم خب شوهرت روابط عمومیش قویه به نظرمن که زنداداش خواهره راستی یه چیزی معمولا اگه یه پسر از سن کم زن داداش داشته باشه خیلی باهاش جور میشه زنداداشت چندساله که زنداداش شوهرت شده؟

چشم چرونی خیلی بده من به شخصه با اینکه مجردم اصلا تحملش رو ندارم

شوخی هاش در مورد زن ها هم به نظرم از شوخ بودنش هست و اینکه میخواد تو رو تحریک و غیرتی کنه و اصلا نیت و قصد بدی نداره وگرنه واقعا که نمیخواد برای بچت مامان جدید بیاره یا مقایسه پراید و زن واقعا خنده داره
در مورد تصادف و شکستگی بدنت هم نظری ندارم با the boy موافقم داره شوخی میکنه به نوعی میخواد بگه من چقدر وفادار هستم و تورو دوست دارم که دارم تحمل میکنم میخواد شرمندت کنه مثلا
وگرنه شکستگی چه ربطی داره به اینکه زن بگیره خب1ماه تحمل کنه
بیشتر از اینکه از نظر نبود رابطه براش سخت شه مطمئنا رسیدگی به کارای خونه با توجه به شکستگیت براش سخت هست البته اگه کس دیگه ای مثلا جاریت کارای خونه رو انجام نده
خیلی اشتباه میکنی اگه باهاش بدرفتاری کنی و شادی و شوخ بودن رو ازش بگیری

تو هم با شوخى جوابشو ميده.
ميدونى دليل اينکه شوخياش رفته رو مخت اينه که از اول حساس شدى و اين حساسيتو ادامه دادى.الانم از بس بهش فکر ميکنى,برات پررنگ شده و همه ذهنتو درگير کرده.حالا يه مدت بيخيال باش و گير نده و ببين چقد برات عادى ميشه.
بخدا شوخى کردن گناه نيس,خيلى هم دلت بخاد که همسرت شوخ طبعه.خوشت ميومد يه همسر اخمالو ميداشتى؟؟
الان خيليا دوس دارن جا تو باشن عزيزم,از خداشونه که همسرشون باهاشون شوخى کنه.
ولى شوخى هاى +18 توى جمع هرگززززززز :81:

در مورد چشم چرونى يکم بيشتر توضيح بده.چون بعضى آقايون يه حرکتى دارن که اسمش چشم چرونى نيس,بيشتر يه چيزايى مثل تيپ هاى عجق و وجق رو نگاه ميکنن يا مطمئن باش خيلى چيزا براشون مسخره مياد و بيشتر واسه خنده نگاه ميکنن.

the boy آخه شوخیش هم ناراحتم میکنه میدونم زن گرفتن رو به شوخی میگه ولی آخه شوخیش هم بده بهتر بگم اگه خودش این مشکل براش پیش میومد من میگفتم باید شوهر کنم به نظرت چیکار میکرد من به بچه8ماهم بگم دلت میخواد برات بابای جدید بیارم چیکار میکرد
میخواستم اسم تاپیکم رو بذارم چرا مردها انقدر بدجنسن ترسیدم به یه سری بر بخوره

نرگس عزیز باورم نمیشه که اینا رو موهبت میدونی چون مجرد هستی درک نمیکنی چی میگم اینا موهبته برای دیگران که همش بخندن اگه عمو دایی برادر دوست اینجوری باشه اما شوهر اگه این حرفا رو اونم به خانومش بگه اصلا خوب نیست یا حداقل دل من طاقت نمیاره

چیزی جز مهربونی از من ندیده نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی خیلی مهربونم بهش گفتم ناراحت میشم وقتی این حرفا رو میزنی میگه بجاش من کیف میکنم هرچی زنا رو آزار بدی حقشونه
آخه من که همش خوبی کردم چرا این حرفا رو میزنه

تصادف کردم انقدر مهربون شده بود اون شب که بهش گفتم ای کاش دوباره تصادف کنم تا تو انقدر مهربون و با محبت شی ولی از فرداش شروع کرد به تیکه انداختن
میشینه برای خودش نوحه میخونه که یه آقاپسر خوش تیپی بود که دخترا میمیرن براش بی زن شد حالا وقتشه آستین بالا بزنه
داشت ظرف ها رو میشست گفت اگه ناراحت نمیشی یه زنگ بزنم دوست دخترم4-5تایی بیان ظرفا رو بشورن (اونم ظرف2نفرآدم)
با ناله میگه یه زن بیشتر نداشتیم اونم از دست دادیم تقصیر خودم بود که یه دونه بیشتر نداشتم جوری حرف میزنه انگار ناقص شدم
بچه خرابکاری میکنه میره بچه رو بشوره میگه سحر جون مادرت بذار من 2-3تا زن بگیرم آخه مرد این کارا رو بکنه چیه
انقدر زخم زبون میزنه بخوام بگم 50خط میشه
بازم دست خواهرش و جاریم درد نکنه که خیلی تو کارای خونه مخصوصا بچه داری کمکم میکنن وگرنه شوهرم میکشت منو با تیکه انداختناش
بحث فقط جاریم نیست کلا با زن ها خیلی گرم میگیره چندبارم بهش گفتم به داداشت بگو زنش روابط فیزیکیش رو باهات قطع کنه چیزی نگفت به خود زنداداشم گفتم برادرشوهر نامحرمه برای چی میکوبی روی پشت شوهرم میگه برادرشوهر عین داداشه
زنداداشش33سالشه15ساله که ازدواج کرده یعنی شوهرم از13سالگی زنداداش داشته

نیکی جان خوش اخلاقه همه دوستش دارن بخاطر همین شوخ بودنش مشکل من همین حساسیت هام هست
شوخیاش اکثرا+18هستن چندبار گفتم پیش نامحرم حداقل چیزی نگو ولی میگه اصلا براش مهم نیست کی پیششه حرفش رو میزنه دیگران هم چیزی نمیگن میگن شوهرت مجوز داره
من از خجالت اب میشم پیش نامحرم این حرفا رو میزنه
پسرعموش رو سالی2-3بار میبینیم پیش اونم حرف بد میزنه زن پسرعموش بهم گفت شوهرت خیلی راحته مردم از خجالت هیچی نداشتم بگم
به شوهرم گفتم تو اگه خجالت نمیکشی زن مردم خجالت میکشه گفت بیخیال بابا همه منو میشناسن میدونن من ازادم
نیکی جان چشماش همش سمت دختراست مطمئنم چشاش کار میکنه همچین کله رو میچرخونه که بهش میگم هم میگه دختره رو ندیدم مغازه رو دیدم
چندین بار تاحالا اتفاق افتاده هرموقع یه دختر بدحجاب از کنارمون رد میشه غصم میگیره
اصلا هم مراعات نمیکنه حداقل جلوی من بد نگاه نکنه میدونه من صورتش رو نگاه مکینم اما بازم میبینه
من بهش اطمینان کامل دارم یه موقع فکرنکنین بحث شک و این چیزاست بحث زبونش هست که اذیتم میکنه
از تیکه هایی که بابت نداشتن رابطه میندازه بماند دیوونم کرده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیر همدردی

به تالار همدردی خوش آمدید
متاسفانه این تقریبا مشکل بسیار رایجی هست واختصاص به شما ندارد. و باید شما بیشتر در مورد این مسئله بدانید.
متاسفانه بسیاری از آقایان دچار چنین اشتباهاتی شده و به صورت شوخی چنین مسئله ای را بین خودشان و در بعضی موارد با همسرشان مطرح می کنند. نکته ای که می تواند به شما کمک کند این است که حساسیت نشان دادن به این موضوع ، متاسفانه جذابیت این شوخی های آزارنده را زیاد می کند.
مهم اینست که بدانید این حرفها به این معنا نیست که همسرتان نسبت به شما و زندگی بی علاقه شده است و در سر هوای دیگری دارد( این صرفا یک کج سلیقگی است)، بلکه یک اشتباه رایج گفتاری اوست. برای کاهش و بی تاثیر کردن این مسائل بر زندگی باید این حرفها را مورد بی توجهی قرار دهید( اشتباه نکنید نه اینکه قهر کنید یا....) نه مثلا موضوع حرف را زیرکانه عوض کنید. برای اینکار شما هم به شوخی یک بخش کوچکی از حرفش را بگیرید و ضمن ادامه دادن به موضوع دلخواه خود بکشانید مثلا:
آقا: فیلم دیشب رو دیدی، فکر کنم آقاهه هم مثل من تو فکر یه زن دومی بود.
شما: آره ، اون خانم هم مثل اینکه کارمند بود، ولی نه مثل اینکه خانه دار بود، نمی دونم چرا توی این فیلم ها همیشه خانمها را خانه دار نشون میدهند، درسته بیشتر زنهای ایرانی خونه دارند. اما این خونه متعلق به شوهرانشون هم هست.( به شوخی و خنده)،
دوست داشتی یه خانم داشتی نجیب بود ( کاری به جیبت نداشت)، خانه دارم بود ( دیگه نیاز به خانه مسکونی نداشته )....
خوب دقت کن. اینها مهارت هست. یعنی باید تمرین کنی. یعنی به جای برخورد احساسی مستقیم، بطور غیر مستقیم باعث کاهش حساسیت می شوید. موضوع را از یک جایی که آقاتون شروع کرده ، شما هم شروع می کنید، یک جمله او را نیز تکرار می کنید، ولی به صورت خیلی ظریف و آهسته و آرام موضوع را عوض می کنید. ( تاکید می کنم نباید خیلی تابلو باشه بطوریکه او بفهمد و بگوید چرا موضوع را عوض کردید. اگر او متوجه شد، بدون حساسیت می توانی دوباره چند جمله ای را با او همراهی کنی)
در واقع شما می خواهید با این کار به شوهرتان بفهمانید این حرفها فقط در حد حرف است و بعد هم با ظرافت با عوض کردن موضوع به این نکته تاکید می کنید که بهتر است حرفش هم نباشد.

---

.

سحر جان فکر میکنم شما قطب مخالف همسرت از نظر اخلاقی هستی ... هر اندازه ایشون شوخ طبع هستن جنابعالی جدی و خشک هستی ... عزیزم دوستان همدردی کاملا درست میگن که همسرت از دوست داشتن زیاده که انقده سر به سرت میذاره... در مورد زن داداش ایشون هم باید بگم احتمالا از سن پائین وارد خانوادشون شده بنابراین به چشم ی خواهر بهش نگاه میکنه وگرنه حتما برادر شوهرت با شوهرت سر این قضیه برخورد جدی میکرد .... در مورد حرف های +18 هم باید بگم توی خلوت بهتره شما با ایشون همراهی کنید تا از مصاحبت با شما زندگیتون گرم تر بشه ... اخلاق شما موجب میشه خدایی نکرده در اینده نزدیک ایشون از شما فاصله بگیره و به دنبال همراه مناسب تری برای خودش بگرده
موفق باشید

سحر جان چرا اینقدر خشک هستی و حرفای شوهرتو جدی میگیری. معلومه که همه اینا شوخیه. مردا اگت فکر تجدید فراش بسرشون بزنه که اصلا تو خونه مطرح نمیکنن. سعی کن. اخلاقشو درست بشناسی
از بین اینا که گفتی فقط شوخی های بالای 18 غیر قابل تحمله. البته من مجردم ولی درک میکنم که ادم خجالت میکشه

ببين چقدر تو كاراي خونه همكاري كرده باهات ! بقيه مردا از اين كارا نميكنن. اين كه حاضر شده اين كارارو كه واقعا واسه مردا سختهانجام بده يعني خيلي دوستت داره . خيلي هم با حاله!خيلي حرفاي باحالي بهت زده اينا كه زخم زبون نيست . منفي به اين حرفا نگاه نكن به نظر من تو هم باهاش شوخي كن! نامزد من هر وقت شوخي ميكنه منم باهاش شوخي ميكنم ديگه خودش كم مياره:311: اتفاقا خيلي هم از اين كار من خوشش مياد، تو هم امتحان كن البته شوخي كن نه كه بهش با طعنه چيزي بگي! يه چيزي كه واسه مردا خط قرمزه اينه كه بگي برم يه شوهر ديگه پيدا كنم!!! با وجودي كه خودشون خيلي اسم زن گرفتن ميارن به هيچ عنوان نميپذيرن حتي باهاشون شوخي كني. از زندگيت لذت ببر. فقطم واسه كاراي خونه كه سختشه داره مسخره بازي در مياره كه بتونه از پسش بر بياد ! الان داره خودشو راضي ميكنه كه به خاطر تو اين كارارو بكنه . اميدوارم زودتر خوب شي

سحرجان کاری نکن که شوهرت شوخیاش رو بذاره برای دیگران اخم هاش رو بذاره برای تو
باورکن شوهرت خیلی دوست داره خودت یه ذره فکرکن تنها هدفش خندوندن تو هست
مقایسه پراید و زن(مگه زن وسیله کشتار هست)-میگه سحر جون مادرت بذار2-3تا زن بگیرم(مگه زن کیف و کفشه)-بذار زنگ بزنم دوست دخترام4-5تایی بیان طرفا رو بشورن(اونم ظرف دونفر)
وقتی با ناله میشینه نوحه میخونه که باید زن بگیره-به بچه8ماهه میگه دوست داری برات مامان جدید بیارم(بچه8ماهه که حفر حالیش نمیشه داره به تو میگه)
تمام این شوخیا به قصد خنده هست
من یه دایی دارم55سالشه دقیقا عین شوهرتو هست زنداییم هم همیشه باهاش شوخی میکنه مثلا وقتی از یه زن حرف میزنه با دستش میکوبه پشت داییم یا به شوخی میگه پرویز ساکت میشی یا زبونتو دربیارم به من میگه این چه دایی ایه که تو داری
خب هدف از این حرفا همش خنده هست وگرنه واقعا که نمیخواد زبون داییم رو دربیاره یا واقعا که نمیخواد داییم رو کتک بزنه که میزنه پشت داییم
در تمامی موارد باهاش همراهی کن دایی منم حرفای بالای18 زیادی میزنه از وقتی بچه بودم همیشه میگفت اصلا براش فرق نمیکنه بچه10-15ساله یا پیرمرد70ساله یا بابا و مامانش پیشش هستن حرفش رو میزنه
فقط در مورد چشم چرونیش سعی کن درستش کنی مثلا به شوخی بگو وقتی من هستم برای چی چشمت میره جای دیگه
باورکن هرچی رو سخت بگیری برات سخت میشه هرچی رو ساده بگیری برات ساده میشه من خودم تازه یه هفته هست میخوام اخلاق تند و عصبیم رو رها کنم
در مورد رابطت هم نمیدونم جسمت تا چه اندازه صدمه دیده دنده های بالایی اگه شکسته باشه خیلی سخت خوب میشه وحتی عمیق نفس کشیدن هم باعث میشه قفسه سینه درد بگیره انقدر دردناک هست
دنده های پایینی زود خوب میشه پا هم که1ماهه حله که صدمه جدی نباشه
سعی کن بهش برسی اگه جسمت اذیت نمیکنه نمیشه تو محیط تالار توضیح داد به هرحال یجوری حلش کن
هرچند که مطمئنم تو این زمینه هم داره شوخی میکنه میخواد خودشو برات لوس کنه همینکه میگه یه پسرخوش تیپ که دخترا دنبالشن باید دنبال زن بگرده داره خودش رو برات لوس میکنه اصلا نگران نباش

اصلا هم غیرت زنونه رو با غیرت مردونه مقایسه نکن کلا باهم فرق میکنن
تو جامعه باب شده که فقط مردها غیرت دارن چون زن گوهر هست و مردها برای اینکه نشون بدن مردها هم گوهر هستن خیلی دوست دارن زن هاشون براشون غیرتی شن
درمورد چشم چرونیش همونطورکه گفتم با شوخی این مشکل رو حل کن درست میشه بگو من هستم باید منو ببینی نه اونا رو بهش بگو دیدن زن دست و پا شکسته(میدونم پا و دنده ات شکسته) یه چیز دیگست
از چیزی خجالت نکش شوهرت هست خب بنده خدا راست میگه با تو شوخی نکنه با کی شوخی کنه
از این حرفش خیلی خوشم اومد

بنظرم شما باید هرچند سخت اما حساسیتتونو کم کنین.
با نشون دادن حساسیت زیاد نه تنها مشکل حل نمیشه تازه حادتر هم میشه.

دیدی مثلا یک بچه، یکاری و میدونه اشتباهه و اگه مامانش بفهمه سرش داد میزنه ، و دلخور میشه، ولی بازم اینکارو انجام میده، چون از همون داد زدن مامانش خوشش میاد حس میکنه مامانش نسبت به کارش بی تفاوت نیست.دوست داره مرکز توجه مامانش باشه.گاهی آقایون هم.همینطور میشن البته شما میگین به همسرتون توجه کافی دارین، پس ممکنه این نوع رفتار و آزارهاشون بخاطر گذشتشون باشه!

البته این شوخی ها متاسفانه خیلی زیاد در آقایون رایجه، حتی بعضیاشون چون در اینجور محیط ها بزرگ شدن که همیشه دیدن مردهای خانواده با خانوماشون همچین شوخی هایی میکنن بنابراین این دست شوخی هارو کاملا عادی میدونن و فکر میکنن مشکلی پیش نمیاد.

همسر شما گفتن از اینکه شمارو با این دست شوخی ها آزار میدن خوششون میاد. درسته؟

خب پس چرا شما ایشونو راغب تر میکنین؟
اتفاقا وقتی این دست شوخی هارو دارن، شما طوری برخورد کنین انگار نشنیدین.
سکوت کنین یا خودتون و سرگرم بچه کنین.
هیچ واکنشی نشون ندین کاملا بی تفاوت باشین.

""مثلا در هنگام ظرف شدن، همسرتون همچین حرفی میزنن، خب شما اگه تا قبل این قضیه تمام توجه تون به سخنان همسرتون بوده، با گفتن این حرف طوری تظاهر کنین که متوجه نشدین یا مثلا مکانتونو و عوض کنین.برین تو یک اتاق دیگه. توجه کنین شما قهر نیستین فقط میخواین نسبت به این کلام حالت بی تفاوتیتونو نشون بدین.
ممکنه صداتون بزنن، شما جوابشونو بدین چون قهر نیستین، یک بهاته ای بیارین مثلا اومدم از این اتاق چیزی بردارم، یا اومدم تلویزیون نگا کنم یا این دست مثال ها."""

مطمعنا همیشه در حال شوخی کردن نیستن، گاهی هم خوب و مهربونن، اینطور موقع ها شما هم بهشون پاداش بدین مثلا براشون سورپرایزی در نظر بگیرین. اگه پرسیدن به چه مناسبتیست "بگین چون امروز خیلی خوشحالم" . حرف بدی از زبون همسر عزیزم نشنیدم. همسرم خیلی همسر خوبی بودن. منم میخوام خوشحالیمو با همسرم و فرزندم تقسیم کنم . اما مسله و زیاد باز نکنین در همین حد بگین چون ممکنه در این رابطه صحبت بیشتری بشه و جشنتون هم الکی خراب بشه.
اگه توضیح بیشتری خواستن شما موضوع و عوض کنین .
شما تا حالا خواسته هاتونو به همسرتون گفتین. خب پس ایشون میدونن شما چطور همسری میپسندین. از این به بعد و سعی کنین با همین پاداش و تنبیه کردن از طریق بی تفاوت بودن ایشون و اصلاح کنین.

وقتی میرین مهمونی اتفاقی میوفته که براتون خوشایند نیست، بعدش ک میاین خونه لزومی نداره در این رابطه بحث کنین،دیگه بحث نکنین. فقط روزی که اتفاق تاخوشایند میوفته خودتونو زیاد راغب و خوشحال و سرحال نشون ندین.
ولی موقعی که ایشون همسر خوبی هستن، خودتون و خیلی خوشحال و ذوق زده نشون بدین.و سعی کنین کارهایی و انجام بدین که دوست دارن.
خود همسر کم کم متوجه تغییر رفتار شما میشن.

از نظر مذهبی هردوتون در چه سطحی قرار دارین؟

اگه باهم بیرون میرین و همسرتون به سمت دختری که بدحجاب هستن سرشون برمیگرده، یهو با حالت تعجب بگین، چیزی شده؟ اتفاقی افتاده؟ اون سمت چیه؟
بعد که انگار تازه چشمتون به همچین دختری افتاده بگین:
وایی خدای من، چرا خب اینا اینطوری میاین بیرون نمیگن ممکنه مردی ببینتشون و شرایط ازدواج و نداشته باشه ناخوداگاه به گناه آلوده بشه.
یا اینکه خدایی نکرده مرد متاهلی چشم هاش ناخوداگاه به این سمت بره و ببینتشون و باعث بشه تو ذهنش به همسرش خیانت کنه و به گناه آلوده بشه.
خوش بحال خودم که زیبایی هامو فقط برای همسر عزیزم گذاشتم.
و اجازه نمیدم هرچشمی به جسمم بیوفته.
بعدشم رو به همسر بگین، البته ناگفته نماند که خدا به من بهترین همسر دنیارو داده، همسری که به پاکیه خودش و ذهنشو چشماش اطمینان دارم.
مطمعنم حتی تو ذهنشم به من خیانت نمیکنه.
بعد انگار وقتی تازه متوجه زمان حال شدین بگین، ااا راستی تو چیزی میخواستی بمن نشون بدی، اونجا چیزی بود که میخواستی بمن نشونش بدی.


فقط تو این راه نباید انتظار داشته باشین که همسزتون به یکباره بشن همونی که شما مایلین باشن، بهتره صبر بیشتری داشته باشین و از واکنشهای تند پرهیز کنین.

دوست عزیز درکت میکنم چون شوهر منم ای اخلاقارو داره و بدتر از همه اینکه میشینه پیش خانوادش جلوی خودم بدمو میگه و واقعا هم الکی میگه
امیدوارم به نتیجه برسیم

ببخشید خانوما این شوخیا به نظر من اصلا هم خوب نیست و خنده دار نیست!!
موضوع واسه شوخی و خنده زیاد هست، چرا همسر ایشون باید شوخی هایی کنن که میدونن نه تنها باعث خنده همسرش نمیشه بلکه ناراحتش هم میکنه؟؟!
منم میگم حساسیتتون رو کم کنید ولی بی خیال هم نباشید. مثلا همونطور که تو نقل قول مدیر نوشتن بحث رو عوض کنید


و وقتی تو خیابون به خانمای دیگه نگاه میکنن،بهشون بگید من همیشه وقتی مجرد بودم مردهای متاهل که به دخترای دیگه نگاه میکردن خیلی ناراحت میشدم، میگفتم خب اگه چیزی دوست دارن یا یه تیپی می پسندن به همسراشون بگن تا همونطور بشن...
بگو وقتی من با تو هستم ناراحت میشم،و خجالت میکشم وقتی همراهت هستم تو به بقیه نگاه میکنی...
بهش بگو تو دوست داری من تیپم چطور باشه؟؟ دلم میخواد هر چی هست از خودم بخوای تو خونه...

سلام دوباره از همه دوستان بابت نظراتشون متشکرم واقعا دوست دارم بدونم دیگران چه احساسی دارن راجع به رفتارای شوهرم
هرکسی سلایق و عقایدی داره قبول دارم منم حساسم درک میکنم که خیلیا دوست دارن جای من باشن و شوهر شوخی داشته باشن اینو خود بعضی از فامیلا هم بهم گفتن
من نمیخوام شوهرم رو ساکت کنم متوجه هستم که شوهرم منو دوست داره و اصلا قصد بدی نداره اما بعضی رفتاراش واقعا دلمو میلرزونه همینکه همیشه علیه زن ها حرف میزنه بعضی موقع به خودم میگم آخه من که چیزی براش کم نذاشتم همه جوره از هرلحاظ بهش خوبی میکنم چرا علیه زنها حرف میزنه
چشم چرونیش واقعا رو اعصابمه
شوخیاش واقعا بعضی موقع ناراحتم میکنه
چرا بعضیا فکرمیکنین زن ها حق ندارن روی شوهرشون غیرت داشته باشن من قبول دارم بعضی جاها تقصیر از منه و زیادی حساسم اما خب حساس بودن منم از علاقم به شوهرم هست
اینکه تصادف کردم و پا و دنده هام شکسته میگه باید زن بگیرم که باهاش باشم خب دلم میگیره من که این همه مدت باهاش بودم 1بارم ردش نکردم واقعا انقدر سخته که یه مدت نتونه تحمل کنه

ولی با نظرات شما کاملا موافقم بهتره منم باهاش شوخی کنم و سر به سرش بذارم تا از حساسیتم کم شه
asalasal متوجه هستم که کارای خونه برای شوهرم سخته و یجورایی داره با این حرفا از خودش تعریف میکنه ولی خب بازم سخته برام حق باتوئه باید یخورده از حساسیتم کم کنم ولی با اینحال معتقدم بعضی رفتاراش اصلا خوب نیست درک نمیکنه که یه زن سختشه که پیش یه فامیل حرفای بالای18زده شه
the loser بدبختیم اینه دنده های بالاییم شکسته و خیلی اذیتم میکنه اتفاقا دکتر هم بهم گفت دنده های بالایی بیشتر اذیت میکنن پام1ماهه خوب میشه اما دنده هام دکتر گفت باید مراعات کنم چون بد شکستن سعیم رو میکنم راضی کنم شوهرم رو اما خب سخته برام خیلی درد میکنه دنده هام

دختربیخیال حرفات خیلی خیلی سنجیده بود خیلی استفاده کردم ممنونم ازت
شارلوت عزیز فکرکنم خیلی خوش به حال زن های تالار میشد اگه اسم تاپیک رو میذاشتم چرا مردها انقدر بدجنسن
ریحانه جان کلا کتمان میکنه میگه من به هیچ کس نگاه نمیکنم بارها بهش گفتم هرچی تو بگی من همونجوری میشم میگه هرجور باشی خوبی من راضیم ازت
ولی با این حال خیلی تیکه میندازه
یادمه پارسال که رونالدو داشت جایزه بهترین بازیکن جهان رو میگرفت زن رونالدو رو تلویزیون نشون داد گفت چقدر خوشگله میدونه من حساسم گفتم اصلا خوشگل نیست خب منم اگه انقدر پول دار باشم و مشهور باشم و آرایش کنم خوشگل میشم گفت شما زن ها هرچی آرایش کنین بازم هیچی نمیشین همیشه مردها سرترن باید بهتون لطف کنن که بیان سراغتون
خیلی بهم برخورد منی که همه کار دارم براش میکنم چرا باید اینجوری بگه
به خدا شوخی گفتنش هم سخته
نمیدونم شاید حق با شما باشه و من زیادی غیرتیم ولی باورکنین چون دوستش دارم غیرتیم

درکل سعی میکنم از حساسیتم کم کنم با کمک شما

نقل قول:

---

یادمه پارسال که رونالدو داشت جایزه بهترین بازیکن جهان رو میگرفت زن رونالدو رو تلویزیون نشون داد گفت چقدر خوشگله میدونه من حساسم گفتم اصلا خوشگل نیست خب منم اگه انقدر پول دار باشم و مشهور باشم و آرایش کنم خوشگل میشم گفت شما زن ها هرچی آرایش کنین بازم هیچی نمیشین همیشه مردها سرترن باید بهتون لطف کنن که بیان سراغتون
خیلی بهم برخورد منی که همه کار دارم براش میکنم چرا باید اینجوری بگه
به خدا شوخی گفتنش هم سخته
نمیدونم شاید حق با شما باشه و من زیادی غیرتیم ولی باورکنین چون دوستش دارم غیرتیم

---

من بودم میگفتم ، اوهوکی از خداتم باشه که من به این خوشگلی ، طنازی ، بهت جواب مثبت دادم!
هیچم از اون زن کم ندارم! میخوای بهت ثابت کنم؟


عزیزم تیکنیک های گریم ، فوق العاده است!!! یعنی قیافه اتو 180 درجه تغییر میدن! طوری که اصلا نتونه بشناست.
حتی میشه خودتو شبیه همون بازیگری که شوهرت میخواد در بیاری.

من بودم میرفتم یاد میگرفتم ، بعد یروز که شوهر سر کاره ، خودمو براش آراسته میکردم ، ببینم میتونه منو از اون بازیگر تشخیص بده !
یا یروز که خوابه ، تو صبح زودتر بیدار شو و اینکارو بکن!

ولی درکل اینجور موقع ها روحیه اتو اصلاااااا نباز ، با اعتماد بنفس از خوبی های خودت تعریف کن.:72:
برات آرزوی موفقیت میکنم:72:

- - - Updated - - -

در جهت تکمیل حرفام :

کلا عزیزم ، سعی کن با همسرتون با اعتماد بنفس حرف بزنین.
من حس میکنم شما اعتماد بنفستون کمه!

اینکه همسرتون ، از قشر مرد تعریف میکنن، یا با شما شوخی میکنن و از ویژگی های خانوم های دیگه تعریف میکنن، نباید اجازه بدین اینها همه اعتماد بنفس شما رو تضعیف کنه.

شما وقتی اینا رو میشنوی، با خودت میگی،
حتما من یجایی کم گذاشتم
حتما من یک ایرادی دارم که اون خانم نداره
حتما همسرم منو دوست نداره
و هزارتا حتما دیگه ...

اینا اگه برفرض محال هم درست باشه، با این خودخوری ها که بجایی نمیرسی.

شما بجاش در مقابل از ویژگی های مثبتی که خودت داری علیه جملات همسرت استفاده کن. تا اینطوری اگه همسر به ویژگی های خوب شما پی نبرده باشه ، پی ببره!
باعث بشه ذهنش مشغول بشه.

با خودش میگه اااا همسرم راست میگه ها، اگه فلان ویژگی و نداره ولی فلانی و داره. که برام مهمترم هست.

ببین همه آدم ها برای خودشون منحصر بفردن، مطمعن باش یکی اگه فلان ویژگی ای و داره که شما اون ویژگی هارو نداری ، در کنارش اون هم ویژگی هایی و نداره که شما اونها رو داری!
پس هیجوقت خودتو نباز! بجاش سعی کن ویژگی های خوب خودتو بشناسی.

اگه همسر قدر مهربونی ها و کارهای شمارو نمیدونن ، خب شما کاری بکنین که ببیننن!

""مثلا اگه فلان روز ، N ساعت تو آشپزخونه زحمت میکشی ، و برای همسر گرامی غذای مورد علاقه اشونو درست میکنی ، اما همسر گرامی حتی یک تشکر خشک و خالی هم ازت نمیکنن، میتونی غذات که تموم شد بگی ، خدایا شکرت، که سلامتم ، تونستم N ساعت پای گاز واستم، تا غذای مورد علاقه همسرمو درست کنم. دستمم درد نکنه. بعدشم ظروف و جمع کن.""


اگه سر کار کردن تو خونه ، باهات شوخی های بدی میکنن، تو میتونی بجاییکه روحیه اتو ببازی، بگی پس معلومه که کارهای خونه خیلی سخته، وایی جقدر پس من سختی کشیدم این مدت.
حالا پس قدر منو بیشتر میدونی.
کارهاشون تموم میشه بهشون بگو دستت درد نکنه، میدونم خیلی سخته چون یزمانی منم اینکارهارو انجام دادم و میدونم سخته!:18:

هیچوقت ارزش کاری که انجام میدی و نیار پایین!!! نگو بخاطر دو تیکه ظرف میخواد بره هوو سرم بیاره، اصلا این کلمه رو هیچوقت خودت بکار نبر، بگو کار من چقدر سخت و طاقت فرساست که بخاطرش باید 2 الی 3 زن استخدام بشن بعنوان کارگر خانه!


حرفای همسر و بنفع خودت تعبیر کن، تا هم تو روحیه خودت تاثیر مثبت داشته باشه، هم همسرت از داشتن همچین زن با اعتماد بنفسی غبطه بخوره، معمولا مردا از خانوم های با اعتماد بنفس خوششون میاد.نه خانوم هایی که زود خودشونو میبازن.

اصلا ازت خوششون نیاد، بیا فرض کن حرفا از روی غرض بوده اصلا ، خب که چی؟؟ تو کاری کن که خوششون بیاد!!!

شوهرت جلو تلویزیون میگه به به عجب همسر خوشگلی داره، من باشم میرم جلو تلویزیون می ایستم میگم ، یه نگا به اون خانوم یه نگاه بخودم تو آینه میندازم میگم ، واااااا یعنی این از من خوشگلتره!!! من که هرچی دقت میکنم میبینم ، من از اون سرترم!!!!!

یا اینکه بگو خب همچین شوهر خوشتیپی بایدم همچین زنی داشته باشه.
یا اینکه طفلک شوهرش چقدر باید سختی بکشه و خون دل بخوره از دست این زن! چون باید کلی مراقب همسرش باشه تا مبادا بدزدنش!!!
البته شوهرشم بد نیست، بعد بخند بگو خببب پس هردو باید مراقب همدیگه باشن که مبادا بدزدنشون !!!:311:


کلی راه هست ، تا این راه ها هست، اصلا نیازی به دلخوری و ناراحتی نیست!!!

سطح شوخی های شوهرت رو با تو نمیدونم
ولی خب شوخی های زن و مرد که طبیعیه
حالا شما اگه یه وقتی شوهرت توی یه جمعی سنگین رنگین بود ازش تعریف کن و ازش کم کم بخواه که ایده آلت شه

ولی بزار با خودت شوخی کنه
آخه یه اهل شوخی رو سخت میشه عوض کرد

دختربیخیال خیلی خیلی ممنونم ازت راهنماییات خیلی عالیه خیلی پخته حرف میزنی حتما زندگی دونفره خوبی رو داری یا خواهی داشت
aye جان سطح شوخی که خب شوخیاش بد هست من ازین که همش حرفای بد میزنه خوشم نمیاد باز وقتی دونفری هستیم مهم نیست ولی خب تو جمع وقتی حرفی میزنه اونم جلوی افرادی که هیچ صنمی باهاشون نداریم خب سختم میشه
چندبار بهش تذکر دادم انقدر با دخترای فامیل گرم نگیر ولی گوش نمیکنه خدانکنه یه عروسی شه چپ و راست دخترای فامیل میرن باهاش میرقصن اصلا منو نگاه نمیکنه یه دو دقیقه با من هست باز دوباره روشو میکنه سمت اونا
خب یه متاهل برای چی بجای اینکه با من برقصه باید دست دخترخالشو بگیره باهاش برقصه
فامیلاش حجاب رو کلا تعطیلن میگه ما از بچگی باهم بزرگ شدیم مگه میشه چنین چیزی
هرکی با هرکی بزرگ شد پس دید بد نداره
چندوقت پیش دوتا دختربدحجاب کنار خیابون بودن داشت با برادرم کل کل میکرد که سه سوته مخشونو میزنه جلو چشم من میگفت تو سحرو بپیچون من سه سوت مخشونو میزنم بعد ولشون میکنم که فقط روی تو (برادرم)رو کم کنم خب من خوشم نمیاد این حرفا رو بزنه
چشماش مثل عقاب کار میکنه هربار هم کتمان میکنه کسیکه انقدر چشاش کار میکنه چطوری ممکنه به دخترخاله های بی حجابش بد نگاه نکنه
حالا زنداداش رو میگم قبول خواهرشه دخترخاله که دیگه خواهر نیست
الان که پا و دنده هام شکسته بهش گفتم جون من هرچی میگی فقط از رابطه با یکی دیگه حرف نزن من تازه10روزه اینطوری شدم برای چی انقدر میگی آخر من قید خوب شدن رو میزنم ولی بازم گوش نمیده اتفاقا بیشتر میگه
هرچقدرم شوخی باشه خب ته دل آدم میلرزه

دختربیخیال عزیز میخوام به حرفات عمل کنم سعی کنم بیخیال شم و پابپاش بخندم و سربه سرش بذارم از شوخیایی که خوشم نمیاد همونطورکه گفتی بی توجهی میکنم تا دیگه نگه
امشب اومد خونه اومد کنارم نشست با کلی ناراحتی گفت اونی که باهاش تصادف کردی رو باید بکشمش که عزیز منو اینطوری کرد من کلی کیف کردم بخاطر من میگه کلی قربون صدقش رفتم بعدش میگه نامرد نکرد حداقل بکشتت200ملیون دیت رو بگیرم با200ملیون میشه20تا زن گرفت منم به شوخی با پای گچ گرفتم زدمش

عجب چيزايي به ذهنش ميرسه:311:

به نظر من زیادی روی شوخی هاش حساسیت نشون میدی حرفاش بامزه هست شوخی دیگه همینه
می خواد حال و هوات را عوض کنه

من که اینجا خیلی خندیدم مخصوصا از نوحه هاش

ولی نباید دیگه با خانمهای فامیل برقصه واقعا زشته :81:

نقل قول:

---

دختربیخیال عزیز میخوام به حرفات عمل کنم سعی کنم بیخیال شم و پابپاش بخندم و سربه سرش بذارم از شوخیایی که خوشم نمیاد همونطورکه گفتی بی توجهی میکنم تا دیگه نگه
امشب اومد خونه اومد کنارم نشست با کلی ناراحتی گفت اونی که باهاش تصادف کردی رو باید بکشمش که عزیز منو اینطوری کرد من کلی کیف کردم بخاطر من میگه کلی قربون صدقش رفتم بعدش میگه نامرد نکرد حداقل بکشتت200ملیون دیت رو بگیرم با200ملیون میشه20تا زن گرفت منم به شوخی با پای گچ گرفتم زدمش

---

ولی من اصلا منظورم این نبود شوخیاشون خیلیم خوبه، موردی نداره، شماهم باهاشون همراهی کنین!

نه اتفاقا از نظر من هم حالا بسته به نوع اعتقاداتم و عقایدم ، بهیچ عنوان شوخی هاشون و این نحوه برخوردشون مورد تایید بنده نیست!

من فقط گفتم به یک نحوی شما شوخی های ایشونو به نفع خودتون تغییر بدین! از خوبی های خودتون بگین!

مثلا وقتی همسر از زیبایی های دختر دیگری تعریف میکنه، شما گوشه کز نکنین و قیافه ناراحت بخود بگیرین، اتفاقا با اعتماد بنفس کامل از خودتون و زیبایی های وجودیتون تعریف کنین.
وقتی شما دلخور و ناراحت بحالت قهر پیش میرین، این یعنی دارین به همسر میگین ، بله درست میگی من خودم هم قبول دارم اون شخص از من بهتره! زیباتره!شوخی همسر در اینجا از شوخی به جدی تبدیل میشه!

کافیه شما هم با اعتماد بنفس از خودتون تعریف کنین، تا زیبایی های شما در ذهن همسر تثبیت بشه، حالا چه قبلا متوجه اش شدن چه نشدن!

وقتی همسرتون حرفهای محبت آمیز میزنن، مثه مورد اول ، شما هم خودتون و راغب و خوشحال نشون بدین، مثلا برین بغلشون کنین، وبهشون بگین ، عزیزم ، خودتو ناراحت نکن ، من زودی خوب میشم! دوباره میشم همون همسر خوشگل و دوست داشتنی آقای همسر خان!

وقتی ایشون جمله دوم و براتون میگن، شما لازم نیست خودتونو ناراحت نشون بدین یا واکنش تندی انجام بدین، میتونین وانمون کنین نشنیدین، (البته کار شما هم جالب بوده اگه بحالت شوخی بوده و حالت جدی نداشته و باعث خنده جفتتون شده.)

اما مثلا من فکر میکنم ایشون میخواستن اینطوری شما رو کمی اذیت کنن، شما میتونستین ، به یک نقطه خیره بشین و لبخندی به لب داشته باشین، انگار تو فکر و خیال خوشی هستین، ایشون این حرفو زدن اما شما هیچ واکنشی نشون ندادین، همین باعث میشه که تعجب کنن، وقتی بهتون نگا میکنن از حالت چهرتون متوجه میشن شما انگار اصلا متوجه جملات دومشون نشدین ، و تو فکر و خیال دیگه ای هستین، میتونین یهو انگار که تازه متوجه نگاهشون شدین برگردین به سمتشون و حرفای محبت آمیز بهشون بزنین ، اینجوری شاید ایشون دیگه از کارشون خجالت بکشن و این حرفاو تکرار نکنن. کلا راه زیاده برای اینکه یک حالت جدی و ناراحت کننده و به یک حالت خوش و شاد تبدیل کنین.


درمورد رقصیدن با نامحرم:

اینطور که من متوجه شدم ، شما اختلاف فرهنگ زیادی با خانواده همسر دارین!
خب اینجا خودتون مقصر هستین، چرا موقع انتخاب همسر به این مسایل دقت نکردین؟

از قدیم میگن، هرکی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه!
خب پس شما هم باید اشتباهتو نو بپذیرین و پای لرزشهاش بشینین! و قبولشون کنین ! یا سعی کنین حساسیتتونو کم کنین و باهاش کنار بیاین!

اینطور که مشخصه همسر شما اینگونه بزرگ شدن، انسان مذهبی هم نیستن که بخواین پند و موعظه ای از جانب آخرتشونو و عواقب کارشون براشون داشته باشین،
از طرفی بخاطر شما هم حاضر نیستن اینکارا و کنار بذارن!

اگه مهمونی مختلط هست، و شما آدم مذهبی هستین واقعا نمیدونم چکار باید بکنین!
اگه شما هم همچون اعتقادات همسر دارین، یا مهمونیتون همه محارمتون هستن و مشکلی از این نظر ندارین، خب میتونین شما هم همچون دختر خاله های همسر ، خودتون و برای همسر آراسته کنین، و باهمسر برقصین، همسر با شما نمیرقصه شما خودتون برین نزدیک همسر و باهاشون برقصین، دستشونو بگیرین و سعی کنین کل حواسشونو به خودتون جلب کنین! اینطوری اسباب ناراحتی شما هم فراهم نمیشه! سعی کنین تو مهمونی ها یک گوشه نشینین و سکوت کنین، با همسر حرف بزنین و سرگرمشون کنین، اینطوری همسرتون وقت اینکه بخواد سر به سر دیگران بذاره پیدا نمیکنن.

حتی بنظرم اگه انسان معتقدی هستین، بعد از مهمونی یا عروسی ، وقتی رفتین خونه اتون ، دست همسر و بگیرین و و یک آهنگی بذارین و ازشون بخواین باهاتون برقصن ، بگین من اونجا بخاطر اعتقاداتم نتونستم جلوی نامحرم برقصم چون نمیخواستم باعث گناه بشم و چشم های مردان متاهل یا مجرد و از رقصیدنم سیراب کنم ، اما الان میخوام جلوی همسر عزیزم برقصم!

حتی اگه همسر گفتن الان خسته ان ، میتونین بگین اشکال نداره، شما بشینین من براتون میرقصم!


عزیزم، من کارشناس نیستم، حتی ازدواج هم نکردم، فقط خودمو در شرایط شما قرار دادم، کاری که میدونم، میتونستم انجام بدم و براتون بازگو کردم، شما میتونین از مدیر همدردی درخواست کنین ، نظر کارشناسانه ای براتون بذارن!

ولی درکل بنظرم اینکه بخواین شخصیت همسر و تغییر بدین کار بسیار سختی باشه!

بهتره روی خودتون و میزان حساسیتتون و صبوریتون بیشتر کار کنین.
سعی کنین وظایف همسریتونو بخوبی انجام بدین، تا ایشون هم قدر شما و بیشتر و بیشتر بدونن!

- - - Updated - - -

من فکر میکنم ، ایشون نحوه برخورد با یک خانوم و بلد نیستن، بد نیست هردوتون با تفاوت های ساختاری همدیگه بیشتر آشنا بشین،
اگه اهل کتاب هستن ، براشون کتاب بگیرین!
اگه اهل مقاله خوندن هستن، و اینترنت هستن میتونین این سایت و بهشون معرفی کنین.

حتی ما کتاب های خیلی کوچک و پرتابلی داریم که بسیار مفید و آموزنده اند، من یکبار تو یکی از نمایشگاه های کتاب با این دست کتاب ها اشنا شدم ، حقیقتش الان اسم کتابچه و خاطرم نیست، اما فکر نکنم پیدا کردنشون آنچنان سخت باشه!

من اینطور که دیدم دو دسته بودن ، یکی برای خانوم ها یکی برای آقایون!
تو هرصفحه یک جمله آموزنده برای زندگی بهتر نوشته شده بود! بنظرم اینها هم خوبند، هم برای خودتون بگیرین هم برای همسرتون!
بعضی وقتا ما آدم ها چیز های کوچیکی و فراموش میکنیم ، همین کوچیک ها رفته رفته بزرگ و بزرگتر میشن و یهو تبدیل به یک مشکل بزرگی میشن! حل کردن مشکلات کوچک خیلی آسونتر از درگیری با مشکلات بزرگه!

پس قبل از اینکه مشکلاتتون اونقدر بزرگ بشه بهتره هرچه زودتر حلشون کنین!

اگه اهل مشاوره اومدن هستن ، میتونین یک مشاور خوب انتخاب کنین و ازشون درخواست کنین که برای بهبود روند زندگیتون به مشاور مراجعه کنین.

اگه اهل کلیپ هستن، میتونین کلیپهای دکتر فرهنگ و براشون بذارین،
ایشون خیلی جالب هم حرف میزنن، انگار برات قصه میگن، میتونین حتی خودتون نزدیک همسر بشینین و با صدای بلند این کلیپ و برای خودتون بذارین و گوش بدین!

از توجه شما نسبت به این کلیپ ممکنه همسرتون هم مایل بشن که این کلیپ و نگا کنن.

اگه همسر گفتن ، چرا داری اینها رو گوش میدین، بگین چون شما و زندگیمو خیلی دوست دارم، دارم اینارو گوش میدم تا بتونم زندگی بهتر و سالمتر و عاشقانه تری و تجربه کنم. هرکدوممون تو زندگیمون اشتباهات ریز و درشت ، ناآگاهانه و غیر عمدی ممکنه داشته باشیم ، بد نیست با روحیات همدیگه بیشتز اشنا بشیم ، تا مبادا بخاطر عدم شناخت درست از همدیگه ، باعث دلخوری و کدورتی در همدیگه بشویم.

یکی از این کلیپ هارو من اینجا گذاشتم ؛ حال شما میتوانین با سرچ بیشتر ، مجموعه کاملشونو پیدا کنین و دانلود کنین.

دکتر فرهنگ _ **اختلاف ساختاری ؛ باید و نباید ها بین زنان و مردان و اصول زندگی!**

زندگی خوبی درکنار همسر و فرزند دلبندتون برایتان آرزومندم

من خودم میدونم زیادی حساسم برای همین میخوام حساسیتام رو تغییر بدم یعنی روی بعضی شوخیاش حساس نباشم ولی روی بعضیا حساس روی چشم چرونیش خیلی حساسم که کاملا حق هم دارم رو روابطش با دخترای فامیل هم حساسم که فکرکنم حق دارم(انصافا بیشتر از شوهرم خود اون دخترا مرض دارن دارن) مثلا وقتی دارن پاسور بازی میکنن چندبار در طول بازی دخترخالش دستش رو میاره میگه بزن قدش شوهرم میزنه رو دستش
خود شوهر منم مرض داره یه موقع بخواد صداش کنه میزنه رو پاش یا میزنه رو کتفش صداش میکنه
نمیدونم شاید من حساسم امیدوارم نظراتتونو راجع به اینم بگین من بدونم من حساسم یا حق دارم

در مورد رقص هم من خودم تو جمع میرقصم ولی با حجاب کامل من میرم سمت شوهرم مثلا دو دقیقه با من میرقصه بعدش فامیلاش هم انقدر نفهمن دخترخالش میاد دست شوهرم رو میگیره میکشه سمت خودش باهاش میرقصه فامیلاشون خیلی خیلی بدحجابن شوهرم هم که از خداشه دیگه اصلا سمت من نمیاد من میرم سمتش باز دوباره تکرار میشه2دقیقه حواسش به منه دوباره میره یه سمت دیگه
بدبختی اینه دختری از فامیل تو جمع باشه فقط با اونا میرقصه اصلا کاری با مردها نداره

دختربیخیال عزیز کاملا متوجه منظورت هستم من چون دوستش داشتم این اختلاف فرهنگی برام مهم نبود من خودم حساسم اصلا نمیخوام با همه رفتاراش کنار بیام میخوام فقط یخورده از حساسیتام رو کم کنم که اخلاقش تغییر نکنه و بقول یکی از شماها اخلاق خوبش رو نذاره برای دیگران و اخلاق بدش برای من
اصلا دست من نیست وقتی از یکی تعریف میکنه خودبخود حساس میشم وگرنه آخه رونالدو با اون همه ثروت و شهرت خب باید هم زنش انقدر خوشگل باشه یا زن های توی ماهواره خب کلی بهشون میرسن میرن گلچین میکنن خوشگلاشو میارن مقایسه کار اشتباهیه مگه من شوهرم رو با کسی مقایسه میکنم که اون میکنه
ولی خب با بعضی شوخیاش میخوام کنار بیام و چیزی نگم مثل همین شوخی دیشب که گفت کاش منو میکشت که دیمو بگیرهو باهاش20تا زن بگیره
خدا نکنه یه کاری(کار داخل خونه) انجام بده انقدر غر میزنه انگار نه انگار من همیشه دارم این کارارو انجام میدم بهش گفتم 1شب ظرف 2نفر رو شستی این همه غر زدی پس من چی بگم که هرشب میشورم مهمون میاد10-15نفر چی ولی خب همیشه حاضر به جوابه گفت اینا وظیفتونه برای همین بهتون میگن ضعیفه از دهنم در رفت گفتم دیگه این کلمه رو نگو الان گیر داده منو ضعیفه صدا میزنه

میگه دوست دخترام بدون منت میشورن اگه میخوای منت بذاری بگم بیان تازه بچه رو هم عوض میکنن خب به نظرتون وقتی از دوست دختراش حرف میزنه من چی بگم ؟؟؟اصلا دوست ندارم کلمه دوست دختر رو ازش بشنوم چون فقط اینا نیست یه سری تیکه های دیگه هم میندازه

من با همین وضع جسمم سعی میکنم براش کم نذارم ولی بازم غر میزنه که من خوشم نمیاد وقتی تو اینجوری هستی باهم رابطه داشته باشیم
میگه اسمشو باید تو کتاب ها بذارن بجای پترس فداکار بذارن میلاد وفادار

سحر جان میتونی اشتراک انجمن آزاد بگیری اونجا از نظر مشاورای به صورت تخصصی تر کمک بگیری
چون برعکس دوستان فکر نمیکنم همه چی خیلی هم خوب باشه! نمیخوام تو دلت رو خالی کنم، ولی مردی که اینقدر صحبت از دوست دختر و زن دوم و... میکنه،رفتاراش هم که تاییدی بر همین حرفا هست! چطور میشه باز هم بگیم نه اینا همش شوخی هست؟ این خانم هم بخنده همراه همسرش...

سحر جان شما حساس نیستی،بلکه این مشکلات از تفاوت فرهنگی نشات میگیره
منم مثل خودت هستم،و وقتی خودم رو میذارم جای شما می بینم رفتارای همسرتون واقعا ناراحت کننده هست،به نظرم ایشون ارزش زن رو هنوز نمیدونن چقدر زیاده...
حتما دنبال مشاوره جدی تری باش عزیزم.

راستی دختر بی خیال جان،من میدونم این خانم اون موقع که همسرش با دخترای دیگه میرقصه چه احساسی دارن. آدم دیگه نمیتونه بره سمت شوهرش... فقط ناراحت میشه. احساس غریبی میکنه توی اون جمع و...
نمیشه هی بری طرف شوهرت و اون باز تو رو ضایع کنه بره کنار بقیه ...:97:

سحر جان امیدوارم مشاوران همین سایت بتونن بیشتر کمکت کنن.موفق باشی:72:

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط سحراکبری

من خودم میدونم زیادی حساسم برای همین میخوام حساسیتام رو تغییر بدم یعنی روی بعضی شوخیاش حساس نباشم ولی روی بعضیا حساس روی چشم چرونیش خیلی حساسم که کاملا حق هم دارم رو روابطش با دخترای فامیل هم حساسم که فکرکنم حق دارم(انصافا بیشتر از شوهرم خود اون دخترا مرض دارن دارن) مثلا وقتی دارن پاسور بازی میکنن چندبار در طول بازی دخترخالش دستش رو میاره میگه بزن قدش شوهرم میزنه رو دستش
خود شوهر منم مرض داره یه موقع بخواد صداش کنه میزنه رو پاش یا میزنه رو کتفش صداش میکنه
نمیدونم شاید من حساسم امیدوارم نظراتتونو راجع به اینم بگین من بدونم من حساسم یا حق دارم

در مورد رقص هم من خودم تو جمع میرقصم ولی با حجاب کامل من میرم سمت شوهرم مثلا دو دقیقه با من میرقصه بعدش فامیلاش هم انقدر نفهمن دخترخالش میاد دست شوهرم رو میگیره میکشه سمت خودش باهاش میرقصه فامیلاشون خیلی خیلی بدحجابن شوهرم هم که از خداشه دیگه اصلا سمت من نمیاد من میرم سمتش باز دوباره تکرار میشه2دقیقه حواسش به منه دوباره میره یه سمت دیگه
بدبختی اینه دختری از فامیل تو جمع باشه فقط با اونا میرقصه اصلا کاری با مردها نداره

دختربیخیال عزیز کاملا متوجه منظورت هستم من چون دوستش داشتم این اختلاف فرهنگی برام مهم نبود من خودم حساسم اصلا نمیخوام با همه رفتاراش کنار بیام میخوام فقط یخورده از حساسیتام رو کم کنم که اخلاقش تغییر نکنه و بقول یکی از شماها اخلاق خوبش رو نذاره برای دیگران و اخلاق بدش برای من
اصلا دست من نیست وقتی از یکی تعریف میکنه خودبخود حساس میشم وگرنه آخه رونالدو با اون همه ثروت و شهرت خب باید هم زنش انقدر خوشگل باشه یا زن های توی ماهواره خب کلی بهشون میرسن میرن گلچین میکنن خوشگلاشو میارن مقایسه کار اشتباهیه مگه من شوهرم رو با کسی مقایسه میکنم که اون میکنه
ولی خب با بعضی شوخیاش میخوام کنار بیام و چیزی نگم مثل همین شوخی دیشب که گفت کاش منو میکشت که دیمو بگیرهو باهاش20تا زن بگیره
خدا نکنه یه کاری(کار داخل خونه) انجام بده انقدر غر میزنه انگار نه انگار من همیشه دارم این کارارو انجام میدم بهش گفتم 1شب ظرف 2نفر رو شستی این همه غر زدی پس من چی بگم که هرشب میشورم مهمون میاد10-15نفر چی ولی خب همیشه حاضر به جوابه گفت اینا وظیفتونه برای همین بهتون میگن ضعیفه از دهنم در رفت گفتم دیگه این کلمه رو نگو الان گیر داده منو ضعیفه صدا میزنه

میگه دوست دخترام بدون منت میشورن اگه میخوای منت بذاری بگم بیان تازه بچه رو هم عوض میکنن خب به نظرتون وقتی از دوست دختراش حرف میزنه من چی بگم ؟؟؟اصلا دوست ندارم کلمه دوست دختر رو ازش بشنوم چون فقط اینا نیست یه سری تیکه های دیگه هم میندازه

من با همین وضع جسمم سعی میکنم براش کم نذارم ولی بازم غر میزنه که من خوشم نمیاد وقتی تو اینجوری هستی باهم رابطه داشته باشیم
میگه اسمشو باید تو کتاب ها بذارن بجای پترس فداکار بذارن میلاد وفادار

---

ببین عزیزم، همونی که گفتمه،

شما مردی و خانواده ای و انتخاب کردی که با شماتفاوت فرهنگی داشتن، خب باید انتظارات این برنامه ها هم میداشتی

ایشون اینطور بزرگ شدن ، مذهبی هم که نیستن، خب پس رو چه حساب و انتطاری انتخابشون کردی؟

مگه قبل ازدواج ایشون و خانوادشون چگونه بودن؟ مگه در دوران آشنایی باهم در این مورد صحبت نکرده بودین؟

شما باید ایشونو آگاه سازین، من نمیگم که فقط شما کوتاه بیاین و سازش داشته باشین، اتفاقا وقتی میگم ، راه مشاور و پیش بگیرین، یا اینکه یجوری از طریق مقالات و کتاب و... سعی کنین به ایشون بفهمونین کارهاشون اصلا درست نیست، و شما رو ناراحت میکنه.

یعنی اینکه قبول دارم ، که ایشون اشتباه میکنن، اما در حال حاضر ایشون اینجا نیستن شما اومدین برای مشاوره و دنبال راه حل ما فقط میتونیم به شما راهکار بدیم.

هرچی بیشتر پست میذارین تفاوت فرهنگی شما و بیشتر میشه فهمید.

بنظرم از مدیر همدردی هم حتما مشورت بگیرین، یا یک مشاور حضوری برین، اگه همسرتون باهاتون همراهی نمیکنن، خودتون به تنهایی برین.

ریحانه جان درست میگی اختلافات فرهنگیمون زیاده
من اصلا بهش شک ندارم میدونم دوست دختر نداره و بحث زن دوم سوم هم فقط به شوخی میگه قبلا هم نوشتم مشکل من اصلا بحث شک و این چیزا نیست فقط زبونش هست رفتاراش هم اصلا مشکوک نیست فقط بحث زبونشه که همش از این چیزا حرف میزنه
با فکر خرابش مشکل دارم خیلی حرفای بد میزنه
با چشم چرونیش مشکل دارم اوضاع پوشش دخترای جامعه رو هم که همتون میبینین
با اینکه اگه ماهواره یه چیز بد نشون بده میذاره همون کانال بمونه میدونم این کارش اتفاقی نیست بعد2سال ازدواج دیگه علت تمام رفتاراش رو تشخیص میدم
راستش تا حالا به اشتراک و این چیزا فکر نکردم چون مشکلمون خیلی آنچنانی نیست ولی شاید بهتر باشه نظرشون رو بخوام

دختربیخیال عزیز گفتم که چون دوستش داشتم برام مهم نبود اختلاف فرهنگی و این چیزا تازه مگه قبل ازدواج آدم چقدر از این چیزا اطلاعات داره که مثلا با دخترهای فامیل خیلی راحته
من تا قبل عقد فقط زنداداشش رو دیدم که خداییش زنداداشش خیلی خیلی خوبه عین خواهرم دوستش دارم از وقتی تصادف کردم همش کمکم میکنه وگرنه بچه 8ماهه ام دیوونم میکرد فقط از نظر حجاب و روابط فیزیکی آزاد هست با شوهرم
باهاش راجع به این چیزا زیاد صحبت نکرده بودم
فکرکنم به اندازه کافی مثال زدم از طرز رفتاراشون اگه نیازه بیشتر بگم بگین بازم بگم
فکرکنم بعضیاتون خوشتون اومده از رفتاراش شوهرم دوست دارین بازم بگم اما گفتم که این رفتارا برای دیگران خیلی خوبه ولی برای من همسر خوب نیست حداقل برای شخص من خوب نیست
البته همیشه از شاد بودنش و روحیه خندون و پرانرژیش خوشحال بودم و هستم
اما خب بعضی رفتاراش رو دوست ندارم برای همین میخوام سعی کنم بعضی رفتاراش رو حذف کنم طوریکه اخلاقش تغییر نکنه فقط بعضی رفتاراش رو انجام نده

از دختربیخیال عزیز بازم تشکر میکنم خیلی کمکم میکنی البته از همتون تشکر میکنم ولی از دختربیخیال ویژه بود

نقل قول:

---

من تا قبل عقد فقط زنداداشش رو دیدم که خداییش زنداداشش خیلی خیلی خوبه عین خواهرم دوستش دارم از وقتی تصادف کردم همش کمکم میکنه وگرنه بچه 8ماهه ام دیوونم میکرد فقط از نظر حجاب و روابط فیزیکی آزاد هست با شوهرم

---

نقل قول:

---

دختربیخیال عزیز گفتم که چون دوستش داشتم برام مهم نبود اختلاف فرهنگی و این چیزا تازه مگه قبل ازدواج آدم چقدر از این چیزا اطلاعات داره که مثلا با دخترهای فامیل خیلی راحته

---

بالاخره همین مسله در قبل عقد وجود داشته ، شما متوجه اش شدین! ولی فکرمیکردین میتونین کنار بیاین، پس پتانسیل صبوری زیاد وسازگاری با این قضیه رو در خودتون حس کردین!!

نمیخواین بگین که جاریتون تا قبل عقد موضوع حجاب و روابط فیزیکیشون و با همسرتون رعایت میکردن بعد از عقد یهو از این رو به این رو شدن!
حتی موضوع سطح حجاب فامیلشون و روابطشون با نامحرم هم میتونستین ، از طریق پرس و جو کردن متوجه بشین، اگه از خودشون هم میپرسیدین مطمعنا متوجه اش میشدین!

پس یا برایتان موضوع خیلی مهمی نبوده ، که به راحتی از کنارش گذشتین
یا اینکه کوتاهی از خودتون بوده!

چون اگه براتون موضوع خیلی حاد و خط قرمزی بود، مطمعنا باهاشون ازدواج نمیکردین، پس این موضوع برایتان خط قرمز نبوده و نیست؟فقط صرفا یک موضوع ناخوشایند است درسته؟

نقل قول:

---

راستش تا حالا به اشتراک و این چیزا فکر نکردم چون مشکلمون خیلی آنچنانی نیست ولی شاید بهتر باشه نظرشون رو بخوام

---

لازم نیست ، حتما مشکل خیلی حاد یا بهرنجی بوجود بیاد ، تا شما دنبال مشاوره رفتن باشین!

اتفاقا اگه شما از همون اولایل زندگیتون به دنبال شناخت همدیگه پیش میرفتین و دنبال اینجور مطالب در اینجور سایت ها یا کتاب ها یا حتی با مشاوره حضوری رفتن، میبودین ، چه بسا مشکلاتتون زودتر از اینها حل میشد.

مشکلات بزرگ از همین بی توجهی به مشکلات کوچیک بوجود میاد! پس همیشه باید مراقب مشکلات کوچیک بود!

(البته این دست پیشنهادات ، الزامی درکار نیست، صرفا یک پیشنهاد همین! میتونین انجام هم ندین ، میگیم بهتر است، با یک مشاور هم مشورت کنین.)

سلام ببخشید دیر جواب دادم آره قبل عقد هم خب تا حدودی یه چیزایی میدونستم در مورد روابطش با نامحرم ولی کاملا درست گفتی چون برام خیلی خط قرمز نبوده اصلا راجع بهش زیاد حرف نزدم و نپرسیدم در مورد شوخیاو حرفای بدی که میزنه خب هیچی نمیدونستم اینکه شوخ هست رو میدونستم ولی خب نه تا این حد که حرف بد بزنه
نه عزیز نمیخوام بگم بعد عقد روابطش فرق کرد من چون زیاد شناخت نداشتم نمیدونستم در مورد جاریم یه چیزایی میدونستم چون تو کل قبل عقد همیشه جاریم با من و شوهرم بود و متوجه روابط آزادشون بودم ولی خب گفتم برام خیلی مهم نبود
کوتاهی هم کردم خیلی زود وابسته اش شدم و خیلی زود عقد کردیم البته من اصلا پشیمون نیستم به گذشته برگردیم هم نظرم مثبت هست منتها خب میخوام یه سری تغییراتی تو رفتارش ایجاد کنم

کاملا درست میگی اگه جلوی مشکلات کوچیک رو نگیریم بزرگ میشن عضو اشتراک میشم

من بیشتر از هر چیزی چشم چرونیش آزارم میده حرفاش رو میشه تحمل کرد اما چشم چرونیش رو اصلا نمیتونم تحمل کنم
نه اینکه فکر کنی حرفاش برام مشکلی نیستا با حرفاش هم خیلی مشکل دارم اگه نداشتم که اینجا بحثش رو باز نمیکردم منتها میخوام بگم چشم چرونیش بیشتر از حرفاش آزارم میده حداقل حرفاش میدونم بلوف هست ولی چشم چرونیش رو خب دارم میبینم که داره بد نگاه میکنه
برادرم میگه هر مردی وقتی روابط فیزیکی داره با نامحرم ناخودآگاه ذهنش تغییر میکنه
خب دل منم تاپ تاپ میکنه وقتی با دخترای فامیل برخورد فیزیکی داره شوهرم